فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
یهتمّ علم التصنیف اللغوی بدارسه التشابهات الترکیبیه بین اللغات فی سیاقٍ متصل. لقد أثبتت الدراسات اللسانیه وجود اشتراکات بین لغات العالم، وهی ما عُرفت بالعالمیات اللغویه أو قواعد جرینبرغ العالمیه نسبهً لواضعها. إنّ موضوع ترتیب مکوّنات الجمله من أهم المواضیع التی تدرس فی التصنیف اللغوی. فهناک تنوّع بین اللغات على هذا الصعید، مما یشکل أرضیه مناسبه للدراسه التصنیفیه. إضافه إلى ذلک، ترتبط أغلب الخصائص اللغویه للغهٍ ما بکیفیه ترتیب المکوّنات الرئیسه للجمله، وهی الفعل، والفاعل، والمفعول. لقد درسنا فی هذا البحث، تسلسلات الفعل والفاعل، والمضاف والمضاف إلیه، والصفه والموصوف، والفعل والمفعول فی اللغتین العربیه والفارسیه اللتین تنتمیان إلى طبقتین مختلفتین، من حیث ترتیب المکوّنات الرئیسه؛ وذلک بغیه معرفه خصائص تسلسل المکوّنات فی اللغتین، والعوامل المؤثره علیه، والوقوف على وضع اللغتین بالنسبه إلى القواعد العالمیه اللغویه الخاصه بتسلسل المکوّنات. لإنجاز الدراسه، تمّ جمع ألف جمله من النصوص الرسمیه المختلفه لللغتین، کنموذج لغوی وقد أتی ببعضها کأمثلهٍ أثناء الدراسه. لقد تبیّن أن اللغه العربیه توافق ما ذهب إلیه علماء اللغه بالنسبه للغات VSO، کما أنها تتناسب مع القواعد العالمیه ذات الصله. بالمقابل، تخالف الفارسیه ببعض خصائصها آراء العلماء بالنسبه للغات SOV، کما هناک تباین فی انطباقها مع القواعد العالمیه، فهی توافق فی قاعدهٍ وتخالف فی أخرى. مما توصلت إلیه هذه المقاله أیضا حریه تسلسل المکوّنات فی اللغتین، مما یستخدم عادهً لإبراز أهمیه أحد المکوّنات من خلال تقدیمه على مکوناتٍ أخرى فی الجمله.
الدور الرئیسی للجانب الأنثوی (الأنیما) فی أشعار نزار قبانی ونادر نادربور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
37 - 50
حوزههای تخصصی:
یحتوی ضمیر الإنسان علی مستوی الوعی واللاوعی، وینقسم الأخیر إلی قسمین: الشخصی والجمعی. یعدّ اللاوعی الجمعی من أهم النتائج جوهریهً عند یونغ، حیث إنّه یعتقد أنّه فطری وجماعی، ویحتوی علی السلوکیات التی تشکّل الخلفیه النفسیه المشترکه وله أنماط متعدده ومنها الأنیما. إنّ الأنیما، التی قد وقعت فی أعماق اللاوعی، لها مصدر بعید جداً وتدلّ علی أنّ کلّ شخص فی حیاته یکشف عن بعض خصائص الجنس الآخر فهی فی الواقع عنصره الأنثوی نفسه. یسعى هذا البحث إلى دراسه الأنیما فی قصائد نزار قبانی ونادر نادربور ویهدف إلی إثبات أنّ الأنیما – بوصفها جزءاً مفقوداً من وجود کل رجل – لها من الأهمّیه بمکان فی أشعار هذین الشاعرین. بعد دراسه الأنیما فی أشعار نزار ونادربور، بإمکاننا القول إنّ هذا النمط التراثی قد تبلور بشکل لاوعی فی أشعارهما من خلال الرموز والمفاهیم المجرده واتضحت معالمه فی أشکال: الشجره، والشَّعر، وعیون الحبیبه السوداء؛ والماء، والینبوع، والأنیما الملهمه، والتماهی. علی ما یبدو انّ استخدام هذه التعابیر بشکل متواتر یدل علی أنّ هذین الشاعرین المتعاصرین کانا متأثرین بأنیما أنفسهما وتنعکس أشعارهما هذه العلاقه. تظهر الأنیما فی بعدیها الإیجابی والسلبی حیث إنّ بعدها الإیجابی یمکن أن یقود الإنسانَ نحو الله العظیم ویوثق روحه به؛ الأمر الذی یتّضح فی توحید الشاعر مع حبیبته الأزلیه، بمعنی آخر، یظهر طابع الأنیما الإیجابی فی فکر الشاعر أکثر من طابعه السلبی وبإمکاننا أن نری هذا الأمر فی قصائد الشاعرین کلیهما. أثبت هذا البحث أنّ جانب الأنیما الملهم قوی جداً، حیث قاد نزار إلی أنّه یلقّب بشاعر المرأه الذی یهتمّ بالمرأه اهتماماً کثیراً. إنّ الأنیما الملهمه أخضعت أعمال نادر بور الشعریه لهیمنتها المعجمیه والخیالیه. أثبت هذا البحث أنّ جانب الأنیما الملهم قوی جداً، حیث قاد نزار إلی أنّه یلقّب بشاعر المرأه الذی یهتمّ بالمرأه اهتماماً کثیراً. إنّ الأنیما الملهمه أخضعت أعمال نادر بور الشعریه لهیمنتها المعجمیه والخیالیه إحدی العوامل الرئیسه لاهتمام الشاعرین بالقصائد الغنائیه، هی هیمنه الطابع الأنثوی أو الأنیما علِیٍ روحهما وأفکارهما.
