مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
مدل موریس
حوزههای تخصصی:
در فرآیند برنامه ریزی و توسعه روستایی، شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی و آگاهی از نقاط قوت و ضعف آنها اهمیت زیادی دارد. در این نوشتار با استفاده از31 شاخص و متغیر در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و خدماتی وبا بهره گیری از تحلیل تاکسونومی و مدل موریس ،سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان سنندج تعیین و تحلیل شده است . نتایج مطالعات نشان میدهد تفاوتها و نابرابریهایزیادی در سطح توسعه یافتگی وجود دارد ،که این وضع ضرورت تعدیل نابرابریها را از طریق اجرای برنامه های هدفمند ضروری میسازد. تفاوت در سطوح توسعه دهستانهای این شهرستان را میتوان با در نظر گرفتن عواملی چون فاصله دهستانها از مرکزشهرستان ، کیفیت محیطی و توان جمعیتی روستاها توجیه و تبیین نمود. همچنین بررسیها نشان داد که سطح توسعه نواحی روستایی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و خدماتی با یکدیگر برابر نیست و با هم تفاوت زیادی دارند. در واقع در زمینه اقتصادی، نواحی روستایی شهرستان بسیار محرومتر از زمینه های خدماتی و اجتماعی هستند. این موضوع اولویتهای توسعه و ضرورت توجه بیشتر به ابعاد اقتصادی را در برنامه های آینده توسعه روستایی در راستای توسعه یکپارچه و پایدار این نواحی مشخص میسازد.
تحلیل و طبقه بندی سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان های استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی روستایی استان ایلام با مسائل و مشکلاتی از جمله؛ کسری هزینه خانوارها، بالا بودن نسبت بی سوادی، تخلیه روستاها، بالا بودن نسبت بیکاری، بالا بودن بعد خانوار و غیره مواجه هستند که این مسائل و مشکلات موانعی را بر سر راه توسعه روستایی در این استان به وجود آورده اند. شناخت و تجزیه و تحلیل این مسائل و ارائه راهکارهای مناسب جهت برطرف نمودن یا حداقل کم رنگ کردن آنها آثاری از جمله؛ رونق بخش کشاورزی، استفاده بهینه از پتانسیل های نواحی روستایی، تثبیت جمعیت در این نواحی و نهایتاً توسعه روستایی در این استان را به دنبال دارد. این مقاله با هدف رتبه بندی و تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های توسعه و به منظور تحلیل وضعیت این نواحی تدوین گردیده است. در این مقاله با استفاده از ترکیبی از روش های تحقیق توصیفی، اسنادی و توسعه ای و بررسی تعداد38 متغیّر در قالب 4 شاخص (شامل شاخص های اقتصادی، فرهنگی- آموزشی، زیربنایی و بهداشتی- درمانی) و با استفاده از مدل موریس سعی گردیده است وضعیت نواحی روستایی شهرستان های استان ایلام مورد بررسی قرار گیرد و شهرستان ها از نظر سطح توسعه یافتگی طبقه بندی گردند. همچنین با بهره گیری از ضریب اختلاف به تعیین میزان پراکندگی شاخص ها در شهرستان ها از نظر شاخص های مورد مطالعه مبادرت شده است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Arc-Gis، نتایج سطح بندی شهرستان ها از نظر شاخص های توسعه در قالب نقشه ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده نشانگر نامناسب بودن وضعیت شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های مورد مطالعه می باشد. به صورتی که کلیه شهرستان ها از نظر مجموع شاخص های مورد مطالعه با ضرایب توسعه یافتگی بین 21/63-35/39، در زمره شهرستان های نیمه برخوردارند و صرفاً شهرستان های شیروان چرداول با ضریب 69/75 و ایلام با ضریب 58/75 از نظر شاخص های فرهنگی- آموزشی، شهرستانهای دره شهر با ضریب 16/68 و ایوان با ضریب 33/64 از نظر شاخص های زیربنایی و همچنین شهرستان ایلام با ضریب 40/91 از نظر شاخص های بهداشتی- درمانی در وضعیت برخوردار قرار گرفته اند. همچنین میزان پراکندگی شاخص ها در شهرستان های استان با استفاده از ضریب اختلاف از نظر شاخص های اقتصادی 19/0، شاخص های بهداشتی- درمانی 29/0 و شاخص های فرهنگی- آموزشی و زیربنایی مشترکاً 34/0 محاسبه گردیده است. در پایان نیز راهکارهایی به منظور رفع مشکلات نواحی روستایی استان ارائه گردیده است.
