فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۴۱ تا ۶٬۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تعامل نماگرهای مختلف کیفیت زندگی و ضریب تأثیر این شاخص ها بر توسعه منطقه ای و کاهش نابرابری ها در میان استان های ایران انجام گرفته است. بر این اساس شاخص توسعه انسانی و ابعاد مربوطه به همراه پنج شاخص شامل نرخ اشتغال، میزان مشارکت اقتصادی، دسترسی به آب سالم شهری و روستایی و در آمد متوسط خانوار شهری در طول دوره 1375، 1385 و 1390 به عنوان شاخص های پایه جهت سنجش کیفیت زندگی و رشد اقتصاد منطقه ای در میان استان ها به عنوان نماینده توسعه منطقه ای انتخاب شدند. بعد از ایجاد پایگاه داده لازم برای هر کدام از شاخص ها و بررسی توصیفی از وضعیت کیفیت زندگی، بحث همگرایی منطقه ای و تأثیر شاخص های مختلف کیفیت زندگی بر همگرایی میان استان های برخوردار و محروم با استفاده از تحلیل های همگرای بتا و سیگما مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله بیان می دارند که به طور کلی رتبه بندی بین استان ها بر حسب کیفیت زندگی آنچنان تغییری نکرده است اما شاخص های کیفیت زندگی افزایش را نشان می دهند و همگرایی نسبی هم در تحلیل های بتا و هم سیگما ( به استثنای شاخص اشتغال و مشارکت اقتصادی) مشاهده می شود. به عبارتی اگرچه هنوز نابرابری میان استان ها وجود دارد اما کیفیت زندگی در میان تمام استان ها افزایش داشته است اگرچه این حرکت در شاخص های مختلف و ضریب تأثیر آن ها بر توسعه منطقه ای متفاوت بوده است. یافته ها همچنین حاکی از آن اند که همگرایی شاخص های اقتصادی مهم ترین مسئله است و درحالی که این شاخص بیش ترین ضریب تأثیر را بر کاهش نابرابری و فقر داشته، کمترین میزان همگرایی را در استان های مختلف به خود اختصاص داده است.
رویکرد بومی به نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با تأکید بر روش های کمی (مطالعه موردی: دهستان سکمن آباد شهرستان خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط میان عناصر فرهنگی مطرح شده در نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز در روستاهای دهستان سکمن آباد و سطح توسعه یافتگی این روستاها می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور جمع آوری داده ها از روش میدانی (پرسشنامه ای) و کتابخانه ای استفاده شده است. سطح تحلیل تحقیق، خانوارهای ساکن در دهستان سکمن آباد شهرستان خوی می باشد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها، از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه، از تکنیک ویکور استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عناصر خرده فرهنگی شامل «خانواده گرایی»، «وابستگی به دولت» و «تقدیرگرایی» در تمامی روستاهای دهستان مورد مطالعه، و عنصر «عدم اعتماد متقابل» به غیر از روستای ممش خان و عنصر «تصور خیر محدود» بجز روستاهای کلوانیس و ممش خان جزء ارزش های فرهنگی این جوامع به حساب می آیند. همچنین عناصر خرده فرهنگی «محلی گرایی» و «عدم چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آنی» در جوامع روستایی مورد مطالعه جزء ارزش-های فرهنگی آن ها نمی باشد. در گام بعدی با استفاده از تکنیک ویکور اقدام به سنجش سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه گردید که نتایج نشان داد روستاهای گیلدور و زیوه به ترتیب بالاترین و روستاهای کولوس و سنت به ترتیب پایین-ترین سطح توسعه را در میان سایر روستاها دارند. در انتها، از طریق مقایسه میزان تأثیرپذیری روستاهای مورد مطالعه از عناصر خرده فرهنگی مطرح شده در نظریه راجرز، سطح توسعه افتگی این روستاها مشخص گردید. نتایج این مقایسه حاکی از آن است که روستاهایی که تأثیرپذیری کمتری از عناصر فرهنگی یاد شده دارند، نسبت به روستاهایی که این تأثیرپذیری در آن ها بیشتر است، از سطح توسعه بالاتری ، برخوردار می باشند.
