فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به موقعیت جغرافیایی و ویژگی های زمین ساختی ایران، مراکز جمعیتی، همواره در معرض انواع مخاطرات طبیعی، به خصوص زلزله بوده و آسیب های جانی و مالی فراوانی را متحمل شده اند. نویسندگان این مقاله اعتقاد دارند که با استفاده از روش ها و سیاست های مناسب مدیریت شهری، به ویژه برنامه ریزی کاربری زمین، می توان میزان آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله را کاهش داد. در این مقاله ، رابطه بین کاربری زمین و آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله در 5 محله ناحیه 3 شهرداری (بخش مرکزی) شهر سبزوار بررسی شده است. این پژوهش از جهت هدف، از نوع پژوهش های اکتشافی و کاربردی و از نظر روش، از نوع پژوهش های توصیفی-تحلیلی است. داده و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی جمع آوری شد و پایگاه اطلاعاتی لازم در محیط نرم افزاری Arc GIS تشکیل گردید. در این مقاله، میزان آسیب پذیری بافت فرسوده ی محدوده ی مورد مطالعه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و مدل تحلیلی f (K1, K2,…, K8) برآورد شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، حدود 23 درصد محدوده ی مطالعه دارای آسیب پذیری نسبتاً زیاد در برابر زلزله است. همچنین، محله یک دارای بیشترین آسیب پذیری نسبت به کل محلات است و از نظر بیشتر معیارهای مربوط به کاربری زمین دارای شرایط نامناسبی می باشد. بنابراین، بین برنامه ریزی کاربری زمین و آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله، رابطه وجود دارد و از طریق برنامه ریزی کاربری زمین می توان میزان آسیب پذیری مناطق شهری در برابر خطر زلزله را کاهش داد.
ارزیابی تاب آوری کالبدی شهردر برابر زلزله (نمونه موردی: شهر پیرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
131 - 146
حوزههای تخصصی:
اصولا زلزله یکی از سوانح طبیعی است که تأثیرات مخربی بر سکونتگاه های انسانی برجای گذاشته و تلفات جانی و مالی سنگینی بر ساکنان آنها وارد می سازد. در عین حال آسیب پذیری بخش کالبدی شهر تأثیر مستقیمی در تلفات انسانی ناشی از بحران دارد. معمولا آسیب پذیری در نتیجه ساخت و ساز های بی رویه در حریم گسل ها، عدم رعایت ضوابط و استانداردها، توزیع نامناسب جمعیت و امکانات در سطح شهر تشدید می شود. تحلیل چگونگی تاب آوری در برابر تهدیدات و کاهش اثرات آن، با توجه به نتایجی که در بر خواهد داشت و تبیین رابطه تاب آوری کالبدی با این مخاطره طبیعی ضروری به نظر می رسد. اینک در پژوهش حاضر به ارزیابی میزان تاب آوری بلوک-های شهری در پیرانشهر پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد که با بهره گیری از مدل ANP و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برآورد علمی از میزان تاب آوری شهر با استفاده از داده های مکانی و غیرمکانی به عمل آمده است. نتایج حاصله از تحلیل یافته ها، نشان می دهد که 27 درصد مساحت شهر دارای تاب آوری کم و خیلی کم، 56 درصد تاب آوری متوسط و 17 درصد تاب آوری زیاد می باشد. از این رو در بُعد فضایی شهر، مساکن وسایر عناصر کالبدی واقع در محله های قدیمی شهرو با قدمت بالا (قسمت های جنوب، غرب و شرق شهر) آسیب پذیرتر از محله های تازه ساخت شهر (شمال و شمال شرقی شهر) می باشند که مدیریت شهری و برنامه ریزان ملی و منطقه ای با بهره گیری از این یافته ها می توانند در جهت ارتقای تاب آوری شهر بهره برداری مناسبی نمایند.
پیش بینی بارش های سنگین غرب کشور بر اساس برآوردهای رادار هواشناسی با استفاده از روش Z-R(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
59 - 74
حوزههای تخصصی:
میزان بارش اندازه گیری شده توسط رادار با میزان بارش دریافت شده در سطح زمین تفاوت دارد. این اختلاف علل متعددی دارد که برخی از آن ها به ماهیت رادار و برخی دیگر به شرایط آب وهوایی هر منطقه مربوط می شود. در نتیجه برای تعیین میزان بارش های دریافتی در سطح زمین از داده های حاصل از رادار، باید داده های رادار را بر اساس داده های زمینی تصحیح کرد. پیوند میان بارش و بازتابندگی رادار نمایی است از z=aRb. اگر مقادیر ضرایب این مدل درست انتخاب نشوند برآورد مقدار بارش توسط رادار با اشتباه همراه می شود. اندازه و توزیع چکه های بارش اثر زیادی بر مقادیر ضرایب این مدل دارد. دامنه ی وردش در ضرایب این مدل بسیار زیاد است. دراین پژوهش از داده های رادار کرمانشاه به عنوان نماینده غرب کشور استفاده شد. ایتدا بارش های 26 تا 27 آبان سال 1394 و 10 تا 12 آذر سال 1395 ایستگاه های کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصرشیرین، اسلام آباد، کنگاور، روانسر، سنقر، گیلان غرب، جوانرود، هرسین، سومار و تازه آباد که در محدوده ی 30 تا 100 کیلومتری رادار کرمانشاه جا گرفته اند، بررسی شد. در بارش اول برای هریک از نقاط مورد مطالعه، زاویه ی ارتفاع بهینه ی پرتو انتخاب و رابطه ی مربوط به آن نقطه استخراج و ضرایب تصحیح بدست آمد. با استفاده از این رابطه مقدار بارش برآوردی رادار از 31 درصد به 96 درصد افزایش یافت و میانگین مجموع بارش برآورد شده رادار از 9/8 به 4/32 میلی متر رسید که از میانگین واقعی فقط 1 میلی متر کم تر است. در بارش دوم، با استفاده از داده های بارش تمام نقاط مورد مطالعه، فقط یک معادله استخراج شد و ضرایب تصحیح رادار به دست آمد. نتایج برآورد بارش رادار به این روش نیز با تقریب خوبی مورد قبول بود و میانگین مجموع بارش برآورد رادار از 6/9 به 5/23 میلی متر افزایش یافت که 4 میلی متر از مقدار واقعی کم تر بود.
