فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بافت های قدیمی شهرها که زمانی از انسجام فضایی و عملکردی مناسب و منسجمی برخوردار بوده اند، اکنون در پی تغییر الگوی زیست و شکل گیری نیازهای جدید دچار نارسایی های کالبدی - فضایی شدیدی گردیده اند. این تنگناها و تبعات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن، به گونه ای دو سویه موجب پایین آمدن کیفیت زندگی در بافت های قدیمی شهری شده است. بنابراین هدف این پژوهش بازآفرینی محله سرتپوله شهر سنندج با رویکرد آینده پژوهی برای دستیابی به مسکن پایدار می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش به منظور انتخاب آگاهانه ی شرکت کنندگان، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است (انتخاب گروهی از خبرگان شهری). با استناد به توضیحات فوق، جامعه آماری این پژوهش 40 تن از کارشناسان خبره در حوزه ی مسائل شهری، شامل کارشناسان شهرداری سنندج (مناطق شهری مختلف)، مهندسان مشاور و برخی از اساتید دانشگاهی متخصص در حوزه ی مورد مطالعه هستند، سپس داده ها از طریق نرم افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پراکندگی متغیرها در محور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عوامل، حاکی از ناپایداری سیستم در بازآفرینی محله سرتپوله است. و در نهایت با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم عوامل، 18 عامل اصلی بعنوان پیشران های کلیدی در آینده ی بازآفرینی محله سرتپوله با تأکید بر تأمین مسکن پایدار مورد شناسایی قرار گرفتند. از بین پیشران های مورد بررسی، متغیرهای بخش اقتصادی و مالی بیشترین تأثیر را بر تأمین مسکن در زمینه ی بازآفرینی محله سرتپوله داشتند.
تحلیل تأثیرات همه گیری کرونا بر پایداری اجتماعی (نمونه موردی: محدوده بافت فرسوده ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1149 - 1173
حوزههای تخصصی:
همه گیرشدن ویروس کرونا و پیامدهای منفی آن نه تنها جامعه ایران، بلکه جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. پیامدهای منفی این اپیدمی در بهداشت و سلامت جوامع به گونه ای است که سبب گرفتارشدن جامعه به بحرانی همه گیر شده و تعاملات اجتماعی و برخی آداب و رسوم (فرهنگ)، به عنوان کنشگران اجتماعی، زمینه و بستر تسهیلگر در شیوع و تکثیر این ویروس بوده که ماهیتی اجتماعی و فرهنگی به آن بخشیده است. هدف از این تحقیق، تحلیل تأثیرات کرونا بر پایداری اجتماعی محدوده بافت فرسوده شهر ارومیه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، اولویت بندی و میانگین رتبه های هر شاخص از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. به منظور بررسی شاخص های عدالت و سلامت از تحلیل های مکانی به عنوان سنجش عدالت در دسترسی به فضاهای خدماتی استفاده شده است. با توجه به نتایج تحلیل فضایی، شاهد توزیع نامتعادل کاربری های خدماتی هستیم که مغایر با اهداف پایداری اجتماعی هستند. دسترسی به مراکز درمانی شرایط به نسبت مطلوبی دارند؛ به طوری که بیشتر افراد ساکن دسترسی مناسب به فضاهای درمانی درون بافت دارند و بقیه افراد به مراکز درمانی واقع در خارج از بافت دسترسی مناسب دارند. محدوده مورد مطالعه به لحاظ توزیع کاربری های فضای سبز و باز با مشکل جدی رو به روست؛ به طوری که بیشتر افراد ساکن به این گونه فضاها دسترسی ندارند و با کمبود سرانه مواجهند. همچنین به لحاظ توزیع کاربری های ورزشی و آموزشی به منظور استفاده دومنظوره از این کاربری ها، شاهد توزیع متعادلی در سطح محدوده هستیم، اما از منظر سطح و سرانه با محدودیت هایی روبه رو هستیم. با توجه به تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها به روش تحلیل مسیر شاخص های آموزش، کیفیت، مشارکت، امنیت و عدالت به ترتیب بیشترین شاخص های پایداری اجتماعی هستند که تحت تأثیر ویروس کووید 19 قرار گرفته اند.
توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی با تأکید بر شاخص های حکمروایی خوب شهری (مطالعه ی موردی: محلات غیررسمی شهر ایلام)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای مهم برای کنترل و مدیریت این پدیده، رویکرد حکمروایی خوب شهری است. حکمروایی خوب شهری را می توان شیوه و فرایند اداره ی امور شهری با مشارکت سازنده ی بخش های دولتی، خصوصی و جامعه ی مدنی به منظور نیل به توسعه ی پایدار شهری، ایجاد شهر سالم و ارتقای کیفیت زندگی تعریف کرد. در پژوهش حاضر، پهنه های اسکان غیر رسمی شهر ایلام با رویکرد حکمروایی خوب شهری مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. برای محاسبات آماری و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزارهای آماری SPSS ،Excel و تکنیک های آماری از جمله آزمونT، آزمون F و روشANOVA استفاده شده است. اطلاعات پژوهش به دو شیوه ی کتابخانه ای و پیمایشی(با استفاده از پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل شش هزار خانوار ساکن سکونتگاه های غیررسمی شهر ایلام و حجم نمونه 397 نفر سرپرست خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ، استفاده شده است، که مقدار محاسبه شده 0.86 به دست آمده است. ارزش گذاری متغیرها با بهره مندی از طیف لیکرت صورت گرفته است. نتایج بررسی ها براساس شاخص های حکمروایی خوب شهری مشارکت، پاسخگویی، قانونمندی، عدالت، شفافیت، مسئولیت پذیری، اثربخشی و کارآمدی نشان می دهد که میزان بهره گیری از حکمروایی خوب شهری در ایلام در سطح پایینی قرار دارد. بر این اساس، هر چه حکمروایی خوب شهری و شاخص های آن به خوبی اجرا و نظارت شود، گسترش اسکان غیر رسمی بهتر کنترل می شود.