تعیین و تحلیل سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان چالدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و تنگناهایهای موجود اولین گام اساسی در فرایند برنامهریزی توسعه نواحی روستایی بهشمار میرود. در این راستا، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد که اغلب با استفاده از روشهای کمی صورت میگیرد. هدف کلی این مقاله، تعیین و تحلیل سطوح توسعهیافتگی دهستانهای شهرستان چالدران واقع در شمال غرب استان آذربایجان غربی میباشد. به این منظور، از 38 متغیر در قالب شاخصهای جمعیتی، آموزشی ـ فرهنگی، زیربنایی ـ کالبدی، بهداشتی ـ درمانی، اداری ـ خدماتی و اقتصادی در سطح دهستانهای شهرستان بهرهگیری شده و با استفاده از مدل موریس و روش ضریب اختلاف به تحلیل و بررسی آنها اقدام شده است. در نهایت نتایج سطحبندی دهستانها به تفکیک کلیه شاخصها با استفاده از نرمافزار ArcGis، به صورت نقشه ارائه گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از مجموع 5 دهستان این شهرستان هیچ دهستانی در سطح توسعهیافته نبوده و 4 دهستان در سطح در حال توسعه و یک دهستان نیز در سطح کمتر توسعهیافته قرار دارند. از نظر نحوه توزیع امکانات و خدمات، شاخص زیربنایی- کالبدی دارای کمترین و شاخص آموزشی- فرهنگی دارای بیشترین میزان تعادل و برابری بوده است.
تحلیلی بر درجة توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان مرودشت با استفاده از مدل موریس و ضریب اختلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ت طی دهه های اخیر، توسعه به عنوان یکی از مهم ترین چالش های جهانی همواره توجه سیاست مداران و برنامه ریزان اقتصادی– اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ بنابراین، درراستای دست یابی به توسعة پایدار در عرصه های سکونتگاهی کشورها اعم از شهر و روستا، شناختِ روند تحولات گذشته، تحلیل وضع موجود و ترسیم فضای مطلوب آن ها ضروری است. به عبارت دیگر، شناخت توانمندی های محیطی و میزان خدمات موجود در هر منطقه و درپی آن، تعیین سطوح توسعه یافتگی این نواحی سکونتگاهی به ویژه روستاها، نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعة این مناطق جمعیتی به شمار می رود. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی و سنجش داده های کمی انجام شده است، سعی بر آن است تا با استفاده از شاخص های زیربنایی، آموزشی، فرهنگی، اداری، کشاورزی و بهداشتی، میزان توسعه یافتگی نواحی روستاییِ دهستان های 14گانة شهرستان مرودشت از توابع استان فارس تعیین و تحلیل شود. برای دست یابی به این هدف، از مدل موریس و روش ضریب اختلاف، به تعیین میزان اختلاف و پراکندگی امکانات و خدمات در دهستان های ناحیه اقدام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات، بین دهستان های مرودشت شکاف بزرگی وجود دارد و نبود تعادل فضایی در منطقه مشاهده می شود؛ به گونه ا ی که ازبین نواحی روستایی موردمطالعه، دهستان رامجرد دو با ضریب برخورداری 67/60 و دهستان کامیفروز جنوبی با 48/14، به ترتیب توسعه یافته ترین و محروم ترین دهستان ها در سطح شهرستان هستند. این موضوع لزوم توجه و برنامه ریزی خردمندانه را درراستای توزیع عادلانه و فضایی امکانات، سرمایه گذاری ها و توسعة هماهنگ همة دهستان های منطقه ضروری می سازد.
