فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرایند تهیه و اجرای طرح های هادی روستایی در سه دهة اخیر، سیمای کالبدی سکونتگاه های روستایی را دگرگون ساخته است و انتظار می رود با افزایش سطح سرمایة اجتماعی در این نواحی بر مشارکت پذیری روستاییان در این طرح ها افزوده گردد. در مقالة حاضر میزان تأثیرپذیری فرایند اجرای طرح های هادی روستایی از سرمایة اجتماعی روستاییان بررسی شد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از سطح 233 خانوار نمونة منطقه جمع آوری شده است. یافته های مطالعه بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون های همبستگی تیپ پیرسون نشان می دهند که ارتباطی معنا دار و نسبتاً قوی با ضریب 379/0 بین سرمایة اجتماعی روستاییان و فرایند اجرای طرح های هادی روستایی وجود دارد. سرمایة اجتماعی روستاییان حدود 9/18 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کند و بین شاخص های سرمایة اجتماعی، متغیر اعتماد اجتماعی به میزان 6/27 درصد بر روند اجرای طرح هادی تأثیرگذار بوده است. در توزیع فضایی رابطة بین سرمایة اجتماعی و روند اجرای طرح های هادی در چهار روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی وجود دارد. با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل تقویت سرمایة اجتماعی روستاییان با افزایش میزان اعتماد اجتماعی آنان، برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینة آشنایی با فرایند تهیه، اجرا و نگه داری طرح های هادی، بهره گیری از نهادهای محلی برای تسهیل و افزایش مشارکت عمومی روستاییان پیشنهاد شده است.
مدیریت منابع طبیعی در مقیاس محلی، سرمایة اجتماعی و قدرت اجتماعی در شبکة ذی نفعان محلی مطالعة موردی: سامان عرفی گجین دشت- منطقة کلاته رودبار دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقیاس محلی، مدیریت منابع طبیعی بهره برداران روستایی و عشایری بازوی های اجرایی مدیریت مشارکتی قلمداد می شوند. برای دستیابی به مدیریت مشارکتی موفق، تقویت سرمایة اجتماعی شبکة ذی نفعان محلی مرتع ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل ابعاد اصلی سرمایة اجتماعی ازقبیل اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی بین ذی نفعان محلی سامان عرفی گجین دشت در منطقة کلاته رودبار شهرستان دامغان است. ابتدا ماتریس های اعتماد و مشارکت براساس پرسشنامة تحلیل شبکه ای تولید شدند و سپس در نرم افزار های تحلیل شبکه ای، شاخص های کمی و ریاضی مرتبط سنجش گردید. نتایج حاکی از آن است که میزان انسجام اجتماعی در شبکة روابط در حد متوسط است و لذا سرمایة اجتماعی نیز در حد متوسط ارزیابی می شود. افزون بر این، افراد اصلی و تعیین کننده در مدیریت مشارکتی در منطقه براساس شاخص مرکزیت مشخص شدند. درنهایت می توان ادعا کرد که تقویت سرمایة اجتماعی بین ذی نفعان مراتع روستایی در سامان عرفی گجین دشت ضروری است و کنشگران اصلی می توانند بازوی اجرای مدیریت پایدار منابع طبیعی باشند. روش تحلیل شبکه، ابزاری کارآمد در سنجش معیارهای اجتماعی مؤثر بر مدیریت مشارکتی منابع طبیعی است.
وضعیت اشتغال در مناطق روستایی ایران طی سال های 1385 1335 (مطالعه موردی: مناطق روستایی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته دور تا کنون، اشتغال در ترقی و توسعه جامعه بشری نقش بسزایی داشته است و در سال های اخیر، اهمیت اشتغال در همه ابعاد زندگی افراد به وضوح دیده می شود. پژوهش پیش رو که از نوع توصیفی تحلیلی است با هدف بررسی روند اشتغال در مناطق روستایی کشور طی دوره های گذشته (1385-1335)، به صورت موردی در مناطق روستایی استان اصفهان انجام گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، اطلاعات مورد نیاز را با تکیه بر مستنندات مرکز آمار طی سال های 1335 تا 1385، جمع آوری کرده و به کمک نرم افزارهای GIS و Excel اقدام به ترسیم نمودارها و نقشه های مورد نیاز شد. نتایج پژوهش نشان داد، شاخص های جمعیت در سن فعالیت و میزان بیکاری در مناطق روستایی استان افزایش داشته و شاخص های جمعیت فعال، نرخ عمومی فعالیت، نرخ واقعی فعالیت و نرخ اشتغال، از روند کاهنده ای پیروی کرده است؛ به این صورت که نرخ اشتغال در سال 1385 نسبت به سال 1335 در مناطق روستایی استان اصفهان حدود 5/8 درصد کاهش داشته است. همچنین نتایج پژوهش گویای آن است که طی دوره های مورد بررسی، اکثر شاغلان روستاهای استان اصفهان از بخش کشاورزی به سمت فعالیت در بخش های دیگر، به ویژه خدمات تمایل دارند. درمجموع در ناحیه دشتی تعداد شاغلان در بخش های صنعت و خدمات افزایش داشته و در بخش کشاورزی کاهش یافته است. در ناحیه خشک و بیابانی تعداد شاغلان بخش های کشاورزی و صنعت کاهش و تعداد شاغلان بخش خدمات افزایش یافته و در ناحیه کوهستانی معتدل، همانند دو ناحیه دیگر، شاغلان بخش کشاورزی کاهش یافته و شاغلان بخش های صنعت و خدماتی نسبتاً تغییر نکرده است.
