فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
69 - 49
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف کاوش فرایندهای اجتماعی ورزش بدنسازی در بین مردان جوان شهر شیراز انجام شده است. در این تحقیق از نظریه زمینه ای استفاده شده است. 15 نفر به عنوان مشارکت کننده در پژوهش حاضر مشارکت داشتند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق به دست آمده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری در خصوص مقولات مختلف مورد مصاحبه، ادامه پیدا کردند. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. نتیجه تحلیل داده ها، دستیابی به پنج مقوله محوری و یک مقوله هسته بوده است. مقولات محوری عبارت اند از: دغدغه های ذهنی و نارضایتی از بدن خود، کسب قدرت و منزلت، عرضه و نمایش خود، رشد فرهنگ مصرفی و فشار تقاضا از سوی جنس مخالف. مقوله هسته نیز عبارت است از بازاندیشی مدرن در مدیریت بدن و خودنمایی بدنی. همچنین یافته ها نشان دادند که بستر و منابعی مانند شرایط و وضعیت منزلتی، شرایط و وضعیت طبقاتی و شرایط و وضعیت خانوادگی در کنار شرایطی از قبیل کسب قدرت و نفوذ اجتماعی و مقبولیت، تمایز و پایگاه خود با دیگران، پذیرش اجتماعی بالاتر در جامعه، خود برتری جویی، فشار هنجاری اطرافیان، کسب منزلت نزد جنس مخالف و تقاضای ها و جذابیت های بدنی جنس مخالف پیوند چند جانبه ای با مقوله هسته پژوهش دارند. همچنین مشارکت کنندگان پژوهش نسبت به پدیده هسته پژوهش واکنش های متعددی داشته اند که از جمله می توان به دو واکنش مقایسه ظاهر با دیگران و دل نگرانی مربوط به ظاهر اشاره کرد.
واکاوی بنیادها و تحولات دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی بنیادها و تحولات آموزش در دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در پرتو انقلاب صنعتی چهارم نگارش یافته است. با بهره گیری از روش فراتحلیل کیفی مبانی نظری و زیرساخت های تحولات ناشی از چهار انقلاب صنعتی بررسی شده است. آنگاه تاثیرات این انقلاب ها بویژه انقلاب صنعتی چهارم بر مراکز آموزش عالی و دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای بررسی گردید. نتایج نشان داده که ضرورت دارد دانشگاههای مهارتی و فنی و حرفه ای در مبانی نظری آموزش های دانشگاهی خود در پرتو تحولات انقلاب صنعتی چهارم بازنگری به عمل آورند. چنین بازنگری عمدتا در حوزه انعطاف، عدم قطعیت، پیچیدگی است. انقلاب صنعتی چهارم بر اساس دو روند نوظهور تعریف می شود: از یک طرف، مبتنی بر نوآوری های کلی و تغییرات در آموزش مهارتی و فنی و حرفه ای سطح پیشرفته و از طرف دیگر تلفیق و همگرایی فناوری ها در انقلاب صنعتی با ترکیبی از انسان و فناوری ها مانند: چاپ سه بعدی، واقعیت افزوده، رایانش ابری، هولوگرام، بیومتریک، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی... را در جهت خدمت بهبود و انطباق یادگیری برای پاسخگویی بهتر به انتظارات جامعه و انقلاب صنعتی چهارم است. در چنین شرایطی نظام صلاحیت حرفه ای با رویکرد ناشی از مبانی نظری انقلاب صنعتی چهارم ظاهر شده است.
