فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
268 - 301
حوزههای تخصصی:
ظهرت الروایه العربیه المعاصره متأخّره عن نظیرتها الغربیه، ولکنّها سرعان ما تطوّرت نحو الواقعیه، وأبدعت فی الواقعیه الجدیده والأدب المقاوم خاصّه بعد نکسه 1967م، حرب إسرائیل مع الدول العربیه، وصارت تناهز الروایات العالمیه فی القضایا الاجتماعیه والثقافیه والسیاسیه والمقاومه وغیرها من القضایا الإنسانیه، وأخذت تبیین الواقع المعیش وتأثیر الشخصیات علی مجری الأحداث فی المجتمعات العربیه والتحوّلات المصیریه فی العالم الإسلامی، وما تعانیه الشعوب العربیه من اضطهاد الحکّام داخلیاً، واعتداء الصهاینه خارجیاً، فصار المتلقّی علی علم بأنّ الروائی یکتب أحداثاً قد رآها فی الواقع المعیش، وهذا ما نشاهده فی روایه "طریق الشمس" للکاتب اللبنانی عبدالمجید زراقط من روایات المقاومه، وهی مصداق بارز لهذه التحوّلات الّتی شهدتها المنطقه من ظلم واجتیاح وتهجیر عاناه الشعب الفلسطینی والجنوب اللبنانی فی فتره زمنیه من القرن الماضی، وقد عاش الکاتب شخصیاً عصر الصراعات والنکبات الّتی تعرّض لها الشعبان المضطهدان، وجرّب محنه الاجتیاح الإسرائیلی للبنان الجنوبی الّذی تسبّب بتهجیره من قریته إلی بیروت العاصمه.اتّبعنا فی دراستنا هذه المنهج الوصفی- التحلیلی، بغیه الکشف عن الواقع الاجتماعی فی تقییم مستوى للشخصیات الروائیه المنشوده فی لبنان الجنوبی، وسنری فی النتائج، کیف استطاع الکاتب تقییم مستوی الشخصیات المتعدّده فی روایته، وتوظیف أنواع الشخصیات على اختلاف مستویاتها وما تحمله من رؤىً حول القضایا الاجتماعیه والثقافیه والسیاسیه والدینیه فی بیان أسباب الأحداث الّتی جرت وطرق حلّها، ، وصوّر حجم المآسی الّتی مُنی بها الشعب اللبنانی، جرّاء اعتداءات الجیش الإسرائیلی فی فتره زمنیه من القرن الماضی، ومقاومه الجنوب اللبنانی ضد الاجتیاح، کما أجاد فی وصف الشخصیات وعلاقتها بالأحداث والمکان، ومقارنتها علی مختلف المستویات، وعالج الکاتب فیها قضایا مرتبطه بواقع الحیاه والمجتمع.
قراءة عرفانية لقصة النبي إبراةيم (ع) في ديوان ابن الفارض ومثنوي مولوي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
النبی إبراهیم (ع) بالإضافه إلى مقام النبوه، یظهر كسالك عارف یجتاز مراحل السلوك ومجاهده النفس التی تتجلى بأشكال مختلفه مثل "نفی آزر، تضحیه الابن، نار نمرود الروح" بنجاح، ویصل من مرحله الفناء فی الله إلى مقام البقاء بالله وخلیل الله. تتناول هذه المقاله بمنهج وصفی-تحلیلی مع التركیز على المدرسه الأمریكیه للأدب المقارن، من خلال التأمل فی أشعار ابن الفارض المصری ومولانا جلال الدین محمد البلخی، اللذین یبلغان قمه العرفان النظری والعملی، القراءه العرفانیه لقصه النبی إبراهیم (ع). فی هذا البحث، تم أولاً تحلیل أوجه التشابه فی أشعار هذین العارفین البارزین فی ثلاثه أقسام: "إبراهیم (ع) والطیور"، "إبراهیم (ع) ونار نمرود"، و"إبراهیم (ع) والنجوم"، ثم تم توضیح أوجه الاختلاف لكل منهما فی مراحل مقام النبی إبراهیم (ع)، إبراهیم (ع) وآزر وتضحیه الابن. تشیر النتائج إلى أن ابن الفارض، على عكس مولوی، لا ینظر إلى الطیور بتأویل. فی نقاش نار نمرود، یعتبر سبب إطفاء النار وتحولها إلى بستان هو وصول النبی إبراهیم (ع) إلى مقام الجمع والبقاء بعد الفناء. لكن مولوی یعتبر نار نمرود نار النفس التی تتحول إلى زهور وریحان بعد اجتیازها. ابن الفارض یعتبر الاهتمام بالنجوم ظهور الحق، لكن یرى مولوی بأنّه لم یبلغ الأنبیاء إلى مرحله التوحید منذ البدایه ویعتبرون للمخلوقات وجوداً مستقلاً. ابن الفارض یتناول الأسرار الباطنیه وتأویل أعمال الحج ویعتبر مقام إبراهیم ولایه خاصه، ومكه حضره إلهیه، والزائر ظهور حضره غیبیه فی الأركان الأربعه. ومولوی یعتبر آزر وتضحیه الابن تحرراً من تعلق النفس والطبیعه.
