مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
محله فهادان
حوزههای تخصصی:
توسعه در سطح محلی و تلاش برای یافتن راهکارهای دموکراتیک در کشورهای توسعه یافته، سال هاست که بخش مهمی از مطالعات برنامه ریزی شهری را به خود اختصاص داده است، ازاین رو مطالعه جغرافیایی شهر با محور قرار دادن محلات شهری از اولویت های کاری برنامه ریزان شهری به شمار می رود. محله فهادان به عنوان هسته مرکزی شکل گیری شهر یزد، شکلی از همبستگی برمبنای سکونت بوده است که اکنون به دلیل عدم توجه به توسعه محله مذکور در گذار از سنت به مدرنیته دستخوش تغییر در ساخت و کیفیت روابط اجتماعی شده است. عدم اتکاء به سازوکارهای محلی، کاهش مشارکت مردم، و… تنها بخشی از پیامدهای عدم توجه به مسائل محله مذکور است. ازاین رو تبیین رابطه شبکه اجتماعی با توسعه محله ای می تواند به عنوان نقطه آغازین روند توسعه محله فهادان باشد. بنابراین پژوهش حاضر قصد دارد تا به بررسی رابطه شبکه اجتماعی با توسعه محله ای در محله فهادان شهر یزد بپردازد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار مورداستفاده پرسشنامه است، که در نرم افزار SPSS و Amos مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه مستقیم و معناداری بین شبکه اجتماعی و توسعه محله ای وجود دارد. بنابر یافته های پژوهش میزان تأثیر شبکه اجتماعی بر توسعه محله ای 70/0 است. همچنین به ترتیب ضرایب بتای استاندارد شده در مؤلفه های مشارکت اجتماعی با ضریب (172/0=β)، کیفیت شبکه با ضریب (111/0=β)، مشارکت مدنی با ضریب (092/0 =β)، بیشترین سهم را در تبیین توسعه محله ای دارند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که با بهبود وضعیت شبکه اجتماعی، وضعیت مؤلفه های توسعه محله نیز بهبود می یابد
سنجش پتانسیل ظرفیت های بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله فهادان یزد با هدف توسعه گردشگری در محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
59 - 74
حوزههای تخصصی:
ارتباط تنگاتنگ فرهنگ با اقلیم، محیط زندگی و شیوه زندگی ساکنان، می تواند زمینه ای قوی، جاذب و متنوع یعنی استفاده حداکثری از سرمایه فرهنگی که با تلقی کردن فعالیت ها و رویدادهای فرهنگی به مثال عامل تسهیل گر و نیروی محرکه بازآفرینی شهری منجر به بازآفرینی فرهنگ مبنا می گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ظرفیت های رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در موفقیت گردشگری شهری در محله فهادان یزد است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای- اسنادی و میدانی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش گردشگران داخلی و خارجی در شهر یزد و محله فهادان می باشند که نمونه آماری آن برابر با 268 نفر می باشد. نتایج تحقیق با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که در میان چهار مؤلفه بازآفرینی فرهنگ مبنا یعنی کیفیت های زیست محیطی، صوری، عملکردی و معنایی، مؤلفه معنایی بیشترین ظرفیت را در محله به منظور ایجاد بازآفرینی فرهنگ مبنا و توسعه گردشگری داراست و در مقابل مؤلفه عملکردی نیاز به تقویت و برنامه ریزی بیشتری متناسب با اهداف بازآفرینی و توسعه گردشگری دارد. این ترتیب اولویت ها نشان از این است که محله فهادان با توجه به قدمت و پیشینه تاریخی خود از "بعد معنایی" و تصویر ذهنی بالایی برای بازدیدکنندگان محله برخوردار است به طوری که انتقال معنا به خوبی در محله صورت گرفته است. عناصری که توانسته است در تصویر ذهنی استفاده کنندگان جای خود را باز کند، بقعه شیخ فهادان، مسجد قدمگاه، مسجد فهادان، مدرسه ضیائیه (زندان اسکندر) می باشند. سازمان فضایی موجود محله تا حد زیادی با تصویر ذهنی گردشگران تطابق دارد. همچنین وجود تعاملات اجتماعی در یک فضای عمومی محلی باعث شده است تا استفاده کنندگان این فضاها را دوست داشته باشند و به صورت داوطلبانه بخواهند که در آن فضا حضور پیدا کنند.
