فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۲٬۴۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تالابهای میانکاله و لپوی زاغمرز با جاذبههای متنوع اکولوژیکی شرایط توسعه اکو توریسم تالابی را با تدوین راهبردهای مناسب دارا هستند. مسأله مهم در توسعه اکو توریسم تالابی، طراحی الگوی راهبردی و توسعه شاخصهای مناسب است تا ضمن بهرهبرداری از جاذبه های طبیعی سلامت اکوسیستم و پایداری جوامع محلی را ممکن سازد. هدف پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و شیوه میدانی (پرسشنامه) سنجش ظرفیت اکو توریسم تالابی در روستاهای مورد مطالعه و طراحی راهبردهای توسعه اکو توریسم تالابی بر اساس شاخصهای مؤثر در توسعه اکو توریسم تالابی میباشد. در ابتدا الگوی نظری مطلوب و شاخصهای مهم توسعه اکو توریسم تالابی تدوین شد، سپس در راستای الگو به بررسی ظرفیت اکو توریستی تالاب های میانکاله و لپوی زاغمرز و روستاهای دهستان میانکاله و ارائه راهبردهای مطلوب توسعه اکو توریسم تالابی در منطقه پرداخته شد. چارچوب پیشنهادی بر حسب سه محور «حفاظت تالاب»، «آموزش» و «توانمندسازی روستا» است که در منطقه از دیدگاه سه گروه خبرگان، مسئولین و روستاییان 11 روستای دهستان میانکاله آزمون شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون آماری t تک نمونهای و برای ارائه راهبردها از روش سوات و ماتریس QSPM استفاده شد. یافتهها نشان میدهد ظرفیت اکو توریستی تالابها بالا بوده و در روستاهای مورد مطالعه نیز ظرفیت اکو توریستی بر اساس طیف لیکرت در اکثر شاخصهای مورد سنجش بالاتر از حد مطلوب عددی مورد آزمون (عدد 3) ارزیابی شده است و در سطح آلفا 0.05. نیز معنادار بوده است. همچنین با ارزیابی محیط درونی تعداد 17 نقطه قوت و 15 ضعف و با مطالعه محیط بیرون تعداد 16 فرصت و 13 تهدید شناسایی شد. تحلیل کمی نشان می دهد توسعه اکو توریسم تالابی در منطقه منوط به اتخاذ راهبردهای بازنگری میباشد..
نگرشی به محیط روستائی
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری-کارکردی: به سوی پیوند جبرگرایی فضایی با انسان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان های جغرافیایی طرح نظریه های برنامه ریزی فضایی زمینه محور و نقد عناصر تشکیل دهنده این نظریه ها است. براساس این چشم انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورت بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم سازی شده اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش شناسی آن برای مفهوم انسان صورت بندی شده است. در نتیجه، در حالی که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک سو عینیّت گرایی، برنامه ریزی نخبه گرایانه، رهیافت از بالا به پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می کند، ولی از سوی دیگر، به واسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید می کند. فائق آمدن بر گسستگی های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامه ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم انداز پیش روی برنامه ریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.
قبیله اف، شکارچیان جنگلهای پرباران افریقا
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفیت محیط مسکونی روستاهای ادغام شده در شهر سنندج مورد: روستاهای حسن آباد و نایسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط شهری یکی از دغدغه های اساسی نهادهای مدیریت و برنامه ریزی شهری است. این پژوهش با عنوان ارزیابی کیفیت محیط مسکونی روستاهای ادغام شده در شهر سنندج بر آن است تا با واسطه سنجش سطح رضایت مندی ساکنین از وضعیت کیفی محیط سکونت به ارزیابی کیفی و در صورت لزوم طراحی راهکارهای مناسب جهت بهبود کیفیت محیط های مسکونی بپردازد. برای تحقق این هدف رویکرد سنجش میزان رضایت مندی سکونتی به عنوان رویکرد نظری تحقیق برگزیده شد. داده های گردآوری شده در قالب تکمیل پرسشنامه میدانی با استفاده از نرم افزار SPSSو روش های آماری تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله مراتبی، آزمون T تک نمونه ای، تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد میزان کیفیت محیط مسکونی در روستاهای حسن آباد و نایسر به ترتیب با میانگین 47/2 و 46/2 (در مقایسه با میانه نظری 3) پایین تر از میانه نظری بوده است. بر اساس خروجی آزمون T، رضایت از کیفیت محیط مسکونی روستاهای ادغام شده معنادار نمی باشد و در مورد دو شاخص سازنده اصلی یعنی رضایت از شاخص های عینی محیط مسکونی و شاخص های ذهنی محیط مسکونی نیز نتایج به همین صورت است. طبق نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره، در سطح دوم مدل، شاخص های ذهنی محیط مسکونی نسبت به شاخص های عینی در میزان رضایت از کیفیت محیط مسکونی تأثیر بیشتری دارد. در سطح سوم مدل نیز، زیرشاخص امکانات خارجی واحد مسکونی، رضایت از سازمان دسترسی و فضایی و دسترسی به امکانات و خدمات تأثیر بیشتری بر شاخص بالاسری دارند. هم چنین نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای شناسایی میزان تاثیر ویژگی های اجتماعی- اقتصادی مخاطبان بر روی ادراک کیفیت محیط مسکونی نشان داد که در هر دو روستا، تفاوت ادراک کیفیت محیط مسکونی در بین تمامی گروه ها (و بر مبنای ویژگی های اجتماعی- اقتصادی افراد) معنی دار است. در نهایت نتایج آزمون تحلیل عاملی، مدل نظری ارایه شده را تأیید نمود.