نقش عوامل کالبدی– فضایی در امنیت فضای شهری (مطالعه موردی: مناطق 6، 10و 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه شتابان شهرگرایی، یکی از دغدغه های مدیران و برنامه ریزان شهری افزایش آسایش و رفاه شهروندان است. در این ارتباط، ارتقا حس امنیت شهروندان یکی از اولویت های برنامه ریزی شهری محسوب می شود. برای تحقق پذیری و افزایش امنیت شهری، گاهی اقداماتی فیزیکی همچون حفاظت، حراست، کنترل در فضاهای شهری طرح ریزی می شود، درحالیکه افزایش احساس امنیت شهروندان به لحاظ بکارگیری ابزارهای برنامه ریزی کالبدی-فضایی از اهمیت بیشتری برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تأثیرگذاری معیارهای کالبدی-فضایی در ایجاد احساس امنیت ساکنان است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد کاربردی، تلاش بر بررسی ایفای نقش عوامل کالبدی-فضایی در افزایش میزان احساس امنیت شهروندان دارد. نمونه های موردی با توجه به شناخت ویژگی های کالبدی-فضایی در سه منطقه کلان شهر تهران با دارا بودن بافت اداری، بافت فرسوده و بافت تاریخی انتخاب شده است. در ادامه با بهره گیری از ده عامل مؤثرکالبدی-فضایی بدست آمده از نظریات اندیشمندان و پژوهشگران در زمینه امنیت شهری، بوسیله پرسشنامه با روایی و پایایی گویه های آماری، میزان امنیت شهروندان در مناطق 6 ، 10 و12 پایش و تحلیل شده است. در فرآیند انجام پژوهش از روش های تفسیری، پیمایشی، میدانی و در پایان به منظور مطالعات تطبیقی میان سه منطقه شاهد در کلان شهر تهران از روش ویکور استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که از دیدگاه شهروندان در منطقه 10 امنیت بیشتر و نقش آفرینی عامل نظم محیطی به عنوان مهم ترین معیار قابل توجه بوده و منطقه 12 به دلایل متعدد از جمله فضاهای رهاشده میزان کمتری امنیت احساس می شود.
تبیین مدل مفهومی معنای نماهای آپارتمان های مسکونی از دیدگاه ساکنان (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
147-160
حوزههای تخصصی:
نمای بنا از مهمترین عنصر در شکل پردازی یک بناست و بر حس ارزیابی ناظران از کلیت کالبد تأثیرگذار است. نمای بناها در ارتباط مستقیم با ساکنان بنا است که لازم است واجد مؤلفه های معنادار محیطی باشد تا زمینه ادراک و خوانش مطلوب را برای ساکنان فراهم آورد. امروزه ادراک معانی نماها بیشتر در حوزه شهرسازی مورد توجه قرار گرفته و معانی نماها در مقیاس معماری و از دید ساکنان بناها کمتر مورد پژوهش متخصصان عرصه معماری قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه مدل مفهومی از معنای مؤثر بناهاست. از همین رو پژوهش می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مدل مفهومی معنای آپارتمان های مسکونی اردبیل از دیدگاه ساکنان چیست؟ این پژوهش دارای رویکردی ترکیبی است. بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و بخش کمی با استفاده از تحلیل همبستگی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با ساکنان اردبیل بوده است و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخت بوده که روایی و پایایی آن بررسی شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است و با استفاده از شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده ها تجزیه و تحلیل شدند. پس از استخراج عوامل مؤثر بر معنا در نما، مدل مفهومی معنای نماهای آپارتمان های مسکونی اردبیل تبیین شده است. عوامل مختلفی در معنادهی نما مؤثرند که این معناها در بستر عوامل کالبدی، عوامل زمینه ای و مداخله گر شکل می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تحلیل عوامل مؤثر در معنادهی نماهای آپارتمان های مسکونی که بر مبنای نظر 25 نفر از ساکنان صورت گرفت، به شناسایی عوامل سازنده معنا در نما منجر شد که در قالب مدل مفهومی ارائه شده است. با توجه به یافته های بدست آمده از تحلیل همبستگی و تحلیل کمی، می توان بیان نمود که روایی مدل مفهومی و روابط عوامل آن به طور کلی مورد تأیید قرار گرفته است
توسعه ظرفیت های گردشگری فرهنگی در شهر تهران با تکیه بر مصرف فیلم های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
33 - 46
حوزههای تخصصی:
در سال های گذشته استفاده از ابزارهای گوناگون جهت توسعه ظرفیت های گردشگری در کانون توجه برنامه ریزان این بخش قرارگرفته و تلاش هایی برای شناسایی آن ها صورت گرفته است. مبتنی بر این دیدگاه و ضرورت استفاده از ابزارهای فرهنگی همچون مصرف فیلم و رویدادهای فیلم از ابزارهای توسعه ظرفیت های گردشگری بخصوص گردشگری فرهنگی به شمار می رود. بر این اساس جایابی مقاصد در فیلم ها می تواند تصویر ذهنی مثبت از مقاصد خلق نموده و مقاصد گردشگری را در میان رقبا متفاوت سازد. در طول چند دهه گذشته فیلم و تلویزیون به یکی از پرکاربردترین سیستم ارتباطات رسانه ای تبدیل شده و به نوبه خود صنعت گردشگری را تحت تأثیر قرار داده است. مبتنی بر این دیدگاه نیز در این تحقیق تلاش شد توسعه ظرفیت های گردشگری فرهنگی در شهر تهران با تکیه بر مصرف فیلم های هنری موردبررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و نظری و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه گردشگران ورودی به شهر تهران در سال 1399 بوده اند، حجم جامعه آماری بر اساس روش کوکران 384 نفر از گردشگران تعیین شد و روش نمونه گیری نیز به روش تصادفی انجام گردید. روایی ابزار تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS با روش آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. مطابق ضرایب مثبت به دست آمده از مدل ساختاری پژوهش و نیز مقدار T برای روابط تحقیق بر اساس داده های این مدل که بیشتر از 96/1 بوده اند، متغیرهای مصرف فیلم های هنری تأثیر معنی دار و مثبتی بر توسعه ظرفیت های گردشگری فرهنگی (B=0/56 و T=3/71) و بعد فرهنگی و اجتماعی (B=0/41 و T=4/89)، زیرساختی (B=0/38 و T=3/55) و نهادی (B=0/44 و T=3/25) داشته و می تواند از طریق بهبود ظرفیت فرهنگی و اجتماعی جامعه میزبان، ارتقای زیرساخت های پذیرایی از گردشگران فرهنگی و مدیریت بهتر جاذبه های گردشگری فرهنگی به توسعه ظرفیت های این نوع از گردشگری در شهر تهران کمک نماید.
