فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
87 - 106
حوزههای تخصصی:
Purpose- This study explores cross-cultural differences in the assessment of rural landscapes among landscape architecture experts in Iran and Sweden. The research focuses on three key indicators of landscape aesthetics: diversity, naturalness, and sense of place, aiming to understand how cultural background influences the perception and valuation of these elements in rural environments. Design/methodology/approach- A quantitative survey approach was employed using a structured questionnaire based on a 7-point Likert scale. The sample included 31 landscape architecture experts—18 from Iran and 13 from Sweden—who were selected purposively and responded via email. To analyze the data, non-parametric statistical methods were used, including the Kolmogorov–Smirnov test for normality and the Mann–Whitney U test for comparing group differences. Findings-The results revealed that both groups valued vegetation diversity similarly, indicating a shared professional appreciation for diverse plant types. However, a significant divergence was noted in perceptions of naturalness: Iranian experts tended to associate cultivated and managed vegetation with higher natural value, while Swedish experts favored more untouched, wild natural elements. Regarding the sense of place, particularly the activity subcomponent, Iranian experts gave more weight to cultural infrastructure and traditional or religious events, reflecting the socio-cultural importance of communal and ritual activities in Iran. Practical Implications- These findings can guide rural landscape planning and design processes that are sensitive to cultural context, providing a basis for cross-cultural assessment tools tailored to differing aesthetic values. Originality/Value- The study contributes to the underexplored area of non-Western landscape perception research, offering fresh insights into how cultural frameworks shape aesthetic evaluations across distinct environmental and social settings.
بررسی اثرهای اقتصادی گردشگری کشاورزی بر توسعه کارآفرینی مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستای فهرج یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
245 - 265
حوزههای تخصصی:
گردشگری کشاورزی به عنوان یکی از بخش های مکمل و نوظهور در صنعت گردشگری، نقش مهمی در تنوع بخشی به اقتصاد مناطق روستایی ایفا می کند و فرصت های شغلی جدیدی را برای روستاییان فراهم می آورد. از طرفی با توجه به پتانسیل بالای روستای فهرج یزد به طور خاص متقاضی بررسی جدی تری در این زمینه است. این تحقیق در راستای بررسی اثرهای اقتصادی گسترش گردشگری کشاورزی بر توسعه کارآفرینی به ارزیابی تأثیر گردشگری کشاورزی بر تقویت کارآفرینی و بهبود معیشت خانوارهای روستایی پرداخته است. نوع پژوهش تحلیلی - توصیفی است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و مصاحبه استفاده شده است. نمونه اول هفت نفر از خبرگان اساتید رشته مدیریت گردشگری و کارآفرینان گردشگری هستند که به صورت غیر تصادفی و هدفمند به منظور تأیید نهایی عوامل پژوهش انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. نمونه دوم، شامل 14 نفر از کارآفرینان گردشگری و مدیران کسب و کارهای گردشگری روستایی بودند که به شیوه هدفمند و غیر تصادفی برای مشارکت در ساخت مدل انتخاب شدند. داده های تحقیق با کمک روش نگاشت شناختی فازی تحلیل شد و مدل پژوهش از طریق تحلیل شبکه های اجتماعی طراحی شد. نتایج مطالعه نشان داد که عوامل اقتصادی متعددی در توسعه کارآفرینی تأثیرگذارند که در پژوهش حاضر 15 مورد از این عوامل شناسایی شد. نتایج نهایی حاکی از آن است که عوامل «افزایش انگیزه فعالیت های نوآورانه و کارآفرینانه»، «رونق فعالیت های صنفی و شغلی در روستا» و «افزایش درآمد سرانه و بهبود وضعیت معیشتی خانوارهای روستایی» به ترتیب بیشترین اهمیت و مرکزیت را دارند. نتایج تحلیلی سناریوها هم نشان داد که این سه عامل نقش پیشران در پویایی سایر عوامل دارند و بی توجهی نسبت به هریک از آن ها روند کلی توسعه کارآفرینی بر مبنای گردشگری کشاورزی این روستا را مختل می نماید.
Rethinking Rural Development: Analyzing Paradigmatic Intersections in Iran's Spatial Planning Projects(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
19 - 38
حوزههای تخصصی:
Purpose- The ongoing research endeavors to identify and critically analyze the paradigmatic rural development model embedded within Iran's spatial planning frameworks. As innovative philosophical perspectives in rural development emerge, the necessity of examining and understanding the foundational principles guiding these initiatives has become increasingly vital. This importance is recognized from a theoretical perspective and in practical efficiency and effectiveness, particularly relevant for geographers engaged in spatial analysis. Design/methodology/approach- The research aims to contribute valuable insights to enhance rural development strategies and inform effective spatial planning in Iran by exploring these dimensions. The research strategy uses a mixed-methods approach, allowing for the selection of various methods that are aligned with the overall research objectives. Initially, the qualitative content analysis method was employed. Data collection utilized several tools, including observation, document analysis, and questionnaires. A non-probability sampling technique was applied, and one document was selected from each of the nine study areas. Researchers needed to consider multiple criteria during judgmental sampling, such as clustering levels, time units, geographic units, and the number of document samples, alongside consultations with academic experts. The document analysis, grounded in qualitative content analysis, aimed to objectify findings. Findings- The research revealed that critical characteristics of the paradigmatic model for rural development in the provincial SSP include "objective ontology," "positivism epistemology," "Separate praxis," and "ethics." The findings indicate that the degree of alignment between the selected SPP and the paradigmatic model of retrogressive rural development is rated at 3.73. This score suggests that the retrogressive perspective remains dominant despite advancements in "ideological" and "institutional" reforms. Originality/value- Consequently, the characteristics associated with the paradigmatic elements of rural development have regressed within the SPP framework.
