فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
55 - 68
حوزههای تخصصی:
مسکن از اساسی ترین نیازهای انسان است. کم توجهی به نیازهای چند بعدی انسان موجب کاهش کیفیت زندگی در آنها شده است. از این رو بررسی کیفیت محیطی برای افزایش حیات، با در نظر گرفتن جنبه های مختلف نیازهای انسان تأثیر عمیق بر حیات پذیری مجتمع مسکونی دارد. رویکرد حیات پذیری به دنبال مسئله پیوند مسکن با حیات انسان و نیازهای او از طریق توجه به کیفیت محیطی در مجتمع های مسکونی است. همچنین به دلیل تأثیر متقابل محیط مسکونی بر زندگی ساکنان، تعیین کیفیت محیطی مؤثر بر حیات پذیری ضروری است. با بررسی مراتب حیات انسان از دیدگاه اسلامی، مؤلفه های حیات پذیری در ارتباط با مؤلفه های مادی و ادراکی را می توان دسته بندی کرد. پژوهش حاضر با هدف افزایش حیات پذیری در مجتمع های مسکونی و با توجه به تأثیرات کیفیت محیطی، اجرا گردید. سه مجتمع مسکونی آسمان تبریز، شهید چمران و مجتمع امام(ره) به دلیل ساخت در دهه های متفاوت به عنوان نمونه های موردی انتخاب شدند. پژوهش از نوع میدانی با هدف کاربردی و از نظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی بوده است. برای گردآوری اطلاعات از روش های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر تعیین گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و تحلیل نمونه ها با روش SWOT انجام شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تحقیق کیفیت محیطی با توجه به نیازهای حیات انسان در حیات پذیری مجتمع های مسکونی مؤثر هستند. کیفیت محیطی در بر گیرنده مؤلفه های مادی(عوامل کالبدی ، زیست محیطی) و ادراکی( فرهنگی، روانی و اجتماعی) است و در نهایت مشخص شد که عوامل روانی تأثیر بیشتری در حیات پذیری مجتمع های مسکونی دارد.
ارزیابی آلودگی صوتی ناشی از ترافیک شهری و تأثیر آن برسطح اضطراب شهروندان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
117 - 127
حوزههای تخصصی:
آلودگی صوتی یکی از مهم ترین مشکلات زیست محیطی در شهرهاست که در ابعاد مختلف، سلامتی انسان را به مخاطره می اندازد. هدف از انجام این تحقیق، تعیین آلودگی صوتی در شهر سنندج و ارتباط آن با سطح اضطراب افراد است. در این مطالعه، 50 ایستگاه با کاربری های مسکونی، تجاری، مسکونی _ تجاری و فضای سبز انتخاب و تراز معادل صدا به وسیله دستگاه صوت سنج اندازه گیری و با میزان استاندارد آلودگی صوتی مقایسه شد. در مرحله بعد داده های یاد شده با استفاده از روش زمین آمار IDW به دلیل خطای کمتر، توسط نرم افزار ARCGIS10.4 درونیابی شدند. سپس برای بررسی نقش آلودگی صوتی در سطح اضطراب شهروندان از پرسشنامه هامیلتون استفاده شد. تعداد پرسشنامه های توزیع شده 400 عدد بود که از بین آنها 351 پرسشنامه قابل استناد بود. نتایج مبین این مطلب است که میانگین تراز معادل صوت در کل ایستگاه های اندازه گیری شده 71/621 دسی بل مشخص گردید. در این تحقیق به طور میانگین بیشترین آلودگی صوتی متعلق به کاربری تجاری و سپس مسکونی _ تجاری با تراز معادل صوت به ترتیب 73.70 و 71.32 دسیبل بود که در مقایسه با استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران (60 دسی بل)، بالاتر از حد مجاز است. نتایج پهنه بندی نشان داد که قسمت های مرکزی شهر دارای میزان بالایی از آلودگی هستند. نتایج آماری نشان داد که بین کلیه کاربری ها اختلاف معنادار بین تراز معادل صدا دیده شد. نتایج حاصل از توزیع پرسشنامه نشان داد که ارتباط معناداری بین متغیرهای جمعیت شناسی و سطح اضطراب وجود دارد. افرادی که در معرض آلودگی صوتی قرار داشتند، از نظر افزایش سطح اضطراب بالاترین گروه آسیب پذیر بودند. پاسخگویان 54.42درصد میانگین سطح اضطراب شهروندان را بالا، ۲۱٫۴۶درصد متوسط و ۲۶٫۸۲درصد پایین گزارش نموده اند. نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین این متغیرها وجود دارد؛ به طوری که هرچه آلودگی صوتی ناشی از ترافیک افزایش پیدا کند، میزان سطح اضطراب افراد بیشتر می شود. این مطالعه نشان داد که میانگین تراز فشار صوت بالاتر از حد مجاز است بنابراین ضرورت برنامه ریزی به منظور کاهش تراز آلودگی صوتی و به تبع آن کاهش سطح اضطراب شهروندان و افزایش سلامت پیشنهاد می گردد.