پردازش مفهوم جغرافیای سیاسی شهرهای بندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
169 - 188
حوزههای تخصصی:
شهرهای بندری، نظام های سیاسی-فضایی هستند که در فضاهای مابین دو قلمرو جغرافیایی آبی و خشکی واقع شده اند و در های آن ها رو به جهان آزاد گشوده شده است. در واقع از آنجا که این شهرها پل ارتباطی کشور ساحلی با نظام اقتصاد جهانی محسوب می شوند و در بسیاری از کشورها، قلب تپنده اقتصاد و تجارت ملی هستند، بیش از سایر شهرهایی که دور از سواحل واقع شده اند، برای واحدهای سیاسی مستقل بر روی نقشه سیاسی جهان، ازنظر سیاسی حائز اهمیت اند و باید بیش از پیش مورد توجه جغرافیدانان سیاسی قرار بگیرند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، شهرهای بندری، نواحی پرتراکم جمعیتی محسوب می شوند و گاه نیز آن ها به موقعیت جهان شهری ارتقا می یابند؛ به طوری که لندن و نیویورک، به عنوان ابرشهرهای جهانی در جوار بنادر خود واقع شده اند و شهرهای بندری محسوب می شوند. مدیریت سیاسی فضا در شهرهای بندری بسته به نوع نظام حکومتی کشورها فرق می کند و از کنترل و تمرکز شدید مدیریت سیاسی در مرکز، مانند ایران تا بندر-شهرهای پایتختیِ خودمختار، مانند آرژانتین، متفاوت است. در این پژوهشِ بنیادی تلاش شده است با روشن سازی اهمیت جغرافیایی-سیاسی شهرهای بندری، به پردازش مفهومی جغرافیای سیاسی شهرهای بندری به عنوان زیرشاخه ای از طیف موضوعی بین جغرافیای سیاسی بنادر و جغرافیای سیاسی شهر پرداخته شود.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های کیفیت محیطی در پهنه های ساحلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
3 - 16
حوزههای تخصصی:
مناطق ساحلی به دلیل ارائه فضاها و فرصت های متنوع از گذشته تاکنون با تقاضای بالای جمعیت رو به رو بوده که این موضوع با بروز معضلات و آشفتگی های متعددی در ابعاد مختلف ساحل همراه بوده است. این معضلات در حوزه های متعددی از جمله حوزه های محیط زیستی، کاربری اراضی، سیاسی و امنیتی، مقرراتی و حقوقی در نواحی ساحلی کشور و از جمله بندر انزلی دیده می شود. در شهر بندرانزلی طبق اسناد توسعه شهری و گزارشات مطالعاتی دستگاه های اجرایی، پهنه ساحلی شهر در سال های گذشته دچار افول مشهودی شده؛ به گونه ای که به نظر می رسد موجبات بروز آسیب های محیط زیست، افول اقتصادی و مسائل اجتماعی متعددی را در قالب کاهش کیفیت محیط ایجاد کرده است. بنابراین می توان گفت مسئله پیشِ رو، شناسایی مؤلفه های حاکم بر ظرفیت های توسعه ای در پهنه ساحلی بندرانزلی است که دچار زوال شده و مدیریت مداخلات می تواند فرایندهای بهبود کیفیت را موجب شود. روش تحلیل داد ه ها بهره گیری از مدل معادلات ساختاری (SEM) است که با استفاده از نرم افزار SmartPlS 3 صورت گرفت. برای آزمون مدل، با استفاده از پرسشنامه و براساس آرای کاربران فضا (مصرف کنندگان)، کیفیت محیطی در نواحی ساحلی متشکل از نُه شاخص برآورد و مورد سنجش قرار گرفت. ضریب استاندارد شده مسیر میان مصرف کننده و کیفیت محیطی (86/0) بیانگر این مطلب است که الگوی آماری کاربران به میزان 86 درصد از تغییرات متغیر کیفیت محیطی را تبیین می کند. کیفیت محیطی پهنه های ساحلی با نُه شاخص سنجیده می شود که از میان آنها، نفوذپذیری اولویت نخست در تحلیل کیفیت محیطی ساحلی دارد و سایر شاخص های مطرح مانند انعطاف پذیری، سازگاری، کارایی، بامعنابودن، تناسبات، تنوع، اجتماع پذیری و پایداری به ترتیب در اولویت های دوم تا نهم قرار می گیرند.