ارزیابی ریسک اجرای طرح جنگلداری بر تغییرات تراکم مکانی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با رهیافت مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مدل سازی تغییرات مکانی تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل با توجه به ساختار اکوسیستم جنگل و فعالیت های طرح جنگلداری به عنوان یک مخاطره زیست محیطی می باشد. واحدهای همگن محیط زیستی با استفاده از منابع اکولوژیکی و سیستم اطلاعات جغرافیایی ، تهیه گردید . در این تحقیق به کمک شبکه های عصبی مصن وعی ، تراکم پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل بر اساس متغیرهای اکولوژیکی و انسانی شبیه سازی شد. شبکه پرسپترون چندلایه با یک لایه پنهان و 4 نرون در هر یک از لایه های مخفی و آرایش نهایی 1-4-23، با توجه به بیشترین مقدار ضریب تبیین آزمون شبکه (معادل 8576/0) و کمترین مقدار میانگین مربعات خطا و میانگین خطای مطلق (به ترتیب معادل 866/0 و 736/0)، بهترین عملکرد بهینه سازی توپولوژی را نشان می دهد. بر اساس نتایج آنالیز حساسیت، عوامل اکولوژیکی و انسانی شامل تراکم تاج پوشش توده، تراکم دام در جنگل، شدت فرسایش خاک و شدت کوبیدگی آن به ترتیب بیشترین تاثیر را در تغییرات پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل از خود نشان دادند. نتایج حاصله در این تحقیق در چهارچوب روش تجزیه و تحلیل سیستمی منجر به مدل سازی پوشش گیاهی زیرآشکوب جنگل در ارزیابی مخاطرات محیط زیستی طرح های جنگلداری و طراحی سامانه پشتیبان تصمیم گیری شده است که می تواند راه گشای تصمیم گیری در مورد ساختار طرح و اجرای پروژه های مشابه در مکان های مشابه باشد.
اندازه گیری غلظت گاز رادون در آبهای زیرزمینی دشت جیرفت و تعیین ارتباط آن با گسل های منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
269 - 284
حوزههای تخصصی:
گاز رادون یکی از عوامل اصلی سرطان ریه محسوب می شود، انتشار این گاز در منابع آبی می تواند باعث مخاطرات زیست محیطی عمده ای شود. هدف از این تحقیق اندازه گیری غلظت گاز رادون محلول درآب های زیرزمینی دشت جیرفت و تعیین ارتباط آن با گسل های فعال در منطقه است. در این راستا 40 نمونه آب از چا ه های محدوده دشت جیرفت تهیه و با استفاده از دستگاه RAD7 غلظت گاز رادون محلول در آنها محاسبه شد. طبق نتایج بدست آمده 67 درصد از چاه های منطقه مورد مطالعه دارای غلظت گاز رادون بیش از حد مجاز هستند. با انجام عملیات درونیابی، نقشه پهنه بندی میزان غلظت گاز رادون تهیه شد و منطقه مورد مطالعه به چهار کلاس بسیار بالا، بالا، متوسط و کم به لحاظ غلظت گاز رادون طبقه بندی شد. به طوری که منطقه ای در حدود 54000 هکتار در محدوده با غلظت بالا و خیلی بالا قرار دارد. در این بین شهر جیرفت در بخش غلظت بالای گاز رادون قرار گرفته است. جهت تعیین ارتباط بین غلظت بالای گاز رادون و گسل های منطقه از روش وزن های نشانگر استفاده شد. نتایج حاصل از این روش نشان می دهد که بین چا ه های دارای غلظت بالا و خیلی بالای گاز رادون و گسل های اصلی منطقه ارتباط بالایی وجود داشته و به لحاظ کمی بیشترین ارتباط در فاصله 1000 متری از گسل ها به دست آمد و با فاصله گرفتن از امتداد گسل ها این ارتباط نیز کمتر می شود.
