فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
گاهی تکرار واج ها و هجاها با اندیشه و مفهوم مولف تناسب دارد و به همین سبب برجستگی و تشخص در کلام و متون ادبی را افزون و مخاطب را جذب می کند. تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، قدرت القای معانی خاصی را دارند که زبان شناس فرانسوی موریس گرامون به این مسأله پرداخته و ابراز داشته است که شاعر و نویسنده با به کارگیری واژگانی که از واج های مشابه ای تشکیل شده اند، تصاویر ذهنی خویش را بدون شرح جزئیات، به خوبی تداعی می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر نقد فرمالیست و نظریه ی گرامون با روش توسعه ای- کاربردی، دو جزء مبارکه ی 16 و 17 قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده و بیان می دارد که هماهنگی آوایی روشی است که می تواند به مؤلف کمک رساند که معنا را از طریق فرم و ساختار ادبی بدون اطناب کلام به مخاطب منتقل کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم نیز از این ویژگی برخوردار است و انتقال مقصود و معنا با تکرار واکه ها و همخوان ها، تأثیر ژرفی بر خواننده گذاشته و وی را به سوی معنا رهنمون ساخته است؛ هم چنین بررسی ها نشان می دهد که بیش ترین بسامد در میان واکه ها، مختص واکه ی درخشان برای بیان عظمت و شکوه خدای متعال و در میان همخوان ها، مختص همخوان سایشی می باشد که برای تداعی حس تشویش و اضطراب کافران و مشرکان به کار رفته است.
البدیعُ بین الطَّبعِ والصَّنعةِ فی «طبقاتِ الشُّعراءِ والبدیعِ» لابن ال مُعتزِّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحثُ إلى معالجة إشکالیَّة البدیع فی نقد ابنِ المعتزِّ (ت296ه) فی ظلِّ قضیَّةِ الطَّبعِ والصَّنعةِ، بعد أنْ اتَّهمَهُ باحثون کُثرٌ بأنَّهُ أوَّلُ مَن ساعدَ على کثافةِ الزَّخرفةِ الشَّکلیَّةِ فی التُّراثِ العربیِّ؛ لأنَّهُ حدَّدَ عناصرَ المذهب البدیعیِّ، ویرجعُ الاضطرابُ فی الإلمامِ بمفهومِ البدیعِ عند ابنِ المعتزِّ إلى عدمِ التَّمییزِ بین البدیعِ بوصفِهِ منهجاً نقدیّاً یعتمدُ البُعدَ الأسلوبیَّ فی مُقاربةِ النُّصوصِ الأدبیَّةِ، والبدیعِ بوصفِهِ قیمةً زخرفیَّةً شکلیَّةً، ما یعنی أنَّ البدیعَ یحظى بازدواجیَّةِ الوظیفةِ؛ إذ یسهمُ فی الأداء النَّقدیِّ فضلاً على إسهامِهِ فی التَّشکیلِ الإبداعیِّ للنَّصِّ الأدبیِّ، بمعنى أنَّ هناک فارقاً کبیراً بین البدیعِ التَّکوینیِّ والبدیعِ النَّقدیِّ، وابن المعتزِّ فی صنعتهِ لم یکن قصدُهُ التَّأسیس لأحد فنون البیان العربیِّ، وإنْ کان بعضُ الدَّارِسین قد فهمَ منهُ ذلک؛ وإنَّما حاولَ أنْ یتلمَّس مواطن الشِّعریَّةِ فی نصوص القُدماءِ والمحدَثِین. إذن، فمِنْ أولى مهام هذا البحثِ التَّحقُّقُ مِن فرضیَّة مفادُها: هل ساعدَ بدیعُ ابنِ المعتزِّ على کثافةِ الزَّخرفةِ الشَّکلیَّةِ والتَّصنُّعِ فی التُّراثِ الأدبیِّ العربیِّ، واتَّجهَ بالنَّقدِ وجهةً شکلیَّةً بلاغیَّةً؟ أو إنَّهُ استطاعَ أنْ یرفدَ النَّقدَ بمادَّةٍ مُصطلحیَّةٍ مرنةٍ قابلةٍ للتَّداولِ النَّقدیِّ فی ظلِّ تحدیدِهِ أسالیبَ البدیعِ فی التُّراثِ الأدبیِّ العربیِّ.