طراحی الگوی پارادایمی توسعه کارآفرینی گردشگری پایدار روستایی با تأکید بر نقش جهت گیری استراتژیک و سرمایه فکری سبز (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 192
حوزههای تخصصی:
واحدهای کارآفرین در حوزه گردشگری روستایی به دلیل نداشتن جهت گیری مناسب و استفاده نامطلوب از سرمایه های فکری در حفظ قابلیت های خود در کسب مزیت رقابتی و مقابله با رقبا، با مشکلاتی مواجهند. عوامل متعددی بر دستیابی واحدهای کارآفرین گردشگری به مزیت رقابتی تأثیرگذار است که از مهمترین این عوامل می توان به شناخت نیاز بازار گردشگری و خواسته های گردشگران و پاسخگویی مناسب و به موقع به این نیازها و خواسته ها با توجه به منابع موجود اشاره کرد. بر این اساس سرمایه های نامشهود جهت گیری استراتژیک و سرمایه فکری در این زمینه بسیار کاربردی هستند. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگو و تبیین نقش پیشایند جهت گیری استراتژیک و سرمایه فکری بر کارآفرینی گردشگری پایدار روستایی در روستاهای شهرستان شاهرود انجام گرفته است. روش پژوهش، ماهیت اکتشافی دارد و ازنظر هدف، بنیادین است. جامعه آماری مورد مطالعه، 15 نفر از خبرگان و فعالین حوزه کارآفرینی گردشگری روستایی در شهرستان شاهرود است. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تئوری داده بنیاد و برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق استفاده شد. یافته های تحقیق عبارت است از شناسایی ابعاد آینده گرایی، بازارگرایی، هزینه گرایی، یادگیری گرایی، رسمیت گرایی، برندگرایی، نوآوری گرایی، کارآفرینی گرایی و در نهایت سلطه گرایی. براساس یافته های پژوهش، مقوله آینده گرایی درزمینه شرایط علی، مقوله بازارگرایی، درزمینه پدیده اصلی و مقوله هزینه گرایی و یادگیری گرایی در رابطه با شرایط مداخله گر شناسایی شد. مقوله رسمیت گرایی در بخش بستر حاکم و مقوله های برندگرایی، نوآوری گرایی و کارآفرینی گرایی در رابطه با راهبرد اصلی شناسایی شدند. لازم به ذکر است که سلطه گرایی در بازار، پیامد اصلی این الگو بود.
Analysis of the Impact of Smart Tourism on the Sustainable Development of Rural Businesses in Tafresh County, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
83 - 99
حوزههای تخصصی:
Purpose- Rural tourism is considered a potential solution for rural communities to overcome economic challenges; in this context, smart tourism can be viewed as a logical advancement from traditional tourism, providing a balanced approach to revitalizing rural settlements and creating new economic opportunities for farmers and local communities. Accordingly, given that smart tourism can play a significant role in the sustainable development of businesses and the overall economy of villages, the aim of this research is to analyse the impact of smart tourism on the sustainable development of rural businesses in the Tafresh County.Design/methodology/approach- Therefore, this study is applied and employs a descriptive-analytical method, and from a paradigm perspective, it is classified as quantitative research. The required information was collected through both documentary-library and field methods. The statistical population of the study includes 28 villages in Tafresh County. In the field method, a researcher-made questionnaire was used. For data analysis, exploratory factor analysis, one-sample T-test, and the MARCOS multi-criteria decision-making model were utilized.Findings - The results from the exploratory factor analysis indicated that among the five identified factors, social and infrastructural factors in smart tourism have the greatest impact on the sustainable development of rural businesses. The results from the MARCOS decision-making model also showed that the villages of Kookan, Khank, and Naqousan are in a more favorable position regarding the indicators of smart tourism in the sustainable development of rural businesses.
تأثیر توسعه اکوتوریسم بر توانمندسازی زنان روستایی منطقه الموت غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
183 - 201
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود نابرابری های جنسیتی که عمدتاً در بسیاری از جوامع علیه زنان دیده می شود، بحث توانمندسازی آن ها در سال های اخیر اهمیت خاصی یافته است که در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری می باشد، لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر توسعه اکوتوریسم بر توانمندسازی زنان روستایی منطقه الموت غربی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را زنان روستایی بخش الموت غربی قزوین تشکیل دادند که با توجه به پراکندگی روستاها و تعداد زیاد آن ها، 9 روستا (از هر دهستان 3 روستای هدف گردشگری) به عنوان روستای نمونه انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 283 نفر به دست آمد که به 290 نفر ارتقاء داده شد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش های آماری هم چون T تک نمونه ای، پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون ناپارامتری دوجمله ای در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی زنان روستاهای منطقه الموت غربی با میانگین 47/3، توانمندسازی اجتماعی با میانگین 42/3 و توانمندسازی زیست محیطی با میانگین 32/3 تأثیر داشته ولی اثرات آن در توانمندسازی روانی زنان روستایی با میانگین 18/3 کمتر می باشد. همچنین زنان روستاهای جوینک، پررود و سفیدآب بیشترین و زنان روستاهای بلکان، کامان و دستجرد سفلی کم ترین تأثیرپذیری را از توسعه اکوتوریسم در منطقه داشته اند. بنابراین با توجه به تأثیر توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی زنان روستایی، ارائه آموزش های اکوتوریستی و گردشگری به صورت دوره ای به آن ها، هم نسل جدید را دعوت به تلاش خواهد کرد و هم نیازهای اکوتوریست ها برای جامعه محلی بهتر شناسایی می شود.