ریز پهنه بندی خطر سیلاب در شهر لامِرد با استفاده از AHP، GIS و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
وقوع سیلاب به عنوان یکی از مهم ترین مخاطرات محیطی با اثرگذاری بالا در عرصه های شهری محسوب شده که محیط، انسان و دارایی های انسانی را به صورت دائمی مورد تهدید قرار می دهد. در این پژوهش با استفاده از م دل تحلیل سلسله مراتبی، منطق فازی و تلفیق آن با امکانات سیستم اطلاعات جغرافیایی، پدیده سیلاب در شهر لامِرد در جنوب استان فارس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای ریز پهنه بندی خطر سیلاب از 8 معیار تاثیرگذار در سیل خیزی شهر لامرد شامل معیارهای طبیعی(فاصله از آبراهه، زمین شناسی، شیب) و انسانی(شبکه معابر، پل های شهری، کاربری های مسکونی، کاربری های کشاورزی - جنگلی و قابلیت اراضی) استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، پهنه مستعد خطر سیل به صورت نواری وسیع در امتداد شمال غربی - جنوب شرقی کشیده شده و بخش عمده ای از محدوده شهری لامرد را در برمی گیرد. این پهنه از محدوده زنگنه و نیرایی در شمال غرب حومه و حریم لامرد آغاز و بزرگراه مُهر- لامِرد، مناطق احمدآباد و زیارت را در بر می گیرد. این پهنه خطر سیل در امتداد خیابان مطهری، خیابان جمهوری و بلوار معلم تا انتهای جنوب شرقی شهر لامرد کشیده شده است. بنابراین بخش مهمی از شهر لامرد و حومه آن مستعد خطر سیلاب می باشند و حداقل نزدیک نیمی از محدوده در وضعیت هشدار قرار داشته و شرایط سیل خیزی بسیار مهیا است.
مطالعه و شناسایی ناحیه خطر آسایش اقلیمی استان خوزستان به کمک الگوی خود همبستگی فضایی و تحلیل های چند متغیره ( مورد مطالعه: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
143-160
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعه تأثیر وضعیت جوی و اقلیمی بر روی زندگی، سلامتی،آسایش و اعمال و رفتار انسان ها در قالب یکی از شاخه های علمی تحت نام (زیست شناسی انسانی) مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. با توجه به تفاوت فراوانی افراد با یکدیگر، احساس هرکسی از یک وضعیت جوی و اقلیمی می تواند متفاوت از دیگری باشد ازاین رو است که نمی توان هیچ اقلیمی را کاملاً نامطلوب دانست و نه یک اقلیم را برای همه افراد کاملاً مطلوب به حساب آورد، لذا می توان گفت که تقریباً کلیه عناصر جوی بر احساس آسایش انسان مؤثر می باشند ولی تأثیر بعضی از آن ها کاملاً مشخص و برجسته وتأثیر بعضی دیگر خفیف و گاهی ناپیداست. بیشترین تأثیر را عناصر دما، بارش، رطوبت و تابش خورشید بر احساس آرامش یا عدم آرامش می توانند داشته باشند. هدف از این مطالعه بررسی و شناسایی ناحیه خطر آسایش اقلیم می باشد. برای این منظور داده های دما، بارش و رطوبت برای استان خوزستان از پایگاه داده ای اسفزاری استخراج گردیده است.دراین رویه ابتدا براساس توزیع احتمالا شرطی حالات های مختلف دما، بارش و رطوبت برای ناحیه با عدم آسایش اقلیمی طرح شده است در این مطالعه به شناسایی نواحی خطرآسایش اقلیمی استان خوزستان به کمک تحلیل های چند متغیره (تحلیل خوشه ای و تحلیل ممیزی) و الگوی خودهمبستگی فضایی (شاخص فضایی هات اسپات و شاخص فضایی موران) با تاکید بر معماری پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که براساس تحلیل چند متغیره (خوشه ای و تحلیل ممیزی) و تحلیل های فضایی (تحلیل هات اسپات و تحلیل موران) ناحیه خطر آسایش اقلیم بیشتر بخش های غربی استان خوزستان یعنی نواحی مرزی با عراق و همچنین بخش های از جنوب استان را شامل می شود. از طرفی دیگر تحلیل روند گستره نواحی عدم آسایش اقلیم بیانگر این است که به سمت دوره های اخیر روند افزایش قابل توجهی داشته است. همچنین نتایج نشان داد که توزیع مکانی بارش در همه دوره ها در نواحی عدم آسایش اقلیمی از ضریب تغییرات بالای برخوردار بوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی سکونتگاه های روستایی بعد از رخداد زلزله (موردمطالعه: دهستان سیلاخور شهرستان دورود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
51-66
حوزههای تخصصی:
شناخت مسائل و مشکلات روستاها و ارائه راهکارهای منطقی برای آن ها از اقدامات اساسی جهت توسعه پایدار روستایی است. امروزه نواحی روستایی جهت دستیابی به توسعه پایدار روستایی با مشکلات و موانع بسیاری روبه رو می باشند. یکی از این مشکلات، مخاطرات طبیعی می باشد. برای کاهش اثرات این رخدادها رویکرد تاب آوری مطرح شده است. هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان سیلاخور در شهرستان دورود بود. این پژوهش از نوع کاربردی و برای انجام آن از روش توصیفی- تحلیلی با به کارگیری پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری، 1539 خانوار از روستاهای در معرض زلزله دهستان سیلاخور بود که با استفاده از فرمول کوکران با خطای05/0 درصد 308 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. روایی پرسش نامه پس از نظرخواهی از متخصصین و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ ارزیابی با مقدار910/0 ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های t تک نمونه ای و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که سکونتگاه های روستایی دهستان در بعد اقتصادی با میانگین نزدیک به سه تا حدی تاب آورند و روستای کلنگانه تاب آور و روستاهای ازنا، عالم آباد، لبان بالا، عزیزآباد و جهان آباد دارای تاب آوری کم و درنهایت بقیه روستاها تا حدی تاب آور می باشند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد که عامل زمینه های اقتصادی و اشتغال با چهار شاخص (اشتغال، هزینه و درآمد، سرمایه اقتصادی، خسارت) و عامل ظرفیت های درآمدی و تسهیلاتی با سه شاخص (ظرفیت و توانایی جبران خسارت، بهره مندی از منابع بانکی، توانایی بازگشت به شرایط شغلی و درآمدی مناسب) به عنوان عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی شناخته شد.