سنجش سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان همدان (با تأکید بر رویکرد تحلیل منطقه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت وضعیت موجود مناطق از لحاظ شاخص های توسعه و مقایسه آنها با یکدیگر، اولین مرحله در برنامه ریزی های منطقه ای و ایجاد تعادل و تأمین عدالت اجتماعی بین مناطق بشمار می رود. هدف از تحریر این مقاله، تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان همدان و تحلیل نابرابری های منطقه ای در این استان می باشد. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است. شاخص های مورد بررسی متشکل از 39 شاخص، شامل شاخص های بهداشتی– درمانی، آموزشی، فرهنگی– اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، کالبدی و زیربنایی می باشد. جهت تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان ها، از مدل های تاکسونومی عددی، موریس و امتیاز استاندارد شده استفاده شده است. هم چنین با استفاده از روش تحلیل خوشه ای، شهرستان های استان از نظر سطح توسعه یافتگی، در 3 گروه همگن طبقه بندی شدند. در این راستا برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهایSPSS ، Excel و برای ترسیم نقشه ی سطوح برخورداری شهرستان ها از نرم افزار10 Arc GIS استفاده شده است. نتیجه ی حاصل از پژوهش نشان داد که: شهرستان همدان به عنوان برخوردارترین و شهرستان کبودرآهنگ در دو تکنیک امتیاز استاندارد شده و موریس و شهرستان فامنین در تکنیک تاکسونومی به عنوان محروم ترین شهرستان های استان می باشند. هم چنین نتایج سطح بندی مناطق نشان می دهد که: الگوی حاکم بر ساختار فضایی استان همدان، الگوی مرکز- پیرامون می باشد، که این مسئله لزوم توجه به برنامه ریزی منطقه ای را ضرورت می بخشد.
تحلیلی بر عملکرد ترویج و آموزش کشاورزی در استان های کشور با استفاده از مدل موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترویج و آموزش کشاورزی شامل فعالیت هایی است که از طریق روش های آموزشی، به کشاورزان در بهبود روش ها و فنون کشاورزی، افزایش کارآیی تولید و درآمد، بهبود سطح زندگی خود و ارتقای استانداردهای اجتماعی زندگی روستایی یاری می رساند و می تواند نقشی مؤثر در توسعه کشاورزی و بهبود وضعیت روستاهای کشور داشته باشد. در پژوهش حاضر، با استفاده از 26 شاخص در قالب شش گروه و با بهره گیری از مدل موریس، عملکرد ترویج و آموزش کشاورزی در استان های کشور بررسی و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که ضریب توسعه یافتگی خدمات ترویج و آموزش کشاورزی در استان ها از 58/2 تا 69/39 در نوسان است که در این میان، استان های مرکزی، یزد و کرمانشاه بالاترین و سیستان و بلوچستان، تهران و هرمزگان پایین ترین ضریب را داشتند؛ همچنین، وضعیت بیشتر استان های کشور به لحاظ برخورداری از خدمات ترویج و آموزش کشاورزی مناسب نبود، به گونه ای که ضریب برخورداری هیچ استانی در سطح خیلی خوب قرار نداشت، هفت استان در سطح خوب، پانزده استان در سطح متوسط و هشت استان نیز در سطح ضعیف قرار گرفتند.
