فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
المقامة فنّ؛ نشأت بالمشرق علی یدَی «بدیع الزمان الهمذانی»، و «الحریری». لقی هذا الفنّ قبولاً من جانب کتّاب الأندلسیین، ونسجت على منوالها مقامة «السَرَقسُطِی» و«الوَهَرَانِی» و«ألاَزُدِی». والأدب کمرآة تعکس الحیاة الاجتماعیّة والفکریّة لذلک العصر. لکنّ المقامات المذکورة لا تعکس الدُور الحقیقی والأدوار التی ساهمت بها المرأة الأندلسیّة فی تلک الفترة، بل تعطی للمرأة دوراً سلبیاً وهامشیّاً، مع أنّها کانت ذات نصیب وافر من الأدب ونالت جانباً من التعلیم؛ ممّا مکّنها من رفد الحیاة الثقافیة فی الأندلس. تعتمد هذه المقالة علی المنهج الوصفیّ التحلیلیّ والنتائج تدلّ علی أنّ المرأة کانت أکثر ظهوراً فی مقامات السَرَقسُطِیّ بالنسبة للمقامتین الأخریین، وصوّر الأزُدی فی مقامته، تصویراً لا یدّل علی التبجیل والإکرام للمراة، وفقط فی مقامة «شمس الخلافة» للوَهَرانی نری المرأة فی موقعها الحقیقیة. وهذه الکراهیة للنساء یمکن أن یرجع إلی عدّة أسباب منها: 1. أسباب عقائدیة؛ لأنّ کتّاب المقامات کانوا یصوّرون العقائد الرائجة لا العقائد الحقیقیة حول المرأة، 2. عصبیّة الرجال، بحیث کان للرجال، الخطاب السائد، 3. أسباب اجتماعیّة مثل التحضّر وکثرة الجواری، 4. أسباب ثقافیة مثل اتّصال العرب الأندلسیین بالأجانب واطّلاعهم علی القصص الأجنبیّة التی تحکی عن خدع النساء.
مظاهر تباین الفکر النحوی عند المحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلاف آراء و نظرات دستورنویسان درهای فکر و اندیشه را بر روی دستور زبان عربی گشود و منجر به اختلاف و نزاع فکری بین دستورنویسان گشت. این نزاع فکری, شکوفایی اندیشه و برپایی نهضت علمی در راستای علم دستور را برای زبان عربی به ارمغان آورد. دستورنویسان معاصر نیز به پیروی از پیشینیان در پاره ای از مسائل دستوری با هم اختلاف نظر داشته اند. این مسأله پژوهش حاضر را بر آن داشت که به بررسی موارد اختلاف آراء و نظرات دستوریان معاصر که با اختلاف دو مکتب دستوری بصره و کوفه شباهت دارد, بپردازد. بر این اساس با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بررسی آراء و نظرات دستوریان معاصر در پاره ای از مباحث دستوری, جلوه ها و موارد اختلاف آراء ایشان در چند قسمت مورد بحث و مداقه قرار گرفته شد, که عبارتند از: شیوه پژوهش زبانی, انواع کلام, مفهوم جمله, اعراب و علامت های آن, مرفوعات, منصوبات, مجرورات, توابع و اعراب فعل. شایان ذکر است که اختلاف نظر دستورنویسان معاصر غالبا به منظور دست یابی به روشی بنیادی و کارآمد برای تصحیح سبک دشوار و پیچیده دستور سنتی بوده است. بدین منظور برخی از دستوریان معاصر نظرات خود را بر پایه نحو کوفه که از نظر ایشان به سهولت و تفصیل مباحث مشهور بود, بنیان نهادند, و برخی دیگر برای رهایی از دشواری و پیچیدگی ناشی از دستور سنتی تنها به آنچه برای زبان آموزان آسان می نمود اکتفا کردند.