گونه شناسی بافت های روستاشهری؛ گام نخست در چشم اندازسازی روستاشهرها (مطالعه موردی گونه شناسی: بافت های روستاشهری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با رشد برون زای بافت های شهری به سوی روستاها و مراکز زیستی پیرامونی، علاوه بر بافت های مرکزی شهرها، روستاهای الحاقی نیز در جریان توسعه با جایگزینی جمعیت، نیل به حاشیه نشینی دارند و بافت های جدید مسئله دار شهری با ماهیت روستایی پدید می آیند. روستاها در جریان این الحاق مهلت سازگاری و تطابق و در یک کلمه، شهری شدن ندارند و این آغازگر مسئله در دو بستر متفاوت، یعنی شهر و روستاهایِ الحاقی به شهر است. به واسطه گستردگی این نوع الحاق ها، پژوهش در زمینه چرایی و چگونگی پیدایش بافت های روستاشهری و بیان پیشینه و رویکردهای گوناگون نسبت به این گونه بافت ها دارای ضرورت موضوعی، موضعی و زمانی است. برای امکان ارائه رهیافت هایی برای چشم اندازسازیِ بافت های روستاشهری، گونه بندی بافت های روستایی الحاقی گام نخست است. این نوشتار با هدف تعریفِ مبنایی برای گونه شناسی بافت های روستاشهری، با استفاده از روش پژوهش اکتشافی توسعه ای؛ اصول راپاپورت برای قاعده مندسازی گونه شناسی، ازجمله به کارگیری شاخص های متعدد (گونه شناسی چندشاخصه ای)، پرهیز از تشخیص گونه ایده آل و خالص و انتخاب معقولانه شاخص ها و تعمیم نظریه شکلِ شهریِ لینچ را مبنا قرار داده و رفتار روستا و شهر را در جریان الحاق 15 نمونه روستای الحاقی به شهر یزد پی جسته است. پس از دسته بندی محورهای منتج از بررسی ماهوی این بافت ها، با استفاده از روش پژوهش تطبیقی در سه گونه کالبدی (ترکیبی، خطی و فشرده طبیعت محور، ترکیبی، خطی و فشرده انسان ساخت)، موقعیت شناسی (اقماری فرودست و فرادست، پیوسته فرودست و فرادست، درونی فرودست و فرادست) و هویت انسانی (اقتصادمحور، مذهب محور و قومیت محور) طبقه بندی شدند و مبنایِ گونه بندی، 15 بافت روستایی الحاقی به شهرِ یزد قرار گرفت.
بررسی متغیرهای تمایل به دریافت وام،جهت مقاوم سازی مساکن روستایی دربرابر زلزله (مطالعة موردی: بخش آباده طشک واقع در شهرستان نی ریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناخت متغیرهای مؤثر بر میزان تمایل روستاییان به دریافت وام در فرایند نوسازی و بهسازی مساکن و همچنین، رتبه بندی این متغیرها می باشد.
روش: در این مطالعه، روش تحقیق ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای توصیف داده ها از نرم افزار SPSS و برای تعیین میزان تمایل به دریافت وام از آزمون خی دو، T.Testو Anovaاستفاده شده است. داده ها براساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری کوکران، از سطح 300 خانوار نمونه منطقه جمع آوری شده اند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که از شش متغیر موردبررسی، بین پنج متغیر نوع سکونت، سن، سطح تحصیلات، آگاهی از خطر و میزان درآمد، با متغیر وابستة تحقیق؛ یعنی، تمایل به دریافت وام رابطة معنی داری وجود داشت (05/0P).
محدودیت ها/ راهبردها: نداشتن دسترسی به اطلاعات به هنگام در روستاها، از چالش های پژوهش حاضر می باشد.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل توجه به جدول زمان بندی برای اعطای وام به خانوارهای متمایل، تأمین بخشی از نیاز ساختمان سازی با بهای یارانه ای و غیره پیشنهاد شد ه اند.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این نظر دارای اهمیت است که با شناسایی متغیرهای تمایل به دریافت وام، مدیران روستایی می توانند برای مقاوم سازی مساکن اقدام کنند.
