فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل مؤثر بر دینداری انجام شده است. از آنجایی که دینداری بر روابط خانوادگی اثر گذار است و با نظر به اینکه در شرایط کنونی استحکام ارزش های دینی در خانواده یکی از اهداف مهم جامعه بشمار می رود، لذا پژوهش علمی در این زمینه از ضرورت و اهمیت بالایی برخوردار است. روش پژوهش در این مطالعه، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متأهل ساکن شهر گرگان است که تعداد آنها 144406 نفر بوده است. حجم نمونه آماری این پژوهش شامل 360 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین و با بکارگیری روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای توأم با شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک در 36 محله شهر گرگان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه دینداری گلاک و استارک بود. جهت تحلیل داده ها افزون بر روش های آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین مصرف رسانه ای، اعتماد اجتماعی و دینداری وجود ندارد در حالیکه بین سن، تحصیلات، مدت ازدواج، جمع فرزندان، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و دینداری رابطه معنادار وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که تحصیلات و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با دینداری زنان رابطه منفی دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان د اد که جمع فرزندان بالاترین اثر کل (به صورت فزاینده) را بر میزان دینداری زنان متأهل داشته است. همچنین بین دینداری زنان متولد شهر و روستا تفاوت معنی-دار وجود دارد.
بررسی تاثیر فرهنگ اسلامی بر امنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دین، فرهنگ و امنیت اجتماعی از مفاهیمی هستند که همواره بین آنها نوعی ارتباط وجود دارد. دین به عنوان ریشه و بنیان فرهنگ در جوامع اسلامی مطرح است. از سوی دیگر امنیت اجتماعی نیز با فرهنگ حاکم در جامعه ارتباط دارد؛ بر این اساس فرهنگ اسلامی به دلیل تکیه بر تعالیم وحیانی، توان تأثیرگذاری فزاینده ای بر امنیت اجتماعی دارد. در این نوشتار با تبیین نقش اساسی و بنیادی دین در فرهنگ، اثربخشی فرهنگ اسلامی در امنیت اجتماعی مورد توجه و مداقه قرار می گیرد. از این رو هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه و تأثیر فرهنگ اسلامی و ابعاد آن بر امنیت اجتماعی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر داده ها، کمّی؛ و از نظر ماهیت و نوع مطالعه پیمایشی مقطعی است.جامعة آماری مورد پژوهش حاضر را استادان هئیت علمی دانشگاه علوم انتظامی تشکیل می دهند که مشغول تدریس در دانشکده ها و مراکز آموزشی این دانشگاه هستند. یافته ها و نتایج: فرضیة اصلی به صورت وجود رابطة معنی داری بین فرهنگ اسلامی و امنیت اجتماعی تعریف شد. با استفاده از نظر استادان یک سری شاخص برای ابعاد کلان فرهنگی، از تعالیم وحیانی احصا شد و روایی آن مورد تأیید قرار گرفت. براساس پیمایش انجام شده، بین فرهنگ اسلامی مبتنی بر وحی و ابعاد کلان فرهنگی و امنیت اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد.
نسبت دین و دین داری در پژوهش های جامعه شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سرآغاز پژوهش جامعه شناختی در باب وضعیت عینی دین داری و تحولات آن از ابتدای شکل گیری چنین پژوهش هایی محل نزاع و بحث بوده است. آیا می توان مبتنی بر تعریفی پیشینی، ابعاد واقعی دین داری را مورد مطالعه جامعه شناختی قرار داد؟ امکان و استحاله چنین تعریفی در ابتدای پژوهش به دلیل ضرورت ابتناء آن به شواهد عینی از یک سو و ممکن نبودن صورت بندی مسئله بدون تعریف اولی از دین، از جمله مناقشات دائمی در جامعه شناسی است. در پژوهش حاضر ضمن مرور ادبیات جامعه شناسی در این زمینه، معضلات مربوط به نسبت میان دین و دین داری بررسی شده است. به نظر می رسد، اتخاذ رویکردی تجربی در بدو بررسی سویه های عینی و واقعی دین، بدون توجه به اقتضائات درونی دین، اعتبار کاملی ندارد. به همین منظور، در این مقاله تلاش شده تا ابعاد دین داری (باورهای بنیادین، مناسک و اخلاقیات) متناسب با جایگاه آنها در منظومه دین اسلام ارزیابی شود و به لوازم روش شناسانه آنها در سنجش ابعاد دین داری توجه شود. ابعاد پیش گفته نسبت مشترک با دیگر ادیان توحیدی دارند که موجب کارآمدی حداقلی الگوهای سنجش دین داری شده که این ابعاد، در آنها لحاظ شده است. در میان الگوی سنجش دین داری آنچه بیش از سایر ابعاد مشکل ساز و دشواری آفرین است، بُعد اخلاقیات است که مراد از آن خلقیات و منش های اجتماعی فراگیری است که به تدریج به نوعی عادات جمعی بدل می شود. برخلاف الگوهای هستی شناسانه، شاخص های دین داری در پژوهش های جامعه شناختی متدرّج اند و محقق برای بررسی تجربی آنها نیازمند روش های تلفیقی است.
بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی با ازخودبیگانگی نوجوانان موردمطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز در سال 91-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از علائم بیماری روحی و روانی در بین انسان ها است که موجب می گردد تا آن ها نتواند نقش هایشان را در ارتباط با خود و یا جامعه به خوبی انجام دهند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی نوجوانان با ازخودبیگانگی آن ها پرداخته است. نمونه موردمطالعه 381 دانش آموزان )دختر و پسر)دبیرستانی شهر شیراز می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایشی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز با شیوة نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به دست آمد.نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای مناسک مذهبی، هویت مذهبی، سبک زندگی و مشارکت فرهنگی رابطه منفی با ازخودبیگانگی نوجوانان دارد و بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. بیشترین همبستگی بین دو متغیر انجام مناسک مذهبی و هویت مذهبی با متغیر ازخودبیگانگی می باشد. مهم ترین متغیری که بیشترین تغییرات ازخودبیگانگی جوانان را تبیین می کند مناسک مذهبی است. این متغیر به تنهایی نزدیک به 19 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح می دهد. دومین متغیر واردشده در مدل، متغیر هویت مذهبی می باشد که 7/2 درصد تغییرات ازخودبیگانگی نوجوانان را توضیح می دهد. سبک مشارکت فرهنگی سومین و آخرین متغیر واردشده در مدل است که با دو متغیر پیشین بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.
فرایند معناجویی زندگی و نقش آن در ایجاد حیات اجتماعی مؤمنانه «از منظر جهان بینی اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین ماهیت و الگوی مناسبات میان فرد و جامعه، یکی از مباحث بنیادین علوم اجتماعی است که قدمتی طولانی دارد. محقق امیدوار است که در پرتو این تحقیق، به تبیین چگونگی اتخاذ «رویکردی مؤمنانه به حیات اجتماعی از سوی کنشگر، در پرتو فرایند کشف معنای واقعی زندگی»، پرداخته و در این راستا الگوی مناسبی از مناسبات فرد و جامعه را تحصیل و ارائه کند. بدین منظور تحقیق حاضر به دو بخش تقسیم می شود. ابتدا جهت رسیدن به یک مفهوم عملیاتیِ روشن از عنوان تحقیق، به ترسیم چارچوب مفهومی بحث پرداخته و سپس به تبین« فرایند» معناجویی زندگی و نقش آن در ایجاد حیات اجتماعی مؤمنانه»، می پردازد و در پایان با توجّه به اثبات وجود فرایند معناجویی در انسانی، قرار گرفتن وی در قلمرو «حیاتی معنادار» و انطباق با آموزه ها و لوازم آن، در مقام نظر و عمل، تمهیدات لازم را خروج وی از تسلسل سئوالاتی از قبیل: «چگونه زیستن در حیات دنیوی در عین فنا پذیری آن » و نیز «اتخاذ رویکردی مؤمنانه به حیات اجتماعی» را فراهم می آورد. این واقعیت، ضرورت زندگی معنادار مبتنی بر معرفت وحیانی را اثبات می کند.