مظاهر الرمز التراثی فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتمتع الرمز بمکانه خاصه فی الشعر العربی المعاصر، بحیث یمکن أن نجده فی أشعار غالبیه الشعراء المعاصرین، و مما لاشک فیه أن الرمز یظهر بوضوح فی شعر الشاعر الفلسطینی المعروف سمیح القاسم، و هذا ما دفعنا للبحث عن هذه الظاهره الفنیه الأدبیه فی شعره، لذلک قمنا أولاً باستخراج الرموز الأساسیه فی شعره، ثم قمنا بتحلیلها و دراستها، و فی هذا الإطار أشرنا لأنواع الرمز التراثی و مصادرها الأساسیه و هی الدین و التاریخ و الأسطوره و الفولکلور، هذه الرموز التی وظفها الشاعر بمنتهى البراعه و الذوق، فقد سعى الشاعر دایماً لتقدیم الوجه الإیجابی لهذه الرموز، بحیث یمکننا القول أن روحاً إیجابیه تسیطر على رموزه. یسعى هذا البحث للإجابه عن سؤالین هامین هما: 1- ماهی أهم الرموز التراثیه لدى سمیح القاسم؟ 2- ماهی سمات هذه الرموز؟
گونه شناسی صنعت التفات در قرآن مجید با توجه به مؤلفه های گفته پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت التفات یکی از مهم ترین صنایع ادبی به شمار می رود و کاربرد وسیعی در متون ادبی زبان های مختلف دارد. کاربرد این صنعت در قرآن مجید که یکی از برجسته ترین متون ادبی زبان عربی به شمار می رود، چنان گسترده و متنوع است که بلاغیون عرب در تعریف و ارائة نمونه هایش، بیشتر به آیات این کتاب الهی استناد می کنند. مطالعة آثار بلاغی زبان عربی نشان می دهد نخست اینکه معنای صنعت التفات در بلاغت عربی بسیار فرا تر از معنای اصلی آن در بلاغت فارسی و غربی، یعنی تغییر در خطاب است، دوم اینکه ادب پژوهان و به ویژه بلاغیون عرب دربارة چیستی التفات و نمونه های آن اتفاق نظر ندارند و سوم اینکه تعاریف این نویسندگان از صنعت التفات معمولاً با نمونه هایی که از آن ارائه می کنند همخوانی ندارد. نگارندگان مقالة حاضر برای تحقق هدف خود، یعنی گونه شناسی کاربرد صنعت التفات در قرآن کریم، تعریف علم المعانی از التفات، یعنی «خروج از آنچه به طور طبیعی مورد انتظار است» را مبنا قرار داده اند و با استفاده از مؤلفه های اصلی کنش گفتاری، به بررسی گونه ها و اشکال مختلف کاربرد این صنعت در قرآن کریم پرداخته اند و با ذکر نمونه های متعدد نشان می دهند که این صنعت چگونه و به چه شیوه هایی بر هر سه مؤلفة گفته، گفته پرداز و گفته شنو تأثیر می گذارد.
رثاء الحسین (ع) فی شعر عبدالعظیم الربیعی (الآبادانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر الآبادانی عبدالعظیم الربیعی من طائفة شعراء رثاء الحسین (ع) وهم لایقرضون الشعر إلّا لذکرمناقبِ أهل البیت (ع) التزاما بما لدیهم من الشعور الدینی، فالبحث هذا یرید أن یُعرّف هذا الشاعر البارع حیاتَه وآثارَه أولّا وهو الذی لایعرفه إلا نزرٌ من العرب الإیرانیین ویُلقی الضوء على أسلوبه فی الرثاء الحسینی ثانیا. من أهم ما حصل علیه هذا البحث هو أنّ الربیعی اختار القصیدة العربیة العمودیة لقول الشعر خلافا للتیار التجدیدی الذی عاصره کما استحسن قول الشعر والبیان عن الأفکار العابرة اللطیفة فی قالب الرباعیة التی تخصّصها الفرس لهذا الغرض. أما أسلوب الربیعی فی القصائد فأسلوب جدید من حیث تقدیم المعانی والأفکار فله دائماً بدایات ومطالع خلابة لافتة للانتباه کما له الهیکل الشعری المنسق المطبوع بطابع المقابلة والحوار ونهایات مصبوغة بصبغة الدعاء والاستشفاع هذا ونراه فی الرباعیات یُبدی استدلالات شعریة (نوع من حسن التعلیل) تثبت عظمة الحسین (ع) ومجده بأسلوب المقابلة.
