فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
167 - 187
حوزههای تخصصی:
کودک موجودی است که قادر به حفظ و صیانت از خود نیست و در انجام امور خود ناتوان است. بنابراین برای حفظ مصالح عالیه او و تأمین ضرورت ها نیازمند کسی است که امور او را به وجه احسن اداره نماید. «ولیّ» اگرچه دلسوزترین شخص نسبت به کودک است، اقدامات وی مقید به رعایت مصلحت شده است.با توجه به کارکرد اساسی مصلحت در حقوق کودک و در حضانت، این پرسش مطرح است که آیا مصالح عالیه کودک یک قاعده و یا یک اصل جامع بنیادین است؟ در استنباط، اجرا و قضا به عنوان یک اصل به آن می توانیم نگاه کنیم یا خیر؟ در متون فقهی، در ابواب «ولایت»، «وصایت»، «حجر» و «تجارت» درباره مصلحت کودک بحث شده، اما موضوع حضانت مغفول واقع شده است. در حقوق ایران، در قوانین مدنی مربوط به حمایت از خانواده و حمایت از اطفال و نوجوانان، به این اصل اشاره شده است. در این پژوهش، دلایل و مستندات ناظر به «اصل مصلحت در حضانت کودک» از منابع معتبر اسلامی استخراج شد تا به عنوان راهکاری در فهم موارد سکوت در حقوق موضوعه مورد استفاده قرار گیرد. این امر با پشتوانه نظری رعایت «اصل مصلحت در حضانت کودک»، آثار آن در حقوق کنونی نمود پیدا می کند.
تأثیر آموزش مبتنی بر الگوی روان شناختی شکوفایی بر بخشش در مادران دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
255 - 270
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روان شناختی شکوفایی بر بخشش مادران دانش آموزان کم شنوا بود. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل 98 نفر مادران دانش آموزان کم شنوای شهر کاشان، در سال تحصیلی 1401-1400 می شد که از بین آن ها 28 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در یک گروه آزمایش (13 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزش مبتنی بر بسته آموزشی شکوفایی سلیگمن (2011) در 10 جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش برگزار شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه گرایش به بخشش هارتلند (2005) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله باعث افزایش معنادار بخشش و خرده مقیاس های بخشش خود، دیگران و موقعیت در مرحله پس آزمون می شود (01/0P<). نتایج آزمون بنفرونی نشان داد میزان افزایش نمرات پس آزمون در مرحله پیگیری هم نسبتاً پایدار بود. بر اساس یافته ها، برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی روان شناختی شکوفایی در بهبود بخشش مادران دانش آموزان کم شنوا مؤثر بود. بنابراین، از این برنامه می توان برای بهبود بخشش مادران استفاده کرد و در مدارس نیز از آن بهره مند شد.
شرط ضمن عقد تحدید حق بر طلاق زوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
363 - 375
حوزههای تخصصی:
در حقوق موضوعه متاثر از فقه امامیه اختیار طلاق با زوج است. امکان اعمال مطلق و بدون دلیل طلاق توسط زوج منجر به سست شدن نهاد خانواده گردیده است. حال پرسش اصلی این است که آیا برای کاهش طلاق بدون دلیل موجه، می توان حق طلاق را ضمن عقد نکاح یا عقد دیگری منع یا محدود کرد؟ در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی پس از شرح آرا و ادله قائلین به بطلان، آرا و ادله قائلین به مشروعیت شرط تبین می شود. این پژوهش با تمسک به آیات و روایات، قواعد فقهی از جمله قاعده لاضرر، عدالت، اصل حمایت از خانواده و آزادی قرارداد ها، ضمن بررسی محیط نزول قرآن کریم و منع سوءاستفاده از حق طلاق، تحدید قراردادی حق طلاق زوج به صورت شرط فعل و مقید را مشروع می داند. یعنی زوج به عنوان شرط فعل متعهد می گردد به غیر از موارد خاصی همچون ناتوانی از مسائل خاص زناشویی یا نافرمانی، اقدام به طلاق همسر خویش نکند.