پتانسیل سنجی شبکه های باور بیزین در برآورد و ارزیابی میزان فرسایش بادی (منطقه مورد مطالعه: دشت دهلران- ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
67-86
حوزههای تخصصی:
جهت برآورد شدت فرسایش بادی در اکوسیستم های مختلف باید از شاخص ها و روش های مناسب استفاده نمود. در این تحقیق، میزان فرسایش بادی دشت دهلران واقع در استان ایلام با استفاده از شاخص های مؤثر در معیار فرسایش بادی مدل IMDPA ارزیابی و با استفاده از شبکه های باور بیزین (BBN) یک مدل علت و معلولی برای پیش بینی شدت فرسایش بادی این منطقه استفاده شد. با توجه به نتایج حاصل از معیار فرسایش بادی مدل IMDPA،20 درصد از منطقه مطالعاتی در کلاس فرسایش بادی کم، 54 درصد از منطقه در کلاس فرسایش بادی متوسط و 26 درصد از منطقه نیز در کلاس فرسایش بادی زیاد قرار گرفت. براساس امتیازات داده شده به هر یک از شاخص های معیار فرسایش بادی در سطح واحدکاری، رخساره های اراضی برداشت، اراضی رها شده و دشت ریگی ریزدانه بیشترین نقش را در میزان فرسایش بادی منطقه داشته اند. با استفاده از مرور منابع و نظر کارشناسان یک مدل BBN قابلیت تحلیل سناریوهای مختلف ایجاد شد که نحوه ارتباط بین این شاخص ها و میزان فرسایش بادی در جداول احتمال شرطی ذخیره شده است. براساس حساسیت سنجی مدل شبکه های باور بیزین مهم ترین پارامترهای تشدید کننده فرسایش بادی در منطقه مورد مطالعه به ترتیب، سرعت و وضعیت باد، فراوانی سرعت باد بیش از 6 متر بر ثانیه و پوشش حفاظتی سطح زمین می باشد. صحت سنجی مدل BBN ایجاد شده با انجام حساسیت سنجی در نرم افزار نتیکا و مقایسه با نتایج معیار فرسایش بادی مدل IMDPAانجام شد. ضریب تبیین بین خروجی معیار فرسایش بادی مدل IMDPA و BBN نشان داد که نتایج حاصل از هر دو مدل دارای همبستگی معنی دار(R2> 0.60, p ˂ 0.05) می باشد. این مطالعه نشان داد که ارائه مدل فرسایش بادی به شکل شبکه باور بیزین می تواند بررسی نتایج سناریوهای مختلف را تسهیل نموده و عدم قطعیت حاصل از ارتباطات متغیرها را نمایش دهد.
واکاوی و پیش بینی پدیده گرد و غبار در جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
179 - 198
حوزههای تخصصی:
گرد و غبار پدیده ای است که آثار زیست محیطی مخرب زیادی را در بخش های مختلف زندگی انسان ها از جمله: کشاورزی، اقتصاد، بهداشت و غیره دارد. کشور ایران، به ویژه منطقه غرب و جنوب غرب آن، به دلیل قرار گرفتن در منطقه درگیر با پدیده گرد و غبار هر ساله خسارات زیادی را از این پدیده می بینند بنابراین توجه به این مساله و کاهش خسارات های حاصل از آن، در اولویت می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و پیش بینی پدیده گرد و غبار در جنوب غرب ایران می باشد. برای انجام این پژوهش از داده 27 ساله گرد و غبار در 14 ایستگاه سینوپتیک در جنوب غرب ایران در بازه زمانی(2017- 1990) استفاده شد. در این پژوهش، ابتدا داده های گرد و غبار در 14 ایستگاه مورد مطالعه نرمال سازی شد و سپس با استفاده از مدل های شبکه عصبی هیبرید- پانل دیتا، شبکه عصبی تطبیقی ANFIS در نرم افزار MATLAB خطایابی و پیش بینی شدند و در نهایت برای اولویت سنجی ایستگاه های بیش تر، در معرض گرد و غبار از مدل های تصمیم گیری چند متغیره TOPSIS و SAW استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اطمینان حاصل از مدل های خطاسنجی (شبکه عصبی هیبرید-پانل نسبت به شبکه عصبی تطبیقی ANFIS) بیش تر می باشد. براساس مدل های پیش بینی بیش ترین احتمال رخداد، حداکثر گرد و غبار در23 سال آینده پیش بینی شده در منطقه مورد مطالعه در دو ایستگاه سرپل ذهاب و آبادان به ترتیب با درصد (917/128، 709/120) می باشد. براساس مدل SAW بیش تر مقدار احتمال رخداد گرد و غبار، در 23 سال آینده پیش بینی شده در ایستگاه آبادان با 0/99 درصد و براساس مدل TOPSIS ایستگاه اسلام آباد غرب با مقدار درصد 0/97 به خود اختصاص داد. برای کاهش خسارات های حاصل از پدیده گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه علاوه بر اقدامات داخل کشور مثل همکاری های بین سازمانی باید با انعقاد تفاهم نامه بین المللی با کشورهای همسایه بر آن فایق آمد.