بررسی روابط شبکه مرغداران صنعتی در روستاهای شهرستان شازند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
235 - 261
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم شبکه از محبوبیت زیادی برخوردار بوده و تلاش های بسیاری برای بررسی رابطه بین شبکه کارآفرینان و توسعه کسب و کارها انجام شده است. بنابراین شبکه ها منبع مهمی برای کسب و کار و کارآفرینی محسوب می شوند. هدف اصلی پژوهش، بررسی روابط بین مرغداران روستاهای شهرستان شازند است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل شبکه بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مرغداران روستاهای شهرستان شازند در سال 1402 (68 مرغداری) تشکیل دادند. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه گردآوری شدند. نتایج تحلیل شبکه بر اساس شاخص تراکم نشان داد صرفاً حدود 14 درصد مرغداران با یکدیگر ارتباط دارند که بسیار ضعیف و شکننده برای شبکه است و به دلایلی نظیر حفظ پایداری و سلامت مرغداری ها و اجتناب از سرایت انواع آلودگی و شرایط محیطی خاص است. بر اساس نتایج شاخص انتقال پذیری، امکان برقراری ارتباط هر واحد با طرف سوم 38/5 درصد است که در مجموع، مطلوب به نظر می رسد. یافته های شاخص E-I در بین گروه های تحصیلی نشان داد بین مؤلفه های وجود ارتباط در شبکه مرغداران و سطح تحصیلات، رابطه مستقیم وجود دارد. به طوری که هرچه میزان تحصیلات افزایش می یابد ارتباط درون گروهی کاهش و ارتباط برون گروهی و انسجام اجتماعی افزایش می یابد. در مقابل در بین گروه های سنی ارتباط برون گروهی نسبتاً ضعیف است. عضویت در شبکه های کسب و کار کشاورزی موجب شکل گیری جریان اطلاعات، خرید ارزان تر مواد اولیه و دسترسی به بازارهای بزرگ تر، امکان یادگیری مهارت ها، استفاده از تجربیات، همکاری در تولید، افزایش قدرت فروش، کاهش هزینه ها و نوآوری را فراهم می نماید که در نهایت منجر به مزیت رقابتی و موفقیت در کسب و کارهای کشاورزی می شود. بنابراین مشارکت در شبکه های ارتباطی تخصصی و رویدادهای صنعتی از جمله اجلاس ها، نمایشگاه ها، انجمن ها، شبکه ها و عضویت در نهادها و انجمن ها توصیه می شود.
تحلیل رفاه اکوسیستم و رفاه انسانی مقاصد گردشگری بر اساس شاخص های چرخه حیات گردشگری (مطالعه موردی: مقاصد گردشگری اردبیل و آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از چالش های اصلی قرن حاضر در حوزه گردشگری، ارتقاء و توسعه فعالیت های گردشگری و در عین حال حفظ پایداری اکوسیستم های طبیعی و ارتقا شاخص های رفاه انسانی است. کلید دست یابی به این هدف در برقراری تعادل بین دو بخش اکولوژیکی و انسانی است که بدون انجام ارزیابی های جامع و کافی محقق نمی شود. این پژوهش می کوشد مقاصد گردشگری استان های اردبیل و آذربایجان شرقی را از منظر کیفیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسانی به عنوان دو رکن اساسی گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد. روش پژوهش: این بررسی از نوع مطالعات کاربردی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و برای تجزیه و تحلیل آنها از مدل چرخه حیات گردشگری آلن باتلر استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر روستاهای زنوزق، کندوان و اشتبین در استان آذربایجان شرقی و روستاهای گزج، آلوارس و اونار در استان اردبیل است که مجموعا مشتمل بر 465 خانوار و 1876 نفر جمعیت می باشد. حجم جامعه نمونه در این تحقیق 176 خانوار ست که با روش کوکران برآورد شده است. اطلاعات مورد نیاز با روش میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. گزینش جامعه میزبان برای پرسشگری با روش تصادفی سیستماتیک و گزینش جامعه گردشگر و بازدیدکننده به روش تصادفی ساده می باشد. یافته ها: نتایج این بررسی نشان می دهد که رفاه اکوسیستم و انسانی در مقاصد گردشگری غالبا در سطح پایداری متوسط بوده و هنوز با ویژگی های مقاصد دارای ثبات و کاملا پایدار فاصله قابل توجهی دارند و تاکید صرف بر نتایج و درآمدهای اقتصادی باعث غفلت از وجوه طبیعی و انسانی فعالیت های گردشگری در مقاصد مورد مطالعه شده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی ها نشان می دهد که شاخص بازدید از مقاصد گردشگری در طول زمان می تواند وضعیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسان را در مقاصد بهبود بخشد، در صورتی که روستای کندوان در هر دو منطقه از وضعیت رفاهی بهتری برخوردار باشد. طبیعتاً عوامل ثانویه مانند ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و تبادل فرهنگی بین جامعه میزبان و جامعه گردشگر و آموزش اجتماعی می تواند در این شرایط مؤثر باشد، چنانکه در مقاصدی با بازدید کمتر و جایگاه کمتر این شاخص ها، وضعیت متفاوت دیگری را نشان می دهد.