وضعیت سنجی و اولویت بندی شاخص های توسعة پایدار در مناطق روستایی مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین نیازهای اساسی توسعه و اولویت بندی مؤلفه های آن در مناطق روستایی، از ضرورت های برنامه ریزی روستایی به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، وضعیت سنجی و اولویت بندی شاخص های توسعة پایدار در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. جامعة آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی این شهرستان (89 روستا) بود که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونة لین، 566 خانوار روستایی مطالعه و بررسی شدند. برای جمع آوری داده ها، افزون بر اسناد، پرسشنامة محقق ساخته به کار رفت و برای تعیین اعتبار بخش های مختلف پرسشنامه از روش اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ، 955/0-561/0 به دست آمد که بهینگی پرسشنامه را نشان می داد. داده پردازی پژوهش با استفاده از نرم افزار MATLAB7.10 انجام گرفت. با نگرش اندام وار به توسعة پایدار روستایی، شاخص ها انتخاب شدند و سپس برای عملیاتی کردن شاخص ها از استانداردسازی فازی بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب جینی و آنتروپی شانن استفاده شد. نتایج وضعیت شناسی شاخص ها ازلحاظ پایداری حاکی از آن بود که 32 درصد از شاخص های بررسی شده در وضعیت پایدار، 32 درصد در وضعیت پایداری متوسط و 36 درصد نیز در وضعیت ناپایدار قرار داشتند. افزون بر آن، نتایج ضریب جینی نشان داد که شاخص ها به صورت مناسب توزیع نشده اند. بنابراین، لازم است که درخصوص تعیین مراکز و کانون های اصلی خدمات رسانی براساس نظام سلسله مراتبی سکونتگاه ها بازنگری صورت گیرد.
شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط با محوریت گردشگری روستایی مطالعة موردی: بخش کن شهرستان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، گردشگری روستایی نقش مهمی به عنوان عامل تولیدی و اشتغا ل زایی و منبع جدید درآمدی در جوامع روستایی ایفا می کند. به همین دلیل شناسایی عوامل تأثیرگذار بر این صنعت اهمیت می یابد. به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری و رونق کسب وکارهای گردشگری از دیدگاه مردم محلی، پژوهشی در نواحی روستایی بخش کن (دهستان سولقان) صورت گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان دادند که بیشترین انگیزة گردشگران از حضور در نواحی روستایی بخش کن، بازدید از جاذبه های طبیعی و مکان های زیارتی بوده است. جز در منطقة امام زاده داود، فعالیت بنگاه های گردشگری در اشکالی مانند مراکز تفریحی، رستوران ها، مراکز عرضة خدمات اقامتی، مراکز خرید، راهنمایی گردشگران، فروش محصولات دامی و کشاورزی، حمل ونقل گردشگران، فروش صنایع دستی و عرضة غذاهای محلی در مناطق روستایی رشد و توسعة چندانی نداشت. از دیدگاه اهالی ازجمله مزیت های منطقه در ایجاد و توسعة کسب وکار گردشگری، فاصلة کم تا شهر تهران و جاذبه های طبیعی و زیارتی منطقه معرفی شدند و درمقابل، فصلی بودن گردشگری و تبلیغات و اطلاع رسانی کم درخصوص جاذبه های گردشگری منطقه از مهم ترین مسائل پیش روی گسترش و رونق فعالیت بنگاه های گردشگری عنوان شد. از میان عوامل استخراجی در آزمون تحلیل عاملی، عامل زمینه ای-زیرساختی با مقدار ویژة 78/5 مؤثرترین عامل در شکل گیری و گسترش فعالیت های بنگاه های اقتصادی با محوریت گردشگری منطقه شناخته شد. همچنین میان عوامل شناسایی شده همبستگی مثبت مشاهده شد.
سنجش سطح توسعه یافتگی اجتماعی- اقتصادی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی و آگاهی از میزان محرومیت و برخورداری آنها با بهره گیری از روش های کمی و آماری نقش مهمی در برنامه ریزی توسعة روستایی ایفا می کند. در این زمینه، بررسی شاخص های گوناگون اجتماعی و اقتصادی و تعیین وضعیت روستاها به کمک این شاخص ها می تواند در تدوین راهبردهای توسعه مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف سنجش سطح توسعة اجتماعی- اقتصادی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت در استان لرستان صورت گرفته است. بدین منظور مجموعاً 36 شاخص توسعه، شامل 17 شاخص اجتماعی و 19 شاخص اقتصادی در سطح 131 روستای دارای سکنة محدودة بررسی شده، ارزیابی گردید. شاخص های محاسبه شده به روش تقسیم بر میانگین از مقیاس رها شدند و سپس با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی، وزن شاخص ها به دست آمد و در آنها اعمال شد. درنهایت، شاخص ترکیبی توسعة اجتماعی- اقتصادی برای روستاها محاسبه شد. نتایج نشان می دهند که سطح توسعة روستاها در سه دهستان کوهدشت شمالی، کوهدشت جنوبی و گُل گُل متوازن نیست و عواملی چون اندازة جمعیت، فاصله از مرکز شهرستان، شرایط طبیعی روستاها و عشایری بودن آنها در میزان توسعه یافتگی روستاها مؤثرند.