پژوهشی بر توسعه یافتگی و نابرابری های آن در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله ویژگی های کشورهای جهان سوم تمرکز شدید و عدم تعادل در مناطق جغرافیایی است که از نتایج سیاست های رشد قطبی به شمار می آید. در نتیجه این سیاست، تعداد محدودی از مناطق نقش کلیدی داشته و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می نمایند. برای ایجاد تعادل و به منظور شکل دادن فضاهای مناسب و همگون، بحث برنامه ریزی منطقه ای مطرح شده و اولین گام در برنامه ریزی منطقه ای شناخت نابرابری های اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی نواحیِ مختلف می باشد. هدف از تحقیق حاضر سنجش وضعیت توسعه یافتگی و نابرابری های آن در بین شهرستان های استان لرستان است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف توسعه ای و از سنخ تحقیقات توصیفی– تحلیلی است. به منظور گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در راستای انجام تحقیق از 15 شاخص در قالب 4 متغیر بهداشتی، کشاورزی، آموزشی و جمعیت بهره گرفته شده است و تکنیک اصلی پژوهش شاخص ناموزون موریس بوده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده ی عدم توزیع هماهنگ امکانات و خدمات در شهرستان های این استان می باشد. به شکلی که شهرستان های خرم اباد و بروجرد از لحاظ برخورداری از جمیع امکانات و خدمات با امتیاز 92.83 و 48.42 نسبت به دیگر شهرستان های استان در رتبه های نخست و شهرستان های پلدختر و کوهدشت با امتیاز 5.23 و 4.36 در رتبه های آخر قرار دارند. امکانات محیطی و محورهای توسعه و محدوده های صنعتی و شبکه های زیربنایی عمده، نقش مؤثری در سطوح برخورداری شهرستان های استان دارد. در نهایت نیز با تأکید بر تقویت بخش های حاشیه ای استان به ویژه محور غربی استان، پیشنهادهایی جهت کاهش عدم تعادل توسعه در این منطقه ارائه شده است.
تحلیل تطبیقی شاخص های سلامت در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامتی، موضوعی است که در توسعه مناطق تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد، به همین دلیل است که اصل 29 قانون اساسی نیز به سلامتی توجه کاملی نشان داده است. امروزه کیفیت و سلامت شرایط زندگی ساکنان شهرها و روستاها هدف اصلی سیاستی برنامه ریزی شهری و منطقه ای محسوب می شود. همچنین، وضعیت بهداشتی و درمانی جامعه، مسأله ضروری و مهم در نظر برنامه ریزان است. به منظور حل مسایل ناشی از نبود تعادل های منطقه ای گام نخست، شناخت و سطح بندی مناطق از برخورداری در زمینه های مختلف، به ویژه خدمات بهداشتی و درمانی است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل فضایی شهرستان های استان خوزستان به لحاظ برخورداری از شاخص های سلامت است. در این پژوهش که از نوع توصیفی - تحلیلی است، از داده های سالنامه آماری 1391 استان خوزستان بهره گرفته شده است. ابتدا مهم ترین شاخص های سلامت، تعیین و سپس وضعیت 24 شهرستان استان خوزستان به لحاظ برخورداری از شاخص های سلامت با استفاده از روش تحلیل رابطه خاکستری ارزیابی شده است. نتایج، گویای آن است که شهرستان اهواز نسبت به سایر شهرستان های استان خوزستان از وضعیت مطلوب تری برخوردار است. سپس سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان خوزستان به لحاظ شاخص های سلامت با استفاده از ضریب ناموزون موریس به چهار گروه توسعه یافته، در حال توسعه، کمتر توسعه یافته و محروم تقسیم شده است و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (ARC/GIS) توزیع آن ها نمایش داده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از مدل موریس از کل شهرستان های استان، 6 شهرستان توسعه یافته، 8 شهرستان در حال توسعه، 8 شهرستان کمتر توسعه یافته و دو شهرستان محروم هستند.