تحلیل گفتمان ادبی لامیه امروالقیس«الا عم صباحا...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
گفتمان ادبی یکی از رویکردهای نقدی معاصر است که از گذر تحلیل آثار ادبی تلاش می کند دریچه جدیدی در فهم متون ادبی گشوده و زیبایی های نهفته متن را آشکار کرده و تأثیر آن را در برانگیختن احساسات مخاطب مورد مطالعه قرار دهد. یکی از شاهکارهای امروالقیس، شاعر جاهلی، بعد از معلقه اش، میمیه "الا عم صباحا ..." است که از روزگاران گذشته تا به حال نظر بسیاری از ناقدان ادبی را به خود جلب کرده است. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی، تاثیر عوامل اجتماعی و موقعیتی زمان شاعر بر گفتمان او تحلیل و بررسی شود. تحلیل ساختارهای زبانی قصیده، نشان می دهد که عوامل اجتماعی و فرهنگی به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه در گفتمان شاعر تأثیر گذاشته است. همچنین بررسی موسیقی قصیده و ساختارهای نحوی و بلاغی و خلق تصاویر مختلف، افزون بر خلق زیبایی های ادبی در قصیده، در انتقال اندیشه حاکم بر ذهن شاعر و همراه کردن مخاطب با متن، تاثیر فراوانی داشته است.
تکنیک های زبانی تصویرسازی امریکا و غرب در اشعار شفیق حبیب (با تکیه بر تشاکل، تباین وتکرار)
منبع:
التنظیرات و النقد فی الادب العربی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هر نویسنده و شاعری برای بیان مقاصد خود از اسلوب و تکنیک های بیانی خاصی استفاده می کند. از آنجا که امریکا و غرب در شعر شعرای معاصر جلوه خاصی یافته است واکاوی شیوه بیان و پردازش آنها در خور توجّه است؛ این نوشتار تکنیک های زبانی شفیق حبیب در توصیف غرب و امریکا را به شیوه توصیفی- تحلیلی با عنایت به توان لفظی و معنایی واژگان بیان می کند. با واکاوی شیوه های بیانی اشعاری که شفیق حبیب در مورد امریکا و غرب سروده است می توان دریافت که کاربست واژه های همشکل و مترادف در ضمن دقّت و گزینش مناسب و درست آن انجام شده است. تقابل و تضاد واژگان با بهره گیری از معنای لفظی یا چگونگی کاربرد آن در اشعار وی نمود خاصی دارد که این امر، همراه با تهکّم، طنز و نیشخند و در ضمن بیان مقاصد و معانی مورد نظرشاعر محقّق شده است. تکرار با انواع مختلف و صبغه های گوناگونش، شگردی است که شاعر به خوبی از آن استفاده کرده و با به خدمت گرفتن آن، منظور و معنای مورد نظر خود را هر چه زیباتر بیان کرده است. در این سروده ها، همسانی و تناقض الفاظ با گزینش مناسب و چینش زیبای شاعر عجین شده و شعرش را در خور بررسی و پردازش کرده است.
مفهوم سازی احساسات براساس طرحواره های تصوری در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
84 - 102
حوزههای تخصصی:
احساسات از مفاهیم انتزاعی قابل تأمل در بررسی های معناشناسان شناختی است. زبان بشر، کلامی یا نوشتاری، نمودی است که تا حدودی پرده از راز مفهوم سازی های مربوط به مفاهیم پیچیده انتزاعی از جمله مفاهیم عاطفی برمی دارد. طرحواره های تصوری که مبتنی بر شناخت مجسم و تجربه بنیادند، سازوکار اصلی بسیاری از چنین مفهوم سازی هاست. از طرفی، زبان ادبی و متون روایی بازتاب گسترده حوزه های انتزاعی مربوط به احساس اند؛ بنابراین بررسی طرحواره های تصوری در یک متن ادبی می تواند ما را به جنبه هایی از نظام احساسی عاطفی حاکم بر آن متن ادبی و روایی رهنمون کند. پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل طرحواره های تصوری حوزه احساسات در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق» اثر أمیمه الخمیس (نویسنده سعودی) در چهارچوب نظریه طرحواره تصوری لیکاف و جانسون (1987) می پردازد. ضرورت و اهداف پژوهش حاضر شناخت ذهنیت نویسنده و نظام فکری وی با استفاده از ابزار زبانی موجود در متن رمان است که در باب حوزه احساسات به کار رفته است. مسأله این است که طرحواره های موجود در متن کدام اند و چگونه به مفهوم سازی احساسات در ذهن مخاطب کمک می کنند و با درون مایه داستان چه ارتباطی دارند. برای این منظور، طرحواره های مربوط به احساسات از متن مذکور به