مقاله به زبان انگلیسی: تحلیل اثرات اجرای طرح هادی بر بهبود کیفیت زندگی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طرح هادی روستا از جمله طرح های عمران روستایی است که می تواند نقش بنیادی و زیر بنایی در توسعه همه جانیه مناطق روستایی داشته باشد از این رو در این مقاله تلاش شده اثرات اجرای طرح هادی بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان بررسی شود.
روش: روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی بوده است. جامعه آماری این تحقیق روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت می باشد که در دو گروه روستاهای دارای طرح هادی اجراشده و دارای طرح هادی آورده شده و از هر گروه با توجه به رتبه بندی جمعیتی 4 روستا به صورت نمونه گیری احتمالی انتخاب گردیده است. با استفاده از جدول استاندارد شده مورگان، حجم نمونه آماری (378 مورد) مشخص و به روش سهمیه ای بین روستاهای مورد مطالعه توزیع شده است.
یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون t، مان ویتنی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که اجرای طرح هادی تنها در بعد اقتصادی کیفیت زندگی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت تأثیر مثبت و معناداری داشته ولی در ابعاد اجتماعی، کالبدی و محیطی تأثیر چشمگیری نداشته است. در طول تحقیق مشخص شد آگاهی روستاییان از اجرای طرح هادی گامی مثبت در بهبود کیفیت زندگی بوده و کیفیت زندگی در روستاهای دارای طرح هادی اجرا شده و روستاهای دارای طرح هادی متفاوت است.
محدودیت ها:دستیابی به اطلاعات و بررسی کیفیت زندگی روستاییان ازچالش های پژوهش حاضرمحسوب می شود.
راهکارهای عملی:با توجه به یافته ها، توجه به همه ابعاد کیفیت زندگی و آگاهی دادن به روستاییان جهت ایجاد حس مشارکت و بهبود کیفیت زندگیشان پیشنهاد شده است.
اصالت/ارزش: ارزیابی اثرات اجرای طرح هادی، موضوع مهمی است که می تواند منجر به آگاهی از دیدگاه ها و عقاید کارشناسان، شناسایی نقاط قوت و ضعف طرح ها و برنامه های توسعه ای روستایی فراهم نماید.
تحلیل اثرگذاری عوامل ساختاری- نهادی مؤثر بر مشارکت روستاییان در فرایند اجرای طرح های هادی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت بدون شک عامل اساسی در توفیق فرایند طرح های توسعه روستایی است، اما تمرکز قدرت نزد دولت و نهادهای اجرایی سبب می گردد تا مشارکت مردم در فرایند تهیه، اجرا و نگهداری این طرح ها، با چالش روبرو شود. در این مقاله تلاش شد تا عوامل ساختاری-نهادی مؤثر بر مشارکت روستاییان در فرایند اجرای طرح های هادی روستایی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری تحقیق، 21 روستا که در آنها طرح هادی اجرا شده است و از بین آنها10 روستا با جمعیت 5504 خانوار به روش نمونه گیری انتخاب گردید. در سطح روستاهای مورد مطالعه با روش نمونه گیری (کوکران) 233 خانوار روستایی انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. یافته های مطالعه بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون های همبستگی تیپ پیرسون نشان می دهد که ارتباط معنی دار و نسبتاً قوی با ضریب 477/0 بین عوامل ساختاری-نهادی مؤثر بر مشارکت و فرایند اجرای طرح های هادی روستایی وجود دارد، به نحوی که عوامل ساختاری- نهادی مؤثر بر مشارکت حدود 25 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نماید و در بین عوامل ساختاری- نهادی، متغیر نقش تشکل های مردم نهاد در مشارکت آفرینی به میزان 6/25 درصد بر روند اجرای طرح هادی تأثیرگذار بوده است. در توزیع فضایی رابطه بین عوامل ساختاری-نهادی مؤثر بر مشارکت و روند اجرای طرح های هادی در شش روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی وجود دارد.