گردشگری بازتابی از زیست جهان شهری در دنیای مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
95 - 110
حوزههای تخصصی:
فرض بنیادین گردشگری به مثابه پدیده ای در زندگی شهری و برگرفته از نظم های مدرن در طی چند دهه اخیر رشد چشمگیری یافته است. توسعه نظریه ها در این زمینه به حدی قابل توجه بوده است که نظریه پردازان این حوزه، تئوری های موجود را رقیبی قدرتمند برای بنیان های کلاسیک نظریه های علوم اجتماعی در شناخت امر اجتماعی ارزیابی می کنند. مقاله حاضر از نوع مقالات مروری است. نوع تحقیق نظری است که با استفاده از روش اسنادی، به ارزیابی مفاهیم اصلی و جاافتاده اندیشه اجتماعی در متون مربوط به گردشگری پرداخته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد، گردشگری صرفاً در پرتو نظام مدرنیته و زایش های مثبت و منفی و یا وجوه تاریک و روشن آن در زندگی شهرنشینان قابل تبیین است. از یک سو زایش اجتماعی گردشگری جاذبه مدرنیته است؛ لذا ظهور گردشگر با بالندگی شرایط مدرنیته و مظاهرش همچون تعطیلات سازی، سبک زندگیِ شهری مبتنی بر جدایی کار از اوقات فراغت، جهانی شدن، ارضای اروس به واسطه نهادهای نظم شهری، مصرف، ارضای کنجکاوی در فضای دور از شهر و اگزوتیسم مصادف است؛ از سوی دیگر، گردشگری نوعی فرار ازخودبیگانگیِ مدرنیته، رهایی از نظم لوگوسی، زیست افسون زدوده شهری و کشف اصالت و خود اصیل در جهان غیرشهری درک می شود.
ارزیابی ضوابط تعیین ارتفاع ساختمان ها در طرح تفصیلی همدان از جنبه کارایی انرژی با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعداد زیادی از شهرهای دنیا درگیر موضوع آلودگی هوا و محیط زیست می باشند. مصرف سوخت های فسیلی در حوزه های مختلف شهری به ویژه ساختمان ها تأثیر بالایی در ایجاد این آلودگی دارد. حدود چهل درصد از کل انرژی کشور صرف گرمایش، سرمایش و روشنایی ساختمان ها می گردد. بهره گیری از انرژی پاک خورشیدی یکی از راهکارهای کاهش بار حرارتی ساختمان ها هست. یکی از عوامل مؤثر در میزان این بهره گیری، نسبت ارتفاع ساختمان به عرض معبر مجاور آن یا شاخص رؤیت پذیری آسمان هست. به طوری که با افزایش این نسبت امکان بهره گیری بنا از انرژی خورشیدی کاهش و با کاهش نسبت مذکور، این امکان افزایش می یابد. هدف از این پژوهش ارزیابی ضوابط طرح تفصیلی شهر همدان، در خصوص روش تعیین ارتفاع ساختمان ها از جنبه بهره گیری آن ها از انرژی خورشیدی و تعیین رتبه کیفیت بهره گیری ساختمان های مجاور معابر شهری با عرض های متفاوت، از انرژی خورشیدی هست. بر اساس طرح تفصیلی همدان، چهارده گزینه اصلی به همراه حالت های زیرمجموعه هریک که درمجموع شامل هجده حالت می شود، در قالب چهار شاخص مؤثر بر میزان مصرف انرژی در ساختمان ها بر پایه روش تاپسیس برای ساختمان های شمالی و جنوبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. این شاخص ها شامل زاویه متوسط رؤیت موانع تابش انرژی خورشیدی روبروی پوسته بیرونی، نسبت سطح کل پوسته در معرض هوای آزاد به حجم کل ساختمان، نسبت سطح جدار نور گذر به سطح کل پوسته بیرونی در جبهه جنوبی و نسبت سطح پل های حرارتی موجود در نما به سطح کل پوسته بیرونی ساختمان هست. بر اساس نتایج به دست آمده به طورکلی در معابر کم عرض، ساختمان های جنوبی و در معابر عریض ساختمان های شمالی بهره گیری مناسب تری از انرژی خورشیدی در مقایسه با دیگر معابر دارند. نتایج نشان می دهد که در بین ساختمان های شمالی، بناهای واقع شده در مجاورت معابر 75 متری دارای مناسب ترین و بناهای مجاور معابر 10 متری واقع شده درزمینهٔای با مساحت بیش 220 مترمربع نامناسب ترین عملکرد رادارند. همچنین در بین ساختمان های جنوبی، بناهای واقع شده در مجاورت معابر 4 متری دارای مناسب ترین و بناهای مجاور معابر 30 متری واقع شده درزمینهٔ ای با مساحت کمتر از 300 مترمربع نامناسب ترین عملکرد رادارند.