الأسلوبیه اللغویه وصوره الوجع العراقی فی روایه حلم وردی فاتح اللون للکاتبه العراقیه میسلون هادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الروایه کوسیله فنیه تشکل تمثیلاً سردیاً یستحضر الواقع ویروی قصه المجتمعات والأفراد. وفی سیاق الروایه العراقیه الجدیده، تکمن أهمیه هذا التمثیل السردی فی تصویر الوجع العراقی وتجسیده بأسلوب یلامس الواقع والمشاعر الإنسانیه، وتتجلّى اللغه کأداه رئیسه فی تصویر الواقع العراقی، فمن هذا المنطلق تأتی خطوره المنهج الأسلوبی لاعتباره النصّ الأدبی عملاً لغویاً ذا وظائف مختلفه. شکلت الروایه العراقیه جزءاً هاماً من السرد العربی المعاصر، وتحظى بمکانه مرموقه وبارزه فی الساحه الأدبیه العربیه. کما شهدت السنوات الأخیره ظهور روایات تناقش مشاکل یعانى منها المجتمع. وبناء على ذلک، تأتی هذه الدراسه محاوله بیان صوره الوجع العراقی انطلاقاً من الأسلوبیه اللغویه على ضوء روایه "حلم وردی فاتح اللون" لمیسلون هادی، کما یحاول إبراز مکامن التمیز الأسلوبی للکاتبه ولروایتها موضوع الدراسه. تتحدد مشکله الدراسه فی تحدید ممیزات الروایه العراقیه بعد عام 2003م، وذلک من خلال تحلیل الأسلوبیه اللغویه فی روایه "حلم وردی فاتح اللون" للکاتبه میسلون هادی، والترکیز بشکل خاص على الوجع العراقی فی هذه الروایه. اعتمدت الدراسه علی المنهج الوصفی-التحلیلی المعتمد علی التحلیل الأسلوبی المتمثل فی المستویات الترکیبیه والبلاغیه والدلالیه لمکانتها المهمه فی التحلیل الأسلوبی للسرد. أظهرت النتائج أنّ الروائیه العراقیه تمکنّت من إبراز قدرتها الفنیه والإبداعیه فی التعبیر عن تجاربها الشخصیه والاجتماعیه، وذلک من خلال استخدام مجموعه متنوعه من التقنیات الأسلوبیه. وبالتحلیل اللغوی للروایه نجد أنّها تتمیز بأسلوب لغوی فرید، حیث تسهم الأسالیب الترکیبیه والبلاغیه والدلالیه فی خلق تجسید لغه الوجع والحزن والخوف مما یعکس واقعاً مأساویاً یعانی منه الشعب العراقی جراء الحروب والاحتلال والصراعات السیاسیه والاجتماعیه.
نقش بافت زبانی در معنا شناسی واژگان بر اساس محور هم نشینی؛ (بررسی واژه «جهل» در قرآن و شعر جاهلی)
حوزههای تخصصی:
«جهل» از مفاهیم مهم، پیچیده و پرکاربردی است که در متن قرآن به عنوان یکی از واژگان کلیدی به حساب می آید. فراوانی بسامد این واژه و مشتقات آن، بیانگر اهمیت آن در قرآن است. پژوهشگران و مفسران در خوانش ها و مطالعات خود همواره به بررسی معناشناختی این واژه پرداخته اند، اما در بسیاری از موارد، بدون در نظر گرفتن نقش واژگان در بافت زبانی، اغلب به معانی ای رسیده اند که با روابط هم بافتی (Cotext) در محور هم نشینی (Syntagmatic) هم سو نیست. این مقاله با در نظر گرفتن نقش واژگان هم بافت در قرآن و شعر جاهلی می کوشد به این سؤال پاسخ دهد: براساس نقش واژگان هم بافت در محور هم نشینی، معنای واژه «جهل» به چه حوزه معنایی- رفتاری تعلق دارد؟ نوشتار حاضر با رویکرد معناشناسی شناختی و براساس روش تحلیلی- توصیفی، در پی واکاوی مفهوم این واژه با توجه به واژگان هم بافت در محور هم نشینی است. در پایان، به این نتیجه رسیده است که در بسیاری موارد، حوزه معنایی مفهوم مورد نظر، یک حوزه انفعالی است. این نتیجه، بیانگر عدم کاربرد این واژه در مقابل واژه «علم» در برخی نمونه ها نیست، بلکه کشف وجه دیگری از کاربرد این واژه براساس روابط متنی است که به حوزه انفعالی- رفتاری تعلق دارد.
بنیه التشکیل والدّلاله فی روایه «ملک الهند»البولیسیه لجبورالدویهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تختلف الروایه البولیسیه عن غیرها من الروایات بأنّها تلعب دوراً کبیراً فی تحفیز القاریء فإنّ الأدب العربی بأکمله یکاد یخلو من هذا النوع، أی الروایه البولیسیه التی مجالها الجریمه والتحقیق والبحث عن الحل فی النهایه. فالعثور علیها أمر صعب وإن وجدنا هذا النوع، فإنّنا نجده محاوله لاترتقی الی المستوی المطلوب فی الروایه البولیسیه. لعلّ الدافع للقیام بهذه الدراسه فی مجال الروایه البولیسیه بعنوان «بنیه التشکیل والدلاله فی روایه «ملک الهند»البولیسیه»، هو شغفنا بخوض هذه التجربه واختیار نموذج روائی لبنانی بولیسی؛ لأنها تعتبر من الروایات البولیسیه للروائی جبور الدویهی. وفی هذا الاتجاه اخترنا منهجاً نستعین به فی التنظیر والتطبیق وهو المنهج الوصفی- التحلیلی فی التعامل مع المتن الروائی بالوصف تاره واستقراء الأحداث والحقائق تاره أخری. وفی الأخیر یمکن القول: إنّ هذه الروایه دلیل علی أن المحکی البولیسی اللبنانی، مازال فی بدایته ولیس هناک تراکم کبیر لمثل هذه النصوص الروائیه، وإنّ هذه الروایات التی نعثر علیها فی الأدب العربی واللبنانی ما هی الّا محاوله من طرف الروائی للارتقاء بهذا الشکل.