راهکارهای علمی: با توجه به این که یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که بین عناصر فرهنگی نظریه راجرز و سطح توسعه یافتگی روستاها در منطقه مورد مطالعه رابطه وجود دارد، فراهم نمودن بستر مناسب برای توسعه در منطقه مورد نظر و انجام اقدامات اجتماعی- فرهنگی با تأکید بر اصلاح فرهنگ روستایی حاکم، امری ضروری می نماید.
اصالت و ارزش: وجه تمایز تحقیق حاضر در تلفیق روش های کمی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و نیز در نظر گرفتن رابطه میان عوامل فرهنگی مورد نظر با میزان توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه می باشد.
فرایند نوسازی بر ظهور مسائل جدید در خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۶
37-7
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نهاد خانواده به موجب مؤلفه های نوسازی، دچار تغییرات مهمی شده و این تغییرات، مسائلی را در برابر خانواده قرار داده است. پژوهش حاضر، تأثیر فرآیند نوسازی بر پیدایش مسائل جدید خانواده در استان مازندران را بررسی کرده است. روش: روش تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری را تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی تشکیل داده اند و حجم نمونه 400 نفر است که با روش نمونه گیری خوشهای انتخاب شده اند. یافته ها : در نقاط شهری، رابطه بین فرآیند نوسازی و نگرش به طلاق و خیانت خانوادگی معنی دار است، اما در نقاط روستایی این رابطه معنی دار نیست. همچنین، شاهد عدم ارتباط بین فرآیند نوسازی و اختلافات خانوادگی در نقاط شهری و روستایی هستیم. در مقابل، رابطه بین فرآیند نوسازی و مصرف نمایشی در نقاط شهری و روستایی، معنی دار است. بحث: طی چنددهه اخیر، نهاد خانواده متأثر از فرآیند نوسازی و پیامدهای آن در سطح فرد و جامعه، تغییرات مهمی را تجربه کرده و با مسائل جدیدی مواجه شده است که برخی از آنها معرف پیشرفت و رفاه و برخی دیگر مبین مسائل اجتماعی آسیب زایی اند که به مثابه عواملی بازدارنده از سرعت پیشرفت و توسعه در جامعه می کاهند.
بررسی رابطه نابرابری های اجتماعی- اقتصادی و طرد اجتماعی گروه ها در کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرد اجتماعی پدیده ای فرآیندی، رابطه ای، چندبعدی، نسبی، مبتنی بر عاملیت است که در سطوح مختلف و در هر زمان و مکان ممکن، در بین گروه های مختلف اجتماعی رخ می دهد. فرآیند طرد/ ادغام اجتماعی گروه های اجتماعی همواره عامل مهمی در نظم اجتماعی جامعه و رفاه و به سامانی گروه ها و افراد است. ازاین رو بررسی وضعیت طرد/ادغام گروه ها و عوامل مؤثر بر آن در کلانشهرها می تواند در تدوین بهتر سیاست های مرتبط با ادغام و رفاه اجتماعی اثرگذار باشد. به این منظور طرد/ادغام گروه های هویتی/ قومی کلانشهر اصفهان در پیوند با دسترسی به فرصت های اجتماعی اقتصادی و در مقایسه با ساکنان بومی برابری اجتماعی سنجش و تبیین گردید. یافته های تحقیق نشان داد همه گروه ها دسترسی یکسانی به منابع ندارند و برخی گروه ها تبعیض اجتماعی بیشتر و طرد اجتماعی به مراتب شدیدتری را تجربه می کنند و بین برابری اجتماعی، دسترسی به منابع و ادغام اجتماعی رابطه مثبتی وجود دارد. با این اوصاف لازم است دولت و جامعه با حمایت های اقتصادی و آموزشی و فرهنگ سازی در راستای برابری اجتماعی، از طرد اجتماعی گروه های آسیب پذیر و ایجاد بی نظمی های اجتماعی و سیاسی ممانعت به عمل آورند.
