فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 184
حوزههای تخصصی:
قد یُحدَّد فی الخاتمه موضوعُ الآیه، باعتبار أنّ الخاتمه بؤره توحّد الآیه، وتکون فکرتها العامه أو هی المرکز الذی تدور حوله الآیه، وتعدّ نواه مضمون الآیه، حیث تجمع الخاتمه مسار الأفکار القائم على موضوع أو عده موضوعات فی الآیه. ویمکن أن نعد قدره الآیه فی الخاتمه على تذکّر عناصر فنیه معینه ونظمها أکثر من غیرها، إشاره إلى أنّ العناصر التی تحملها الخاتمه، تمثّل موضوع الآیه فی بنیه تختلف من الناحیه الشکلیه عن سیاقها، وتختلف کیفیه بنائها عند کل آیه؛ لأن کل آیه تختار من بنیه العناصر التی تناسبها. فیکون من المجدى فی القضیه، أن نتدبر الخواتم القرآنیه ونهایاتها؛ لنرى أنها تأتی لمقتضیات معنویه، مع نسَق فنی اقتضته المعانی. إذن، لا بدّ من الإشاره إلى أن التغیر فی ساحه الخواتم وألفاظها وتراکیبها یؤثّر على تولید المعانی الهامشیه التی یدرکها المتلقی الفَطِن. هذه المقاله محاوله من خلال المنهج الوصفی التحلیلی، لدراسه البناء الفنی فی خواتم آیات سوره آل عمران. تدلّ النتائج على جمال فنی فی الخواتم للمبالغه أو الدلاله على الثبات والدیمومه وما شاکل ذلک، حیث تلتقی الألفاظ والمعانی فی نهایات الآیات التقاء متمازجا فی إطار نظام فنی خاص؛ لتشکل عبارات ترتبط بسیاقها، کما تشیر النتائج إلى أنّ لکل خاتمه نظاما بنیویا خاصا یتناسب مع الغرض الأدبی للآیه.
الأفعال الکلامیه لتعامل المؤمنین فی القرآن الکریم فی ضوء نظریه تداولیه سوره لقمان نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
53 - 74
حوزههای تخصصی:
التداولیه ترتبط بالتواصل السلیم أو التواصل الأمثل الذی یحرز من خلاله، أکبر قدر من الوضوح والشفافیه لانعکاس اللغه. بما أنها تعدّ عملیه تصاعدیه مؤدیه إلى طبقه عالیه من المعنى والسیاق، فهی تستوعب جمیع مستویات اللغه من الحاله الانفرادیه، والتواصلیه، والحواریه. وللتداولیه محاور مختلفه، منها الأفعال الکلامیه التی تحیل الصوره الذهنیه للغه إلى الصوره الفعلیه اللغویه التأثیریه. وسوره لقمان هی إحدى السور المهمه التی تحمل آداب التعامل والمعاشره، بذلک تحتاج إلى الأسلوب التواصلی أو التداولی الذی یحقق مقصدیه الکلام غیر المباشر. وطبیعه الأفعال الکلامیه والحجاجیه تجسّد ما فی السوره من الأغراض والمقاصد من خلال إستراتیجیه تواصلیه حجاجیه، کما تهتمّ أیضا بوقع الکلام وتأثیره على المتلقی. تتبع المقاله المنهج الوصفی التحلیلی، مستمده من مناهج أوستین وسیرل، اللذین قاما بتطویر نظریه الأفعال الکلامیه. مما توصّلت إلیه هذه المقاله أنّ الأفعال التقریریه أو الإخباریه فی السوره تشمل الغرض غیر المباشر، کتشجیع المؤمنین على المعاشره الحسنه والأدب، کما تدلّ الأفعال الإنجازیه أو الإنشائیه الموجوده فیها على التحذیر والتنبیه امتداداً إلى التشجیع فی بعض الأحیان. وهذه المعانی تکون ذات دلاله نفسیه شعوریه تبعث الحیاه والتحرک فی نفس المتلقی، وتحتوی على معان أخرى غیر الدلالات المباشره، یمکن الوصول إلیها من خلال المقام الذی وردت فیه.