دراسه تحلیلیه إحصائیه فی النظائر اللغویه فی تفسیر مجمع البیان «الترادف والتباین والاشتراک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص إنّ البحث فی النظائر اللغویه من أهمّ العلوم التفسیریه التی یکاد یستحیل الاستغناء عنه فهماً للقرآن الکریم تعود سابقتها إلی صدر الإسلام وتناوله علماء بحثاً ودراسه سبقوا الطبرسی، أو جاؤوا بعده کما أنّه أحصیِت فیه الوجوه عدداً إلی القرن التاسع لمؤلّفات طبعت فیها. وأمّا المجمع مع توسّعه فیه فإنّه لم یستوف حقّه من هذا البحث فدراستنا هذه انطوت علی النظائر المستخدمه فی المجمع مع أشکالها ومفاهیمها المختلفه اللغویه تحلیلاً وإحصاءاً. والنظائر فی المجمع لم یکن ما عنی به البعض بالوجوه (الاشتراک اللفظی) وهی ما اتفق لفظه واختلف معناه وإنّما النظائر فیه تعنی الترادف فحسب وهو ما اختلف لفظه واتفق معناه. والتعبیر عن النظائر عند الطبرسی رُسم علی أشکال مختلتفه ک «متقاربه المعنی»، «علی معنی واحد»، «مثل»، و«شبیه» وما إلیها. کما أنّ الطبرسی إذا أراد الاشتراک اللفظی عبّر عنه بالوجوه من دون أخذ الاعتبار بالنظائر وقد کان ممن سبقه من الباحثین استعمل الوجوه والنظائر معاً. وبالنسبه إلی النظائر بمعنی الترادف فبما أنّه لم یذهب إلی الترادف التام فإنّه قد دخل فی موضوع التباین اللغوی تحت عناوین نحو«الفرق» أو «الفروق» علی منهج متشابه لأبی هلال العسکری.
نماد پردازی قرآنی در شعر معاصر فلسطین ( شخصیت یوسف (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادها، همواره در دو حوزه ی معناگرایی و تصویرآفرینی نقش پربار داشته اند و همین دو خصلت ارزشمند ادبی سبب شده است تا نمادها در ساز و کار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. شاعران نیز برای رهایی از ورطه ی تاریک و ناپیدای شعارزدگی وگریز از هرگونه سانسور، راهی جز تمسک به نمادهای گوناگون نیافتند .بر همین اساس می توان گفت یکی از انگیزه های رویکرد شاعران معاصر فلسطین به سمبل(نماد)، بیان غیر مستقیم افکار واندیشه واحساسات می باشد. در این روش شاعر به منظور پربار کردن محتوای شعری و تبین اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی جامعه و حالات درونی خود به صورت رمز گونه، پرده از حقایق می گشاید. در میان سمبلها، نمادهای دینی به لحاظ ماهیت مذهبی و تأکید شاعران بر محتوای غنی فرهنگ قرآنی، نسبت به نمادهای حماسی، نمود بیشتری دارند. از میان نمادها ی قرآنی شخصیت حضرت یوسف (ع) به دلیل برخورداری از پتانسیل ودلالتهای بالقوه و سازگار با تجربه درونی شاعران فلسطین،نسبت به سایر سمبلهای دینی بسامد بیشتری داشته است. شاعران فلسطینی در آثار خود ابعاد داستانی شخصیت حضرت یوسف (ع) را مورد بازنگری قرار داده، از آن، در جهت انتقال داده های ذهنی خود به شکل رمزگونه ونمادین بهره جسته اند. در ضمن شاعران فلسطین در پرداختن به این گونه نمادها (نمادهای قرآنی) همواره وجه تحریکی و تشجیعی آنها را مد نظر داشته اند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که فراخوانی شخصیت حضرت یوسف (ع) در شعر فلسطین، مفاهیمی چون مقاومت وپایداری،امید و رهایی ازگرداب بحرانهای سخت، را پررنگ وتقویت کرده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی و توصیفی است و سعی در پاسخ دادن به سؤالات زیر دارد:
الف: نماد چیست و چه تأثیری بر فرآیند زبان شعری دارد؟
ب: مهمترین انگیزه های شاعران فلسطین از کاربرد نمادین شخصیت حضرت یوسف (ع) چیست؟
ج: فراخوانی شخصیت یوسف (ع) و داستان آن، چه تأتثری بر افق شعری شاعران فلسطینی ومخاطبان آنان داشته است.
