فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
239-268
حوزههای تخصصی:
تفسیرهای کلامی و صوفیانه از آیات قرآنی در شکل گیری زبان و اندیشه صوفیان نقش مهمی ایفا کرده است؛ به طوری که بررسی بینامتنی روابط این تفسیرها، در شناخت نظام فکری متصوفه اهمیت ویژه ای دارد. یکی از مهم ترین آیات قرآنی که بارها در متون عرفانی اهل سنت، تفسیر و تأویل شده، آیه 17 سوره انفال است. در این مقاله نقش روابط بینامتنی تفاسیر این آیه در شکل گیری نظام اندیشه و سلوک صوفیانه مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور، با روش توصیفی تحلیلی، داده های متنی کلامی و عرفانی از آیه مذکور تحلیل، و ارتباط اندیشه عرفانی توحید افعالی و آثار آن (رضا و تسلیم، موت اختیاری و...) را با اندیشه زیربنایی کلام اشعری نشان داده شده است. همچنین، نقش تفاسیر صوفیانه این آیه در سه سطحِ تعالیم نظریِ خداشناسی و انسان شناسی، تعالیم سلوکی و توصیف و تبیین تجارب عرفانی بررسی گردیده و مشخص شده است که تفسیر صوفیانه توحید افعالی در آیه مذکور در هر سه سطح اثرگذار بوده است؛ از این رو این آیه در شکل دادن به نظام معرفتی و سلوکی صوفیان اهل سنت، نقش مهمی ایفا کرده است.
نگاهی به تعالیم اخلاق عرفانی در حکایت های هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
136-109
حوزههای تخصصی:
منظومه هفت اورنگ جامی شامل حکایات و تمثیلاتی است که به بیان اسرار و رموز شریعت و طریقت پرداخته و با نگاهی ویژه به آداب سیروسلوک، شاخصه های اخلاق را در حوزه عرفان، در قالب قصه نمایش داده است. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، در پی پاسخ به این مسائل است تا دریابد مقاصد و اهداف تعلیمی عبدالرحمن جامی در این حکایات چیست و چگونه می توان با طبقه بندی و تحلیل محتوایی آن ها، آموزه های عرفانی عملی وی را تبیین و تشریح کرد. نخست، ضمن تأملاتی درباره اخلاق، جایگاه آن به ویژه در حوزه عرفان و تصوف بررسی شده و رابطه معرفت و مکاشفه عرفانی با مجاهده یا آداب سیروسلوک تبیین شده است. در ادامه، مقاماتی چون صبر، رضا، شُکر، حیا، صدق، تواضع و فتوت از منظر عارفان بزرگ و از خلال حکایات این منظومه تعلیمی عرفانی، استخراج و بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش و جایگاه این آداب در سیروسلوک در جهت کسب معارف عرفانی در منظومه هفت اورنگ است که شاعر با بهره گیری از حکایات متعدد، مشی و مرام طریقت را برای مریدان نمایان ساخته است.
نشانه شناسی عنوان مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
272-245
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی علم مطالعه انواع نشانه ها، عوامل حاضر در فرایند تولید معنا و تعبیر آن ها و قواعد حاکم بر نشانه هاست. یکی از حوزه های نشانه شناسی، عنوان اثر است. عنوان در آثار عرفانی عطار از جمله منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرارنامه و الهی نامه نشانه ای است که معناهای ضمنی فراوانی در بطن خود دارد. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، نشانه شناسی عنوان در آثار عطار، ویژگی های عنوان از لحاظ معنا و کارکردهای آن مورد بررسی قرار گرفت تا دلالت های ضمنی آن ها آشکار شود. هدف از این پژوهش کشف روش های به کاررفته در گزینش عنوان و نوع رابطه عنوان با متن و تحلیل نشانه های موجود در متن و نوع رابطه آن ها با عنوان است. یافته های پژوهش نشان دهنده به کارگیری دو روش بینامتنیت و نمادپردازی در گزینش عنوان است. بررسی نشانه شناسی متن اثر نیز نشان می دهد که عناوین به مثابه متنی موازی با متن اصلی قرار گرفته و در شخصیت پردازی و معرفی موضوع و محتوا وارد شده و با هدف معناافزایی و تکمیل معناهای متن حرکت کرده و به واسطه محور جانشینی به وسیله نشانه های موجود در متن تقویت شده است. بررسی نشانه ها در محور هم نشینی نشان می دهد که معناها در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و به تولید معناهای مورد نظر شاعر انجامیده است.