تغییرپذیری روند عمق برف در پهنه شمالی ایران مبتنی بر پایگاه داده ECMWF نسخه ERA Interim(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات برف در سال های اخیر تحت پدیده گرمایش جهانی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اهمیت این پدیده به علت خشک و نیمه خشک بودن بخش قابل توجهی از ایران که مناطق کوهستانی به عنوان تأمین کننده آب ایفای نقش می کنند، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. در این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات روند عمق برف از دو روش ناپارامتریک Mann–Kendall و Sen's Slope در پهنه شمالی ایران طی دوره آماری 2015-1980 مبتنی بر داده های شبکه ای پایگاه ECMWF نسخه ERA Interim با تفکیک مکانی 125/0×125/0 درجه قوسی استفاده شد. نتایج نشان داد غالب روند و شیب روند به دست آمده کاهشی و معنی دار است. این روند کاهشی برای قزوین، زنجان، آذربایجان شرقی و تهران شدید تر است. همچنین روند افزایشی عمق برف که در غالب ماه های مورد بررسی معنی دار نیست به غیراز دو ماه اکتبر و نوامبر که در البرز مرکزی مشاهده شد در سایر ماه ها در مناطق مرزی شمال غرب و شرق کشور مشاهده شد. فصل زمستان بیشینه روند کاهشی را نشان داده است؛ به طوری که روند کاهشی بیش از 96 درصد از پهنه های هم روند را در بر گرفته است. پس از فصل زمستان به ترتیب ماه آوریل از فصل بهار و فصل پاییز بیشینه روند کاهشی را نشان داده اند. می توان اذعان داشت که زمستان های پهنه شمالی ایران در حال گرم تر شدن است که می توان این روند کاهشی عمق برف را در پاسخ به گرمایش جهانی یاد کرد.
بررسی مقایسه ای شاخص های کالبدی تاب آوری محلات بافت فرسوده در مقابل زلزله (نمونه موردی محلات بافت فرسوده شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
51 - 74
حوزههای تخصصی:
بافت فرسوده و تاریخی شهر بوشهر به دلیل جایگاه خود در مرکزیت شهر، مهم ترین محدوده شهر از نظر تمرکز خدمات تجاری، اداری، سیاسی و اقتصادی به شمار می رود که دارای مساحتی برابر با 492 هکتار است که با خطر سوانح طبیعی از جمله زلزله تهدید می شود. در این میان برنامه ریزان و مدیران شهری به منزله مهم ترین نهادهای درگیر در طراحی کالبد شهرها در پی آن هستند که در صورت وقوع این بحران در مدت کوتاهی حیات شهری به وضعیت گذشته خود بازگردد، بنابراین افزایش تاب آوری این بافت در برابر بلایای طبیعی به ویژه زمین لرزه ها به میزان زیادی در کاهش این خسارات و همچنین زمان بهبودی جوامع موثر است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، با هدف شناسایی شاخص ها و عوامل موثر بر تاب آوری کالبدی، به سنجش و مقایسه زیرمعیارهای کالبدی تاب آوری در محله های فرسوده شهر بوشهر می پردازد. جامعه آماری پژوهش را ساکنین محلات قدیمی و فرسوده دهدشتی، کوتی ، بهبهانی ، شنبدی، عالی آباد، سنگی، بن مانع، مخ بلند، دواس، خواجه ها، جلالی، جبری، صلح آباد، جفره تشکیل می دهدکه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 381پرسش نامه به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. به منظور ارزیابی اختلاف سطح تاب آوری محلات فرسوده شهر بوشهر از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده گردید و همچنین به منظور پی بردن به جزئیات این آزمون و بررسی اختلاف بین محلات مختلف از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشانگر آن است که درصد بالایی از بافت محلات فرسوده شهر بوشهر در برابر زلزله تاب آوری نامناسبی را دارا می باشد و نکته حائز اهمیت آن است که کاربری های حساسی نظیر مدارس و مراکز درمانی نیز در برابر زلزله به شدت آسیب پذیر هستند. آزمون فرضیه نشانگر آن است که محلات مورد مطالعه از نظر شاخص های کالبدی باهم تفاوت معناداری دارند.