تحلیل شاخص های پیاده مداری در بخش مرکزی شهرها (مورد مطالعه: پیاده راه صف (سپهسالار) و خیابان سی تیر شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
335 - 359
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری پیاده پاسخی به نیاز متعالی انسان در شهر است. در دهه های اخیر، ایده پیاده راه سازی و سپس ایده پیاده راه مداری در راستای زیست پذیرکردن هرچه بیشتر شهرها و کمک به بهبود کیفیت فضاهای شهری مطرح شده است. درواقع این جنبش ها ایده ای برای انسانی ترشدن شهرها، احیای مراکز و سرزندگی شهری بوده است. هدف این تحقیق تحلیل شاخص های پیاده مداری در پیاده راه صف (سپهسالار) به عنوان نمونه عینی پیاده راه شهری و بهره گیری از این شاخص ها برای ارزیابی خیابان سی تیر است که ماهیت شبه پیاده راهی در بخش مرکزی شهر تهران دارد. برای این منظور از شاخص مبلمان شهری، زندگی شبانه، امنیت، تنوع، کاربری، زیبایی شناختی و مقیاس انسانی برای تحلیل و سنجش دو مورد مطالعه استفاده شد. به دلیل ناپارامتریک بودن داده ها، برای مقایسه تفاوت ارزیابی وضعیت پیاده مداری از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف دونمونه ای، به منظور ارزیابی وضعیت برای دو گروه زنان و مردان از آزمون ناپارامتریک مقایسه ای دو گروه مستقل و برای سنجش گروه های سنی در استفاده از این دو فضا از آزمون کروکسال والیس بهره گرفته شد. درنهایت برای سنجش میزان رضایت از وضعیت پیاده مداری، از رگرسیون ترتیبی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد میزان رضایت استفاده کنندگان از شاخص های موردبررسی در خیابان سی تیر، بیشتر از پیاده راه صف است. همچنین رضایت مردان از وضعیت پیاده مداری در پیاده راه صف بیشتر از زنان است. این در حالی است که در خیابان سی تیر، تفاوت معنی داری بین جنسیت مشاهده نمی شود. وضعیت پیاده مداری برای گروه های سنی در هر دو فضای مورداستفاده تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد. به طورکلی در رضایت از شاخص های پیاده مداری در خیابان سی تیر، با وجود ماهیت شبه پیاده راهی از نمونه اجراشده یعنی پیاده راه صف تا حد زیادی موفق عمل کرده است. خیابان سی تیر از بین متغیرهای موردبررسی فقط در متغیر مقیاس انسانی دچار ضعف است که یکی از دلایل آن، عبور خوردرو از داخل این پیاده راه است و در صورت ترددنکردن وسایل نقلیه، قابلیت ایجاد پیاده راه مطلوبی در بخش مرکزی تهران را خواهد داشت. درحالی که پیاده راه صف در متغیرهایی مانند زندگی شبانه، مبلمان شهری، تنوع و زیبایی شناختی دچار ضعف است و به دلیل تجاری بودن کاربری آن، وضعیت اقتصادی آن رو به رکود است.
تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
487 - 506
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری جهان در چند دهه اخیر، سبب گسترش فیزیکی و تغییرات اساسی در فرم شهرها شده است. فرم شهری به عنوان آرایش فضایی عناصر فیزیکی شهر، آثار معناداری بر فعالیت و سلامت جسمی و روانی، الگوهای حمل ونقل، تعاملات اجتماعی، کیفیت زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و بهزیستی انسان دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران است. داده های جمعیتی و تصاویر ماهواره ای لندست برای استخراج تحولات جمعیت و اراضی شهری در هشت کلان شهر تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، کرج، قم و اهواز در سه مقطع زمانی 1366، 1379 و 1396 استفاده شد. متریک های سیمای سرزمین برای کمی سازی فرم شهری، تحلیل مؤلفه های اصلی برای شناسایی ابعاد فرم شهری و تحلیل خوشه برای دسته بندی کلان شهرها براساس ویژگی های فرم شهری به کار برده شد. یافته های پژوهش نشان داد در اغلب کلان شهرهای ایران، میان رشد جمعیت و رشد اراضی شهری، تناسبی وجود ندارد. در سه دهه اخیر، کلان شهرهای شیراز و تبریز بیشترین میزان پراکنده رویی شهری را تجربه کرده اند. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی، سه بعد شکل، چشم انداز و تراکم را برای فرم کلان شهرهای ایران شناسایی کرد. کلان شهرهای کرج و شیراز با ویژگی های پیچیدگی نسبتاً پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی بالا در چشم انداز شهری، تعدد پچ های کوچک، ارزش پایین متریک میانگین فاصله میان پچ های مجاور، تراکم بالای پچ های شهری و سهم پایین تر بزرگ ترین پچ شهری، به رشد پراکنده و بی نظم متمایل هستند. کلان شهرهای تهران و قم با ویژگی های پیچیدگی پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی نسبتاً بالا در چشم انداز شهری، تراکم پایین پچ های شهری و سهم بالای بزرگ ترین پچ از مساحت کلان شهر، متمایل به فرم شهری فشرده تر و منظم تر در مقایسه با سایر کلان شهرهای ایران هستند. سایر کلان شهرها به لحاظ فرم شهری، حد واسط الگوی فشرده و منظم کلان شهر تهران و الگوی پراکنده و بی نظم کلان شهر کرج قرار می گیرند.
