فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: ورزش و تربیت بدنی به عنوان یک مقوله مهم علمی و تربیتی در توسعه قوای جسمی و روحی روانی افراد می باشد. میزان دسترسی به پارک ها و باشگاه های ورزشی، رابطه مستقیمی با تمایل شخص به شرکت در فعالیت های بدنی به اندازه توصیه شده دارد. بر این اساس این پژوهش به سنجش عدالت فضایی در توزیع مکانی خدمات ورزشی شهری در محلات شهر اصفهان پرداخته شد. روش: نوع تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شد. توابع تحلیل نزدیکترین همسایگی، شاخص موران محلی، شاخص موران جهانی و تحلیل لکه های داغ برای تجزیه و تحلیل چگونگی الگوی توزیع فضایی خدمات ورزشی، پلیگون های تیسن برای بررسی مطلوبیت شعاع عملکردی این خدمات و شاخص دو متغیره موران در محیط نرم افزاری GeoDa، جهت تحلیل خودهمبستگی فضایی متغیر جمعیت شهر اصفهان در ارتباط با میزان پراکنش و مساحت خدمات ورزشی در سطح محلات شهر اصفهان به کار گرفته شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که الگوی پراکنش خدمات ورزشی شهری به صورت پراکنده توزیع یافته است. ارزیابی تأثیرگذاری الگوی توزیع فضایی این خدمات بر میزان مطلوبیت شعاع عملکردی بیانگر نامطلوبی مناطق و محلات پیرامون شهری از خدمات ورزشی می باشد. سنجش ارتباط بین توزیع خدمات ورزشی و میزان جمعیت محلات نیز ارتباط بسیار ضعیف این دو متغیر را تأیید می کند و عدم توجه به عامل جمعیت و نیاز شهروندان در راستای توزیع خدمات ورزشی را نشان می دهد. نتایج: در مجموع نتایج تحقیق حاکی از نابرابری های اجتماعی و نبود عدالت در توزیع خدمات ورزشی در سطح محلات شهر اصفهان است.
ساماندهی دستفروشان و تاثیر آن بر زیست پذیری شهری (نمونه موردی: محله کن منطقه5 ناحیه2)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستفروشی و عملکرد پیچیده دستفروشان در شهر بواسطه واقعیت چند بعدی مبین ضرورت طراحی ساختار مدیریتی یکپارچه و هماهنگ به منظور سیاست گذاری و برنامه ریزی موضعی و سرانجام مداخله در جهت سازماندهی آن است. مساله اساسی که در این پژوهش با آن روبه رو هستیم ساماندهی متناسب دستفروشان با ایجاد بازارچه های فصلی بر مبنای کیفیات محیطی،کالبدی،زیست پذیری شهری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش بازارچه های محلی-فصلی و مشارکتی بر توسعه گردشگری و اقتصاد داخلی با مطالعه موردی بازارچه محلی-فصلی کن درمحدوده ناحیه 2 منطقه5 ،حاشیه اتوبان همت می باشد. روش تحقیق، از نوع توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است، بدین منظور از آزمون پارامتریک تی تک نمونه ای با ارزش آزمون 3 استفاده می شود. روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر روش کتابخانه ای- اسنادی و در بخش مطالعات مربوط به ادبیات و پیشینه تحقیق و برای ارزیابی نظرات شهروندان از روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه (سوالات منظم) استفاده شده است. همچنین برای ترسیم نقشه ها نیز از نرم افزار GIS استفاده شده و برای صحت داده های موجود، از منطقه بازدید میدانی به عمل آمده است و در پایان با استفاده از SWOT نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدیدهای ایجاد بازارچه بر زندگی ساکنین محدوده مورد در چهار محور کالبدی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی، زیست محیطی و طبیعی و نهایتا ً شبکه معابر و ترافیک مطالعه مورد تحلیل قرار گرفته است . اهم و اخص یافته ها عبارت است از این که شاخص احداث بازارچه و پررنگ کردن نقش مشاغل خانگی در جامعه (q6) با بار 0.194 در جهت مثبت، پذیرفته شده است. و با ضریب معنی داری (Sig=.016 ) دارای رابطه معنی دار با مدل است. همچنین ساماندهی دستفروشان و احداث بازارچه می تواند جهت معرفی محصولات منطقه مفید واقع شده و در پایداری منطقه نقش موثری داشته باشد.