منهج ابن الأنباری فی شرح ألفاظ المعلقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظراً للمکانه المرموقه للمعلقات فی الأدب العربی، فضلاً عن استشهاد اللغویین والنحویین والمفسرین بأبیاتها فی العلوم المختلفه اللغویه، وخاصه النحویه والتفسیریه، واحتوائها علی کثیر من الألفاظ الجاهلیه وغریبها، اهتم بها کثیر من الشراح، ومنهم ابن الأنباری فی شرحه «شرح القصائد السبع الطوال الجاهلیات». وانسیاقا من هذا یقوم هذا البحث علی محاوله استخلاص المنهج الذی تمیّز به ابن الأنباری فی کتابه ذاک فی شرح ألفاظ المعلقات مستخدماً المنهج التوصیفی- التحلیلی. وقد اتّضح من البحث أن ابن الأنباری اهتمّ بألفاظ المعلقات وخاصه غریبها کما أنه لم یأل جهداً فی بیان القضایا الصوتیه والصرفیه. ومن هذا المنطلق سیحصل قارئ هذا الشرح علی کثیر من معانی الألفاظ الغریبه وشرحها، ومرادفاتها، وقضایا خاصه بها من جوانب مختلفه صرفیه وصوتیه. إنّ إکثار ابن الأنباری فی شرحه للألفاظ من ذکر الشواهد یدل علی علمه الغزیر واطلاعه الواسع علی اللغه والنحو. وإنّ من أهمّ القضایا الصوتیه والصرفیه التی ذکرها فی شرحه هی: الإشاره إلی تذکیر لفظهٍ ما أو تأنیثها، وبیان معنی الکلمات وتوضیحه من خلال تصریف الألفاظ المذکوره، والإشاره إلی إطاله الحرکات والإبدال والإدغام والإعلال، وتوضیح دلاله المشتقات، وتخفیف اللفظ، وبیان ما فی اللفظه من المدّ والقصر وکیفیه کتابتها.
صور المکان الخصب فی شعر العرجیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ینشد هذا البحث الکشف عن أبعاد النفس الإنسانیة لدى واحد من شعراء العصر الأمویّ، ویلقی الضوء على بعض التبدّلات التی طرأت على المجتمع الأمویّ، والتی أثّرت تأثیراً واضحاً فی أسلوب تفکیر الإنسان فی ذلک العصر، فجعلته یفکّر فی أمور أکثر عمقاً، وأوسع أفقا، تجلّت فی مواقفه تجاه الحیاة التی تشی بالغربة التی کان یعیشها مع ذاته؛ فبدت ملامح الغربة تظهر فی صور المکان الخصب فی أشعار العرجی، التی اتّسمت بالعمق، والدرایة؛ إذ حملت ملامح المسؤولیة، ومعانی التجاوز، فوضّحت قدرة الإنسان على النهوض بنفسه، والآخرین، وحثّته على التماسک الإنسانی، والتوحد الاجتماعی، لتشکیل قوة واعیة طموحة، تتمسک بالأرض.