تحلیلی بر عوامل طبیعی مؤثر در پراکنش و استقرار سکونتگاه های روستایی در شهرستان سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش سکونتگاه های بشری همواره بر پایه ی عوامل طبیعی مانند آب و خاک مناسب استوار بوده است و روستاها به عنوان اولین شکل از حیات جمعی انسان در یک عرصه طبیعی از ویژگی های متعدد طبیعی، اقتصادی و ... تأثیر می پذیرند. عواملی همچون ارتفاع از سطح دریا، شیب، دما و بارش بسترهای طبیعی مؤثر در پراکنش و توزیع سکونتگاه های روستایی می باشند که برخی از آنها نقش موثرتری در این زمینه ایفا می کنند. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت استقرار سکونتگاه های روستایی شهرستان سیرجان، بر حسب معیارهای طبیعی صورت گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 5 معیار طبیعی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب و عناصر اقلیمی (بارش و دما) به عنوان عوامل مؤثر در استقرار سکونتگاه ها انتخاب شده و با استفاده از روش های آماری در محیط GIS و شاخص موران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که 5/48 درصد روستاهای این شهرستان در طبقات ارتفاعی1800- 1581 متر قرار دارند که این امر زمینه ی لازم برای کشاورزی منطقه را فراهم و در تنوع فعالیت های اقتصادی و معیشت ساکنان تأثیر گذاشته است. همچنین با توجه به گرایش مکان گزینی روستاها در مناطق با شیب مناسب، 95 درصد روستاهای این شهرستان در طبقه شیب 10- 0 درصد استقرار یافته اند و به علت وجود شرایط محیطی مناسب بویژه خاک حاصلخیز، شاهد تولید پسته به عنوان کشت غالب در این منطقه می باشیم. در نتیجه با توجه به عدم همبستگی معنادار عوامل طبیعی در مکان گزینی مناطق روستایی، با استفاده از شاخص موران که از توابع خود همبستگی فضایی جهت استخراج الگوی توزیع می باشد، توزیع فضایی نقاط روستایی منطقه مورد مطالعه از نوع خوشه ای است که در این خصوص ضریب موران مثبت و برابر با 35/0 بوده که در سطح اطمینان 1 درصد معنادار می باشد.
ارزیابی اثرات کالبدی- فضایی جابه جایی در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: دهستان ملاوی، شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع سیل و طغیان فصلی رودخانه ها از جمله سوانح طبیعی است که هر ساله خساراتی را بر جوامع انسانی تحمیل می کند. در کشور ما نیز در طی دهه های اخیر خسارات مالی و جانی سیلاب افزایش یافته و قربانیان این سانحه نیز اغلب روستاییان می باشند. از جمله سیاست هایی جدیدی که به منظور مقابله با این سوانح طبیعی اتخاذ می گردد، جابه جایی و اسکان مجدد روستاییان می باشد که قدر مسلم این امر پیامدهای مختلفی را در پی خواهد داشت. سه روستای بابازید، وره زرد و خرسدر علیا از جمله روستاهایی است که به دلیل قرارگیری در حریم رودخانه ی کشکان رود، بارها متحمل خسارات فراوان ناشی از سیل بوده است. لذا به منظور جلوگیری از تکرار این حادثه، در سال 1385 اقداماتی جهت جابجایی این روستاها صورت گرفت. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به تعیین پیامدهای کالبدی – فضایی جا به جایی روستاهای مذکور از توابع شهرستان پلدختر پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی بوده، روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استفاده از روش پیمایشی و تکمیل پرسشنامه بوده است. حجم نمونه شامل 20 درصد از خانوارهای موجود در روستاهای مورد بحث است که برابر با 117خانوار تعیین شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های ناپارامتری ویلکاکسون و t مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تأثیر اسکان مجدد این روستاها در زمینه کالبدی و زیست محیطی بوده است. در مقابل کمترین پیامد حاصل از جا به جایی روستاهای مذکور در بعد اقتصادی بوده و تفاوت معناداری در قبل و بعد از جابه جایی وجود نداشته است.
فراتحلیلی بر مطالعات گردشگری روستایی در ایران: پژوهشی درچارچوب روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش تلاش می شود تا شناخت جامعی از مجموعة راهکارها و راهبردهای برنامه ریزی و مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ایران، به دست آورده شود. سپس، با بهره گیری از مشارکت متخصصان، دیدگاه های مختلف در این زمینه شناسایی و دسته بندی شود و گامی فراتر از مجموعة تحلیل های ارائه شده برداشته شود.
روش: در چند دهة گذشته، گردشگری روستایی به عنوان یکی از برجسته ترین بخش های فعالیتی برای متنوع سازی و بازساخت مطلوب اقتصاد روستایی موردتوجه اندیشمندان و برنامه ریزان توسعه قرار گرفت. این موضوع از آغاز دهة 1380 هجری شمسی، به تدریج وارد ادبیات علمی- دانشگاهی کشور به ویژه رشتة جغرافیا شده است؛ اما در سطوح اجرایی توسعة روستایی به عنوان راهبردی برای توسعة اقتصاد نواحی روستایی، هنوز موردتوجه قرار نگرفته است. این پژوهش با بهره گیری از روش شناسی کیو، نخست برپایة نتایج پژوهش های گردشگری روستایی در ایران و تجزیه وتحلیل فضای گفتمانی موجود، شناخت جامعی از مجموعة راهکارها و راهبردهای برنامه ریزی و مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ایران به دست داده است.