بررسی ظرفیت های توسعه درونی اراضی ناکارآمد و فرسوده مطالعه موردی: مناطق 4 و 14 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
87 - 104
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده که کمبود خدمات شهری و ناپایداری در آن ها مشهود است، دارای ظرفیت های فروانی برای حرکت به سمت توسعه درونی در چارچوب توسعه پایدار می باشند. تحقیق حاضر به شناسایی ظرفیت های موجود اراضی ناکارآمد و فرسوده شهری در راستای توسعه درونی پرداخته است. محدوده موردمطالعه در این تحقیق، مناطق 4 و 14 شهر تهران است. تحقیق از نوع کاربردی است و با روش توصیفی تحلیلی به تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته است. جامعه نمونه شامل 30 نفر از کارشناسان که با روش گلوله برفی شناسایی شده اند. ارزیابی ظرفیت های توسعه درونی در اراضی ناکارآمد و بافت فرسوده با استفاده از روش Fuzyy GIS انجام شده است. نتایج به دست آمده از نقشه های ترکیب لایه ها و شاخص های تحقیق نشان می دهد که محدوده های با اولویت بالا و بسیار بالا در بافت فرسوده منطقه 14 تهران در راستای توسعه درونی حدود82/116 هکتار (6/60% از کل مساحت) را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که محدوده های با اولویت بالا و بسیار بالا در توسعه درونی در منطقه 4 شهر تهران حدود 05/25 هکتار از مساحت بافت فرسوده منطقه 4 تهران است که حدود 4/82 % مساحت از کل بافت فرسوده و زمین های فاقد بنا در این منطقه از تهران را شامل می شود، اما به علت بالا بودن حجم اراضی ناکارآمد و فرسوده منطقه 14 شهر تهران حجم جمعیت پذیری این منطقه بیشتر از منطقه 4 است. مقایسه معیارهای مؤثر بر توسعه درونی در اراضی ناکارآمد و فرسوده منطقه 4 و 14 شهر تهران نشان می دهد، که در منطقه 14 معیار مساحت زمین با امتیاز 412/0 و در منطقه 4، شاخص کاربری زمین با امتیاز 346/0 بیشترین اهمیت را نسبت به سایر شاخص ها دارا می باشد
تحلیل سویه های مفهوم مشارکت در فرآیند طراحی فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
49 - 62
حوزههای تخصصی:
توجه به مقوله مشارکت بهره برداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونه های عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامه ریزی و تصمیم سازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علی رغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، در کشور ما توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روش های دریافت اطلاعات مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهره برداران اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامه ریزی و تصمیم سازی مشاهده می گردد؛ به طوری که نتایج به دست آمده از این اقدامات یا در حد صرفاً نوشتاری و یا در سطح پایین مداخله عملیاتی منحصر گردیده است. نکته حائز اهمیت در این میان، عدم تبیین مناسب از مؤلفه های تأثیرگذار مشارکت از یک طرف و نبود ساختار تأثیرگذاری این مؤلفه ها و ارتباط آن با فرآیند طراحی از طرف دیگر است. بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومی _ ساختاری تأثیرگذاری این عوامل در فرآیند طراحی می پردازد. روش تحلیل و ارائه مدل مقاله براساس روش قیاسی _ مروری است. بر این اساس، سه مؤلفه اصلی ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در طراحی مشارکتی استخراج گردید که توجه به این عوامل در قالب سه گانه ذهنیت های فردی، ترجیحات اجتماعی و نیازهای عملکردی _ معنایی به عنوان شاخصه های مفهومی طراحی مشارکتی ارائه گردیده است. در این میان حاصل تلاقی این سه گانه با مفاهیمی مانند حس تعلق به مکان (در ابعاد معنایی)، تنوع کالبدی و عملکردی (در ابعاد اجتماعی _ مکانی)، نفوذپذیری و خوانایی (در بعد مکانی) بیشترین نقش در سطوح مداخله مشارکتی را دارا و در سطح ثانویه مؤلفه های دسترسی، امنیت و دعوت کنندگی (در ابعاد مکانی) نقش بعدی را عهده دار هستند. سطح ثانویه تأثیرگذاری مکان باعث تسهیل حضور افراد در مکان های عمومی گردیده و سطح اولیه تأثیرگذاری سبب تعمیق مشارکت در مکان های عمومی و ایجاد ساختار عاطفی، ناخودآگاه و معنایی در مکان می گردد.
مکانیابی بهینه فضای سبز شهر اردبیل با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر مکانیابی بهینه فضای سبز شهر اردبیل با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی بوده است و تلاش گردید، از معیارهای اقتصادی، موقعیتی و همجواری در قالب مدل ANP با استفاده از توابع همپوشانی سیستم اطلاعات جغرافیایی، مکان های مناسب برای احداث فضای سبز شهر اردبیل، ارایه شود. تحقیق حاضر از نوع تحلیلی- توصیفی با ماهت کاربردی ارائه شده است. با توجه به نقشه خروجی، زمین های شهر اردبیل برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز، به پنچ گروه با اولویت بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم طبقه بندی شده است. به منظور تطبیق نتایج بدست آمده از الگوی ارائه شده در مکان یابی فضای سبز شهری با واقعیات موجود در محدوده مورد پژوهش، نقشه کاربری اراضی آن در محیط GIS تهه شده و نتایج بدست آمده الگوی مذکور در نقشه کاربری اراضی منعکس گردیده است. با توجه به نقشه خروجی مدل ANP و مقایسه آن با نقشه کاربری اراضی محدوده مورد مطالعه، مشخص شد که زمین های مناسب برای ایجاد فضای سبز تناسب زیادی با کاربری اراضی دارند. استفاده توام از مدل ANP و سیستم اطلاعات جغرافیایی در اولویت بندی و تعیین بهترین مکان های شهر برای تعیین کاربری ها نوآوری این تحقیق می باشد.