تحلیل فضایی و سنجش سطح توسعه یافتگی نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل فضایی یا سازمان دهی فضایی روندی برای بهره سازی، آرایش منطقی، حفظ تعادل، توازن و هماهنگی بین جمعیت و تأسیسات در فضای جغرافیایی و جلوگیری از بروز عدم تعادل و بازتاب های تخریبی و منفی در فضای سرزمین است. به منظور حل مسائل ناشی از عدم تعادل های منطقه ای در محدوده موردمطالعه، گام نخست شناخت و سطح بندی روستاها ازنظر برخورداری است، برای این منظور؛ از 8 معیار اصلی شامل: خدمات آموزشی، فرهنگی- ورزشی، سیاسی-اداری، تأسیسات زیربنایی، ارتباطات و حمل ونقل، بهداشتی-درمانی، جمعیت و بازرگانی-خدماتی، در قالب 76 متغیر فرعی استفاده شده است تا بتوان بر اساس دیدگاه توسعه همه جانبه، به تحلیل فضایی و سنجش توسعه یافتگی جوامع روستایی به عنوان زیربنای برنامه های ملی همت گماشت.
روش: رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. بدین منظور داده های آماری موردنظر، از سازمان های مربوط اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسشنامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران امر استفاده شده است و در ادامه از ترکیب لایه های مربوط، با استفاده از عملکرد ترکیبی سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیک تصمیم گیری چند معیاره در قالب مدل AHP FUZZY به تفسیر نقشه مربوط پرداخته ایم. نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، سطح توسعه یافتگی در 9 دسته از بسیار زیاد تا بسیار کم تقسیم بندی گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که تفاوت فاحش بین دهستان های استان چهارمحال و بختیاری وجود دارد به طوری که دهستان های موجود در شهرستان کوهرنگ، لردگان و اردل، با توجه به اینکه بیش از 62 درصد جمعیت روستایی استان را دارا هستند اما در بعد توسعه یافتگی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند و باید در اولویت توسعه قرار بگیرند.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل پرداختن به بعد فضایی (صرفاً جغرافیایی) و ترکیب اوزان فازی در محیط GIS در بعد مطالعات روستایی، جدید است و محققان برنامه ریزی روستایی می توانند از یافته ها و راهکارهای آن استفاده کنند.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر موفقیت زنان کارآفرین قالی باف استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی مؤلفه های مؤثر بر موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی و ابزار تحقیق پرسشنامه بود. جامعه آماری تحقیق شامل دویست نفر از زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی استان مازندران بود که 127 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت، 120 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل شد. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که اکثر پاسخ گویان میزان موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی را در سطح متوسط ارزیابی کردند. همچنین، نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده مثبت و معنی دار بودن رابطه درآمد سالانه، سابقه فعالیت قالی بافی ، عوامل شخصیتی، مشارکت اجتماعی، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی، مدت زمان آموزش بازاریابی و سن با موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی بود؛ همچنین، میزان تأثیر تسهیلات بانکی در کارآفرینی، میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت مالی، میزان ساعات دوره آموزشی کسب وکار و میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت راهبردی با موفقیت زنان کارآفرین رابطه منفی و معنی دار داشتند. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مشارکت اجتماعی، عوامل شخصیتی، درآمد سالانه، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی و ساعات دوره آموزشی کسب وکار 90/98 درصد از تغییرات میزان موفقیت زنان کارآفرین قالی باف را تبیین می کنند.