دراسه الإنزیاح الإیقاعی والکتابی فی شعر نبیل یاسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ الإنزیاح من مصطلحات النظریات النقدیه من قبل الشکلانیین الروسیین. وهذه العملیه إحدی طرق أثریّه النص الأدبی الذی یمکن أن نعدّه الخروجَ من اللغه القیاسیه والعادیه. ویعتقد لیتش اللغوی الإنجلیزی أن أثریّه النص تنجز فی قسمین: «الإنزیاح» و«زیاده القاعده». وإنه عرّف ثمانیه أقسام من الإنزیاح. قد بحثت هذه الدراسه الإنزیاح الإیقاعی والکتابی فی شعر نبیل یاسین الشاعر العراقی بالمنهج التوصیفی التحلیلی. أبدع الشعراء المعاصرون فی اللغه والمفاهیم الشعریه عبر الإتّجاه الحداثی ونبیل یاسین واحد منهم. ونتائج الدراسه تشیر إلی أنّ الإنزیاح وزیاده القاعده أدّیا إلی الأثریّه فی أشعار نبیل یاسین. وقد تجلّی الإنزیاح الإیقاعی فی إطار الإشباع والتشدید والسکون فی شعره. ویستطیع الشاعر إنتقال المفاهیم والمشاعر إلی المخاطب عبر إختیار خاص للکلمات بسبب مشابهتها وتناغمها الأکبر مع أجزاء الکلام الأخری. وطرق الإنزیاح الکتابی فی شعره هی: إستخدام الأشکال والفصل بین حروف الکلمات والتقطیع الکلامی وإستخدام علامه التنقیط وإستخدام علامه الکتابه فی أمکنه غیر مناسبه وإستخدام الأعداد والإضافه. ولقد تمکّن إیجاد علاقه مستمره بین الکلمات والمعنی عبر الإنزیاح الکتابی. وقد تجلّی زیاده القاعده فی إطار تکرار الإسم والحرف والفعل والجمله والعبارات. وإستعمال الإنزیاح وزیاده القاعده فی شعره بهدف الأثریّه وإنعکاس الأزمات والظروف المتوتره فی العراق؛ لذلک تمتّع من هذه العملیات من أجل الإبتکار فی بنیه اشعاره ولغتها وخلق معان جدیده.
جمله اسنادی با فعلِ «است» و معادل های کاربردیِ آن در عربی برمبنای نظریه کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر ضرورتی که نگاه کاربردی به ترجمه برای آموزش ترجمه دارد، می کوشد از محدوده انتزاعیِ مقابله های دستوری میان زبان های فارسی و عربی عبور کند و با رویکردی متن محور به ترجمه از فارسی به عربی بررسی کند که ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» عملاً با چه ساخت هایی در زبان عربی معادل سازی می شوند تا در نهایت با تحلیل روابط میان ساخت های این نوع جمله فارسی و ساخت های معادلشان در عربی، شیوه هایی را که به طور کاربردی برای این معادل سازی وجود دارد، الگوبندی کند. پشتوانه نظریِ مطالعه، نظریه ای است که جی سی کتفورد از دیدگاه زبان شناسیِ کاربردی برای تحلیل ترجمه ارائه کرده و در ضمن آن با طرح دوگانه «تناظر صوری» و «تعادل متنی» روشی کاربردی برای تحلیل تعادل میان ساخت های دو زبان به دست داده است. مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی با تمرکز بر کتاب «شعر امروز ایران» / «الشعر الحدیث فی إیران» (متن فارسی با ترجمه عربی) انجام شده و در نهایت به شش الگوی کاربردی در ترجمه ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» به زبان عربی رسیده که عبارت اند از: 1- نمود دستوریِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 2- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 3- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» و عنصری دیگر از جمله فارسی، 4- گروه واژگانیِ عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است»، 5- اسلوب های کلیشه ای و تعبیرهای اصطلاحی در عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است» و 6- تغییر نحوه بیان در عربی در تعادل با جمله اسنادی با فعلِ «است».
تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی ادبیات عربی در پایگاه استنادی وب آو ساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی ادبیات عرب در پایگاه استنادی وب آو ساینس به منظور کمک به سیاست گذاری علمی در این حوزه است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با استفاده از روش های تحلیل هم واژگانی و تحلیل شبکه انجام شده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه رکورد های اطلاعاتی نمایه شده مرتبط با ادبیات عرب در پایگاه وب آو ساینس از ابتدا تا سپتامبر سال 2023 می باشد که تعداد آن 881 رکورد اطلاعاتی شامل مقاله، کتاب، سخن ویراستار، چکیده همایش، یادداشت و ... است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از سه نرم افزار وزویوور، یوسینت و بایب اکسل انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که کلیدواژه های، arabic literature، translation و modern arabic literatureا به ترتیب کلیدواژه های پربسامد در حوزه ادبیات عرب بوده اند. همچنین کلیدواژه های «Asian Studies-Literature» «Literary Theory & Criticism -Literature» و «History-Religion» بیشترین هم رخدادی را در میان متون مورد مطالعه داشته اند. بررسی تحلیل خوشه ای کلیدواژه های مورد نظر نشان داد که این حوزه شامل 11 خوشه اصلی است. مهمترین خوشه های مبتنی بر تحلیل همواژگانی نشان داد که خوشه یک با 9 کلیدواژه عمدتا به موضوع ادبیات عرب مربوط می شود که با کلیدواژه های " pedagogy " و "nahda" ارتباط قوی تری دارد. . به لحاظ میزان تولیدات علمی در حوزه ادبیات عرب نیز، یالات متحده امریکا با 198 مدرک در صدر قرار دارد و کشور انگلیس تقریبا با اختلاف ۱34 مدرک رتبه دوم را کسب کرده است.