بررسی روند توسعه آموزش عالی مهارتی کشور طی 10 سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله و هدف: با توجه به اهمیت روز افزون آموزش های مهارتی و با عنایت به مسائل پیچیده و متعددی که این نوع آموزش ها با آن درگیر هستند، در این مقاله سعی بر این است تا روند رو به رشد این دو زیرنظام که متولیان حوزه مهارتی نظام آموزش عالی کشور هستند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و به نوعی به آسیب شناسی این دو زیرنظام پرداخته شود و خلاء های احتمالی این دو زیرنظام پوشش داده شود. روش کار: ابزار جمع آوری اطلاعات محقق در این تحقیق به صورت روش کتابخانه ای بوده است که همه اسناد چاپی و الکترونیکی را شامل می شود. یافته ها: در یک دهه اخیر روند رشد و توسعه زیرنظام مهارتی شامل دانشگاه جامع علمی کاربردی و دانشگاه فنی و حرفه ای بسیار متفاوت از یکدیگر بوده است به طوری که دانشگاه جامع علمی کاربردی 14273 رشته محل از 37159 (38 درصد از کل کشور) را به خود اختصاص داده است و در سایر موارد دانشگاه جامع علمی در سال تحصیلی 1394 – 1393 با جمعیت 816620 و در همین سال با تعداد 1011 مرکز آموزش عالی با فاصله خیلی زیاد، بالاتر از دانشگاه فنی و حرفه ای ایستاده است. این در حالی است که دانشگاه فنی حرفه ای 1014 رشته محل (7/2 درصد از کل کشور) را دارد و جمعیت آن در سال تحصیلی 1397 – 1396، 221397 نفر بوده و در سال 1399-1398، 173 مرکز آموزش عالی داشته است. نتیجه گیری: یکی از مهم ترین دلایل رشد و توسعه دانشگاه جامع علمی کاربردی نسبت به دانشگاه فنی و حرفه ای را می توان ورود بخش خصوصی و تأسیس مراکز علمی کاربردی خصوصی دانست. دانشگاه فنی و حرفه ای به لحاظ ماهیت کاملاً دولتی و بروکراسی اداری در یک دهه اخیر فقط 8 آموزشکده جدید تأسیس نموده است البته بیش از 10 آموزشکده این دانشگاه طی یک دهه اخیر که به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری واگذارشده ارتقا یافته و تبدیل به دانشکده شده اند که نشانگر حرکت به سمت پایدارسازی حضور و ارائه خدمات می باشد. اسناد بالادستی به ویژه برنامه های توسعه اخیر چون برنامه های چهارم، پنجم و ششم توجه زیادی به زیرنظام مهارتی داشته و به دنبال رشد و توسعه این زیرنظام خاص نظام آموزش عالی بوده اند به طوری که با عناوین مختلف در برنامه های توسعه کشور چون حمایت اداری، مالی، تجهیزاتی و کالبدی و توجه به پیامدها و لزوم تأسیس یک نهاد سیاست گذار جهت یکپارچگی و کارآمدی از آن یاد کرده اند.
بررسی و مقایسه عوامل جامعه شناختی مؤثر بر طرد دانش آموزان ایرانی و افغانستانی (مورد مطالعه: دوره دوم متوسطه شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
287 - 313
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه عوامل جامعه شناختی مؤثر بر طرد دانش آموزان ایرانی و افغانستانی دوره دوم متوسطه شهر کاشان انجام شده است. دراین پژوهش از دو رهیافت روش شناختی کمی (با ابزار پرسشنامه) و کیفی (با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته) بهره گرفته شده است.در بخش کمی حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای توأم با طبقه بندی، برابر با 340 نفر برآورد گردید و در بخش کیفی نیز 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته جهت مطالعه اکتشافی و تعمیق نتایج انجام شده است. یافته های توصیفی بیانگر آن است که میانگین نمره ی طرد اجتماعی دانش آموزان در سطح متوسط به بالا (83/2) است که در مجموع میانگین طرد اجتماعی پسران و دختران افغانستانی بیشتر از پسران و دختران ایرانی است. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که هرچند بین کیفیت زندگی، مشارکت اجتماعی و تبعیض اجتماعی دانش آموزان ایرانی با دانش آموزان افغانستانی تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین سرمایه فرهنگی آن ها با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که در بین گروه پسران ایرانی و افغانستانی، مشارکت اجتماعی و در بین دختران ایرانی و افغانستانی متغیر تبعیض اجتماعی بیشترین تأثیر را بر طرد اجتماعی آنها دارد. همچنین یافته های حاصل از بخش کیفی موجب عمق بخشی و تبیین بیشتر نتایج کمی شد. استدلال نهایی مقاله این است که طرد اجتماعی دانش آموزان، پدیده ای چند بعدی، پیچیده و پنهان است. بسترسازی برای افزایش مشارکت اجتماعی و کاهش تبعیض های اجتماعی ازجمله مهم ترین راهبردهای مقابله ای در مسئله طرد اجتماعی است که مستلزم تعامل بین نهادی و مشارکت نظام آموزش و پرورش با نهاد خانواده و کنشگران نظام آموزشی است.
اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
159 - 188
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار انجام شد.پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. تعداد 22 نفر از زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کمیته امداد امام خمینی(ره) اردکان در بهار 1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ به طوری که هر گروه شامل 11نفر بود. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش بر اساس پروتکل مولفه های توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه توماس وولتهوس(1990)، دریافت کردند؛ در حالی که به گروه کنترل هیچ مداخله ای داده نشد. برای ارزیابی آزمودنی ها از پرسشنامه خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی تیلور و بتز(1983) و پرسشنامه امید به زندگی اسنایدر(1991)، استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی انگیزشی در حوزه کارآفرینی، برافزایش خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار، تاثیر معنادار داشته است.از آنجا که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی- انگیزشی در حوزه کارآفرینی، بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار موثر بود؛ اجرای این مداخله برای زنان سرپرست خانوار در نهادهای حمایتی و در ابعاد وسیع تر به منظور پیشگیری ازآسیب بیشتر به این زنان، پیشنهاد می شود.
تحلیل جامعه شناختی گذشت و ابعاد آن :(مورد مطالعه: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی گذشت و ابعاد آن در میان دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران به انجام رسیده است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی ، تکنیک آن، پیمایش و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1398 و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 نفر برآورد شد. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که " بعد شناختی " (از ابعاد سنجش گذشت) با کسب میانگین 3.250 در دانش آموزان مورد مطالعه وضعیت متوسطی داشته است. " بعد عاطفی " (از ابعاد سنجش گذشت) با کسب میانگین 3.180 در دانش آموزانمورد مطالعه وضعیت متوسطی داشته است. بعد رفتاری از ابعاد سنجش گذشت با کسب میانگین 26/3 در دانش آموزان مورد مطالعه کمی بهتر از وضع متوسط است. " بعد اعتقادی" (از ابعاد سنجش گذشت) با کسب میانگین 3.180 در دانش آموزان مورد مطالعه کمی بهتر از حد متوسط بوده است. در کل، وضعیت گذشت در دانش آموزان مورد مطالعه با میانگین 3.28 (درمقیاس اندازه گیری 1 تا 5) کمی بهتر از حد متوسط است.
مطالعه عوامل مؤثر بر آگاهی از مد و مصرف مد حجاب؛ مورد مطالعه: زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
123 - 141
حوزههای تخصصی:
مد بخشی از فرهنگ مصرف کننده محسوب می شود که مصرف آن، هویت اجتماعی فرد را به نمایش می گذارد. زنان در جامعه اسلامی، از مد حجاب به سبک های مختلف استفاده می کنند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه عوامل مؤثر بر آگاهی از مد و مصرف مد حجاب است. پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی - پیمایشی انجام شده و جامعه آماری زنان محجبه در شهر اصفهان است. داده ها با روش نمونه گیری در دسترس از تعداد 384 نفر جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS انجام شد. نتایج نشان دادند عوامل منابع شناخت مد، سبک لباس پوشیدن و منحصر به فردی مد بر آگاهی از مد مؤثرند و انگیزه مد بر آن تأثیر ندارد. علاوه بر آن، عوامل انگیزه مد، سبک لباس پوشیدن و آگاهی از مد بر مصرف مد حجاب مؤثر بوده اند. نتایج این پژوهش سبب درک بهتر پدیده مد حجاب در جامعه می شوند.