ویبیّن البحث أهمیة دراسة الصورة للناقد المعاصر، فهی وسیلته التی یستکشف بها القصیدة وموقف الشاعر من الواقع، وهی أحد معاییره المهمّة فی الحکم على أصالة التّجربة، وقدرة الشاعر على تشکیلها فی نسق یحقّق المعرفة والمتعة لمن یتلقّاها.
بررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان ""الحرب فی برّ مصر"" اثر یوسف القعید
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستان ها و رمان های نویسندگان زبان های گوناگون از جمله نویسندگان عرب زبان، به چشم می خورد. یوسف القعید، یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر مصری است که آثارش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا می توان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدم قطعیت و ابهام، روایت غیر خطی رویدادها، عدم انسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی از مؤلفه ها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.
نقد رمان «عصفور من الشرق» از نگاه جامعه شناسی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اجتماعی «انتقاد» در جامعه شناسی ادبیات با ظهور مکتب فرانکفورت، شکلی منسجم تر و علمی تر یافته است. رمان «عصفور من الشرق» که مبتنی بر واقع گرایی انتقادی است، با انعکاس هدفمند شرایط جامعه و با انگیزه هشدار نسبت به تغییرات جهان و همچنین ورود «سرمایه داری» نگاشته شده است.
هدف از پژوهش فوق تبیین رویکرد نویسنده متعهد، «توفیق الحکیم»، در برابر تحولات جامعه است؛ از اینرو چگونگی تبیین دغدغه های نویسنده نسبت به تغییرات پیشروی جامعه و همین طور نحوه پردازش این دغدغه ها با به کارگیری شگردهای داستان نویسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این جستار از روش های توصیفی و تحلیلی مبتنی بر ماده گرایی تاریخی و روان شناسی بهره برد ه ایم. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که توفیق الحکیم با به کارگیری عناصر رمان نویسی توانسته است بحران های ناشی از سرمایه داری را پیش بینی نموده و راه برون رفت از آن را بازگشت به هویت اصیل شرقی معرفی نماید.
تحلیل شخصیة ""سمیح القاسم"" وفقا لاختبار ""ماکس لوشر"" النفسی (بررسی شخصیت سمیح القاسم بر پایه روانشناسی رنگ ماکس لوشر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
چالش های مترجم (نمونه پژوهی ترجمة یک متن سیاسی - رسانه ای از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، چالش های جامعة آماری 35 نفری دانشجویان ترم پنجم رشتة زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران ـ پردیس قم را در برگردان یک جملة سیاسی ـ رسانهای عربی به پارسی، در آزمون پایان نیمسال درس« فن ترجمه» بررسی می کند. از رهگذر این بررسی، پنج چالش بنیادین «نگسستن از زبان یک»، «کمگویی یا پرگویی»، «برگردان واژه به واژه»، «سوگیری» و «ناآشنایی با درونمایة متن» یافت شد. از آنجا که هدف این پژوهش، شناخت و زدودن چالش های پیش روی دانشجویان یا مترجمان نوپا است، پیشنهاد شد مترجم، فریب هم ریختی ظاهری واژهها را نخورد، پیام را بیکم و کاست برساند، «آزاد» ترجمه کند، سوگیرانه و خودسانسورانه برنگرداند، درونمایه و پیام متن یک (مبدأ) را نیک دریابد و سپس دست به ترجمه بزند.