بازتاب ضرب المثل های برخاسته از افسانه های اسرائیلی در متون عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
34-5
حوزههای تخصصی:
بسیاری از روایات و افسانه های ساختگی تورات درباره زندگی پیامبران(ع) از طریق یهودیان تازه مسلمان به همراه بافته های خودساخته آنان، در کتاب های تفسیری و تاریخی راه یافت. بر همین اساس، احادیثی از پیامبر اسلام(ص) جعل کردند و افسانه هایی درباره آن ساختند و در بین خواص رواج دادند و به تَبَعِ آن، عوام نیز این جعلیات را واقعی پنداشتند؛ بدین ترتیب این افسانه ها در زبان مردم کوچه و بازار رخنه کرد و سبب خلق ضرب المثل هایی شد که از گذشته دور تاکنون، به عنوان جزئی از فرهنگ ها و باورهای مردم محسوب می شود. در این مقاله به شیوه تحلیلی توصیفی، ضمن تبیین سیر تاریخی برخی از این ضرب المثل ها از قبیل «حیله گری مار و دشمنی با انسان»، «زیر پای کسی علف سبز شدن»، «شومی کلاغ و مقدس بودن کبوتر»، «از دماغ فیل افتادن» و «خروس بی محل» که با هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، سبب خلق مضامین بکر و نو در ادب عرفانی شده و در اشعار شاعران عارف مسلک تبلور یافته، به نقد و تحلیل آن ها پرداخته شده است.
تحلیل و بررسی دلایل ضرورت بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
67-92
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بُعد جسمانی انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است. در این مقاله، به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بُعد جسمانی انسان از نگاه ابن عربی، پرداخته شده و به این سؤال پاسخ داده شده که آیا خلقت جسمانی انسان امری ضروری است یا اینکه امکان خلق انسان بدون بُعد جسمانی نیز وجود دارد. در نهایت، این نتیجه به دست آمده است که ضرورت بُعد جسمانی انسان با مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی (همچون حب اسماء به ظهور؛ تخاصم و تقابل اسماء؛ جامعیت، جانشینی، اعتدال و واسطه گری انسان) قابل اثبات است. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته است، نشان می دهد که بُعد جسمانی انسان یک حقیقت ضروری و لازم جهت تشکیل هویت انسانی، تکامل و سیر وجودی انسان از منظر ابن عربی است و این گونه نیست که اگر انسان، جسمانی خلق نمی شد، عالم هستی و ظهورات الهی باز به نحو کامل شکل می گرفت و نسبت و ارتباط انسان با هستی تغییری نمی کرد. از طرفی، اینکه اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیر جسمانی بر می گردد و بدن او صرفاً یک مرکب و امری زاید و طفیلی است، سخنی باطل است بلکه بدن انسان امری ضروری است در کنار نفس او.
مقایسه ارتباط صمت و هسوخیا و ذکر قلبی در طریقه هسوخیایی و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
165 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف در طریقه هسوخیایی و تصوف رسیدن به حضور خدا در قلب باطنی و سکوت و آرامش درونی با ذکر قلبی است. ذاکر در هر دو طریقه از ذکر زبانی و شفاهی به ذکر قلبی وارد می شود. در طریقه هسوخیایی در ذاکر هنگام ذکر قلبی، مسیح و روح القدس ذکر می گوید و هدف رسیدن به هسوخیاست. هسوخیا شامل سکوت زبانی و درونی است و در ذاکر مسیح و روح القدس ذکر می گویند. در تصوف نیز از خاموشی و سکوت زبانی و قلبی سخن گفته می شود. بیشتر عرفا سکوت قلبی را مهم تر از سکوت ظاهری می دانند که در آن سراسر وجود ذاکر غیر زبانش به ذکر مشغول اند. در این مقاله این نتیجه حاصل می شود که با وجود شباهت های هر دو طریقه در ذکر قلبی و سکوت، در مسیحیت به علت تثلیث بر ذکر عیسی تأکید است و در هسوخیا ذاکر با غیبت از غیر در قلب خود بر تثلیث حضور می یابد.