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته یف مقطع وصف املرأة ملعلّقة امرئ القیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ أیّة دراسة على مستویات البحث اللغوی تعتمد یف کلّ خطواتها على نتائج الدراسات الصوتیة، وذلک أمر میکن إدراکه. إذا عرفنا أنّ األصوات هی اللبنات األوىل لألحداث اللغویة وهی الیت یتکوّن منها البناء النصّ اإلبداعی. فاللغة عندما تندرج یف نصّ الشعر، جدیرة بالدراسة العلمیة الدقیقة لفهم دورها الوظیفی وکشف غناها. إذن اهلدف الذی تتّبعه هذه الدراسة لغویة حبتةٌ تندرج ضمن جدلیة العالقة بنی الدالّ واملدلول،إلبراز قیمة اجلانب الصوتی الذی یتمثّل هنا یف الفونیمات. متتلک الفونیمات بسماتها إحیاءً یوجد یف النفس جوّاً یهیّئ األرضیة لقبول املعنى ویوحی به. نهتمّ یف هذه الدراسة أوّالً بإحصاء الفونیمات یف معلّقة امرئ القیس وذکر نسبة انزیاحها احلضوری والغیابی یف مقطع وصف املرأة، وهو یشکّل جزءاً من القصیدة اجلاهلیة ال تکاد ختلو قصیدة منه، وثانیاً نسعى أن حنلّل عالقة االنزیاح احلضوری والغیابی للفونیمات مع املعنى یف مقطع وصف املرأة. وأخریاً وصلنا إىل أنّ الفونیمات العربیة تستطیع أن تؤدی دوراً داللیاً یف نصّ الشعر، وذلک من خالل صفات الفونیمات الیت هلا أضداد کاجلهر واهلمس أو االنفجار واالحتکاک والصفات الیت لیس هلا ضدّ کصفة التفشّی یف فونیم الشنی وهی تدلّ على االنتشار وحتیل إىل فتیت املسک املتناثر فوق فراش احلبیبة یف مقطع وصف املرأة والعبق الذی ینبعث من ذلک الفراش. تؤدّی خمارج الفونیمات دورها الداللی من خالل األعضاء املشارکة یف نطق الفونیم وعمق املخرج وبروزه کفونیم الغنی الذی سجّل انزیاحاً حضوریاً یف مقطع وصف املرأة لیدلّ بعمق خمرجه على بعد املرأة عن الرجال وعدم ابتذاهلا.
انسجام پیوندی و کاربست آن در ابیات توصیف گرگ بحتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر منتقدان ادبی، شعر کلاسیک عربی را خالی از انسجام و وحدت اندام وار می دانند و بر این عقیده اند که چکامه های بلند عربی از انسجام لازم برخوردار نیست و سازمان نیکو و منظمی ندارد؛ اما عدم پیوستگی در کلیت قصیده بیان گر عدم انسجام در بخش های مختلف آن نیست. بدین معنا که اگر قصیده ای به چهار بخش تقسیم شود شاید میان بخش های مختلف آن وحدتی نباشد؛ اما میان ابیات هرکدام از این بخش ها انسجام و هارمونی خاصی برقرار است. پژوهش حاضر با هدف تبیین انسجام میان بخش های درونی قصیده کلاسیک عربی نگارش یافته است. ازاین رو ابیات توصیف گرگ بحتری، شاعر نامدار دوره عباسی، را به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس بخشی از نظریه انسجام مایکل هلیدی، معروف به انسجام پیوندی، نقد و تحلیل نموده ایم تا به کاربست این نظریه در اشعار توصیفی عربی به عنوان بخشی از چکامه های بلند عربی دست یابیم. شاعر در این ابیات به صورت منسجم و زیبا به توصیف نبرد خود با گرگ پرداخته و از ادوات ربطی به گونه های مختلف جهت انسجام بخشی به ابیات بهره جسته است. برآیند پژوهش نشان می دهد که بحتری با بهره گیری از عوامل انسجام پیوندی توانسته شعری منسجم بسراید که اجزای آن از آغاز تا پایان به هم مرتبط است و این پیوند و انسجام از رهگذر به کارگیری به جا و منطقی این ادوات به دست آمده است. در مجموع ادوات اضافی نظیر واو عطف و همچنین ادوات زمانی نظیر فاء نقش بزرگی در انسجام بخشی به این ابیات دارند.