ارزیابی ادراک بصری کاربران، بر اساس هندسه منظم و نامنظم سازمان دهنده فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک به عنوان یک فرایند شناختی به عوامل مختلفی از محیط وابسته است. انگاشته های ذهنی کاربر می تواند ادراک، شناخت و رفتار او در محیط را متاثر گرداند. سازماندهی محیط یکی از عوامل مهم در شکل گیری ارتباطات فضایی عناصر است که می تواند عامل مهمی در درک فرد از محیط پیرامون خود باشد. در این پژوهش به بررسی ابعاد مختلف ادراک، که بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر سیته، کالن، اسمیت و ... در چهار دسته شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری تقسیم بندی شده، پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی هندسه فضا به عنوان یکی از عوامل سازماندهنده محیط در ادراک کاربران است. لذا بر اساس آن، فضای باغ ارم شیراز که حاوی دو نوع هندسه منظم و نامنظم است مورد سنجش قرار گرفت. حضور کاربران بصورت مداوم در هر دو هندسه سبب شد تا بسیاری از متغیرهای مداخله گر زمانی و مکانی حذف گردند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع ترکیبی کمی و کیفی و روش جمع آوری اطلاعات بر اساس برداشت های میدانی و پرسش نامه و مصاحبه می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد، ادراک بازدیدکنندگان در سه بعد احساسی، تفسیری و ارزش گذاری بین دو هندسه باغ متفاوت است. اما در بعد شناختی تفاوتی گزارش نشده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که در هندسه منظم بیشترین درک کاربران از نسبت مقیاس فضایی و میزان خوانایی محیط بوده در حالیکه در هندسه نامنظم عوامل احساسی و تنوع فضا بیشترین تاثیر را بر ادراک داشته است.
قابلیت سنجی اجرای طرح پیاده مداری در بافت تاریخی شهری (مورد شناسی: خیابان خواجه نصیر شهر گز بُرخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش روز افزون بشر به زندگی ماشینی و توأم با آن، استفاده بی رویه از اتومبیل شخصی، عدم استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی، افزایش آلودگی های محیطی و در نهایت حرکت جامعه به سمت زندگی انفرادی، باعث تیره شدن تعاملات اجتماعی و دور شدن انسان ها از یکدیگر شده است. رویکرد تبدیل برخی خیابان ها به پیاده راه که با حذف یا کاهش تردد اتومبیل ها در بخش مرکزی شهرها همراه است، باعث ارتقای کیفیت محیط و افزایش سرزندگی در این فضاها می شود. مطالعه حاضر به بررسی قابلیت سنجی اجرای طرح پیاده محوری در خیابان خواجه نصیر، واقع در بافت تاریخی شهر گز بُرخوار پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، رویکردی توصیفی- تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان است. تحلیل متغیّرهای مورد استفاده، با استفاده از نرم افزارهای spss و Amos انجام گرفت. در فرضیه اول، اجرای طرح پیاده محوری از نظر ابعاد حمل و نقل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه اول، نشان دهنده رابطه معنادار بین متغیّرهای مورد بررسی بود و فرضیه اول تأیید شد. در فرضیه دوم به بررسی قابلیت سنجی پذیرش اجرایی طرح از دید کسبه و شهروندان پرداخته شد. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه دوم نیز وجود رابطه معنادار بین متغیّرهای مورد سنجش را نشان داد و فرضیه دوم نیز تأیید شد. همچنین نتایج مدل عاملی مرتبه دوم نشان داد که عامل اقتصادی بیشترین بار عاملی را با وزن رگرسیونی 86/0 به خود اختصاص داده است. پس از آن عامل اجتماعی و کالبدی با وزن رگرسیونی 82/0 و عامل زیست محیطی با وزن رگرسیونی 74/0 در رتبه بعدی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده این است که اجرای طرح پیاده مداری در خیابان خواجه نصیر مورد پذیرش شهروندان و کسبه است و ازنظر ابعاد ترافیکی و تردد مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
بررسی پایداری محیطِ کالبدی در محله های فقیرنشین با تأکید بر سرمایه اجتماعی (نمونه موردی: محله زمزم شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
13 - 24
حوزههای تخصصی:
امروزه در رویکردهای گوناگون توسعه شهری، سرمایه اجتماعی بعنوان عامل اصلی و شرط لازم جهت توسعه محله ای و کاهش فقر مورد تأکید قرار گرفته است. از این رو بررسی سرمایه اجتماعی بخصوص در محله های فقیرنشین ضروری است. هدف این پژوهش تحلیل وضعیت و رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری محیط کالبدی در محله فقیرنشین زمزم از منطقه 17 شهر تهران به منظور کسب شناخت لازم و ارائه راهبردهای مناسب می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه خانوار گردآوری شد. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با ۲۵۰ خانوار تعیین شد و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. اندازه گیری شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری محیط کالبدی با استفاده از مدل SAW انجام شد. وزن شاخص ها نیز با روش AHP گروهی و با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمد. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان داد مقدار شاخص کلی سرمایه اجتماعی محله زمزم برابر با عدد 32/2 و در حد متوسط به بالا می باشد. مقدار شاخص کلی کیفیت محیط کالبدی نیز برابر با ۷۱/۱ و بیانگر وضعیت پایین و نامناسبی می باشد. ضریب همبستگی بین پایداری محیط کالبدی و سرمایه اجتماعی 48/0 و در سطح 05/0 معنادار است. ضریب تبیین نیز نشان داد که بیش از 80 درصد از میزان پایداری کالبدی ناشی از شاخص های اعتماد اجتماعی، مشارکت، همبستگی و شبکه اجتماعی است.