تبیین چارچوب بهینه تحقق پذیری بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
615 - 635
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهمی که بسیاری از مراکز شهرها و به ویژه بافت های تاریخی با آن مواجه اند، عدم انطباق ساختار فضایی این بافت ها با نیازها و فعالیت های امروزی است. در سال های اخیر، بی توجهی به بافت های تاریخی، آن ها را از جریان زندگی دور کرده است. این بافت ها از یک سو با فرسودگی و چالش های بسیاری از جنبه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند و از سوی دیگر ظرفیت ها و ارزش های هویتی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارند که این امر بازآفرینی را به اقدامی مهم و ضرورتی انکارناپذیر در مواجهه با آن ها تبدیل کرده است. این بافت ها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و احیای فضاهای خلاق، شکل گیری صنایع خلاق و جذب و نگه داشت گروه های خلاق برخوردار هستند. به همین سبب الگوی بازآفرینی خلاق مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق در زمینه مراکز شهری به ویژه مراکز تاریخی از ظرفیت قابل توجهی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران است؛ چرا که این بافت علی رغم ارزش های هویتی با فرسودگی مفرط به ویژه در سال های اخیر روبه رو بوده است. رویکرد این پژوهش آمیخته است و از روش دلفی به منظور تدوین شاخص ها و از روش تحلیل محتوای کیفی داده های متنی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی شهر تهران استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بافت تاریخی تهران با دوگانه ای از دارایی ها و محدودیت های ساختاری در مواجهه و تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق روبه رو است که نتیجه آن همچنان افت کیفیت بافت و عدم بهره گیری حداکثری از توان و ظرفیت های موجود در بافت بوده است. در چنین شرایطی رویکرد بازآفرینی خلاق می تواند به الگویی مناسب برای بافت تاریخی و به موتوری برای توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر تهران تبدیل شود. در این پژوهش به منظور ارائه چارچوب تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران، شاخص ها و مفاهیم استخراج شده در قالب مفاهیم در ارتباط با فرایند بازآفرینی و مفاهیم مربوط به محتوا و محورهای موضوعی بازآفرینی، در سه بخش شاخص های بازآفرینی خلاق، ساختارهای پیشران و محدودکننده تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق و راهکارهای مواجهه بازتنظیم می شوند.
سنجش و اولویت بندی عوامل مؤثر در پیدایش هویت بخشی محلات شهری (مطالعه موردی: شهر جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
13-24
حوزههای تخصصی:
احیاء هویت محله ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت مطلوب و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان همواره مورد تأکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. بررسی و شناخت عوامل مداخله گر و تأثیرگذار بر احساس هویتمندی محله ای می تواند در جهت حل معضل بحران هویت در شهرها و محلات امروز کارساز باشد. شهروندان ساکن در محلات کلان شهرهای امروزی با فضای محله خود مأنوس نیستند و در تصویر ذهنی آن ها محله بخشی از شهر محسوب شده است. محله ویژگی های سنتی خود را از دست داده و همواره احساس بی هویتی و سرگردانی را بر انسان ساکن در آن القاء کرده است. تلاش اصلی در این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر هویت بخشی در محلات شهری و اولویت بندی عوامل صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه به کمک تکنیک های تلفیق آزمون آماری کوکران و مدل مجموع وزنی ساده 1 مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. نتایج به دست آمده نشان داده است که بیشترین عامل تأثیرگذار در هویت بخشی به محلات شهر جیرفت، احساس تعلق و وابستگی به محله با وزن 301/0 بوده است و کمترین عامل، میزان مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به محله با وزن 175/0 می باشد.
ارزیابی وضعیت مدیریت بافت های اکولوژیک شهری مطالعه موردی: منطقه 9 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، کم توجهی به پتانسیل های گردشگری پهنه های اکولوژیک شهری و عدم مدیریت درست در حفظ آن ها در منطقه 9 شهر اصفهان باعث از بین رفتن برخی باغ ها و اراضی کشاورزی و عدم استفاده بهینه از جاذبه های این پهنه ها گردیده است. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت مدیریت بافت های اکولوژیک شهری در منطقه 9 شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی –تحلیلی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با روش STAR و آماره T انجام شده است. جامعه آماری شامل گروه خبرگان و حجم نمونه تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در زمینه بافت های اکولوژی شهری در اصفهان است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که مدیریت بافت های اکولوژیک شهری دارای سه بعد مشتمل بر مدیریت بافت (با چهار شاخص ازجمله قانون گذاری، برنامه ریزی، مدیریت منابع و کنترل و نظارت)، بافت اکولوژیک (شامل دو شاخص حفاظت و توسعه و بهسازی) و اکوتوریسم (چهار شاخص اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی) است. نتایج روش STAR، نشان می دهند که وضعیت فعلی مدیریت بافت اکولوژی منطقه 9 شهر اصفهان مطلوب نیست و نتایج حاصل از آماره T، بیانگر آن است که میانگین بعد مدیریت بافت، بافت اکولوژیک و اکوتوریسم به طور معناداری پایین تر از حد متوسط (3) برآورد شده است. همچنین مقدار آماره T برای این سه بعد به ترتیب برابر با 15/7-، 13/0- و 15/9- است. همچنین بر اساس نتایج حاصل، به طور عمده شهرداری و جهاد کشاورزی در مدیریت بافت اکولوژی منطقه 9 شهرداری اصفهان، نقش دارند. بر اساس نتایج حاصل از انجام این پژوهش می توان گفت، ضعف در قوانین، عدم برنامه ریزی مناسب و توجه نکردن به کاربری های اصولی، سبب شده که وضعیت اکولوژیکی منطقه در حال حاضر در شرایط مطلوب نباشد. در این راستا راهبردهایی نظیر ارتقاء کیفی ساختار و هماهنگی دستگاه های ذی ربط؛ همراهی مردمی در طرح جامع گردشگری و حفظ منابع و تأمین امینت؛ بهره برداری از حقوق مالکانه و عواید اقتصادی آن؛ ارتقاء وضع کیفی فضاها و پهنه های طبیعی موجود و حفظ و توسعه پهنه های اکولوژیک در مدیریت اکوتوریسم بافت های اکولوژیک شهری منطقه 9 شهر اصفهان مؤثر است.