مقایسه عملکرد روش های جبری و زمین آمار در تعیین تغییرات مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
115 - 130
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت و افزایش استفاده از منابع آب برای استفاده های کشاورزی، صنعتی و شرب از عوامل اصلی کاهش کیفیت و آلودگی آب های زیرزمینی است. به سبب بهره برداری بی رویه منابع آب زیرزمینی در دشت حاصلخیز بروجن طی سالیان اخیر، این منطقه به عنوان دشت ممنوعه بحرانی شناخته شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی کیفیت آب زیرزمینی در آبخوان دشت بروجن با استفاده از روش های تحلیل مکانی جبری و زمین آماری می باشد. بدین منظور از داده های 19 چاه نمونه برداری در دوره ی زمانی 1392-1368، جهت بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت بروجن استفاده شد. تغییرات مکانی پارامترهای کیفیت آب با روش های جبری IDW، RBF و زمین آماری کریجینگ مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از روش ارزیابی متقابل شامل شاخص های میانگین خطا و ریشه دوم مربع میانگین خطا، نتایج روش های درون یابی مورد آزمون قرار گرفتند و روش مناسب جهت پهنه بندی پارامتر های کیفی مختلف انتخاب شد. بر اساس نتایج تخمین مکانی پارامتر های کیفی آب زیرزمینی دشت بروجن، برای پارامتر سختی کل (TH) روش کریجینگ (72/30RMSE= و 09/0ME=)، به عنوان روش مناسب انتخاب شد. هم چنین برای پارامترهای pH و SAR، غلظت یون کلر و غلظت یون سولفات روش RBF با مقادیر ریشه دوم مربع میانگین خطا برابر 05/0، 33/0، 27/0 و 4/0 برای تخمین مکانی مناسب می باشد. در حالی که پارامترهای EC و TDS با روش وزن دهی عکس فاصله و مقادیر RMSE به ترتیب (62/84 و 36/56) بهتر تخمین شده اند. در مجموع، با مقایسه نقشه های تهیه شده برای پارامترهای سختی کل، هدایت الکتریکی، غلظت یون کلر، غلظت یون سولفات و نسبت جذبی سدیم مشاهده می شود که پهنه های مشخص شده برای این پارامترها تقریبأ از یک الگوی خاص پیروی کرده و میزان حداقل و حداکثر تمامی پارامترها در نواحی مشترکی از دشت واقع شده است.
ارزیابی تغییر اقلیم دریای خزر از طریق تحلیل روند دمای سطح آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
217 - 232
حوزههای تخصصی:
تغییرات دمای سطح آب دریا و دریاچه ها می تواند اثرات قابل توجهی بر اکوسیستمهای دریایی و زندگی جوامع انسانی حواشی این دریاها داشته باشد. با تحلیل روند دمای سطح آب دریاها می توان میزان اثر پذیری آن دریا از تغییر اقلیم جهانی را بررسی نمود. با توجه به اینکه دریای خزر به عنوان بزرگترین پیکره آبی بسته جهان شناخته شده است این تغییرات دمای سطح آب می تواند صدمات زیادی به اکوسیستم حساس و شکننده این دریا وارد کند. هدف تحقیق حاضر تحلیل روند دمای سطح آب دریای خزر به منظور بررسی اثر پذیری این دریا از تغییر اقلیم جهانی جهت اعمال آن در برنامه ریزهای مدیریتی جهت حفظ تعادل این اکوسیستم آبی ارزشمند می باشد. این تحقیق با استفاده از داده های شبکه ای با تفکیک مکانی 25/0*25/0* درجه قوسی طی یک دوره آماری 29 ساله در قالب روشهای آماری ناپارامتری بر روی 720 یاخته انجام گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه دمای سطح آب دریای خزر دارای روند افزایشی قابل توجهی است که این روند نیازمند توجه برنامه ریزان و مدیران تصمیم گیرنده در کشورهای حاشیه این دریا بمنظور حفظ تعادل اکوسیستم آن می باشد. آهنگ افزایش دمای سطح آب حدود 5/0 سلسیوس به ازای هر دهه برای این دریا می باشد. با توجه به اینکه خزر یک سیستم بسته می باشد هر گونه افزایش محسوس دمای سطح آب می تواند اثرات زیانباری بر زندگی آبزیان، منابع آب، تبخیر از سطح دریا و به تبع آن بر تراز و وضعیت آلودگی دریا داشته باشد.
ارزیابی و مقایسه مدل های ضریب نسبت فراوانی و تحلیل شبکه در پهنه بندی ریزش سنگ (مطالعه موردی جاده زنجان- تهم- طارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع مخاطرات طبیعی ریزش سنگ از دامنه کوه ها است که خسارت های فراوان مالی و جانی به بار می آورد. بخصوص اگر در مسیر راه های ارتباطی روی دهد. راه ارتباطی زنجان به تهم و طارم یکی از خطرناکترین جاده ها از نظر ریزش سنگ محسوب می شود. بنابراین هدف از انجام این تحقیق شناسایی پهنه های خطر در مسیر این جاده می باشد. برای انجام این تحقیق ضمن بازدید میدانی از محدوده مورد نظر و استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده oli سال 2017، لایه ها و نقشه های مؤثر در ریزش سنگ، مانند لیتولوژی، شیب، سطوح ارتفاعی، جهات شیب، کاربری اراضی و پوشش گیاهی، گسل، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، سطوح همبارش، همدما، هم یخبندان استفاده گردید. نقاط ریزشی برداشت شده با GPS در محیط نرم افزار ARCGIS با نقشه و لایه های مؤثر قطع داده شد. سپس با استفاده از روش آماری ضریب نسبت فراوانی و روش تحلیل شبکه که از نظر خبرگان و داده های محیطی استفاده می کند، اقدام به پهنه بندی خطر ریزش از طریق تلفیق و جمع جبری نقشه ها در پنج طبقه خطرخیلی کم تا خیلی زیاد گردید. طبق نتایج بدست آمده در روش تحلیل شبکه 69 درصد مساحت به پهنه های خطر متوسط تا خیلی زیاد تعلق گرفت. در صورتی که برای روش ضریب نسبت فراوانی این عدد 60/45 درصد حاصل شد. جهت ارزیابی و دقت پهنه بندی روش های مذکور از دو شاخص مجموع کیفیت و شاخص دقت (احتمال تجربی) استفاده گردید. ارزیابی مدل ها نشان داد، در مدل تحلیل شبکه شاخص های مذکور به ترتیب 76/0 و 88/0 بدست آمد که نسبت مدل ضریب نسبت فراوانی از کیفیت و دقت بالاتری برخودار است.