نگاهی به غزل روایی در دیوان فخرالدین عراقی از منظر کارکرد آن در شرح تجارب عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
323-352
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره توانش قالب های غیرمثنوی در قصه گویی عرفانی، معمولاً به دلیل انبوه روایت های مثنوی مورد غفلت قرار گرفته است. غزل، یکی از قالب های شعری، که در بیان عواطف و احساسات درونی به کار گرفته می شود، به دلیل برخورداری از زبانی غیرارجاعی، شرح رخدادهای رمزی و روایت دیدار با معشوق در فضایی نمادین را به خوبی بازنمایی می کند. شعرای عرفانی از این ظرفیت غزل برای بازنمایی تجارب عرفانی خود بهره گرفته اند و فرم غزل روایی در نتیجه توجه به این ظرفیت غزل در ادبیات فارسی شکل گرفته است. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی، به جایگاه عراقی و کمیت و کیفیت غزل روایی او در بین سایر شعرای عارف زبان فارسی می پردازد و نشان می دهد عراقی (متوفی 688ق) از این لحاظ (سرایش غزل روایی؛ ۸۸/۶ درصد نسبت به کل غزلیاتش) پس از عطار (۱۱/۷ درصد) در جایگاه دوم و پیش از مولانا (۸۴/۲ درصد) و سنایی (۱۸/۳ درصد) قرار دارد. و در 21 غزل از 305 غزل دیوانش، شرح تجارب شهودی خود را به شکلی نمادین ارائه کرده است که در آن ها عناصر غزل و روایت در نگاهی ساختارمند به بیان کلیت تجربه عرفانی او می پردازند. شخصیت های اصلی این غزل ها عاشق (عارف)، معشوق (معبود)، پیر و راهنما و در مواردی اهل خرابات هستند. با توجه به بیان مشاهدات از زبان عارف، بیشتر روایت این غزل ها به شیوه اول شخص، دو غزل با شیوه دوم شخص و سه غزل دیگر به طریق سوم شخص بیان شده است. این غزلیات روایی در بیشتر موارد مبتنی بر کنش هستند و تنها در نُه غزل، گفت وگو بین شخصیت ها رخ داده است.
نماد عرفانی رنگ و نور در نقاشی و معماری دوره گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
عرفان عبارت است از علم به حضرت حق از حیث اسماء و صفات و مظاهرش، همه اسماء الهی به نوعی با هنر و زیبایی همپیوندد مانند جمیل، بدیع، مصور وغیره. نماد تجلی کثرت در وحدت را می توان رنگ دانست از آنجا که نور، که خود نماد کامل وحدت است، ذات مجردش با رنگ تجسم می یابد و رنگ عاملی برای تجلی و ظهور نور می شود. در هنر، رنگ ها جنبه تمثیلی داشته و هر رنگ معنا و مفهومی را در بر می گیرد. به طور مثال: رنگ سبز حالت عرفانی داشته و رنگ سفید نماد وجود مطلق است. معماری گوتیک با هدف ایجاد فضاهای وهم آلود و عجیب و غریب با ترکیبی از نورها و سایه ها و رنگ های درخشان سعی در ایجاد فضاهای مرموز نموده تا گویی حضور عنصر مقدس را در آن مکان بتوان احساس نمود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی و کارکرد بازتاب وجود رنگ و نور در معماری و نقاشی گوتیک است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی بوده و با استدلال استقرایی و روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معماری و نقاشی دوره گوتیک با مفاهیم مذهبی سعی دارد تا حضور خداوند را لابلای فضاهای مرموز با ترکیبی از نورها و رنگ ها در صورت متجلی سازد.
بررسی دیدگاه های عرفانی احمد خانی در منظومه «مَم و زین» در باب عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
192 - 212
حوزههای تخصصی:
حمد خانی (1706- 1650)، یکی از شاعران و عارفان بزرگ کُرد در کردستان شمالی است. او که به گویش کُرمانجی شمالی شعر می سرود آثاری در این زبان آفریده است. از جمله این آثار، منظومه «مم و زین» است. این منظومه که داستان عشق بین «مم» و «زین»، خواهر امیر «بوتان» است با بدخواهی ها و سعایت های بَکر، شریر داستان، به تراژدی ختم می شود و آنها نمی توانند در این دنیا به وصال هم برسند اما عشق و دلدادگی آنها، پلی به سوی حقیقت می شود. در این پژوهش، که به روش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده، نویسنده قصد دارد ضمن معرفی اثر، به مسأله عشق در منظومه «مم و زین» بپردازد. نتیجه ای که از این پژوهش گرفته می شود این است که خانی عشق مجازی را پذیرفته و آن را پلی برای رسیدن به عشق حقیقی می داند. به علاوه منظومه «مم و زین» تبلور اندیشه ها و تجربیات عاشقانه او نیز هست. همچنین این منظومه، مصداق بسیار مناسبی برای عبارت مشهور«المجازُ قنطره الحقیقه» است.