بررسی رابطه بین عزت نفس، خودمختاری و انصاف با مسئولیت پذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آموزش و پرورش دانش آموزان علاوه بر خواندن و نوشتن نیازمند یادگیری هنرِ زندگی کردن با یکدیگر و مهارت های لازم برای زندگی اجتماعی هستند و این باید در برنامه تحصیلی در نظر گرفته شود . آشنایی با این مهارت و عوامل تأثیر گذار بر آن می تواند اولین قدم برای هر نوع برنامه ریزی در این زمینه باشد. این مقاله تحقیقی در پی بررسی عوامل مؤثر بر میزان مسئولیت پذیری دانش آموزان به عنوان یکی از بایسته ها و مهارت های اجتماعی است. در این پژوهش بر اساس الگوی نظری تحقیق اثر متغیرهای انصاف، رابطه گرم، فرصت خودمختاری، عزت نفس، خودپنداره و خودمختاری ادراک شده به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری دانش آموزان بررسی می شود 360 نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهرستان ورامین، از بین مدارس عادی وسط شهر، عادی حاشیه شهر، غیرانتفاعی، نمونه، شاهد و تیزهوشان، جمعیت نمونه این مطالعه را تشکیل می دهند. نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد که مهمترین متغیر مؤثر بر میزان مسئولیت پذیری دانش آموزان، خودمختاری ادراک شده است، به این معنی که افرادی که درک بالایی از کنترل دارند، مسئولیت پذیرتر هستند. متغیرهای رابطه گرم و انصاف اولیای مدرسه و پذیرفتن نقش فعال دانش آموزان (فرصت خودمختاری) در مدرسه، به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تأثیر بر عزت نفس، خودپنداره و خودمختاری ادراک شده، بر مسئولیت پذیری دانش آموزان تأثیر معنادار دارند.
دیالکتیک نو
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، ساختار منطقی کاپیتال (سرمایه) مارکس مورد تمرکز پژوهشگران تازه ای قرار گرفته و در جهان انگلیسی زبان مناقشاتی را برپا کرده است. رهبری این جریان بر عهده ی گروهی از محققان آمریکایی و اروپایی بوده که هدف مشخص شان بازخوانی سرمایه بر اساس ارجاع گسترده به آن چه دیالکتیک های نو یا دیالکتیک نو خوانده می شود است. همان طور که خواهیم دید افرادی که وسیعا گرداگرد این پژوهش مستقرند، مارکس و دیالکتیک نو را با گرایش نظری واحدی مورد خوانش قرار نمی دهند. از هنگامی که کار مشترک نمایندگان این گروه در سال 1991 آغاز شد، آن چه آنان را در یک اتحاد گرد هم می آورد، باور مشترکشان به این است که مارکس در سازمان یابی و حرکت استدلال های سرمایه، از عناصری برگرفته از دو کتاب منطق هگل بهره جسته و این امر باید در مرکز توجه قرار داده شود. علاوه بر این، همان طور که «فرد موسلی» در مقدمه اولین جلد از مجموعه مقالات درباره پژوهش های دیالکتیک نو خاطرنشان می کند، همکاران در این مجموعه نوشتار ها پذیرفته اند که تفسیر منطقی-تاریخی انگلسی از سرمایه را می بایست رد کرد. موسلی در ارتباط با انگلس می نویسد: مقولات منطقی مارکس در سرمایه با دوره بندی ایده آل شده ای از روند حقیقی تاریخ در تلازم است. واضح ترین و اثرگذارترین سویه این تفسیر، فرض می کند که موضوع بخش اول از جلد اول سرمایه، نه سرمایه داری، بلکه تولید کالایی ساده پیشاسرمایه داری است، به طوری که تولیدکنندگان خود مالک ابزار تولید هستند و هیچ کارمزدی ای وجود ندارد.