تحلیل تأثیرگذاری سیاست های توسعه کشاورزی بر شاخص های توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: شهرستان رودسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به نقش های متعددی که روستاییان در فرایند توسعه ملی به ویژه در زمینه تأمین مواد غذایی دارند، توسعه پایدار این نواحی اهمیت زیادی دارد. هدف: این پژوهش، با هدف بررسی میزان تأثیرگذاری اقدامات بخش کشاورزی در توسعه پایدار روستایی در شهرستان رودسر انجام شد. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی - تحلیلی است. در این پژوهش ابتدا میزان برخورداری 195 روستای نمونه از انواع سیاست های بنیادین و حمایتی به صورت کیفی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه ارزیابی شد. سپس وضعیت روستاهای نمونه براساس شاخص های توسعه پایدار بررسی گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر روستاهای دارای سکنه ی شهرستان رودسر است. مطابق با آخرین آمار جمعیتی استان گیلان در سال 1395، شهرستان رودسر دارای 395 روستای دارای سکنه است. بنابراین اندازه نمونه با استفاده از فرمول کوکران و در سطح خطای 5 درصد برابر با 195 روستا خواهد بود. این اندازه نمونه براساس سهم نسبی روستاهای هر دهستان توزیع شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر شهرستان رودسر است. یافته ها: یافته ها نشان داد جامعه روستایی در شهرستان رودسر از لحاظ بعد اجتماعی نسبت به ابعاد اقتصادی و زیست محیطی با نمره میانگین 998/2 از پایداری بیشتری برخوردار است. براساس نتایج حاصل از مدلسازی رگرسیون خطی چند معیاره، در زمینه متغیر اشتغال، سیاست مکانیزاسیون کشاورزی با ضریب 456/0 بیشترین تأثیرگذاری را داشت. مکانیزاسیون کشاورزی، مدیریت منابع آب، بازاریابی و آموزش و ترویج بر اشتغال جامعه روستایی تأثیرگذار بودند. در خصوص متغیر وابسته درآمد، یکپارچه سازی اراضی روستا، مکانیزاسیون کشاورزی و قیمت گذاری محصولات کشاورزی به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را داشتند. یکپارچه سازی اراضی روستایی و مدیریت منابع آب کشاورزی به ترتیب 1/41 درصد و 9/28 درصد قدرت پیش بینی متغیر وابسته تولید را داشتند. قیمت گذاری، بازاریابی و آموزش و ترویج بیشترین تأثیرگذاری را بر متغیر پیوند با اقتصاد بازار داشتند. مکانیزاسیون کشاورزی تا حدود 54 درصد بر ثبات جمعیت روستایی تأثیرگذار بود. آموزش و ترویج تنها سیاست تأثیرگذار بر کیفیت محیط بود. یکپارچه سازی اراضی روستا، مدیریت منابع آب و توزیع نهاده های کشاورزی نیز بر منابع طبیعی روستا تأثیرگذار بودند. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که اتخاذ سیاست های مناسب روی بهره وری کل عوامل تولید بخش کشاورزی اثرات مثبت دارد. در واقع تعیین سیاست های مناسب و اثرگذار بنیادین و حمایتی در بخش کشاورزی، می تواند منجر به افزایش توان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان این بخش در تولید و مصرف محصولات کشاورزی گردد و بدین ترتیب می تواند بر بهره وری بخش کشاورزی تأثیرات مثبتی را بر جای گذارد و درنهایت توسعه پایدار اقتصادی را برای روستاها منجر خواهد شد.
آینده پژوهی پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی شهرستان تایباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
69 - 86
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده صنعت، برداشت بی رویه از منابع محدود، دگرش اقلیم، بی پروایی نسبت به بایسته های توسعه پایدار، بنیادهای زیستی و تعادل بن مایه های زیست کره را به شدت برآشفته اند. در این میان، امنیت غذایی جوامع درهم تنیدگی بالایی با پایداری و پویایی فعالیت های روستایی دارد که به منابع آب در دسترس بستگی دارد. این در حالی است که طی چند دهه گذشته سهم آبِ بخش صنعت افزایش یافته و در برخی مناطق، آب حوزه کشاورزی به سمت صنعت جهت داده شده است. تداوم این وضعیت امنیت غذایی، پایداری و پویایی فعالیت های روستایی را تهدید می کند. شهرستان کم بارش تایباد در خاور کشور، درگیر انتقال آب چاه های عمیق موجود به سنگ معدن سنگان خواف بوده است. مقاله حاضر به آینده پژوهی پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی شهرستان تایباد پرداخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش، توصیفی تحلیلی است. درون داده های موردنیاز با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری و با بهره گیری از نرم افزارهای Micmac، Scenario Wizard، Vensim و مدل AHP موردبررسی قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که از هجده وضعیت احتمالی مربوط به پنج سناریو با سازگاری قوی، وضعیت هایی که پیامدهای انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف بر نواحی روستایی تایباد را در آستانه بحران بیان می کنند، بیشترین وضعیت های احتمالی ممکن را در برمی گیرند. بر این پایه، راهکار "انتقال آب چاه های عمیق تایباد به سنگ معدن سنگان خواف به علت بحرانی بودن منابع آب در شهرستان تایباد و ضعف در تغذیه آبخوان های این شهرستان متوقف شود"، مناسب ترین راهکار شناخته شد.
