فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
209 - 228
حوزههای تخصصی:
جمعیت شناسی مردم شناختی به عنوان حوزه ای نو ظهور با هدف مطالعه ی عمیق تر پدیده های جمعیتی توسعه یافته است. پژوهشگران از دریچه ی آن در تلاش هستند تا با تلفیق داده های کمّی و کیفی به آنچه که جان کالدول آن را "تجربه ی شفاف" می نامد، رهنمون شوند. هدف از این مطالعه، بررسی علل تغییرات جمعیتی و افزایش سالخوردگی جمعیت در شهر تاریخی نراق است. با توجه به رویکرد جمعیت شناسی مردم شناختی حاکم بر این مطالعه، روش های پژوهشی مورد استفاده، مجموعه ای از داده های چند شکلی و یافته های مردم شناسی اعم از مردم نگاری و مطالعات در زمانی است. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر سهم عوامل تاریخی همچون قحطی، شورش نائب خان کاشی در نراق، بلایای طبیعی از جمله زلزله، و اختلافات دینی فرقه ای از منظر جمعیت شناسی کلان و سهم عوامل دیگری نظیر فرهنگ و مضیقه های نهادی-اجتماعی نظیر جنسیت و اقتصاد حاکم بر این منطقه از منظر جمعیت شناسی خرد نگر است. در مجموع تمامی عوامل خرد و کلان فوق الذکر در طول زمان منجر به مهاجرت شمار چشمگیری از جمعیت این منطقه، رشد منفی جمعیت، تحول در ساختار سنی در جهت سالخورده شدن جمعیت در شهر نراق شده است.
بازپژوهی در انگیزه و شیوه اجرای آداب اجتماعی زورخانه با تفحص در تناسب کارکرد و ساختار کالبدی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
227 - 252
حوزههای تخصصی:
زورخانه جزئی از مردمی ترین اندام واره های شهر به مثابه مکانی فراورزشی، میراث معنوی فرهنگ و معماری ایرانی و آموزه های تربیتی آن متضمن منشی پسندیده در روابط فردی و اجتماعی است. ازاین رو تناسب کارکرد و ساختار کالبدی در معماری زورخانه، موضوع پژوهش حاضر است که با هدف بازپژوهی در آداب اجتماعی و ارتقای تجربه تعاملات اجتماعی در نمونه های معاصر به ارزیابی مؤلفه های شکل دهنده آداب و کارکردها و نیز رویکردهای کالبدی مؤثر بر انجام پذیری این آداب در نمونه های مطالعاتی می پردازد. سؤال تحقیق آن است که عناصر سازمان کالبدی فضایی زورخانه چه نقشی در انگیزه و شیوه اجرای آداب اجتماعی آن دارد؟ کدام ویژگی ها و رویکردهای کالبدی فضایی در تسهیل شکل دهی به آداب اجتماعی زورخانه اثرگذارند؟ روش تحقیق شامل ترکیبی از رویکرد کیفی به صورت تحلیل و تفسیر اطلاعات کتابخانه ای پیرامون نظریه محیط و تعامل اجتماعی و نیز رویکرد کمی/کیفی و نرم افزاری برمبنای نمونه موردی است که به صورت مشاهده و تحلیل با شبیه ساز رایانه ای دپت مپ و ای گراف جهت بررسی چیدمان فضایی زورخانه های تاریخی ایران انجام گرفته است. نمونه ها شامل 8 زورخانه شاخص از 3 دوره تاریخی صفوی، قاجار و پهلوی در شهرهای تهران، یزد، اصفهان، قزوین، آران و بیدگل و خرم آباد است. عوامل مؤثر بر شیوه اجرای آداب اجتماعی در زورخانه های تاریخی ازطریق بررسی تطبیقی نمونه ها به روش استدلال منطقی و قیاسی ارزیابی و استنتاج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که موقعیت و ارتباط عناصر در سازمان کالبدی فضایی زورخانه نقش مؤثری در تسهیل اجرای آداب اجتماعی آن دارد؛ به طوری که جایابی سردم در مسیر زنجیروار فضاهای ورودی، موقعیت گود در عمیق ترین لایه های پیکربندی و چیدمان غرفه های پیرامونی گود و رابطه بصری/ فیزیکی عناصر با یکدیگر بر شیوه شکل دهی به آداب اجتماعی زورخانه اثرگذار است.