سنجش شاخص های توسعه پایدار در جهت شکل گیری توسعه پایدار محله ای در شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
27 - 40
حوزههای تخصصی:
ناکامی ها در دستیابی به اهداف توسعه پایدار در توسعه های شهری در دهه های اخیر موجب تغییر رویکرد برنامه ریزان به سطح محلی گردیده است و اطلاع از وضعیت پایداری محلات گونه های بافت شهری می تواند نقشی مؤثر در برنامه ریزی ها و جهت گیری های توسعه پایداری داشته باشد لذا این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی با هدف تحلیل وضعیت شاخص های توسعه پایدار و پایداری محلات واقع در بافت های گوناگون شهر مهاباد از حیث چهار نوع بافت قدیمی، میانی، بافت جدید و اسکان غیررسمی بر مبنای 5 شاخص اصلی (کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی و زیست محیطی) و 44 شاخص فرعی مستخرج، صورت گرفته که شاخص های اصلی به عنوان متغیر اصلی و پایداری محلات به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و آزمون پیرسون و تحلیل واریانس داده های بی مقیاس در محیط </strong> Spss</strong> و </strong> Excel</strong> نشان می دهد که بین سه شاخص اقتصادی، کالبدی و خدماتی، با شاخص تلفیقی همبستگی و رابطه معنی دار وجود داشته و همچنین تحلیل مسیر در نرم افزار </strong> Amos</strong> حاکی از ارتباط و تأثیر مستقیم و غیرمستقیم سه متغیر اصلی (شاخص های خدماتی، اقتصادی، کالبدی) بر روی متغیر وابسته پایداری محلات بوده است سپس بر اساس مدل موریس محلات موردمطالعه رتبه بندی شده و نتایج مشخص می سازد رتبه محلات شکل گرفته در بافت میانی و قدیمی به دلیل نزدیکی به مرکز شهر و برخورداری بهتر، مطلوب تر و رتبه محلات جدید و اسکان غیررسمی که در دهه های اخیر توسعه یافته اند در رتبه های پایین تری از لحاظ مقایسه قرارگرفته اند.</strong>
تحلیلی بر شاخص های توسعه کشاورزی در شهرستانهای استان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی در استان ایلام با مسائل و مشکلاتی از جمله؛ کمبود سرمایه و سرمایه گذاری، پایین بودن سطح سواد کشاورزان، عدم وجود بازار مناسب برای محصولات تولیدی، وسعت کم اراضی، عدم استفاده مناسب از مکانیزاسیون کشاورزی، بالا بودن میزان اراضی دیم و بیکاری فصلی کشاورزان مواجه می باشد، که این مسائل و مشکلات موانعی را بر سر راه توسعه کشاورزی در این استان به وجود آورده اند. شناخت این مسائل و تدوین برنامه مناسب به منظور برطرف نمودن یا کم رنگ کردن آنها آثاری از جمله؛ رونق بخش کشاورزی، استفاده بهینه از پتانسیل های بخش کشاورزی، افزایش تولیدات، افزایش درآمد کشاورزان، تثبیت جمعیت روستایی، توسعه کشاورزی و نهایتاً توسعه استان را بدنبال دارد. این مقاله با هدف رتبه بندی و تعیین سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های کشاورزی توسعه، به منظور تحلیل وضعیت کشاورزی شهرستان ها تدوین گردیده است. در این مقاله با استفاده از ترکیبی از روشهای تحقیق توصیفی، اسنادی و توسعه ای و بررسی تعداد30 متغیّر در قالب 5 شاخص (وضعیت بهره برداران، زمین بهره برداری ها، سطح زیرکشت و عملکرد در هکتار محصولات، مکانیزاسیون کشاورزی و دامداری) با استفاده از مدل موریس سعی گردیده است وضعیت بخش کشاورزی در شهرستان های استان ایلام مورد بررسی قرار گیرد و شهرستان ها از نظر سطح توسعه یافتگی، طبقه بندی گردند. همچنین با بهره گیری از ضریب اختلاف به تعیین میزان پراکندگی شاخص ها در شهرستان ها و با استفاده از دامنه نوسانات، به تعیین نوسان ضریب توسعه یافتگی شهرستان ها از نظر شاخص های مورد مطالعه، مبادرت شده است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Arc-View، نتایج سطح بندی شهرستان ها، از نظر شاخص های کشاورزی توسعه در قالب نقشه ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده نشانگر نامناسب بودن وضعیت شهرستان های استان ایلام از نظر شاخص های موردمطالعه می باشد. به صورتی که کلیه شهرستان ها، از نظر مجموع شاخصهای مورد مطالعه، در زمره شهرستان های محروم (توسعه نیافته) و تنها از نظر برخی شاخص ها، تعدادی از شهرستان ها در وضعیت نیمه برخوردار (درحال توسعه) قرار گرفته اند. در پایان نیز راهکارهایی به منظور رفع مشکلات بخش کشاورزی استان ارائه گردیده است.