مکان یابی سکونتگاه های خدماتی برتر بر اساس فن ارزشیابی مشارکتی در شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی، با وجود جذابیت ، در بخش اعظم توسعه ی روستایی به دلیل نبود روش های عملی مؤثر، هنوز در سطح ایدئولوژیکی، ایده آلیستی و شعاری تبلیغاتی مانده است.این در حالی است که یکی از ضرورت های توسعه ی روستایی، اجرای طرح هایی است که از بالاترین سطح پذیرش اجتماعی برخوردار باشد. ازجمله ی این طرح ها، مکان یابی و تجهیز سکونتگاه های خدماتی برتر در سطوح منظومه ،مجموعه و حوزه هاست. روشن است که به دلیل تعدد و پراکندگی شدید روستاها، تا کنون توجه کافی به الگوسازی مشارکت جامعه ی روستایی در ارتباط با موضوع مطالعه نشده است.در این تحقیق با کاربرد فرایندی عملی مرکب از الگوهای محیطی و اجتماعی،نخست سکونتگاه های مناسب از نظر شرایط محیطی شناسایی شد. سپس در قالب روش ارزشیابی مشارکتی از میان 339 روستای دارای بیش از بیست خانوار جمعیت و پنج نقطه ی شهری درشهرستان مشهد،54 سکونتگاه برتر برگزیده شده اند. سطح مرکزیت آن ها منطبق بر قوانین مصوب به ترتیب شامل دو منظومه ی قوی( مشهد و مشهدقلی)، چهار منظومه ی ضعیف(شاندیز،رضویه،طوس سفلی و طرقبه)،پنج مجموعه ی قوی(دوست آباد،نوده،گرجی سفلی،آبروان و تپه سلام)، هفده مجموعه ی متوسط و ضعیف،دوازده حوزه ی قوی وچهارده حوزه ی ضعیف تعیین شده اند.
تعیین و تحلیل سطوح برخورداری نواحی روستایی استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و شناخت نواحی روستایی و تحلیل قابلیّتها و تنگناهای آنها در فرایند برنامهریزی توسعة روستایی اهمّیّت بسزایی دارد و امروزه آگاهی از امکانات و تنگناهای نواحی روستایی، نوعی ضرورت جهت ارائة طرحها و برنامههای توسعه محسوب میشود. تعیین و تحلیل سطوح برخورداری نواحی روستایی در زمینههای مختلف با استفاده از روشهای کمّی نقش مهمّی در این فرایند دارد. در مقالة حاضر با بهرهگیری از «شاخص ناموزون موریس» و استفاده از 27 شاخص در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی به تعیین و تحلیل سطوح برخورداری دهستانهای استان زنجان پرداخته شده است. نتایج مطالعات نشان دهندة تفاوت زیاد در سطوح برخورداری دهستانهاست؛ بهطوریکه 12 دهستان از مجموع 44 دهستان استان در همة زمینههای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در سطوح «محروم» و یا «کمتر برخوردار» قرار دارند و تنها 11 دهستان بهطور نسبی توسعه یافته محسوب میشوند. امکانات محیطی، مجاورت و فاصلة نزدیک با مراکز شهری، کانونها و محورهای توسعه، محدودههای صنعتی و شبکههای زیربنایی عمده نقش مؤثّری در سطوح برخورداری نواحی روستایی استان دارد. در راستای توسعة هماهنگ و متوازن نواحی روستایی، تقویت مراکز محلّی اعم از شهرهای کوچک و مراکز روستایی، و همچنین ایجاد و تقویت کانونها و محورهای جدید توسعه در نواحی محروم استان ضروری است
تحلیلی بر وضعیت مسکن روستایی استان کرمانشاه و رهیافت هایی برای مقاوم سازی
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان سرپناه از مهم ترین نیازهای انسان بوده و همواره در اولویت برنامه ریزهای توسعهی اقتصادی- اجتماعی دولت ها قرار دارد. مسکن نشأت گرفته از هویت دینی، مذهبی، فرهنگی، تاریخی و به نوعی تقابل انسان با طبیعت را نشان می دهد. ایران کشوری تقریباً نیمه روستایی است و خیلی از سکونتگاه های آن بر بنیاد معماری بومی و سنتی بنا گردیده اند. این تحقیق در پاسخ به این سؤال است که مسکن روستایی استان کرمانشاه از نظر شاخص های استاندارد مسکن از چه وضعیتی برخوردار هستند؟
روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و با 15متغیر کمّی و کیفی مسکن مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج یافته ها نشان می دهد مناطق روستایی استان کرمانشاه در سال 1385 تعداد 17779 واحد مسکونی کمبود داشته. از نظر استحکام 8/43 درصد مسکن روستایی استان کرمانشاه بادوام، 9/33 درصد کم دوام و2/22 درصد دیگر بی دوام هستند. بیش از 74 درصد از واحدهای مسکونی روستاهای استان کرمانشاه کمتر از100متر زیربنا دارند. یافته ها نشان می دهد قدمت ساخت مسکن روستایی بیش از 25 درصد از واحدهای مسکونی دارای قدمتی بیش از 25سال دارند. از نظر پهنه لرزه خیزی نیز حدود 95 درصد مساحت استان کرمانشاه در موقعیت خطر خیلی زیاد و زیاد قرار دارد. به منظور پیشگیری از بلایای طبیعی و بهبود وضع مسکن روستایی لزوم استفاده از استانداردها در طراحی مسکن از نظر خصوصیات تکتونیکی، معماری، مصالح ساختمانی، تراکم های جمعیت وگستردگی محیط فیزیکی، نقش و عملکرد ناحیه، شبکه راه ها و ... باید مورد توجه قرار گیرد.
ارزیابی میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری (مطالعه موردی شهرستان آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های تصمیم گیری چند شاخصه مجموعه ای توانمند از تکنیک ها و فرایندها را برای ساختار مسائل تصمیم گیری، طراحی، ارزیابی و اولویت بندی گزینه های تصمیم گیری فراهم می آورد. هدف این مقاله تحلیل میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری در شهرستان آذرشهر با استفاده از معیارهای شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از محدوده های شهری،فاصله از گسل و فاصله از جاده های اصلی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه، روش مجموع ساده وزنی[1]، تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل[2]، تکنیک ویکور[3]، روش تحلیل سلسله مراتبی[4]انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی در 5 طبقه بسیار نامناسب، نامناسب، تا حدودی مناسب، مناسب و بسیار مناسب طبقه بندی شده و برای ارزیابی میزان روایی روش ها از ضرایب صحت کلی[5] و کاپا[6] توسط نرم افزار ERDAS IMAGINEاستفاده شد. برابر با نتایج به دست آمده، روش تحلیل سلسله مراتبی به ترتیب با ضرایب صحت کلی 93/86 و ضریب کاپا 14/83 درصد بیشترین مقدار روایی را در میان انواع روش های مورد ارزیابی برای پهنه بندی مناسب توسعه شهری به دست آورد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش تحلیل سلسله مراتبی با بیشترین مقادیر نسبت به سایر روش ها بهینه ترین مدل با موضوع موردبحث در منطقه مورد مطالعه است.
تحلیل کارکردهای خانه های نوساز روستایی مورد شناسی: روستای پل بابا حسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه ی اخیر با افزایش گرایش روستاییان به نوسازی خانه ها و اقدامات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در این راستا، شاهد تعدیل بسیاری از کارکردهای مسکن سنتی روستایی بوده ایم. عوامل متعددی در این امر دخیل بوده که بحث مقاوم سازی مساکن روستاییان از منظر مسئولین و نیز نوگرایی و تغییر نیازهای روستاییان از جمله عوامل مهم و تاثیرگذار بر نوسازی مساکن روستایی منطبق با الگوهای شهری بوده است. تغییر کارکرد خانه های روستایی بر زندگی روستاییان اثرات همه جانبه ای برجای گذاشته و نیازهای جدیدی برای سکنه به وجود آورده است. روستاییان بر اساس نیازهای تعریف شده چارچوب جدیدی برای زندگی رقم زده که در نتیجه ی تغییر رفتار مبتنی بر آن، زندگی خود و جامعه ی شهری وابسته به خود را تحت تاثیر قرار داده اند. لذا بررسی کارکردهای مسکن نوساز و نیازهای به وجود آمده در این راستا حائز اهمیت است. از این رو در تحقیق حاضر به بررسی کارکردهای مساکن نوساز در روستای پل باباحسین پرداخته شد. رویکرد کلی تحقیق حاضر کیفی، روش گردآوری داده ها توصیفی و روش تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای ادراکی و ارتباطی انجام شد. جامعه ی مورد مطالعه شامل روستاییانی بود که خانه های خود را نوسازی کرده بودند. از روش نمونه گیری به صورت هدفهمند و گلوله برفی استفاده گردید. بر اساس اشباع تئوریک 52 نفر از افرادی که خانه های خود را نوسازی کرده اند مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد مهم ترین کارکردهای فیزیولوژیکی، اجتماعی، روانی-فردی و معیشتی خانه های نوساز در روستای پل بابا حسین به ترتیب عبارتند از: تامین امکانات رفاهی، تامین منزلت اجتماعی و عزتمندی اجتماعی، تامین حس آرامش و محل نگهداری ادوات و محصولات کشاورزی.