بررسی تطبیقی حقوق غیر مالی زوجین در نظام حقوق خانواده ایران و کانادا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
89 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حقوق و تکالیف غیرمالی زوجین در قوانین ایران و کانادا است. روش : پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. از مهمترین مواد غیرمالی بررسی شده در این پژوهش، حق ریاست و جایگاه مرد در خانواده است. این مهم باعث شده سایر موارد مطروحه همچون؛ حق حضانت، اشتغال، همزیستی و حسن معاشرت ذیل این عنوان بررسی شود. یافته ها: یافته های تحقیق حاصل از تطبیق حقوق غیرمالی زوجین در نظام حقوق خانواده ایران و کانادا نشان می دهد که در ایران، حقوق زنان و وظایف زوجین بیشتر تحت تأثیر اصول شرعی و فقهی قرار دارد، در حالی که در کانادا، حقوق زنان و وظایف زوجین بر اساس قوانین مدنی و حقوق بشر تعیین می شود. همچنین در کانادا تمرکز بر روی حقوق فردی و منافع بهترین فرزند است در حالی که در ایران تمرکز بر روی اصول شرعی و وظایف والدینی است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مقاله و با بررسی قوانین داخلی ملاحضه شد که تبعیت زن از شوهر و دخالت شوهر در آزادی های فردی و اجتماعی او اعم از حضانت تا اشغال و حضور در جامعه، نشان دهنده این است که گرچه قانون گذار سعی کرده به فراخور تحولات جامعه تغییراتی را اعمال کند اما فاصله زیادی با استاندارد های موجود در نظام حقوق خانواده کانادا و میثاقین و کنوانسیون های بین المللی دارد.
تدوین و روایی یابی برنامه مراقبتی والدینی مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
271 - 295
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تدوین و روایی یابی برنامه مراقبتی والدینی، مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به دیابت بود. با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی، 16 مادر دارای کودک مبتلا به دیابت، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، اطلاعات در زمینه عوامل مراقبتی کودکان مبتلا به دیابت جمع آوری شد. در تجزیه وتحلیل داده ها به روش کلایزری ۴ مضمون اصلی شامل «تأثیر بر ویژگی های فردی»، «تأثیر بر خانواده»، «نگرانی ها»، و «نیازها» و 18 مضمون فرعی طبقه بندی شد و مطابق با این مضامین، یک برنامه مراقبتی والدینی در 14 جلسه ویژه مادران و 6 جلسه، ویژه کودکان مبتلا به دیابت طراحی و تدوین شد. نتایج روایی یابی نشان داد حداقل و حداکثر میزانCVR برای هر آیتم یا جزء برنامه، به ترتیب 81/0 و 1 است. همچنین حداقل و حداکثر میزان CVI برای هر آیتم یا جزء برنامه به ترتیب 80/0 و 1 به دست آمد. در نهایت، متوسط شاخص روایی محتوا برای کل برنامه 96/0 به دست آمد. نتایج نشان داد برنامه مراقبتی والدینی مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به دیابت از روایی صوری و محتوایی مناسبی بهره مند است و روایی لازم را برای کاربردهای آموزشی، بالینی و استفاده پژوهشی دارد.
فلسفه وجودی حقوق خانواده از منظر اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
702 - 717
حوزههای تخصصی:
ازدواج و تشکیل خانواده از مهم ترین انتخاب های غیربازاری افراد در طول زندگی است که آثار اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خاص خود را به همراه دارد. این انتخاب غیربازاری در بستری از نهادهای رسمی و غیررسمی صورت می پذیرد. منظور از نهاد، قاعده ی بازی است. این مقاله به دنبال آن است تا با استفاده از ادبیات علمی «اقتصاد خانواده» و «تحلیل اقتصادی حقوق»، به بررسی فلسفه وجودی حقوق خانواده بپردازد. از منظر اقتصادی، ازدواج را می توان به مثابه ی قرارداد بلندمدتی تلقی کرد که در آن، زوج و زوجه ملزم به انجام تعهداتی در قبال یکدیگرند و در نتیجه ی ایفای تعهدات خود، منافعی به دست می آورند. البته کسب این منافع، بستگی به سرمایه گذاری طرفین در رابطه دارد و ازهمین رو، هزینه ها و ریسک هایی را در پی خواهد داشت. نبودِ تقارن میان هزینه های ایجاد منافع در ازدواج و ریسک بهره مندی از آن ها در طول زمان، زمینه ی رفتار فرصت طلبانه را که همان مصادره منافع ناشی از ازدواج است، در زوج فراهم خواهد کرد (به ویژه در سال های آغازین ازدواج). در همین راستا، نهادهای متفاوتی در گذر زمان به منظور پوشش ریسک زوجه و جلوگیری از رفتار فرصت طلبانه ی زوج در جوامع مختلف ایجاد شده اند. از منظر اقتصادی، فلسفه ی وجودی حقوق خانواده، ایجاد سازوکار مناسب برای مدیریت و پوشش ریسک مزبور برای زوجه و ایجاد مانع بر سر راه رفتار فرصت طلبانه در زوج است که به طور مشخص در بسیاری از نظام های حقوقی در قوانین مربوط به طلاق تبلور می یابد.