فرزند آوری و افزایش جمعیت از منظر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۲۰۰-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
فرزند آوری و افزایش رشد جمعیت یکی از مقوله های مهمی است که مورد تأکید عالمان ربانی و متخصصان جمعیت قرارگرفته است و آن را یکی از ضروری ترین و مهمترین مولفه های قدرت جمهوری اسلامی به حساب می آورند. قرآن کریم نیز به این امر مهم در آیات متعددی اشاره و آن را تأیید کرده است. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است که در نظر دارد از منظر قرآن کریم فرزندآوری را تحلیل نماید. هدف از پژوهش تبیین اهمیت فرزندآوری به ویژه در عصر حاضر و اثبات ممدوح بودن فرزندآوری در همه زمان ها را دارد. از نتایج پژوهش حاضر این است که 24 آیه قرآن در 6 دسته موضوعی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به فرزندآوری و ممدوح بودن آن در همه برهه های زمان اشاره کرده است. نگارنده بر این باور است که فرزندآوری همواره ممدوح و هیچ موقع مذموم نبوده و نخواهد بود.
تحلیل جایگاه درخت کنار در فرهنگ، ادبیات و باورهای عامیانه فارس با تکیه بر شهرستان جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
123 - 148
حوزههای تخصصی:
در ایران درخت کنار، بیشتر در مناطق جنوب می روید و ریشه هایی سخت و زمین گیر و تنه ای استوار دارد. برگ آن ارزش اقتصادی دارد و میوه آن نیز خوراکی است. در فارس، کنار را درختی مقدس می دانند و معمولاً این درخت را در جوار امامزادگان، آتشکده ها، قبرستان ها و سایر اماکن مذهبی و دینی می توان مشاهده کرد. حضور درازدامن این درخت در اساطیر و ادیان، نقوش مختلفی را به آن در فرهنگ عامه داده و منجر به برخی باورها چون: تقدّس، جاودانگی، تناوری، بقا و دیرسالی، ریشه داری، باروری و زایش و نماد بلندی مرتبه شده که به ادبیات عامیانه نیز راه یافته است. در رسوم عامه نیز درخت و اجزای آن در مراسم تولد، سوگواری و اعیاد مذهبی مثل آیین شب برات، حضوری گسترده دارند. در فرهنگ عامه از درختان کنار به عنوان تعیین مرز و نشانگر نیز استفاده می شد و واژه کُنار در پهلوی به معنای مرز بوده و مرزبان، کنارنگ خوانده می شده است. در فرهنگ شفاهی شهرستان جهرم، درختان کنار کهنسال دارای نامند که علاوه بر جنبه تعیین مرز می توان با باور به انسان پنداری و تقدّس این درخت مرتبط دانست. این مقاله با بررسی میدانی و کتابخانه ای به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی جایگاه و اهمیت این درخت در فرهنگ، باورها و ادبیات عامیانه مردم فارس با تکیه بر مردم جهرم پرداخته و ضمن بیان نمونه های مختلف، آن ها را تحلیل و تشریح کرده است.
انواع پوشاک سنتی در بین اقوام مختلف استان گیلان
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
61-81
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی تاثیرات سیاست های حمایت از خانواده بر افزایش میزان باروری کل در کشورهای دارای باروری زیر سطح جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۳۲-۱
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، مطالعه تطبیقی تاثیرات سیاست های حمایت از خانواده بر افزایش سطح باروری در جوامع با باروری زیر سطح جانشینی است. روش تحقیق مطالعه تطبیقی، اسنادی و مدل سازی آماری است. منبع داده ها بانکهای بین المللی داده از جمله داده های سازمان ملل، بانک جهانی و کشورهای OECD می باشد. نتایج سه دسته اثرات اقدامات سیاستی شامل: سیاست های نسبتاً موثر در افزایش باروری، سیاست های مؤثر در حفظ ثبات باروری و سیاست های غیر مؤثر در حفظ ثبات یا افزایش باروری را نشان می دهد. سیاست های جمعیتی برخی از کشورهای اروپای غربی (1G) و شمالی (2G) که بر ارتقاء یا حفظ ثبات سطح باروری کل مؤثر بوده اند، سیاست هایی صریح، شفاف و در ضمن کارآمد حمایت از خانواده ارزیابی شده اند و سهم خدمات خانواده از بودجه عمومی دولت قابل توجه بوده است. همچنین خدمات حمایتی و مراقبتی کودکان و برنامه های تعادل کار-زندگی خانوادگی در این کشورها بطور موثرتری اجرا شده است. در مقابل، کشورهای آسیای شرقی (3G) که سیاست های حمایتی آنها در افزایش باروری اثربخشی کمتری داشته است، برنامه های حمایتی و خدمات مراقبت از مادر - کودک ضعیف تری داشته اند، همچنین اشتغال زنان و مادران دارای فرزند در بخشهای رسمی و غیررسمی اقتصاد با موانع جدی روبرو بوده است، بعلاوه سیاست های تعادل کار- زندگی در بین آنها بطور مؤثر اجراء نشده است. برازش مدل رگرسیونی اقدامات دولتی تعیین کننده سطح باروری در کشورهای با باروری زیر سطح جانشینی، نشان می دهد که که درصد سهم خانواده از GDP و نیز میزان مزایای مراقبت از کودک به درصد از کل GDP در یک خانواده دو فرزندی، به ترتیب با ضریب بتای 98/0 و 293/0 بیشترین تاثیر را بر افزایش سطح باروری کل داشته اند. بطور کلی، سهم خدمات حمایت از خانواده از بودجه عمومی دولت، سیاست های تعادل کار- زندگی خانوادگی و حمایت های مادر - کودک بویژه برنامه های مراقبت رسمی از کودکان اقدامات سیاستی موفق در زمینه حمایت از خانواده در جهت افزایش باروری بوده اند.