بررسی نقش مشارکت مردمی در به سازی بافت فرسوده محله فهادان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش مشارکت مردمی در به سازی بافت فرسوده محله فهادان شهر یزد است و در چارچوب کلی تحقیقات پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری مورد نظر این پژوهش شامل ساکنان حوزه پژوهش مورد نظر برابر 3700 خانوار است که به روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران درمجموع 348 نفر از شهروندان مطالعه شده اند. به منظور تشخیص پایایی پرسش نامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است (851/0 برای پرسش نامه شهروندان). همچنین، روایی محتوایی پرسش نامه نیز با نظرخواهی از کارشناسان متخصص در این حوزه تأیید شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSانجام گرفته است. در بخش آمار استنباطی از آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون اسپیرمن نشان داد متغیرهای اعتماد ساکنان محله به مسئولان از طریق دریافت پیشنهادها و آرا، موضع مناسب کارکنان و مدیران در قبال ساکنان، و افزایش انگیزه از طریق ارائه تسهیلات بانکی ویژه دارای بالاترین ضریب همبستگی معنی دار و مثبت بود. و متغیرهای پرداخت همه هزینه های به سازی توسط ساکنان محله مورد نظر دارای بالاترین ضریب همبستگی معنی دار و منفی با متغیر وابسته را دارا بوده اند. همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد متغیر اعتماد ساکنان محله به مسئولان از طریق دریافت پیشنهادها و آرا (397/0 = Beta) و پرداخت همه هزینه های به سازی توسط ساکنان محله مورد نظر (364/0- = Beta) نسبت به سایر متغیرهای مستقل به ترتیب بیشترین تأثیر مثبت و منفی را در پیش بینی متغیر وابسته (سطح مشارکت مردمی برای سامان دهی و نوسازی بافت فرسوده محله فهادان) دارد.
رابطه اعتماد اجتماعی با توسعه محله ای مطالعه موردی: محله فهادان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
65 - 76
حوزههای تخصصی:
محله را می توان یکی از مهم ترین بازوهای رشد و توسعه شهرها دانست چراکه نمی توان شهرهایی توسعه یافته داشت، درحالی که محلات توسعه یافته نباشند. ازاین رو شناخت عمیق تر نظام توسعه محلات، و پر کردن شکاف موجود(عدم توجه به سطوح پایین تر نظام شهری) می تواند به درک درست برنامه ریزان در اتخاذ تصمیمات درست منتهی شود. از سویی اعتماد اجتماعی موضوعی حیاتی برای جوامع انسانی است،که ارتباطی اساسی با نظام توسعه محله ای دارد. از این رو پژوهش حاضر قصد دارد تا به بررسی رابطه اعتماد اجتماعی با توسعه محله ای در محله فهادان شهر یزد بپردازد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. و حجم نمونه در پژوهش حاضر از طریق نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده 365 نمونه انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه است، که یافته های حاصل از پرسشنامه در نرم افزار SPSS و Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارتباط مستقیم و معناداری بین اعتماد اجتماعی و توسعه محله ای وجود دارد. ابعاد مختلف اعتماد اجتماعی، 30 درصد واریانس توسعه محله ای را تبیین می کند. همچنین به ترتیب ضرایب بتای استاندارد شده در متغیرهای اعتماد نهادی با ضریب (307/0=β)، اعتماد بین شخصی با ضریب (185/0=β) ، اعتماد تعمیم یافته با ضریب بتای(158/0=β) و اعتماد اعتماد به محیط با ضریب بتای(103/0=β)، بیشترین سهم را در تبیین توسعه محله ای دارند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که با افزایش اعتماد اجتماعی، مولفه های توسعه محله نیز افزایش می باید. کلمات کلیدی: اعتماد اجتماعی، توسعه محله ای ، محله فهادان، شهر یزد.
تبیین و بررسی بحران هویت از منظر آسیب شناسی بافت های تاریخی (مورد مطالعاتی: محله فهادان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
1080 - 1098
حوزههای تخصصی:
هویت معیاری در جهت رشد شهر است که با ایجاد و تداعی حس تعلق به مکان، معنا یافته و با انگیزه دلبستگی، افراد را به سوی شهروند شدن رهنمون می سازد. اما متاسفانه در دهه های اخیر با بحران هویت در مراکز سکونتی کشورمان مواجه بوده ایم. معماران و شهرسازان که در دوران معاصر با مبنا قرار دادن الگوهای برخاسته از مدرنیسم در ایجاد این بحران نقش آفرینی نمودند، حال دغدغه رفع این معظل را در سر می پرورانند. در رویارویی با این بحران نباید هویت گذشته را مبنای زمان حال قرار دهیم، بلکه صرفا با هدف احراز هویت در قالب یک تراژدی عملکردی در بناها و بافت های تاریخی و آسیب پذیر به تغییر کاربری، انطباق، احیاء و باز زنده سازی این اماکن همت گماریم. پژوهش حاضر به دنبال آن است تا بحران هویت در محله فهادان یزد را از منظر آسیب شناسی بافت های تاریخی و ارزشمند، تبیین و بررسی نموده و به ارائه راهکارایی جهت رفع این معضل در شهر تاریخی یزد بپردازد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده که اطلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانه ای ، اسنادی و میدانی گرد آوری و به روش توصیفی کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج گویای ریشه دواندن بحران هویت ناشی از برون رفت جمعیت بومی و عدم حس تعلق به مکان در سکنه جدید، فرسودگی بافت و تغییرات کالبدی غیراصولی و بدون برنامه ریزی و عجولانه انزواگزینی محله بوده است که محقق به ارائه راهبردهایی جهت بهره وری بهینه از پتانسیل های موجود در این بافت پرداخته است.