تجربه زیسته زنان از پدیده ازدواج زودهنگام: یک بررسی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
197 - 215
حوزههای تخصصی:
کودک همسری با واردکردن دختران بدون آمادگی و توان جسمی، روانی و اجتماعی لازم، از کودکی به مرحله بزرگ سالی، چالش هایی جدی برای آن ها به وجود می آورد. مسئله کلیدی در این ارتباط تأثیرگذاری پیچیده و چندسطحی این پدیده بر شئون مختلف زندگی عاملان اجتماعی موردنظر است که بررسی این پدیده را منوط به واکاوی ژرفانگرانه تجربه زیسته زنان از ازدواج زودهنگام در بستر اجتماعی و فرهنگی پیرامونشان می کند. در تحقیق حاضر با رویکرد کیفی، مبتنی بر نظریه زمینه ای، به بررسی مسئله مذکور در میان دختران 13 تا 17 سال، در روستای بقمچ، از توابع بخش مرکزی شهرستان چناران که تجربه ازدواج زودهنگام داشته اند، پرداخته شده و در مجموع با 10 نفر از این دختران مصاحبه شده است.بر مبنای نتایج تحقیق، عواملی همچون «رواج بین نسلی ازدواج زودهنگام»، «بی اهمیتی تحصیل دختران»، «فشار اجتماعی بر دختران مجرد»، «محیط فرهنگی بسته و درون نگر جامعه روستایی»، «محوریت مردسالاری در نظام اجتماعی جامعه روستایی» و «عدم پذیرش عشق پیش از ازدواج» بر رخداد «کودک همسری: تلفیق انفعال کودکانه و اقتدار سنت مدارانه» مؤثر است. مشارکت کنندگان در تحقیق، در مقابلِ پدیده کودک همسری، راهبردهایی مانند «سهل گیری در گزینش همسر»، «تقدیرگرایی در تن دادن به زندگی زناشویی»، «تعجیل در یاددهی اصول زناشویی» و «همسرگزینی در شبکه خویشاوندی» را در پیش می گرفتند و پیامدهایی از قبیل «به خطرافتادن سلامتی جسمانی»، «فشار روانی ناشی از عدم آمادگی پذیرش نقش همسری و مادری»، «تداوم سنت های اجتماعی پشتیبان ازدواج زودهنگام»، «تجربه بیگانگی از خود در نقش همسری» و نهایتاً «انزوای اجتماعی» را می پذیرفتند.
بررسی مقدماتی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه سوءاستفاده روان شناختی از همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
147 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقدماتی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه سوءاستفاده روان شناختی از همسر، در میان زنان آسیب دیده ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و نمونه شامل 342 نفر از زنان آسیب دیده بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های مقیاس سوءاستفاده روان شناختی از همسر (EAPA-P) و مقیاس تاکتیک های حل تعارض (CTS-2) را تکمیل نمودند. نتایج پایایی برای خرده مقیاس راهبرد های مستقیم و راهبرد های غیرمستقیم، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 91/0 و 90/0 به دست آمد. به عنوان نشانگر یا شاخص روایی، همبستگی عامل های مقیاس سوءاستفاده روان شناختی از همسر (EAPA-P)، با خرده مقیاس خشونت روانی و جسمانی، مقیاس تاکتیک های حل تعارض (CTS-2) مثبت و معنادار به دست آمده است (01/0 P<). همچنین همبستگی عامل های مقیاس سوءاستفاده روان شناختی از همسر (EAPA-P) با خرده مقیاس مذاکره، منفی به دست آمده است (05/0 P<). شاخص نیکویی برازش 90/0، برازش تطبیقی 95/0 و ریشه دوم میانگین مربعات خطای برآورد 067/0 به دست آمد که نشان می دهد، مدل دوعاملی پرسش نامه با داده ها برازش دارد و مدل تأییدشده است؛ در مجموع، می توان گفت که این پرسش نامه ویژگی های یک آزمون روا و پایا را دارد که می توان در موقعیت های پژوهشی و مشاوره ای از آن استفاده کرد.