زبان و ادبیات عرب یکی از رشته های آموزشی در نظام آموزش عالی ایران است که به آموزش دانشجویان در راستای ارتباط فرهنگی میان ایران و کشورهای عربی و تربیت پژوهشگرانی دغدغه مند با توجه بر درهم آمیختگی دو زبان فارسی و عربی می پردازد و پژوهشگران این حوزه در سال های اخیر روند رو به پیشرفتی در حوزه تولیدات علمی در سطح جهانی داشته اند.زبان و ادبیات عربی از عربستان نشات می گیرد اما همه کشور های مسلمان، در پرورش، تکامل و آماده کردن آن برای تعبیر عالی ترین مفاهیم دینی، علمی، فلسفی و عرفانی کوشیده اند. در این بین، دانشمندان، شاعران و ادیبان ایرانیانی همچون ابوالعباس، زیاد اعجم، ابونواس، مهیار دیلمی، ابوعلی سیرافی، زمخشری و... نقش مهمی در افزودن لطائف و دقایق فکر ایرانی به در قالب الفاظ عربی و منظم و مدون کردن قواعد زبان و ادبیات عربی نقش سازنده ای ایفا کردند (شهیدی، 1349).ادبیات عربیی همچنین از آن جهت که متون و نصوص سرچشمه تغذیه مبانی و مفاهیم اسلامی در بستر این زبان شکل گرفته است، نقش مهمی در حوزه دین پژوهی و به طور اخص اسلام پژوهی دارد؛ به گونه ای که نحوه قرائت یا طرز تلقی یک دین پژوه از یک متن یا نص دینی براساس تکنیک های زبانی یا ساختار های دستوری و نحوی شکل می گیرد یا دست کم به آن جهت می دهد. از سوی دیگر، ساختار های زبانی و ظرفیت های مندرج در آن، می تواند زمینه ساز نوعی گفتمان خاص دین پژوهی با تکیه بر اجتهاد برپایه اصول لغوی و زبانی شود؛ بر همین اساس می توان رابطه زبان و ادبیات عربی با اسلام پژوهی را رابطه ای دوسویه در دستیاری برای برداشت و فهم مبانی مندرج در نصوص دینی و عاملی برای ایجاد انگیزه دانست (صفایی،1386)با توجه به درهم آمیختگی دو زبان فارسی و عربی و اهمیت زبان و ادبیات عربی در اسلام پژوهی، پژوهشگران این حوزه جهت توفیق در انجام پژوهش های جدید، بیش از پیش نیاز دارند، تا از مجلات علمی که بیشترین مقالات این حوزه را چاپ کرده اند، آگاه شوند و با کشورها، موسسات و دانشگاه های پیشتاز در تولید علم این حوزه آشنا شوند و نویسندگانی را که بیشترین تولیدات علمی این حوزه را داشته اند، بشناسند. به همین خاطر نمایه ها و پایگاه های اطلاعاتی که در بردارنده بخش قابل توجهی از مجلات معتبر هستند، می توانند سریع ترین راه برای دسترسی به اطلاعات علمی هر حوزه خاص باشند (حمیدی و همکاران، 1387). این امر موجب شده تا محققان در اولین مراحل پژوهش خود به این پایگاه ها مراجعه کنند.بر همین اساس این پایگاه های اطلاعاتی مبنای تحقیقات متعددی قرار گرفته اند که با روش های کمّی، نظیر علم سنجی که یکی از رایج ترین روش های ارزیابی فعالیت های علمی است که بر پایه چهار متغیر اصلی نویسندگان، استنادات، مراجع و انتشارات پایه ریزی شده، میزان تولیدات علمی دانشمندان کشورهای مختلف در حوزه های موضوعی مختلف را بررسی و مقایسه نموده و میزان حضور علمی آنها را می سنجند (مردانی و همکاران، 1390). همچنین با تکیه بر اطلاعات این پایگاه های اطلاعاتی و با استفاده از ابزار های مصورسازی، می توان با ترسیم نقشه های علمی حوزه های مختلف، انتشارات یک حوزه از علم را با هدف کشف روابط پنهان و تجزیه و تحلیل ارتباط مفهومی موضوعات مختلف یک علم را مورد بررسی قرار داد.
واکاوی عناصر مثلث عشق استرنبرگ در طوق الحمامة ابن حزم اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
94 - 111
حوزههای تخصصی:
بسیارند کسانی که در باب عشق سخن رانده اند ولی از اولین کسانی که بدان پرداخته است، ابن حزم، ادیب، فقیه و فیلسوف اندلسی؛ عالم و جامع علوم زمان خویش است؛ او در کتاب طوق الحمامه به صورت بی سابقه و بی مانند به سان روانشناسی به عشق پرداخته است و کتاب خویش را بر سی باب مشتمل نموده و بر هر بابی اسمی قرار داده و در بیان و بررسی این ابواب قلم نهاده است، در سویی دیگر یکی از اندیشمندان حوزه روانشناسی به نام رابرت استرنبرگ رئیس پیشین انجمن روانشناسان آمریکا، عشق را به سان مثلثی می داند که از سه ضلع «صمیمیت » «میل » و «تعهد » شکل گرفته و رابطه هریک از این اضلاع انواع عشق را شکل می دهند. هرچند با وجود غنای ادبیات عربی در مسأله روانشناسی عشق، هنوز به اندازه شایسته ای بدان پرداخته نشده، لذا جا داشت تا بدین موضوع از منظر این نظریه مهم حوزه روانشناسی پرداخته شود. نوشته حاضر تلاش نموده تا به شیوه تحلیلی– توصیفی، این نظریه را که به دیدگاه های ابن حزم بسی نزدیک است، بر کتاب طوق الحمامه تطبیق دهد و بدین وسیله روشن گردد که طوق الحمامه کدامین مؤلفه ها را داراست؟ وکدامیک بسامد بیشتری دارند؟ او در این اثر کوشیده به مدد تجربه شخصی خویش انواع عشق را واکاوی نموده، علل و آفتهایش را بررسی نماید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که عناصر «صمیمیت» «میل» و «تعهد» در کتاب به صورت چشمگیری و به طرق مختلف به شکل داستان گونه در لابلای اشعار آمده اند یا به شیوه نثر نمود یافته اند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از انطباق این نظریه بر کتاب طوق الحمامه است، از سویی دیگر در خلال پژوهش عیان شد که شیدایی و عشق آرمانی از بیشترین بسامد در این کتاب برخوردارند
هوية الآخر في رواية الركض وراء الذئاب لعلي بدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
341 - 369
حوزههای تخصصی:
الهویهُ من أهمِّ اهتمامات المهاجرین بعدَ أن بدأوا العیشَ فی مکان وفضاء جدیدین. الهویهُ هی ظاهرهٌ تنشأ فی سیاقِ العلاقات الاجتماعیهِ ومن خِلال خَلق حُدود بینَ الداخلِ و الخارجِ والاختلافات الثَقافیه بین البلدین تسبّبُ صِراعاتٍ ثقافیه. فی الهجره للعلاقه الثقافیه وهویه الأسره أشکال مختلفه. الأدب الروائی المعاصر یتناول بمسأله المهاجرین وهویتهم. وأنّ الهویه تشکل المحور المرکزی فی روایه «الرکض وراء الذئاب» لعلی بدر. تسعی هذه الدراسه بناءً علی نظریه هویه هومی بابا بالمنهجِ وصفی-تحلیلی، إلی أن تکشف عن أهمّیه الهویّه وملامحها وتحدّیاتها من الاستلاب والاسترداد و بین المسائل الهامّه المحیطه بشخصیه البطل فی هذه الروایه وتصوّر تَحدیدَ هویهِ المهاجرین و إمکانیه التعّرف علیهم وإبراز قضیه الأنا والآخر.علی بدر یُعبّرُ عن أزمه هویه من خلال الشخصیه الرئیسیه للروایه (جورج بارکر) فی مواجهه ظاهره الاغتراب والهجره والعوامل البیئیه والثقافیه وتوتّرات الهُویه. فالشخصیه الرئیسیه فی هذه الروایه تصل إلی حافّه السقوط والإنهیار إثر الهجره و تسعی لاقتراح معنی جدید لهویتها، فهویته تربط الماضی مع الحاضر باستعانه الذاکره، رغم أنّه فی بدایه إقامته فی أمریکا کان یسعی أن ینسی ماضیه و فی النهایه یبحث عن أصالتها وهویتها المفقوده فی الامریکا
تحليل الوظائف اللغوية في رواية "بقايا" لروشا داخاز في ضوء نظرية التواصل لرومان جاكوبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۴
۱۲۳-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
تُعدّ نظریه التواصل اللغوی من أهم النظریات الحدیثه، ویعدّ رومان جاكوبسون من روّاد مدرسه براغ. وهو الذی أدخل العناصر اللغویه ووظائف اللغه فی نظریته اللغویّه لیعبّر عن الوظیفه الأساسیه للغه وهی التواصل، التی تتمثّل فی ستّه عناصر (المرسل، المرسل إلیه، الإرسالیّه، السیاق، الشفره، الصله أو القناه) فی عملیّه الاتصال. اهتمّ هذا اللسانی بقضایا البنیّه اللسانیّه فی المسائل الشعریه، إذ قسّم البناء اللغوی والتواصل بین اللغه والأفراد على ستّه عناصر لعملیه اتصال وستّ وظائف للغه؛ وهی التعبیریه، والإفهامیه، والمرجعیه، والشعریه، والمیتالغویه؛ والانتباهیه. فالروایه الحدیثه من أحد المواضیع الأدبیّه لدراسه الباحثین والنقاد؛ لأنها متكونه من الحوار والسرد. نحاول فی هذا البحث معالجه بنیه اللغه ووظائفها الأساسیه التواصلیه فی روایه "بقایا" لروشا داخاز من خلال التركیز على بنیه اللغه والوظائف الأساسیّه لها وإحداث التواصل بین المبدع والمتلقی من منظر آراء جاكوبسون. نعتمد فی هذه الدراسه على المدرسه الإمریكیه فی الأدب المقارن بناءً على المنهج الوصفی – التحلیلی حیث نتطرق من خلاله إلى دراسه الروایه بعرض النماذج التی نشاهد فیها استخدامها الدقیق لتعبیر الوظائف. فلاحظنا من خلال هذا البحث أنّ المرجعیه الثقافیه والسیاسیه والاجتماعیه أكثر الوظائف اللغویّه استعمالاً فی روایه "بقایا" من حیث أنّ التطورات والتحولات مهیمنه على كلّ الروایه؛ تدور حول الأحداث فی عصر الحرب والتغییر السیاسی. أما الوظیفه التعبیریه فتأتی الكاتبه فیها باستخدام صیغ المتكلم وبیان العواطف والسیره الذاتیه لشخصیات الروایه. استعملت الكاتبه فی الوظیفه الإفهامیه ضمائر الخطاب وأسالیب الأمر والنهی والنداء والاستفهام لجذب انتباه المخاطب وهنا یمكن أن نقول بأنّ ضمیر الخطاب وصیغه النهی أكثر استخداماً بالنسبه للنداء والأمر. أصبحت الوظیفه الشعریه والمیتالغویه فی هذه الروایه أقلّ استعمالاً مقارنه بوظائف اللغه الأخرى؛ لأنّ التركیز فی هذا النص على الفكر وتحلیل الواقع.
المرأة العاملة في روايات خولة حمدي (رواية أحلام الشباب... يوميّات فتاة مسلمة، أن تبقى، ياسمين العودة أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
59 - 74
حوزههای تخصصی:
إنّ المرأه کیان کلّ أمّه وکلّ حضاره ولها قدسیّه مثل الرجل من حیث المکانه والصوره، وإنّها منبت البشریّه ومنشئه أجیالها وللمرأه دور مهم تؤدّیه فی المجتمع، خصوصا إذا تعلّقت قضیّتها بالروایه. فهی بمثابه أیقونه، لا یمکن الاستغناء عنها لاسیّما فی الروایه العربیّه، لأنّ الکاتب یعالج المرأه ظاهریّاً وباطنیّا؛ یصفها من الخارج ویحلّل نوازع شخصیتها من الداخل. للمرأه حضور بارز وحیویّ ومهم فی الروایه العربیّه، وهی محور من المحاور، التی استخدمها الکتّاب والکاتبات فی رسم صورتها للتعبیر عن مختلف أفکارهم وتصوّراتهم، کما أنها تمثل منطلقاً فکریّاً للبوح عن مختلف همومهم وأفکارهم ومعتقداتهم وواقعهم الاجتماعی والاقتصادی، وکذلک القضایا الإنسانیّه المختلفه. لذا کانت قضیّه المرأه من أهمّ القضایا، التی شغلت بال الکاتبه الروائیّه التونسیّه، خوله حمدی، وإنّ الکاتبه قد حاولت ألّا تتجاهلها أیّا کانت الظروف والأجواء المحیطه بأحداث الروایه. فقرّر البحث أن یسلّط الضوء على دراسه الجوانب المختلفه لحیاه المرأه العامله، وظروف عیشها فی روایات خوله حمدی، التی تمّ اختیارها میداناً للبحث. الهدف من هذا البحث هو استجلاء رؤیه الکاتبه حمدی فیما یخصّ المرأه العامله بحالاتها المتعدّده فی روایاتها وعرض صوره واضحه عن مستوى براعه الکاتبه فی ذلک، عبر وصف الشخصیات، وتحلیل الأحداث المتخیّله، والتعریف عن الوضع الذی تمرّ به المرأه العربیّه العامله فی المجتمع العربیّ وغیره، وفق المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ. وقد توصّلنا، عبر هذه الدراسه، إلى أنّ المرأه الأدیبه ألا وهی الکاتبه الروائیّه حمدی تمکّنت من تحقیق ذاتیّتها الإبداعیّه المؤثّره فی الفکر والأدب التونسیَّینِ. فجاءت المرأه العامله فی روایاتها امرأه واثقه بذاتها وعارفه بحقها وبمکانتها، کما تجلّت لنا معاناتها فی الجمع بین مهامها الأسریّه والمهنیّه، وتبیَّن لنا اهتمامها الکبیر بنشاطها المهنی وتفانیها فی عملها، وبهذا تمّ الکشف عن عوالم المرأه العامله فی روایات خوله حمدی.