بررسی مولفه های تاثیر گذار بر اجتماع پذیری مجتمع های مسکونی با رویکرد حفظ خلوت ( نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در مجموعه های مسکونی ، تأمین خلوت در دو بعد اصلی خود (یعنی حفظ حریم خانوادگی و حریم خصوصی) به عنوان مؤلفه های مؤثر در تأمین امنیت و آرامش ساکنان، در اولویت قرار دارد. در حقیقت نگرش افراد به خلوت، بخشی از فرایند اجتماعی شدن آنهاست و به منظور تثبیت روابط اجتماعی باید به خلوت افراد و گروه ها در عرصه عمومی توجه شود. ایجاد تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است و باید با توجه به ارزش های فرهنگی هر جامعه ای بررسی شود. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی شاخص های تأثیر گذار خلوت بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. روش انجام پژوهش "توصیفی_تحلیلی" است و برای شناسایی مؤلفه های خلوت مؤثر بر تعاملات اجتماعی از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر ساکنان مجتمع مسکونی ششصد دستگاه مشهد است. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 322 نفر است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده گردید. برای بررسی مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی، برای مقایسه میانگین ها از آزمون تی تک نمونه ای و برای رتبه بندی مؤلفه ها از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های قلمروخواهی مانند فواصل میان فردی، مشخصات فیزیکی، قلمروهای فضایی و حریم سمعی و بصری به عنوان متغیرهای تأثیر گذار بر تعاملات اجتماعی در مجتمع مسکونی ششصد دستگاه با رویکردی به حفظ خلوت هستند. یافته های آزمون تی تک نمونه جامعه آماری نشان داد میانگین تمامی مؤلفه ها و زیرمؤلفه ها بالاتر از مقدار متوسط به دست آمده و تمامی مؤلفه ها و شاخص های تعیین شده دارای تأثیر نسبتاً زیادی بر تعاملات اجتماعی هستند(05/0>p). میانگین مؤلفه فواصل میان فردی برابر با 4.48، مرز و قلمرو برابر با 4.38، مشخصات کالبدی برابر با 4.12 و حریم سمعی بصری برابر با 4.06 هستند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن همچنین نشان داد که مؤلفه های مرز و قلمرو و فواصل میان فردی دارای بیشترین میانگین رتبه و در نتیجه بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی دارند . همچنین در میان زیرمؤلفه ها، انعطاف پذیری کالبدی، همگنی اجتماعی و انعطاف پذیری میان فردی دارای بالاترین میانگین رتبه و بیشترین تأثیر بر تعاملات اجتماعی هستند.
ارزیابی سطح زیست پذیری در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله فلاحت، شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: سکونتگاه های غیررسمی به دلیل رشد دیمی با مشکلات متعددی روبه رو هستند به طوری که از سرانه های پایین خدماتی رنج می برند و فضایی برای گذران اوقات فراغت ندارند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی ادراک ذهنی افراد از وضعیت تأمین نیازهای زیستی و به طورکلی سطوح زیست پذیری در محله فلاحت می باشد. این محله به دلیل کم برخوردار بودن، شرایط زندگی نابسامانی دارد. روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که به دو صورت اسنادی و برداشت میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. مؤلفه های زیست پذیری در این پژوهش شامل مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی می باشد. جامعه آماری این پژوهش اهالی محله فلاحت می باشد که طبق آمار پایگاه بهداشت در سال 1397، 15000 نفر جمعیت دارد. برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده شده است که حجم نمونه 374 نفر به دست آمده به صورت تصادفی در محدوده پخش گردیده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و از طریق روش های آماری (آزمون t تک نمونه ای و فریدمن) انجام گرفته است. روایی پرسشنامه توسط متخصصین و پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ با مقدار 0/732 تائید شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر این است که در بعد اجتماعی سه شاخص ملاحظات و مراقبت های پزشکی و بهداشتی، امنیت فردی و اجتماعی و مشارکت و همبستگی، در بعد اقتصادی شاخص کالاهای مصرفی و در بعد کالبدی و زیست محیطی نیز شاخص های امکانات و خدمات زیربنایی، آلودگی و بهداشت محیطی، چشم انداز، فضای سبز و بایر دارای سطح متوسطی هستند. همچنین ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی دارای رتبه بندی یکسانی می باشند. نتایج: نتایج پژوهش نشانگر این است که وضعیت زیست پذیری محله فلاحت ارومیه طبق سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی در سطح متوسطی قرار دارد که این موضوع نیازمند اتخاذ راهکارهای توانمندسازی می باشد.
سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری نواحی شهری در برابر زلزله (موردی: ناحیه غربی شهر ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
187 - 202