تحلیل گفتمان سیاسی غامدی در گذر از مودودی: دولت دینی یا جامعه مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضاد میان طبقات مذهبی و سکولار درمورد دولت اسلامی شروع شد. نقش اسلام در حکومت چیست؟ در پاسخ به آن متفکران مسلمان دو جواب مطرح کردند: نخست، گروهی که اسلام را مساوی با دولت می دانستند. دوم، گروهی که ازنظر آن ها حکومت در اسلام، تنها یک بُعد بوده و ابعاد دیگر اسلام نسبت به آن بُعد سیاسی مهم تر است. غامدی با عبور از رویکرد اول که در آرا و نظرات مودودی نمود داشت و مودودی سخن گوی اصلی آن بود، تفسیر خود از اسلام، قرآن و سنت را بررویکرد دوم قرار داد. از نگاه غامدی، ایجاد یک جامعه اسلامی، مقدم بر دولت اسلامی است. چنین جامعه ای ازطریق انقلاب اسلامی میسّر است و انقلاب راه را برای یک دولت اسلامی فراهم خواهد کرد. این دولت اسلامی از سه گروه تشکیل شده است: مسلمانان، معاهدین و ذمّیان. چنین دولتی مبتنی بر پلورالیسم در مذهب و سیاست است.
بررسی تأثیر دینداری درونی و بیرونی بر انسجام ملی (مطالعه موردی: شهروندان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد انسجام ملی به عنوان یکی از ابعاد اصلی همبستگی اجتماعی، از جمله دغدغه های جدی کشورهای مستقل بوده و از مهم ترین فواید آن، برقراری امنیت ملی است که ارتباط عمیقی با چگونگی پیوند مردم با یکدیگر و مردم با حاکمیت، در قالب انسجام سازی درون یک کشور دارد. امروزه بازشناسی و بازسازی عوامل کانونی مؤلفه های پویا و پایدار «انسجام ملی»، یک ضرورت علمی و الزام پژوهشی است. در این راستا، یکی از عوامل تأثیر گذار بر انسجام ملی در ایران، میزان دینداری موجود در شهروندان جامعه است. این مقاله تلاش دارد ارتباط نظری بین دو مفهوم انسجام ملی و دینداری را در بین شهروندان شهر مشهد، واکاوی کند. پژوهش حاضر با تقسیم دینداری به دو نوع درونی و بیرونی و با استفاده از روش پیمایشی، نشان می دهدکه افزایش دینداری درونی باعث افزایش میزان انسجام ملی شهروندان می شود، این در حالی است که دینداری بیرونی رابطه معناداری با انسجام ملی ندارد.
هویت دینی در جامعه ایرانی: مرور نظام مند مطالعات انجام شده (1380-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت دینی یکی از مهم ترین ابعاد هویت بوده که نقش تعیین کننده ای در هویت یابی افراد ایفا می کند و تقویت این بعد از هویت می تواند موجبات قوام سایر ابعاد و چالش در این حوزه می تواند زمینه ساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که دین رکن اساسی آن جامعه را تشکیل می دهد موضوعیت بیشتری دارد. این مقاله بر آن است تا ضمن مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در بیش از یک دهه گذشته (1380 تا 1392) در حوزه هویت دینی و سنجش آن در جامعه، سیمای کلی هویت دینی را در جامعه ایرانی مورد بررسی، چالش ها و روایت های گوناگون سنجش آن را مورد ارزیابی انتقادی و میزان استحکام سازه های آن را در جامعه ایرانی تحلیل نماید. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر مرور نظام مندی است که در آن پژوهش های منتخب در سطح مشخصات عمومی، اهداف و سؤالات، روش شناسی، متغیرها، یافته ها و نتایج، طبقه بندی و ارزیابی شده اند. به طور کلی، یافته های نشان می دهد که تقلیل گرایی، اعوجاج مفهومی و نبود پایه نظری و روش شناختی منسجم مهم ترین نقاط ضعف سنجه های هویت دینی در این پژوهش هاست. به طور کلی نتایج این پژوهش ها حاکی از وضعیت مثبت هویت دینی و ارتباط مثبت و هم زیستی بین هویت دینی و هویت های رقیب (هویت ملی و هویت قومیتی) بجز هویت مدرن و جهانی می باشد. همچنین عوامل ایجاد تصویر منفی یا مثبت از دین در اغلب موارد ناشی از عوامل برون دینی است تا عوامل درون دینی.