سبک شناسی سوره نازعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظرافت های بلاغی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب جاودانه دارد، که از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های ادبی سوره نازعات در چهار سطح آوایی، معنایی، ترکیبی و تصویر پردازی پرداخته است. پژوهش حاضر می کوشد تا نشان دهد که ویژگی های ادبی موجود در سوره نازعات از قبیل تقدیم و تأخیر، حذف، التفات و زمان افعال از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره با موسیقی عبارات آیات پی برده که این نشان از ظرافت بلاغی موجود در این سوره مبارکه است.
نظرة جدیدة إلى أسلوب الطباق فی القرآن الکریم (دراسة آرکیولوجیة حول المطابقة فی المعرفة القرآنیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الطباق، التضاد، المماثلة أو المقابلة هی المفاهیم التی تُطلق فی علم البلاغة العربیة علی ضربٍ من الفن البدیعی الذی یجعل الألفاظ فی نقطتین مقابلتین ک : النور والظلمات، اللیل والنهار، الأول والآخر، الظاهر والباطن وإلخ. وَلکن نحن نقترب من الموضوع بطریقة تختلف تماما عن التعاریف المتداولة وندرسه من منظار الآرکیولوجیة المعرفیة أی الفهم البشری. مفهوم الطباق أو الثنویّة یشکل أساس الفهم عند البشر، غربی منه کان أو الشرقی کما نجد هذا الأسلوب کثیراً فی القرآن الکریم. أنواع الطباقات التی یمکن أن نستخرجها من القرآن الکریم هی: الطباق المتعادل، المترادف والمتوحّد. الطباق التعادلی بمعنی أنّ وجود أحد طرفی الطباق ضروریّ لوجود الطرف الآخر کما أنّه فی الطباق التوحیدی لا یجوز اجتماع طرفی الطباق. أمّا الطباق التوحیدی فیعنی أن یکون بین طرفی الطباق علاقة شبه ترادف. النتائج التی اهتدت الیها المقالة تبیّنُ أنّ أساس المجتمع فی الحضارة الغربیّة یبنی علی الثنویّات التی نُسمّیها من وجهة النظر القرآن الکریم بالثنویّات المتعادلة کما هو الحال فی الحضاریة الشرقیّة حیث نجده عند «یین وینغ» الصینی. أمّا فی الفکر القرآنی فأساسُ الفهم یُبنی علی الثنویّات التوحیدیّة.
دراسة دور الأمکنة فی الدیکور الشعری لمظفر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ المکان عنصراً أساسیاً فی الدیکور الشعریّ عند الشاعر العراقی المعاصر ""مظفرالنوّاب""، الذی عاش معظم أیام حیاته خارج وطنه، بسبب نضاله ضد الحکومة الدکتاتوریّة وإنشاد الشعر ضدّها، والدفاع عن المظلومین. وشعره مفعم بالأمکنة والمفردات التی تدلّ علیها. تتناول هذه الدراسة أبعاد الأمکنة وأدوارها فی دیوان أشعاره، معتمدةً علی المنهج الوصفی- التحلیلیّ، والنتائج تدلّ علی أنّ الأمکنة فی شعره لیست مقتصرة على الأمکنة العراقیّة بل تشتمل أیضاً على أمکنة عربیّة، وغربیّة، وإیرانیة وقد تعدَّت الأمکنة عند النوّاب أبعادها الجغرافیة، فأضفى علیها النوّاب أبعاداً وأدواراً جدیدة، کالبعد النفسی، والوطنی، والاجتماعی السیاسی، والتاریخی، والدینی، والطبیعی، والجمالی، والرمزی. فیحمل المکان دوراً نفسیّاً حینما یشکو النوّاب من النفی وفقدان الوطن، ویتجلّی الدور الوطنیّ فی حنین الشاعر وعشقه للوطن والحلم بالعودة، ویتمثّل الدور الاجتماعی فی شؤون مثل: السلبیّات والإیجابیّات الاجتماعیّة، واللهجة الشعبیّة العراقیّة، والفئات العلمیّة الاجتماعیّة، والدور السیاسیّ فی: السجن السیاسیّ، والنفط، والسیاسیّین، والحکّام العرب، وقضیة فلسطین. ویصبح المکان مسرحاً للتاریخ والدین مع استحضار الأمکنة والشخصیّات التاریخیّة والدینیّة، ویتمثل دوره الطبیعی والجمالی من خلال اللوحات الطبیعیّة الاستهلالیّة لنصه الشعری، ویمکن ملاحظة الدور الرمزیّ والدور الأسطوری فی بناء الصورة المکانیة مثل الصحراء، والجبل، والقبر.