بررسی جامعه شناختی زمینه های تحول موسیقی در ایران دهه 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اساسی این مقاله آن است که در دهه 05 شمسی در مناسبات تولید موسیقی در ایران چه تغییراتی رخ می دهد که موسیقی اعتراضی به عنوان ژانری مستقل سر بر می آورد؟ دهه 05 دهه ای است که مشهور به دهه تولد موسیقی معترض در ایران است. برای پاسخ به این پرسش با استفاده از مفاهیم کلیدی که برای پرداخت نظری پژوهش اهمیت دارند، ابتدا به تعریف مفهوم موسیقی اعتراضی پرداخته ایم و سپس علت انتخاب دهه 05 شمسی را به عنوان بازه انجام این پژوهش شرح داده ایم. موسیقی اعتراضی که ریشه در غرب دارد و در دهه 50 میلادی آغاز می شود، هم زمان با ورود به ایران، مناسبات تولید موسیقی در ایران را نیز دچار تحولاتی می کند. در روش شناسی پژوهش از ساختارگرایی تکوینی پیر بوردیو استفاده شده است که تشکیل و تکوین خرده میدان موسیقی اعتراضی را در سه سطح بررسی می کند: سطح روابط درون میدان، سطح عادت واره های کنشگران میدان و سطح رابطه میدان با میادین دیگر، به ویژه میدان قدرت. در این پژوهش نیز سعی شده است با استفاده از این سه سطح تحلیل که بوردیو استفاده کرده است، تصویر دقیقی از مختصات این میدان برای فهم مناسبات درون آن ارائه شود. نتیجه پژوهش را می توان به این شکل توضیح داد که در شکل گیری و تکوین خرده میدان موسیقی اعتراضی در ایران دهه 50، شیوه برخورد میدان قدرت با موسیقی و کنشگران فعال در این میدان به عنوان عاملی بسیار اساسی ایفای نقش می کند. همچنین پیشرفت های تکنولوژیک در فرآیندهای ضبط از عوامل سخت افزاری مؤثر در این تحولات است. مختصات اساسی جامعه ایران به عنوان جامعه مخاطب موسیقی اعتراضی نیز در شرایط ویژه ای قرار دارد و رشد شهرنشینی، رشد جمعیت جوان تحصیل کرده و همچنین فشارهای بین المللی سیاسی بر حکومت در برخی موارد حقوق بشری که در نتیجه خفقان سیاسی پدید آمده بود، همگی از عواملی هستند که زمینه های تحولات موسیقی اعتراضی در این دوران را شکل می دهند.
نقش معلمان و شاگردان مدارس جدید در انقلاب مشروطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطیت یکی از وقایع مهم در تاریخ معاصر ایران است. این انقلاب پیامدهای مهم سیاسی و اجتماعی در جامعه ایرانی به همراه داشت. تحلیل گران انقلاب مشروطیت، به نقش روشنفکران، علما و بازاریان پرداخته اند، اما این مقاله به نقش گروه هایی همچون معلمان، شاگردان و فارغ التحصیلان مدرسه های جدید در وقوع انقلاب مشروطیت می پردازد. جمع آوری شواهد به روش اسنادی و تحلیل شواهد به روش تحلیل روایت است. براساس اسناد تاریخی معلمان، شاگردان و فارغ التحصیلان مدارس یکی از نیروهای تأثیرگذار در انقلاب مشروطیت بوده اند. برنامه های درسی، معلمان و شیوه آموزشی مدارس، مطالعه کتاب ها و روزنامه های انتقادی، نگرش ها، گرایش ها و مهارت هایی در شاگردان مدارس شکل داد که برای تغییر و اصلاح وضع موجودشان حضوری فعالانه در انقلاب مشروطیت داشتند. این مقاله تأیید این مدعاست که آموزش می تواند جامعه را تغییر دهد.
تبیین شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین (با تأکید بر نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها نظریه محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این در حالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و مردم دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. متغیر های مهمی ازجمله ارزش های اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب گسترش حجم این جنبش ها شد. حجم جنبش ها نیز بر کنترل نیروی اجبار توسط حکومت و مخالفان تأثیر گذاشت و سرانجام جنبش ها را رقم زد. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوه شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش ها بپردازد.