یافته ها: یافته های پژوهش برپایة تحلیل عاملی کیو بیانگر سه دیدگاه درزمینة برنامه ریزی و مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ایران است. دیدگاه نخست، دارای ویژگی های «نهادگرا، جامع نگر، یکپارچه نگر، مشارکت گرا، و جامعه محور» است و تأکید زیادی بر برنامه ریزی توسعة گردشگری روستایی دارد. دیدگاه دوم، «محیط زیست نگر- حفاظت گرا، و یکپارچه نگر» است و بیشتر بر مدیریت توسعة گردشگری روستایی در ابعاد مختلف تأکید دارد و دیدگاه سوم، دارای ویژگی های «مشارکت گرا، حمایتگر- تسهیلگر، و حفاظت گرا» است که بر برنامه ریزی کاربری زمین تأکید دارد و درزمینة مدیریت توسعة گردشگری، حفاظت از اراضی روستایی دربرابر تغییرات غیراصولی را در دستور کار خود قرار می دهد.
محدودیت ها/ راهبردها: جلب مشارکت واقعی متخصصان برای مشارکت در روش شناسی کیو زمان بر و دشوار است.
اصالت و ارزش: پس از گذشت یک دهه از سابقة مطالعات گردشگری روستایی در ایران، این پژوهش به کشف الگوهای تفکر درزمینة گردشگری روستایی کمک می کند و انتظار می رود که شرایط لازم برای نگریستن به همة ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و محیطی (طبیعی، انسان ساخت) توسعة گردشگری روستایی از زاویه های دید گوناگون فراهم گردد تا به این وسیله بستر مناسب برای پرداختن به توسعة گردشگری روستایی یکپارچه درراستای توسعة پایدار روستایی پدید آید.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی سد سلیمان شاه سنقر بر روستاهای تحت پوشش شبکه آبیاری و زهکشی سد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاها در پیوند مستقیم با طرح های توسعه قرار دارند و این طرح ها تأثیرات کاملاً مشخصی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان می گذارند. امروزه تلاش می شود تا در قالب ارزیابی آثار توسعه ای طرح ها، منافع و مضار فعالیت های توسعه ای بر هر منطقه ارزیابی و تحلیل شوند. هدف این مطالعه بررسی آثار اجتماعی سد سلیمان شاه سنقر بر منطقة تحت پوشش شبکة آبیاری و زهکشی سد است. برای این منظور از روش تحقیق کمی- کیفی استفاده شد و اطلاعات از طریق پرسشنامه، فن مصاحبه، مشاهده و قدم زدن در روستا (Transect) به دست آمدند. جامعة مطالعه شده در این پژوهش اعضای شورا و دهیاری های روستاهای تحت پوشش شبکة آبیاری و زهکشی (48=N) بودند که به صورت سرشماری مطالعه شدند. جامعة آماری تحقیق را کلیة روستاییان سرپرست خانوار روستاهای پایین دست سد (1273=N) تشکیل دادند، که 300 نفر از آنها براساس جدول مورگان به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از مدل موریس در بخش کمی و از فن تدوین نقشه های ذهنی و تحلیل محتوا در بخش کیفی استفاده شد. نتایج تحلیل محتوا نشان دادند که آثار مثبت و منفی اجتماعی سد سلیمان شاه در 10 دستة کلی خلاصه می شود: 1. افزایش امید به زندگی؛ 2. بهبود امنیت منطقه؛ 3. توسعة توریسم؛ 4. افزایش ماندگاری در روستا؛ 5. افزایش اشتغال؛ 6. کاهش فقر؛ 7. وحدت و انسجام اجتماعی؛ 8. تقویت سرمایة اجتماعی؛ 9).توسعة ناموزون؛ و 10. نقض حقوق اساسی مردم. نتایج حاصل از مدل موریس نشان دادند که روستا های جوب کبودعلیا و قروه در برخورداری از شاخص های اجتماعی به ترتیب رتبة اول و آخر را به دست آورده اند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تغییر الگوی کشت و نقش آن در توسعه ی روستایی مطالعه موردی: تغییر الگوی کشت برنج به مرکبات در دهستان بالاتجن استان مازندران*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی کشت به عنوان یکی از اجزای سیستم کشاورزی می تواند نقش مؤثری در دستیابی به اهداف توسعه ی کشاورزی و روستایی که همانا بهبود زندگی کشاورزان و رفاه حال آنان است، داشته باشد. الگوی کشت بیان کننده ی نوع یا ترکیب کشتی است که کشاورز جهت بهره برداری بهینه از اراضی، آن را انتخاب می کند. انتخاب هر الگوی کشت، به دلیل چند بُعدی بودن کشاورزی می تواند پیامدهای مهمی در زندگی کشاورز و جامعه ی روستایی داشته باشد. این پیامدها کدام بخش از حیات اجتماعات روستایی را متأثر می سازد، و نیز جهت و عمق اثرگذاری آن کدام است، پرسش اساسی ما در این تحقیق خواهد بود. برای پاسخ گویی به پرسش تحقیق، مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت. مطالعات میدانی صورت گرفته مربوط به دهستان بالاتجن استان مازندران و سال زراعی 1389
می باشد. به این منظور 250 نفر از کشاورزانی که تولید مرکبات را جایگزین تولید برنج نموده بودند انتخاب و نظر آنان را در ارتباط با آثار اجتماعی و اقتصادی تغییرات صورت گرفته جویا شدیم. یافته های تحقیق حاکی از آن است در این دو بخش تفاوت معناداری در دوره ی قبل و بعد از تغییر الگوی کشت و در سطح آلفا 01/0 وجود داشته است. در شاخص های اجتماعی به جز مؤلفه مشارکت در مؤلفه های ماندگاری و آگاهی کشاورز پیرامون فعالیّت کشاورزی، میانگین ها نشان از رشد شاخص دارند و در شاخص های اقتصادی کیفیت اشتغال، رفاه و امنیت اقتصادی این رشد محسوس تر نیز هست. براین اساس می توان گفت الگوی کشت مرکبات در توسعه ی روستاهای مورد مطالعه نقش مؤثری را ایفا نموده است.