التوجّهات اللّغویّة فی أشعار «رزوق فرج رزوق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ ""رزوق فرج رزوق""، أحد الشعراء العراقیین فی القرن العشرین، کان زمیلا ل ""بدر شاکر السیاب"" و""نازک الملائکة"" الذین نشأوا فی جیل واحد وفترة وتوجه أدبی وشعری متقارب، وکذلک کانوا الأعمدة الرئیسیة لإنشاء رابطة ""إخوان عبقر"" فی الشعر واهتمّوا إلى امتزاج الأدب القدیم بالحدیث. اهتمّ الشاعر فی دیوانه بأمر اللّغة وسماتها وکیفیة استخدام الکلمات والعبارات لإلقاء ما یریده وإیصال مقصوده إلى متلقّیه. هذا المقال بمنهجه الوصفی التحلیلی یرمی إلى دراسة أشعاره دراسة لغویة؛ وسنحاول من خلال الغور فی بحثنا هذا أن نستکشف ونفرز التوجهات اللغویة فی أشعار (رزوق فرج رزوق) وإعطائها تقسیمات رئیسیة ترتکز على ثلاث محاور؛ هی الرجوع إلى التراث اللغوی، واستعمال اللّغة المحکیة، واستعمال اللّغة البسیطة والسّهلة. إنّ الشّاعر اتّکأ على الموروث الأدبی وأجاد التّعامل معه وأصبح التراث الشعریّ مصدرا من مصادر إبداعه الشعریّ؛ واستلهم ما أعجب به وبصاحبه، من أشعار شعراء العرب ووظّفها توظیفا رصینا فی إیضاح فکرته التی أراد إیصالها إلى المخاطب. لم یستخدم الشاعر اللغة المحکیة (اللغة العامیة) فی قصائده إلا القلیل، وذلک ما عرفناه من خلال ما قرأنا فی أغلب قصائده، وبالنسبة إلى استعمال اللغة البسیطة نرى أنّ البساطة ملأت قصائده وأکثرها کانت خفیفة الظلّ على المتلقّی وغیر متعبة للسّامع خالیة من الغموض والتّعقید.
کاربردشناسی معنایی ترکیب "الله الله"در متون عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
131-155
حوزههای تخصصی:
در ادبیات عربی و فارسی ترکیب "الله الله"کاربردهای فراوانی دارد. هرچند شکل ظاهری آن در همه موارد یکسان است اما معنای آن در وضعیت های مختلف گوناگون است. شناخت معانی آن کمک شایانی به درک متونی دارد که این ترکیب در آن ها به کاررفته است. آیا این ترکیب تنها یک معنا دارد یا برای آن معانی گوناگونی وجود دارد؟ چگونه می توان به معانی مختلف دست یافت؟ با بررسی استنادی و تحلیلی و با استقراء موارد کاربرد آن می توان به معانی گوناگون آن دست یافت. کاربرد معروف آن تحذیر و اغراء است، اما علاوه بر موارد ذکر شده در خصوص قسم، شگفتی و تعجب، هشدار و آگاه کردن، گواه گرفتن خداوند بر اعمال و گفتار و تأکید کردن نیز به کاررفته است.