تحلیل سازمان تولید و استانداردسازی در یک جامعه باستانی: رهیافتی به نقش های سفال های تل باکون الف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تزیین ظرف های سفالی در دوره های پیش از تاریخ و قبل از آغاز نگارش، اهمیت ویژه ای داشته است . ساختار و نقش های روی سفال امکان مطالعه اندیشه انسان گذشته را فراهم می آور ن د و وابستگی فکر و ذهن انسان را به محیط های طبیعی و اجتماعی که در آن زیسته و رشد یافته است، آشکار می سازند. بنابراین، با بررسی این نقش مایه ها می توان پیچیدگی های ذهنی، ایدئولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی جوامع باستان را مطالعه و تحلیل کرد. نگارندگان با پژوهش روی « دستور زبانِ » نقش ها و کیفیت زیبایی شناختی سفال های منقوش پیش از تاریخ، سازمان تولید سفال را در یک جامعه باستانی مطالعه کرده اند. جامعه موردنظر در این پژوهش، فرهنگ تل باکون الف است که در اواخر هزاره پنجم و آغاز هزاره چهارم قبل از میلاد در جلگه مرودشت فارس جریان داشته است. تولید سفال در مرحله باکون الف در یک سازمان تولیدیِ استاندارد و به صورت فرایندی تخصصی انجام می پذیرفته است. الزام ها و ضابطه هایی در ایجاد نقش های روی ظروف سفالی این دوره به کار گرفته شده اند که مهم ترین آن ها عبارت ند از: نهادن نقش مایه ها در کادر و قاب، قرینه سازی، تکرار کردن، معکوس کردن و ساعت گرد کردن جهت نقوش، ایجاد نقوش با تکنیک نقش منفی و استفاده از عناصر نقشیِ جداکننده. همچنین، این پژوهش ثابت کرده است که رابطه بین نقش ها و شکل ظروف، نسبی بوده است. دستور زبان و شیوه اجرای نقش ها روی خمره ها، جام ها و کاسه ها نشان داده است که اغلب از الگوهای یکسان و مشابهی در اجرای نقش ها بهره گیری شده است.
مقایسه ادراک انصاف، حمایت اجتماعی ادراک شده و بخشش در مادران کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه- بیش فعالی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
493 - 511
حوزههای تخصصی:
وجود فرزند با اختلال نقص توجه بیش فعالی در خانواده عملکرد خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ادراک انصاف، حمایت اجتماعی ادراک شده و بخشش در مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی انجام گرفت. نمونه 100 نفر (50 نفر برای گروه با اختلال نقص توجه بیش فعالی که به شیوه نمونه گیری هدفمند و 50 نفر گروه عادی که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند) از بین مادران کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی و عادی سنین 12-7 سال مناطق 4 و 8 شهر تهران که در نیم سال دوم تحصیلی 98-97 در حال تحصیل بودند، انتخاب شدند. ابزارهای ادراک انصاف پری، حمایت اجتماعی و بخشش در اختیار آن ها قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی و بخشش مادران دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (p <0.05). بین ادراک انصاف این دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. با توجه به پایین تر بودن سطوح بخشش و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی نسبت به مادران کودکان عادی، این موضوع می تواند ناشی از اثرات سوء، مبنی بر داشتن کودک دارای این اختلال باشد.
سرمایه اجتماعی و مدارا نسبت به مجرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
109 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه نیاز به مدارا و تحمل عقاید و فرهنگ گروه های مختلف بیش از پیش احساس می شود، چراکه تنوع در زمینه های مختلف به حدی رسیده که بدون داشتن حداقلی از مدارای اجتماعی زندگی کردن غیر ممکن خواهد بود. در این تحقیق با تکیه بر نظریات پاتنام و فوکویاما، به طور خاص به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر مدارا نسبت به مجرمان در شهر ساری پرداخته ایم. . برای بررسی مدارا نسبت به مجرمان از تقسیم-بندی کینگ استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی جوانان 35-18 سال شهر ساری بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 400 نفر از آنها با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند؛ همچنین داده های مورد نیاز تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه به روش میدانی گردآوری شده است. تحلیل داده نیز به وسیله ی نرم افزارهای SPSSو Amos انجام گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد سازه اعتماد با دو بعد اعتماد عام و اعتماد بین شخص و سازه روابط با دو بعد روابط رسمی و روابط غیر رسمی بر مدارا نسبت به مجرمان تاثیر مثبت و معنی داشته اند.در نهایت مدل ساختاری تحقیق توانسته است 24 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مدارا نسبت به مجرمان) را تبیین کند.در نهایت مدل ساختاری تحقیق توانسته است 24 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مدارا نسبت به مجرمان) را تبیین کند.