نقش متغیرهای فشار در تبیین نگرش نسبت به مصرف الکل: مطالعه موردی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان نظریه های موجود در حوزه انحرافات اجتماعی، نظریه فشار عمومی رابرت اگنیو طی دو دهه گذشته از اعتبار قابل توجهی برخوردار بوده است. در این نظریه، علت تفاوت رفتار انحرافی ای همچون مصرف الکل به احساسات منفی؛ مانند افسردگی و خشم برمی گردد. امروزه مصرف مشروبات الکلی و سایر مواد غیرقانونی توسط دانشجویان، یکی از مهم ترین مسائل بهداشتی و روانی است که بسیاری از کشورهای جهان تا حدودی با آن درگیر هستند. تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش دانشجویان نسبت به مصرف الکل انجام گرفته است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. جمعیت تحقیق، متشکل از کلیه دانشجویان دانشگاه مازندران است. در-مجموع، 467 نفر (309 دختر و 158 پسر) از این دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق، نظریه فشار عمومی اگنیو بوده است. یافته ها نشان می دهد که بین دختران و پسران از لحاظ گرایش به مصرف الکل تفاوت معناداری وجود دارد. پسران نسبت به دختران گرایش بیشتری به مصرف الکل دارند؛ اما بین دختران و پسران از لحاظ احساسات منفی؛ همچون خشم و افسردگی تفاوت معناداری وجود ندارد. یافته های تحقیق، فرضیه های نظریه فشار را چندان تأیید نکردند و نتایج تحقیق تنها فرضیه های مبتنی بر اینکه حضور محرک منفی و خشم بر نگرش به مصرف الکل مؤثر است را تأیید کرده است.
درآمدی بر نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی (با تأکید بر نقش محوری عوامل جامعه شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید علم، فرایند شکل گیری و توسعه مرزهای دانش و نیز چگونگی تغییر و تحولات علمی از مسائلی است که مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه علم بوده و دیدگاه هایی نیز در این باره ارائه شده است. اگر چه می توان گفت که امکانِ توسعه، پیشرفت و حتی دگرگونی علم مورد توافقی همگانی است، اما در اینکه این پیشرفت و تحول مدیریت پذیر است یا خیر، بحث و گفتگو وجود دارد. نوشتار حاضر تلاش می کند با نگاهی اجمالی به نظریات پیشرفت علم در ادبیات موجود، با رویکردی قیاسی استقرایی و با استفاده از روش های فراتحلیل، نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی را تبیین کند. در این نظریه چهارچوب کلان، عناصر کلیدی و مؤثر در تحول علوم انسانی احصاء و با اولویت سنجی و وزن دهی هر کدام، چگونگی ترابط و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر در راستای تحول در علوم انسانی بررسی می شود. عوامل جامعه شناختی، یعنی نهادهای سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و رسانه در سپهر ارزش های دینی و اصول عقلانی مهم ترین عوامل تأثیرگذار در مدیریت تحول علوم انسانی به شمار می آیند.