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای موفق در زمینه کاهش آسیب پذیری ناشی از مخاطرات، ارتقای تاب آوری (اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی) می باشد. موقعیت جغرافیایی منطقه موردمطالعه و دفعات وقوع مخاطرات طبیعی(زلزله). در آن مهمترین عامل انجام پژوهش حاضر بوده که هدف اصلی آن سنجش میزان تاب آوری مناطق شهری می باشد. به همین منظور در این پژوهش به منظور بررسی مولفه ای اجتماعی و اقتصادی و نهادی تأثیر گذار در تاب آوری شهری از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج آزمون های رگرسیون و پیرسون نشان داد که در ناحیه غربی شهر ایذه متغیر عوامل اجتماعی با ضریب741/0 درصد، بیشترین تأثیر را در تاب آوری این منطقه داشته و عوامل نهادی باضریب 547/0 درصد کمترین عامل اثرگذار در تاب آوری شهری این منطقه می باشد. همچنین آزمون رگرسیون نیز مشخص کرد که متغیر مستقل اجتماعی با 54 درصد، اقتصادی 42 درصد و نهادی با 29 درصد توانسته بر تاب آوری تأثیر بگذارد.در روش دوم و برای مشخص نمودن تأثیر مؤلفه کالبدی بر تاب آوری شهری از 5 شاخص اصلی (کیفیت، قدمت، نوع مصالح، مساحت و دسترسی به ابنیه ها) تأثیر گذار بر کاهش آسیب پذیری کالبدی شهر در برابر زلزله استفاده گردید نتایج بررسی ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS و مدل سلسله مراتبی فازی (FAHP) نشان داد که محدوده مرکزی ناحیه غربی شهر ایذه به دلایل: قدمت بالا ابنیه ها و کیفیت پایین ساخت وساز را به عنوان مناطقی با پایین ترین سطح تاب آوری در کل ناحیه مشخص نمود..... کلید واژه: تاب آوری، زلزله، مدل سلسله مراتبی، ناحیه غربی شهر ایذه کلید واژه: تاب آوری، زلزله، مدل سلسله مراتبی، ناحیه غربی شهر ایذه
اولویت بندی راهبردهای توسعه شهری؛ مطالعه موردی:شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهبرد توسعه شهری برنامه ای است با ماهیت راهبردی که توأمان برتهیه و اجرای سند تأکید می کند و تدوین آن بر پایه چشم اندازسازی مشارکتی صورت می پذیرد. مقصود، نوعی سند است که توسط بانک جهانی و مرکز اسکان بشر سازمان ملل متحد، یعنی ائتلاف شهرها پیشنهاد و ترویج گردیده است. در این پژوهش از 50 نفر از کارشناسان و ساکنان شهر رشت با بهره گیری از مدل SWOT جهت تعیین استراتژی و توسعه شهری در شهر رشت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که طبق ماتریس بدست آمده از مدل SWOT، بالا بودن میزان بارندگی و مناسب بودن شرایط طبیعی منطقه با بالاترین امتیاز و ممنوع شدن ساخت و سازهای بی ضابطه به خصوص در خارج حریم شهر با پایین ترین امتیاز نقطه قوت توسعه شهر رشت می باشد. از بین نقاط ضعف شهر ساری، عدم سرمایه گذاری مناسب در بخش های زیربنایی (خصوصاً کشاورزی و گردشگری) با بالاترین امتیاز و پاسخگویی پایین مدیریت شهری و شفافیت کم قوانین و مقررات در مورد طرح های اجرایی و هزینه های آن، با پایین ترین امتیاز نقطه ضعف توسعه شهر رشت می باشد. همچنین طبق ماتریس عوامل خارجی از بین فرصت ها برخورداری از جاذبه های طبیعی مناسب برای افزایش توسعه گردشگری با بالاترین امتیاز و استفاده از نخبگان و فرهیختگان شهر جهت توسعه و استفاده از پیشنهاداتشان با پایین ترین امتیاز، نقطه فرصت شهر رشت در زمینه توسعه می باشد.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی با رویکرد آمایش سرزمین (مطالعه ی موردی: استان بوشهر)
حوزههای تخصصی:
استان بوشهر با برخورداری از توان بالقوه و بالفعل محیطی و اقتصادی، در زمینه ی توسعه با توزیع ناعادلانه ی امکانات و خدمات در کنار موقعیت مرزی با عدم تعادل فضایی و چالش های اجتماعی روبه رو است. توسعه ی استان در نظام برنامه ریزی می تواند نقش تعیین کننده ای در پایداری و امنیت پایدار منطقه ی جنوب داشته باشد. هدف گذاری پژوهش از نوع کاربردی و روش شناسی آن توصیفی و تحلیلی است. ابتدا اوزان شاخص ها به روش FUZZY محاسبه و سپس با استفاده از مدل VIKOR شهرستان ها اولویت بندی شده است. مطابق تحلیل ها، شهرستان بوشهر برخوردارترین شهرستان استان و در رتبه ی بعدی شهرستان های عسلویه، کنگان و جم قرار دارند. شهرستان دشتستان نیز پایین ترین سطح برخورداری را دارد. صنعت به عنوان بخش پیشروی اقتصادی بیش ترین نقش را در تعیین سطح توسعه ی شهرستان ها و هم چنین ایجاد عدم تعادل ها ایفا کرده است. بارگذاری بیش از ظرفیت صنعت در شهرستان ها موجب بروز آلودگی ها و آثار مخرب زیست محیطی شده و ساختار نظام سکونتگاهی را با چالش و تهدیدهای اساسی روبه رو خواهد کرد هم چنین عدم تعادل های ایجاد شده پیامدهایی نظیر بیکاری، فقر، ناامنی و ناپایداری سکونتگاه ها را به وجود خواهد آورد. برنامه ریزی در قالب آمایش سرزمین در ایجاد ساختار فضایی متعادل منطقه ضروری تشخیص داده می شود. از مهم ترین پیشنهادهای پژوهش می توان به بهره گیری از تمام ظرفیت های استان در راستای تعادل بخشی اشاره کرد به طوری که شمال محدوده از ظرفیت و توان بالایی در زمینه ی گردشگری برخوردار است که در صورت بهره گیری از آن می تواند نقش بسزایی در بهبود و تعادل بخشی منطقه داشته باشد.
تأثیر تجربه گردشگری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 97
حوزههای تخصصی:
امروزه مقصدهای گردشگری برای دستیابی به موفقیت، نباید صرفاً بر ارائه خدمات متمرکز شوند، بلکه باید تجربیاتی را شناسایی و ارائه نمایند که آن ها را از مقصدهای دیگر متمایز سازد و به این نحو، یک مزیت رقابتی ارائه دهند. باارزش ترین ابزار بازاریابی مقصدها و کسب وکارهای گردشگری "تجربه"ای است که به گردشگران ارائه می دهند. درصورتی که گردشگران تجربه سفر را در سطح بالایی ارزیابی کنند، مقصدهای گردشگری می توانند انتظار وفاداری و تبلیغات دهان به دهان را برای کمک به فروش محصولات خود داشته باشند. به همین دلیل پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر تجربه گردشگری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران در شهر شیراز انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. برای نیل به هدف، ۳۸۴ پرسشنامه در بین گردشگران داخلی شیراز، در مکان هایی مانند سعدیه و حافظیه توزیع شد که از میان آن ها ۳۱۸ پرسشنامه قابل استفاده بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که: 1- تجربه گردشگری تأثیر مستقیم و معناداری بر خاطرات، رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران دارد، 2- خاطرات گردشگری به صورت معنادار رضایتمندی و نیات رفتاری گردشگران را تحت تأثیر قرار می دهد و 3- رضایتمندی گردشگران تأثیر معناداری بر نیات رفتاری آن ها دارد. این نتایج حاکی از تأثیرات گسترده تجربه گردشگری بر ایجاد پیامدهای گردشگری مثبت برای شهر شیراز هستند.