روش نمونه گیری هدفمند استخراج و در چهارچوب نظریه طرحواره های تصوری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد نویسنده با به کار گیری ایزار های معنی ساز (صورت های زبانی موجود در متن)، توانسته است به احساسات مدنظر خود عینیت بخشد. این صورت ها طرحواره بنیاد و شامل طرحواره های حجمی، مقدار، حرکتی و مسیر، جهتی، دور و نزدیک و قدرتی می باشند. این طرحواره ها مفاهیم احساسی را اغلب به طور استعاری، در متن منعکس می کند و در ذهن خواننده برمی انگیزند. همچنین، این مفهوم سازی های طرحواره -بنیاد همراه با ذهنیت و اندیشه عقل گرای راوی و نویسنده است
تجلیات ما بعد الاستعمار المتمثّله بالشخصیات النسویه الإیجابیه فی روایه عذراء جاکرتا (دراسه اجتماعیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
279-312
حوزههای تخصصی:
إنّ الدراسه حول الأدب والآثار الأدبیّه، وخاصّه فی مجال النقد، قد واکبت الدراسات التی تتمّ بین الفروع المختلفه وخاصّه علم الاجتماع؛ وذلک لأهمیّه الآثار الأدبیّه بوصفها مرآه لانعکاس المشاکل الاجتماعیّه، فبإمکان الدراسات الأدبیّه الاجتماعیّه إصلاح البناء الثقافی للمجتمع، وحلّ مشاکله وتطویره فی مختلف المجالات. وبهذا السیاق، نلاحظ أنّ الروایه الإسلامیّه قد أولت اهتماماً بالغاً على تصویر القضایا والتطوّرات التی تطرأ على المجالات المختلفه للمجتمع الإسلامی، ومنها الاستعمار والاحتلال. ونظراً إلى المکانه المتمیَّزه لشخصیّه المرأه فی الروایه، فإنّ التحلیل الاجتماعی لأهمّ تأثیرات المقاومه على الشخصیّات النسائیه الإیجابیه فی روایه عذراء جاکرتا،وذلک فی ظلّ الاستعمار والمقاومه، من أهمّ أهداف هذا البحث ویدلّ على أهمیّته. إنّنا فی إطار الدراسه الاجتماعیه للنماذج المتعلّقه بأدب المقاومه، والتی قد تجلّت فی روایه عذراء جاکرتا للکیلانی، قد قمنا بتحلیل العلاقه بین القضایا الاجتماعیه للمجتمع، ومنها الاحتلال والاستعمار، وبین ملامح الشخصیّات النسویّه فی هذه الروایه، وحاولنا أن نبیّن موقف المؤلّف من موضوع الاستعمار والاحتلال فی مجتمع إسلامی، ونشرح آراءه حول دور المرأه فی مواجهه هذه القضیّه. وظهر من خلال البحث فی ضوء المنهج الوصفی التحلیلی، أنّ الکیلانی قد رکّز کثیراً علی رسم الشخصیّات النسویه الإیجابیه فی هذه الروایه، وذلک بالترکیز على ثلاث صور للمرأه وهی المناضله، والصامده والشهیده، وذلک لرسم آثار الاستعمار الشیوعی على المجتمع الإندونیسی من جانب، ولتحریض أبناء البلاد المستعمره فی مواجهه العدو من جانب آخر.
توظیف القضایا النحویه فی دراسه الإحالات عند السید الصدر فی منه المنان؛ دراسه قضیه الربط بضمیر الغائب أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
167-198
حوزههای تخصصی:
تمثلت أهمیه الدراسه هنا أنها تحاول إبراز القضایا النحویه ومنها الإحاله الضمیریه بضمیر الغائب عند الصدر فی تفسیره من خلال أجزاءه الخمسه، والدراسه تهدف إلى التعریف بالصدر ومنهجه فی التفسیر، وکیفیه طرقه الآراء النحویه مفسراً للقرآن، اقتضت الدراسه المنهج الوصفی التحلیلی، والغرض منها هو جمع بعض القضایا النحویه التی یذکرها ومنها الإحاله الضمیریه ومناقشتها وتحلیلها وردّها إلى أصولها والوقوف على موضوعاتها، وتحلیل بعض النماذج والتعلیق علیها دون الانتصار لجههٍ ما، إلا ما یتسق مع ما یقتضیه المعنى المطلوب، حاول الباحث فی هذا الموضوع عرض کیفیه التوظیف النحوی فی (منه المنان) وبیان تأثیرها فی توجیه المعنى. وانتهت الدراسه إلى جمله من النتائج یمکن إیجازها کالآتی: کثره الأطروحات کان سبباً وراء توظیف المسائل النحویه فی کتاب منه المنان، وأنَّه یُعطی الأولویه للمعنى لمناسبه السیاق بدلاً من القواعد النحویّه، واستطاع من خلال ضمیر الغائب إزاله الکثیر من اللبس والإبهام فی الکثیر من سیاقات النص ورفضه لفکره التقدیر النحوی والتأویل فیه، وانَّه قد استقى مادته العلمیه من کتب النحو وکتب إعراب القرآن، وکذلک وجدناه کثیرا ما یورد آراء نحویه نقلاً عن المدرستین البصریه والکوفیه، ویطرح رأیه دون التحیز لجههٍ معینه.
