امپرسیونیسم در واقع نخستین جنبش مدرن در هنر اروپایی، و وارث به حق رئالیسم است که در نیمه دوم قرن نوزدهم نخست در هنر نقاشی ظهور کرد و سپس به هنر ادبیات راه یافت. رابطه نقاشی با ادبیات، رابطه ای است دیرپای که منتقدان ادبیات از گذشته تا به امروز بدان اذعان داشته اند و بی جهت نیست که نقاشی را شعر صامت و شعر را نقاشی گویا نام نهاده اند. در جریان فکری امپرسیونیسم، نگاه و برداشت لحظه ای هنرمند از پدیده های طبیعت و شواهد اطرافش، تحت تأثیر میزان نور و تفاوت و نوع تابش نور در حالت های مختلف روز جایگاه ویژه ای دارد، مضافاً بر اینکه هنرمندان امپرسیونیستی به بازی رنگ و نور علاقه فراوان داشتند و این ویژگی در آثارشان به خوبی نمایان شده است. ابن خفاجه (451-533ق )، شاعر بنام اندلسی، که به شاعر طبیعت نیز شهره شده، با الهام از چشم اندازهای زیبای طبیعت اندلس، تصویرهایی پویا، سیال و در نوع خود منحصر به فرد خلق کرده است. وی هر چند در قرون معاصر نزیسته، اما شاید بتوان گفت که در آثارش ویژگی هایی مشهود است که چندان با آثار هنری امپرسیونیسم در قرون معاصر بیگانه نیست. این نوشتار حاصل پژوهشی است با روش توصیفی - تحلیلی که اشعار ابن خفاجه را با هدف بررسی و تحلیل ویژگی های بصری آن طبق نگاه امپرسیونیسمی مورد کنکاش قرار داده است. از مهم ترین نتایج حاصل آمده از این پژوهش می توان به تأثیر شدید و انکارناپذیر نور در خلق تصاویر شعری ابن خفاجه و به تبع آن تداعی شکل ها و رنگ هایی متنوع و متفاوت در ذهن شاعر و گاهی دور از واقعیت اشاره داشت که حاکی از برداشت های لحظه ای شاعر تحت تأثیر نور و احساسات خود او دارد. همچنین کاربست قابل توجه رنگ های خالص و ناب در خلق این تصاویر نیز از ویژگی های دیگر اشعار ابن خفاجه است که با هنر امپرسیونیست ها مشابهت دارد.