تحلیلی بر میزان برخورداری شهرستانهای استان خوزستان با استفاده از مدل موریس واسکالوگرام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال یازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
73 - 84
حوزههای تخصصی:
اولین گام در برنامه ریزی ناحیه ای شناخت نابرابری های اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی نواحی مختلف می باشد. از جمله معیار های بسیار متداول در توسعه ناحیه ای، سطح بندی نواحی بر اساس میزان برخورداری از شاخص های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی است. استان خوزستان بدلیل جایگاه مهمی که درسطح کشور دارد همواره مورد توجه مسئولین ومتولیان امر برنامه ریزی بوده وحساسیت ویژه نسبت به این منطقه داشته اند. این استان دارای 23 شهرستان و جمعیتی بالغ بر 4200000 بوده که 67 درصد آنها درمناطق شهری ومابقی درمناطق روستایی ساکن هستند. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی وسنجش و جمع آوری داده ها با روش کتابخانه ای وآماری انجام شده است و برای تعیین سطح شهرستانهای استان از مدل ناموزون موریس ومدل اسکالوگرام استفاده شده است. براساس نتایج این مدل ها در بین شهرستانهای استان خوزستان، شهرستان اندیکا پایین ترین ضریب برخورداری و بهبهان بالاترین رتبه را دارد.
بررسی و تحلیل عدالت فضایی برخورداری از خدمات بهداشتی- درمانی با استفاده از مدل های Topsis، Morris و Taxonomy، مطالعه موردی: شهرستان های استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵
75 - 98
حوزههای تخصصی:
جهان امروز با توجه به گسترش روز افزون شهرنشینی، توسعه فیزیکی و پیچیدگی ساختار فضایی- کالبدی شهرها،تعمیق و گسترش تقسیم کار اجتماعی- اقتصادی و بروز انواع آلودگی ها و بیماری های مرتبط با موارد مذکور، بیش از هر دوره دیگری وابسته به خدمات مختلف می باشد. در این میان خدمات بهداشتی- درمانی با توجه به نقش مهم خود در ارتقای سلامت جامعه و افزایش کیفیت زندگی از اهمیت خاصی برخوردار است، به طوری که ضعف و ناکارآمدی مدیریت در امر خدمات رسانیِ مطلوب در این زمینه، تبعات منفی گسترده ای را در پی خواهد داشت. از این رو پژوهش حاضر به طور نمونه، شهرستان های استان مازندران (محدوده پژوهش) را بر حسب برخورداری از خدمات بهداشتی- درمانی بویژه در رابطه با میزان جمعیت هریک از شهرستان های استان، مورد بررسی قرار داده است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و شیوه آن توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها نیز از نوع اسنادی می باشد و همچنین در این تحقیق از نرم افزار GIS برای ارائه نتایج استفاده گردیده است. نتایج این پژوهش که با نظر به مفاهیم عدالت فضایی و بهره گیری از مدل های Topsis، Morris و Taxonomy به دست آمده بیانگر نوعی بی نظمی در پراکنش مراکز بهداشتی- درمانی به ویژه در رابطه با جمعیت، به عنوان مهم ترین عامل موثر در خدمات رسانی به شهرها می باشد. در نهایت با توجه به مراحل مختلف مطالعاتی، یازده مورد پیشنهاد در راستای تحقق عدالت فضایی برخورداری از خدمات بهداشتی-درمانی در استان مازندران ارائه گردیده است.