ارزیابی و سطح بندی دهستانهای شهرستان دالاهو بر اساس توان منابع گردشگری در جذب توریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فعالیت توریستی با انگیزه گردشگری غالباً منوط به جاذبه های متنوع طبیعی، فرهنگی، و تاریخی است. کشورهای پیشتاز در بخش گردشگری یا به لحاظ چشم اندازهای طبیعی مانند دریاچه ها، سواحل آفتابی و کوهستان های پر برف، یا به لحاظ قدمت تاریخی خود و یا به لحاظ عناصر دیگر و ایجاد برخی جاذبه های مصنوعی و همچنین ایجاد ساختاری سازمانی و فراهم آوردن بستر سرمایه گذاری های گسترده توانسته اند به تقاضای وسیعی از نیازهای گردشگران پاسخ داده، از تأثیرات و دستاوردهای آن نیز به همان اندازه بهره مند شوند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و سطح بندی برنحوه توزیع فضایی جاذبه ها و عوامل مؤثر در جذب گردشگر در دهستانهای شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه انجام شده است. با شناخت توانمندیها وجاذبه های متعدد طبیعی و محیطی منطقه برنامه ریزی صحیح در زمینه توسعه پایدار گردشگری در منطقه امری ضروری است. در این تحقیق که یک پژوهش توصیفی- تحلیلی وپیمایشی است محقق با به کار بردن روش TOPSIS، یکی از مدل تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) به بررسی نحوه توزیع فضایی جاذبه ها و سطح بندی دهستانهای شهرستان در جذب گردشگری پرداخته است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که دهستان بان زرده در منطقه ریجاب بالاترین شاخص ایده آل برابر با +cli 71/ 0 را در جذب گردشگری در میان دیگر دهستانها داشته است.
The Collaboration of Tourism in Rural Sustainability (Case Study: Gelan Rural Region, Amol County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Rural areas experience various economic and social tensions such as population instability and limited job opportunities, which place villages at risk. Rural tourism can improve the economic activities that increase the population and improve the economy because tourism transforms a fragile economy with dynamic activities that enable the establishment of service enterprises and bring about entrepreneurship opportunities. This study aimed to model the multilateral effects of tourism on rural sustainability. Design/methodology/approach- This research applied the theoretical-pragmatic approach. Data were collected using library and field studies. Field studies are a prominent element in the analysis of results. In this course, the systematic questionnaire was used for the extraction of the field database. Using the Cochran formula, the sample size was estimated 214 people. Furthermore, the interrelationship Structural Equation Model (SEM) was applied to analyze the networks of variations. Also, path analysis and partial least squares regression model was adopted to model the interrelationship between the variables observing the systematic nature of the sustainability approach. Findings- Tourism is an accelerating tool in rural permanency. It stimulates the stability of the population, cultural similarities, and promotion of rural culture, which subsequently establish rural sustainability. On the other hand, as land use change is acknowledged as one of the unfavorable consequences of tourism, support for the environmental aspect is mentioned as a necessary factor for sustainability. Tourists should also recognize the eminent function of the environment in rural settlements to ensure that promoting the entire aspect of sustainability results in rural stabilization. Practical implications- Specifically, tourism develops social solidarity through the formation of micro-businesses and particular rural entrepreneurship that directly and indirectly contribute to the expansion of job creation in rural settlements. Also, these mechanisms are involved in producing local capital that strengthens sustainable rural income and livelihood. On the other hand, tourism highlights the significance of the environment, and its protection is essential to the rural sustainability.