پیامدهای دسترسی زنان به منابع آبی در ساختار اجتماعی (مطالعه موردی: سامانه فرهنگی وقف در سال ها ی 1250-1302ه.ش -کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این جستار شناخت پیامدهای دسترسی زنان به منابع آبی در رابطه با ساختار اجتماعی در بخشی از موقعیت اقلیمی خشک فلات مرکزی ایران است. هدف این پژوهش تمرکز بر مطالعه پایگاه جنسیتی زنان برای شناخت پیامدهای دسترسی این کنشگران به منابع آبی در ساختار است. پرسش اصلی پژوهش چنین است: پیامدهای دسترسی زنان به منابع آبی در میدانِ سامانه فرهنگی وقف در ارتباط با ساختار اجتماعی در دوره قاجار چیست؟ میدان و قلمرو این تحقیق، سامانه فرهنگی وقف در کرمان است که بنا به رویکرد تاریخی، گردآوری یافته ها مبتنی بر اسناد انجام شده است. داده های این مطالعه با نمونه گیری هدفمند از «دفتر ثبت موقوفات ایالت کرمان» در برش زمانی1250-1302ه.ش، با تمرکز بر پایگاه جنسیتی زنان و وجود رقبات آبی در وقف نامه ها و اسناد شبکه ای از مجموعه اسنادِ متولیان موقوفات جامعه هدف تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفته است. روش تحلیلی این پژوهش، کیفی، استقرائی و مبتنی بر تحلیل مضمون است. نتیجه این جستار، شناختِ دلالت های دسترسی به منابع آبی در قلمرو مورد مطالعه است. تحلیل مضمونِ داده های این تحقیق، پیامدهای دسترسی–بهره مندی از حق ِّدارائی- زنان به منابع آبی را در مضامینی نظیر «پیوند کنشگر و ساختار» و نیز «پاسخ فرهنگی به نیازهای فردی، فیمابینی و ساختار اجتماعی»، «کنش منطبق بر ضرورت های بنیادین ساختار اجتماعی» و نیز «عملکرد کنشگران گونه ای واگشتی از ساختار» نمایش می دهد.
درباره دائره المعارف افسانه های ایرانی
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
159-172
حوزههای تخصصی:
واکاوی علل و عوامل سیاست جابه جایی کردها در دوره شاه عباس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای سرزمینی متعلق به کردها در دوران صفویه شامل نواحی غرب و شمال غربی ایران و قسمت هایی از شرق قلمرو دولت عثمانی بوده است. دولت صفویه در مواجهه با کردها سیاست های خاصی را از برخوردهای صلح آمیز گرفته تا سرکوب یا استفاده از آنها در سیاست داخلی و خارجی خود اتخاذ کرد. جابه جایی ایلات کرد در عهد شاه عباس صفوی، متأثر از شرایطی چند است که این ایلات در آن قرار داشتند. یکی از علل خارجی مؤثر، مجاورت جغرافیای زیست ایلات کرد با مرزهای دولت عثمانی بود که موجب می شد هم به عنوان رعایای ایران تحت فشار دولت عثمانی باشند و هم به عنوان دستاویزی برای حمله به قلمرو شاه عباس مورد استفاده قرار گیرند یا به وسیله دولت عثمانی برای شورش علیه دولت مرکزی تحریک شوند. از دیگر علل خارجی محرک شاه عباس در کوچاندن ایلات کرد به شرق ایران، تهاجمات ازبکان به خراسان بود. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، عوامل درونی و بیرونی جابه جایی کردها در عصر شاه عباس اول را تبیین نمود. یافته های این پژوهش نشان داد که جابه جایی ایلات کرد علل چندگانه داشت که سیاست تخلیه غرب ایران جهت مهار دولت عثمانی، انتقال کردها برای مقابله با اقوام مهاجم به شرق و شمال شرق ایران، جلوگیری از تراکم ایلات کرد در غرب ایران، ترمیم کمبود جمعیت در دیگر نقاط قلمرو صفوی و احیای کشاورزی و اقتصاد مرزهای شرقی ایران از جمله این علل است.