شناسایی و تبیین عوامل کارکردی و غیر کارکردی چندگانه در زمینه توسعه پایدار گردشگری روستایی، مطالعه موردی: روستاهای شهرستان سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
117 - 138
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار گردشگری روستایی به عنوان یک پدیده چندوجهی و بسیار مهم است. امروزه اکثر کشورها سعی می کنند تا با استفاده از ظرفیت و پتانسیل های مناطق روستایی، در زمینه ایجاد توسعه پایدار گردشگری روستایی اقدام نمایند. اما این مقوله دارای زمینه و رویکردهای مختلفی است و عوامل متفاوتی در آن نقش دارند. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و تبیین عوامل کارکردی و غیر کارکردی چندگانه در زمینه توسعه پایدار گردشگری روستایی در روستاهای شهرستان سرعین است که با استفاده از روش ترکیبی به بررسی این موضوع پرداخته شده است. رویکرد مورداستفاده در این تحقیق، رویکرد نسبی متوالی با وزن نابرابر است که در دو فاز کیفی-کیفی صورت می پذیرد. در فاز اول با استفاده از روش کیفی مرور دامنه، شاخص های مربوطه را از تحقیقات مرتبط شناسایی و احصا شده اند و در فاز دوم، با استفاده از روش کیفی دلفی نقش های کارکردی و غیر کارکردی چندگانه در زمینه توسعه پایدار گردشگری روستایی از منظر خبرگان تبیین شده اند. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز اول با استفاده از روش مرور دامنه، 17 تحقیق داخلی و خارجی مرتبط شناسایی و شاخص های تأییدی آن ها استخراج شدند. در فاز دوم، با برگزاری سه راند متوالی دلفی، 12 تن از خبرگان شاخص های کارکردی و غیر کارکردی در شش بعد و 81 شاخص دسته بندی کردند. مطابق با نتایج تحقیق حاضر، توسعه پایدار گردشگری روستایی در شهرستان سرعین، مرهون علل و عوامل مختلفی است که هریک، تأثیر و تأثرات چندگانه ای را در پی دارند. گردشگری روستایی به عنوان یک پتانسیل عظیم و غنی در زمینه های مختلف، نقش توسعه ای و باز سازنده را در روستاهای شهرستان سرعین دارد و توجه به عوامل کارکردی آن می توانند توسعه و پیشرفت همه جانبه روستایی را به بار آورد و اتخاذ اقدامات در قبال مدیریت و کنترل عوامل غیر کارکردی نیز از سایر مضرات و تهدیدات جلوگیری می نمایند.
شناسایی چالش های موثر بر شکل گیری کسب و کارهای دانش بنیان (با تاکید بر سناریوهای توسعه و تجاری سازی در مناطق روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف شناسایی چالش های موثر بر شکل گیری کسب وکارهای دانش بنیان با تاکید بر توسعه و تجاری سازی آن ها در مناطق روستایی با استفاده از رویکرد ماتریس اثرات متقابل و روش سناریونگاری انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی از نوع کیفی است. نمونه آماری این پژوهش را طبق اصل کفایت (اشباع) نظری 75 نفر از صاحبان مشاغل روستایی و 25 نفر از خبرگان تشکیل می دهند. یافته ها: با روش تحلیل محتوا 54 چالش در شش دسته شامل عوامل «مدیریت منابع انسانی»؛ «مالیات و گمرک»؛ «بازاریابی و فروش»؛ «مجوزدهی و نظارت»؛ «مشکلات مالی و بازار عرضه و تقاضا» و «نظام مالکیت فکری»)، شناسایی شد که از میان آنها 44 چالش به کمک تکنیک دلفی فازی پایش شد. تاثیرگذاری متغیرهای مؤثر با استفاده نرم افزار MICMAC به طور مستقیم سنجش شد و حول محور آن ها سناریوهای آینده تجاری سازی کسب وکارهای دانش بنیان روستایی ایران بوسیله نرم افزار Scenario Wizard استخراج گردید. با توجه به یافته های تحقیق، از مجموع 12 سناریوی شناسایی شده، سناریوی هفتم مطلوب ترین حالت ممکن را به خود اختصاص داد. در این سناریو، تمامی پیشران ها در حالت وضعیت مطلوب قرار دارند و تنها دو سناریوی "استفاده از نظرسنجی ها جهت اطلاع از سلیقه و باور مشتری (E2)" و "استفاده از پلتفرم ها و کانال های متعدد برای تبلیغات"(F2) در وضعیت بینابین قرار دارند. نتیجه گیری: سناریوی طلایی استخراج شده در پژوهش، حول محور تربیت نیروهای حرفه ای و مسئله یاب و خلاق جهت مقابله با ریسک های بی ثبات کننده تجاری سازی کسب و کارهای دانش بنیان روستایی می چرخد.
طراحی الگوی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی با رویکرد فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارآفرینی با ایجاد فرصت های شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینه اساسی برای ارتقای سطح توسعه جامعه است. اما باید توجه داشت که شکل گیری کارآفرینی به ویژه کارآفرینی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایت کننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شود. بر این مبنا، در این تحقیق هدف، شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی با به کارگیری روش فراتحلیل و نرم افزار CMA3 می باشد. روش پژوهش: جهت انجام این پژوهش کلیه مقالات در بازه زمانی 12 سال اخیر در نشریات کشور، از طریق پایگاه های عملی معتبر با استفاده از کلیدواژه های مرتبط با عنوان تحقیق، موردبررسی قرارگرفته اند و 13 مقاله پژوهشی و 2 پایان نامه دانشگاهی که از معیارهای ورودی برخوردار بودند، انتخاب شدند که اطلاعات 11 عامل و 343 متغیر به فراتحلیل وارد شدند. یافته ها: نتایج نشان داده از مجموع متغیرها، 175 متغیر در مطالعات مختلف 50 بار تکرار شده اند که 8 مورد (16 درصد) دارای اندازه اثر کمتر از 3/0، 37 موردی (74 درصد) دارای اندازه اثر بین 3/0 تا 5/0 درصد و 5 مورد (10 درصد) دارای اندازه اثر بالاتر از 5/0 بوده اند. همچنین در بین عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی، عوامل با اندازه اثر کم و متوسط هرکدام 9 درصد و 82 درصد دارای اندازه اثر زیاد بوده اند. لازم به ذکر است که در بین عوامل 11 گانه 7 عامل (فردی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیرساختی، آموزشی و نهادی) پرتکرارترین عامل ها شناخته شدند. در عامل های فردی متغیرهای (حس رقابت جویی، شوق و تحمل ابهام)، اقتصادی (تولید و بازاریابی، دسترسی به تسهیلات و حمایت های دولتی)، اجتماعی (تعلق مکانی، سازمان های مردم نهاد و امنیت اقتصادی)، عامل محیطی (دسترسی به زمین و آب و محیط طبیعی مناسب)، زیرساختی (زیرساخت های فیزیکی، فضای کسب وکار و دسترسی به بازار)، آموزشی (آموزش های ترویجی) و در عامل نهادی متغیرهای (نهادسازی، پوشش رسانه ای کارآفرینی روستایی و قوانین کارآفرینی)، بیشترین اندازه اثر را به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: مرور مطالعات با رویکرد فراتحلیل بیانگر آن است کارآفرینی روستایی برای شکل گیری تحت تأثیر عوامل مختلفی است. در این تحقیق با رویکردی ترکیبی نتایج تحقیقات مختلف، عوامل و متغیرهای اثرگذار بر اساس ضریب اندازه اثر اولویت بندی شده اند و بر اساس آن مدل کارآفرینی روستایی ترسیم شده است.