تحلیل راهبردهای پایداری مرتع از نگاه سازمانی در راستای توسعه پایدار روستایی (نمونه مطالعه: استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، سنجیدن ظرفیت ها و محدودیت های مراتع استان خراسان جنوبی در راستای توسعه پایدار روستایی با استفاده از الگوی SWOT است. این الگو مشتمل بر چهار مؤلفه قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهاست. روش پژوهش برمبنای هدف، کاربردی و برمبنای روش، توصیفی تحلیلی است. مفاهیم این پژوهش، با استفاده از دیدگاه پنجاه کارشناس در سازمان ها و مراکز تحقیقاتی مرتبط با زمینه های تخصصی مختلف تعیین شد و با وزن دهی و رتبه بندی براساس الگوی SWOT، میزان اهمیت این عوامل مشخص و سپس نکات مثبت و منفی مراتع منطقه شناسایی شد. نتایج نشان داد که ظرفیت موجود برای توسعه و حل مسائل مرتعی استان خراسان جنوبی تا حدودی مهیاست. براین اساس مهم ترین عامل قوت، انجام عملیات ممیزی مراتع با ارزش 548/0؛ مهم ترین عامل ضعف، نوع دام غالب و مازاد متکی به مرتع با ارزش 384/0؛ مهم ترین فرصت، برخورداری از دانش بومی و سنتی به منظور احیای مراتع با ارزش 388/0؛ و مهم ترین تهدید، کمبود بارش های جوّی و تداوم خشک سالی و افت توان تولیدی مراتع با ارزش 4/0 است. شایان ذکر است که راهبرد تهاجمی به عنوان بهترین راهبرد برای مدیریت و توسعه مراتع تعیین شد.
بررسی چالش های توسعه روستایی افغانستان و راهکارهای رفع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
520 - 535
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی یکی از دغدغه های اصلی کشورهای درحال توسعه است. پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستایی از قبیل فقر گسترده، بیکاری و مهاجرت موجب توجه به توسعه روستایی گردیده است. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار افغانستان (1399)، از مجموع جمعیت این کشور حدود 4/23 میلیون نفر (71 درصد) در نواحی روستایی سکونت دارند. این در حالی است که نواحی روستایی با چالش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و محیط زیستی مواجه هستند. بنابراین، شناسایی چالش های توسعه روستایی افغانستان پیش شرط تدوین سیاست ها، برنامه ریزی و ارائه الگویی انعطاف پذیر برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. در همین راستا، این مطالعه با هدف شناسایی و تحلیل عمده ترین چالش های موجود در حوزه توسعه روستایی افغانستان انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 60 نفر از کارشناسان مسائل توسعه روستایی و کشاورزی این کشور بود. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه و روش آن مصاحبه حضوری بود. برای تجزیه وتحلیل و توصیف داده ها علاوه بر آماره های پراکندگی و مرکزیت، از ضریب تغییرات و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که به ترتیب چالش های اقتصادی، مانند کمبود اعتبارات و سرمایه گذاری در روستاها، اجتماعی، نظیر پایین بودن مشارکت زنان در فعالیت های روستایی، محیط زیستی، از جمله بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی، فیزیکی کالبدی، مانند ضعف یا فقدان شبکه شهری روستایی و در نهایت مدیریتی، به ویژه غلبه نیروی کار غیرمتخصص در فعالیت های اقتصادی روستا، از جمله مؤثرترین چالش های توسعه روستاها در افغانستان هستند که تلاش در جهت رفع آن ها نقش قابل توجهی در دستیابی به توسعه پایدار روستایی و در نتیجه ملی این کشور خواهد داشت.