وام واژه های فارسی در کتاب الامتاع و المؤانسة ابوحیان توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ایرانی که از سده های نخست اسلامی وارد زبان و ادبیات عربی شده بود، در قرن چهارم گویی جزئی از فرهنگ عربی شده، در میان مردم رایج و معمول بود. این فرهنگ با ابزار زبان انتقال داده شد. بنابراین نفوذ گستردة آن را باید در آثار نویسندگان ایرانی نژاد عربی نویس یافت. ابوحیان توحیدی، دانشمند بزرگ جهان اسلام در قرن چهارم هجری، از جملة این نویسندگان است که در آثار او نشان ایران فراوان است؛ در کتاب الامتاع و المؤانسة وی بیش از صد وام واژة فارسی به چشم می خورد که از آن میان تقریباٌ 22 واژه برای اولین بار در اثر ابوحیان ذکر شده و 21 مورد آن، واژه هایی است که در عصر جاهلی وارد زبان عربی شده بود و در این قرن کاربرد داشت و بیشتر از 57 واژة دیگر، وام واژه های عصر اسلامی و عباسی می باشند. کلمات فارسی کتاب در حوزة تمدن مادی قرار دارند و بیشتر مربوط به خوراک، پرندگان، حیوانات و گیاهان دارویی می باشند و بسیار کم نام گل، ابزار موسیقی، بازی ها، ابزار مخصوص ساختمان و... در بین آن ها به چشم می خورد. از آنجا که وام واژه های فارسی بار معنایی خود را دارند، بنابراین هدف از پژوهش در واژه های معرّب، تعیین بارهای فرهنگی فارسی انتقال یافته به زبان عربی است و بدین گونه با معناشناسی واژه ها، نوع فرهنگ تأثیرگذار مشخص می شود.
قواعد العدد فی اللغه العبریه دراسه مقارنه مع اللغه العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنتمی اللغتان العبریه والعربیه إلى أسره لغویه واحدهٍ هی أسرهُ اللغاتِ السَّامیه.وهذا یعنی أنَّ تشابُههُما لا یحتاجُ إلى کبیرِ عناءٍ لإثباته، ولا سیما من حیثُ قواعدُ اللغه. فالمصادرُ العبریهُ نفسُهَا تذکرُ أنَّ الیهودَ لم یؤلفوا کُتُبَاً علمیهً فی قواعدِ لغتهم إلاَّ بعد أنْ تتلمذوا للعرب، إذ اتجه الیهودُ إلى وضع قواعدِ اللغه العبریه متَّبِعِیْنَ فی ذلک المنهج الذی اتَّبعه علماءُ النحو العربی. ومن هنا نجدُ أنَّ المقارنهَ بین قواعد اللغتین یمکنُ أنْ تُتیحَ إمکاناتٍ واسعهً فی فهم الکثیرِ من غوامض هاتین اللغتین، وتسهمَ فی حلِّ کثیرٍ من المشکلات اللغویهِ التی قد یستعصی حلُّها خارجَ إطارِ المقارنه. کما تساعدُ المقارنهُ، أیضاً، الراغبینَ من العرب فی تعلُّم اللغهِ العبریهِ وذلک من خلالِ إسقاط قواعدِ لغتهم الأم على هذه اللغه، الأمرُ الذی یجعلُ تعلُّمَها أکثرَ سهولهً ویسراً.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته فی مقطع وصف الناقة لمعلّقة طرفة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الفونیم وحدة صوتیّة تسهم فی تمیز کلمة من أخری. یندرج موضوع العلاقة بین الفونیم والدلالة فی إطار العلاقة بین الدالّ والمدلول فاستمرّ الجدل بین علماء اللغة منذ القدیم حتی الآن حول طبیعة هذه العلاقة. یری البعض أنّ الفونیم یلعب دوراً دلالیّاً فی النصّ الإبداعیّ من خلال صفاته ومخرجه بینما یعتقد الآخرون بعدم وجود علاقة بین الفونیم والمعنی. نهتمّ فی هذه الدراسة أوّلاً بإحصاء الفونیمات فی معلّقة طرفة وذکر نسبة انزیاحها الحضوریّ والغیابیّ فی مقطع وصف الناقة وهو یشکلّ جزءاً من القصیدة الجاهلیّة تکاد لاتخلو قصیدة منه. وثانیاً نسعی أن نقوم بدراسة علاقة الانزیاح الحضوریّ والغیابیّ للفونیمات مع المعنی فی مقطع وصف الناقة. وأخیراً نتوصّل إلی أنّ الفونیم یلعب دوراً دلالیاً فی النصّ الشعریّ، وفی وصف الناقة لمعلّقة طرفة تحتلّ الفونیمات التی تلائم دلالات صفاتها ومخارجها مع هذا المشهد من المعلّقة، حضوراً مکثّفاً بینما قلّ حضور فونیمات لا تتناسق مع مقطع وصف الناقة.