استعاره های زیستی و نظریه های جامعه شناسی کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند مباحث مربوط به استعاره از دیرباز کانون توجه حوزه های مختلف به ویژه مطالعات ادبی بوده اما استفاده هدف دار و منظم از آن در متون علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی امری جدید است. استعاره و تمثیل در تولید ایده ها، فرضیه ها و نظریه ها نقش عمده ای دارند. این مقاله با استفاده از روش اسنادی، افزون بر واکاوی مبادی معرفتیِ استعاره، به تأثیر استعاره های زیستی در نظریه های جامعه شناسان کلاسیک از قبیل کنت، اسپنسر، مارکس، سامنر، دورکیم و پارسونز می پردازد. بر اساس مطالعات در متون تطورگرایی اجتماعی، در کنار استعاره های مکانیکی، منطقی، اخلاقی، استعاره های زیستی زیادی در ادبیات جامعه شناختی کلاسیک وجود دارند. گرچه امروزه استعاره های زیستی در میان جامعه شناسان متأخّر، استعاره های مرده و غیرفعال محسوب می شوند؛ اما مبادی و پیش فرض های معرفتی دیدگاه های جامعه شناسان متقدم به ویژه تطورگرایی اجتماعی را فراهم کرده است؛ یعنی آنها در بطن پارادایم تکامل گرایی رشد کرده و تأثیرهای شگرفی در تخیّل اجتماعی، جامعه شناسان اولیه داشته اند. سرانجام، در جامعه شناسی متأخّر چرخشی در استفاده از استعاره های زیستی به استعاره ها و مدل های صوری مشاهده می شود
نظریة تلفیقی هابرماس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریة هابرماس بسیار گسترده و چندوجهی است. این نظریه درواقع بازسازی و تکمیل نظریات اندیشمندان کلاسیک و معاصر است. او از جامعه شناسان بسیاری ایده گرفته و در نظریة خود استفاده کرده است. همچنین رد پای نظریه پردازان، فیلسوفان و روان شناسان پرشماری را می توان در اندیشه های هابرماس مشاهده کرد. مطالعة کتاب ها و مقالات فراوان هابرماس و آثاری که دربارة این جامعه شناس مشهور نوشته شده، نشان می دهد که مفاهیم اساسی نظریات وی بر اساس نظریات اندیشمندان کلاسیکی چون ماکس وبر، امیل دورکیم، کارل مارکس و نظریات مکتب فرانکفورت و مکتب انتقادی بنا شده است. در این مقاله به چگونگی استفادة هابرماس از نظریات دو نظریه پرداز مشهور، یعنی وبر و مارکس، و در نهایت نظریه تلفیقی وی پرداخته ایم.
«مفهوم» در جامعه شناسی: چیستی، چگونگیِ شکل گیری و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه شناسی و نظریه های اجتماعی، مفهوم نقش بسیار مهمی دارد. مفاهیم زیادی وضع شده اند و آثار زیادی هم برای توضیح این مفاهیم نوشته شده اند. مسئله این است که مفاهیم چه هستند؟، چگونه شکل می گیرند؟ و چه کارکردایی برای علم دارند؟ و صاحب نظرانی که بیشتر از بقیه به مفهوم توجه داشته اند این سوالات را چگونه توضیح داده اند. کانت از مقولات به مثابه مفاهیم ماقبل تجربی سخن می گفت، هگل روی خود-تکاملی مفهوم تأکید می ورزد، مارکس برعکس هگل، مفهوم و دیالکتیک مفاهیم را بازتاب جهان واقعی می داند، نیچه بر روی ماهیت استعاری مفاهیم متمرکز است و آن ها را گورستان ادرکات تلقی می کند. دورکیم برعکس کانت، بر ماهیت پسینی و اجتماعی مفاهیم تأکید دارد و بلومر بر نقش کلیدی مفاهیم در علم و کارکردهای آن تمرکز دارد. صاحب نظران مذکور گرچه فیلسوف یا جامعه شناس هستند ولی رهیافت آن ها در تحلیل مفاهیم در وهله اول، منطقی، سپس، روان شناختی و ادبی، و در وهله آخر، اجتماعی یا فرهنگی است.
