مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تفسیری
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۶
حوزه های تخصصی:
این مقاله در تلاش است تا به تمایز، ارتباط و تعامل میان دو دانش الهیّات و جامعهشناسی دین از حیث معرفتشناختی و روششناختی بپردازد. از اینرو، ابتدا الهیّات به مثابه کلام و الهیّات به مثابه آموزههای دین از یکدیگر تفکیک و به مشخصات معرفتشناختی و روششناختی هریک اشاره شده است. در ادامه، تعریف «جامعهشناسی دین»، منابع معرفتی، روششناختی و مقایسه معرفتشناختی و روششناختی الهیّات و جامعهشناسی دین مطرح شده است. همچنین تعامل جامعهشناسی دین با کلام و سپس، تعامل جامعهشناسی دین با آموزههای دین در دو محور مزبور مورد مداقّه قرار گرفته و صورتهای گوناگون تعامل مطرح و بررسی شده است.
ارزیابی پارادایمی انسان به عنوان عنصر اساسی در طراحی پارادایم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه بالاترین سطح معرفت از انسان، معرفت فلسفی اوست، ولی انسان به عنوان یک واقعیت اجتماعی زمانی قابل درک تجربی است که معرفت فلسفی بتواند به سطح پارادایمی و پس از آن به سطح معرفت علمی نازل گردد. در این بین پارادایم، مجموعه گفتارهای منطقی است که در ارتباط بین الاذهانی اندیشمندانی مورد پذیرش جامعه علمی قرار می گیرد و به سوالات اساسی درباره پیش فرض های هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی علم پاسخ می دهد.در این مقاله ضمن معرفی پارادایم های غالب در علوم انسانی (اثبات گرایی، تفسیری و انتقادی)، سعی می شود تا پاسخ این سه پارادایم به سوالات انسان شناسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. آشنایی با تلقی پارادایم های غالب علوم انسانی درباره ماهیت انسان می تواند زمینه ساز نقد نظریه های لیبرالیستی، انتقادی، امانیستی و ارایه و گسترش درک مشترک از ماهیت انسان در پارادایم الهی باشد. این امر مقدمه ای برای نظریه پردازی در عرصه علوم انسانی و اجتماعی دینی، به منظور توصیف و تبیین بهتر و کارآمدتر رویدادهای انسانی و اجتماعی است.
ارائه مدل سنجش عملکرد سازمانهای چابک: رویکرد مدل سازی ساختاری–تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های عصر حاضر برای پاسخ به چالش های محیط کسب وکار رویکرد نوینی به نام چابکی را برگزیده اند. اقتضائات این رویکرد بر نحوه سنجش عملکرد سازمان ها نیز تأثیرگذار است؛ ازاین رو با توجه به اینکه ارائه مدل های سنجش عملکرد اقتضائی در سال های اخیر و در پاسخ به شرایط متلاطم محیطی توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است، لازم به نظر می رسد که متناسب با شرایط این گونه از سازمان ها و شرایط محیطی داخلی کشور، مدل سنجش عملکرد مطلوب سازمان های چابک داخلی ارائه شود. در این پژوهش، با استفاده از مرور ادبیات و استخراج معیارهای عملکردی مدل های رایج سنجش عملکرد و معیارهای مؤثر بر سنجش عملکرد سازمان های چابک و نیز طبقه بندی این معیارها با استفاده از متدولوژی نگاشت شناختی، نخست دسته بندی مناسب از این معیارها انجام می شود. در مرحله بعد با استفاده از متدولوژی مدل سازی ساختاری–تفسیری، مدلی برای سنجش عملکرد سازمان های چابک ارائه می شود. نتایج پژوهش در مدلی متشکل از یازده معیار کلی و هشت سطح استخراج شده است که نشان دهنده اهمیت معیارهایی چون رهبری، برنامه ریزی راهبردی و فرهنگ سازمانی به عنوان پرنفوذترین معیارها در عملکرد سازمان های چابک است که بر سایر معیارهای عملکردی مدل تأثیرگذار هستند.