بررسی شاخص شدت زمستان در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت بحران حوادث اقلیمی به ویژه در خصوص نگهداری شریان های ارتباطی (جاده ها) در فصل زمستان اهمیت زیادی دارد و کشورها هرساله بودجه های فراوانی را به این امر اختصاص می دهند. این مطالعه برمبنای آمار 18 ایستگاه سینوپتیک در شمال غرب کشور در فصل سرد (از اول اکتبر تا آخر مارس) در دوره آماری 2015-1986 انجام و با توجه به عدم گزارش ارتفاع برف و مقدار تجمعی آن در ایستگاه های سینوپتیک کشور، در این پژوهش از مقدار تجمعی درجه روز یخبندان به عنوان شاخص استفاده شد. بررسی ها نشان می دهد که ایستگاه های سراب، ماکو و تکاب مهم ترین کانون های شدت زمستانی است و درعین حال ایستگاه تکاب شدیدترین فصل زمستان را در دوره موردمطالعه به خود اختصاص داده است. همچنین مشخص شد که سال 1988 به عنوان سردترین و 1998 به عنوان گرم ترین زمستان منطقه بوده است. تحلیل سینوپتیک دوره آماری مورد بررسی مشخص نمود که آنومالی منفی ارتفاع ژئو پتانسیل به میزان 10- متر سبب سرمایش شدید در سال 1988 گردیده و نیز آنومالی مثبت آن با بیش از 35+ متر منجر به گرمایش غیرعادی فصل سرد در 1998 شده است.
تحلیل و سنجش تاب آوری محیطی روستاهای حوضه آبخیز گرگانرود گلستان در مواجهه با سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات محیطی به عنوان پدیده های اجتناب ناپذیر، همواره با خطرات جدّی و بحران همراه بوده و بدینسان یکی از چالش های اساسی بر سر راه توسعه پایدار روستایی است. طی سال های اخیر تغییرات محسوسی در رویکردهای مدیریت بحران به وجود آمده و نگاه غالب به سمت «تاب آوری» تغییر کرده است. مطابق آمارهای جهانی، سیل بیشترین خسارات و تلفات را به سکونتگاه های انسانی وارد نموده که این مسئله در ایران و استان گلستان نیز صادق است. طی دوره آماری 93-1370 تعداد 106 مورد سیل در این استان ثبت شده که باعث تخریب منابع طبیعی و محیط زیست گردیده است. امّا چنانچه در خصوص تاب آوری روستاها برنامه ریزی شده بود، شاید میزان خسارات کاهش می یافت. اگرچه مقوله تاب آوری ابعاد متنوع و مختلفی دارد امّا این پژوهش صرفاً با تأکید بر ابعاد محیطی مسأله، به دنبال تحلیل و سنجش رابطه بین مولفه های محیطی و میزان تاب آوری روستائیان حوضه آبخیز گرگانرود در مواجهه با سیل می باشد. پژوهش از نوع کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل 106 روستا با تعداد 22942 خانوار می باشد که تعداد 31 روستا به روش نمونه گیری خوشه ای تعیین و با فرمول کوکران، 318 خانوار بعنوان حجم نمونه برآورد و به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که بین مولفه های محیطی روستاهای منتخب و میزان تاب آوری خانوارهای آنها رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که میانگین تاب آوری محیطی کل منطقه (2/67) پایین تر از حد متوسط بوده اند. همچنین نتایج تحلیل فضایی تاب آوری سکونتگاه های روستایی نیز نشان داد که 71 درصد روستاهای نمونه در پهنه هایی با درجه آسیب پذیری نسبتاً بالایی قرار داشته و تنها 29 درصد روستاها دارای تاب آوری نسبتاً مناسبی می باشند.