Predicting the Family Function based on Early Maladaptive Schemas and Couples Communication Patterns (Case Study: Education)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was predicting the family function based on early maladaptive schemas and couple’s communication patterns. Methodology: Present study was descriptive from type of correlation. The research population was married female employees working in public and non-public schools of Tehran city and their spouses in 2017-2018 academic years. The research sample was 482 people (241 couples) who were selected by multi-stage cluster random sampling method. The research instruments were the questionnaires of family function (Epstein and et all, 1983), early maladaptive schemas (Young, 1998) and couple’s communication patterns (Christensen and Sullaway, 1984). Data were analyzed by Pearson correlation coefficients and multivariate regression methods in SPSS software version 24. Findings: The results showed that the schemas of disconnection and rejection, impaired autonomy and performance, impaired limits, other directedness and excessive vigilance and inhibition, constructive communication pattern, avoidance communication pattern and demand/retiring communication pattern had a significant relationship with family function. Also, early maladaptive schemas and couple’s communication patterns significantly could predict 52.9 percent of variance of family function (P<0.05). Conclusion: Based on the results of the present study, to promote the family function can be decrease the rate of their early maladaptive schemas and improve the rate of couple’s communication patterns, who for this purpose the use of psychological interventions include schema therapy can be useful.
بررسی درک و تصور کشاورزان از بحران دریاچه ارومیه با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی کشاورزی و کشاورزان به آب وابسته است و چنانچه در آن بحرانی ایجاد شود، دامنه آن ساختارهای کلان اجتماعی را با چالش های متعددی روبه رو می کند؛ با این حال، کشاورزی به طور همزمان قربانی و متهم اصلی در ایجاد بحران آب در جهان شناخته می شود. پژوهش حاضر به دنبال بررسی درک کشاورزان از چگونگی شکل گیری و تداوم و رویارویی آنها با یکی از مهم ترین فجایع زیست محیطی کشور یعنی خشک شدن دریاچه ارومیه است. به این منظور و با به کارگیری رویکرد نظریه زمینه ای، با 28 نفر از کشاورزان حوضه این دریاچه مصاحبه عمیق صورت گرفت و درنهایت، 13 مقوله اصلی از مجموع 438 خرده مقوله اولیه استخراج شد. نتایج نشان می دهند با وجود تمایل ذهنی کشاورزان و به کارگیری راهبردهای محلی برای مداخله و حل بحران، ساختار و بوروکراسیِ حاکم، توانایی سامان دادن به پیچیدگی های مدیریت منابع آب در شرایط جدید را ندارد. آنچه در سراسر مقولات استخراج شده نمایان است، «فروپاشی پیکره بندی نظم پیشین» به منزله مقوله هسته است که در تعامل با دلایل، زمینه ها و راهبردها، توضیح دهنده وضعیت موجود است.
بررسی تاثیر الگوهای همسرگزینی در طلاق قطعی(مورد مطالعه: مراجعه کنندگان به دادگاه های حمایت خانواده شهر تهران از دی ماه 99 تا آخر خرداد 99)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انتخاب همسر و شیوه های متفاوت آن، همواره مد نظر اندیشمندان حوزه جامعه شناسی خانواده بوده است. این پژوهش،بااستفادهاز یکرویکردتلفیقینوینازنظریه «رابطه ناب» گیدنز بامحوریت نوع الگوی همسرگزینی و نظریه «طلاق» دیوید چیلبه این موضوع پرداخته است.رویکرد روش شناختی تحقیق اثبات گرایی است و روش تحقیق، روش توصیفی و تبیینی می باشد. جامعه آماری در این تحقیق، شش مجتمع قضایی دادگاه خانواده در شهر تهران بود. نمونه هارابهصورتتصادفیساده و در دسترسانتخابگردید. حجم نمونه به صورت تقریبی از میزان وقوع طلاق در دی ماه سال 1399 در شهر تهران 2500 تا بوده است که در فرمول کوکران عدد 384 بدست آمد. یافته های تحقیق نشان می دهد که تاثیر همسرگزینی سنتی با همسرگزینی مدرن در طلاق قطعی با یکدیگر متفاوت هستند. میانگین طلاق با سبک همسرگزینی مدرن بیشتر است از میانگین طلاق با سبک همسرگزینی سنتی. در بررسی مدل تحقیق، بار عاملی سبک ازدواج مدرن برابر 89/0 و سبک ازدواج سنتی برابر 71/0 بود. مقدار آماره کای دو برابر 138/76 و سطح معنی داری آمون 000/0 می باشد. با توجه به اینکه مقدار سطح معنی داری آزمون کمتر از 05/0 می باشد، فرض صفر رد شده و با اطمینان 95% می توان گفت هر نوع همسرگزینی در طلاق قطعی تاثیر دارد. با توجه به مقدار ضریب گاما 486/0 می توان گفت شدت وابستگی در حد متوسط می باشد. سبک ازدواج بر وقوع طلاق اثر داشته و سبک ازدواج مدرن اثر بیشتری بر وقوع طلاق داشت.