بررسی استدلال تحدی در چاچوب نظریه استدلال ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و تحقیق بروی استدلال های به کاررفته در آیات تحدی بر اساس چارچوب معرفی شده داگلاس والتون(2008) است. در این پژوهش استدلال های آیات تحدی را با استدلال های پیشنهادی والتون(2008) مقایسه، و سپس به بررسی نتایج حاصل از آن پرداخته ایم. والتون در حوزه فلسفه به بررسی انواع استدلال های مورد استفاده در بافت ها ی مختلف پرداخته است و شاکله هایی برای هرکدام از این استدلال ها طرح ریزی کرده است. قصد ما بررسی استدلال در بافت قرآنی و به ویژه استدلال مستتر در آیات تحدی است.ازآنجایی که به باور مسلمانان بهترین استدلال برای انسان ها از جانب خداوند مطرح می شود بررسی استدلال های قرآن و به طور خاص آیات تحدی به عنوان یکی از راه های اقناع منطقی انسان و مقایسه با انواعی که توسط انسان ها مطرح می شود ضروری به نظر می رسد. نتایج این بررسی می تواند بیانگر نوعی نگاه روان شناختی از روحیات و منطق انسان باشد که علم خداوند به آن احاطه دارد و به انسان شناسی عمیق تر و صحیح تر بیانجامد.می دانیم که خداوند در قرآن در پنج آیه به همانند طلبی سخنی مانند قرآن پرداخته است و از مشرکان خواسته است که اگر ادعا دارید که این قرآن سخن بشری (و گفته ی شخص پیامبر) است پس مانند آن را بیاورید. به این گونه آیات تحدی گفته می شود. به نظر می رسد این نوع استدلال نوعی منحصربه فرد از انواع استدلال ها باشد که با توجه به معنای اصطلاحی آن در چارچوب والتون جای نداشته باشد. در این پژوهش پس از بررسی آیات مربوط به تحدی و مقایسه آن ها با هرکدام از طرحواره های والتون به این نتیجه رسیدیم که استدلال به کاررفته در تحدی با هیچ یک از شصت مورد طرحواره ی استدلال معرفی شده توسط والتون مطابقت نداشته است و بنابراین آن را به عنوان استدلالی با طرحواره ی جدید به این مدل معرفی کردیم.
از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
التقنیات التعبیریه للفکاهه فی مسرحیه «مدرسه المشاغبین»
حوزههای تخصصی:
التقنیات التعبیریه للفکاهه فی مسرحیه « مدرسه المشاغبین» الفکاهه من أهم رکائز الادب العربی فی التعبیر عن الواقع، وقد جذبت اهتمام الادباء على الصعید المسرحی وبادر الکثیر منهم فی انعکاس الواقع المریر عن طریق الفکاهه والکومیدیا بحیث یصعب التعبیر عنها فی الحیاه الواقعیه. « مسرحیه مدرسه المشاغبین» البارزه فی تاریخ المسرح العربی الفکاهی والتی تعتبر من تراث المسرح المصری. تدور احداث المسرحیه حول عدد من الطلبه المشاغبین الذی عجز المدرسون فی السیطره علیهم وترویضهم، حیث ان تصرفات المدرسین وسلوکهم وتعاملهم مع الطلبه أیضا لا یحمد عقباه. الکاتب علی سالم سلط الضوء على قضیه هامه وهی واقع تراجع هیبه المدرسه والمدرّس انذاک باسلوب تهکمی ساخر. تحاول الدراسه الخوض والبحث فی أهم التقنیات والاسالیب التعبیریه المضحکه الساخره فی المسرحیه. اعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی وتوصلت الدراسه إلی أن التقنیات التعبیریه منها تجاهل العارف والتقابل والاغراق والتخفی وغیرها من أهم ممیزات الکاتب لیتناول من خلالها القضایا الثقافیه والاجتماعیه والاخلاقیه فی مصر و مناهج النظام التربوی والتعلیمی ومشکلاته.
تسلط گفتمان قرآنی بر ذهن و زبان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ، قرآن را حافظ بود و نه تنها آن را از برداشت و به چهارده روایت می خواند؛ بلکه قرآن بخشی از وجود و هستی اندیشگی و روحی-معنوی او شده بود. ذهن و زبان انگار یکی هستند. هر آن چه که در انبان ذهن است، از زبان خارج می شود و هر آن چه از زبان خارج می شود، ذهن را تشکیل می دهد، انگار که بین این دو رابطه ای نه دیالکتیکی بلکه مکملی وجود دارد و این دو در حال تکمیل یکدیگرند. زبان حافظ که می سرود، حتی در آن اوقاتی که غزل عاشقانه می سرود، ناخودآگاه بخشی از آن با زبان قرآن مزین بود، چرا که ذهن حافظ از زبانش همان چیزی را برون می داد که گفتمان مسلط بر روح و جسم و ذهن وی شده بود. مدت زمان زیادی بود که حافظ به قرآن و فراگیری علوم قرآنی مشغول بود و هویداست یادگیری کودکی بر زهن و زبان، لوحی است خاموش ناشدنی و این چنین بود که آن کودک مکتب قرآن رفته، بعدها در زیباترین شکل ممکن آموخته های قرآنی اش را در زیبایی شناسانه ترین شکل ممکن سرود و جهانی زیبا را برساخت که هنوزم جامعه بشری، نظیر آن را خیلی کم به خود دیده است. راستی آن ذهن و زبان وقاد چگونه بود که هر چه را که می سرود، بویی از اسرار معرفت قرآنی از آن به مشام می رسید؟ این نوشتار بخشی از این زیبایی های قرآنی را در شعر و زبان شعری حافظ و تسلط این گفتمان را بر زبان لفظی و محتوایی او آشکار کرده است و در تحلیلی معناکاوانه، مفاهیم قرآنی را استخراج کرده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که کمتر شعری از حافظ را می توان یافت که معرفتی قرآنی در قالب واژگان و مفاهیم و معنا و ساختار کلامی در آن رسوخ نکرده باشد و حافظ به بهترین شکل ممکن آن را هنرمندانه در کلام خود به جلوه نگذاشته باشد.