ارائه مدل توسعه گردشگری بندر توریستی چابهار با رویکرد مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری یکی از صنایع پردرآمد در جهان است درحالی که مناطق گردشگری ایران ازجمله بندر چابهار با داشتن پتانسیل های فراوان نتوانسته از این ظرفیت به خوبی استفاده کند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های توسعه گردشگری جهت ارائه الگوی گردشگری در بندر چابهار می باشد، این پژوهش از روش کیفی نظریه تئوری داده بنیاد استفاده شده است که مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات در این روش، انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان در حیطه موضوعی موردنظر است. نمونه گیری مورداستفاده در این پژوهش، نظری با استفاده از روش های غیر احتمالی هدفمند و گلوله برفی بوده است که بر مبنای آن، 18 مصاحبه با خبرگان و اساتید دانشگاه صورت گرفت. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری اطلاعات، کدهای به دست آمده در بخش های مختلف، با استفاده از رهیافت نظام مند استراوس و کوربین و مدل پارادایمی، تجزیه وتحلیل شده و پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی توسط پژوهشگر به دست آمده است. بر این اساس نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 128 مقوله فرعی و 27 مقوله اصلی شد که در قالب مدل پاردایمی شامل توسعه گردشگری به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (کیفیت درک شده، ویژگی های مقصد، رضایت، واکنش رفتاری)، عوامل زمینه ای (محیط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حقوقی، سیاسی، جغرافیایی و فیزیکی)، شرایط مداخله گر (جاذبه های گردشگری، زیرساخت های گردشگری، منابع انسانی، منابع مالی و تبلیغات و اطلاع رسانی)، راهبردها (منابع انسانی و مالی، هوشمندی کسب وکار، ارائه خدمات مطلوب به گردشگران، توسعه زیرساخت ها گردشگری) و پیامدها (سودآوری بخش خصوصی، توسعه شهری، کاهش بیکاری، توسعه گردشگری، افزایش سرمایه و رشد اقتصادی) قرار گرفت.
تبیین فرایند شکل گیری و تکامل امنیت فضایی در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: شهرهای ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
231 - 265
حوزههای تخصصی:
در جامعه کنونی امنیت مهم ترین پیش شرط فضاهای شهری زیست پذیر و با کیفیت است. لزوم پرداختن به مقوله امنیت یکی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در سرزندگی و ادامه حیات فضاهای شهری در مناطق اسکان غیررسمی است که سبب انجام این مطالعه با هدف تبیین مدل مفهومی و فرایند شکل گیری امنیت فضایی در این مناطق شده است. فرایند شکل گیری و تکوین امنیت فضایی تاکنون در مطالعات صورت گرفته بررسی نشده و مراحل مختلف شکل گیری آن تبیین نگردیده است؛ از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر ضمن بررسی شاخص ها و معیارهای مؤثر بر امنیت فضایی، تبیین فرایند شکل گیری و تکوین امنیت فضایی در مناطق اسکان غیررسمی است. رویکرد روش شناسی پژوهش بر مبنای روش آمیخته (کمی و کیفی) است. فرایند انجام پژوهش بدین صورت بوده است که در بخش اول، ابتدا با بررسی ادبیات نظری، منابع کتابخانه ای و اینترنتی مانند پایگاه های اطلاعات علمی، مجلات تخصصی مرتبط با حوزه امنیت و اسکان غیررسمی معیارها و شاخص های مؤثر در شکل گیری امنیت فضایی (امنیت مکان بنیاد) شناسایی و احصا شد. در بخش دوم، به منظور برقراری ارتباط و توالی میان ابعاد و شاخص ها، ارائه مدل ساختاری و تبیین مراحل شکل گیری از روش معادلات ساختاری تفسیری بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده مدل یکپارچه امنیت فضایی در 4 سطح اصلی تقسیم بندی شد که ضوابط طراحی شهری و طراحی محیطی به عنوان تأثیرگذارترین عوامل و بازتولید و ترمیم امنیت به عنوان تأثیرپذیرترین عوامل شناسایی شدند. در بخش بعدی، با توجه به نتایج مدل تفسیری و نظر خبرگان فرایند شکل گیری و تکامل امنیت فضایی در سکونتگاه های غیررسمی به ترتیب در چهار مرحله بلوغ اولیه امنیت (تولید امنیت)، بلوغ ثانویه امنیت (نظارت و حفاظت از امنیت)، امنیت تصرف و درنهایت مرحله بلوغ کامل امنیت (بازتوانی، ترمیم و بازسازی) شناسایی شد.