سنجش و ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی- فرهنگی در شهرهای استخراجی (مطالعه موردی: شهر استخراجی عسلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان انواع شهرها، شهرهای استخراجی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز بالای فعالیت های صنعتی و معدنی، آلودگی های بالای زیست محیطی و مسائل اجتماعی ناشی از مهاجرت های شغلی و دوگانگی فرهنگی است که می تواند مسئله ناپایداری را در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی در محیط این نوع شهرها به وجود آورده یا تشدید نماید. بنابراین بکارگیری شاخص های ارزیابی، به منظور تعیین وضعیت ابعاد پایداری شهری برای شهرهای استخراجی ایران ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و ارزیابی شاخص های بُعد اجتماعی - فرهنگی توسعه شهری پایدار، در شهر عسلویه در جنوب ایران و در کناره شمالی خلیج فارس بوده و به لحاظ روش، رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی های اسنادی، میدانی و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و ارزش گذاری نماگرها با بهره گیری از طیف لیکرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل پژوهش پس از انجام آزمون های آماری تی- استیودنت، ویلکاکسون و آزمون فریدمن، بیانگر آن است که مولفه های رضایت جامعه محلی، فرهنگ و سنن و امنیت و رفاه بیشتر از حد متوسط و مولفه های توسعه امکانات و خدمات، افزایش آگاهی جامعه محلی و مشارکت و همبستگی، کمتر از حد متوسط هستند. به طور کلی نتایج نشان دهنده وجود ناپایداری در بُعد اجتماعی- فرهنگی توسعه پایدار شهری در این شهر است.
واکاوی سازه های اجتماعی مؤثر بر موفقیت تعاونی های تولید روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های شرکت های تعاونی که نقش مهمی در زندگی مردم، به ویژه روستاییان و کشاورزان دارد، شرکت تعاونی تولید روستایی است، که همواره به عنوان یکی از راه های اساسی برای فائق آمدن بر مشکلات کشاورزی مطرح بوده است. بنابراین، توجه به رشد و توسعة شرکت های تعاونی به منظور دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، که در سایة شناخت مفاهیم موفقیت تعاونی ها شکل می گیرد، بسیار ضروری است. پژوهش حاضر به تحلیل سازه های اجتماعی مؤثر بر موفقیت تعاونی های تولید روستایی پرداخته است. بدین منظور از روش توصیفی- همبستگی با رویکرد مقایسه ای بهره گرفته شد. جامعة آماری پژوهش، تعاونی های تولید روستایی شهرستان بویراحمد بودند که جمعاً 1809 نفر عضو دارند و با استفاده از جدول پاتن و روش نمونه گیری طبقه ای به صورت متناسب 317 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که برای تعیین اعتبار آن از روش تحلیل عاملی، و به منظور تعیین پایایی آن از هم سانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای کمّی کردن داده های کیفی که به صورت طیف 7گزینه ای سنجیده شده بود، از نظریة مجموعه های فازی بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل مسیر (نرم افزار AMOSver20) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تعاونی های تولید روستایی شهرستان بویراحمد ازلحاظ دستیابی به اهداف ازپیش تعیین شده (389/0 دامنة میانگین 012/0 تا 975/0) چندان موفق نبودند و تا رسیدن به حد موفقیت مطلوب فاصلة زیادی دارند. در این میان تعاونی تولید کاکان ازلحاظ میانگین (471/0) دستیابی به اهداف تفاوت معناداری با سایر تعاونی های مطالعه شده دارد و موفق تر عمل کرده است.