شناسایی و اولویت بندی چالش های معیشت پایدار روستاییان در شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 26
حوزههای تخصصی:
پایداری معیشت روستایی از ارکان توسعه پایدار روستایی است. توجه به چالش های پیش روی معیشت پایدار روستایی و تلاش برای مدیریت آن ها، مسیر توسعه پایدار را هموار می کند. هدف از انجام این تحقیق، شناسایی و اولویت بندی چالش های معیشت پایدار روستایی در شهرستان دزفول است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی از نوع تحقیقات غیرتجربی است. برای شناسایی چالش، معیارها و زیرمعیارها از تحلیل محتوایی و اکتشافی و از روش های کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش طوفان اندیشه در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. در ادامه از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی با مقایسات زوجی برای اولویت بندی چالش ها با توجه به زیرمعیارها بهره گرفته شد. این چالش ها بر اساس اولویت بندی نهایی به ترتیب شامل چالش مدیریتی و برنامه ریزی، چالش زیرساختی، چالش آموزشی و انسانی، چالش زیست محیطی و چالش قانون گذاری و سیاست گذاری هستند. در انتها برای مدیریت چالش های شناسایی شده راهکارهای عملیاتی مانند مطالعه های مدیریتی و اجرایی درزمینه مدیریت بهینه اراضی منطقه و طراحی الگوی کشت مناسب، مدیریت و برنامه ریزی تحقیقات پایدار متناسب با شرایط منطقه و برنامه ریزی برنامه های آموزشی و ترویجی با محتوای کشاورزی پایدار و متناسب با شرایط منطقه در راستای بهبود معیشت پایدار ارائه شد. با رفع چالش های شناسایی شده، فضای مناسبی برای توسعه معیشت پایدار روستایی در منطقه مورد مطالعه فراهم می شود.
تحلیل نگرش کنشگران کلیدی از عوامل موثر بر ناپایداری توسعه مسکن روستایی (مورد مطالعه: روستاهای حاشیه زاینده رود فلاورجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود وضعیت مسکن روستایی و کاهش عوامل ناپایداری مسکن می تواند به بهبود کیفیت زندگی و توسعه پایدار کمک کند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیوه انجام از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) است. در این پژوهش عوامل تاثیرگذار در ناپایداری مسکن روستاهای حاشیه زاینده رود شهرستان فلاورجان مورد بررسی قرار گرفته است. مشارکت کننده گان در پژوهش، خبرگان و کنشگران صاحب نظر در 21 روستا حاشیه رودخانه زاینده رود، سطح شهرستان فلاورجان و استان اصفهان هستند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اشباع نظری با تعداد 30 نفر محقق شد. برای جمع آوری اطلاعات، از فن مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در نهایت از بین عوامل (کشف شده)، پس از پالایش و دسته بندی 37 عامل کلیدی ناپایداری مسکن انتخاب گردید و گویه های استخراج شده با بهره گیری از روش کیو اولویت بندی و داده های جمع آوری شده در نرم افزار Kadeبا روش تحلیل مولفه های اصلی PCA و چرخش واریماکس مورد تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های تحقیق، این نتیجه حاصل شد که چهار نوع دیدگاه متفاوت در ارتباط با عوامل ناپایداری مسکن روستایی وجود دارد. گروه دانشگاهیان (با اکثریت اعضای هیات علمی) بر عوامل حاکمیت بوروکراسی در دریافت تسهیلات و خدمات و ضعف بسترسازی برای دسترسی به بیمه تضمین کیفیت در صنعت ساختمان، گروه کارشناسان اجرایی (با اکثریت تحصیل کردگان) بر عامل افزایش هزینه ساخت مسکن، گروه دیپلمه های جامعه محلی و پژوهشگران بر عامل افزایش بی رویه هزینه ساخت مسکن و در نهایت گروه تحصیل کردگان جامعه محلی بر طولانی بودن زمان ارائه خدمات توسط دستگاه های متولی و افزایش هزینه های ساخت مسکن تاکید داشتند.