تغییرات جمعیتی و افزایش تجرد طولانی مدت در کشورهای آسیای شرقی 2050– 2010(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱۷ و ۱۱۸
۲۶۷-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
ازدواج در شرق آسیا، نهادی اساسی برای تولید مثل و بقای اجتماعی تلقی می شود. تا دهه های۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، ازدواج در بیشتر کشورهای شرق آسیا، امری زود هنگام و همگانی بود. اما در دهه های اخیر، این الگو به تدریج به سمت ازدواج های دیرهنگام و با تعداد کمتر در حرکت است. در این مقاله هدف ما بررسی پیامدهای بلندمدت الگوهای جهانی ازدواج حاصل از تغییرات جمعیتی در بازار ازدواج و پیش بینی روندهای تجرد درازمدت (در سنین۴۵ تا ۴۹ سال) در چهار جامعه شرق آسیا (چین، کره جنوبی، تایوان و ژاپن) می باشد. از همین رو، در این مقاله ابتدا مؤلفه هایی برای توصیف هنجارهای همتایابی در ازدواج، بر اساس سن و سطح تحصیلات و با استفاده از داده های جمعیتی مورد ارزیابی قرار می گیرد. سپس، سناریوهای خلاف واقع ایجاد می کنیم که در آنها هنجارهای امروزی را بر ساختارهای جمعیتی آینده این جوامع اعمال می کنیم. همچنین سناریوهایی براساس هنجارهای تطبیق متقارن جنسیتی برای بررسی چگونگی تکامل جمعیت هایی که هرگز در سنین 45 تا 49 ازدواج نکرده اند، ارایه می شود. یافته ها نشان می دهد که در این جوامع در دهه های آتی، تجرد طولانی مدت نسبت به سال 2010 افزایش چشمگیری خواهد داشت. این افزایش تجرد از دگرگونی های جمعیت شناختی آتی در ازدواج ناشی می شود که اثرات هنجارهای همتایابی متداول را شدت می بخشند. این افزایش تجرد در تایوان و کره جنوبی بیشتر است و داده های اخیر این کشورها، تمایل ضعیفی را به ازدواج در این کشورها نشان می دهند. نتایج بیانگر این است اگر هنجارهای غالب در هر یک از این جوامع تداوم پیدا کنند، عمومیت ازدواج در دهه های آتی به شدت کاهش خواهد یافت، حتی اگر هنجارها از لحاظ جنسیتی متقارن تر شوند. میزان هم باشی(زندگی مشترک بدون ازدواج) و فرزندآوری در آینده مشخص خواهد کرد که چگونه ازدواج بر روندهای باروری، رشد جمعیت، سالخوردگی و تولید مثل اجتماعی تاثیر خواهند گذاشت.