نسبت سنجی حسن نیت در فقه امامیه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
56 - 77
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مبهمی که در زمان ما خودنمایی می کند مسأله حسن نیت است. حسن نیت یک مفهوم اخلاقی است که تأکیدات فراوانی بر آن شده است اما عدم شناخت دقیق آن و بخصوص معلوم نکردن حدود و ثغور آن، سبب شده است که از یک سو، معتقدین به این مفهوم محل به کارگیری آن را در برخی علوم نشناخته و در این زمینه به خطا روند و از سوی دیگر در جنبه دینی معطوف به فقه، نتوانیم جایگاه حسن نیت را و اینکه این مفهوم اخلاقی دقیقا چه نسبتی با معنای آن درفقه ما دارد دریابیم. در متون عرفانی، حسن نیت، مقصود درونی از انجام عمل است. حسن نیت از مفاهیمی است که در سنجش اعتبار و ارزش اعمال، بسیار اهمیت دارد و در متون عرفانی، میزان سنجش اعتبار و ارزش اعمال به شمار رفته است. اما ورود گسترده مباحث مرتبط با حسن نیت از غرب که خود مرتبط با دو مفهوم اساسی اخلاق حسنه و نظم عمومی است باعث خلط مباحث و تفاسیر ناصواب در این زمینه نیز شده است که نوشته حاضر در صدد پاسخ به این ابهامات با بررسی رابطه مفهوم حسن نیت در علم اخلاق، عرفان و حقوق اسلام است.
وادی نانوشته؛ چگونگی تقابل صورت و معنی در منظومه عرفانی منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
207 - 227
حوزههای تخصصی:
عطار در منطق الطیر از هفت وادی نام می برد؛ اما یک وادی نانوشته وجود دارد و آن گذشتن از صورت و رسیدن به معنی است. این موضوع به صورتِ تقابل این دو در کل منطق الطیر به شکلی نانوشته و نامنسجم منعکس شده است. در سخن عطار، صورت در مفهوم مجاز، کثرت ها، ظاهر، دنیا و وابستگی های به آن دیده می شود و معنی نیز در مفهوم وحدت، باطن، روح، تعالی و رسیدن به حقیقت می آید. حکایت این مرغان را هم در شکل و قالب و هم در محتوا و معنا می توان گذر از صورت به معنی دانست؛ زیرا عطار از قالب داستانی تمثیلی بهره برده و در متن هم خواننده و سالکِ راه را به گذر از ظواهر و صورت ها و توجه به معنی فرامی خواند. وی راه گذر از صورت و رسیدن به عالم معنی را در بریدن از وابستگی ها، داشتن همت و انصاف و درمجموع در طلب و عشق و فنا می بیند.
هستی شناسی در سنت اول و دوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
229 - 244
حوزههای تخصصی:
موضوعات هستی شناختی یکی از ارکان شناخت دیدگاه های عرفانی و تبیین تفاوت سنت ها و مشرب های عرفانی است. درواقع، نظر عارفان در باب هستی بر آرای آن ها را در باب دیگر مسائل اثر می گذارد و اعمال و معاملات آن ها را جهت می دهد. بر همین مبنا پرسش مهم و اساسی در این باب آن است که موضوعات مربوط به شناخت هستی در منظومه فکری عارفان مختلف بر چه اصولی استوار شده و چگونه است. در این مقاله الگوها و مصادیق مربوط به هستی شناسی در دیدگاه عارفان سنت اول و دوم عرفانی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد عارفان این دو سنت در باب هستی اختلافِ نظر اساسی دارند: عارفان سنت اول مبانی هستی شناختی خود را به تبع فیلسوفان و متکلمان بر پایه نظریه وسائط استوار ساخته اند؛ اما عارفان سنت دوم نه تنها در تبیین هستی به این نظریه معتقد نیستند؛ بلکه گاه به شدت با این نظریه و قائلان به آن مخالفت کرده اند.
بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
226 - 245
حوزههای تخصصی:
گئورگ گادامر، نظریه منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می شود. گادامر، نفسِ مسأله فهم را مورد موشکافی قرار داده ؛ به بیان دیگر برای او هستی شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم پذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیش داوری هاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیده فهم بحث می شود تا قواعد و روش های تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهم ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر می گزیند. مولانا انسان را معادل زبان می داند و این درست یعنی همان اندیشه ای که گادامر مطرح می کند. در تبیین رابطه میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطه اندیشه و زبان، رابطه ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستی شناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه ای که از این مقاله می توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می دهد.
دیدگاه های علاءالدوله سمنانی درباره بودیزم و بوداییان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
116 - 134
حوزههای تخصصی:
علاءالدوله سمنانی- صوفی بلندآوازه و برجسته سده های هفتم و هشتم هجری ایران- سال ها پیش از ورود به تصوف، از نوجوانی وارد دستگاه ارغون، ایلخان متعصب بودایی شد و حدود ده سال از عمر خویش را در معیّت و صحبت او به سر برد و طی این مدت نسبتاً طولانی مجالی مناسب برای آشنایی و هم سخنی مستقیم با بوداییان، بویژه روحانیان و بخشیان بودایی و آگاهی از باورها و اعمال بوداییان به دست آورد. همچنین وی بنا به ادعای خودش، به خاطر تسلط بر زبان های ترکی و مغولی توانسته بود منابع بودایی را مطالعه نماید. بنابراین انتظار می رود که اطلاعات و دانسته های سمنانی از آیین بودا و راه و روش و معتقدات روحانیان بودایی در برخی از آثارش به نحو قابل توجهی راه پیدا کرده باشد. نظر به آن که بررسی بودیزم در آثار سمنانی موضوعی جدید است و فقط در چند اثر به صورت پراکنده و ناکافی بدان پرداخته شده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل اشارات و عبارات سمنانی درباره بودیزم و بوداییان که در شماری از نوشته هایش منعکس شده است بتوانیم به دیدگاه های در باب بودا، بوداییان و باورهای بودایی دست یابیم تا ضمن بررسی انتقادی اطلاعات سمنانی در این زمینه، جنبه هایی از سرگذشت نیمه روشن آیین بودا و بوداییان در ایران نیز آشکار گردد.
درون مایه های دینی و عرفانی در رمان «اللاز» اثر طاهر وطار (براساس الگوی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
291 - 310
حوزههای تخصصی:
فرقه های تصوف و عرفان در دوره معاصر در جهان اسلام نقش مهمی در انقلابات و ادبیات پایداری داشته اند. حرکت های فکری و انقلابی فرقه های صوفیه در الجزایز، یکی از تأثیرگذارترین و برجسته ترین نقش تصوف و عرفان در این دوره است. زیربنای اندیشه طاهر وطار، نویسنده تاثیرگذار معاصر الجزایر در محیط عرفانی و دینی پایه گذاری شد. در پژوهش حاضر سعی بر این است به درون مایه های عرفانی و دینی در رمان «اللاز»، از نخستین و معروف ترین رمان های وطار، به روش تحقیقی، پژوهشی- تحلیلی اشاره کنیم. با خوانش دینی و عرفانی در رمان «اللاز»، نتایج نشان می دهد که این رمان، حاوی برآوردهایی است که نویسنده با زبانی ساده به دور از تکلّف و با استفاده از زبان معیار و با صحنه پردازی دقیق و تصویرپردازی جزئی برای درک عمیق درون مایه رمان توسط خواننده تلاش می کند. در این رمان رگه هایی از عرفان و تصوف و دین مدارانه چون پیامبر اکرم(ص) الگوی رفتاری، رجا، ضرب المثل های دینی به شیوه ای هنری مطرح شده تا اتّفاقات و ماجراهای داستان را به خوبی برای مخاطبان به تصویر بکشد و در خوانش سطح تفسیر فرکلاف به زیبایی دیده می شود.