شناسایی شبکه مضامین اشتغال زنان در صنایع دستی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
139 - 153
حوزههای تخصصی:
ظرفیت های متنوع صنایع دستی در روستاهای مختلف کشور زمینه ای را برای اشتغال آسان تر و در دسترس تر زنان فراهم آورده است. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر شناسایی موانع و ظرفیت های این حوزه از نگاه زنان فعال در صنایع دستی روستایی کشور بود. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع کیفی است. نمونه گیری (16 نفر) از میان جامعه هدف زنان کارآفرین شاغل در زمینه صنایع دستی کشور به صورت هدفمند- در دسترس شروع و با استفاده از روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. متن مصاحبه با روش تحلیل مضمون به سبک آتراید و استرلینگ و توسط نرم افزار Maxqda2020 کدگذاری گردید. درمجموع 71 کد، 31 مضمون پایه، 12 مضمون سازمان دهنده و سه مضمون فراگیر شناسایی شدند. مضامین فراگیر شناسایی شده شامل ظرفیت های اشتغال در صنایع دستی برای زنان (شامل مضامین سازمان دهنده ظرفیت های خاص صنایع دستی، آثار اشتغال در صنایع دستی و حمایت دیگران از اشتغال زنان)، موانع اشتغال زنان در صنایع دستی (شامل مضامین سازمان دهنده موانع اجتماعی، موانع خانوادگی، موانع دولتی، موانع محصول و بازار گردشگری، موانع مالی و موانع مهارتی) و پیشنهادهای برای اشتغال زنان در صنایع دستی (شامل مضامین سازمان دهنده پیشنهادهای سطح کلان، پیشنهادهای سطح کسب وکار و پیشنهادهای سطح فردی) هستند. یافته ها می تواند برای سیاست گذاری بهتر اشتغال زنان در زمینه صنایع دستی روستایی و همچنین بهبود عملکرد زنان به کار گرفته شود.
تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اکوسیستم کارآفرینی روستایی برای توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در مناطق روستایی حیاتی است. با استفاده از اهرم کارآفرینی در مناطق روستایی، می توان اقتصاد روستایی پویا و نوآور ایجاد کرد. استان البرز با وجود داشتن شرایط مناسب اقلیمی، جغرافیایی، ارتباطی و دسترسی مناسب، اما طی سالیان اخیر در زمینه توسعه اقتصادی نواحی روستایی شرایط نامناسبی مانند؛ افزایش نرخ بیکاری، پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و اختلاف درآمد خانوارهای روستایی و شهری دارد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در استان البرز است. روش پژوهش: این پژوهش درچهارچوب روش شناسی کمی انجام شده است. گردآوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی صورت گرفته که در بخش میدانی ابزار اصلی پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل روستاهای استان البرز بوده که از بین آن ها تعداد 33 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد 380 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسش نامه انتخاب شده اند. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری کای اسکوئر، t تک نمونه ای، آزمون آنووا، دانکن و درون یابی کریجینگ استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز دارای وضعیت نامناسبی است، به طوریکه از بین 10 گروه شاخص های اصلی شامل؛ شاخص های کسب و کار، شاخص های مالی، شاخص های آموزشی، شاخص های سرمایه انسانی، شاخص های حمایتی، شاخص های بازار و مشتریان، شاخص های اجتماعی، شاخص های فرهنگی، شاخص های زیرساختی و شاخص های نوآوری، تحقیق و توسعه که مورد بررسی قرار گرفته است، صرفاً دو گروه دارای وضعیت مناسب و هشت گروه دیگر دارای وضعیت نامناسب بوده اند. همچنین پراکندگی جغرافیایی وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در سطح استان متفاوت است. نتیجه گیری: وجود زیرساخت های سخت افزاری مانند دسترسی به راه های ارتباطی و مراکز شهری به تنهایی برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی کافی نمی باشد بلکه لازم است در کنار آن توسعه زیرساخت های نرم افزایی مانند امور مالی، آموزش، انواع حمایت ها، سرمایه انسانی و اجتماعی و تحقیق و توسعه نیز مورد توجه قرار گیرد.
Livelihood Characteristics of the Fish Farmers in Ilorin, Kwara State Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
69 - 77
حوزههای تخصصی:
Purpose- Fish farming is an important source of Livelihood and nutrition for several people involved in fishing activities in Nigeria. This study aims to assess the Livelihood characteristics of the fish farmers in Ilorin, Kwara State, Nigeria.Design/methodology/approach- The study was carried-out in Ilorin Kwara State, Nigeria. Ilorin is the Capital of Kwara State. The Research involved a 3-stage sampling procedure. The first stage involved a purposive selection of two (Ilorin East and Ilorin West) Local Government Areas in Ilorin due to the prevalence of fishing activities in the area. The second stage involved a purposive selection of five fishing settlements along the river bank in each of the two local Government Areas and the third stage involved the random selection of ten fish farmers within the fishing settlements. A total of 150 fish farmers were randomly selected for this research work. Descriptive statistics such as frequency count, percentage, and mean were employed to analyze the data. The questionnaire was the instrument used for data collection.Findings Findings: The findings showed that involvement in other income-generating activities (mean=3.81) was the highest-ranked financial asset. Owned/leased fish ponds (mean=3.51) was the highest-ranked physical asset. The ability to network with the extension agents/experts for fish production (mean=3.61) was the highest-ranked social asset. Physically fit to carry out the fish production activities (mean=3.73) was the highest-ranked human asset. Access to water for fish production (mean=3.70) was the highest-ranked natural asset. The overall Livelihood status of the fish farmers was High (mean=3.38).Originality/value: This study is important as it would provide up-to-date information on the livelihoods of fish farmers which would drive the governments’ policy and interventions towards the fish farmers in Nigeria. Also, the Agricultural extension programme aimed to improve fish farmers’ livelihood outcomes in fish production in Kwara State, Nigeria should improve their skills and information on areas of need which include pond water treatment, construction, and maintenance were the leading information needed by fish farmers, and to help the fish farmers overcome the factors limiting their production.