مدلسازی و اولویت بندی عوامل کلیدی در دستیابی به شکوفایی شهری (مطالعه موردی: شهر سنندج)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
93-105
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان مکان هندسی ممتاز برای شکوفایی، بهترین مکان برای برخورد عملی با برخی از چالش های پسابحرانی جدید شناخته می شود. امروزه شکوفایی شهری رویکردی کل نگر و جامع برای ارتقاء سطح خوشبختی جمعی و هدایت شهرها بسوی افقی روشن از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی است. هدف اصلی تحقیق مشخص کردن کلیدی ترین شاخص های دستیابی به شکوفایی شهری در شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SmartPLS به تحلیل مؤلفه های شکوفایی شهری در شهر سنندج پرداخته است. جامعه آماری خبرگان متشکل از 30 نفر مدیران فعال اجرایی استان، اعضای هیئت علمی و کارشناسان برنامه ریزی در سطوح مختلف بوده است. نتایج نشان دهنده آن است که یک نوع همبستگی و ارتباط منطقی و معنادار در ارتباط مؤلفه ها نسبت به یکدیگر ایجاد شده است. مؤلفه حکمروایی و قانون گذاری شهری با مقدار 875/0، مؤلفه پایداری زیست محیطی با مقدار 847/0، مؤلفه کیفیت زندگی با مقدار 767/0، مؤلفه توسعه زیرساخت با مقدار 721/0، مؤلفه عدالت و مشارکت اجتماعی با مقدار 477/0 و مؤلفه بهره وری با مقدار 439/0 به ترتیب بیشترین نقش را در دستیابی به شکوفایی شهری سنندج، دارا هستند.
نقش ویژگی های کالبدی در پیش بینی شاخص های روانی و اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
65 - 76
حوزههای تخصصی:
محیط و فضا، از اساسی ترین بسترهای پشتیبانِ نیازهای چندبعدی انسان هستند. ازاین رو، مسکن که در آن معماری، جامعه و فرهنگ با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، تأثیر رفتاری مهمی را بر روی روانِ ساکنان و تعاملات اجتماعی آنها در سطوح مختلف جامعه بر جای می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های کالبدیِ مجتمع های مسکونی بر بهبود شاخص های روانی_اجتماعی ساکنان در مقیاس واحد همسایگی است. روش تحقیقِ جستار پیش ِ رو، از نوع توصیفی_همبستگی بوده و تحلیل داده های آن با استفاده از روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه صورت گرفته است. به منظور تأیید متغیرهای به دست آمده با استفاده از تکنیک دلفی، پرسشنامه برای 18 نفر از متخصصان معماری و روان شناسی فرستاده شد که درنهایت، پرسشنامه نهایی تدوین گردید. آزمودنی های تحقیق، شامل 186 خانوار در دسترس از 439 خانوار ساکن، در چهار مجتمع مسکونی واقع در شهر رشت است. ضریب همبستگی نشان می دهد که تمامی متغیرهای کالبدی تأیید شده به وسیله متخصصان، رابطه معناداری با شاخص اجتماعی_روانی دارد و 2/61 درصد از واریانس شاخص های روانی، به وسیله متغیرهای ویژگی فضا، انعطاف پذیری و نور تبیین شده و همچنین 59درصد از واریانس شاخص های اجتماعی به وسیله متغیرهای محرمیت، گونه مسکن، انعطاف پذیری، خدمات و امکانات عمومی، زمان و دوره تکرار، نور، جغرافیای فضا، دسترسی به امکانات و فاصله عملکردی پیش بینی گردید. نتایج تحقیق حاکی از نقش تعیین کننده ویژگی های کالبدی در ارتقای شاخص های روانی_اجتماعی بوده و بیانگر آن است که افراد ضمن امکان کنترل زندگی خود، قابلیت تعامل مؤثر با دیگران را چه در زندگی خصوصی و چه عمومی، در محیط و فضاهای انسجام یافته و سازگار با طبیعت خویش، کسب می نمایند.
نقش و جایگاه چیدمان مبلمان شهری در شادابی و سرزندگی فضاهای شهری (مطالعه موردی: مناطق 11 گانه شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
83 - 96
حوزههای تخصصی:
امروزه نبود مبلمان شهری مناسب و چیدمان آراسته و هماهنگ آن، در تمام شهرهای ایران باعث معضلی بنام به هم ریختگی و عدم شادابی و روحیه ی متناسب برای استفاده کنندگان از محیط شهری شده است. شهر شیراز به عنوان مهم ترین شهر جنوب کشور و گردشگرپذیر، لازم است که به سنجش میزان چیدمان متناسب مبلمان شهری خود پرداخته تا بتواند فضای متناسب شاد را در شهر ایجاد نماید. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش و جایگاه چیدمان مبلمان شهری در شادابی فضای شهری در شیراز است. پژوهش از نوع کاربردی و روش مطالعه، پیمایشی- تحلیلی است. به منظور تعیین نقش مبلمان شهری در شادابی شهری از آزمون رگرسیون استفاده شده است. جامعه ی آماری شامل جمعیت شهر شیراز در سال 1395 به تعداد 1712745 نفر در نظر گرفته شده است و تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی محقق ساخته 35 سؤالی است که روایی آن به تأیید کارشناسان مربوط رسیده و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ به میزان 84/0 مورد تأیید قرار گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که نحوه ی چیدمان مبلمان شهری بر شادابی فضای شهری در سطح معناداری 0.000 تأثیر دارد. همچنین این امر در بین سایر متغیرهای مبلمان شهری (تفریحی-فراغتی، خدماتی، زیست محیطی، بهداشتی، ترافیکی و تجهیزات و تأسیسات) در سطح معناداری 0.000 توانسته است بر شادابی فضای شهری تأثیرگذار باشد. بر این اساس می توان بیان داشت که بهره گیری متخصصان شهری در داخل و خارج از کشور در زمینه ی طراحی مبلمان شهری چه در بحث ابزارها و چه در بحث محیطی می تواند زمینه ساز ساختار نظام مند آن شده، به شادابی بیشتر شهری منجر شود.