روش شناسی علم اجتماعی؛ با تأکید بر تفسیر اجتماعی المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی، از مسائل بنیادین مربوط به علم اجتماعی شمرده می شود. این مسئله، سهم زیاد در تولید علم اجتماعی و فهم نظریه های اجتماعی و داوری درباره آنها دارد. اهمیت این مسئله موجب شده تا مناقشات روش شناختی همواره در علم اجتماعی وجود داشته باشد؛ نزاع روش شناختی تفسیری و تبیینی، فردگرایی و جمع گرایی از جمله آن است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که تفسیر اجتماعی المیزان، چه مسیری را برای شناخت اجتماعی معتبر می شمرد؟ آیا المیزان تنها بر روش تجربی در علم اجتماعی تأکید می روزد؟ کدام یک از رویکرد فردگرایانه، یا جمع گرایانه را در علم اجتماعی بر می گزیند؟ شیوه تفهمی و تبیینی، از چه جایگاهی در روش شناسی المیزان برخوردار است؟ پاسخ به این مسئله در این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی و یا رویکرد المیزانی کسب معرفت در علم اجتماعی در سه سطح معرفی می گردد. این رویکرد، به روش تجربی در علم اجتماعی بسنده نمی کند، بلکه شامل روش عقلی و شهودی، در کنار روش تجربی معتبر و رویکرد کثرت گرایانه- تبیین فردگرایی و جمع گرایی روش شناختی، همراه با به کارگیری شیوه تبیینی و تفهمی را در علم اجتماعی ضروری می داند.
نگاشت مدل نوآورانه ساختاری تفسیری اندازه گیری کیفیت پژوهش های آینده پژوهی
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
49 - 70
حوزه های تخصصی:
آینده پژوهی به عنوان یک حوزه دانشیِ نوین و اثرگذار در تصمیم سازی از دانش های سیاست گذاری عمومی و علوم راهبردی متمایز است. به همین جهت، شناسایی دقیق پژوهش های این حوزه نیاز به معیارهای شفاف و روشنی دارد که در این پژوهش تاحدامکان به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر به دنبال استخراج عناصر اصلی کیفیت پژوهش های آینده پژوهی به منظور ارائه بستری اطمینان بخش برای ارزیابی کیفیت پژوهش های آینده پژوهی است. بعد از مطالعات اسنادی و بررسی پیشینه پژوهش در این حوزه، با ده نفر از خبرگان حقیقی و فعالان حوزه آینده پژوهی مصاحبه شد. در گام اول پژوهش، پس از مصاحبه با 10 نفر از افراد واجد شرایط و تحلیل و بررسی مصاحبه به روش تحلیل مضمون، 135 مضمون پایه استخراج شد که درنهایت ده مضمون سازمان دهنده نیز از آن مضامین پایه به دست آمد. در گام دوم پژوهش با استفاده از فن مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، با استفاده ازنرم افزار MATLAB، موقعیت، میزان اهمیت، اثرگذاری (نفوذ) و اثرپذیری (وابستگی) عناصر استخراج شده در پنج سطح ارائه شد که به کارگیری و شبکه سازی خبرگان، بیشترین نفوذ و خلق و تجویز آینده های بدیل و ایجاد معرفت بین الاذهانی، مشارکت دادن و کسب رضایت ذی نفعان، کم ترین نفوذ را داراست.
بررسی تأثیر عرفان یهودی- مسیحی بر تفاسیر عرفانی اسلامی
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
52-67
حوزه های تخصصی:
خاستگاه و منشأ تفاسیر عرفانی که به نحوی با مکتب عرفان اسلامی پیوند خورده است، یکی از مباحث مهم در شناخت سبک و شیوه تفسیر عرفانی و عناصر بنیادین آن و به ویژه تأثیر و تأثر های این مکتب و شیوه تفسیر قرآنی از آموزه ها و منابع غیراسلامی است. این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی، ضمن تحلیل و بازخوانی اندیشه های عرفانی در یهود و مسیحیت، در پی پاسخ به پرسشِ «رابطه تفاسیر عرفانی با مکاتب عرفانی یهودی مسیحی» می باشد. مهم-ترین حاصل بررسی این تحقیق آن است که اثرگذاری آموزه های مکاتب عرفانی از جمله عرفان مسیحی و یهودی بر عرفان اسلامی و تفاسیر عرفانی، تنها در جهت تکمیل یا غنی تر ساختن آموزه های این مکتب و شیوه تفسیری بوده است. همین طور، فرض این مسئله که عرفان و تفسیر عرفانی ناگزیر باید یک منشأ و سرچشمه غیراسلامی داشته باشد، سخنی غیرموجّه و نامقبول است، اگرچه در طول سالیان، اندیشه های فلسفی و دینی گوناگونی در این جریان وارد گردیده است.