بررسی و تحلیل مفهوم خانه در شعر بدر شاکر السیاب
منبع:
التنظیرات و النقد فی الادب العربی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
107 - 122
حوزههای تخصصی:
خانه تعیّنی وابسته به پدیدارهای بشری نیست؛ بلکه شرط امکان ظهور پدیدارهای انسانی است. نوستالوژیایی که در تبعید و دوری یا هجرت از خانه و مکان مادری و یا در صورت رانده شدن اجباری توسط نیرویی بیرونی برای خانه و مسکن و مأوی به وجود می آید، همان مادر و بنیاد بودن خانه برای همه چیز انسانی را می رساند که در غیابش انسان احساسی از بی ریشگی و بی بنیادی پیدا می کند. خانه آثارش را به صورت آشکاری در وجود ما می گذارد به شکلی که توان زدودن این آثار از وجود ناممکن است. از خلال تجربه ی زیسته شده شناخته می شود و از خلال همین تجربه وجودش تحقق می یابد. بدون خانه پریشان و غریب می مانیم؛ انگار که کسی فاقد هویتیم؛ چرا که میعاد گاه عطوفت و مهربانی و زیبایی وجود انسانی است. در خانه پیوند و ارتباط ذات انسانی و مکان برای همیشه خلق می شود و ارتباطش با انسان چون ارتباط روح با جسم است وحضوری مداوم و وجودی لایزال در درون بشری دارد. روش مقاله، تحلیلی – تبیینی است. گستره ی مقاله: اشعاری از شاعر است که در آن خانه را سروده است.
تکرار الضمیر فی شعر ابن مقبل، سیاقاته، دلالاته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
161 - 186
حوزههای تخصصی:
التکرار ظاهره أسلوبیّه تفنن العرب فی استخدامه، إذا أرادوا معنًى إضافیّاً، لا یتحقّق بغیره، ویربط بین أجزاءٍ معنویّه متعلّقهٍ بمرجعٍ واحدٍ یقع علیه التکرار، وله لطائفه البلاغیّه والمعنویّه التی یحدّدها السّیاق الذی جاء فیه، والمقام الذی فرضها، ومقتضى الحال. ویکون التکرار فی اللفظ والمعنى معاً، وربّما یقع فی اللفظ من دون المعنى، أو فی المعنى من دون اللفظ، سواءٌ أکان فی الجمله أم فی اللفظ المفرد. فمن تکرار اللفظ المفرد الذی رسم به ابن مقبلٍ لوحاته الفنیّه کان تکرار الضمیر؛ إذ بدأ کلاًّ منها بالمرجع الذی یشکّل أساسها، ثمّ عدل عنه إلى ضمیره ال مُغنی عنه، یستکمل به أوصافه المتعدّده، أو یذکِّر به بعد طول فصلٍ، أو یؤنس به نفسه، أو یؤکّد معنًى أراد تقریره فی نفس المتلقی، أو یظهر لوعهً وحسرهً ملأت قلبه، إلى غیر ذلک من المعانی التی جادت بها کیفیات التعبیر الشعریّه لدیه، وتوقّف البحث عندها.