اثر ویژگی خانوار در انتخاب مسکن: واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «ادوار زندگی» مهم ترین ابزار برای درک صحیح از ویژگی های مسکن و خانوارها است که رفتار خانوارها در سطح شهر را منعکس می کند. در این نظریه، خانوارها براساس ویژگی هایی نظیر بعد خانوار، تعداد فرزندان محصل، وضعیت اشتغال سرپرست، دهک درآمد و ... تعریف می شوند و در نتیجه هر خانوار اولویت های متفاوتی در انتخاب مسکن دارد. هدف این پژوهش تحلیل ویژگی های مؤثر خانوارها بر انتخاب مسکن است که در دو بخش واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات تدوین شد. به منظور سنجش متغیرها، شهر تهران به عنوان نمونه موردی انتخاب شد و داده های پژوهش از طرح هزینه-درآمد مرکز آمار و برداشت کاربری طرح تفصیلی شهر تهران اخذ شده است. در ابتدا و با استفاده از روش مولتی نامینال تک متغیره و تحلیل خوشه ای، از میان دو گروه ویژگی های «واحد مسکونی» و «کیفیت دسترسی به خدمات»، ویژگی های مؤثر در مدل انتخاب مسکن شناسایی شدند، متغیرهای مؤثر در انتخاب «واحد مسکونی» شامل متراژ زیربنا، نوع اسکلت بنا و متغیرهای مؤثر در «دسترسی به خدمات» شامل دسترسی به خدمات آموزشی و سیستم حمل ونقل عمومی بودند که در مجموع 6 حالت برای انتخاب واحد مسکونی و 8 حالت برای دسترسی به خدمات ایجاد شد. سپس ارتباط میان ویژگی خانوار و انتخاب مسکن با استفاده از روش رگرسیونی مولتی نامینال چند متغیره در نرم افزار R اجرا شد. تحلیل نتایج مشخص کرد، (1) واحدهای مسکونی با متراژ 60–90 مترمربع برای خانوارهای دارای محصل بیشترین جذابیت را دارد، هرچند در پیشینه پژوهش، رابطه میان محصلان و متراژ واحد مسکونی اثبات شده است لیکن در این پژوهش مساحت مشخصی برای خانوارهای دارای محصل مشخص شده است و در سایر متراژ زیربناها، این رابطه وجود ندارد. (2) با افزایش دهک درآمدی تمایل خانوارها به سکونت در نزدیکی فضاهای آموزشی و فاصله گرفتن از سیستم حمل ونقل عمومی بیشتر می شود. (3) خانوارهای با وضعیت اشتغال سرپرست در گروه کارگر غیرساده در مقایسه با خانوارها با سرپرست کارگرساده، تمایل بیشتری به انتخاب سکونت در نزدیکی به سیستم حمل ونقل عمومی دارند که نشان دهنده ی اختلاف استطاعت مالی این دو گروه خانوار است. نتیجه ی مهم دیگر در گروه متغیرهای «محل سکونت» و «ویژگی خانوار» آن است که تنها متغیرهای مرتبط با شغل و درآمد در انتخاب محل سکونت مؤثر است و سایر ویژگی های اجتماعی و جمعیتی خانوارها رابطه ی معناداری با محل سکونت خانوار ندارد که خود می تواند بازتابی از شرایط سکونت، نداشتن هویت و پرستیژ محله های شهر، جدایی گزینی اجتماعی در شهر تهران، سیاست گذاری های نادرست در حوزه کالای عمومی و شرایط نامناسب توزیع مسکن در این شهر است.
ارزیابی نقش کیفیت معماری در ارتقا کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی از دیدگاه سلامت ساکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
43 - 58
حوزههای تخصصی:
بی توجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعه های زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعه ها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعه هاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمع ها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره می اندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخص های محیطی و معماری، دارای تفاوت هایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبه های صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل می گیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان می شود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی می شود.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری در نقاط پیراشهری موردپژوهی: محور گردشگری وردیج-واریش؛ منطقه 22 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
296 - 311
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از پیشران های توسعه جوامع به شمار می رود. در این میان گردشگری پیراشهری نیز همچون سایر گونه های گردشگری نقش مهمی در توسعه محلی و منطقه ای و اقتصاد محلی بر عهده دارد. هدف پژوهش حاضر که به صورت موردی در محور گردشگری وردیج-واریش صورت پذیرفته، تدوین راهبردهای مناسب توسعه گردشگری است. روش انجام پژوهش، توصیفی-تحلیلی است که جهت گردآوری داده ها از روش های اسنادی و مراجعه به منابع کتابخانه ای و پیمایشی و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سوات و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمّی (QSPM) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که راهبرد مناسبِ توسعه گردشگری در محور مورد مطالعه، راهبرد رقابتی است. رویکرد مدیران محلی و منطقه به موضوع گردشگری و لزوم توسعه محور گردشگری و نزدیکی به قطب های جمعیتی و فعالیت کلانشهرهای تهران و البرز در زمره فرصت های مهم محور گردشگری به شمار می رود. همچنین در اولویت بندی راهبردها بر اساس ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمّی، راهبرد برنامه ریزی جهت سوق دادن محور به سوی استفاده از آگروتوریسم و اکوتوریسم، تنوع بخشی به اشتغال روستاییان برای ایجاد معیشت پایدار و جلب گردشگران به روستاها و راهبرد تنوع بخشی به فعالیت ها و امکانات و خدمات و تسهیلات گردشگری به منظور افزایش تنوع شغلی به ترتیب بالاترین امتبازها را کسب کردند؛ در نتیجه از اولویت بیشتری برخوردارند. تنوع بخشی به برنامه های تبلیغاتی برای معرفی جاذبه های محور به گردشگران و جلب مشارکت های مردمی در حفاظت و بهره برداری پایدار از منابع طبیعی با تأکید بر حفظ محیط زیست نیز از دیگر راهبردهای مهم در توسعه گردشگری در محور وردیج-واریش است.
