جامعه شناسی فرهنگ و هنر

جامعه شناسی فرهنگ و هنر

جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز 1399 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

آسیب شناسی طرح های شهری از منظر حق به شهر (نمونه موردی: طرح شهری نواب - گسترش مترو در محله بریانک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر حق به شهر فقرای شهری بافت فرسوده نوسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۴۲۸
بیش از 4 دهه از زمان تهیه و اجرای طرح های شهری به هدف سامان دهی فضای شهری می گذرد، علی رغم همه تمهیدات صورت گرفته، ارزشیابی ها نشان می دهد که این طرح ها در دست یابی به اهداف خود ناموفق بوده اند. از جمله مشکلات اصلی طرح های شهری عدم توجه به مسئله حق شهری شهروندان است. حق به شهر، یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امورشهری است. تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور در آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن می شود. هدف از این مقاله آسیب شناسی طرح های شهری از منظر حق به شهر است بدین منظور محله بریانک که از جمله محلات قدیمی و فرسوده شهر تهران است و طرح شهری نواب و گسترش مترو درمحدوده آن اجرا شده است، انتخاب شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دو طرح های پیاده شده در محله بریانک، نه تنها هیچ تناسبی با مولفه های حق به شهر نداشته ، بلکه مبتنی بر سیاست های غصب و تصاحب فضایی هستند، که در آن به بهانه ارائه خدمات عمومی و نوسازی، زمین را از چنگ جامعه ی محلی درآورده و در قالب فضای باارزش تر در بازار دوباره ادغام می شوند. بهتر است برای چکیده مقاله حداقل کلمه قرار ندهید. در هروصورت این بخش فقط برای این اضافه شده که بتوان به صفحه بعد رفت.
۲.

سیاست های فضایی شهری و وضعیت محله های فرودست (اتنوگرافی نهادی محله های آقازمان، قطارچیان، جورآباد و کورآباد شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست های فضایی حق به شهر اتنوگرافی نهادی محله های فرودست شهری عدالت فضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۰ تعداد دانلود : ۵۰۶
مطالعه محلات فرودست شهری سنندج به مثابه بخشی از فضا های شهری می باشند که در طی یک فرایند تولید و تفکیک فضایی به شکل ویژه ای برساخت یافته اند. به طور کلی، آنچه مشخصاً مفروضه این پژوهش را تشکیل می دهد، تولید فضای اجتماعی از طریق سیاست های فضایی ناکارآمد شهری است که کم وبیش حق به شهرِ شهروندان را با چالش مواجه نموده است. برای گردآوی داده ها از روش اتنوگرافی نهادی استفاده شده است، بر این اساس، با ۳۶ نفر از ساکنان محله های مورد پژوهش شهر سنندج مصاحبه شده است و سعی بر آن بوده که تم ها و مقولات بنیادی ای در پیوند با سیاست های فضایی و حق به شهر استخراج گردند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نمودهای فضایی سیاست گذاری شهری از جمله عدم سیالیت فضایی، عدم مرکزیت فضایی ، نبود خودگردانی فضایی و.. حق به شهر شهروندان را ضایع نموده و عدالت فضایی را با مسئله مواجه می نمایند. این نابرابری های فضایی و تداوم پایمال شدن حق به شهر شهروندان و کاربران فضاهای محلات طرد شده ضرورت بازنگری در سیاست های مزبور و ارائه ی سیاست های جایگزین را ایجاب می کند. سیاست هایی که با اتکا به حق به شهر شهروندان و حق سکونت گاه آنان، از تقلیل کلیت و یکپارچگی شهری به ماکت و فضایی انتزاعی برای کنترل و ابژه سازی شهروندان جلوگیری نماید و فرایند تولید فضای شهری در راستای تحقق عدالت فضایی را در پیش گیرد.
۳.

مطالعه ی کیفی فرهنگ بدن سازی (مردان جوان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت بدن مصرف نمایشی خودنمایی مردان بدنساز بدنسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۳۵۸
تحقیق حاضر با هدف کاوش فرایندهای اجتماعی ورزش بدنسازی در بین مردان جوان شهر شیراز انجام شده است. در این تحقیق از نظریه زمینه ای استفاده شده است. 15 نفر به عنوان مشارکت کننده در پژوهش حاضر مشارکت داشتند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق به دست آمده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری در خصوص مقولات مختلف مورد مصاحبه، ادامه پیدا کردند. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. نتیجه تحلیل داده ها، دستیابی به پنج مقوله محوری و یک مقوله هسته بوده است. مقولات محوری عبارت اند از: دغدغه های ذهنی و نارضایتی از بدن خود، کسب قدرت و منزلت، عرضه و نمایش خود، رشد فرهنگ مصرفی و فشار تقاضا از سوی جنس مخالف. مقوله هسته نیز عبارت است از بازاندیشی مدرن در مدیریت بدن و خودنمایی بدنی. همچنین یافته ها نشان دادند که بستر و منابعی مانند شرایط و وضعیت منزلتی، شرایط و وضعیت طبقاتی و شرایط و وضعیت خانوادگی در کنار شرایطی از قبیل کسب قدرت و نفوذ اجتماعی و مقبولیت، تمایز و پایگاه خود با دیگران، پذیرش اجتماعی بالاتر در جامعه، خود برتری جویی، فشار هنجاری اطرافیان، کسب منزلت نزد جنس مخالف و تقاضای ها و جذابیت های بدنی جنس مخالف پیوند چند جانبه ای با مقوله هسته پژوهش دارند. همچنین مشارکت کنندگان پژوهش نسبت به پدیده هسته پژوهش واکنش های متعددی داشته اند که از جمله می توان به دو واکنش مقایسه ظاهر با دیگران و دل نگرانی مربوط به ظاهر اشاره کرد.
۴.