تحلیل و سنجش سطح برخورداری مناطق روستایی از خدمات کشاورزی و تعیین دهستان مرکزی برای خدمات رسانی کشاورزی در شهرستان ایذه
بخش کشاورزی به دلیل توانمندی در ایجاد ارزش افزوده و اشتغال زایی از یک سو و تأمین امنیت غذایی و حیات اقتصادی اجتماعی کشور از سوی دیگر، از اهمیت بسیار بالایی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی برخوردار است. از این روتأسیس نظام خدماتی مؤثر برای کشاورزان در توسعه یافتگی جوامع روستایی نقشی بسزای خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر سنجش سطح برخورداری دهستان های شهرستان ایذه از خدمات کشاورزی بر اساس 25 شاخص کشاورزی و تعیین دهستان مرکزی بر اساس تعداد خدمات کشاورزی موجود در آن ها می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و آمار و اطلاعات از نتایج سرشماری نفوس و مسکن 1385 و همچنین از گزارشات مراکز ترویج خدمات کشاورزی دهستان هاگردآوری و تنظیم گردید. تحلیل دادها و ترسیم نقشه ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS وArc GIS انجام گرفت و در همین راستا از فنون برنامه ریزی شاخص مرکزیت و شاخص ناموزون موریس استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از هر دو روش نشان می دهد که در بین دهستان های مختلف شهرستان به لحاظ برخورداری از شاخص های کشاورزی، اختلاف بسیار بالایی وجود دارد به گونه ای که اختلاف بین برخوردارترین دهستان (دهستان حومه شرقی) نسبت به محروم ترین دهستان (دهستان سوسن شرقی)تقریباً پنج برابر بوده است. در پایان نیز با مشخص شدن تفاوت و اختلاف در سطوح برخورداری این دهستان ها، پیشنهاداتی برای برنامه ریزان و متولیان توسعه روستایی برای از بین بردن این نوع نابرابری ها توصیه شده است.
مقایسه تطبیقی توسعه یافتگی مناطق شهری رشت با استفاده از روش های ارزیابی چند شاخصه(مقاله علمی وزارت علوم)
کمبود منابع و امکانات در مناطق شهری سنجش کارایی مناطق را ضروری می سازد. بنابراین منابع باید به گونه ای تخصیص داده شود که بتوان بیشترین خدمات را از طریق منابع موجود عرضه کرد. برای شناخت توسعه یافتگی یا عدم توسعه یافتگی مناطق به بررسی الگوی نابرابری ها و تفاوت های میان آن ها و بررسی میزان برتری یک مکان نسبت به ساختار مکان های مشابه در سطح شهر مورد نیاز است. شناخت تفاوت های موجود بین مناطق مختلف در سطح شهر از نظر میزان برخورداری آن ها از شاخص های گوناگون، به منظور آگاهی از سطوح توسعه و یا محرومیت، کاهش نابرابری های منطقه ای و تنظیم بر نامه های متناسب با شرایط و امکانات هر منطقه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش به رتبه بندی و تعیین درجه توسعه یافتگی مناطق شهری رشت بر اساس 36 شاخص درپنج گروه آموزشی، بهداشتی درمانی، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی تجاری و تاسیسات شهری پرداخته شده است. برای رسیدن به اهداف مطالعه از مدل های تاکسونومی عددی، موریس و تاپسیس استفاده شده است. با به کارگیری این مدل ها و آنالیز هر یک از آن ها مناطق پنج گانه شهر رشت رتبه بندی و سطوح توسعه یافتگی هریک به تفکیک مشخص گردیده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که امکانات و خدمات بیشتر در مرکز شهر تمرکز یافته اند.از این رو نابرابری در مناطق پنج گانه با اختلاف زیاد مشاهده می گردد. به طوری که در آنالیز هر سه مدل مناطق یک و دو از وضعیت مطلوب تری برخوردارند ولی منطقه پنج جزء محرومترین مناطق می باشد در حقیقت هر چه از مرکز شهر فاصله می گیریم از شدت برخورداری از امکانات و خدمات کاسته می شود. این امر حاصل نتایج سیاست های رشد قطبی است که در نتیجه آن تمام امکانات و قدرت در یک یا چند منطقه تمرکز می یابد و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می کنند. به دلیل نوع ماهیت و تفاوت شیوه ارزش دهی به شاخص ها درجه توسعه یافتگی مناطق مورد مطالعه در هر مدل متفاوت از دیگری است. از این به منظور رسیدن به نتیجه واحد در سنجش توسعه یافتگی مناطق درصد تغییرات شدت تغیرات و ضریب اختلاف محاسبه و نتایج حاصل به تفکیک شاخص ها استخراج گردیده است.