طراحی و توسعه یک سامانه توصیه گر گردشگری مبتنی براطلاعات جغرافیایی داوطلبانه (VGI) (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
137 - 149
حوزههای تخصصی:
با رشد روزافزون سهم گردشگری در اقتصاد کشورها، امروزه توجه دولت ها و بخش های خصوصی بیش از پیش به سرمایه گذاری، برنامه ریزی و بازنگری مجدد در فعالیت های گردشگری معطوف شده است. برنامه ریزی سفر و تعیین مقاصد گردشگری یکی از مسائل مهم گردشگران محسوب می گردد. اگرچه شبکه جهانی وب و یا شبکه های اجتماعی موجود منبع مناسبی را برای شناسایی جاذبه های گردشگری فراهم می اورند، اما انتخاب یک یا مجموعه ای از مکان های گردشگری برای سفر، بطوریکه بتواند بیشترین شباهت را با علایق و ترجیحات گردشگران داشته باشد، به یک چالش در این زمینه تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر، طراحی و توسعه یک سامانه توصیه گر گردشگری مبتنی بر وب GIS است که بتواند به صورت هوشمند مکان های گردشگری را به کاربران پیشنهاد و به بهترین شکل به نیازها و علایق آنها پاسخ دهد. این سامانه، با توجه به اطلاعات دموگرافیک گردشگران و مقایسه آن ها با اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه (VGI) که گردشگران قبلی از جاذبه های گردشگری گزارش نموده اند، مکان های مناسب گردشگری را به گردشگران جدید پیشنهاد می نماید. سامانه مورد نظر این امکان را فراهم می سازد که گردشگران بتوانند به صورت داوطلبانه میزان علاقه و جذابیت مکان های گردشگری را بر روی نقشهOpenStreetMap مشخص کنند تا در موارد مشابه در اختیار سایر گردشگران قرار بگیرد. اجرای این سامانه در منطقه تاریخی شهر یزد نشان می دهد که بکارگیری آن می تواند نقش بسیار مهمی را در انتخاب جاذبه های گردشگری، مسیریابی و برنامه ریزی سفر، متناسب با علایق، ترجیحات و اطلاعات دموگرافیک گردشگران ایفا کند.
تحلیل محتوا و بررسی تطبیقی برنامه های آموزش شهرسازی در جهان و ایران با رویکرد توسعه پایدار، با تاکید بر دوره های کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
3 - 16
حوزههای تخصصی:
از جمله دلایل تغییر نگرش رشته شهرسازی از پارادایم رشد به توسعه پایدار، ناکارآمدی رشته و حرفه در پاسخ به دغدغه های محیطی از نیمه دوم قرن بیستم بود. نتیجه چنین تغییر نگرشی در اواخر قرن بیستم در آموزش رسمی و غیررسمی شهرسازی در سراسر جهان بازتاب پیدا کرد که انعکاس آن در حرفه، محصول شهرسازی متفاوتی را رقم زد. نوع نگاه به آموزش توسعه پایدار در کشوهای توسعه یافته در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای مانند ایران موضوعی است که می تواند از منظر تحلیل محتوای برنامه های درسی شهرسازی در کشورهای منتخب دنبال شود. بر این اساس، هدف مقاله حاضر تحلیل جهت گیری آموزش های رشته شهرسازی به سمت مفهوم توسعه پایدار است. در این مقاله که به نوعی تحقیق کاربردی است، با توجه به ماهیت موضوع، از روش کیفی تحلیل محتوا و قابلیت های نرم افزاری SPSS در تحلیل داده ها استفاده شده است. داده های مورد نیاز از طریق بررسی برنامه های درسی شهرسازی در کشورهای منتخب، که به عنوان کشورهای خاستگاه در توسعه پایدار بوده و برنامه های درسی آنها نیز توسط نهادهای بین المللی اعتبارسنجی شده اند، جمع آوری گردیده اند. نتایج بررسی های این مقاله در 128 دانشگاه از نُه کشور مختلف نشان می دهد که جهت گیری غالب در آموزش توسعه پایدار به ارائه "درسی مستقل با موضوع توسعه پایدار و مفاهیم محیطی" و نیز "تدریس توسعه پایدار در رویه و محتوای دروس شهرسازی" است. نتایج این امر در نمونه ایران حاکی از آن است که اگرچه دروسی با «محتوا و عنوان موضوعات محیطی» در تمامی گرایش های کارشناسی ارشد ارائه شده، اما توجه به موضوع توسعه پایدار را به طور رسمی می توان در گرایش طراحی شهری و برنامه ریزی منطقه ای به ترتیب در یک و دو درس اختیاری مشاهده کرد که در مقایسه با یافته های جهانی محدود و ناکافی است. با این حال، توجه به آموزش توسعه پایدار به عنوان یکی از معیارهای نظام رتبه بندی گرین متریک می تواند درون مایه پژوهش های کاربردی آتی باشد و گامی به سوی توسعه پایدار قلمداد شود.