آشکارسازی دمای رویه سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
91 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین کاربرد تصاویر ماهواره ای استفاده از آن برای تعیین و تخمین دمای سطح زمین است. برای بررسی این موضوع از سری تصاویر لندست 8 جهت محاسبه و تخمین دمای هوای شهر اصفهان و منطقه اطراف استفاده شد. برای برآورد دمای سطح زمین (LST) از روش آلگوریتم پنجره مجزای سوبرینو[1] بهره گیری شد. نتایج نشان داد کابرد این روش بر روی تصاویر ماهواره ای منطقه اصفهان که از پوشش متنوع ناحیه شهری، فضای سبز و مناطق صنعتی عمده برخوردار است، تونایی این مدل و تناسب تصاویر مذکور را برای این منظور نشان می دهد. مقایسه دمای دمای اندازه گیری شده بر روی تصویر و دمای محاسبه شده در دو ایستگاه اُزون سنجی و فردودگاه اصفهان، نشان دهنده دامنه تغییرات حدود 5/4 درجه سلسیوس است. با این حال دمای محاسبه شده در چهار روز از سال عمدتا بیشتر از دمای اندازه گیری شده در عمق 5 سانتی متری خاک در محل دو ایستگاه اُزون سنجی و فرودگاه اصفهان است و این مقدار در بالاترین میزان 25/4 درجه سلسیوس بیشتر از دمای ایستگاه است. روابط همبستگی بین نقشه دمای سطح زمین LST و شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی (NDVI) در 9100 پیکسل کد منطقه با ضریب همبستگی 458/0 در سطح اطمینان 99 درصد تأیید می گردد که اعتبار روش بکارگفته شده برای برآورد دمای سطح را تأیید کرد. [1] . Sobrino’s Split-Window Algorithm
بررسی نقش تغییر کاربری اراضی در هیدروگراف سیل و نوسانات سطح آب زیر زمینی در بخشی از حوضه آبخیز قره سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی موجب تغییر مؤلفه های مختلف چرخه هیدرولوژیکی می شوند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاربری های مختلف و تغییرات آن طی سال های 1371، 1381 و 1391 بر روی سیلاب و نوسانات آب زیرزمینی در بخشی از حوضه آبخیز قره سو اردبیل است. در ابتدا نقشه های کاربری اراضی و شماره منحنی در سال های مذکور تهیه و روند تغییرات کاربری اراضی مطالعه و تأثیر آن بر سطح تراز آب زیرزمینی و رواناب بررسی و سپس شبیه سازی سیلاب با استفاده از مدل HEC-HMS انجام گردید. نتایج نشان داد که در طول دوره مورد مطالعه، مساحت کاربری جنگل، زراعت آبی و زمین بایر به ترتیب 54/2، 69/16 و 19/1 درصد کاهش و مساحت کاربری مرتع، زراعت دیم و مناطق مسکونی به ترتیب 74/5، 39/12 و 29/2 درصد افزایش یافته است. با توجه به مقدار شماره منحنی و شبیه سازی سیلاب، نتایج به دست آمده نشان داد که دبی اوج و حجم سیلاب به ترتیب با افزایش 49/9 و 67/6 درصدی رو به رو شده است. درنهایت این تغییرات باعث کاهش سطح آب زیرزمینی به میزان 14/6 متر (06/39 درصد) در طول دوره آماری 30 ساله شده است. محاسبه ضریب همبستگی بین کاربری های مختلف و حجم سیلاب و سطح آب زیرزمینی نشان داد که این متغیرها با کاربری های مرتع، زراعت دیم و مناطق مسکونی رابطه ی مستقیم دارند، درحالی که با کاربری های جنگل، زراعت آبی و زمین بایر دارای رابطه ی معکوس می باشند.
اثر تغییر اقلیم بر فنولوژی بادام در استان چهار محال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
41 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثرات تغییر اقلیم بر فنولوژی بادام در استان چهار و محال بختیاری به عنوان یک منطقه با نوسانات دمایی شدید می باشد. بدین منظور در این تحقیق با استفاده از مدل ریز مقیاس کننده SDSM و داده های بزرگ مقیاس گردش عمومی جو canESM2 استفاده شد. داده های روزانه دمای کمینه، بیشینه و بارش در دوره آماری 30 سال (2015-1985) برای چهار ایستگاه به عنوان داده های مبنا استفاده شد و با استفاده از مدل SDSM و گردش عمومی canESM2 تحت دو سناریو RCP 4.5 و 8.5 از سال 2020 تا 2050 میلادی با مقادیر فعلی مقایسه و تغییرات آن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عامل ارتفاع نقش مهمی در تغییر عناصر اقلیمی و به تبع آن تغییرات زمانی مراحل فنولوژی بادام در منطقه پژوهش شده است. بررسی سناریوهای مورد بررسی نشان می دهد که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی تقویم زراعی محصول بادام تغییر می کند و تاریخ مراحل فنولوژی محصول زودتر اتفاق می افتد. همچنین طول دوره ی رشد به علت گرم شدن منطقه و زودتر کامل شدن درجه روزهای رشد مورد نیاز کاهش پیدا می کند. الگوی مکانی تغییرات مراحل فنولوژی نشان داد که در هر دو سناریو میزان تغییرات در قسمت های جنوبی استان بیشتر و به سمت شمال از میزان تغییرات کاسته می شود. با توجه به اینکه در دوره ی پیش بینی مرحله ی شکفتن جوانه ها زودتر اتفاق می افتد و با یخبندان های دیررس بهاره درخت بادام همزمان است و این مرحله در مقابل سرما حساس است باید اقدامات مراقبتی افزایش داده شود. نتایج نشان داد در مناطقی که مراحل فنولوژی زودتر اتفاق می افتد، میزان تأثیرپذیری مراحل فنولوژی کشت بادام از تغییرات اقلیمی بیشتر است. در مناطق جنوبی استان مراحل فنولوژی استان زودتر از سایر قسمت ها اتفاق می افتد و این مناطق تأثیرپذیری بیشتری از تغییر اقلیم دارند