بررسی تجربی رابطه دینداری، خودکنترلی و رفتار انحرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین با راهنمایی ها، احکام و قواعد خاصِ اخلاقی خود فرد را مجهز می کند که با کنترل خویشتن از برخی رفتارها امتناع کند. تقوا در معارف اسلامی معادل خودکنترلی است و خودکنترلی نیز به مثابه یک سد مستحکم در برابر گرایشات رفتاری انحراف آمیز است. تحقیق حاضر در پی آن است تا رابطه دینداری، خودکنترلی و رفتارهای انحرافی را در میان دانشجویان دانشگاه مازندران بررسی کند. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جمعیت این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی93-1392 است که 416 نفر از آنان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفته اند. تحلیل داده ها نشان می دهند: خودکنترلی و دینداری با رفتارهای انحرافی رابطه معکوس و معناداری دارد، اما بین دینداری و خودکنترلی رابطه معناداری مشاهده نشده است. به عبارت دیگر، می توان چنین استنباط کرد که خودکنترلی نقش واسطی در رابطه دینداری و انحراف نداشته، بلکه به طور مستقل بر رفتار انحرافی مؤثر است.
بررسی میزان انطباق مباحث برنامه های اخلاقی رادیو معارف با الگوی اخلاق اسلامی از نظر کمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق، مهم ترین حوزه در فرهنگ اسلامی است و رادیو معارف رسانه ای است که رسالت خود را ترویج معارف، به ویژه مکارم اخلاقی قرار داده است. این تحقیق، با رویکردی توصیفی– تحلیلی، با هدف بررسی میزان انطباق محتوایی برنامه های اخلاقی رادیو معارف با الگوی اخلاق اسلامی به تحلیل محتوای نمونه ای که با روش طبقه ای و منظم از برنامه های این شبکه انتخاب شده، می پردازد. این تحقیق در چارچوب الگوی اخلاق اسلامی که از کتاب جامع السعادات استخراج شده، انجام گرفته و مطالعة خود را بر اساس نمونه ای که با روش طبقه بندی سیستماتیک انتخاب شده، قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که این برنامه ها در بیشتر موارد دارای انطباق کامل با الگوی اخلاق اسلامی نیستند؛ به این معنا که بسیاری از ابعاد، خرده ابعاد و مؤلفه های مباحث اخلاق اسلامی، در این برنامه ها بیان نشده اند. همچنین مباحث بسیاری خارج از الگوی اخلاق اسلامی در این برنامه ها مطرح می شوند که این به کم وزن شدن سهم اجزای اصلی الگو در برنامه ها انجامیده است.
مناسبات عاملیت و ساختار از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا با نگاهی متفاوت از نگاه های غالب اروپامحور، آثار یکی از تراث علمی ایران اسلامی یعنی علامه جعفریe را بررسی و چارچوبی نظام یافته از تلقی ایشان درباره مسئله رابطه ساختار و عاملیت را ساخته و پرداخته کند. این مسئله به عنوان یکی از مهم ترین مسائل کلان جامعه شناسی، در حوزه هستی شناسی اجتماعی قابل بحث است. در این مقاله برای اکتشاف، ساختاربندی و بسط نظریه علامه جعفری به آثار به جا مانده از ایشان رجوع و تلاش شده با نگاهی جامع به تمامی این آثار، دلالت های جامعه شناختی وابسته به این مسئله را استخراج و نظریه صائب ایشان را که به صورت پراکنده در آثار وی وجود دارد تبیین کند. این پژوهش در مقام تحلیل، رویکرد توصیفی−تحلیلی دارد.
