مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
سطوح توسعه یافتگی
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی ساحلی از چالش های پیش روی برنامه ریزی شهری و نخستین گام در فرآیند برنامه ریزی و توسعه چنین نواحی به شمار می رود. بدین منظور هدف کلی از این مقاله، ارزیابی توسعه شهر ساحلی بابلسر و تعیین سطوح توسعه یافتگی حوزه های 11 گانه این شهر به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه می باشد. برای ارزیابی سطح توسعه شهر از روش آزمون علامت و برای تعیین سطوح توسعه یافتگی حوزه ها از مدل های موریس، تاکسونومی عددی و امتیاز استاندارد شده با انتخاب 30 متغیر در قالب شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، نهادی و زیستی استفاده شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که هر چند توسعه شهر بابلسر طبق ارزیابی شاخص های منتخب درکل شهر نزدیک به شاخص های ملی بوده و نابرابری توسعه شهری در این سطح تایید نمی شود ولی در سطح حوزه های شهری، اختلاف و نابرابری مشهود گشته به طوری که از مجموع 11 حوزه، دو حوزه در سطح توسعه یافته، چهار حوزه در حال توسعه و پنج حوزه نیز در سطح توسعه نیافته قرار دارند که این امر وجود یک بحران جدی را به لحاظ برخورداری از سطوح توسعه در حوزه های این شهر نشان می دهد.
تحلیل و طبقه بندی سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان های استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی استان ایلام با مسائل و مشکلاتی از جمله؛ کسری هزینه خانوارها، بالا بودن نسبت بی سوادی، تخلیه روستاها، بالا بودن نسبت بیکاری، بالا بودن بعد خانوار و غیره مواجه هستند که این مسائل و مشکلات موانعی را بر سر راه توسعه روستایی در این استان به وجود آورده اند. شناخت و تجزیه و تحلیل این مسائل و ارائه راهکارهای مناسب جهت برطرف نمودن یا حداقل کم رنگ کردن آنها آثاری از جمله؛ رونق بخش کشاورزی، استفاده بهینه از پتانسیل های نواحی روستایی، تثبیت جمعیت در این نواحی و نهایتاً توسعه روستایی در این استان را به دنبال دارد. این مقاله با هدف رتبه بندی و تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های توسعه و به منظور تحلیل وضعیت این نواحی تدوین گردیده است. در این مقاله با استفاده از ترکیبی از روش های تحقیق توصیفی، اسنادی و توسعه ای و بررسی تعداد38 متغیّر در قالب 4 شاخص (شامل شاخص های اقتصادی، فرهنگی- آموزشی، زیربنایی و بهداشتی- درمانی) و با استفاده از مدل موریس سعی گردیده است وضعیت نواحی روستایی شهرستان های استان ایلام مورد بررسی قرار گیرد و شهرستان ها از نظر سطح توسعه یافتگی طبقه بندی گردند. همچنین با بهره گیری از ضریب اختلاف به تعیین میزان پراکندگی شاخص ها در شهرستان ها از نظر شاخص های مورد مطالعه مبادرت شده است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Arc-Gis، نتایج سطح بندی شهرستان ها از نظر شاخص های توسعه در قالب نقشه ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده نشانگر نامناسب بودن وضعیت شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های مورد مطالعه می باشد. به صورتی که کلیه شهرستان ها از نظر مجموع شاخص های مورد مطالعه با ضرایب توسعه یافتگی بین 21/63-35/39، در زمره شهرستان های نیمه برخوردارند و صرفاً شهرستان های شیروان چرداول با ضریب 69/75 و ایلام با ضریب 58/75 از نظر شاخص های فرهنگی- آموزشی، شهرستانهای دره شهر با ضریب 16/68 و ایوان با ضریب 33/64 از نظر شاخص های زیربنایی و همچنین شهرستان ایلام با ضریب 40/91 از نظر شاخص های بهداشتی- درمانی در وضعیت برخوردار قرار گرفته اند. همچنین میزان پراکندگی شاخص ها در شهرستان های استان با استفاده از ضریب اختلاف از نظر شاخص های اقتصادی 19/0، شاخص های بهداشتی- درمانی 29/0 و شاخص های فرهنگی- آموزشی و زیربنایی مشترکاً 34/0 محاسبه گردیده است. در پایان نیز راهکارهایی به منظور رفع مشکلات نواحی روستایی استان ارائه گردیده است.
تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی استان آذربایجان شرقی با استفاده از تکنیک آماری تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعه چنین نواحی به شمار می رود. پژوهش حاضر جهت تعیین سطوح توسعه یافتگی دهستانهای استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. در این پژوهش 45 متغیر نرم سازی شده با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی به 8 عامل معنی دار تقلیل یافته، سپس با استفاده از عوامل نهایی استخراج شده تحلیل خوشه ای انجام گرفته است. دهستانها از لحاظ سطح توسعه یافتگی در پنج خوشه همگن و مشابه طبقه بندی شده اند و با استفاده از شاخص(Z-score) وضعیت امکانات و خدمات موجود در دهستانها مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت عامل مؤثر و بازدارنده در توسعه دهستانهای هر خوشه مشخص شده است. روش تحقیق مقاله تحلیلی و علی است نتایج بدست آمده نشان می دهد که از لحاظ سطح توسعه یافتگی بین دهستانهای استان تفاوت و نابرابری وجود دارد به طوری که از مجموع 141 دهستان این استان یک دهستان در سطح کاملاً برخوردار، 5 دهستان برخوردار، 55 دهستان تا حدی برخوردار، 24 دهستان محروم، 56 دهستان در سطح بسیار محروم قرار دارند.
تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی و اقتصادی در بخش روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رتبه بندی استان های کشور از نظر سطح توسعه یافتگی اقتصادی در بخش شهری و کشاورزی در بخش روستایی در 1389 است. بدین منظور، از 68 شاخص اقتصادی و 46 شاخص کشاورزی در بخش روستایی و دو روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی بهره گیری می شود. طبق نتایج به دست آمده، استان های اصفهان، تهران، مازندران، فارس، گلستان، یزد و قم در دستة استان های توسعه یافته از لحاظ کشاورزی در بخش روستایی قرار دارند که از آن میان، تنها سه استان تهران، فارس و یزد دارای توسعه یافتگی اقتصادی اند و اصفهان جزو استان های نسبتأ توسعه یافته، گلستان جزو استان های کمترتوسعه یافته و همچنین، قم و مازندران جزو استان های توسعه نیافته از نظر اقتصادی به شمار می روند.
تعیین و تحلیل سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان چالدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و تنگناهایهای موجود اولین گام اساسی در فرایند برنامهریزی توسعه نواحی روستایی بهشمار میرود. در این راستا، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد که اغلب با استفاده از روشهای کمی صورت میگیرد. هدف کلی این مقاله، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانهای شهرستان چالدران واقع در شمال غرب استان آذربایجان غربی میباشد. به این منظور، از 38 متغیر در قالب شاخصهای جمعیتی، آموزشی ـ فرهنگی، زیربنایی ـ کالبدی، بهداشتی ـ درمانی، اداری ـ خدماتی و اقتصادی در سطح دهستانهای شهرستان بهرهگیری شده و با استفاده از مدل موریس و روش ضریب اختلاف به تحلیل و بررسی آنها اقدام شده است. در نهایت نتایج سطحبندی دهستانها به تفکیک کلیه شاخصها با استفاده از نرمافزار ArcGis، به صورت نقشه ارائه گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از مجموع 5 دهستان این شهرستان هیچ دهستانی در سطح توسعهیافته نبوده و 4 دهستان در سطح در حال توسعه و یک دهستان نیز در سطح کمتر توسعهیافته قرار دارند. از نظر نحوه توزیع امکانات و خدمات، شاخص زیربنایی- کالبدی دارای کمترین و شاخص آموزشی- فرهنگی دارای بیشترین میزان تعادل و برابری بوده است.