دراسه بنیه التسلسل الروائی لحارث المیاه على أساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا تعدّ الروایه نوعاً من السرد فحسب؛ بل لدیها طاقه تامه للدراسه على أساس نظریات النقد المعاصر، إثر إستیعابها لتقنیات الکتابه. فمتی رُکّبت بنیتها على الإطار ترکیباً صحیحاً، تتمتّع باستعداد تام لتبرز ثنیّاتها التحتانیه عن هیئتها علی أساس النقد البنیوی ظهورا خیرا و فی الوقت نفسه، تقدّم نظریه تودوروف نظاماً هندسیاً ناضجاً لنقد الروایه؛ إذ تربح تلک النظریه عن فکره البنیویین الجماعیه. فتودوروف یعتقد بثلاثه مستویات فی هندسه الروایه. المستوى الأول هو نص الروایه الذی یتم توفیره وفقاً لتخزین مفردات المؤلف فی صفحات الروایه و یتم ترمیز المفردات بمدى قدره المؤلف، فتقع الکلمات قدر ابتکاره جنباً إلی جنب، من ثمّ یتطلب إدراکها خبره تقنیه. لذلک نضطرّ عند مراجعه النص، إلى استیعاب تقنیات الکتابه لنتمکن من تمییز النقاط المشترکه وتحدید المفارقات تحدیداً یؤدی إلى معرفه إفتنان المؤلف فی النص. فإن عبرنا النص، فالمستوى الثانی لهندسه الروایه من وجهه نظر تودوروف هو التسلسل. تستهدف هذه المقاله، دراسه روایه حارث المیاه لهدى برکات على أساس تسلسل تودوروف السردی، فتستخدم المنهج الوصفی التحلیلی. أمّا أهمّ النتائج، فهی أن هذه الروایه فیها سلسله رئیسه وسلسله فرعیه و شبه سلسله ذات تضمین (قصه إنطوائیه) وأقصوصات تضمینیه (أقصوصات منطویه عند السرد) والتناوب فی السرد. تتسع حارث المیاه لمقارنه وجوه تودوروف السردیه سعه تامه؛ لأنها تحتوی على الوجوه الإخباریه والغیرالإخباریه و فیها أمثله مختلفه فی الأقسام الغیرالإخباریه، من ذلک: الطلبی بقسمیه الإلزامی والتمنی ثم الافتراضی بقسمیه الشرطی والتوقعی.
دراسه أسلوبیه فی سوره الجاثیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
59 - 74
حوزههای تخصصی:
لا یخفى على من له إلمام باللغه العربیه، أن القرآن الکریم نصّ أدبی فرید ببلاغته، ولا نظیر لفصاحته؛ فیؤثّر على المتلقی إثر سماعه وتلاوته؛ لأنّه یحتوی على میزات أسلوبیه، وخصائص فنیه، ومؤشرات جمالیه تمیّزه عن غیره؛ فلذلک جدیر بالدراسه والتحلیل والکشف عن میزاته وأسباب جماله. وسوره الجاثیه المبدوءه ب "حم"، من أحسن سور القرآن شکلاً ومعنى، بما فیها من تکرار کلمه "اللّٰه" و"الآیات" الداله على وحدانیه اللّٰه تعالى. من هذا المنطلق، یستهدف هذا البحث تحلیل سوره الجاثیه على أساس الأسلوبیه على مستوی الصوت والترکیب والدلاله، متبعاً المنهج الوصفی التحلیلی. وصلت المقاله أخیرا إلى أن الأصوات والکلمات التی تکررت فی السوره، أنشأت موسیقى رائعه ونغمات متناسقه تجلب القلوب وتمهّدها للانقیاد والانصیاع وتکون فی خدمه المعنى؛ وعلى مستوی الترکیب، تتبلور میزات الأسلوبیه فی التقدیم والتأخیر، والتعریف والتنکیر، والاستفهام، والحذف، وتکرار الجملات وتثبت أن القرآن یستخدم أغراضا أسلوبیه لتزیین أسلوبه وإعجاز بیانه؛ والدقه فی اختیار الکلمات واستخدام التضاد والترادف والاشتراک اللفظی، میزات أخری للقرآن تسترعی الانتباه وتتضمن معانی التأکید والشمول.
المتلازمات اللّفظیّه ودورها فی إعداد المعجم اللّغوی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث ظاهره التّلازم اللّفظی فی المعجم فی إطار دلالیّ ترکیبی، وتکمن أهمیته فی الإسهام فی تطویر الصّناعه المعجمیّه أحادیه اللغه أو فوق الأحادیّه، کما یمکن أن یُستفاد منه فی صناعه معجم ترکیبی للّغه العربیّه. فالنظام اللّغوی فی العربیّه أو غیرها من اللغات لا ینبنی فقط على التعابیر العادیّه، بل تشکّل المتلازمات اللّفظیّه جزءاً مهمّاً منه. وهذا الجزء یخضع لقوانین العربیّه من حیث الاستجابه التامه للقواعد النّحویّه والصّرفیّه. ویدرس هذا البحث المتلازمات اللّفظیّه نظریاً، ویبحث فی هذه الظّاهره فی معجمات ذات طابع مؤسسی، تتمثّل فی «المعجم الوسیط» من إصدار مجمع اللّغه العربیّه فی القاهره، و«المعجم العربیّ الأساسی» من إصدار المنظمه العربیّه للثّقافه والعلوم. کما تتخذ الدّراسه من مدوّنات معجمیّه ذات طابع فردی أنموذجاً تطبیقیّاً، هی معجم «المنجد» لصاحبه لویس معلوف، ومعجم «الرّائد» لصاحبه جبران مسعود. ومن هنا تتعرّض الدراسه لمسأله مسأله معجمه المتلازمات اللّفظیّه فی المعجم أحادی اللغه، وسیط الحجم. وتهدف إلى الجمع بین التنظیر والتطبیق من أجل ملامسه واقع المعجم اللغوی المعاصر عن کثب. لقد تزاید اهتمام الأفراد والمؤسسات بصناعه المعجم اللّغوی الوسیط، فظهرت معاجم کثیره حاولت أن تستثمر التّجربه المعجمیّه الغربیّه، غیر أنها بقیت قاصره عنها، وقد یرجع هذا لعدم الإخلاص فی تطبیق معاییر الصّناعه المعجمیّه، ونقص فی خبرات صنّاع المعجم، أو عدم تبادل الخبرات، مما یضیّع الوقت والجهد. إذن فإنّ صناعه معجم لغویّ وسیط یلبی حاجه القارئ العربیّ أو متعلّم العربیّه، أمرُ ملّح.