الاستلاب الاجتماعيّ في رواية «كانت السماء زرقاء» في ضوء البنيويّة التكوينيّة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
310 - 345
حوزههای تخصصی:
شاهد العراق فی حقبه الستینیّات الفوضی والدَّمار والاضطراب الاجتماعی بسبب وجود عوامل سیاسیّه ودینیّه وثقافیّه. فحاول الکاتب إسماعیل فهد إسماعیل یجسّد هذا الواقع المجتمعی المزری فی أوّل منجزاته الأدبیّه وهو روایه " کانت السماء زرقاء ". من ثمَّه، قامت الدَّراسه بتبیین أسباب الاستلاب الاجتماعی الّتی ولّدت الشعور بالکراهیّه والنُّفور وعدم الرغبه بقیم المجتمع الثقافیّه والسیاسیّه والاجتماعیّه والدینیّه واللاموالاه فی البطل عبر نظریه البنیویه التکوینیه. هذا لأنَّ الاستلاب الاجتماعی یمثّل ظاهره من الظواهر الاجتماعیّه، والمهمّه الّتی یقوم بها المنهج البنیوی التکوینی هی ربط الأدب بالمجتمع المنتج له من خلال فهم البنیه الاجتماعیّه الواقعیّه بعد القیام بقراءه تاریخیّه مکثَّفه حولها ثمَّ کشف البنیات الدّاله علیها فی النّص. فیظهر هذا النوع من التحلیل الأدبی مدی تطابق العالم الروائی الخیالی مع العالم الواقعی. فهدفت الدَّراسه إلی کشف البنیه الدّاله عبر تفکیک وتحلیل العناصر المکوِّنه للنَّص وتبیین ارتباطها بالواقع الثقافی والاجتماعی فی العراق، وأیضاً تبیین کیفیه تجسید الروائی الواقع المجتمعی العراقی فی الروایه بتتبّع الخطوات الإجرائیه للمنهج الوصفی التحلیلی. ویدلُّ مضمون الروایه علی صراع فکری بین الطبقات الاجتماعیّه فی العراق والمحاوله لإعاده تنظیمه، والأداء اللغوی فیها مبنی علی السلاسه فی الکلام وغالباً ما یکون انتقادیّاً. وتوصَّلت الدَّراسه إلی أنَّ الکاتب استطاع عبر تقنیات السرد ولا سیَّما تقنیتی الوصف والمشهد، واتّخاذ أسلوب الاستفهام الذاتی والموجَّه للغیر والاستدراجی واستخدام الألفاظ والتعابیر الملائمه للموضوع وفی بعض المحطّات بتوظیف اللغه الرمزیه والتشبیه یکشف عن الواقع المجتمعی العراقی فی الستینیّات؛ وکانت البنیه الدّاله المستخرجه من أجزاء النَّص دالّه علی عدم وجود ثبات وانسجام ووحده واستقرار فی المجتمع العراقی بسبب التفکّک والانحطاط الطبقی آنذاک.
ارزیابی ترجمه فارسی رمان فی قلبی أنثی عبریة بر پایه الگوی کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه یکی از مهم ترین زمینه های مطالعاتی بر پایه بنیان های پژوهش های علمی به شمار می رود که به منظور سنجش و تشخیص سطح کیفی متون ترجمه شده صورت می پذیرد. لازمه این نقد و ارزیابی، کمک گرفتن از پژوهش های زبان شناختی نظریه پردازان مطرح در حوزه مطالعات ترجمه است. یکی از مهم ترین الگوهای ارزیابی در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی ترجمه کارمن گارسس است. پژوهش پیش رو با روشی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا با بهره گیری از الگوی پیشنهادی کارمن گارسس به عنوان یک سنجه و الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه، رمان «فی قلبی أنثی عبریه» از خوله حمدی با ترجمه اسماء خواجه زاده را بررسی و ارزیابی کند. کارمن گارسس چهار سطح را برای سنجش و ارزیابی ترجمه ها پیشنهاد می دهد که عبارتند از: 1- سطح معنایی- لغوی، 2- سطح نحوی- واژه ساختی (صرفی)، 3- سطح گفتمانی-کاربردی و 4- سطح سبکی-مقصود شناختی. به دلیل گستردگی سطوح چهارگانه گارسس، پژوهش حاضر صرفاً به بررسی دو سطح معنایی- لغوی و نحوی- واژه ساختی پرداخته و به این نتیجه می رسد که برجسته ترین مؤلفه های سطوح معنایی- لغوی در این ترجمه، معادل فرهنگی یا کارکردی، بسط نحوی، قبض نحوی، ابهام و خاص در برابر عام یا برعکس است و در سطح نحوی- واژه ساختی، برجسته ترین مؤلفه ها را ترجمه تحت اللفظی، اقتباس، تغییر نحوی یا دستورگردانی، تغییر دیدگاه، توضیح یا بسط معنی، تقلیل و حذف، تغییر نوع جمله در ترجمه تشکیل می دهد و با نظر به اینکه میزان کفایت و مقبولیت یک ترجمه بر اساس شمارش ویژگی های مثبت و منفی آن سنجیده می شود و هرچه تعداد ویژگی های مثبت متن ترجمه شده بالاتر باشد به همان میزان کفایت و مقبولیت آن نیز بالاتر است، می توان گفت ترجمه خواجه زاده مطابق با الگوی گارسس از کفایت و مقبولیت مطلوبی برخوردار است.