اولویت بندی و دسته بندی جاذبه های توریستی بر اساس ترجیحات گردشگران مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
17 - 31
حوزههای تخصصی:
شهرها با گردشگران مختلف دارای اماکن جاذب گردشگری تاریخی، فرهنگی، تفریحی و ... فراوانی هستند، در شهرها برخی اماکن جاذب غالباً تعداد زیادی از گردشگران را به سوی خود جذب می نمایند. شناسایی این اماکن و اولویت بندی و دسته بندی آن ها بر اساس رفتار ترجیحی گردشگران به منظور مدیریت توسعه گردشگری امری ضروری است. به گونه ای که، مطالعات ترجیحات رفتاری گردشگران از مکان های جاذب به نوعی، بخشی از فرآیند برنامه ریزی فضایی شهرها است که اخیراً این دسته مطالعات به دلیل ماهیت رفتار-مکانی موردتوجه محققان جغرافیا رفتاری-فضایی قرارگرفته است. به همین منظور در این مقاله با در نظر گرفتن متغیرهای مختلف رفتاری گردشگران به اولویت بندی و دسته بندی جاذبه های گردشگری شهر یزد بر اساس ترجیحات گردشگران پرداخته شده است. داده ها آماری با روش میدانی و پرسشنامه با توجه به جامعه آماری سالانه گردشگران شهر یزد به خصوص در سه سال اخیر از 360 نمونه موردمطالعه با مقیاس امتیازی لیکرت جمع آوری شده است. در بخش یافته های پژوهش ابتدا به بررسی خصوصیات اجتماعی و دموگرافیک گردشگران شهر یزد پرداخته شده است در مرحله بعد با پذیرش سه متغیر پژوهش شامل: میزان تجربه و وفاداری گردشگران از جاذبه ها، رضایت و استفاده گردشگران از جاذبه ها و طول زمان اقامت گردشگران برای بازید از جاذبه ها. به دلیل تأثیر متغیرهای رفتاری مختلف گردشگران در شناسایی ترجیحات آنان، برای به دست آوردن اوزان نهایی اولویت بندی و دسته بندی اماکن جاذب گردشگری؛ از روش تحلیل چند متغیر Co-plot استفاده شده است و درنهایت با ترکیب اوزان نهایی به دست آمده از مدل Co-plot با GIS الگوی فضایی پراکنش جاذبه های مورد ترجیح گردشگران در نقشه شهر یزد به نمایش گذاشته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گردشگران شهر یزد شامل افراد با تحصیلات مختلف با سنین بالا و درآمد بالا می باشند که باهدف سیاحت میراث فرهنگی از مناطق دور و نزدیک به مقصد شهر یزد سفرکرده اند و جاذبه های مورد ترجیحات این گردشگران اکثراً شامل جاذبه های تاریخی-فرهنگی چون: مجموعه امیر چخماق، مجموعه زندان اسکندر، باغ دولت آباد، ... است که این ترجیحات جاذب ازنظر پراکنش فضایی بیشتر در مرکز شهر یزد متمرکزشده اند.
سنجش میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از شاخص های شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها و منطقه های خلاق رشد اقتصاد کشور را باعث می شوند. شهرهای خلّاق ب ه عنوان مراک ز نوآوری، خلّاقیت و تبدیل ایده به ثروت، قلمداد می گردند. حرکت به سمت ایجاد و تحقق شهر خلاق به دلایل جایگاه شهر به عنوان محل شکل گیری بسترهای جامعه دانایی محور، اهمیت و محور بودن شهرها در توسعه اقتصادی و اجتماعی امر بسیار مهم و ضروری است. این پژوهش با هدف رتبه بندی مناطق شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق انجام شده است، روش بررسی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده، به منظور جمع آوری داده ها از نظرات کارشناسان با استفاده از پرسشنامه و همچنین آمارنامه شهر اهواز استفاده شد. جهت سنجش متغیرهای شهر خلاق از مدل تصمیم گیری واسپاس و جهت وزن دهی به شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. در پژوهش حاضر مناطق شهری اهواز بر اساس 14 معیار از شاخص های شهر خلاق سطح بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از لحاظ شاخص های شهر خلاق متفاوت است و شکاف بسیاری بین مناطق وجود دارد. بهترین وضعیت از لحاظ شاخص های شهر خلاق بر اساس الگوی واسپاس را منطقه یک با وزن 416/0 دارد، به عبارتی در منطقه یک که معیارها در سطح بالا هستند، زمینه تحقق شهر خلاق به مراتب بالاتر است. در مقابل کمترین میزان برخورداری مربوط به منطقه هشت با وزن 224/0 است. بنابراین مناطق هشت گانه شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق از وضعیت یکسانی برخوردار نیستند.