تحلیل تطبیقی سرزندگی شهری در محلات قدیم و جدید با رویکرد حق به شهر، مطالعه موردی: محلات شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حقوقی که شهروندان از آن برخورداری هستند حق به فضای سرزنده شهری است، محلاتی پویا، درخورشان و منزلت و البته تلاش و کوشش شهروندان یک محله. اما شهروند برای رسیدن به این حق نخست باید حقوقی را رعایت کند؛ فضایی را تولید کند که، بازتولید آن فضای سرزنده شهری برای همه شهروندان باشد. شهر تاریخی یزد که از میراث غنی نهفته در ارزش های پایداری برخوردار است، به سرعت تحت فشارهای مدرنیته دچار تحولات فضایی شده است. تصمیمات سیاسی در سالیان گذشته موجب عدم توازن اجتماعی و اقتصادی در شهر یزد شده که این مسئله را در سرزندگی محلات شهر یزد می توان به وضوح مشاهده کرد. پس از بررسی و تحلیل یافته ها محلات؛ محله فهادان (بافت تاریخی) بیشترین میزان سرزندگی را داراست، در رتبه دوم محله صفائیه از محلات ثروتمند نشین (جدید) شهر جای دارد و در رتبه سوم محله حاشیه نشین اسکان کویر (در گذار) قرارگرفته است. قرارگیری محله فهادان در جایگاه نخست میزان سرزندگی شهری ناشی از تنوع بالا در کالبد و حاضران در محیط است. از سوی دیگر قرارگیری محله اسکان کویر در جایگاه سوم دلیل بر پایین بودن سرزندگی محله نیست چراکه کالبد ناقص و آسیب پذیر محدوده کیفیت زندگی محدوده را پایین آورده است. در میان این سه محله، محله صفائیه بهترین وضعیت را از حیث کیفیت محیط داراست اما پدیده غریبگی و عدم سرمایه اجتماعی و حس لامکانی میان ساکنان و غریبه گزی با عابران و رهگذران به طور محسوسی قابل مشاهده است که با توجه به این نکته می توان این محدوده را از حیث سرزندگی در وضعیت نامطلوبی قلمداد کرد. در ادامه به ارائه پیشنهادها در جهت تثبیت و افزایش نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت پرداخته می شود.
بررسی میزان تعامل فضاهای پیاده شهری با شهروندان با نگاهی به محله فهادان یزد به عنوان نمونه مطلوب
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
157 - 171
حوزههای تخصصی:
مساله اصلی این تحقیق این است که عامل گریز شهروندان از فضاهای پیاده شهری چیست و شهروندان چگونه می توانند با فضاهای پیاده شهری ارتباط بیشتری برقرار کنند. این پژوهش برآن است تا به اهمیت جریان زندگی در پیاده راه های شهری بپردازد و راهکارهای ممکن جهت رونق بخشیدن و ایجاد مطلوبیت در پیاده راه ها را معرفی نماید. محله فهادان یزد به عنوان یک نمونه مطلوب در نظر گرفته شده که زندگی در پیاده راههای آن جریان دارد و سعی شده است تا با روش قیاسی، ویژگیهای کمی و کیفی موجود در این محله با پیاده راه های امروزی کشورمان مورد مقایسه قرار گیرد تا نتایج ملموس آن، به بهبود کیفیت پیاده راه ها کمک کند. شهر از اجزا و عناصری تشکیل شده که برخی از آن ها فیزیکی و قابل رویتند و بالطبع اثرگذار بر محیط شهری و مسیرهای پیاده، در آن صورت به نظر می رسد که پدیده های ذهنی و معنایی هم وجود دارند که غیر قابل رویتند. این تحقیق بر آن است تا این فرضیه را نیز در محله فهادان یزد بررسی نماید و با سایر پیاده راه های امروزی مورد مقایسه قرار دهد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که عدم رعایت مقیاس انسانی در طراحی ساختمانها موجب گریز شهروندان از قرار گرفتن در فضاهای پیاده فضاها می گردد. معماران و طراحان شهری به کمک یگدیگر می توانند با در نظر گرفتن تمهیداتی نظیر رواق و طاقگان، در جهت رعایت مقیاس انسانی در پیاده راه ها گام بر دارند.