سنجش پایداری اجتماعی- اقتصادی سکونتگاه های روستایی دهستان های خاوه شمالی و جنوبی، استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای جدی سکونتگاههای روستایی در کشورهای در حال توسعه مقوله پایداری اجتماعی- اقتصادی است که به رغم ارتباط نظام مند با پایداری محیطی تا حد زیادی در سایه و سیطره آن قرار گرفته و کمتر به طور مستقل مفهوم سازی و بررسی شده است. این دو بعد که بخش درخور توجهی از ناپایداری سکونتگاههای روستایی کشور در ارتباط با آنها قرار دارد، بیش از هر چیز بر مفهوم عدالت درون نسلی تاکید دارند. تحقیق حاضر بر پایه 29 شاخص پایداری اجتماعی- اقتصادی 50 روستای دهستانهای خاوه شمالی و جنوبی در شهرستان دلفان را بررسی نموده است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه روستا و مراجعه به مطلعین محلی گردآوری شده است. برای رتبه بندی پایداری روستاها از تکنیک تاپسیس و ضریب ناموزون موریس استفاده شده و یافته ها مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج گویای آن است که با روش تاپسیس 92 درصد و با روش موریس 96 درصد روستاهای مطالعه شده در شرایط نیمه پایدار قرار دارند. بین دو روش بررسی تفاوت معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. بین سطح پایداری روستاها به روش تاپسیس با جمعیت رابطه ای مشاهده نشد اما بین همین متغیر و جمعیت به روش موریس همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد.
بررسی آثار اعتبارات خرد بر توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی مطالعه موردی : دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکاتب مختلف توسعه، سرمایه گذاری را از اصول بنیادین خود قلمداد می کنند. وجود سرمایه امکان بهره برداری و بهره وری از محیط پیرامون را فراهم می کند و به خصوص در نواحی روستایی، می تواند توسعه ی پایدار را به همراه داشته باشد. امروزه جهت دستیابی به پارادایم توسعه ی پایدار روستایی، برنامه ریزان روستایی بیش از هر چیز بر توانمندسازی گروه های هدف (فقیران، زنان بی سرپرست، کارگران بی زمین و کشاورزان خرده پا و غیره) تاکید و اعتقاد دارند فقر در حال حاضر مهم ترین تهدیدکننده ی محیط زیست می باشد. در طیّ سه دهه اخیر رویکرد اعتبارات خرد با هدف دسترسی فقرای روستایی به منابع مالی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اجرا و نتایج موفقیت آمیزی را به همراه داشته است. مقاله ی حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که اعطای این اعتبارات تا چه میزان بر توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی مؤثر بوده است. شناسایی میزان تأثیرات این راهبرد بر توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی هدف مقاله ی حاضر می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه) می باشد. جامعه ی آماری تحقیق حاضر شامل روستاهای دهستان غنی بیگلو می باشد که از بین 33 روستای این دهستان 4 روستا با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی و ساده انتخاب و پرسشنامه ها از میان تمام خانوارهای دریافت کننده اعتبارات تنظیم گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات هم از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آماره t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیّره) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد، این اعتبارات نتوانسته است توانمندسازی اقتصادی فقرای روستایی را در پی داشته باشد، اما رابطه ی معناداری میان افزایش میزان اعتبارات و بهبود شاخص های توانمندسازی اقتصادی وجود دارد.
تحلیل زمینه های توسعه گردشگری در سکونتگاه های روستایی شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش نرخ بیکاری و مهاجرت جوانان از سکونتگاه های روستایی، یکی از مهم ترین تهدیدهای دهه های اخیر جوامع روستایی کشور بوده است. در این میان گردشگری به عنوان بستر بالقوه برای تغییر این وضعیت می تواند جریان اقتصادی، اشتغال و جمعیت را به سوی روستاها بازگرداند. توجه به پتانسیل های موجود و سرمایه گذاری هدفمند در گردشگری روستایی یکی از زمینه های مناسبی است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شد.هدف از این پژوهش تعیین مناسب ترین زمینه توسعه گردشگری روستایی با در نظر گرفتن قابلیت ها و محدودیت های دهستان رودپی شمالی شهرستان ساری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی بوده و در ابتدا با استفاده از تحلیلSWOT، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید محدوده مورد مطالعه در زمینه گردشگری مورد شناسایی قرار گرفته است. سپس از تلفیق تحلیلSWOT با تکنیکT2 FS-AHP، مناسب ترین زمینه توسعه گردشگری روستایی تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد اکوتوریسم مناسب ترین زمینه گردشگری دهستان رودپی شمالی شناخته شده، و سپس گردشگری فرهنگی، گردشگری ورزشی و در نهایت گردشگری کشاورزی در رتبه های بعدی جهت توسعه گردشگری روستایی در دهستان رودپی شمالی قرار دارد.