مطالعه ترس از جرم در بین شهروندان اردبیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم به احساس نگرانی فرد از قربانی شدن به وسیله بزه کاران و مجرمان اجتماعی دارد. این مسئله در شهر اردبیل به دلایل بی سازمانی اجتماعی و کاهش حس اثربخشی جمعی در اثر مهاجرت و به هم خوردن ساختار همگون جامعه در حال افزایش است. هدف اصلی این پژوهش تبیین کیفی ترس از جرم در شهر اردبیل بر مبنای مدل اشتراواس و کوربین است. گرند تئوری (مدل اشتراوس و کوربین)، روش اصلی، ابزار آن مصاحبه عمیق، حجم نمونه 48 نفر، روش نمونه گیری از نوع تعمدی-هدفمند مبتنی بر اصول اشباع نظری است. روش قابلیت اعتماد بر مبنای روش مقایسه های تحلیلی و فن ممیّزی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که مطابق مدل اشتراوس و کوربین مقوله مرکزی (ترس از جرم) به مثابه کاهش اثربخشی جمعی تابعی از عوامل زمینه ای (پایگاه طبقاتی، نوع شغل، جنسیت، وضعیت محله، فضای نابرابر اجتماع، آنومی اقتصادی- اجتماعی، نظام خانواده آشفته و ساختار ناهمگن اجتماع)، علّی (زوال حس شرمساری، زوال هنجار اخلاقی، تجربه بزه دیدگی)، مداخله ای (بی نزاکتی مدنی، بازدارندگی اجتماعی، قانون گریزی اجتماعی، عرفگرایی دینی، تعلق اجتماعی پایین، رفتار پرخطر اجتماعی، دوگانگی سبک زندگی و انطباق اجتماعی منفی) بوده و استراتژی کنشگران در برابر این امر (بی ثباتی و جابجایی سکونتی، اتخاذ تدابیر پیشگیری و توانمندسازی شخصی) و پیامدهای پدیده در اجتماع (بی اعتمادی محلی- اجتماعی، زوال فیزیکی اجتماعی، شکل گیری وندالیسم گرافیتی، بی توجهی جمعی و فرسایش پیوندهای جمعی) است.
آموزش مبتنی بر توسعه پایدار در آموزش عالی با تأکید بر صلاحیت های پایداری دانش آموختگان (مطالعه موردی: دوره کارشناسی صنایع دستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی تغییرات و الزامات اساسی در ساختار آموزش عالی صنایع دستی باهدف کسب صلاحیت های پایداری دانش آموختگان است. چنانچه فلسفه و هدف آموزش عالی تربیت انسان پایدار در نظر گرفته شود، دانش آموخته موفق کسی است که همه صلاحیت های پایداری را کسب کرده و بتواند آن ها را در دانش و کنش خود تلفیق نماید. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از این که: چه نوع اقداماتی در ساختار آموزشی دوره کارشناسی صنایع دستی باید صورت گیرد تا دانش آموختگان صلاحیت های پایداری در این رشته را کسب نمایند؟ در این تحقیق که به روش کیفی و اکتشافی انجام شده، داده های اولیه از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 تن از خبرگان حوزه آموزش صنایع دستی و آموزش برای توسعه پایدار که به صورت هدفمند و گلوله برفی برگزیده شدند، به دست آمد و به روش تحلیل مضمون موردبررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد برای کسب صلاحیت های پایداری، ابتدا باید یکسری اقدام پژوهشی که عبارت است از بازآفرینی محتوای سواد پایداری در رشته صنایع دستی (مبانی نظری، اصول و روش های آموزش، اصول اخلاقی و بینشی) و سپس اقدامات اجرایی- آموزشی که شامل توانمندسازی استادان، گسترش تعاملات برون دانشگاهی، بازنگری برنامه درسی، تغییر روش آموزش به یادگیری فعال و مشارکتی و تأکید بر مهارت های ضروری پایداری است، انجام پذیرد. نتیجه اینکه اگرچه صنایع دستی دارای ظرفیت های مناسبی در مواجهه با توسعه پایدار است، اما برای دریافت نتیجه مطلوب الزامی است آموزش عالی توجه خود را بیش از گذشته به این رشته معطوف نماید تا بتوان به کسب صلاحیت ها و قابلیت های لازم پایداری دانش آموختگان امید بست.