سنجش پایداری شاخص های توسعه اقتصادی در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان رودبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
پایداری اقتصادی بدنبال ایجاد رشد عادلانه و متوازن جوامع انسانی، تضمین بهره مندی تک تک انسان ها در طول زمان بدون وارد آوردن خدشه به منابع زیستی، طبیعی و فرهنگی است. پژوهش حاضر با هدف سنجش پایداری شاخص های اقتصادی نواحی روستایی شهرستان رودبار انجام شده است. این تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، جامعه آماری را کلیه خانوارهای ساکن در نواحی روس تایی شهرس تان رودبار تشکیل می دهند که طبق سرشماری سال 1390دارای 37910 نفر جمعیت و 11929خانوار روستایی است. از آنجایی که تعداد خانوارها در روستاهای شهرستان رودبار از تجانس و همگونی لازم برخوردار نبودند از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده استفاده شد، که در 4 دسته طبقه بندی شدند و در نهایت حجم نمونه با اس تفاده از فرم ول کوکران 327سرپرست خانوار تعیین شدند. جهت تجزیه و تحلیل شاخص های مورد استفاده از مدل موریس و جهت سنجش پایداری اقتصادی روستاهای نمونه از مدل ویکور و همچنین از نرم افزار های SPSS و Excelاستفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که در بین 30 شاخص مورد استفاده هیچ کدام در وضعیت پایدار نبوده، 6 شاخص دارای وضعیت نسبتا پایدار و 24 شاخص دیگر در وضعیت ناپایدار قرار داشته اند. همچنین نتایج حاصل از سنجش پایداری اقتصادی در میان 20 روستای نمونه نشان می دهد روستای چیچال با ضریب 0/18در بالاترین سطح پایداری و روستای جوبن با ضریب 0/88 ناپایدارترین روستا با توجه به شاخص های اقتصادی مورد استفاده بوده است.
مشارکت مردمی و توسعه یافتگی روستایی (مطالعه موردی: دهستان سراوان، شهرستان رشت، استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: رشد و توسعه روستایی، ارتباطی تنگاتنگ با مشارکت روستاییان دارد، چرا که مشارکت در واقع کارایی برنامه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کیفیت تصمیم گیری برای مناطق روستایی را افزایش می دهد. هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مشارکت و سطح توسعه یافتگی منطقه می باشد. روش شناسی تحقیق: نوع تحقیق به صورت کاربردی- توسعه ای است و روش مطالعه اسنادی، تحلیلی و پیمایشی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات وضعیت توسعه یافتگی منطقه 20 شاخص در ابعاد متفاوت اجتماعی، اقتصادی و کالبدی انتخاب گردید و بر اساس مدل موریس مورد سنجش قرا گرفت، برای سنجش رابطه آن با مشارکت نیز از آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس در نرم افزار SPSS استفاده گردید. قلمرو جغرافیایی پژوهش: جامعه آماری تحقیق کل خانوار روستایی دهستان سراوان است که با استفاده از جدول مورگان تعداد370 نمونه انتخاب گردید.دهستان سراوان واقع در بخش سنگر در شهرستان رشت دارای 7 روستا می باشد یافته ها و بحث: از طرفی دارا بودن جمعیت بالا به خودی خود نمی تواند شاخص توسعه یافتگی و مشارکت بیشتر روستاییان در امور مربوط به توسعه باشد؛ همچنان که در این پژوهش، روستایی چون گلسرک، کچا و موشنگا که جمعیت کمتری از روستای امام زاده هاشم دارند اما اهالی این روستاها دارای رتبه بیشتری در مشارکت جهت توسعه روستا می باشند. نتایج: نتایج تحقیق بیانگر وجود رابطه بین این دو متغیر است در واقع بیشترین مشارکت به ترتیب در روستای سراوان، قاضیان، گلسرک، کچا، موشنگا، امام زاده هاشم و در نهایت جوکول بندان می باشد.روستای جوکول بندان با متوسط رتبه 17/38 به ترتیب اولویت میزان مشارکت می باشند. لازم به ذکر است که دارا بودن جمعیت بالا به خودی خود نمی تواند شاخص توسعه یافتگی و مشارکت بیشتر روستاییان در امور مربوط به توسعه باشد؛ همچنان که در این پژوهش، روستایی چون گلسرک، کچا و موشنگا که جمعیت کمتری از روستای امام زاده هاشم دارند اما اهالی این روستاها دارای رتبه بیشتری در مشارکت جهت توسعه روستا می باشند.