اثر و جایگاه روابط متنی در دانش اعراب قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزههای تخصصی:
اعراب آیات قرآن کریم از مباحث مهم در دانش تفسیر است؛ به همین سبب مفسران در تبیین و تفسیر آیات از اعراب آیه سخن می گویند و حتی به دلیل اهمیت اعراب در فهم مراد آیه، کتب بسیاری پیرامون اعراب لقرآن نگاشته شده است؛ اما مطالعه این کتب نشان می دهد گاهی در بیان اعراب یک واژه، وجوه اعرابی مختلف یا عامل های گوناگونی برای کلمه ذکر شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر اساس این فرضیه که روابط متنی به عنوان قرینه ای معنوی در تعیین معنای نحوی مؤثر است؛ جایگاه روابط متنی را در دانش اعراب قرآن مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان با توجه به روابط متنی یکی از وجوه اعرابی آیه را بر سایر وجوه ترجیح داد یا یک عامل را از میان چندین عامل اختیار نمود؟ با توجه به ارتباطی که میان دانش نحو و معنا وجود دارد؛ و بر پایه اسناد و شواهد ارائه شده در متن، نتیجه می شود، روابط متنی که از آن با عنوان بافت و سیاق کلام نیز یاد می شود، می تواند در تعیین یکی از وجوه اعراب و عامل اثر داشته باشد؛ اما مفسران، معربان و نحوپژوهان به این موضوع اهتمام جدی نداشته اند و از میان مؤلفان کتب اعراب القرآن، عکبری و ابن انباری بیشترین توجه و اهتمام را به روابط متنی در تعیین اعراب و عامل داشته اند.
نقد سبک شناسانه سروده «بکائیه إلی شمس حزیرانِ» عبدالوهاب البیّاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده «بکائیّه إلی شمس حزیران» از جمله سروده های انتقادی وکوبنده عبدالوهاب البیاتی شاعر نامدار معاصر عربی(1926-1999) است که با زبانی ساده و درعین حال مبهم، به بازنمایی اوضاع سیاسی- اجتماعیِ کشورهای عربی و آسیب شناسیِ علل شکست ژوئن 1967 اختصاص یافته است. بیاتی خود را جدا از تعهد به جامعه و مردم آن نمی داند و در پرتو آن، پرداختن به جامعه از اصلی ترین دغدغه های شعری اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سبکی سروده یاد شده بپردازد و می کوشد از رهگذر کاوش در سه سطح زبانی، ادبی و فکریِ اثر به ارزیابی و نقد سبک شناسانه آن اقدام نماید. از جمله جلوه های سبکی این متن، شکستن قالب های سنتی شعر، توجه به زمان ماضی، نماد پردازی و بینامتنی است. دیگر آن که شاعر برای بیان اندیشه مورد نظر به شکل مناسبی از ابزار زبانی بهره گرفته، به گونه ای که می توان تناسب دو سطح فکری و زبانی را به بهترین وجه شاهد بود. سطح فکری سروده نیز حکایت از آن دارد که گرچه بیاتی، ترسیم آشکاری از خواسته ها و آرزوهایش ارائه نمی دهد، با این همه در لایه پنهان و کم رنگ متن، دعوتِ عرب ها به همدلی و خیزش سیاسی را در دستور کار