مطلوبیت گردشگری شبانه ی شهری از دیدگاه گردشگران مطالعه ی موردی: گردشگران شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
67 - 85
حوزههای تخصصی:
مقاصد گردشگری و جوامع آنها درصدد یافتن راه های جدیدی برای رقابت در بازار گردشگری هستند و گردشگری شبانه به عنوان یکی از این راه ها در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. شهر شیراز به عنوان یکی از کانون های اصلی گردشگری در کشور، پتانسیل های قابل توجهی در این زمینه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مطلوبیت گردشگری شبانه از دیدگاه گردشگران شهر شیراز می باشد. جامعه ی آماری تحقیق، گردشگران وارد شده به شهر شیراز در فروردین 1396 بوده که حداقل به مدت سه شبانه روز در این شهر اقامت داشته اند. حجم نمونه معادل 400 نفر بوده و گردآوری داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه صورت پذیرفته است. پرسشنامه دارای سه بخش شامل مشخصات عمومی گردشگران، ارزیابی گردشگران از میزان مطلوبیت عوامل محیطی و جاذبه های گردشگری شهر شیراز در ساعات شبانه و نظر گردشگران در خصوص میزان اهمیت عوامل محیطی و جاذبه های مختلف در توسعه-ی گردشگری شبانه بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های رتبه های علامت دار ویلکاکسون، فریدمن، من-ویتنی، کروسکال والیس، رگرسیون ساده و چندگانه صورت گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، در میان متغیرهای محیط شبانه ی شهر شیراز، متغیرهای «آب و هوا» و «زیبایی منظر شبانه» از دیدگاه گردشگران مطلوبیت بیشتری داشته اند. در میان جاذبه های مختلف، مطلوبیت شبانه ی بناها و آثار تاریخی در رتبه ی نخست و مطلوبیت شبانه ی جاذبه های فرهنگی، باغ ها و پارک ها، فضاهای تفریحی و جاذبه های مذهبی به طور مشترک در مرتبه ی بعدی قرار دارند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون نشان می دهد که 30.9 درصد از واریانس «رضایتمندی گردشگری» به وسیله ی واریانس متغیرهای «مطلوبیت محیطی» و «جاذبه های گردشگری شبانه» تبیین می شود. همچنین، 54.4 درصد از واریانس «وفاداری گردشگری» به وسیله ی «رضایتمندی گردشگری شبانه» تبیین می شود.
ارزش گذاری مؤلفه ها و شاخص های بازآفرینی پایدار رود دره های شهری تهران مطالعه موردی : رود دره درکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
65 - 82
حوزههای تخصصی:
رود دره های شهری توجه ما را معطوف به فضاهایی از شهر می نمایند که نواحی دارای پتانسیل، قابلیت و حساسیت های ویژه ای هستند و این پهنه های خاص در نظام سکونت فعلی نباید به جای اینکه محرک توسعه باشند، به مکان هایی برای بازتولید فقر و در عمل به جریان ضد توسعه تبدیل شوند، لذا در جهت پیوند ارزش های محیطی با شهر و حفاظت رود دره ها، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ این پرسش است که در چارچوب نظری بازآفرینی پایدار و به کمک چه مدلی می توان به توسعه و حفاظت جامع یکپارچه رود دره های شهری تهران دست یافت؟ هدف کلی پژوهش ایجاد مدل مفهومی بازآفرینی پایدار رود دره های شهری تهران و سپس تعیین میزان اثرگذاری هر یک از مؤلفه ها و شاخص ها در مدل مذکور می باشد. روش تحقیق، پیشنهاد مدل اولیه بازآفرینی پایدار رود دره درکه برگرفته از چارچوب نظری و استفاده از تکنیک معادلات ساختاری جهت بهبود مدل و ارزش گذاری مؤلفه ها و شاخص ها و استفاده از ریشه دوم برآورد واریانس خطای تقریب برای انتخاب بهترین مدل می باشد. یافته های پژوهش عبارت اند از 1) ارائه مدل پیشنهادی بازآفرینی پایدار رود دره درکه با رویکرد جامع توسعه و حفاظت 2) ارزش گذاری کمی مؤلفه ها و شاخص های مدل 3) تعیین تأثیر متقابل متغیرهای پنهان و متغیرهای آشکار مدل 4) ارتباط بین متغیرهای آشکار مؤلفه ها با یکدیگر 5) راستی آزمایی مدل مفهومی اولیه. درنتیجه، ارزش گذاری مؤلفه ها و شاخص های مدل بازآفرینی پایدار رود دره درکه انجام شد. به عنوان نمونه اهمیت ارزش مؤلفه های زیست محیطی با ضریب 1، اجتماعی-فرهنگی با ضریب 85/0، کالبدی با ضریب 81/0، اقتصادی با ضریب 79/0 و درنهایت مدیریتی با ضریب 71/0 به دست آمده است. این مقادیر کمی بیانگر اولویت اقدامات و وزن هر یک از مؤلفه ها می باشد و در همه سنجه ها و مؤلفه ها قابل تحلیل و تفسیر است که با توجه به مقادیر به دست آمده مدل پیشنهادی اولیه بازآفرینی پایدار رود دره درکه بر اساس مقادیر کمی، اصلاح گردید.