دراسه لتاریخ تعلیم الشیعه الإمامیه فی القرون الخمسه الأولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
289-318
حوزههای تخصصی:
قام أئمه الشیعه إثر وفاه رسول الله الأعظم (ص) بمهمه تعلیم أتباعهم أحکام الدین وما إلى ذلک فی کل مکان وزمان وعلى قدر المستطاع صیانه لدین الله وهدایه للمجتمع الإسلامی. لذا أصبح للمساجد والکتاتیب والأمکنه المقدسه أهمیه خاصه فی مجال التعلیم. لقد ذکرت فی الحقب التالیه من التاریخ الشیعی أسماء لمراکز أخرى للتعلیم إضافه إلى ما بینا للتو إلا أنها لم یتم بعد بشأنها الدراسات الکافیه حتى یتسنى لنا إمکانیه الکشف عن مکامن ضعفها وقوتها فی ظل مقارنتها مع أوضاعها الحالیه. والفکره الشائعه أن الشیعه مدینه بمراکزها التعلیمیه للآخرین إذ لم یکن لها أی ابتکار أو إبداع فیها. وفی هذا السیاق یرمی بحثنا الحاضر إلى تسلیط الضوء على الأمکنه والأزمنه التی وظفها أئمه الشیعه لتعلیم أتباعهم فی القرون الهجریه الأولى وکذلک المراحل التعلیمه التی مرت بها عملیه التعلیم وذلک فی ضوء دراسه تاریخیه وروائیه واعتمادا على المنهج الوصفی-التحلیلی وأخیرا إعطاء صوره واضحه عن التطور التاریخی الذی شهدته الأنشطه التعلیمیه للشیعه فی الفتره ذاتها. ولم یفتنا لتحقیق أهدافنا هذه مراجعه المصادر التاریخیه الموثوق بها والقریبه من الفتره نفسها. ومن أبرز المعطیات التی توصلنا إلیها من خلال هذا البحث هی أن المذهب الشیعی استطاع أن یسبق المذاهب الإسلامیه کلها فی المشوار التعلیمی وتدشین مراکز حدیثه لتعلیم أفکاره ورؤاه التی لم یسبق لها مثیل ولا نظیر.
روش شناسی پدیده تضمین نحوی در فرایند ترجمه نهج البلاغه (با محوریت ترجمه های: آیتی، فیض الإسلام، شهیدی، دشتی و جعفری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات نوین معناشناختی، امکانات متنوع و منحصر به فرد زبان های مختلف به عنوان یکی از معیارهای برتری زبانی به زبان دیگر به شمار می آید؛ از جمله این امکانات زبانی می توان به مقوله «تضمین نحوی» اشاره نمود. تضمین نحوی یک پدیده سبک شناختی است که در اثر خروج از نحو زبان هنجار تشخّص می یابد و نقشی تعیین کننده در پیدایی و کشف معنای دقیق واژه دارد؛ به نحوی که در صورت عدم توجه به این اسلوب، ترجمه دارای نقص و کاستی خواهد بود. در ترجمه تضمین نحوی، توجه به ساختار نحوی و بلاغی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از میان روش های مختلف ترجمه، ترجمه معنایی می تواند مناسب ترین روش برای ترجمه چنین واژگانی باشد؛ چون در ترجمه این واژگان علاوه بر معنای وضعی و لفظی، باید معنای ضمنی آن را نیز لحاظ کرد. این جستار، با شیوه توصیفی - تحلیلی در پی شناس ایی تضمین نحوی در افعال مورد استفاده در کتاب نهج البلاغه و ارزیابی ترجمه های: آیتی، فیض الإسلام، شهیدی، دشتی و جعفری از نظر رعایت اسلوب مذکور است. بررسی ها نشان می دهد که در بسیاری از موارد، معادلی دقیق با ذکر همه مؤلفه های معنایی برای واژه های متضمن در ترجمه های فارسی انتخاب نشده است؛ در حالی که توجه به بافت کلام و مراعات قوانین نحوی می تواند مترجم را در انتخاب برابرنهادهای دقیق واژگانی یاری نماید.
دراسه السرعه السردیه فی روایه الزمن الموحش علی أساس نظریه جیرالد برینتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تدرس سرعه السردیه فی روایه الزمن الموحش وفق نظریه الناقد الروائی جیرالد برینس. وهدفنا ، هو دراسه العلاقه بین زمان الروایه التی -تقاس بالثوانی والدقائق والساعات والأیام والشهور والسنوات – وبین طول نص القصه الذی یقاس بالسطور والصفحات والفقرات . عملت روایه الزمن الموحش من تألیف الکاتب السوری حیدر حیدر، على تحلیل قیم وتقالید المجتمع ورسم ملامح الشخصیات التی قطعت إرتباطها بالتقالید الماضیه فظهر علیها العجز و الهزیمه والموت و أفرزت أشخاصا ثوریین وأنانیین وملاحده وعدمیین ومزعجین. وقعت أحداث هذه الروایه فی غضون ثلاثه أعوام وما عدا بعض التلمیحات الى عدد من فصول السنه ، لن تجد فیها أیه إشارات الى الزمن الدقیق الذی یحدد متى وقعت تلک الأحداث. وأما علاقات الزمان والعله والمعلول فی هذه الروایه فهی ضعیفه لکن الذی یمنح الوحده لهذه الروایه هو نفس الراوی/ باعتباره الشخصیه الاصلیه فضلا عن وحده المکان. هذه الروایه لیست لها بدایه ونهایه منظمه ومرتبه بل تجد کل شیء فیها متشابکا ولایمت بصله الى بعضه البعض . وکذلک أحداث الروایه، فهی متفرقه. وکما تسعى هذه الروایه للقضاء على الشئون القدیمه، لماضی العرب وللانسان العربی وأواصره القدیمه فی مجالات الشکل والأساس فهی أیضا تحاول القضاء على تقالید الروایه فی مجالات الاُسس الزمکانیه والأحداث والشخصیات . وضمن تمتعها بالمقترحات السردیه الکثیره فإنها إستفادت من المجموعات الخمسیه لسرعه الروایه أیضا. وخلال هذا البحث، تجری دراسه سرعه الروایه والتغییرات التی تعتورها من حیث الإسراع والتباطؤ وهذه الدراسه تفید بأن الکاتب إستفاد بشده من تقنیات التداخل بین المشاهد، ومن ظاهره التناوب والتضمین وسبل تقلیل السرعه السردیه.