نقش تعدیلگر تجربه اعتماد از ازدواج پیشین در رابطه سبک دلبستگی و اعتماد به همسر در ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
567 - 582
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نقش ابعاد دلبستگی (به عنوان متغیر درون فردی) در کنار تجربه اعتماد در ازدواج قبلی (به عنوان متغیر میان فردی) در نحوه شکل گیری اعتماد در ازدواج مجدد را بررسی کرده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد ساکن شهر تهران بودند که ازدواج مجدد داشتند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۱۹۰ نفر تعیین شد و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه دلبستگی در روابط بزرگسالی فرالی و همکاران (2000)، تجربه اعتماد در ازدواج پیشینِ هیوستون و لارزلی (1989) و تجربه اعتماد در ازدواج مجدد رمپل و هولمز (1996) بود. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش از نقش تعدیلگر تجربه اعتماد در ازدواج پیشین با دلبستگی اجتنابی و اعتماد در ازدواج مجدد حمایت کرد و نشان داد که تجربه اعتماد در ازدواج پیشین می تواند تأثیر دلبستگی اجتنابی را تقویت و تأثیر دلبستگی اضطرابی را خنثی کند. به بیان دیگر، باتوجه به نگرش محافظه کارانه افراد با دلبستگی اجتنابی، تجربه اعتماد در ازدواج قبلی به آن ها کمک می کند که در ازدواج مجدد سطوح بالاتری از اعتماد را تجربه کنند. از طرف دیگر، اثر تعاملی تجربه اعتماد در ازدواج قبلی با دلبستگی اضطرابی از تأثیر منفی آن کاسته و به نوعی آن را خنثی می کند.
همبستگی و تضاد در روابط فرزندان بزرگ سال و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل طبقه پنهان و نرم افزار Mplus به گونه شناسی روابط فرزندان بزرگ سال و والدین پرداخته ایم. جامعه آماری پیمایش، زنان و مردان هجده سال و بالاتر شهر تهران بودند که حداقل یک والد زنده داشتند و با والدین خود هم سکنا نبوده اند. ابزار به کارگرفته شده پرسش نامه بوده و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ۱۰۰۰نفری از 30 حوزه شهر تهران انتخاب شده است. نتایج نشان داده: الگوی روابط فرزندان بزرگ سال با پدر و مادر تقریباً یکسان بوده و چهار گونه رابطه هماهنگ، عاطفی، اجباری، و ناسازگار شناسایی شده که متأثر از شرایط ساختاری بوده اند. روابط هماهنگ بیش از ۵۰ درصد و روابط عاطفی بیش از ۳۰ درصد را به خود اختصاص داده اند. روابط اجباری در سطح پایین و در مادران بیش از پدران (۵/۵ در برابر ۵/۳) بوده و روابط ناسازگار نیز در سطح پایین و در پدران بیش از مادران بوده است (۶/۸ در برابر ۷/۳). با افزایش فاصله جغرافیایی شانس قرارگرفتن در گونه های عاطفی و ناسازگار افزایش یافته است. روابط ناسازگار در افرادی که پدرانشان طلاق گرفته یا بدون همسر بوده اند، بیش از دیگر گونه ها گزارش شده است. کیفیت رابطه با والدین، در گونه هماهنگ و عاطفی، بالاتر از گونه اجباری و به ویژه گونه ناسازگار بوده است. به طور کلی می توان گفت در روابط میان فرزندان بزرگ سال و والدین در شهر تهران، همبستگی نسلی غالب بوده و تضاد نسلی شایع نیست.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر انعطاف پذیری شناختی، تحمل پریشانی و توانمندی های منش زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
125 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر انعطاف پذیری شناختی، تحمل پریشانی و توانمندی های منش زنان مطلقه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه زنان مطلقه شهر دامغان در سال 1399 بودند که از میان آنان 45 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش (تعداد هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس تحمل پریشانی، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی، توانمندی های منش، پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و پروتکل روان درمانی مثبت نگر استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد گروه روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به گروه روان درمانی مثبت نگر در تمام مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی، به طور معنی داری نمرات بالاتری کسب کردند (01/0>P). همچنین نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد گروه روان درمانی مثبت نگر نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در متغیرهای تحمل پریشانی و توانمندی های منش به طور معنی داری نمرات بالاتری کسب کردند (01/0 >P). با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان گفت روش های روان درمانی مثبت گرا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، نقش مهمی در ارتقای سلامت روان زنان مطلقه دارند.