توسعه اجتماعی روستایی با تمرکز بر نقش زنان کارآفرین (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان صومعه سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارآفرینی روستایی، مفهومی است که تاکنون از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. باور بر این است که به عنوان راهبردی کارآمد برای توسعه اجتماعی روستا ضرورت دارد. کارآفرینی زنان در روستا پدیده ای چند بُعدی وتحت تأثیر عوامل مختلف است. در جامعه امروز ایران، زنان نقش قابل توجه ودر حال گسترشی در زمینه کسب کارها ایفا می کنند. روش پژوهش: پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش زنان کارآفرین در توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه سرا انجام شد. روش پژوهش کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS ومدل های تلفیقی (FARAS+FCOPRAS) ومدل فازی WASTPAS، استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، بین توسعه اجتماعی روستاهای شهرستان صومعه سرا و زنان کارآفرین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین شاخص های اجتماعی، به ترتیب شاخص مشارکت اجتماعی با مقدار امتیاز 44/71، بهبود کیفیت زندگی با مقدار امتیاز 31/71، تحول جمعیتی روستا با مقدار امتیاز 20/71، آموزش وآگاهی با مقدار امتیاز 15/71، تقویت ارتباط واعتماد اجتماعی با مقدار امتیاز 11/71، بیشترین وکمترین میزان تأثیرپذیری را از نقش زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان صومعه سرا به خود اختصاص داده اند. در ادامه یافته های پژوهش نشان داد، به ترتیب بخش های مرکزی با مقدار وزن 891/3، بخش تولم با مقدار وزن 775/3، بخش میرزا کوچک با مقدار وزن 678/3، بیشترین وکمترین میزان توسعه اجتماعی را با تاکید بر نقش زنان کارآفرین به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: بر این اساس، با توجه به نتایج پژوهش، زنان کارآفرین روستایی به عنوان نیروهای خلاق، نوآور و متفکر در زمینه فعالیتی خود توانسته اند، تحولی در توسعه اجتماعی مناطق روستایی شهرستان صومعه سرا ایجاد کنند و به پویایی روستاهای این شهرستان کمک نمایند.
تحلیل جایگاه برنامه ریزی مشارکت پذیر مردمی در چشم انداز سازی توسعه روستایی (مطالعه موردی: روستاهای دهستان آبگرم شهرستان سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: غفلت از تبیین تحولات روستایی و برآیند آن بر چشم انداز روستایی، روند توسعه پذیری روستایی را با مسائل و مشکلات جدی مواجه می نماید. هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل جایگاه برنامه ریزی مشارکت پذیر مردمی در چشم انداز سازی توسعه روستایی بر مبنای قابلیت ها و ظرفیت های موجود توسعه آتی به ویژه از منظر مشارکت روستاییان و خواست آنان بر اساس وضعیت موجود در دهستان آبگرم شهرستان سرعین است. هدف: هدف این پژوهش تحلیل میزان تاب آوری منطقه شرق گیلان در برابر زلزله و بررسی تبعات مختلف جلوگیری از آسیب پذیری سکونتگاه ها است. روش شناسی تحقیق: روش مطالعه در این پژوهش که بر پژوهش موردی استوار است، توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری آن نیز ساکنین دهستان آبگرم در شهرستان سرعین است و اطلاعات آن بر مبنای مطالعات میدانی و کتابخانه ای به دست آمده است. پنج شاخص اصلی مسائل توسعه، آماده بودن بستر مشارکت، نقش مدیریت روستایی در توسعه روستایی، ظرفیت پذیری مشارکت روستاییان در مدیریت و توسعه روستایی و همچنین اندازسازی توسعه روستایی با گویه های مختلف، محوریت سنجش موضوع این پایان نامه از میان ساکنین 384 نفر از ساکنین دهستان و مدیریت مجموعه بر اساس مدل کوکران بوده است. استفاده از مدل تحلیلی SWOT و همچنین نرم افزار SPSS و آزمون های آماری متناسب با آن، زمینه های اصلی تحلیل این نوشتار است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش شامل ساکنین دهستان آبگرم در شهرستان سرعین می باشد. یافته ها: یافته های این مطالعه در حوزه پژوهش میدانی نشان می دهد که سه چشم انداز دهستانی توریستی، پایدار، سالم، ایمن، زیبا و با آسایش، دهستانی با هویت و فرهنگی، مشارکت جو و جذاب برای گردشگران و در نهایت دهستانی کشاورزی و دامدار مدار به عنوان چشم اندازهای اصلی توسعه روستایی مورد توجه قرار گرفتند. نتایج: مطابق با نتایج تحقیق می توان گفت که مشارکت دادن روستاییان می تواند به عنوان فرآیندی است که از طریق آن تهیدستان و محرومان سازماندهی می شوند تا بتوانند از طریق این سازماندهی به تلاش های توسعه ای مبادرت ورزند و اگر بتوان اقشار مختلف روستایی را در ایجاد عرصه و سازمان دهی مطلوب به خوبی راهنمایی و هدایت کرد، این عرصه و سازمان ها برای روستاییان به ابزاری برای بیان خواسته هایشان بدل می گردد که از این طریق می توانند به خواسته های منطقی خود دست پیدا کنند که در نهایت بهبود و ارتقای سطح مشارکت روستاییان؛ بهبود وضعیت اقتصادی و درآمدی و توسعه و پایداری روستایی ایجاد می شود.