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
التکرار فی الشعر الفلسطینی الحدیث؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستهدف البحث دراسة ظاهرة التکرار بأنماطه المختلفة فی المجموعة الشعریة المعنونة ""العصف المأکول"". اتخذ الشاعر الفلسطینی الحدیث هذه التقنیة للتعبیر عما ألمّ بالشعب من مصیبات وویلات إثر الاحتلال الصهیونی من جانب، وإضفاء نمط من أنماط الموسیقی والإیقاع علی شعره من جانب آخر. کما یحاول البحث التعرف علی محاور التکرار وصوره المختلفة التی تمثّلت فی الصوت والکلمة و الفعل و الضمیر و الرموز والعبارة ودور هذه المحاور فی بناء الجملة وقدرتها علی تکوین السیاقات الشعریة الجدیدة معتمدا علی المنهج الأسلوبی. یتبین للقارئ عبر إمعان النظر فی هذه المجموعة الشعریة أنّ التکرار أقام صلات وطیدة بین الشاعر وما أصاب مسقط رأسه من ویلات ونکبات اعتصرت نفسه و من هنا خلق هذا الأسلوب البیانی نمطاً من الأجواء النفسیة داخل النسیج الشعری حیث جعلته یعبّر عنا ألمّ به من آلام نفسیة ومکنونات داخلیة بغیة تثبیت المقصود فی نفسیة المتلقّی. وأخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعر الفلسطینی اتخذ التکرار أداة ناجعة للکشف عن هواجسه ومشاعره الدفینة، التأثیر فی المتلقّی، ورسم کل ما اقترف الکیان الصهیونی من الممارسات الإجرامیة.
بازتاب اوضاع سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در اشعار معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
57-84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بازتاب اوضاع سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در دیوان شعر رصافی، شاعر عراقی می پردازد. علت انتخاب موضوع، این است که عراق در قرن های نوزدهم و بیستم، شاهد فراز و نشیب های بسیاری در زمینه های سیاسی و اجتماعی بوده است. این سرزمین پس از تحمل حاکمیت عثمانی، مورد تجاوز دولت های استعمارگر همچون انگلستان واقع شد؛ بنابراین استقلال این کشور تا مدت ها تحت شعاع قرار گرفت. این مسیله باعث شد تا شعر که زاییده فرهنگ و محیط معین و خاصی است، توسط رصافی شاعر عراقی هم به عرصه زندگی مردم منتقل شود و آن را وسیله ای برای بیان مشکلات مربوط به آن زمان قرار دهد. موضع گیری های وی در مسایل سیاسی و ملی و اشعار او، حس میهن دوستی را علاوه بر عراق، به سرزمین های دورو نزدیک عربی نیز وارد کرد که از این حیث جالب توجه است.هدف از نگارش این مقاله آن است تا مواضع ظلم ستیزی و بحران سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در اشعار رصافی به روش پژوهش تاریخی و ادبی توصیف و تحلیل شود، تا از این طریق نقش این شاعر نامور عراقی در بیداری مردم عراق در مبارزه علیه استعمار مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که، رصافی با سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی سعی داشت تا با تأثیرگذاری بر اذهان مردم، کشور خویش را به وحدت برساند و از طریق فرهنگ با عناصر مستبد داخلی و نیز بیگانگان مبارزه نماید؛ بنابراین حس وطن پرستی را تقویت نموده که از این حیث جالب توجه است.
دراسة مقارنة للرموز الدالة على الهدایة والضلالة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لغة الرمز من القواسم المشترکة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا، وکثرة الکتب المعنیّة بتفسیر القرآن الکریم وتأویل الرؤیا تنبئ عن ظاهرة الانغلاق والرمزیة فی هذین المجالین. من اللافت أنّ بعض هذه الرموز لها دلالات مماثلة فی کلا المجالین؛ منها الرموز الدالّة على الهدایة والضلالة الأمر الذی تمّت دراسته فی هذا المقال، حیث استُخرِجَت الکلمات التی ترمز إلى هذین المفهومین فی کلا الحقلین، فعولجت مدلولاتها بأسلوب وصفی - تحلیلی وتمّت مقارنتها حسب آراء المفسّرین والمعبّرین وذلک لفهم مدى ترابطهما وتشابههما، وقد حصل فی نهایة البحث أنّ دلالات معظم هذه الرموز متشابهة تشابهاً ملحوظاً ینمّ عن صدورهما من معین واحد.