الگویی برای دانشگاه سازگارشونده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف، تحلیل محتوای مقالات تدوین شده در زمینه دانشگاه سازگارشونده در پژوهش های داخلی و خارجی جهت ارائه الگوی دانشگاه سازگارشونده تدوین شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع فراترکیب بوده است. جامعه آماری پژوهش کلیه منابع پژوهشی این قلمرو 38 منبع بود. از این میان، 26 منبع گزینش شد. برای تحلیل داده ها از راهبرد کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته های این پژوهش همسو با دو پرسش؛ 1) مولفه های تشکیل دهنده دانشگاه سازگارشونده چیست؟ و 2) عوامل موثر بر پیچیدگی شرایط در آموزش عالی کدامند؟ ارائه شده است. در پاسخ به پرسش اول؛ در مطالعات داخلی با 6 مقوله فرعی اولیه (علمی آکادمیک، حکمرانی، محیطی، پیچیدگی، ظرفیت های نرم و مالیه دانشگاهی) در قالب 18 مقوله فرعی ثانویه با 175 مفهوم کلیدی دسته بندی شدند. در مطالعات خارجی 6 مقوله فرعی اولیه (علمی آکادمیک، حکمرانی، محیطی، پیچیدگی، ظرفیت های نرم و مالیه دانشگاهی) در قالب 13 مقوله فرعی ثانویه با 160 مفهوم کلیدی طبقه بندی شدند. در پاسخ به پرسش دوم، عوامل موثر بر پیچیدگی شرایط در آموزش عالی با 7 مقوله فرعی اولیه (جهانی شدن، تکنولوژی دیجیتالی، تداخل، مشارکت، دسترسی و فرصت برابر، بازاریابی، رقابت و ارزیابی و تضمین کیفیت) در قالب 11 مقوله ثانویه با 50 مفهوم کلیدی جمع بندی شدند. سپس یافته های دو پرسش با یکدیگر ادغام شدند و در قالب الگوی شماتیک به تصویر کشیده شدند. در پایان بر اساس یافته ها، پیشنهادات سیاستی برای آموزش عالی ایران بیان شده است
مدرسه آینده در ایران: روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارس آینده از دغدغه های مهم نظام آموزشی است که نشان از وضعیت ناپایدار مدارس کنونی دارد. علیرغم انتقادات به نظام فعلی، به ویژه فرهنگ مدرسه، تصویری از مدرسه آینده پیش رو قرار نگرفته است. این پژوهش با همین هدف به روش نظریه زمینه ای به دنبال تدوین مدل مدرسه آینده است. روش پژوهش کیفی-استقرایی است و از روش نظریه زمینه ای استراوس-کوربین استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختمند که به سه روش کدگذاری باز محوری و انتخابی، تجزیه وتحلیل شد. مشارکت کنندگان متخصصان موضوعی در زمینه تعلیم و تربیت واجد شرایط ورود به مصاحبه بودند که از طریق نمونه گیری نظری تا 14 نفر به سطح اشباع داده ها رسید. نتایج با 22 مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علی (توسعه و پذیرش فناوری، سیاست های مشارکتی، توسعه سرمایه ای، تاکتیک های نهادی تفکر آینده نگرانه) پدیده محوری (ایجاد مدرسه آینده)، شرایط زمینه ساز (سیاست های یادگیری، سرمایه های اجتماعی، حساسیت فرهنگی هنری)، شرایط مداخله گر (گفتمان نمایشی، تنازع نهادهای قدرت، مدیریت تفاوت ها، وابستگی منابع) راهبردها (توسعه گفتمان خلاقیت، احیای رسالت مدرسه ای، پذیرش چند فرهنگ گرایی، بازآرایی محیطی، بازاندیشی آموزشی) و پیامدها (شفافیت عملکرد، شوق یادگیری، برون یابی، توسعه دانایی محوری) قرار گرفت. نتایج این پژوهش برای بازشناسی ضعف مدارس فعلی و زمینه سازی برای مدارس آینده مفید خواهد بود.