نقد و بررسی معیارهای زیبایی شناسانه در قصیده «لا وقت للبکاء» أمل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران نوپرداز، بسیاری از مفاهیم شعری خود را در قالب های بیانی و با یاری گرفتن از معیارهای بلاغی بازگو می کنند؛ به گونه ای که بدون کارکرد شگردها و هنرسازه های ادبی معانی شعری آنان خام و فاقد قدرت القاگری است. عناصر بلاغی در شعر نو با توجه به ماهیت شعر از مرحله صنایع و آرایه های کلاسیک عبور کرده و به فراخور ویژگی ها و شاخصه های نقد ادبی معاصر در قالب مجموعه معیارهایی که با زبان ادبی در تعامل است پیوند خورده و در قصیده های شعری شاعران بازتاب داشته است. در مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی عناصر زیبایی شناختی در قصیده «لا وقت للبکاء» أمل دنقل پرداخته خواهد شد. معیارها و شگردهای بلاغی در قصیده مذکور در سه سطح آوایی، معنایی و واژگانی نمود یافته و در فرم و مضمون قصیده دارای کارکردهای هنری و معنایی است. عناصر بلاغی در متن شعر دنقل تنها وظیفه آرایش کلام را بر عهده ندارد، بلکه هم پای نقش خود در عرصه زیبایی آفرینی، دارای دلالت های معنایی متناسب با محتوا و سازه های معنایی قصیده است و در ترسیم تجربه شعری شاعر و تعبیر شاعرانه از اندیشه ها و عواطف شخصی وی نقش اساسی دارد.
«النقد و الدراسه لمواقف أبی الفرج الإصفهانی تجاه بعض شعراء الشیعه»
حوزههای تخصصی:
إنّ شعراء الشیعه قد خدموا الشیعه مباشرهً بمدائحهم لأئمتهم وبصوره غیر مباشره بذمّ أعداء أهل البیت، فإنّهم کانوا یهجون خصام عقیدتهم الدینیه ویفحشون فی هجوهم، فدافعوا عن أهل البیت وحماهم المطهّره ولکنّهم قد رُموا بالفسق والخیانه والجبن و...من قبَل بعض النقاد و قلّما نجد شاعراً أو کاتباً شیعیّاً دافع عن أهل البیت (ع) إلّا ونجد أنواع التهم تخیم علیه. بما أنّ کتاب «الأغانی»، یعدّ مصدر هام فی الأدب العربی، ولا غروَ، أنّ هذا الکتاب یجمع بین دفّتیه الکثیر من الروایات الضعیفه أو المنحوله؛ فلا یخلو من بعض الهفوات والسقطات حین إستعراضه لشخصیّه بعض شعراء الشیعه. فیصوّرهم فی بعض الأحیان بما لا یوافقه الشیعه. فی هذا المقال نأتی بما أوردها أبوالفرج فی کتابه الأغانی من مساویء بعض شعراء أهل البیت الملتزمین. هو قد نقل روایات تدلّ علی أخلاقهم الدنیئه وهجاءهم الساخره من غیر النقد ولا تمحیص. فإنّه حین استعراض التهم الشنیعه لهؤلاء الشعراء یذکر ما یرتاب فیه من حکایات السخیفه یبدوا تلطیخ سُمعتهم والطعن فی أعراضهم.
رباعیات الخیام الأثیله
منبع:
التنظیرات و النقد فی الادب العربی سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
110 - 122
حوزههای تخصصی:
عدد غیر قلیل من البحاثه المتأخرین عن الخیام لم یعتنقوا بانتساب تلک الرباعیات التی قد اشتهرت باسم الخیام الی حکیم ریاضی و فلکی عالم ، کعمر بن ابراهیم الخیامی ، بما فیها من معانی خلیعه و الحادیه و استنکاریه. هذا و لم یصّرح أحد من معاصریه أو قریب من معاصریه فی انتسابها الیه. قام هولاء البحاثه بإقامه دلائل و قواعد اساسیه لتقییم الرباعیات الاثیله و معرفه شخصیه الخیام العلمیه و الدینیه . و یأملون أن هذا التقییم لیکون مشروع أولی للنقاد و الباحثین عن رباعیات الخیام الأصلیه . تصدّی هذا المقال لذکر رباعیات الخیام الحقیقیه فی بیان آراء هولاء البحاثه و النقاد.