تحلیل اقتصادی ارتقاء زیست پذیری مجتمع های مسکونی انبوه با به کارگیری رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی (محله بهار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش مجتمع های مسکونی انبوه، افزون بر پاسخ به نیاز فعلی مسکن، مشکلی برای نوسازی در آینده ی شهرها می باشد. فرسودگی، افت زیست پذیری یک مجموعه مسکونی آپارتمانی (همچون محله بهار در جنوب شهر اصفهان) و اختلافات مالکیتی ناشی از آن، تهدیدهایی برای ورود سرمایه گذاران به منظور نوسازی می باشد. در این مقاله با هدف به کارگیری ظرفیت های رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی به منظور ارتقاء زیست پذیری در مجموعه مسکونی انبوه محله بهار برپایه سودآوری برای بخش خصوصی، پشتیبانی بخش عمومی از ارزش ها و منافع بخش خصوصی، ایجاد فضای رقابتی و بیشینه نمودن منافع مشترک بخش های عمومی و خصوصی، یک پژوهش کاربردی دوگانه توصیفی-تحلیلی در دستورکار قرار گرفته است. با انجام تحلیل هایی چون تحلیل ذینفعان برپایه ماتریس قدرت-منفعت، تحلیل متون مدون و تحلیل نظرات ذینفعان کلیدی، گزینه های چهارگانه ساخت وساز در زمینه سرمایه گذاری برای ارتقاء زیست پذیری در مجتمع های انبوه مسکن در محله بهار اصفهان برپایه رهیافت مشارکت عمومی-خصوصی طراحی و با تحلیل ارزش خالص فعلی[1] و تحلیل نرخ بازده داخلی[2] میزان سودآوری هر یک از گزینه های پیشنهادی محاسبه شده است. یافته های برآمده از تحلیل تمایل توسعه گران بخش مسکن، برای اختیار هر یک از گزینه های سودآور برای ارتقاء زیست پذیری نشان می دهند تشکیل تعاونی (همکاری گروهی)، ارائه مستندات توسط هیأت مدیره مجتمع های مسکونی انبوه (شفافیت)، اعطای تراکم بیشتر از تراکم پیشنهادی از سوی کمیسیون ماده 5 (ارزش افزوده)، خروج همه مالکان از پروژه و خرید کلیه واحدهای مسکونی از مالکان مهم ترین شرایط سرمایه گذار بخش خصوصی برای ورود به فرایند مشارکت با بخش عمومی در راستای ارتقاء زیست پذیری مجتمع های مسکونی در محله بهار هستند. [1]. Net present value (NPV) [2]. Internal rate of return (IRR)
واکاوی تأثیر پارادایم عدالت شهری در کاهش نابرابری های محیطی (مطالعه موردی: فرحزاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: بسط عدالت در جوامع مدنی و غلبه بر نابرابری های موجود، نیازمند تأویل پایه های فلسفی و اصول تحقق پذیری مفهوم عدالت شهری است. اهتمام به انجام این مقصود، از طریق تبیین سیر تفکر اندیشمندان مختلف درباره موضوع عدالت و نحوه تحقق فرآیند اجرایی آن صورت می پذیرد. از این روی، پارادایم نوین عدالت شهری، بر مبنای ابعاد سه گانه عدالت (قانون، اخلاق و مدنیت) و چهار وجه بنیادین آن (ماهوی، صوری، توزیعی و ساختاری) تدوین می گردد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر پارادایم عدالت شهری بر کاهش نابرابری های محیطی است. امکان سنجی تحقق این پارادایم در قالب موضع فرحزاد تهران صورت می گیرد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی - توسعه ای و از لحاظ روش تحقیق مورداستفاده، توصیفی - تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و میدانی بوده است. همچنین، جامعه آماری پژوهش، متشکل از ساکنین، کاربران، متخصصین و مسئولین شهری بوده است. یافته های حاصل، در نرم افزار SPSS و بر مبنای آمار توصیفی (گویه های کیفی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (وزن دهی به گویه های بوگاردوس، آزمون تی تک نمونه ای و هم بستگی پیرسون) تحلیل شده است. یافته ها: یافته های حاصل از داده های مقیاس بوگاردوس، بیانگر وجود فاصله اجتماعی زیاد و میزان نامطلوبی از پذیرش افراد، میان ساکنین فرحزاد است. همچنین، داده های آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل هم بستگی پیرسون در پرسش نامه دلفی و سنجش میزان کاربست پارادایم محلی عدالت شهری در طرح مصوب «سامان دهی محور شهری فرحزاد» مبین وضعیت مطلوب این طرح در ابعاد قانون محوری و اخلاق مداری، در برابر شرایط نامطلوب بُعد اجتماع گرایی از دیدگاه متخصصین است. نتایج: نتایج پژوهش، مبین وجود شکاف و کاستی عمیق در زمینه تحقق وجوه مختلف عدالت شهری در محدوده فرحزاد نسبت به مناطق اطراف می باشد. بر این مبنا، وجود ارتباط مستقیم میان عدالت توزیعی و عدالت ساختاری را در زمینه تحقق پارادایم عدالت شهری نمایان می گردد. این وجوه، در بٌعد صوری عدالت شهری و بر مبنای سیاست های تعاملی اتخاذ و پایش خواهند شد.
بررسی اثرات گردشگری فیلم بر روی تصویر ادراک شده مقصد و انگیزه سفر گردشگران به آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
117 - 127
حوزههای تخصصی:
شهرها مقصد اصلی گردشگری به شمار رفته و امروزه گردشگری به یکی از موتورهای محرکه توس عه ش هری و بازسازی آن تبدیل شده است. از سویی دیگر با ظهور اینترنت رفته رفته بر قدرت رسانه به عنوان یک عنصر اساسی در شکل دهی تصویر ذهنی افزوده شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراک شده مقصد و انگیزه گردشگر در سفر به استان آذربایجان شرقی است، در این پژوهش تلاش شده است تأثیر گردشگری فیلم بر ابعاد مختلف تصویر ادراک شده مقصد شامل منابع طبیعی، زیرساخت عمومی، زیرساخت گردشگری و محیط اجتماعی و ارتباط آن باانگیزه گردشگران برای سفر به شهر تبریز بررسی شود که این پژوهش ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است و ازنظر هدف، در گروه پژوهش های کاربردی جای می گیرد. جامعه آماری تحقیق، گردشگران ورودی به استان آذربایجان شرقی می باشند که از سایت های گردشگری فیلم استان دیدن کرده اند و حداقل یکی از دو فیلم «تبریز در مه» یا «شهریار» را دیده اند. نمونه موردمطالعه با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شده و حجم نمونه شامل 206 گردشگر می باشد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه با طیف 5 سطحی لیکرت استفاده شد که اعتبار صوری و محتوایی و پایایی آن با آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و LISRELو روش آماری تحلیل مسیر با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش متوالی هم زمان بر اساس مراحل بارون و کنی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد تأثیر گردشگری فیلم بر تصویر ادراک شده از مقصد و انگیزه گردشگران، تأثیر معناداری است. از سوی دیگر تصویر ادراک شده از مقصد نیز بر انگیزش گردشگران برای سفر به تبریز تأثیر معناداری دارد.