سالاری در دین زردشتی و مشابهت های آن با انواع سرپرستی در فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
59 - 72
حوزههای تخصصی:
در هر دو دیانت زردشتی و اسلام، خانواده گروهی اجتماعی به حساب می آمد و همین امر اقتضا می کرد مقامی آن را هدایت کند. این مسئولیت به پدر/شوهر محول شده بود و وی به عنوان سالار یا سرپرست خانواده محسوب می شد. بررسی مسئله فوق در دو دین زردشتی و اسلام نشان می دهد که وجوه مشترک چشمگیری بین دو دیانت یادشده در این زمینه وجود دارد. بر این اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی سالاری یا سرپرستی در دین زردشتی و اسلام است. نتایج حاصله از پژوهش نه تنها به تبیین و تحلیل موضوع سالاری یا سرپرستی در هرکدام از این دو دین خواهد انجامید، بلکه وجوه اشتراک و افتراق دو دین را نیز در این زمینه روشن خواهد کرد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر مبنای «هماهنگی نگرش ها»، «آشنایی با نگرش های همسر» و «هماهنگی ارزش های زوجین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
29 - 44
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی برای حفظ زندگی زوجین و بهزیستی آن ها، مهم است و عواملی که رضایت زناشویی را افزایش می دهد، مشهود است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. ۱۲۶ زوج از زوجین متأهل شهر تهران و کرج که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. تمامی آزمودنی ها، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)، پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS) و پرسش نامه ارزش های آلپورت (SOV) را تکمیل نمودند. یافته ها حاکی از آن است که بین هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین با رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این متغیرها قدرت پیش بینیِ رضایت زناشویی را دارد. مقدار ضریب همبستگی رضایت زناشویی زوجین با هماهنگی نگرش های زوجین، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین برابر ۰.۷۱ و واریانس مشترک آن ها برابر با ۰.۵۰ است که به معنای آن است که متغیرهای موردنظر ۵۰ درصد رضایت زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند؛ در این بین، هماهنگی نگرش های زوجین بیشترین نقش را در پیش بینی رضایت زناشویی دارد و پس از آن آشنایی با نگرش های همسر و در انتها هماهنگی ارزش های زوجین، می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند.
آسیب های روان شناختی وارد شده بر مادران در شرایط همه گیری کووید 19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
237 - 254
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف درک آسیب های روان شناختی واردشده بر مادران در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 انجام پذیرفت. روش پژوهش این مطالعه کیفی و مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، مصاحبه ها به شکل نیمه ساختاریافته با 25 نفر از مادران انجام پذیرفت و تا رسیدن به مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل مضمون استفاده شد. سر انجام از نتایج حاصل از تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی و مضمون فرعی شناسایی شد: 1. دل نگرانی های مادرانه (ترس حاصل از رصد رسانه، نگران سلامت فرزندان، دلواپسی درباره وضعیت فرزندان)؛ 2. رفتار و افکار تکرارشونده (بازکردهای غیرمعمول، بازگفت های آزار دهنده)؛ 3. خمودگی خلق (فرسوده از شرایط قرنطینه، آزرده از سوگ اطرافیان، خسته از آموزش مجازی)؛ 4. درهم ریختگی الگوی خواب و خوراک (بیداربودن های شبانه، نوسان در رژیم غذایی). نتایج این مطالعه نشان داد در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 سلامت روان مادران در معرض خطر قرار گرفته است؛ همچنین مضامینی اطلاعاتی در خصوص آسیب های روان شناختی واردشده بر مادران و به تبع آن سایر افراد خانواده کشف شد که می تواند در اقدامات درمانی و پیشگیرانه توسط سازمان های مرتبط مورد توجه قرار گیرد.