مقاومت، ممارست و مماشات گفتمانی: قلمروهای گفتمان و کارکردهای نشانه – معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان از دیدگاه زبانشناختی به کنشی فردی اطلاق می گردد که نتیجه استعمال زبان است. چنین کنشی که تجارب بیرونی و زیسته گفته پرداز را به همراه کنکاشِ درون زبان به حوزه گفتمان منتقل می کند ما را با ویژگی های متفاوت و متنوعی مواجه می سازد که این تحقیق فقط بخشی از آن را برجسته می سازد. از میان کارکردهای مختلف گفتمان سه ویژگی مقاومتی، ممارستی و مماشاتی وجوهی هستند که مبنای شکل گیری بسیاری از گفتمان ها به شمار می روند. تاکید بر این سه ویژگی به این دلیل است که هر کنش گفتمانی قبل از هر چیز آزادسازی میزانی از انرژی است که فرآیند گفتمانی و پویایی آن را تضمین می کند. همین انرژی است که سبب ایجاد فضای مقاومت، ممارست و یا حتی مماشات گفتمانی می گردد. مقاومت گفتمانی سبب می گردد تا یک وضعیت ایجابی و تثبیت شده نفی شود و وضعیتی متفاوت و جدیدی جایگزین آن گردد. مهمترین نتیجه نفی کارکرد ایجابی یک گفتمان ورود به چشم انداز جدیدی است که مسیر حرکت گفتمانی را باز نموده و می تواند شرایط رشد و استعلای آن را فراهم سازد. کنش های گفتمانی همواره امکان تمدید حضور خود را در فرآیندی متفاوت از آنچه برای آن ها ترسیم شده است دارند. جریان های کنشی دارای آستانه مقاومت متفاوت هستند. با وارد کردن میزانی از انرژی به یک جریان می توان مسیر حرکت آن را تغییر داد. مقاومت و ممارست قدرت گفتمانی را بازتعریف می کنند. به همین دلیل قدرت می تواند با گستره کمّی، حضور خود شرایط ایجابی را تغییر دهد. اما گاهی نیز تقلیل و تضعیف همین گستره کمی نوعی ممارست جهت بهبود کیفی حضور است. به همان میزان که اسطوره سازی، مقاومت گفتمانی را افزایش می دهد به همان میزان نیز جذب و حل شدن در گفتمان های جاری شرایط مماشاتی حضور را افزایش می دهد. ویژگی مقاومتی گفتمان راه را بر استعلای ساحت حضور کنش گران گفتمانی می گشاید.چنین مقاومتی امکان جابجایی کنش ها و جلوگیری از انجماد آن ها را فراهم می کند. اینک باید دید چگونه و بر اساس چه کارکردهایی گفتمان وارد مسیر پویای ممارست و به پشتوانه آن تغییر وضعیت های ایجابی و تثبیت شده می گردد ؟ هدف اصلی این مقاله بررسی و تحلیل سه ویژگی مقاوتی، ممارستی و مماشاتی گفتمان از دیدگاه نشانه – معناشناسی جهت تبیین این موضوع مهم است که گفته پردازی فضایی چالشی است که استحاله و استعلای معنا در آن وابسته به تغییر شرایط ایجابی به شرایط سلبی و یا پویاجهت جلوگیری از رسوب معناست.
ارزیابی اثر توزیع درآمد، تورم و نرخ باسوادی بر میزان سرقت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خسارات جانی و مالی فراوان پدیده سرقت، دولت ها را از همان ابتدا به مبارزه با این پدیده وادار کرده است. برای مبارزه اساسی با پدیده سرقت باید با علل آن به مبارزه برخاست؛ نه با معلول. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثر توزیع درآمد، تورم و نرخ باسوادی بر میزان سرقت در ایران در فاصله زمانی فصل اول سال 1363 تا فصل چهارم سال 1391 با استفاده از روش هم انباشتگی یوهانسن- جوسیلیوس است. نتایج حاصل از پژوهش دلالت بر این دارد که اثرگذاری ضرایب متغیرها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری نیز معنی دار هستند؛ به طوری که هریک از متغیرهای نابرابری درآمدی و نرخ تورم تأثیر مثبت بر میزان سرقت و متغیر نرخ باسوادی تأثیر منفی بر میزان سرقت دارد.