واکاوی ترادف و تفاوت معناشناختی واژه «بئر» و «جب» در قرآن کریم از منظر زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مترادف های قرآنی که مفسران تفاوت معناشناختی خاصی برای آن ها قائل نشدند، واژگان «بئر» و «جب» به شمار می رود. واژه «بئر» یکی از تکامدهای قرآنی است که در آیه 45 سوره مبارکه حج آمده است اما واژه «جب» دو مرتبه و صرفا در سوره شریفه یوسف به کار رفته است. لغت شناسان و عالمان قرآنی معتقداند این دو کلمه دارای ریشه عربی می باشد و تفاوت صرفا در میزان عمق آن هاست؛ اما به نظر می رسد حقیقت امر خلاف این مدعی باشد. این مسأله موجب شد تا جستار پیش رو ریشه واژگان مذکور را در خانواده زبانی سامی (عربی، عبری و آرامی) مورد بحث قرار داده و با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و استناد به وقایع تاریخی دینی به بررسی این واژگان پردازد. یافته ها حاکی از آن است که واژه «بئر» جزء واژگانی است که در زبان های سامی کاربرد دارد اما دقیقا مشخص نیست از کدام یک از گروه زبانی سامی وارد سایر گروه ها شده است؛ اما واژه «جب» مشخصا دارای ریشه آرامی بوده و دلیل این که پروردگار جهانیان در سوره یوسف از یک واژه آرامی الاصل استفاده می کند این است که براساس شواهد تاریخی، ابراهیم نبی و تمامی نوادگان او اهل حران بودند و گفته می شود زبان آن ها یا به طور مشخص آرامی بوده و یا به زبان اکدی متاثر از آرامی سخن می گفتند.
اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
بررسی و کشف اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن، به دلیل اهمیت آن در کشف معنای کلام و درک ظرایف بیانی، همواره مورد توجه ادیبان و مفسّران بوده است. از دیدگاه ایشان، اغراض این تقدیم در دو نوع لفظی (رعایت وزن و فواصل) و معنوی (حصر، اهتمام و...) به نحوی غیرقابل تفکیک منحصر می شود. آگاهی از اغراض معنوی و لفظی تقدّم «مفعول به» به عنوان یکی از رایج ترین تقدّم ها در کلام پروردگار حکیم، نقش مهمی در فهم آیات، علم تفسیر و دیگر علوم اسلامی ایفا می کند. با بررسی اغراض تقدیم «مفعول به» از دیدگاه ادیبان و مفسّران و تحلیل مفهومی آن ها، و نیز با پذیرش امکان وجود غرض لفظی صرف برای تقدیم «مفعول به» در کلام بلیغان عرب و قرآن، ادعای وقوع آن را در خصوص قرآن کریم نپذیرفتیم و شواهدی که بر این ادعا اقامه شده اند را مورد خدشه قرار دادیم. روش پژوهش در این مقاله، روش کتابخانه ای با رویکرد توصیفی-تحلیلی است.
ثنائيات الواقع والذات في شعر حمد محمود الدوخي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعدّ الثنائیات الضدیه فی أشعار حمد الدوخی بمنزله أداه بلاغیه فعّاله کالحُزن والفرح، الشده والرخاء، والضیق والسعه، وغیرها لخلق توتّر دینامیکی فی قصائده، ومن خلال تلک الثنائیات، ینجح الشاعر فی إبراز التناقضات والصراعات الإنسانیه العمیقه. توظّف هذه الأزواج المتضاده لتصویر أشکال المأساه والمعاناه والحرمان التی یواجهها الإنسان. وفی الوقت نفسه، تمنح هذه الثنائیات قصائده بُعداً فلسفیاً وروحیاً. تحلل المقاله بشکل مفصل کیف یوظف الدوخی هذه الأزواج المتناقضه لخلق قوه شعریه وتعبیریه مؤثره. وتخلص إلى أن الثنائیات الضدیه تُعد سمه بارزه فی أسلوب الشاعر وتُضفی عمقاً وتعقیداً على قصائده، فیصورها تصویراً دقیقاً یعبر فیه عن مشاعره وأفکاره، ویعبر عن الصراعات الداخلیه والشعور بالوحده والبحث عن المعنى والهویه. جاءت هذه الدراسه وفق المنهج الوصفی التحلیلی، فتناولت الشواهد الشعریه ثنائیّات الواقع لإبانه التضاد الذی وظفه الشاعر إنباءً عن تجربته الشعریه وحیاته الاجتماعیه، فتطرق البحث إلى مفهوم الذات عند الشاعر وإیصال رؤیته عبر تجاربه الشخصیه والفنیه وإبانه أوجه تفاعل الشاعر مع الکون والحیاه لتشکیل نوع من الوجود الإنسانی الخاص. وتوصل البحث إلى أنّ توظیف الثنائیات الضدیه فی شعره یعزز التعبیر الشعری عن طریق إظهار التناقضات والتباینات بین المفاهیم المختلفه، مما یثیر انتباه القارئ وتأمله فی ثنایا النص. کما أنها تخلق إحساساً بالتناغم والتوازن وتسهم فی توصیل المشاعر والأفکار. کما أنّ الاستفاده من الإیحاءات والتجارب الشعریه ساهمت فی تطویر أسلوب الشاعر، وبحثه عن المعانی العمیقه فی الشعر ساهم فی استکشاف هویته الثقافیه والاجتماعیه بطرق مبتکره مثیره.