ارزیابی میزان تاب آوری بافت های فرسوده در مقابل مخاطرات طبیعی مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
در پی تغییرات سریع شهرها بخشی از بافت های شهری به علت فرسودگی نتوانسته اند با محیط خود و خدمات دهی به ساکنین ارتباط برقرار کنند. امروز آسیب پذیری بافت های فرسوده در برابر سوانح طبیعی به عنوان مسئله ای جهانی پیش روی مدیران شهری قرارگرفته است. با توجه به شرایط و موقعیت بافت فرسوده شهر سمنان و توجه نکردن و رسیدگی نامناسب شرایط تاب آوری در برابر مخاطرات طبیعی در وضعیت نابسامانی قرار دارد. این پژوهش به ارزیابی میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر سمنان در برابر حوادث طبیعی با توجه به کاستی هایی که در زمینه های کالبدی، نهادی، زیست محیطی، اقتصادی و... می پردازد. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نظر روش بررسی توصیفی-تحلیلی است. برای ارزیابی ابعاد مختلف تاب آوری محدوده موردنظر از روش دیمتل فازی برای میزان ارتباط معیارها و از روش ANP فازی برای اولویت بندی نقاط ضعف موجود در بافت فرسوده شهر سمنان در مبحث تاب آوری بهره گرفته شده است و پس از سنجش ابعاد تاب آوری در هفت معیار و زیر معیارها نتایج نشان داد که معیار اقتصادی با وزن (213/0) رتبه اول را کسب کرده و معیار جمعیتی و کالبدی نیز به ترتیب با اوزان (209/0) و (172/0) رتبه های دوم و سوم را کسب کرده اند. بنابراین مشخص شد اهمیت این مؤلفه ها در بین مؤلفه های دیگر بیشتر است. همچنین با توجه به یافته ها و مشاهدات پژوهش مشخص شد تاب آوری بافت فرسوده شهر سمنان در وضعیت مطلوبی نیست و نیاز به توجه ویژه مدیران شهری دارد.
تحلیل روابط ساختاری تصویر مقصد، وفاداری و رضایت گردشگران در کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
157 - 174
حوزههای تخصصی:
تصویر درک شده گردشگران از مقاصد گردشگری یکی از عواملی مؤثر در جذب گردشگران برای بازدید از یک مکان و انتخاب مقصد سفر می باشد. همچنین تصویر، به ویژه یک تصویر مثبت از مقصد، نقش مهم و مؤثری نیز در رفتارهای آتی گردشگران ازجمله رضایتمندی و وفاداری آنان به مقاصد گردشگری دارد. بر این اساس تحقیق حاضر باهدف بررسی تأثیر تصویر درک شده گردشگران از کلان شهر تبریز بر رضایتمندی و وفاداری آنان به این شهر انجام پذیرفته است. ابزار اصلی گردآوری داده های تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته است. برای این منظور تعداد 388 پرسش نامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در فصل تابستان سال 1397 بین گردشگران در حال بازدید از کلان شهر تبریز توزیع و تکمیل گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات تحقیق نیز از روش مدل سازی تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS20 و Amos24 استفاده گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که کیفیت تصویر درک شده گردشگران از شهر تبریز به طور مستقیم بر رضایتمندی و وفاداری آنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین رضایتمندی گردشگران نیز به نوبه خود بر وفاداری گردشگران تأثیر مستقیم و معنادار داشته و نهایتاً اینکه تصویر مقصد علاوه بر تأثیر مستقیم به صورت غیرمستقیم و از طریق رضایتمندی نیز بر وفاداری گردشگران تأثیر می گذارد.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
ارزیابی ردپای کربن ناشی از خودروهای شخصی در سفرهای بین شهری (مورد شناسی: مازندران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به موازات تغییر سیستم های شهری از سطح درون شهری به مقیاس های بین شهری می توان انتظار داشت، بسیاری از مسائلی که در مقیاس شهر خود را بروز می دادند، امروزه در سطح منطقه پدید آیند. یکی از مرتبط ترین مسائل در این راستا، تغییر در سازمان فضایی منطقه ای و الگوهای جابه جایی و به تبع هزینه های اجتماعی سفر با خودروهای شخصی است. یکی از مهم ترین هزینه های اجتماعی، هزینه های ناشی از انتشار گازهای گلخانه ای و به ویژه دی اکسیدکربن به عنوان مهم ترین گاز گلخانه ای وابسته به فعالیت انسانی است. بر این اساس، مقاله