شناسایی مزیت ها و توان های اقتصادی نواحی روستایی با رویکرد شکل گیری فضای یکپارچه عملکردی (مورد شناسی: روستاهای شهرستان سروآباد- استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
113 - 148
حوزههای تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران، نیاز است که با شناسایی مزیت های نسبی نقاط سکونتی یک مجموعه، سعی شود که این نقاط در یک فضای عملکردی بر مبنای مزیت های شان با یکدیگر رقابت کرده و فرصت های برابر پیشرفت را برای آن ها فرآهم آورد. در این راستا نیز، در پژوهش حاضر ابتدا میزان پایداری اقتصادی روستاهای منطقه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت؛ در ادامه توانمندی های فعلی و مزیت های نسبی نواحی روستایی درجهت شکل گیری فضای همگن عملکردی در 7 محور شناسایی شدند جامعه آماری این پژوهش شامل روستاهای شهرستان سروآباد از استان کردستان به تعداد 72 روستا است. برای سنجش وضعیت پایداری روستاها از 17 متغیر اقتصادی استفاده شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از حیث روش انجام؛ توصیفی-تحلیلی بوده که درجهت گردآوری داده ها از روش اسنادی و پیمایشی بهره گرفته است. داده های حاصل ازطریق اطلاعات سرشماری 1395 نواحی روستایی شهرستان سروآباد، قضاوت شفاهی گروه دلفی و بازدیدهای میدانی حاصل آمد و تجزیه وتحلیل آن ها با بهره گیری از تکنیک تاپسیس، ابزارهای آمار فضایی (شاخص خود همبستگی موران، لکه های داغ)، مقایسه دودویی، انجام گرفت. نتایج تحقیقی حاکی از آن است که میزان پایداری اقتصادی روستاهای منطقه در حد نیمه مناسب و از لحاظ توزیع فضایی نرمال و تصادفی است. از لحاظ تقسیم بندی روستاها در سه سطح پایدار، نیمه پایدار و ناپایدار قرار گرفتند. 11 روستا از 72 یعنی کمتر از 16 درصد کل روستاهای شهرستان در طبقه پایدار، 25 روستا قریب به 35 درصد روستاهای منطقه، در طبقه نیمه پایدار توزیع یافته و 50 درصد (36 روستا) نیز در طبقه ناپایدار جای گرفته اند. همچنین توانمندی های فعلی و مزیت های نسبی نواحی روستایی در هفت محور، دارای مزیت های توسعه تجارت مرزی، تولید بادام درختی و گردشگری روستایی بر مبنای گردشگری غذایی؛ توسعه گردشگری روستایی بر مبنای طبیعت گردی، گردشگری فرهنگی و گردشگری سلامت (طبیعت درمانی، بهره گیری از گیاهان دارویی و...)؛ توسعه شیلات و تولید صنایع دستی؛ توسعه باغات و تولید توت فرنگی و فرآوری محصولات مرتبط با آن ها؛ دامداری و بهره گیری از توان های آب های معدنی و گیاهان دارویی؛ زراعت با تأکید بر کشت صیفی جات و کشت محصولات دیمی و آبی (گندم و جو)، تولید عسل و مزیت خدماتی-ارتباطی، شناسایی شدند تا با درنظرگرفتن منطقه به عنوان یک فضای عملکردی، فرصت های برابر توسعه به تمامی روستاها در یک نظم فضایی مطلوب، درجهت بهره مندی عادلانه از ثمرات توسعه داده شود. درنهایت نیز، راهکارهایی در راستای بهره مندی از مزیت های شناسایی شده درجهت حرکت در مسیر توسعه پایدار روستاها و شهرستان، ارائه شده است.
تبیین عوامل کالبدی رفتار فضایی در خانه های سنتی شهر میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی در کشور ایران دارای جنبه های گوناگونی از آسایش و آرامش فردی است که این امر با تأثیر از عناصر شکل دهنده محیط زندگی و پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده که در فضا رخ می دهد. هدف این پژوهش اکتشاف عوامل مختلف در رفتار فضایی خانه های سنتی شهر میبد است. روش تحقیق موردنظر در این تحقیق با استفاده از روش گراندد تئوری، از طریق مصاحبه با متخصصین، عناصر و مفاهیم مؤثر بر رفتار فضایی خانه های سنتی با کد گذاری باز، محوری و انتخابی استخراج گردید و مشخص شد عوامل گوناگونی در بعد کالبدی رفتار فضایی در شکل گیری خانه های سنتی شهرستان میبد نقش دارند، اما ارتباط انسان با محیط بیشترین تأثیر تصورات از محیط کمترین تأثیر را دارند. سپس جهت بررسی میزان تأثیر هریک از متغیرها، پرسشنامه ای تدوین گردیده و در اختیار ساکنین قرار داده شده است و نتایج همبستگی با نرم افزار SPSS محاسبه گردیده است. نتایج حاکی از این امر است که تصورات از محیط همچنان که دارای فراوانی کمتری است با دیگر عوامل نیز همبستگی کمتری دارد و عوامل دیگری که دارای کمترین همبستگی می باشند، شامل تمایلات اجتماعی، لایه های اجتماعی و فعالیت های انتخابی هستند و عامل رابطه انسان با محیط، علاوه بر میزان فراوانی زیاد، دارای همبستگی بیشتری با دیگر عوامل است؛ عوامل دیگری که دارای همبستگی بیشتری می باشند شامل فرهنگ، فعالیت های مستمر و سازگاری هستند.