رتبه بندی مناطق شهری ازلحاظِ توسعه یافتگی کالبدی-فضایی با رویکرد توسعة پایدار شهری و تلفیق عملگر فازی GISو FAHP ( مورد شناسی: مناطق چهارگانة شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی شهری، گستردگی میزان شهرنشینی یا مصرف زمین است که در حال حاضر تبدیل به یک موضوع جهانی به ویژه در شهرهای جهان سوم شده است. به موازات توسعه و افزایش جمعیت شهرهای بزرگ، ظهور مسائل گوناگون و پیچیدة اجتماعی-اقتصادی در داخل شهرها و ورود شهرهای بزرگ جهان سوم به سیستم اقتصادی جهان، برنامه ریزی شهری به ابعاد تازه ای دست یافته و باعث تحلیل دقیق شرایط سیاسی-اجتماعی در قلمرو جغرافیای شهری شده است. طی دهه های اخیر، تغییرات گستردة اجتماعی، اقتصادی و محیطی در سطح کشور مشاهده شده است که عمدتاً به تغییرات فضایی منتهی شده اند. شناخت الگوی توسعة کالبدی شهر به منظور هدایت آن درجهتِ توسعة پایدار شهری امری اساسی است. برای شناخت توسعه یافتگی و عدم توسعه یافتگی مناطق، به بررسی الگوی نابرابری های ناحیه ای، تفاوت میان نواحی و میزان برتری یک مکان نسبت به ساختار مکان های مشابه در سطح شهر نیاز است؛ ازاین رو، هدف از تدوین این مقاله تعیین میزان توسعه یافتگی مناطق مختلف شهری ارومیه ازلحاظِ شاخص های مورد بررسی است. برای دستیابی به هدف مذکور از 19 متغیّر اصلی موجود در شاخص کالبدی (کاربری های مسکونی، تجاری، آموزشی، مذهبی، فرهنگی، جهانگردی، درمانی و...) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از عملگر فازی Gama در محیط GIS و همچنین از طریق وزن گذاری معیارهای منتخب با روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مطابق توابع و مدل به کار رفته در پژوهش منطقة یک شهر ارومیه با داشتن مساحتی بالغ بر 32767678 متر مربع یعنی حدود 30/0 درصد از کل سطح کاربری ها و سرانة 75/121 متر مربع برای کل کاربری ها نسبت به جمعیت آن، از درجة توسعه یافتگی بالاتری نسبت به سه منطقة دیگر این شهر برخوردار است؛ امری که در عملگر Gama fuzzy با دقت بیشتری نسبت به مدل AHP فازی نشان داده شده است.
ارزیابی سطوح توسعه یافتگی با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره در بخش های استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، تعیین و شناسایی سطوح توسعه یافتگی اصلی مهم در تدوین سیاست ها و برنامه های توسعه محسوب می شود و نتایج آن به عنوان راهنمایی سودمند توسط سیاست گذاران و برنامه ریزان در جهت شناسایی محروم ترین و توسعه یافته ترین مناطق استفاده می گردد. در راستای این مهم، ارزیابی سطوح توسعه یافتگی بخش های استان گیلان لازم و ضروری به نظر می رسد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری همه بخش های استان گیلان (43 بخش) است که براساس 298 متغیر و 93 شاخص در پنج گروه شاخص ترکیبی (محیطی- اکولوژیک، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، نهادی، و کالبدی) رتبه بندی شده اند. شاخص های موردمطالعه با استفاده از آخرین داده های موجود سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 استان گیلان جمع آوری، با روش تقسیم بر میانگین استاندارد، با بهره گیری از مدل مؤلفه اصلی هم وزن، و سپس با استفاده از روش های تاکسنومی عددی، تحلیل خوشه ای، تحلیل سلسله مراتبی، تاپسیس، موریس، و تحلیل شبکه رتبه بندی شده اند و با تحلیل نتایج بخش های استان در پنج گروه توسعه یافتگی بالا (10 بخش)، توسعه یافتگی متوسط (7 بخش)، گذار به توسعه یافتگی (8 بخش)، محروم (9 بخش)، و محرومیت شدید (9 بخش) سطح بندی شده اند و جایگاه هر یک از بخش ها در سطوح توسعه با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی مشخص شده است. درنهایت، با مقایسه سطوح توسعه یافتگی در سال های 1385 و 1390 نشان داده شده است در طی این دوره پنج ساله از تعداد بخش های موجود در سطوح محرومیت شدید و محروم کاسته و به تعداد بخش های موجود در سطح بالای توسعه یافتگی افزوده شده است.