طراحی الگوی اثربخش اقتصادی خانواده با رویکرد فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اثربخش اقتصادی خانواده با رویکرد فرهنگی انجام گرفت. این پژوهش بصورت کیفی از نوع داده بنیاد انجام گردیده است. جامعه آماری کلیه اساتید، خبرگان و کارشناسان حوزه اقتصاد خانواده در شهر اصفهان بود. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد و حجم نمونه با 13 خبره به اشباع رسید، در ضمن از چهار آزمون اصلیتاثیرپذیری، باور پذیری، انتقال پذیری، اعتماد پذیری برای بررسی کیفیت داده های پژوهش بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که عوامل علی شامل: (1. تورم و بی عدالتی اقتصادی در جامعه ناشی از تحولات سیاسی، 2. نیاز خانواده ها براساس الگوهای مصرفی)؛ عوامل مداخله گر شامل: (1. رسانه و شبکه های اجتماعی، 2. تکنولوژی، 3. تغییر در الگوهای مصرف جهانی از نظر فرهنگی و 4. تحریم ها و شرایط اقتصادی کنونی)؛ عوامل زمینه ساز شامل:(1.ارزش های معنوی ریشه در فرهنگ، 2. فرهنگ و ارزش های محوری جامعه و 3. عوامل محیطی و فرهنگی)، عوامل استراتژی شامل: (1.آموزش و فرهنگ سازی، 2. عوامل ساختاری / زیرساخت های فرهنگی جامعه، 3. حمایت و پشتیبانی از نیازهای فرهنگی خانواده ها، 4.ترسیم افق و چشم انداز واحد اقتصادی در جامعه) و پیامدها شامل(1. اثرات رفتاری و فرهنگی، 2.اعتماد، پشتیبانی و حمایت دولت، 3.اشتغال زایی و کارآفرینی و 4.آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی مولد) می باشند.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی شهر کرمانبود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر کرمان در سه ماه نخست سال 1402 بودند. 30 نفر از آن ها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش تئوری انتخاب گلاسر در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و ثبات خانواده در زوجین دارای همسر نظامی تاثیر معناداری داشت (001/0P<). مجذور اتا نشان داد آموزش تئوری انتخاب گلاسر 49 درصد از تغییرات دلزدگی زناشویی و 58 درصد بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی را تبیین می کند. نتیجه-گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش تئوری انتخاب گلاسر در کاهش دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی، پیشنهاد نمود.
تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق: (با تأکید بر سنخ شناسی معنای طلاق و نقش تحولات دوره زندگی در وقوع طلاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
415 - 436
حوزههای تخصصی:
بروز تغییرات متعدد در روند زندگی و ظهور رخدادهای ناگهانی، تعاملات زوجین را با مشکلات اساسی مواجه می کند. پژوهش حاضر به منظور رسیدن به فهم عمیق تر از معنایی که به طلاق منتسب می کنند و نقش تحولات زندگی در طلاق بر اساس تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق، به صورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها با شانزده نفر از (زنان و مردان) متقاضی طلاق در محدوده سنی 27 تا 45 سال، مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق انجام شده است. مصاحبه کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سهولت تحلیل داده ها از نرم افزار maxqda استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، فهم افراد از معنای طلاق در سه مضمون اصلی راه رهایی، نقطه پایان و پذیرش واقع بینانه شناسایی شد. همچنین عوامل بروز تغییرات در روند زندگی مشترک مانند تغییرات در وضعیت (سلامت شخص، وضعیت شغلی، روابط شبکه ای، روابط جنسی، سبک زندگی، تغییرات در محیط، اتفاق های غیرمترقبه، تغییر ناگهانی در منزلت و استحاله ارزشی) به عنوان بسترهای اصلی طلاق شناسایی شدند که هرکدام را می توان با بررسی دقیق مسئله و مدیریت شایسته آن، حل و رفع یا از بحرانی شدن مسائل و متلاشی شدن خانواده جلوگیری کرد.
تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی تلفیقی سیستمی، بر اساس چهار رویکرد سیستمی با روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
345 - 361
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی، مبتنی بر رویکردهای خانواده درمانی سیستمی بود که متشکل از تلفیق چهار رویکرد سیستمی میلان، سیستم خانواده گسترده، ساختاری و راهبردی است. در این پژوهش، در مرحله تدوین بسته، از روش تحلیل محتوای کیفی متون استفاده شد. بدین منظور مطالب موجود و در دسترس، اعم از کتب، مقالات و پایان نامه ها، از طریق جست وجوی الکترونیکی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر جمع آوری و با روش تحلیل محتوا، طراحی شد. در نهایت، به منظور اعتباریابی، ارزیابی پنج کارشناس جمع آوری و ضریب نسبی CVR محاسبه شد. یافته های پژوهش حاضر شامل پروتکل زوج درمانی بر اساس تلفیق چهار رویکرد سیستمی است که شامل هشت جلسه ۹۰دقیقه ای می باشد. عناوین جلسات به این شرح است: 1. الحاق و تمرکز روی سیستم؛ 2. گفت وگوی متقابل؛ 3. مرزسازی؛ 4. نامتعادل سازی؛ 5. سلسله مراتب قدرت؛ 6. حل مشکلات مربوط به صمیمیت یا تکنیک اضداد؛ 7. پیشگیری از عود؛ 8. پایان درمان. نتیجه گیری: اعتباریابی بسته تدوین شده با ضریب اعتبار 1 نشان داد این بسته با تلفیق رویکردهای سیستمی می تواند موازی یا مقدم بر سایر روش ها در جلسات زوج درمانی، مورد استفاده قرار گیرد.
مسئولیت مدنی والدین مبتلا به بیماری های خطرناک، موضوع تبصره ماده 23 قانون حمایت خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
297 - 325
حوزههای تخصصی:
حریم خصوصی افراد در حقوق، امری پذیرفته شده است و امکان دخالت حاکمیت، جز در موارد محدود قانونی وجود ندارد. یکی از مصادیق این مداخله در ماده 23 قانون حمایت خانواده و تبصره آن وجود دارد و بیانگر امکان مطالبه گواهی پزشکی، دال بر عدم اعتیاد به موادمخدر و عدم ابتلا به بیماری های موضوع ماده برای ثبت ازدواج است. به علاوه، تبصره ماده مذکور در صورت وجود بیماری های مسری و خطرناک، انجام مراقبت و نظارت که شامل منع تولید نسل هم می شود را لازم دانسته است. پرسش آن است که در صورت عدم رعایت این مقرره و تولید نسل، چه مسئولیتی برای والدینی که علی رغم هشدار به بچه دارنشدن، خواسته یا ناخواسته دارای فرزند شده اند وجود دارد؟ چراکه مطابق این ماده، در صورت وجود بیماری و توافق زوجین، نکاح و ثبت آن میسر است و در موارد امکان خسارت به جنین، به دلیل وجود بیماری، باید مراقب باشند فرزنددار نشوند؛ زیرا انتقال بیماری به فرزند آن ها احتمال بالایی دارد. با این حال، روشن نشده که اگر والدین بی توجه به این امر اقدام به فرزندآوری نمایند، آیا مسئولیتی خواهند داشت یا خیر و در صورت پاسخ مثبت، جبران خسارت به چه ترتیب باید باشد. به نظر می رسد با توجه به مبانی و مصالح موجود در این موضوع، می توان مسئولیت مدنی والدین را محرز دانست؛ زیرا این طفل به راستی متحمل زیان های مالی و معنوی می گردد. برای جبران می توان از روش های متناسب بهره برد و ضمناً روش پرداخت مستمری با توجه به خسارت مطرح در این موارد، پیشنهاد مناسبی به نظر می رسد.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه تعارض کار- خانواده و طرحواره عشق با نگرش به روابط فرازناشویی زوجینِ هر دو شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
461 - 481
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه تعارض کار خانواده و طرحواره عشق با نگرش به روابط فرازناشویی زوجینِ هردو شاغل انجام شد. روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری بود. جامعه آماری زوجینِ هردو شاغل شهر تهران بودند. حجم نمونه 212 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس هوش هیجانی شات، مقیاس تعارض های کار خانواده کارلسون، مقیاس طرحواره عشق سینگلس و مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی مارک واتلی بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و AMOS-24 انجام شد. یافته ها نشان داد تعارض کار-خانواده و طرحواره عشق بی ثبات بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، مثبت و معنا دار بود. اثر طرحواره عشق ایمن و هوش هیجانی بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، منفی و معنادار بود، ولی طرحواره عشق چسبنده بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، معنادار نبود. اثر طرحواره عشق ایمن، طرحواره عشق بی ثبات و تعارض کار خانواده بر نگرش به روابط فرازناشویی با نقش میانجی هوش هیجانی معنادار بود. طرحواره عشق چسبنده بر نگرش به روابط فرازناشویی، معنا دار نبود. زمانی که تعارض کار خانواده پدید می آید، فشار ناشی از یک نقش، بر کارکرد شخص در نقش دیگر اثر می گذارد.