زیبایی شناسی کاربرد عناصر عرفانی در شعر دفاع مقدس با تکیه بر سروده های قیصر امین پور، سلمان هراتی و زکریا اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
311 - 322
حوزههای تخصصی:
شاعران دفاع مقدس، تمام توان را در به تصویر کشیدن رویدادها و حوادث جبهه های جنگ به کار گرفتند. جنبه شهادت طلبی، آزادی خواهی، بی توجهی به ارزش های دنیوی و همچنین گذشتن از مال و جان برای حفظ ارزش های دینی و معنوی، مهم ترین دلایلی بود که باعث شد شعر دفاع مقدس با سرچشمه های هویت ملی و معنوی ارتباط برقرار کند و زمینه ای برای بازآفرینی این نوع نگرش ها، همسو با ارزش های انقلاب اسلامی بشود. این ویژگی به گونه ای است که در شعر شاعران دفاع مقدس بسیاری از تجربه های عرفانی که در شعر شاعران عارف به کار رفته، بازآفرینی شود. این ویژگی در شعر شاعرانی چون قیصر امین پور، سلمان هراتی و زکریا اخلاقی قابل مشاهده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشش در راستای کشف و بررسی جنبه های عرفانی مورد توجه شاعران در شعر روایی دفاع مقدس است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شعر دفاع مقدس در زمینه های مختلفی همچون مضامین عرفانی ورود و حضور داشته و همچنین مشخص شد شاعر دفاع مقدس از عناصر و مضامین متداول در شعر عرفانی فارسی و دیگر پیوند بین مضامین عرفانی با درون مایه های دینی در شعرهای خود استفاده کرده است که از ویژگی های انقلاب اسلامی و حماسه هشت سال دفاع مقدس است
مقایسه تحلیلی ردیه های عالمان اخباری عصر صفوی با تکیه بر درایت نثار محمد علم الهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
185 - 206
حوزههای تخصصی:
محمد علم الهدی (1039-1115ه .ق)، فرزند ارشد ملامحسن فیض کاشانی، در رساله درایت نثار به نقد مجدانه صوفیه پرداخت. این رساله از جمله ردیه های عصر صفوی است که تاکنون به نثر ادیبانه و تصاویر شاعرانه آن توجه نشده است. دسته ای از عالمان و فقیهان شیعه در عصر مذکور، به قصد تثبیت تشیع و دفاع از شریعت محمدی به مخاصمه صوفی برخاستند. همگی ایشان از زبانی ساده و بی پیرایه بهره جستند؛ اما در این میان علم الهدی سه گونه نثر متفاوت را به کار گرفت. این نوشتار می کوشد ضمن بررسی ردیه های مشهور و تحلیل مقایسه ای موضوعات مشترک میان آن ها، ارزش های ادبی و سبک نثر رساله درایت نثار را معرفی کند و در نهایت، نشان دهد تمام ردیه های موردِواکاوی این پژوهش، با تکیه بر اخباری گری بسیار، بر تصوف تاخته اند و تنها اثری که افزون بر استناد فراوان به آیات و احادیث، به کاربست آرایه ها و زیورهای ادبی توجه کرده تا توجه مخاطبان را جلب کند، درایت نثار محمد علم الهدی است.
تبیین و تحلیل آموزه تضاد در هستی شناسی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
93-114
حوزههای تخصصی:
آموزه تضاد/ تخالف در سنت های فکری شرق و غرب، به گونه های مختلفی ظاهر شده است. در حوزه اسلامی، دانشمندان مسلمان متأثر از فلسفه یونانی، به طرح تضاد ارسطویی و تبیین و تکمیل آن پرداخته اند. مولانا در عرصه شعر تعلیمی عرفانی، وجوهی از این آموزه را در پهنه هستی طرح می کند که در نوع خود بی نظیر است و موقف وی را از پیشینیان متمایز و ممتاز می سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مثنوی می کوشد تا از ساحات تضاد (۱. تضاد مرآتی، تضاد ذات حق/ مطلق هستی با مظاهر و تجلیات او/ نیستی؛ 2. تضاد تکمیلی، تضاد میان مظاهر حق)، پرده بردارد و ویژگی ها و کارکرد های آن را عرضه کند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تضاد از نگاه مولوی، نه با تضاد منطقی ارسطویی/ اسلامی تناسبی داشته و نه از جنس تضاد دیالکتیکی افلاطونی/ هگلی است؛ بلکه به معنای نوعی ناسازگاری است که نه در وجود، بلکه بعد از موجود بودن ظهور پیدا کرده و در عین حال منتج به وضع مجامع سنتز نیز نمی شود. در این قسم از تضاد که به دلالت مولانا می توان آن را تضاد تکمیلی و قوام بخش نامید، ضدین در صلح و آشتی، به تکمیل کار همدگر پرداخته و هدف واحدی را برآورده می سازند و در نهایت، سامان مندی و استقرار و استمرار کلیت نظام آفرینش را رقم می زنند. تضاد در این ساحت ویژگی ها و کارکرد هایی همچون قوام بخشی، اندراج، زمینه سازی، تنوع بخشی، معرفت آفرینی و... دارد.