تحلیلی بر شاخص های توسعه کشاورزی در شهرستانهای استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی در استان ایلام با مسائل و مشکلاتی از جمله؛ کمبود سرمایه و سرمایه گذاری، پایین بودن سطح سواد کشاورزان، عدم وجود بازار مناسب برای محصولات تولیدی، وسعت کم اراضی، عدم استفاده مناسب از مکانیزاسیون کشاورزی، بالا بودن میزان اراضی دیم و بیکاری فصلی کشاورزان مواجه می باشد، که این مسائل و مشکلات موانعی را بر سر راه توسعه کشاورزی در این استان به وجود آورده اند. شناخت این مسائل و تدوین برنامه مناسب به منظور برطرف نمودن یا کم رنگ کردن آنها آثاری از جمله؛ رونق بخش کشاورزی، استفاده بهینه از پتانسیل های بخش کشاورزی، افزایش تولیدات، افزایش درآمد کشاورزان، تثبیت جمعیت روستایی، توسعه کشاورزی و نهایتاً توسعه استان را بدنبال دارد. این مقاله با هدف رتبه بندی و تعیین سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های کشاورزی توسعه، به منظور تحلیل وضعیت کشاورزی شهرستان ها تدوین گردیده است. در این مقاله با استفاده از ترکیبی از روشهای تحقیق توصیفی، اسنادی و توسعه ای و بررسی تعداد30 متغیّر در قالب 5 شاخص (وضعیت بهره برداران، زمین بهره برداری ها، سطح زیرکشت و عملکرد در هکتار محصولات، مکانیزاسیون کشاورزی و دامداری) با استفاده از مدل موریس سعی گردیده است وضعیت بخش کشاورزی در شهرستان های استان ایلام مورد بررسی قرار گیرد و شهرستان ها از نظر سطح توسعه یافتگی، طبقه بندی گردند. همچنین با بهره گیری از ضریب اختلاف به تعیین میزان پراکندگی شاخص ها در شهرستان ها و با استفاده از دامنه نوسانات، به تعیین نوسان ضریب توسعه یافتگی شهرستان ها از نظر شاخص های مورد مطالعه، مبادرت شده است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Arc-View، نتایج سطح بندی شهرستان ها، از نظر شاخص های کشاورزی توسعه در قالب نقشه ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده نشانگر نامناسب بودن وضعیت شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های موردمطالعه می باشد. به صورتی که کلیه شهرستان ها، از نظر مجموع شاخصهای مورد مطالعه، در زمره شهرستان های محروم (توسعه نیافته) و تنها از نظر برخی شاخص ها، تعدادی از شهرستان ها در وضعیت نیمه برخوردار (درحال توسعه) قرار گرفته اند. در پایان نیز راهکارهایی به منظور رفع مشکلات بخش کشاورزی استان ارائه گردیده است.
تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
117 - 128
حوزه های تخصصی:
میزان برخورداری از عوامل گوناگون، متشکل از عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نابرابری های منطقه ای را ایجاد یا آن را تشدید می کنند. توجه به رهیافت توسعه موزون منطقه ای، کاهش ناهمگونی و نابرابری های منطقه ای و بخشی، سیاست گذاری و برنامه ریزی منطقه ای برای تحقق هدف هایی که برحسب ویژگی های ساختاری، امکانات و محدودیت های هر منطقه، تغییر می کنند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصیات هر منطقه با توجه به جایگاه آن در کل سیستم منطقه ای است. با توجه به این موضوع توسعه یافتگی رابطه مستقیمی با عدالت اجتماعی و توزیع فضایی متعادل خدمات در سطح مناطق دارد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و رویکرد حاکم بر آن از نوع کاربردی به دنبال روشن ساختن تفاوت های منطقه ای درزمینه معیار های گوناگون توسعه است. از روش های آماری و مدل های کمی شامل، مدل تاپسیس، شاخص توسعه انسانی، امتیاز استانداردشده، ضریب پراکندگی، ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. 43 زیر معیار در پنج معیار آموزشی، فرهنگی-اجتماعی، بهداشتی-درمانی، اقتصادی و کالبدی-زیربنائی انتخاب شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده، توزیع فضایی نامتعادل شاخص ها در شهرستان های کردستان می باشد. به طوری که شهرستان های سقز، دیواندره، بانه دهگلان، کامیاران، سروآباد و مریوان در سطح توسعه نیافته، شهرستان های قروه و سنندج در سطح نسبتاً توسعه یافته و شهرستان بیجار در سطح توسعه یافته قرار دارد. ضریب همبستگی اسپیرمن برابر 22/0 که نشان از همبستگی پایین بین پراکنش جمعیت و میزان توسعه یافتگی است. بیشترین میزان پراکندگی و نابرابری در سطح استان به معیارهای بهداشتی-درمانی (نسبت مراکز توان بخشی با ضریب 69/0) و کم ترین میزان نیز به معیارهای زیربنائی-کالبدی (درصد واحدهای مسکونی معمولی دارای امکانات با ضریب) 01/0 مربوط می شود. در محموع نابرابری در سطوح توسعه در بین شهرستان های استان، به دلیل عدم توزیع یکنواخت شاخص های مختلف در بین آنها می باشد و لازم است در راستای تامین عدالت فضایی در برنامه ریزی ها، شهرستان های محروم در اولویت قرارگیرند.