اتجاهات مدرسی اللغه العربیه للناطقین بغیرها على مستوی اللیسانس فی الجامعات الإیرانیه نحو المدخل التواصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
13 - 36
حوزههای تخصصی:
ینصب الاهتمام فی العملیه التعلیمیه وفی جمیع مراحلها، علی توظیف التدریس بکل ما یتصل بماده اللغه العربیه. بما أنَّ معظم الطلّاب الناطقین بغیرها یعانون من الضعف فی اللغه العربیه واستخدامها فی التعبیر عن أفکارهم ومشاعرهم وحاجاتهم فی حریه وطلاقه ودقه، أصبح تطویر الأسالیب التدریسیه والمنهج الدراسی أمراً ضروریاً ومهماً لتعلیم اللغه بأفضل الطرق التی تجعل المتعلم متحمساً لتعلم هذه اللغه وتلقیها بصوره سهله ومبسطه. وإذا نظرنا إلی واقع الحال فی تعلیم اللغه العربیه، نجد أنّ أهم تحدٍّ یواجهه تعلیم اللغه العربیه، سواء فی إیران أو الدول المهتمه بتعلیم العربیه للناطقین بغیرها، هو عدم إلمام معظم أساتذه اللغه العربیه تدریس المهارات اللغویه الأربع بمبادئ التعلیم وعدم مواکبتهم لآخر مستجدّات تعلیم اللغه الثانیه، وخاصه تعلیم اللغه العربیه فی العالم. تهدف هذه الدراسه إلى الکشف عن اتجاهات مدرسی اللغه العربیه للناطقین بغیرها على مستوی اللیسانس فی الجامعات الإیرانیه نحو المدخل التواصلی. ولتحقیق هذا الهدف، تبنت الباحثه المقیاس العلمی کرافاس دوکاس للاتجاهات نحو المدخل التواصلی، والذی یتکون من 22 فقره موزعه على خمسه أبعاد، وهی: العمل الجماعی، وأهمیه القواعد النحویه، وتصویب الأخطاء، ودور المعلم، والتقویم. لقد أجریت الدراسه على عینه من طلبه الجامعه من قسم اللغه العربیه فی الجامعات الإیرانیه، وکانت أداه البحث الاستبانات والمقابلات، وذلک من خلال تطبیق الدراسه المیدانیه وتوزیع الاستبانات على 447 طالبا و35 أستاذا وإجراء المقابلات مع بعضهم. فکان السؤال الذی قصدت الباحثه الإجابه عنه هو: ما مدى اتجاه مدرسی اللغه العربیه للناطقین بغیرها نحو المدخل التواصلی فی تدریس اللغه العربیه للناطقین بغیرها من خلال وجهه نظر الأساتذه والطلاب، وأسباب ذلک؟ وقد أظهرت النتائج اختلاف وجهه نظر الطلاب عن الأساتذه، حیث أن العدید من المدرسین یزعمون أنهم یستخدمون أسلوب التواصل، ولکن فی الممارسه العملیه غالباً ما یتبعون طرق التدریس القدیمه؛ ویعود هذا الى الاعتقاد اللاشعوری للأستاذ بضروره السیطره على الوضعیه التعلیمیه؛ لذلک یمیل إلى أن یکرّس نشاطه وسلوکه على الزمن المتاح للتعلم، وذلک بسبب المده الزمنیه المحدده للمحاضرات، وکثره عدد الطلاب، وعدم توفر الوسائل التعلیمیه المساعده، وغیرها من الأسباب؛ کما قمنا بتحلیل أهم الأسباب التی أدّت إلی تهمیش الکثیر من المناهج الفاعله وذات الجداره، منها: عدم التزام الأساتذه بالتحدث باللغه العربیه، واستخدام اللغه الفارسیه فی الصف، وعدم استخدام الأمثله الواقعیه، وعدم تمکن الأستاذ من اللهجه واللغه العربیه الفصحی لتملص الطالب من الواجبات الملقاه علی عاتقه.
سیاسه المسلمین الأمنیه تجاه قریش حصار شِعب أبی طالب أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
209-228
حوزههای تخصصی:
البحث عباره عن محاوله للکشف عن الحس الأمنی للمسلمین الأوائل فی مکه وهم یعانون من المراقبه الجاده من قبل قریش. وقد اخترنا حقبه مهمه من تاریخهم ألا وهی حصار الشعب وکیفیه تعاملهم مع الحصار والاستعداد له. فضلا عن تعاملهم مع مقاطعه قریش لهم. وأظهر البحث أیضاً کیفیه تعامل أبی طالب مع قریش وکیف رسم إستراتیجیات کان من شأنها حمایه الرسول (ص) الکریم من البطش القرشی، ولأجل إعطاء صوره واضحه عن أهمیه البحث العلمیه ارتأینا تقسیمه على مقدمه وثلاثه مباحث وخاتمه. أجریت هذه الدراسه باستخدام المنهج الوصفی_ التحلیلی. شملت المقدمه التعریف بالبحث وماهیته فی حین جاء المبحث الأول لیعرض السیاسه التی أتبعها أبو طالب تجاه قریش حینما علم بأنه لا مناص من أنهم قد قصدوا النبی محمد (ص) لقتله وعلى أثر ذلک أتبع رضوان الله علیه سیاسه التمویه التی سیعالجها هذا المبحث وهی استعراض لإظهار أبی طالب بأنه فاقدا للنبی محمد (ص) ولا یعلم مکانه وأمر أتباعه بأن یحملوا حدیدا کی یضربوا به کل من یشکوا بأنه السبب فی ذلک. أراد من خلال هذا الاستعراض أن یبلغ قریش بأن من یقترب من النبی محمد (ص) مصیره القتل. وکان المبحث الثانی قد خصص لإظهار خطط المسلمین فی تحصنهم فی الشعب. أما المبحث الثالث فقد جاء لیبین دور أبی طالب فی الدفاع عن النبی محمد (ص)، إذ أظهرت الروایات کیف أنه کان ینقل النبی (ص) بین منام أولاده الأربعه خوفا من استهدافه واغتیاله، وقد أظهرت هذه الروایات طبیعه الحس الأمنی للمسلمین الأوائل.