پردازش و درک پارادایمی از انسان ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
189 - 225
حوزه های تخصصی:
شهرستان ممسنی، زیستگاه انسانِ ممسنی است. این انسان از بدو مهاجرت به قلمرو جغرافیایی شولستان و تغییر نام قلمرو اخیر به ممسنی به کنش گری در بستر ساختار ایلی عشیره ای پرداخته است. از این حیث، انسانِ ممسنی و فضای زیست ایشان به طور متقابل به یکدیگر قوام بخشیده اند. هرگونه شناخت علمی از انسان، نیازمند استفاده از چارچوب پارادایمی معینی است. تحلیل و پردازش انسانِ ممسنی سوای از این امر نیست و نیازمند پارادایم خاصی است. از این رو هدف از پژوهش حاضر پردازش و درک پارادایمی انسان ساکن در فضای جغرافیایی ممسنی است. بنیان پژوهش کنونی بر این سؤال استوار است که پردازش و درک پاردایمی از انسان ممسنی چگونه بوده و چه نتایجی به همراه دارد؟ برای این منظور نویسندگان ضمن بررسی و تجزیه و تحلیل این انسان از منظرهای گوناگون تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک با اتکا بر پارادایم های اثباتی، تفسیری، انتقادی و پست مدرن به تبیین پارادایمی از این انسان پرداخته است. پژوهش حاضر از ماهیتی بنیادی برخوردار است و داده کاوی به صورت توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های کتابخانه ای و یافته های میدانی (مصاحبه و مشاهده) است. نتایج تحقیق نشان داد چنین پارادایم های شناختی در پردازش انسانِ ممسنی و نیل ایشان به کیش شخصیت تأثیرگذار هستند.
خوانش انتزاعی مردان و خوانش انضمامی زنان؛ مطالعه کانونی گروه های مخاطبان از برخی عکس های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91 - 102
حوزه های تخصصی:
ادراک مخاطب از اثر، اوج کنش ارتباطی مخاطب در سیستم هنر است که طی آن مخاطب با ارزیابی اثر، به فهم آن نائل می شود. مخاطب در کوشش برای ساختن مفهومی منسجم از اثر، عناصری از اثر را انتخاب می کند و در کل هایی منسجم مانند ارائه ی روایت از اثر، سازمان می دهد. پیش فرض های ادراک که محصول تجربه ی زیسته و مشخصه های اجتماعی مانند جنسیت و تحصیلات هستند؛ چارچوبی پدید می آورند که مطالب بعدی در آن تفسیر می شوند. براین اساس، فرضیه ی پژوهش این است که در خوانش جنسیتی عکس مردان رویکرد انتزاعی و زنان رویکرد انضمامی دارند؛ در این مقاله با تفکیک نظری خوانش انتزاعی/ انضمامی و در سطحی فراتر شناخت تفسیری/ تأویلی، به مطالعه ی مواجهه ی مخاطبان با چهار عکس ایرانی پرداخته شد. روش پژوهش کیفی است و با استفاده از مصاحبه ی کانونی، به بررسی و دسته بندی خوانش ها پرداخته شد. براساس یافته های پژوهش، خوانش مخاطبان را می توان به تفسیرهای انتزاعی مردان و تأویل های انضمامی زنان تقسیم کرد و اینکه زنان در خوانش، بیشتر از مردان از ترکیب تأویل و تفسیر استفاده می کنند. اگرچه مخاطبان، در سطوح مختلف تحصیلی نیز تفاوت داشتند. به عبارتی مردان و زنان با تحصیلات پایین رویکردهای تاویلی بیشتری داشتند و برخی زنان با تحصیلات بالا نیز گاهی رویکردهای تفسیری را در پیش می گرفتند.