توظیف الهرمنوطیقا النسویه فی تأویل الکتاب المقدس
حوزههای تخصصی:
إن الحدیث عن العلاقه بین لاهوت التحریر وتفسیر الکتاب المقدس بصفه عامه، والبحث فی الدور الذی یلعبه الکتاب المقدس فی کفاح النساء من أجل التحرر بصفه خاصه، لهی أمور تشبه الدخول فی حقل ألغام فکری و عاطفی. یجب علینا أن نعین ونکشف التناقضات الواقعه بین التأویل التاریخی و علم اللاهوت المنهجیه بین البحث العلمی المجرد من الاعتبارات القیمیه والدراسات النابعه من موقع الدعم والمسانده، بین التصورات الموضوعاتیه الکونیه المسبقه فی اللاهوت الأکادیمی والانحیاز النقدی فی لاهوت التحریر، ویتطلب تحقیق ذلک فی مقاله قصیره بالضروره عملیه تبسیط وتصنیف سطحی لمجموعه مرکبه من القضایا اللاهوتیه. إن إثاره قضیه معنى الکتاب المقدس وحجیته المعاصرین من منظور لاهوتی نسوی، و القیام بذلک من موقع المرأه المهمش داخل المؤسسه الأکادیمیه ، لهو أمر یفتح الباب لمخاطره ثلاثیه الأبعاد. فلسوف یرفض اللاهوتیون والمفسرون المنتمون إلى المؤسسه الأکادیمیه ذلک المسعى بدعوى أنه غیر علمی و منحاز ومحکوم بشکل واضح بقضایا معاصره، مما یجعله غیر تاریخی، أو سیرفضون قبوله بوصفه قضیه تفسیریه أو لاهوتیه جاده بسبب أن إمرأه هی التی أثارت تلک القضیه. ولسوف یرى اللاهوتیون التحریریون والسیاسیون فی أحسن الأحوال أن ذلک المسعى النسوی اللاهوتی یشکل قضیه واحده ضمن قضایا أخرى، أو یعثونه فی أسوأ الأحوال قضیه الطبقه الوسطى، أی قضیه بعیده عن مجال کفاح المقهورین.
دراسه ونقد نظریه التطور فی تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
313-340
حوزههای تخصصی:
یعتقد العلامه الطباطبائی ب "عدم التوافق بین التوحید ونظریه التطور"، ویرى أنّ نظریه تکامل الخلق مرفوضه من وجهه نظر العلم، بینما تعد وجهه نظر القرآن الکریم ثبوتیه حسب ظهور الآیات ذات الصله والداله على الخلق. لذلک لا یوجد هناک تضارب بین العلم والدین فی هذا الصدد. إنّ الحلّ الذی قدمه العلامه یتمثل فی الترکیز على التوحید والأنثروبولوجیا الدینیه، وهو الحلّ الوحید المعنی بحلّ مشکله التناقض فی المحتوى، ولم یقدم حلاً للصراع بین الداروینیه والرؤیه الدینیه للکون والطبیعه والأخلاق. إنّ أسلوبه لیس قادراً تماماً على حلّ الصراع الظاهری بین العلم والدین، ولا ینجح إلا إذا کانت نظریه التطور باطله حقاً. یمکننا أن نبرهن على أنّ قبول نظریه التطور لا یتطلب إنکار وجود الله وتأثیره فی العالم من خلال "الجمع بین التوحید والتطور" فی "رؤیه التکامل التوحیدی"، والله باعتباره الخالق والمدبر لهذا العالم، کان یمکن أن ینفذ حکمته من خلال عملیه التطور.