حاضر سعی دارد با محاسبه ردپای کربن و هزینه های اجتماعی ناشی از کربن در سفرهای بین شهری منطقه مازندران مرکزی، تبعات اهمال و نادیده گرفتن این امر را در طول زمان روشن کند. روش شناسی پژوهش براساس روش پیشنهادی IPCC و بهره گیری از فاکتورهای انتشار دپارتمان محیط زیست، تغذیه و امور روستایی کشور انگلستان انجام شده است. علاوه بر این، برای تبدیل هزینه اجتماعی کربن به صورت مالی از برآوردهای بانک های مهم دنیا نظیر بانک توسعه آسیایی و بانک جهانی بهره گرفته شده است. همچنین با استفاده از آمار سازمان حمل ونقل و راهداری جاده های کشور، میزان انتشار دی اکسیدکربن، هزینه های اجتماعی آن و میزان کاهش انتشار دی اکسیدکربن با اجرای سیاست هایی نظیرِ راه اندازی حمل ونقل سامانه حمل ونقل ریلی سبک، سامانه اتوبوس های تندرو، جایگزینی سوخت و کاشت درختان در محورهای بین شهری منطقه آمل- بابل- قائمشهر و ساری محاسبه شد. نتایج پژوهش در مازندران مرکزی نشان می دهد، به ترتیب در سال های 1387، 1392 و 1397 از جابه جایی مردم و کالا حدود 223، 270 و 365 هزار تُن دی اکسیدکربن تولید شده است که هزینه اجتماعی آن را می توان حدود 5/12 تا 6/18 میلیون دلار برآورد کرد. محاسبه میزان انتشار دی اکسیدکربن، سناریو های پیشنهادی در منطقه نشان می دهد؛ به ترتیب LRT، جایگزینی خودروهای هیبریدی با خودروهای بنزینی، BRT و جایگزینی خودروهای گازسوز با سوخت بنزین می توانند بیشترین تاثیر را بر کاهش کربن و هزینه های اجتماعی ناشی از آن داشته باشند. با این همه استفاده از سیاست های ترکیبی و مکمل کارایی آن ها را افزایش می دهد. علاوه بر این، طراحی و کاشت درختان در محورهای بین شهری و جنگل کاری های شهری نیز می تواند مکمل گزینه های بالا باشد. با این وجود، هیچ یک از شهرهای استان به تنهایی قادر به تأمین هزینه های طراحی، ساخت و راه اندازی زیرساخت های حمل ونقل سامانه حمل ونقل عمومی نخواهند بود؛ از این رو هم افزایی و همکاری این شهرها برای اجرای این سیاست ها ضروری است.
تحلیل معیارهای تاب آوری در بافت فرسوده شهری در برابر زلزله با تأکید بر تاب آوری کالبدی (مورد: منطقه 10 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
1 - 21
حوزههای تخصصی:
قومیت، جنسیت و عملکرد فضاهای شهری در شهرهای چند قومیتی (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش عمکرد فضاهای عمومی شهر زاهدان را به صورت عام و مشکلات شهروندان زن را بر مبنای عنصر قومیت شهروندان مورد بازکاوی قرار می دهد. چراکه جمعیت زن در زاهدان به مثاله شهری چند قومی، اساساً با دو گونه محدودیت مواجه اند که اولی ریشه در جنسیت و دومی ریشه در الگوها و انگاره های خرده فرهنگ قومی دارد. هدف پژوهش تبیین رابطه عنصر قومیت شهروندان و عنصرجنسیت آنها با میزان حضور و استفاده از فضاهای شهری است. این مقاله، پژوهشی، کاربردی، تحلیلی توصیفی، پیمایشی، با پرسشنامه محقق ساخته و حجم نمونه 388 واحد، با روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای، در منطقه یک و دو شهرداری زاهدان انجام شده است. مدل های تحلیل عبارتند از کای دو، مدلT، مدل Phi. یافته ها نشان می دهد، عملکرد فضاهای شهری زاهدان به صورت معنی داری پایین است. همچنین جنسیت شهروندان بر استفاده آنها از فضاهای شهری دارای اثر بازدارنده معنی داری می باشد. مضافاً که عنصر قومیت شهروندان به گونه ای معنی دار، ادراک امنیت و میزان حضور و استفاده شهروندان زن به ویژه زنان دارای خرده فرهنگ قومی را از فضاهای شهری متأثر و محدود میکند. شاخص ادراک ناامنی (ناشی از فقدان فضای شهری زنانه) تابع قومیت شهروندان هست، زیرا 50 درصد شهروندان بلوچ و در مقابل فقط 33 درصد شهروندان فارس، فقدان فضای شهری زنانه را عامل ادراک ناامنی فضاهای شهری می دانند که سبب فقدان یا تضعیف مشارکت اجتماعی، کم رنگ بودن هویت اجتماعی، مشکلات سلامتی و آسیب های روانی می گردد. پیشنهاد می شود جهت اجتناب و کاهش پیامدهای آسیب زا، اولاً احداث فضاهای شهری زنانه مانند پارک بانوان، ثانیاً ایجاد، تجهیز و ایمن سازی فضاهای شهری موجود، مورد تاکید و برنامه ریزی قرار گیرد.