دراسه نقدیه لهاشمیه الکمیت الرابعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتنى هذا المقال بدراسه الهاشمیه الرابعه من هاشمیات الکمیت، تلک المجموعه التی أنشدها رغبه فی تحریض الأمه للنهوض من سباتها الطویل، وطمعا فی استثاره أبنایها للثوره ضد الحکم الأموی الجایر، والبعث من جدید لاستعاده حقوقهم المسلوبه، وقد خلع على دعوته هذه ثوب المدیح لآل النبی(ص) و الهاشمیه الرابعه، قد جعلها الشاعر فی عده محاور فکریه: فکان الأول منها، الدعوه إلى التأمل فی الواقع السیء الناتج عن فساد الحکم وسوء التدبیر الذی بلغ ذروته فی استحلال دماء المسلمین من غیر حق، کما تجلى ذلک فی قتل سبط النبی (ص)، ومن ثم الانتهاء إلى ضروره القیام ضد هذا الحکم الجایر وحث الناس علیه والثانی: مدح بنی هاشم و المقارنه بین الحکمین الهاشمی والأموی وبرهنه فضل الأول على الثانی والثالث: إهداء القصیده إلى ممدوحیه ولقد حشد الشاعر فیها من أسالیب وأفکار متنوعه تؤهلها أنْ تعد حافزاً للثورتین السیاسیه والاجتماعیه من جهه والأدبیه من جهه أخرى. لقد قمنا بدراسه القصیده من جهه الأفکار والمضامین والعاطفه والخیال والأسلوب عندما رأینا الدراسات السابقه رکزت على المعارضات السیاسیه لدى الشاعر فی اغلب الأحیان، ومن خلالها تبین أن الشاعر کثیراً ما یهتم بالأسلوب الإقناعی فی القصیده ویجمع بین سلامه الترکیب ومتانه الأسلوب ووفاء المعنى. کما تبین أن العاطفه تبلغ من الصدق ذروته عند مدح بنی هاشم نظراً إلى توزیع شعره بین بنی هاشم و بنی أمیه.
السیاق وأثره فی تأصیل نظریة التصویر الفنّی؛ دلالة المفردة القرآنیة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلّت فکرة التصویر الفنّی فی النقد العربی المعاصر کمحاولة لعرض نظریة أدبیة أصیلة ترجع أصولها إلی دراسات وبحوث إسلامیة وعربیة قدیمة. وبالرغم من أصالة الفکرة وعلمیة النظریة فإنّ الباحث الإسلامیّ والعربیّ قلمّا یتنبّه إلی السیاق کمکوِّن أساسی للتصویرالفنّی ممّا یساعد علی إثبات الفکرة کنظریة أدبیة إسلامیة. وقد انطلق هذا البحث محاولاً لإثبات جزء أساسی من فکرة التصویر الفنّی؛ یتمثّل فی علاقة السیاق بآلیّات التصویر الأدبی وعناصره، وذلک من خلال إجراء دراسة فی لغة القرآن الکریم ومفرداته باعتبارها خیر مادّة توفّرت فیها مظاهر التصویر الفنّی وملامحه. وقد کشفت الدراسة عن علاقة تفاعلیِّة متواصلة بین الدلالة اللغویة للمفردة ودلالتها التصویریة التی ینتجها نظام متناسق من السیاق اللغوی وسیاق الموقف. وأنّ هذه العلاقة تقع فی تفاعل مستمر ینطلق من مرحلة توظیف الدلالة اللغویة للمفردة القرآنیة حتی تحویلها إلی دلالة تصویریة تنشأ عن دلالات ان زیاحیة، أو إیقاعیة، أو إیحائیة.
روان تحلیل گری کهن الگوهای رشد در تاییه کبرای ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناخودآگاه جمعی، دربردارنده احساسات، اندیشه ها و رفتارهایی است که حاصل اندوخته های اجداد کهن انسان به شمار می رود. این اندوخته ها و تجارب فراشخصی، در شکل کهن الگو ظاهر می شود. برخی از کهن الگوها که یونگ با نام کهن الگوهای رشد از آنها یاد می کند، از چنان اهمیتی برخوردارند که می توانند با داده های فراشخصی خود، فرد را در مسیر رشد و خود شکوفایی یاری دهند. شعر عرفانی به عنوان یک محصول روانی، عناصر و تصاویری دارد که فراتر از قلمرو تجارب شخصی شاعر بوده و ترجمان ناخودآگاه جمعی اوست. در چکامه عرفانی تاییه کبرای ابن فارض نیز که از خودکاوی های شاعر در ناخودآگاه جمعی اش تراوش نموده، کهن الگوهای رشد به خوبی نمایان است. جستار کنونی بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب روانشناسی تحلیلی یونگ، شخصیت ابن فارض را با توجه به کارکرد این کهن الگوها، روانکاوی نماید. کهن الگوهای رشد مانند «سایه»، «آنیما» و «خویشتن» شخصیت ابن فارض را به دلیل «همانندسازی»، «فرافکنی» و... تحت تأثیر قرار داده اند؛ اما ابن فارض به وسیله فرایند «فردیت» و توجه آگاهانه به ارزش این انگاره ها، از آنها در مسیر تمامیت و خودشکوفایی بهره جسته است.