تحلیلی جامعه شناختی سینمای کمدی در دهه نود (مورد مطالعه: فیلم تگزاس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژانر کمدی ذایقه مخاطب تحلیل محتوا عرف عام کایشه شگرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۲۸۵
سینمای کمدی در ایران تاریخچه ای طولانی و مخاطبانی بسیار دارد. نگاهی به لیست پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران نشان می دهد که این ژانر سینمایی همواره با استقبال گسترده اقشار اجتماعی گوناگون روبرو بوده است و جذابیت ویژه ای برای ذایقه هنری مخاطبان مختلف داشته است. مطالعات برون آکادمیک و نقدهای ژورنالیستی بسیاری درباره این فیلم ها انجام گرفته، اما فقدان مطالعات جامعه شناختی در این حوزه به طرزی نخ نما مشهود و محسوس است. هدف این پژوهش از مطالعه جامعه شناختی سینمای کمدی ایران، و به طور مشخص فیلم تگزاس ، پاسخ به پرسش هایی از این دست است که این ژانر سینمایی غالباً از چه شگردها و تمهیداتی برای جذب مخاطب استفاده می کند و عمدتاً کدام نوع مسائل اجتماعی را بازنمایی می کند؟ رویکرد پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و از روش تحلیل محتوای کیفی برای تجزیه و تحلیل فیلم استفاده کرده است. نتایج تحلیل نشان می دهد که  در این فیلم بیشتر از عناصر کلیشه ای و مقوله ناهماهنگی برای جذب مخاطب بهره گرفته شده است و معیار انتخاب و بازنمایی مسایل اجتماعی بر اساس عرف عام بوده است.
۵.

مطالعه ی داده بنیاد پیدایش حاشیه ها بر پیکر کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه حاشیه نشینی روش نظریه داده بنیاد محلات حاشیه نشین اهواز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۲۴۵
این مطالعه کیفی، با هدف فهم فرایند شکل گیری تجربه حاشیه نشینی در محلات حاشیه نشین شهر اهواز به انجام رسیده است. جمعیت شهری اهواز بر مبنای سرشماری1395 بالغ بر 1184788 نفر است که از این تعداد نزدیک به 400 هزار نفر در سیزده محله حاشیه نشین زندگی می کنند. روش مورد استفاده در این پژوهش، نظریه داده بنیاد به عنوان یکی از روش های اصلی پژوهش کیفی است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و شیوه نمونه گیری هدفمند - نظری با چهل و دو نفر از ذینفعان مرتبط با حاشیه نشینی گردآوری و جهت تحلیل داده ها از پنج شیوه کدگذاری باز و تشخیص مفاهیم، توسعه مفاهیم در جهت ابعاد و ویژگی ها، تحلیل داده ها برای زمینه، وارد نمودن فرایند به تحلیل و یکپارچه سازی مقولات استفاده گردید. بعد از کدگذاری، نه مقوله اصلی از داده ها پدیدار شد که هر یک از مقوله ها به صورت کامل با استناد به متن مصاحبه ها مورد تحلیل قرار گرفته اند. پاردایم ظهوریافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعامل ها و پیامدها است که بر مبنای نتایج پژوهش در بعد شرایط شامل (رخدادهای پربسامد اقلیمی، تجربه مستقیم جنگ، رونق نفتی، ابرمداخلات اصلاحات ارضی و سرکوب عشایر، فرصت های محدود تحرک روستایی) و در بعد کنش–تعامل (شهرخواهی آرمان گرایانه، مهاجرت به مثابه گریز از بن بن بست)، و در بعد پیامدها (اسکان شهری نامطلوب، اشتغال در اقتصاد غیررسمی) است که حول یک مقوله هسته به نام (مهاجرت امیدوارانه، تقلای زندگی بهتر) شکل گرفته اند
۶.

مصرف ایماژهای بدن در میان کاربران اینستاگرام در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصرف ایماژ بدن اینستاگرام نمایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۳۲۳
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایشِ خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایشِ گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگیِ گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصاً تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