به نظر می رسد علامه جعفری درباره مسئله ساختار −عاملیت نگاهی دوگانه دارد. به این معنا که حکمی کلی در مورد عاملان و تمامی ساختارها ابراز نمی کند؛ بلکه معتقد است که هر فرد با یک طبیعت اولیه و خارج از زنجیره عوامل جبری پا به این جهان می گذارد. این مختصات اولیه می تواند هویتی خاص برای فرد به دنبال داشته باشد و به وی نوعی استقلال شخصیت اعطا کند. از سوی دیگر فرد به عنوان یک کنشگر اجتماعی در خلأ رشد نمی کند؛ بلکه پس از ورود به این جهان تحت تأثیر عوامل طبیعی، محیطی و ساختارهای از پیش شکل گرفته اجتماعی و حتی غرایز شخصی و خودِ طبیعی اش قرار خواهد گرفت. نوع حیات فرد و چگونگی مواجهه او با این منابع تأثیرگذار، تعیین کننده اصالت کنش فرد یا اصالت ساختارهای اجتماعی در مورد اوست.
بررسی تجربی رابطه دینداری، خودکنترلی و رفتار انحرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین با راهنمایی ها، احکام و قواعد خاصِ اخلاقی خود فرد را مجهز می کند که با کنترل خویشتن از برخی رفتارها امتناع کند. تقوا در معارف اسلامی معادل خودکنترلی است و خودکنترلی نیز به مثابه یک سد مستحکم در برابر گرایشات رفتاری انحراف آمیز است. تحقیق حاضر در پی آن است تا رابطه دینداری، خودکنترلی و رفتارهای انحرافی را در میان دانشجویان دانشگاه مازندران بررسی کند. روش پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جمعیت این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی93-1392 است که 416 نفر از آنان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفته اند. تحلیل داده ها نشان می دهند: خودکنترلی و دینداری با رفتارهای انحرافی رابطه معکوس و معناداری دارد، اما بین دینداری و خودکنترلی رابطه معناداری مشاهده نشده است. به عبارت دیگر، می توان چنین استنباط کرد که خودکنترلی نقش واسطی در رابطه دینداری و انحراف نداشته، بلکه به طور مستقل بر رفتار انحرافی مؤثر است.
علم اجتماعی مسلمین؛ رویکردها و روش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متفکران مسلمان مسائل و پدیده های اجتماعی جوامع خود را با رویکردها و روش های گوناگونی مورد مطالعه قرار می دهند. این مقاله، با روش تحلیلی ویژگی و ظرفیت این رویکردها و ارتباط آنها با یکدیگر را تحت عنوان «علم اجتماعی مسلمین» مورد بررسی قرار می دهد. رویکرد وحیانی در عصر حضور پیامبر، رویکردهای نقلی، حدیثی، تفسیری، فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی، گزارشگری در دو قلمرو تاریخی و تک نگاری (سفرنامه) و رویکرد خطابی در قالب سیاست نامه ها، فتوت نامه ها و شریعت نامه ها، در تبیین، تفسیر، انتقاد و تجویز در حوزه علم اجتماعی یا ترویج در عرصه اجتماع به کار گرفته شده است. رویکردهای فوق، هرچند از ظرفیت های متفاوتی برخوردار بوده و از روش های متفاوتی بهره می برند، اما در یک نظام طبقه بندی منسجم، با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و علم واحدی به شمار می آیند.
مطالعه بازاندیشی اجتماعی در میان جوانان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاندیشی در مورد خویشتن و عرصه های مختلف زندگی و گزینش از بین بدیل های مختلف، از فرصت هایی است که جوامع جدید در اختیار قرار داده است. این مقاله به بررسی بازاندیشی و عوامل مرتبط در میان جوانان شهر یزد پرداخته است. این پژوهش با روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه، 384 نفر از جوانان شهر یزد را به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که بین زنان و مردان از نظر میزان بازاندیشی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما بین میزان تحصیلات و میزان درآمد با بازاندیشی رابطه معنی داری مشاهده شد. همچنین بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، دینداری و جهان گرایی فرهنگی با بازاندیشی رابطه معنی دار وجود دارد، هر چند رابطه بین دینداری و بازاندیشی رابطه معنی دار و معکوس است. براساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، جهان گرایی فرهنگی و دینداری مهم ترین متغیرهای تبیین کننده بازاندیشی در میان افراد مورد مطالعه است.