مطالعه رابطه سرمایه فرهنگی خانواده، مدرسه و دانش آموز با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش موفقیت تحصیلی است. پژوهشگران نشان داده اند که افزایش درآمد و سرمایه مالی خانواده باعث موفقیت تحصیلی دانش آموزان شده است. در این پژوهش علاوه بر مفهوم سرمایه فرهنگی خانوده دو متغیر جدید سرمایه فرهنگی دانش آموزی و سرمایه فرهنگی مدرسه ای نیز مطرح شده است. سؤال تحقیق به صورت زیر بیان شده است: رابطه سرمایه فرهنگی حاصل از خانواده مدرسه و دانش آموز با موفقیت تحصیلی دانش آموزان چگونه است؟جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر سال چهارم در سطح مناطق 20 و 6، 1 تهران است. برای ارزیابی تجربی فرضیات، 300 نفر از دانش آموزان دختر به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای داوری در باب فرضیات، از روش تکنیک تحلیل رگرسیون بر مبنای داده های فازی استفاده شده است. نتایج پژوهشی نشان داد که سرمایه فرهنگی خانواده و سرمایه فرهنگی مدرسه ای رابطه معناداری با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد و دانش آموزان طبقات پایین با بهره گیری از سرمایه فرهنگی به موفقیت تحصیلی دست یافته اند. همچنین سرمایه فرهنگی در حضور پایگاه اجتماعی- اقتصادی و نوع مدرسه تأثیر بیشتری بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد.
بررسی فرهنگی- حقوقی زیان های معنوی ناشی از رسانه ها بر نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی در برابر سایر پدیده های اجتماعی از جمله رسانه از حقوقی برخوردار است. برخی از حقوق معنوی خانواده در قوانین و برخی هم در منابع اسلامی ذکر شده است. تبیین کامل این حقوق در برابر رسانه و تعیین کردن مواردی که رسانه ها این حقوق را نادیده می گیرند و منجر به ورود ضرر معنوی به نهاد خانواده و اعضای آن می شوند، ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش تلاش شده است که از بین ارکان مسئولیت مدنی و رژیم جبران خسارات معنوی به مطالعه عنصر ضرر و زیان پرداخته شود و زیان های معنوی ناشی از رسانه ها بر نهاد خانواده و اعضای آن بررسی و تحلیل گردد. این پژوهش مقدمه ای است برای اینکه در آینده با طراحی رژیم جبران خسارات معنوی ناشی از رسانه ها در نظام حقوقی ایران، قاضیان عادل بتوانند در پرونده های حقوقیِ رسانه ای، با اثبات استقرار ارکان سببیت به لزوم جبران آن حکم کنند و هیچ ضرر معنوی رسانه ای بدون جبران باقی نماند.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی و معیشتی روستانشینان در تخریب اراضی (مطالعة موردی: حوضة آبخیز قوری چای در شمال استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب زمین فرایندی فیزیکی است که ریشه های محکمی در علل اجتماعی و اقتصادی و محیط سیاسی و فرهنگی ای که استفاده کنندگان اراضی در آن عمل می کنند دارد. تخریب زمین و به ویژه فرسایش خاک به عنوان فرایندی فیزیکی، دارای سابقة طولانی مدت مطالعه است. از مدت ها پیش مشخص شده است که تمرکز انحصاری بر فرایندهای فیزیکی صرفاً توضیحی جزئی از علل تخریب به دست می دهد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر فرایند های فرسایشی در حوضة آبخیز قوری چای پرداخته است. به منظور گردآوری اطلاعات موردنیاز از روش های بررسی اسنادی، مشاهده، مصاحبه، روش های پیمایشی و ارزیابی سریع روستایی برای تعیین شرایط اقتصادی- اجتماعی و معیشتی ساکنان حوضة آبخیز قوری چای استفاده شد. نتایج نشان می دهند که مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی حوضه در شیوة بهره برداری آنها از منابع طبیعی تأثیر گذاشته و منجر به تخریب اراضی شده است. به نظر می رسد اکثر مشکلات و تخریب اراضی در این حوضه ریشه در عوامل اقتصادی و اجتماعی دارند.