تحلیل گفتمان انتقادی داستان «یتیم» منفلوطی براساس نظریه «نورمن فرکلاف»
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، نظریه ای منسجم، جامع و پرکاربرد است که نشان می دهد یک متن در لایه های زیرین خود متأثر از مسائل جامعه شناختی، ایدئولوژیک، فلسفی، تاریخی و اجتماعی است. این دیدگاه با نگاهی علمی و کاربردی به متون در پی شناسایی علل تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی جهان معاصر می باشد؛ هدف گفتمان، گاه حفظ وضع موجود و یا پی ریزی آن ، و گاه شکستن ساختار و حتی بازسازی جوامع است، لذا تمرکز تحلیلِ گفتمانِ انتقادی بر روابط اجتماعی، بسیار پیچیده و لایه بندی شده می باشد. بر همین مبنا، پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس نظریه فرکلاف داستان کوتاه «یتیم» اثر منفلوطی را در سه سطح توصیف، تفسیر وتبیین بررسی کند تا به این پرسش پاسخ دهد که داستان مذکور چگونه و تا چه حد بر مبنای نظریه فرکلاف قابل تحلیل و تبیین است؛ بنابراین هدف مقاله واکاوی چگونگی کارکرد مؤلفه های نظریه فرکلاف در داستان یتیم می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده در سطح توصیف با استفاده از شگردهای بیانی چون سجع، تضاد و ترادف و تصویرآفرینی های هنری در پی تثبیت بهتر اندیشه خویش در ذهن مخاطب است؛ در سطح تفسیر، کاربست بینامتنی و دیگر عناصر نشانه شناسی کلامی، درترسیم بافت موقعیت موجود مؤثر واقع شده است؛ در سطح تبیین، می توان گفت که از یک سو فقر اجتماعی موجود در جامعه و از دیگر سو فقر ایدئولوژیک ناشی از اندیشه های ناسالم برخی شخصیت های مؤثر داستان از مهمترین اسباب شکل گیری گفتمان موجود است و نویسنده در دوره خود با فاصله-گیری از سبک سنتی و طرح مسائلی از این دست و برجسته سازی آنها در پیِ جهت دهی اندیشه-های پویا به سوی کشف راه حل های چنین آسیب هایی برآمده است.
شگردهای تمرکززدایی و رابطه میان متن و تصویر در «مجموعه قصص الحیوانات فی القرآن» نوشته وارث الکندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک فطرتی تمرکزگرا و همچنین توانایی تمرکززدایی نیز دارد. استفاده از شگرد تمرکززدایی در ادبیّات داستانی کودکان، زمینه ساز تفکّر خلّاق است و آن ها را آماده می کند که بدانند چگونه منطقی بیندیشند و با چه روشی فکر کنند تا به نتیجه برسند. پژوهش گران ادبی در زمینه تمرکززدایی مباحثی داشته اند، امّا به ادبیّات قرآنی کودک نپرداخته اند؛ درحالیکه پژوهش و واکاوی ادبیّات قرآنی کودک بسیار ضروری است. هدف ما در این پژوهش این است که با واکاوی مجموعه داستانی قصص الحیوانات فی القرآن که در حوزه ادبیّات قرآنی کودک نگاشته شده است، پیشگام پژوهش های بیشتر در حوزه ادبیّات علوم قرآنی کودک باشیم. پژوهش پیش رو با رویکرد توصیفی – تحلیلی به واکاوی شگردهای تمرکززدایی پرداخته است و به رویکرد آماری نیز توجّه داشته و در پردازش رابطه متن و تصویر، هر دو راه تحلیل محتوای کیفی یعنی قیاسی و استقرایی را مدّ نظر داشته است. یافته های این پژوهش نشان داد که داستان های این مجموعه از نظر رابطه میان متن و تصویر از شگردهای تمرکززدایی به طور همسان بهره نبرده و با پررنگ ساختن برخی شگردها از دیگر شگردها باز مانده است. به گونه ای که شگرد قرینه ای (31/35 %) و تقابل در زاویه دید (95/25 %)، بیشترین بسامد را دارند و شگرد پس زمینه (42/0 %) کمترین بسامد را دارد.
المدائح العلویه فی العراق العثمانی؛ دراسه وتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
319-352
حوزههای تخصصی:
العهد العثمانی هو ثانی أقسام العصر الترکی (أو العصر الانحطاط علی زعم بعض الدراسین، المنقسم علی القسمین: المملوکی و من ثمّ العهد العثمانی) ، ومن الملحوظ فی أدب العصر الترکی ولاسیّما أدب العصر العثمانی قلهُ الدراسات والبحوث عن الأدب العربی فی هذه الفتره لأسبابٍ ما. ومن السمات البارزه لأدب هذه الفتره هو انطباعه بالطابع الدینی وازدهاره فی حقل المدائح النبویه التی تشتمل علی مدح النبی محمد (ص) والأئمه الأطهار(ع) من قبل بعض الشعراء الذین نظموا أشعاراً رائعه فی هذه المجالات. فمن هذا المنطلق، هذه المقاله وفقاً للمنهج الوصفی- التحلیلی قد رمت إلی تعریف إجمالی للمدائح النبویه و تحلیل المدائح العلویه التی تناولها الشعراء العراقیون فی الفتره العثمانیه، بمثابه فرع من فروع المدائح النبویه.من أهم النتائج التی توصلت إلیها هذه المقاله هی إن شعراء العراق العثمانی سواء کانوا من الشیعه أو أهل السنه، کثیراً ما نظموا قصائدَ علویات تحتوی علی مضامین منها: التغنی بأرض مدینه النجف الأشرف، الحدیث عن ولایه الإمام علی (ع) و واقعه الغدیر وبیان صفاته وفضائله إضافه إلی أنه من المستحیل أو علی الأقل من الصعب أن نفضّل بعض فضائل الإمام علی(ع) ومناقبه علی البعض الآخر فی المدائح العلویه للشعراء العراقیین فی الفتره العثمانیه.