تحلیلی تاریخی بر عکاسی و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
327 - 334
حوزههای تخصصی:
عکاسی از زمان پیدایش اش در اواسط قرن نوزدهم، بسیار مورد توجه شاخه های نوین دانش قرار گرفت و بازویی توانمند شد در توسعه و پیشبرد اهداف گوناگون علمی. انسان شناسان و قوم نگاران از عکس ها برای کشف، ضبط و مطالعه ی جوامع گوناگون بهره بردند و عملاً عکاسی جزئی تفکیک ناپذیر در مسیر مطالعات و پژوهش ها شد و بسیار بعدتر در حدود دهه سوم قرن بیستم، انواع شاخه های عکاسی اجتماعی (همچون عکاسی مستند اجتماعی) از دلِ این عکس های مساحی، زمین نگاری، قوم شناختی و انسان شناسانه به وجود آمد. سوال اما این جاست که انسان شناسی، تا چه میزان بر ویژگی های ذاتی رسانه ی عکاسی (ضبط و ثبت عینی ومستقیم) پایبند ماند؟ پاسخ به این پرسش از آن رو پر اهمیت به نظر می رسد که به برخی از نتایج استفاده ی هدفمند از چنین عکس هایی در حوزه های شرق شناسی و استعماریِ جوامع غربی نظری افکنیم. بدین منظور و برای رسیدن به پاسخ دقیق تر، در تحقیق حاضر به روش تحلیل تاریخی، به تعریف و مطالعه ی انواع عکس های انسان شناسانه، انسان گرایانه و قوم نگارانه خواهیم پرداخت و به شکلی انتقادی آن را در بستر مطالعات اجتماعی تاریخی تحلیل می کنیم. به این نتیجه می رسیم که برداشت های مختلف از عکس ها عموماً و بیشتر حاصل منافع مشخص و معلومی است که انسان شناسان غربی در پی آن بوده اند؛ درحالی که در عکس های قوم نگارانه که مستلزم تعامل و روابط با افراد بر اساس اعتماد متقابل و تجربه ی احساسی و عقلانی محیط است، آشنایی با هویت فرهنگی، تعاملات عمیق انسانی و حضور و تشخیص حواس در ثبت عکس، به لحاظ ثبت استنادی انسانی، فرهنگی و تاریخی، ویژگی های نمایه ای عکاسی را عمیق تر و دقیق تر عرضه می کنند.
معرفی کتاب: قوم شناسی بلوچ
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
179-179
حوزههای تخصصی:
مبارزه با کرونا به کمک فرهنگ مردم
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
171-176
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب: سفرنامه های معاصر بلوچستان (بخش سوم 1351 تا 1380 خورشیدی)
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
180-182
حوزههای تخصصی:
واکاوی علل تغییر الگوی سنی ازدواج روستاییان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰ و ۷۱
148 - 171
حوزههای تخصصی:
تغییر الگوی سنی ازدواج و بالارفتن آن، به همراه پیامدهایی که در سطوح سه گانه فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد، به یکی از مسائل مهم اجتماعی در دهه های اخیر تبدیل شده است. این پژوهش که از نوع کاربردی و از نظر روش، پیمایشی و از نظر نوع، توصیفی است، به بررسی عوامل مؤثر در تغییر الگوهای حاکم بر سن ازدواج روستادیان در شهرستان ایلام پرداخته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان و مردان واقع در گروه سنی 18-40 سال روستاهای شهرستان ایلام بود. حجم نمونه به تعداد 375 نفر از طریق جدول مورگان انتخاب شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بهره گرفته شد. برای گردآوری اطلاعات نیز از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. شاخص های آماری توصیفی مورد استفاده، عبارت بودند از: جداول فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد (جهت عینی ترشدن نتایج به دست آمده). به منظور تأیید یا عدم تأیید فرضیه های پژوهش نیز از روش همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های سطح انتظارات افراد، ازدواج هراسی به واسطه وجود ناهنجاری های اجتماعی، قدرت تصمیم گیری در خانواده، مدرنیته و مادی گرایی، دسترسی به فضاهای همسرگزینی، ادامه تحصیل و وضعیت روانی در تحولات سنی ازدواج جوانان تأثیر دارند. یافته های استخراج شده همچنین حاکی از آن است که بالارفتن سن ازدواج و گرایش به زندگی مجردی و رویگردانی از امر ازدواج به صورت یک معضل و آسیب اجتماعی، روند فزاینده ای در جامعه دارد که ضرورت دارد برنامه ریزان و مسئولان به این مهم توجه نمایند.