سنجش تطبیقی کیفیات فضایی مگامال ها از دیدگاه کاربران فضا (مطالعه موردی: مگا-پروژه سیتی سنتر و ارگ جهان نما در کلان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
97-116
حوزههای تخصصی:
مگامال ها به عنوان گونه ای از مگاپروژه در قالب پدیده ای نوظهور در کلان شهرهای ایران به سرعت در حال گسترش هستند. در ادبیات شهرسازی جهان نقدهای بسیاری به بعد رویه ای این پروژه ها وارد شده است که عمدتاً بر علل شکل گیری این گونه توسعه ها، اثرات ناشی از آن ها و علل موفقیت و شکست آن ها در بعد رویه ای تأکید داشته اند. آنچه در میان پژوهش های پیشین عمدتاً مغفول مانده است، توجه به بعد محتوایی مگاپروژه ها است. با پذیرش نقدهای وارد بر بعد رویه ای مگامال ها و توجه به این نکته که بسیاری از شهروندان نیازهای خود را در سطوح گوناگون با رجوع به این گونه پروژه ها مرتفع می سازند، لزوم ارزیابی بعد محتوایی مگامال ها مشخص می گردد. هدف مقاله ارزیابی متغیرهای فضایی سازنده بعد محتوایی مگامال ها در دو نمونه موردمطالعه "ارگ جهان نما" و "سیتی سنتر" در کلان شهر اصفهان است تا از این طریق عوامل و متغیرهای مؤثر بر موفقیت یا شکست این گونه پرو ژه ها در بعد محتوایی مشخص گردد. بدین منظور 20 متغیر کیفیت فضایی فضاهای عمومی در قالب پرسشنامه (طیف لیکرت 5 تایی) توسط 120 نفر از کاربران فضای هریک از مگامال ها (240 نفر درمجموع) مورد ارزیابی قرارگرفته اند. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از مدل F’ANP تحلیل شده اند. یافته های مقاله نشان می دهد که پنج عامل "آسایش و راحتی کاربران فضای مگامال"، "سرزندگی فضای مگامال"، "خوانایی و دسترسی فضای مگامال"، "امکانات محیطی" و"تعاملات اجتماعی" و چهار عامل "هویت و کیفیات بصری فضای مگامال"، "آسایش و راحتی کاربران فضای مگامال"، "امکانات محیطی و خدماتی" و "سرزندگی و خوانایی" به ترتیب بعد محتوایی پروژه مگامال سیتی سنتر و ارگ جهان نما را شکل می دهند. پنج متغیری که بیشترین امتیاز رضایتمندی از سوی کاربران فضا را در مگاپروژه موفق (سیتی سنتر) کسب نموده اند عبارت اند از: "امکان برقراری تعاملات اجتماعی در فضای مگامال"، "امنیت فضای مگامال و محدوده بلافصل آن"، "حس تعلق نسبت به فضای مگامال"، "تنوع فعالیتی در کاربری های مگامال" و "ایمنی فضای مگامال و محدوده بلافصل آن". پایین بودن میزان متغیرهای مذکور در ارگ جهان نما در کنار وضعیت نامناسب سایر متغیرها می تواند از علل شکست این پروژه از دیدگاه کاربران فضا باشد.
سنجش شاخص های سر زندگی شهری در سکونتگاه های غیر رسمی (مطالعه موردی: سیلاب قوشخانه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
143 - 163
حوزههای تخصصی:
ارزیابی شاخص های سرزندگی شهری به عنوان روشی برای پی بردن به میزان شادابی، نشاط و حیات اجتماعی شهروندان هر جامعه است، اما بررسی وضعیت مؤلفه های سرزندگی در میان ساکنان سکونتگاه های غیررسمی از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه بیشتر ساکنان این نواحی اقشار کم برخوردار و آسیب پذیر در جوامع هستند و ضرورت توجه به وضعیت حیات و زیست پذیری آنان بیشتر از شهروندان سایر نقاط شهری اهمیت دارد. هدف اصلی پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، ارزیابی میزان اهمیت شاخص های سرزندگی شهری در میان ساکنان سکونتگاه های غیررسمی محله سیلاب تبریز است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پرسش نامه و آزمون های رگرسیون چندمتغیره، آماره t تک نمونه ای و کروسکال استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی گردآوری شده و حجم نمونه هم براساس فرمول کوکران معادل 305 نفر برآورد شده است. شاخص های تعیین شده در این پژوهش، به ترتیب شاخص «روانی- اجتماعی» با 4 گویه، شاخص «کالبدی-فضایی» با 9 گویه و شاخص «تسهیلات رفاهی و خدماتی» با 9 گویه هستند. نتایج تحلیل داده ها و پرسش نامه ها حاکی از آن است که از نظر ساکنان محله سیلاب تبریز در میان مؤلفه های مورد مطالعه، مؤلفه روانی-اجتماعی با میانگین 43/2 بیشترین اهمیت را دارد. همچنین مؤلفه تسهیلات رفاهی-خدماتی با میانگین 18/2 در رتبه دوم و مؤلفه کالبدی-فضایی با میانگین 39/1 در رتبه سوم قرار گرفته اند. رتبه بندی مذکور بیانگر آن است که میزان اهمیت مؤلفه های سرزندگی شهری از نظر شهروندان محله سیلاب تبریز یکسان نیست. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد که میان شاخص روانی- اجتماعی ساکنان محله سیلاب تبریز و میزان سرزندگی در این محله، با بهره گیری از مؤلفه های «تفریح و شادی کودکان» با مقدار بتای 469/0 و «فعالیت گروه های فرهنگی» با مقدار بتای 398/0 رابطه معناداری وجود دارد.