بررسی اثرات مختلف گردشگری در توسعه روستایی: مطالعه موردی شهرستان رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش گردشگری در توسعه روستایی در شهرستان رامسر انجام شد. جامعه آماری مورد نظر شامل دو گروه بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از طریق جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند، یک گروه شامل گردشگرانی که به شهرستان رامسر سفر کرده بودند (120 خانوار از مجموع 250 خانوار) و گروه دیگر شامل ساکنان محلی شهرستان که به گردشگران خدمات رسانی می کردند (130 خانوار از مجموع 240 خانوار). پرسشنامه ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات بود. بر پایه یافته های پژوهش، اکثریت افراد محلی (2/86 درصد) و گردشگران (1/92 درصد) تأثیر عوامل اقتصادی را در توسعه روستایی در حد متوسط تا خیلی زیاد عنوان کردند. نتایج آزمون t نشان داد که بین نقطه نظرات دو گروه در زمینه اثرات اقتصادی و اجتماعی، و فرهنگی گردشگری تفاوت منفی و معنی دار در سطح یک درصد وجود دارد؛ به دیگر سخن، به طور کلی، میانگین های اثرات یادشده را گردشگران بالاتر از افراد محلی گزارش کردند، ولی در خصوص عوامل زیست محیطی بین دیدگاه های این دو گروه تفاوت معنی دار وجود نداشت. اکثریت گردشگران (67/80 درصد) و افراد محلی (70 درصد) تأثیرات زیست محیطی گردشگری در جوامع روستایی را در حد متوسط تا خیلی زیاد عنوان کردند.
ارزیابی میزان رضایتمندی روستاییان از کیفیت خدمات شرکت آب و فاضلاب روستایی براساس مدل سروکوال مطالعه ی موردی : سکونتگاه های روستایی شهرستان دلفان استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش کیفیت خدمات ارائه شده در نواحی روستایی نیازمند بازخور و دریافت وجه نظر روستائیان و همچنین مشارکت دادن ساکنان روستایی در فرایند توسعه است. بی توجهی به خواست روستاییان چالش های فراوانی را در فراگرد توسعه روستایی در پی خواهد داشت. از این رو، بررسی و شناساندن نقاط قوت و ضعف خدمات ارائه شده در محیط روستا، برنامه ریزان روستایی و فعالان عرصه روستا را در جهت برنامه ریزی مناسب و کارآمد یاری خواهد رساند. براین مبنا، این تحقیق با هدف ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان روستایی از کیفیت خدمات ارائه شده توسط شرکت آبفار روستایی با استفاده از ابزار سرکوال صورت پذیرفت. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی به صورت تصادفی بر روی 302 خانوار در سطح سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان دلفان به نسبت تعداد خانوار روستاها انجام شد. بررسی میانگین اهمیت و رضایت در هر یک از ابعاد مقیاس سروکوال گویای شکاف زیاد بین انتظار و ادراک ساکنان روستایی از خدمات آبفار روستایی در بعد محسوسات، قابلیت اعتماد ، اطمینان ، پاسخگویی و همدلی است. هرچند که در بعضی از گویه های ابعاد پنجگانه مذکور بهبود در وضعیت روستاها نسبت به گذشته حاصل شد. اما، بی توجهی به خواسته های ساکنان روستایی و مشارکت ندادن آن ها در فرآیند خدمات رسانی در افزایش شکاف بین ادراکات و انتظارات آن ها از خدمات اثر گذار بوده است.
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعة مکانیزاسیون در نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی برای تأمین امنیت غذایی جامعه و ایفای نقش مؤثر در تقویت استقلال ملی، نیازمند گذر سریع از مرحله تولید معیشتی و سنتی به مرحله تولید پیشرفته و تجاری است. مکانیزاسیون رویکردی است که دستیابی بخش کشاورزی به مرحله تولید تجاری را ممکن می سازد و از ارکان کشاورزی مدرن به شمار می آید. بدون مکانیزاسیون، چشم انداز روشنی از کشاورزی پویا و پایدار که بتواند نیازهای غذایی را معقولانه برطرف سازد، متصور نیست. توسعة مکانیزاسیون در جوامع کشاورزی و به ویژه در نواحی روستایی کشور با مشکلاتی همراه بوده است که شناخت عوامل مؤثر بر آن می تواند به برنامه ریزی برای رفع آنها کمک کند. از این رو در تحقیق حاضر به بررسی علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در نواحی روستایی دهستان غنی بیگلو در شهرستان زنجان پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی است و به صورت توصیفی- تحلیلی، به روش پیمایشی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت گرفته است. جامعة آماری، 2330 بهره بردار کشاورز روستاهای دهستان غنی بیگلوی شهرستان زنجان است که طبق فرمول کوکران تعداد نمونة لازم برای تکمیل پرسشنامه، 300 کشاورز تعیین گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که شیوة تولید، درآمد و اشتغال از مهم ترین علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در منطقة مطالعه شده است.