التحلیل السیمیائی للشخصیات فی شعر محمد الفیتوری المقاوم (الشخصیات السیاسیه والتراثیه والأدبیه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
51 - 72
حوزههای تخصصی:
إنّ الشاعر السودانی المعاصر "محمد الفیتوری" من الشعراء الذین وظّفوا الشخصیات الثوریه لیصوّروا آلام مجتمعهم وآماله فضلاً عن تصویرهم لآلام جمیع الشعوب الحرّه وآمالهم. فقد استطاع الشاعر أن یخلق روحاً ملحمیه فی أشعاره، فاستخدم شخصیات مختلفه لیصوّر طموحاته فی العالم العربی. استلهم الشاعر شخصیات تتضمن رموزاً یکشف من خلالها مواقفه وما یعانیه من ظلم وعذاب مستهدفاً بذلک تفسیر واقع الأمه ومعالمها. فیهدف الشاعر من خلال توظیفه للشخصیات إلی تعمیق نظرته للقضایا الوطنیه والإنسانیه، ویبرز مشاعره أمام ظروف قاسیه یعیشها العالم العربی. تحاول هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی وعلی ضوء التحلیل السیمیائی أن تبحث عن الشخصیات الثوریه فی شعر الفیتوری لیتمّ الکشف عن أهم الدلالات السیمیائیه التی یقصدها الشاعر من وراء هذه الشخصیات، ولتحقیق هذا المقصود نحدّد أسماء الشخصیات السیاسیه والتراثیه والأدبیه ثمّ نسلّط الضوء علی سماتها وأفعالها ودلالاتها فی النص الشعری، وهکذا تصبح هذه الشخصیات فی الأغلب علامات ورموزاً تحمل مدلولات متعدّده ویتجلّی فیها المعنی العمیق للنص الشعری. إنّ التعرّف علی السمات الرمزیه فی أسماء الشخصیات ودلالاتها، یلعب دوراً مهماً فی حفظ القیم والإنجازات الوطنیه، والشعبیه وتقویه روح الأمل . ومن أبرز هذه الشخصیات هو الإمام الخمینی (ره)، ونیلسون ماندللا وصلاح الدین الأیوبی وعنتره بن شدّاد وعبدالخالق محجوب والسلطان تاج الدین. یظهر لنا أنّ دراسه الشخصیات فی شعر الفیتوری ضروری ومهم لأنّ هذه الشخصیات لها دلالات عمیقه تؤثّر فی النفس الإنسانیه وتُثیر فی نفس المتلقّی أفکاراً کالرفض والتّمرد والثوره ضد الطغیان. إنّ ألفاظ الحدیقه والعصافیر والتراب و... فی شعره تتجلّی بدلالات مغایره ویوظّفها الشاعر لخدمه قضایا وطنیه، و تمثّل مفردات کالمطر والغاب والنهر والعاصفه، إراده أبناء الشعب الذی ناضل من أجل الحصول علی الحریه والسیاده علی أرضه. ومن النتائج التی قد توصّل البحث إلیها هی أنّ هذه الشخصیات عند الفیتوری، تحمل دلالات کالأمل، ومحاربه الظلم، والتحرّر، والدعوه إلی صحوه الشعب ومحاربه الاستعمار وکذلک توعیه الناس وحثّهم علی الدفاع عن عزّه الوطن وکرامته.