بررسی کارکردِ ساختارهای موسیقایی در زبان عرفانی مصباح الهدایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
141 - 164
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط متقابل فرم و محتوا در آثار عرفانی - ادبی علاوه بر تبیین کارکرد های عناصر دخیل در آن متون، انگیزه های مؤلف را از نگارش آن اثر نشان می دهد. مصباح الهدایه اثر معروف و برجسته عرفانی عزالدین محمود کاشانی در قرن هشتم ه است که در زمینه عرفان نظری نگاشته شده است. مؤلف با گسترش تبویب آرای نظری صوفیه، استشهاد به اقوال ایشان و توجه افراطی به ساختار موسیقایی کلام می کوشد از زبان تصوف که در قرن هشتم هیچ گونه صدق عاطفی و تجربه نفسانی ندارد، آشنایی زدایی کند؛ اما این توجه افراطی به ساحت موسیقایی زبان، جز مبتذل ساختن آن و مرموز و مغموض ساختن کلام نتیجه ای در پی ندارد و هرگز از تجارب اصیل عرفا در سده های نخستین خبر نمی دهد. نگارندگان در این نوشتار با تبیین انگیزه ها و عوامل درون متنی و برون متنی به تحلیل چرایی کاربرد آگاهانه موسیقی در کتاب مصباح الهدایه می پردازند. به طورکلی، فقر تجارب اصیل عرفانی در قرن هشتم، تقلید از ساحت لفظی زبان عرفانی ابن عربی در تکوین عوالم عرفانی – موسیقایی، سبک فنّی و قابلیت ساختارهای صرفی و اشتقاقی زبان عربی ازجمله اسباب و انگیزه های مؤلف از کاربرد آگاهانه موسیقیِ کلام بوده است. علاوه براین، بررسی تطبیقی متن مصباح الهدایه با منابع عربی آن و کیفیت تأثیرپذیری مؤلف از سخنان صوفیه، نشان می دهد که مؤلف در بهره گیری از مضمون سخن مشایخ، استشهاد به سخنان ایشان و گسترش محور افقی کلام مشایخ، ساحت موسیقایی کلام را تقویت کرده است.
نقد و بررسی رابطه عشق و ایمان فرد در سپهر های وجودی فلسفه سورن کرکگور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان در اندیشه کرکگور دارای سه سپهر استحسانی، اخلاقی و ایمانی است. فرد در سپهر استحسانی در پی هواهای نفسانی، و در سپهر اخلاقی ملتزم به دستورهای اخلاقی است و در سپهر ایمانی، ماسوای خدا را ترک می گوید. عشق و ایمان دو مؤلفه کلیدی در افق اندیشه کرکگور هستند که در گذر از سپهر اخلاقی به سپهر ایمانی مطرح می شوند. مسئله اصلی این پژوهش، رابطه عشق و ایمان در سپهرهای وجودی فلسفه کرکگور است. وی به معرفی دو نوع عشق زمینی و الهی می پردازد و از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان نمونه والای عشق و ایمان یاد می کند و چونان وی، از عشق زمینی به عشق الهی پل می زند و آن را اوج ایمان معرفی می کند. رهیافت های به دست آمده در این پژوهش، مطابق دیدگاه کرکگور نشان می دهد: 1. کرکگور ایمان را بر التزام شورمندانه به خداوند استوار می داند که درک آن به وسیله عقل غیر ممکن است؛ 2. از نظر کرکگور، عشق و ایمان یاریگر یکدیگر در تکامل فرد هستند؛ 3. بن مایه چنین نگرشی، غیر معقول شمردن ایمان و وظیفه مند دانستن عشق در اندیشه کرکگور است.