سردیات الجماعه فی الروایه العربیه المعاصره: قراءه ثقافیه لروایه "أکراد، أسیاد بلا جیاد" لمصطفى سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترتبط الروایه منذ نشأتها بهاجس ضروره استجابه الکتابه لسؤال الحریه ولمعطیات العصر، وقد حاولت هذه الروایه بلوره عده مفاهیم کالحریه والمتخیل والمجتمع والهویه... کما رفضت الروایه العربیه أن تعیش على الهامش بلا حیاه، وتحولت إلى صمام أمان یحمی الأمم من السقوط فی هوه النسیان، ففی عالم متناقض وصعب تُصبح الحریه هاجس الأدب ومبتغاه وتصبح الهویه هاجس الأدیب وبحثه الدؤوب. ویتعلق السؤال هنا تحدیدا بتحدیات الروایه العربیه وقضایا الهویه والحریه والتاریخ، فهل هی ضروره حضاریه للحریه؟ وهل تنشأ داخل الحاجه الثقافیه التی لا یمکن الاستغناء عنها لأنها وجه الآخر الثقافی أمام عالم متحول ومنزلق؟ وهل هذه الروایه هی التاریخ المضاد للتاریخ الذی تصنعه المؤسسات الرسمیه وهو تاریخ طوباوی ملیء بالأکاذیب؟ فهل للروایه القوه من أجل قول تاریخ مسکوت عنه، والحفاظ على جسورالحوار التی تضیق کل یوم قلیلا. تسعی هذه المقاله دراسه قضایا ثقافیه مترکزه علی المنهج الوصفی التحلیلی فی روایه أکراد أسیاد بلا جیاد. إن روایه "أکراد أسیاد بلا جیاد" نموذج لسردیات الهویه القومیه، وکما یشعر الأکراد بالأسى کانت الروایه کذلک تعبر عن مدى الألم والأسى الذی یشعر به کل کردی ومدى الألم المعبر عنه، ورغم السرد البطیء للروایه، ورغم أن لغتها تخلو من أی حشو وأی إضافات شعریه، وتظهر أحی انا ممله وصعبه القراءه، إلا أنه هناک رابط خفی بین السطور یقود القارئ إلى آخر الروایه، روایه تعبر عن مصیر شعب اضطهده العالم ونسیه التاریخ، یجد القارئ نفسه وهو یتتبع خط وات البط ل فی بحثه عن صدیقه شیروان، ویتتبع القارئ هویه قومیه بحاجه الى تعریف من جدید.
بازآفرینی ضدقهرمان یهودا در شعر عبدالعزیز مقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
23 - 38
حوزههای تخصصی:
ضدقهرمان یا «آناتاگونیست» -که در زبان عربی برابرنهاده آن « اللابطل» است- در شمار شخصیت های طردشده تاریخ هست که به علت نوعی رفتار ناهنجار در مقابل قهرمان های اسطوره ای در ضدونقیض های دراماتیکی قرارگرفته است. شاعران معاصر عربی برای بیان تجربه معاصر و القای دغدغه های شخصی و جمعی به مخاطب، در کنار هم ذات پنداری باشخصیت قهرمانان، به فراخوانی ضدقهرمان ها نیز پرداخته اند که القاگر عملی نشدن ایده ها و آرمان های مردمی، احساس نارضایتی و ناامیدی، بی کفایتی حاکمان عرب، خیانت ها و... است. در میان ضدقهرمان ها، شخصیت یهودای اسخریوطی که در تاریخ، سمبل خیانت و دورویی است، کهن الگو و بازتاب دهنده بی ثباتی و بی کفایتی حاکمان عرب در اداره جامعه به شمار می آید. عبدالعزیز مقالح (1937) شاعر معاصر یمن، ازجمله شاعرانی است که در بستر شعر خود برای انتقال تجربه های شخصی و غیرشخصی، از این چهره مطرود دینی بهره برده است و به کمک آن کوشیده ادیبانه مخاطب خود را نسبت به زمانه ناهمساز و ناهمگون آگاه سازد. ازاین رو پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکرد تحلیلی و به شیوه توصیفی تحلیلی به نقد و تحلیل دو سروده «عصر یهوذا» و «یهوذا» شاعر بپردازد و از علل فراخوانی و کاربست آن ضدقهرمان در متن شعری پرده بردارد؛ با این ایده که اگر شعر وی از این زاویه مورد کنکاش قرار نگیرد، چهره حقیقی شعرش در سایه روشن ابهام باقی خواهد ماند. چنین استنباط می شود که شخصیت یهودا، معادلی از دشمن سیاسی است که حکمرانی دنیای معاصر را به دست گرفته و مقالح کوشیده از رهگذر سرایش آن متن، مخاطب خود را متوجه سیطره خیانت و دورویی در دنیای معاصر بنماید.