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران (نمونه مطالعاتی: شهرستان های نواحی ساحلی شمال کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای باهدف ایجاد توسعه و کاهش نابرابری به عنوان یکی از موضوعات مهم در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود. لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر ازلحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دستاوردها و امکانات جامعه یکی از مهم ترین معیارهای توسعه به شمار می آید. هدف از این مقاله، تحلیل نابرابری های فضایی و تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی ساحلی شمال کشور می باشد. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. در این پژوهش از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (SAW TOPSIS ,) و نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که شهرستان های تنکابن، سیاهکل، سوادکوه، رشت، گرگان، ساری، بندرگز، رودبار، گنبدکاووس، فریدون کنار، چالوس، بابلسر و شهرستان رامسر در رده ی شهرستان های کاملاً برخوردار و شهرستان های بابل، کردکوی، بندر انزلی، جویبار، لنگرود، لاهیجان، آزادشهر، محمودآباد، مینودشت، آمل، رودسر و بهشهر در سطح برخوردار قرار دارند. در سطح نسبتاً برخوردار هم می توان از شهرستان های نور، کلاله، ماسال، آق قلا، ترکمن، علی آباد، فومن، رامیان، مراوه تپه، صومعه سرا، نکا و آستانه نام برد. همچنین شهرستان های گمیشان، گلوگاه، قائم شهر، عباس آباد، املش، شفت، آستارا، تالش، گالیکش، نوشهر، رضوانشهر و میاندورود، در رده ی شهرستان های کاملاً محروم قرار گرفتند. ازآنجایی که تفاوت مابین مناطق کاملاً برخوردار و کاملاً محروم ازلحاظ توسعه یافتگی بسیار زیاد است، پیشنهاد می شود برای مناطق محروم بهترین راه حل استفاده از برنامه های ضربتی و کوتاه مدت برای خروج از مشکلات است.
تحلیل الزامات کارآفرینی جهت دستیابی به توسعه ی درون زای منطقه ای (موردپژوهی: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
73 - 100
حوزه های تخصصی:
برهم کنش کارآفرینی منطقه ای در کنار متغیرهای دیگری نظیر رهبری، نهادها، تناسب با ساختار بازار و موهبت منابع، می تواند یک منطقه را به سوی شکوفایی و توسعه ی درون زا سوق دهد. در این مسیر، کارآفرینی منطقه ای یکی از متغیرهای میانجی توسعه ی درون زای منطقه ای بوده و می تواند مانند یک کاتالیزور، فرآیند دستیابی به توسعه را تسهیل کند. هدف از این پژوهش نیز، بررسی و واکاوی ارتباط میان این اجزا در دستیابی به توسعه اقتصادی درون زا در سطح منطقه موردپژوهش است. از این رو پس از آن که در بخش نظری پژوهش، ذیل متغیرهای اصلی کارآفرینی منطقه ای یعنی سرمایه ی انسانی و دانش جدید، معیارها و شاخص هایی از منابع متعدد احصاء گردید، با بهره جویی از روش هایی نظیر روش PLS و معادلات ساختاری و با تکیه بر داده های آماری موجود و گردآوری شده ذیل شاخص ها در سطح موردپژوهی یعنی شهرستان های استان تهران، روابط موجود میان شاخص ها با یکدیگر، شاخص ها با متغیرها و متغیرهای مستقل و میانجی با متغیر وابسته از طریق دستیابی به مدل اندازه گیری پژوهش تحلیل شد. از آن جا که در مدل اندازه گیری پژوهش، بارهای عاملی میان هریک از متغیرها با شاخص های خود، بیش از 4/0 بوده و همچنین ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی هریک از متغیرها بیش از 7/0 است، درنتیجه پایایی مدل پژوهش قابل قبول است. همچنین، میانگین واریانس استخراجی تمامی متغیرها بزرگتر از 5/0 است، درنتیجه روایی همگرای مدل نیز در بازه قابل قبول است؛ از سوی دیگر، مقادیر موجود در قطر اصلی ماتریس فورنل و لارکر، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوطه بزرگتر است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این مدل، از روایی واگرای قابل قبولی نیز برخوردار است. مدل ساختاری پژوهش نیز، در سطح معناداری کوچکتر از 5 درصد، ضریب رگرسیونی 698/0 را میان دو متغیر کارآفرینی و توسعه درون زای منطقه ای نشان می دهد که ارتباط میان این دو متغیر و درنتیجه فرضیه پژوهش را در سطح معناداری قابل قبول اثبات می کند. در انتهای پژوهش و با اثبات نقش میانجی گر کارآفرینی در فرآیند توسعه درون زای منطقه ای، وضعیت توسعه یافتگی هریک از شهرستان های استان تهران مبتنی بر داده های پژوهش نشان داده شده است و سیاست ها و برنامه هایی در راستای ارتقای سطح توسعه یافتگی شهرستان های کمتر توسعه یافته مبتنی بر عناصر و اِلمان های کارآفرینی پیشنهاد گردید.