بررسی مقوله ی جانشینی به عنوان عنصری کم کوشانه در قران کریم (مطالعه موردی ده جزء پایانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان قران زبانی است که اختصار در آن بی نظیر است. از آن جایی که می طلبد که این کلام الهی در سینه جای گیرد پس نیاز به الفاظی موجز و گرانبها دارد که در عین اختصار پرمایه باشند. کم کوشی زبانی مقوله های فراونی دارد که یکی از آن محور جانشینی است. به این صورت که سازه ای پر مغز و مختصر جایگزین سازه ای طولانی می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی برآنست تا جلوه های کم کوشی های زبان را در مقوله ی جانشینی مورد واکاوی قرار دهد. این محورها عبارتند از جانشینی آوایی، لغوی، نحوی، بلاغی. چنین استنباط می شود که مخاطب قران از أمّی گرفته تا مخاطب اعصار مدرن نیازمند کلامی است که در حافظه ذخیره گردد؛ زیرا زبانها به سرعت به سمت ساده شدن به پیش می روند. بنابرین کلام قران به نحوی به همگونی آواها و گزینش واژگان پرداخته که توازن در آن رعایت شده، هر نسلی می تواند از آن بهره گیرد و آن را به سینه سپارد.
بررسی کهن الگوی «مادرمثالی» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
85-102
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی یکی از شاخه های نقد روانشناسی است که به خوبی می تواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. یکی از کهن الگوهای شناخته شده، «مادرمثالی» است که ازجمله کهن الگوهای بسیار مهم و حیاتی به شمار می رود؛ چراکه این کهن الگو نه فقط در آفرینش های هنری و عرصه های خلاق ذهنی، بلکه حتی بیشتر از آن، در شخصیت افراد نیز تأثیرات عمیقی برجای می گذارد؛ به طوری که هیچ یک از افراد بشر، از تأثیرپذیری آن برکنار نیست. این کهن الگو همانند دیگر کهن الگوها، در دو نمایه مثبت و منفی به نمود درآمده که در این مقاله نمودهای مثبت آن در شعر بدر شاکر سیاب یکی از بنیان گذاران شعر نوی عرب و آغازگر جنبش شعر آزاد تحلیل و بررسی می شود. مادر مثالی در شعر سیاب در قالب هایی چون مادر، مادربزرگ، زمین، باران، درخت نمود یافته است و در تمامی این قالب ها اشتیاق به مادر و بازگشت به اصل دیده می شود
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
التمظهرات الدینیه فی رحلة ابن جبیر الأندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الرحلة مادة أدبیة حکائیة من الأنواع الأدبیة الذاتیة التی تتجلی فیها نفسیات الرحالة واتجاهاته الدینیة ونزعاته الاجتماعیة وأسالیبه الفنیة. وقلما نجد رحالة یصوّر مشاهداته بمنأی عن هذه الاتجاهات والنزعات، فمن ثم اقترن الخطاب فی الرحلة بالسمات الذاتیة لصاحبها. ابن جبیر الکنانی رحالة أندلسی یحظی الخطاب فی رحلته بتمظهرات دینیة وإسلامیة وذلک لأنّه کان شخصیة دینیة وفقهیة ودافعه الأساس من هذه الرحلة هو السفر إلی مکة المکرمة وأداء فریضة الحج فتعد رحلته هذه من الرحلات الحجازیة التی غلبت علیها النزعات الدینیة والومضات الإسلامیة وصوّر فیها التمظهرات الإسلامیة کالأمکنة والمعتقدات والشخصیات الدینیة والفرق الإسلامیة. إنّ هذه الدراسة بالاعتماد علی المنهج الوصفی- التحلیلی هدفت إلی التحری عن هذه التمظهرات وتوصلت إلی أنّ لهذه التمظهرات حضورا واسعا فی رحلته والتی تتراءی لنا فی الالتزام بالواقعیة، والسیمیائیة الدینیة للعناوین، ووصف الأمکنة الإسلامیة، وتوظیف الشخصیات الدینیة، وتصویر العقائد الإسلامیة، والتحیز للممالک الإسلامیة.