تحلیل بصری شعر ابن خفاجه اندلسی با رویکرد امپرسیونیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امپرسیونیسم در واقع نخستین جنبش مدرن در هنر اروپایی، و وارث به حق رئالیسم است که در نیمه دوم قرن نوزدهم نخست در هنر نقاشی ظهور کرد و سپس به هنر ادبیات راه یافت. رابطه نقاشی با ادبیات، رابطه ای است دیرپای که منتقدان ادبیات از گذشته تا به امروز بدان اذعان داشته اند و بی جهت نیست که نقاشی را شعر صامت و شعر را نقاشی گویا نام نهاده اند. در جریان فکری امپرسیونیسم، نگاه و برداشت لحظه ای هنرمند از پدیده های طبیعت و شواهد اطرافش، تحت تأثیر میزان نور و تفاوت و نوع تابش نور در حالت های مختلف روز جایگاه ویژه ای دارد، مضافاً بر اینکه هنرمندان امپرسیونیستی به بازی رنگ و نور علاقه فراوان داشتند و این ویژگی در آثارشان به خوبی نمایان شده است. ابن خفاجه (451-533ق )، شاعر بنام اندلسی، که به شاعر طبیعت نیز شهره شده، با الهام از چشم اندازهای زیبای طبیعت اندلس، تصویرهایی پویا، سیال و در نوع خود منحصر به فرد خلق کرده است. وی هر چند در قرون معاصر نزیسته، اما شاید بتوان گفت که در آثارش ویژگی هایی مشهود است که چندان با آثار هنری امپرسیونیسم در قرون معاصر بیگانه نیست. این نوشتار حاصل پژوهشی است با روش توصیفی - تحلیلی که اشعار ابن خفاجه را با هدف بررسی و تحلیل ویژگی های بصری آن طبق نگاه امپرسیونیسمی مورد کنکاش قرار داده است. از مهم ترین نتایج حاصل آمده از این پژوهش می توان به تأثیر شدید و انکارناپذیر نور در خلق تصاویر شعری ابن خفاجه و به تبع آن تداعی شکل ها و رنگ هایی متنوع و متفاوت در ذهن شاعر و گاهی دور از واقعیت اشاره داشت که حاکی از برداشت های لحظه ای شاعر تحت تأثیر نور و احساسات خود او دارد. همچنین کاربست قابل توجه رنگ های خالص و ناب در خلق این تصاویر نیز از ویژگی های دیگر اشعار ابن خفاجه است که با هنر امپرسیونیست ها مشابهت دارد.
جمالیه التعریف فی سوره الملک المبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
143-166
حوزههای تخصصی:
إحدی القضایا الهامه فی البلاغه موضوع التعریف والذی یندرج من ضمن علم المعانی ولاستخدام التعریف أغراض بلاغیه کثیره یمکن استشفافها فی القرآن أی استشفاف ولاستخدام الکلمه معرفه أرجحیه لما یحتویه من معنی لایمکن التعبیر عنه بالتنکیر. وإن التعریف یعتبر من الأسالیب البلاغیه التی تقتضیها أحوال المخاطبین و یقصدها المتکلم وقد تکلم النحاه عنها من الناحیه الإعرابیه المحضه والبیانیون وأما علماء البلاغه کان حدیثهم من زاویه أخری و مجال آخر حیث تحدثوا عن الأغراض و الدواعی التی یکون من أجلها التعریف. وفی ظل ما تضمنته سوره الملک الکریمه من أغراض سنقف أمام بعض ما ورد فیها من التعریف لنکشف عن اسرار التعبیر به مستعینین بآراء العلماء. للوصول علی هذا الهدف اعتمدنا علی المنهج الوصفی التحلیلی. لهذا قمنا بإحصاء هذه الظاهره وتبیین جمالیاتها فی خلال هذه السوره وأوردنا المعانی الرائعه لها فی بعض الآیات کالتعظیم والتوبیخ والاختصار والایجاز وتقریع المخاطب و... ونتائج البحث تشیر إلی أنّ الضمیر یدّل أحیانا علی تمییز للمتکلم والإشاره تدلّ علی القرب الحقیقی وقد تأتی لتوبیخ الکفار فالموصول قد یأتی فی السورهلإفاده عظمه وتحقق الغرض من الآیه.
خوانش نُماد وارونگی آب در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب در نماد شناسی اسطوره های جهان، یکی از پر اهمیت ترین نماد های طبیعی است. نماد آب در چکامه های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه یکی از واژه ای پر بسامد و چند معنا است. از اینرو، اشعارشان پژواکی از بحران های انسان معاصر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیوند نماد آب و پدیده وارونگی آن در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نگارندگان در این جُستار، کوشیده اند؛ تا به خوانش و تحلیل تازه ای از نماد وارونگی آب در سروده های سرایندگان مدّنظر دست یازند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی – تحلیلی در صد آن است، تا نماد وارونگی آب را در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه بررسی نماید. یافته های اساسی این پژوهش نشان می دهند؛ دو شاعر با توجه به بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه عصر خویش نگاهی بدبینانه و یأس آلودی به زندگی خویش داشته اند. در سروده های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نماد آب حکایت از ترسیم جلوه هایی بسان یأس و نا امیدی، شکست، غربت، تنهایی و مرگ اندیشی دارد.