دراسه مقارنه للرؤی النسائیه فی روایه "الروایه المستحیله" لغاده السمان و"مرتفعات مهب الریاح" لإیمیلی برونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دخل الأدب النسائی مرحله جدیده بعد تزاید عدد النساء فی مجال الأدب فی القرنین الأخیرین، واستخدام المرأه لغه خاصه فی الدفاع عن حقوقها. ولهذا النوع من الأدب مکانه خاصه؛ لأنّ المرأه من خلال اهتمامها بخصائصها الشخصیه واعتمادها على عناصر الحبّ والموده، تتأثر أیضاً بالضغوط الکبیره الّتی تواجهها دائماً فی المجتمع، فتعکس أجزاء من قضایاها الخاصه فی أعمالها الأدبیه، ومن أشهر هؤلاء النساء، السوریه غاده السمان، مؤلفه "الروایه المستحیله"، وإیمیلی برونتی مؤلفه روایه "مرتفعات مهبّ الریاح". وقد توصّل هذا البحث الّذی أجری بالمنهج الوصفی التحلیلی، وبالاعتماد على المدرسه الأمریکیه، إلى أنّ الزواج وحقّ المرأه فی اختیار الزوج والحجاب والتعلیم والعمل والنشاط الاقتصادی والاجتماعی کانت من الأفکار الشائعه لهاتین المؤلفتین؛ وکان حجاب النساء فی "الروایه المستحیله" إسلامیاً غربیاً وفی "مرتفعات مهب ّالریاح" من النوع التقلیدی؛ وقد أکّدت کلتا المؤلفتین على تعلیم المرأه فی روایاتهما.
النطق أو قرائن اللفظ فی السیرة النبویة (دراسة في التواصل غير اللفظي)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الیوم أصبحت عملیه الاتصال جزءا أساسیا فی متطلبات الأعمال والحیاه ولها تأثیر کبیر على سلوک الناس حیث أنها تؤثر وتتأثر به، کما أن الاتصال والتواصل یعتبر الأداه الأساسیه لتحقیق الروح الجماعیه بین الناس. وتصحب هذه اللغه فی الغالب مجموعه من الحرکات الجسمیه أو ما یسمی بالتواصل غیر اللفظی أو لغه الجسد وهو تواصل غیر لغوی موجود فی الکون الذی نعیش فیه ونلقاه عبر حواسنا الخمس. ولعل لغه الجسد أکثر أهمیه من نبره الصوت واختیار الکلمات عند توصیل المشاعر الحقیقیه.إن لغه الجسد هی الإطار الذی یضمّ مختلف صور التواصل من إشارات وإیماءات وحرکات للجسد تکون بدیله من الأصوات أو مکمله لها، ولکن تلک اللغه أو الإشارات التی یستخدمها الإنسان للتواصل مع الآخر قد تختلف من ثقافه إلى غیرها أو من دوله إلى أخرى. لهذا تهدف هذه المقاله النطق أو قرائن اللفظ فی السیره النبویه للوقوف علی مداولات هذه کلمات فی السیره لغرض فهمه و استخراج رساله السیره منها.وللوصول إلی هذا العرض تعتمد الدراسه علی المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلی أن الإتصال له ثلاثه أطراف هم المتصل والمستقبل والرساله. وأن مهارات الاتصال فی السیره متعدده لاتقتصر علی مجال واحد وهی دائره کبیره. ویوجد للدلاله الواحده إکثر من أیماءه فدلاله الغضب والخوف و غیرها تدل علیها عده إیماءات.
بنية الخطاب في قصة موسى والخضر في سورة الكهف؛ دراسة تحليلية علي ضوء نظرية التواصل عند جاكبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
245 - 277
حوزههای تخصصی:
التواصل من أهم أشکال النظریات فی اللسانیات الحدیثه التی یعتبر رومان جاکبسون منظرا حقیقیا لها. فهو یعتقد بأن کل حدث لغوی مکون من سته عناصر، هی: المُرسِل، والمُرسَل إلیه والمُرسَله والقانون والمرجع والقناه. وحدد لکل عنصر ست وظائف فی إیصال الرساله: هی الوظیفه التعبیریه أو الانفعالیه، والوظیفه الإفهامیه، والوظیفه الشعریّه، والوظیفه الانتباهیه، والوظیفه المرجعیه، والوظیفه التعریفیه. ومن الأسالیب السردیه فی القرآن، السرد القصصی الذی یعتبر من أهم الأدوات فی إیصال رساله المتکلم إلى المتلقی. تحاول هذه الورقه البحثیه، عبر الاعتماد على منهج وصفی- تحلیلی، تطبیق الوظائف الست لنظریه التواصل عند جاکبسون فی قصه موسى والخضر علیهما السلام فی سوره الکهف. فکانت إشکالیه البحث دراسه مدى مطابقه نظریه التواصل للآیات القرآنیه ولا سیما فی الخطاب القرآنی ومدى تأثیر هذه النظریه فی نظره جدید للقرآن. تشیر النتائج إلى أن قصه موسى والخضر علیهما السلام تتمحور حول التعلیم والتعلم وکثیرا ما یتحقق هذا الأمر بالکلام المتبادل بین المعلم والمتعلم، ومن المتوقع أن تکون الوظیفه الإفهامیه أکثر من الوظائف الأخرى. فکل الأعمال التی قام بها الخضر لتعلیم موسى من خرق السفینه وقتل الغلام وإقامه الجدار تعتبر طریقه سلوکیه غیر کلامیه. والطریقه الترکیبیه بین الکلامیه والسلوکیه کانت أقل استعمالا فی آیات القصه، حیث تتجلى فی بنیه تعبیر موسى عن التعب والجوع الشدید إثر سفره الطویل. کما أنّ تطبیق نظریه التواصل على الآیات القرآنیه یعطینا تفسیرا جدیدا لها یتواکب مع مقتضیات العصر وینتهی إلى فهم جدید وعمیق.