کاربردشناسی تقابل فکری-زبانی در انگاره های شعری ودیع سعاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان معاصر توسط اندیشه ها و گفتمان های مختلف احاطه شده و رودررویی آرا، عقاید و مکاتب فکری در این دوران از موضوعات مهم در ادبیات و هنر معاصر است. شعر و ادبیات، تبلور چنین آراء متضاد و متناقضی است که با بررسی آن می توان به جهت های فکری متخاصم جهان معاصر دست یافت. ودیع سعاده از شاعران توانمند ادبیات معاصر لبنان، با گرایش پست مدرنیستی است. اشعار او آیینه جریانات اجتماعی و فکری رایج جهان امروزی است که برای انسان کنونی به ویژه جامعه و انسان عربی مهم است. این مقاله سعی می کند با روش توصییفی – تحلیلی، با بررسی انگاره های متضاد در تعابیر شعری، به سبک زبانی، تفکّر حاکم و جهان بینی شاعر در شعر دست یابد. نتیجه نشان می دهد که عصر پست مدرنیسم به سبب تضارب آراء و اختلاف میان عقاید مختلف، دوره رقابت میان رویکردهای فکری و اجتماعی است که این امر ضرورت تقابل در سطح واژگان و تعابیر را ایجاب می کند. ودیع سعاده در همین راستا تقابل های معنایی مختلف را در خصوص اصلی ترین مفاهیم جهان بینی معاصر از قبیل: آزادی، مرگ، پوچی، سردرگرمی، محیط زیست و غیره، در قالب انگاره های متضاد کلی و فراگیر به کار برده است.
المفارقات الزمنیّه فی مسرحیّه "الصریر" لیوسف العانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
107 - 138
حوزههای تخصصی:
یعدّ الزمان من أهم العناصر فی کینونه العمل الأدبی وتوظیفه بشکل فنی یبرز قدرات الکاتب ویضفی طابعا جمالیا علی ناصیه النص، خلافا للکلاسیکیین الذین کان أکثرهم یستخدم الزمن الکورنولوجی لطی مساحات الزمن السردی. وقد استخدم الکتاب الجدد هذا العنصر الحیوی بإحداث مفارقات زمنیّه تتلاعب ببنیه زمن القصه، والفضل یعود للشکلانیین الروس الذین أبدعوا فی تشیید دعائم الزمن. تقوم هذه الدراسه علی منهج بنیوی -تحلیلی مستهدفه کیفیه توظیف التقنیات الزمنیّه وغایتها فی بنیه هذه المسرحیّه مستخدمه الترتیب والاستغراق بشتی عناصرهما لکسر جدار زمن الکورنولوجی مستعینه لهذه المهمه بالزمن السردی. وقد برع یوسف العانی فی التوظیف، فوظف الاسترجاع والاستباق، وأبطأ السرد وأسرعه. وقد حصل هذا البحث علی نتائج هی؛ نسف رتابه الزمن الخطی بزمن السرد، حیث طغت الاسترجاعات الخارجیه علی الاستباقات لسد بعض الثغرات أو للتنویع أو للتعریف بشخصیه وخلفیتها. أما الاستشراقات فأکثرها مزجیه، حیث أبدع الکاتب فی الاستغراقات الزمنیّه التی تدب فی إطار الوقفه الدینامیه فی الحرکه والسکون والمونولوج وسبر أعماق سایکولوجیه الشخوص ووظف التلخیص لعدم الولوج فی الإطناب أو للأحداث الثانویه، وخلافا للکتاب الکلاسیکیین کثر الحذف الضمنی مقارنهً بالحذف المعلن.
منهج الإمام موسی الکاظم(ع) فی تَأسیس العلوم الإسلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
341-387
حوزههای تخصصی:
کانت فتره إمامه الإمام موسى الکاظم(ع) ذات أهمیه خاصه لتقارنها مع عصر ازدهار النقاشات العقائدیه والفکریه وظهور التیارات المختلفه فی العلوم الإسلامیه. والعلوم الإسلامیه تشملُ القرآنَ والحدیثَ والفقهَ وعلمَ الکلام، والّ تی ترتبطُ بالأصولِ أو المبادئ الفرعیه، أو الموضوعات الّتی تُثبِتُ مبانیَ الإسلام ومبادئَه الفرعیه. لیس تأسیسُ وبناءُ العلوم الإسلامیه سوی طریقٍ لبیان الإسلام الصحیح لمواجهه البدع والانحرافات التی تظهر فی بطنه. طبعاً تستطیعُ هذه الأبحاث أن تُظهرُ المکانه البارزه للإمام الکاظم(ع) فی تقدیم وإحیاء الإسلام النبوی، رغم کل الضغوط الّتی کانت تفرض الحکومه علی الإمام(ع). فیهدفُ هذا البحث إلی کشف اللثام والإجابه على ماهیه وأسباب منهج الإمام موسى الکاظم(ع) فی تأسیس العلوم الإسلامیه متکئاً علی المنهج التحلیلی_ التاریخی. نظراً إلى المصادر، فهمنا أنّ منهج الإمام الکاظم(ع) هی عرض العلوم الإسلامیه مِن خلال التعلیم وجهاً لوجه والمراسلات، وکذلک تدریب الطلاب المتخصصین فی مختلف فروع العلوم الإسلامیه. المنهج الذی بجانبِ الحفاظ على السلسله التعلیمیه فی العلوم الإسلامیه، أدی إلى انتقال هذه العلوم إلى الأجیال القادمه مِن الشیعه. وبهذا الطریق لعب دوراً هاماً فی ترسیخ العلوم الإسلامیه مِن خلال الحفاظ على الإسلام النبوی وتأسیسه.