تحلیل ظرفیت نهادی مدیریت محلی جهت حکمروایی خوب زمین شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
15 - 31
حوزههای تخصصی:
دسترسی به زمین برای رفع نیازهای زیستی و سکونتی انسان ها یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع امروزی محسوب می گردد. دسترسی که باید مطمئن، پایدار و متضمن حفظ منابع موجود برای نسل های آینده باشد. چنین پایداری در مصرف اراضی کشورهای درحال توسعه کمی کمرنگ تر دیده می شود. سیستم مدیریت اراضی در ایران به عنوان کشوری درحال توسعه ناپایدار و متضرر از مدیریت متمرکز و تصمیم گیری غیر مشارکتی و فاقد ظرفیت نهادی در سطح محلی می باشد. این شرایط منجر به ضعف نهادی شوراها و شهرداری ها به عنوان نهادهای محلی مسئول در مدیریت اراضی شهری شده است. ایجاد و توسعه ظرفیت های مناسب در سطح محلی، نه تنها نهادهای را به سمت پویایی بیشتر در مدیریت زمین شهری سوق می دهد، بلکه توانمندی آن ها را برای تحقق حاکمیت خوب زمین در سطح محلی ارتقا می دهد. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا ظرفیت های نهادی را پیشنهاد کند که شوراها و شهرداری ها بتوانند به کمک آن ها توانمندی های خود را برای تحقق حکمروایی خوب زمین در سطح محلی افزایش دهند. این تحقیق ماهیتاً کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است، ابزار گرداوری داده های پژوهش مصاحبه و پرسشنامه می باشد و برای سنجش آماری متغیرها از مدل اسپیرمن، رگرسیون خطی و مدل تحلیل مسیر استفاده گشت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نهادهای محلی نیازمند ایجاد و توسعه ظرفیت های نهادی و به تبع آن ارتقای توانایی های خود در حوزه های مالیات، ثبت اسناد و املاک و به روزرسانی بانک های اطلاعاتی خود هستند.
بررسی نقش هندسه و نوع فضای باز شهری بر آسایش حرارتی و کیفیت محیطی (نمونه مورد مطالعه: بافت تاریخی کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
69 - 82
حوزههای تخصصی:
وجود فضای باز در میان ساختمان ها نقش مهمی در حضور پذیری، ایجاد امنیت و تعاملات اجتماعی ساکنان دارد. رعایت هندسه و تناسبات، موقعیت قرارگیری و محیط پیرامون در ایجاد جذابیت فضای باز برای انسان تأثیر بسیاری دارد. بر هم زدن تناسبات بین مقیاس فضا و ساختمان های پیرامون می تواند اثرات منفی بر احساسات انسان نسبت به فضا بگذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی فضاهای باز بافت تاریخی کاشان از نظر شکل، هندسه و نوع فضای باز و اثر آن بر وضعیت حرارتی، احساس امنیت و رضایت از کیفیت محیطی این فضاهاست. در این خصوص تعداد 17 سایت پرتردد از این بافت به مدت 18 روز از ابتدای شهریور 97، در دو دسته بندی فضای باز معابر عمومی و حیاط مرکزی (داخل ساختمان) به عنوان نمونه موردی، مطالعه و بررسی گردید. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای، حضور فیزیکی در بافت و انجام مطالعات میدانی (مشاهده و ثبت اطلاعات سایت ها) همزمان با پاسخ تعداد 788 نفر از ساکنان و گردشگران به پرسشنامه ها (وضعیت حرارتی و محیطی)، پارامترهای اقلیمی (دما، رطوبت، سرعت جریان هوا، مقدار co و co2) ثبت گردید. سپس نرخ لباس و متابولیسم افراد با نرم افزار Deltalog10 محاسبه و پس از گردآوری و تجزیه وتحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS24، محدوده آسایش حرارتی پاسخ دهندگان با نرم افزار Ray Man مشخص گردید. پس از آن برای مشخص شدن ارتباط مستقیم و غیرمستقیم متغیرها و تحلیل نتایج، از مدل یابی معادلات ساختاری بر پایه روش حداکثر درست نمایی در Amos استفاده گردید. نتایج نشان داد پاسخ دهندگان در محدوده بین 20.5 تا 34.78 درجه سانتی گراد (PET) احساس آسایش حرارتی داشتند. هندسه منظم فضای باز به صورت مستقیم بر احساس امنیت با ضریب 0.15، رضایت از بافت و ساختمان های پیرامون فضای باز با ضریب 0.98- و آسایش حرارتی با ضریب 0.8- و به صورت غیرمستقیم بر رضایت از شکل و هندسه فضای باز و سازگاری حرارتی اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین متغیر نوع فضای باز حیاط مرکزی به صورت مستقیم به ترتیب با بیشترین ضرایب، بر رضایت از بافت و ساختمان های پیرامون فضای باز با ضریب 1.49، رضایت از شکل و هندسه فضای باز با ضریب 0.97، سازگاری حرارتی با ضریب 0.74، احساس امنیت با ضریب 0.23- و آسایش حرارتی با ضریب 0.38- اثرگذاری دارند. نکته جالب در تحلیل و تفسیر مسیر مدل، نقش کلیدی و مهم متغیر احساس امنیت در بروز ارتباط غیرمستقیم میان متغیرهاست.