مدل ساختاری-تفسیری سطح بندی عوامل اثرگذار بر ارتباط توسعه علم، توسعه فناوری و رشد اقتصادی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
برای رسیدن به رشد اقتصادی ایجاد و نشر علم و فناوری در درون مرزهای یک کشور اهمیت بسیاری دارد در ایران نیز طی سالیان اخیر نهادهای سیاستگذار تلاش نمودهاند زمینه توسعه علم و فناوری در ابعاد مختلف را در راستای رشد اقتصادی فراهم آورند مسئلهای که وجود دارد این است که این نهادها هماهنگیهای لازم را با یکدیگر نداشته و همچنین با وجود تصریح سند چشمانداز به برخی عوامل اثرگذار بر توسعه علم و فناوری که بتوانند رشد اقتصادی را به دنبال داشته باشند باز اتفاقنظری بر روی این عوامل وجود ندارد در این پژوهش ابتدا طیف وسیعی از عوامل اثرگذار بر توسعه علم توسعه فناوری و رشد اقتصادی به صورت کیفی و از طریق بررسی عمیق پیشینه موضوع مشخص شدند سپس با نظرسنجی از چهارده خبره از طریق روش مدلسازی ساختاریتفسیری عوامل مربوط به سه حوزه مورد مطالعه برای ایران سطحبندی و مدل ساختاریتفسیری مربوطه با استفاده از نرمافزار مشخص شد نتایج مید نقش کلیدی همگرایی سیاسیاقتصادی در ارتباط میان سه حوزه فوق است و همچنین اینکه کلید توسعه در ابعاد مختلف علمی فناورانه و اقتصادی اتحاد و یکپارچگی نهادهای سیاستگذار کشور است که اگر این مهم مورد توجه قرار گیرد میتواند سایر عوامل را در سیستمی از بازیگران منسجم و در ارتباط سالم با یکدیگر به سمت جلو هدایت نماید
الگوی استقرار سازوکار فناوری اطلاعات سبز در سازمان توسعه تجارت ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش طراحی الگوی استقرار سازوکار فناوری اطلاعات سبز در سازمان توسعه تجارت ایراناست. پژوهش حاضر به لحاظ هدف توسعه ای، به لحاظ گردآوری داده ها پیمایشی و از نظر زمانی مقطعی بوده و در سال 1400 انجام شده است. این مطالعه براساس دو رویکردکمی وکیفی (آمیخته) انجام شد، جامعه آماری در مرحله کیفی اساتید دانشگاه و مدیران ارشد سازمان یاد شده ، و در مرحله کمی شامل 340 نفر ازکارشناسان می باشد. در مرحله کیفی تحلیل نتایج مصاحبه های نیمه ساختارمند با روش تحلیل مضمون (با نرم افزار MaxQDA ) انجام گرفت در ادامه برای تجزیه و تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل تماتیک استقرایی استفاده شد. نتیجه مصاحبه ها با 12 نفر از خبرگان، که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند 9 تم اصلی برای طراحی الگو بود. در مرحله کمی از مدل-سازی تفسیری استفاده و 9 عامل حاصله سطح بندی گردیده و گراف ISM با 9 عامل طراحی شد. در ادامه با استفاده از ابزار پرسشنامه و با کمک نرم افزار Smart PLS معنی داری روابط میان عوامل بررسی گردید. اعتبار داده ها و پرسشنامه از دیدگاه اساتید، و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرانباخ تایید شد. نتایج: 2 عامل برون سازمانی و خط مشی سبز از مدل حذف و 7 عامل: درون سازمانی، اجتماعی و اقتصادی، تغییرات محیطی، ارزیابی سبز، ارزش های استراتژیکی، ارزش های بلند مدت، الزامات سازمانی در طراحی الگوی استقرار ساز وکار فناوری اطلاعات سبز تائید شدند.
نظریه جامعه اسلامی بر اساس بیانات مقام معظم رهبری: زمینه ها، فرایند و پیامدها (راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به منظور پر کردن خلأ علمی در کشور و با الگو قرار دادن سخنان مقام معظم رهبری، به بررسی اندیشه های ایشان در زمینه جامعه اسلامی پرداخته است. روش: پژوهش حاضر بر اساس روش شناسی کیفی بوده و از نظریه پردازی داده بنیاد ثانویه برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. مهم ترین پرسشهای تحقیق حاضر عبارتند از: چه مدل نظری جامعه اسلامی را از دیدگاه مقام معظم رهبری تبیین می کند؟ چه تغییراتی در ایران باید رخ دهد تا جامعه، اسلامی شود؟ راهبردهای کنشی آن چیست؟ و پیامدهای این راهبردها چه خواهد بود؟ در این پژوهش به جای آزمون نظریه و تأیید یا رد آن، به ارائه نظریه به صورت محدود به واقعیت پرداخته می شود تا بر اساس آن، مدل نظری(تحلیلی) در خصوص جامعه اسلامی به شیوه نظریه پردازی داده بنیاد ارائه شود. یافته ها: متعیّنهای شناختی- معرفتی، اعتقادی، مجاهدت و تلاش جمعی به عنوان شرایط علّی درونی؛ استکبارستیزی به عنوان شرایط علّی بیرونی؛ عوامل مدیریتی و رفتار خواص به عنوان شرایط مداخله گر؛ احیای قدرت دین و توجه به معنویت، نقش پیدا کردن مردم و راهبرد استکبارستیزی به عنوان راهبردهای جامعه اسلامی و مقوله هسته ای این بررسی، جامعه اسلامی است که مقولات عمده فوق را در بر می گیرد. نتیجه گیری: الگوی بومی مدل نظری ارائه شده برگرفته از رهنمودهای مقام معظم رهبری، به خوبی علت شکل گیری جامعه اسلامی راتبیین می کند.