جستاری در آس بادهای دیار خواف؛ تطابق انسان با طبیعت
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
75-102
حوزههای تخصصی:
پوشاک سنتی زنان عشایر شاهسون دشت مغان
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
15-42
حوزههای تخصصی:
پاسداشت محسن میهن دوست افسانه پژوه (یادداشتی به بهانه یک عمر قصه پژوهی)
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
193-194
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل قالیچه های طرح محرابی بلوچ از منظر انسان شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
229 - 335
حوزههای تخصصی:
قالیچه ها، یکی از مهم ترین مؤلفه های هویتی و فرهنگی قوم بلوچ و از برجسته ترین ساحت های مستعد مطالعه و واجد بررسی و تحلیل در منظومه انسان شناسی و رویکرد انسان شناسی هنر می باشد. در این میان، معرفی قالیچه های محرابی(جانمازی، سجاده ای) ایشان به عنوان هویت هنری و مصداق های تصویری از نظام بافندگی و هم چنین شناخت و رسیدن به فهم و درک معنای فرهنگی طرح ها و نقش های قالیچه ها از منظر و دیدگاه آفریننده این نقوش و ارتباط آن ها با مؤلفه هایی چون فرهنگ، اساطیر، عقاید و باورها، آداب و رسوم که مقصد و منظور انسان شناسی هنر است، هدف این پژوهش است. چه این که محتوای قالیچه های بلوچ در سایه و با تکیه بر درک، اندیشه و باور بافندگان آن ها معنا و مفهوم می یابد. بر این مبنا پرسش اصلی این است که قالیچه های محرابی بلوچ از دیدگاه انسان شناسی هنر، دارای چه ویژگی ها و شاخص هایی هستند و چگونه می توان از گذار این دیدگاه و زمینه-های فرهنگی به فهم معنایی و زیبایی نقوش این قالیچه ها پی برد؟ برخی از یافته های پژوهش چنین است. این قالیچه ها در ساحت کارکردشناختی دارای ظرفیت کاربردی، نمادین و تزئینی است. در بُعد معناشناختی، بازنمایی نقوش با شیوه غیر شمایلی(البته بر مبنای ارجاع به گذشته و مصداق بیرونی) صورت گرفته و مفاهیم و نقوشی هم چون محراب(دروازه و درگاه بهشت)، درخت زندگی[مقدس](نماد جاودانگی و معاد) و طاووس، بر کیفیت هرچه بیش تر این بُعد، افزوده است. در وجه زیباشناختی نیز، بافنده با بهره گیری از سبک هندسی(انتزاعی و تجریدی) و آفرینش نقوش انتزاعی و تجریدی با رنگ های گرم، تند و تیره، تشخص و هویتی خاص به فضای قالیچه ها بخشیده است. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
سوژه تراجنس به مثابه سوژه زبان و میل: تحلیل انسان شناختی از برساختِ اجتماعی جنسیت به مثابه اجراگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش دارد نحوه برساختِ فرهنگی-اجتماعیِ جنسیت و تحقق ناپذیریِ امر جنسیتی را بواسطه نظریاتِ ژک لکان و جودیت باتلر با تمرکز بر سوژه تراجنس بررسی کند. ابتدا از طریق برهم کنشی نظم هایِ سه گانه لکان (تخیلی، نمادین و واقع) به چگونگی شکل گیریِ سوژه تراجنس بواسطه شکاف میانِ هویت تخیلی (منِ آرمانی) و هویت نمادین (آرمانِ من) پرداخته می شود. سپس به فرایندِ گذار جنسی از طریق عمل جراحی تطبیق جنسیت به منظور راهی برای به رسمیت شناسیِ میلِ سوژه توسط دیگری/دیگری بزرگ اشاره می شود. لکان تفاوت جنسی را ورای اندام های جنسی و مبتنی بر دال های زبانی بعنوان ایده آل های هنجارین و باتلر آن را به مثابه ساختارهایِ گفتمانی می داند که بطور زمان مند بدن ها را شکل داده و در قالب اجراگری بیان می شود. روش تحقیق این مقاله، کیفی است و داده ها بوسیله مصاحبه گردآوری و در قالب روایت پژوهی از طریق مفاهیم نظری تحلیل شده است. میدان تحقیق، شهر تهران و مشارکت کنندگان، هفت نفر از افراد تراجنس است که بصورت هدف مند با روش گلوله برفی انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد ناممکن بودگیِ تحقق جنسیت به مثابه مدلول، جنسیت را تنها از طریق دالِ بدنی و در قالب اجراگری ارائه می دهد. تلاشِ سوژه در نظم نمادین (عمل جراحی تطبیق جنسیت) برای همسویی با جنسیت تخیلی (آنچه سوژه از خودِ جنسیتی در ذهن دارد) در برخورد با امر واقع، شکافی پُرناشدنی است؛ که تمرکزِ تفاوت/هویت جنسیتی بر محوریت دال/بدن در نظم نمادین موجب می شود تا فقدانِ جنسیت از طریق اجراگری در قالب فانتزی همزمان سوژه را ساخت و تخریب کند. در نتیجه، جنسیت بیش از آنکه امری درون ماندگار باشد، امری زبان شناختی و اجراگرایانه است.