فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۲۹۶-۲۷۳
حوزههای تخصصی:
عناصر آمیخته بازاریابی به ویژه قیمت،توزیع و تبلیغات نقش عمده ای در ایجاد ارزش ویژه برندهای مختلف ایفا می نمایند و با افزایش اثربخشی و کارایی آن ها، قدرت و ارزش برند نیز ارتقا می یابد. لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه بین عناصر منتخب آمیخته بازاریابی (قیمت، توزیع، تبلیغات) با ارزش ویژه برند محصولات صباح در بین مشتریان شهرستان گرگان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است و جامعه ی آماری کلیه مشتریان شرکت صباح در شهرستان گرگان که تعداد آن ها نامحدود در نظر گرفته شده است و تعداد نمونه نیز بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 384 نفر است. ابزار گرداوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه است که از پرسشنامه استاندارد یو، دانتو و لی (2000) استفاده شده است که ضریب آلفای کرونباخ همه متغیرها بالای 7/0 بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل معادلات ساختاری مبتنی بر نرم افزار smartpls.2 استفاده شده است. نتایج حاصل از فرضیات اصلی پژوهش حاکی از آن است که بین قیمت و ارزش ویژه برند، بین تبلیغات و ارزش ویژه برند رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین توزیع با ارزش ویژه برند رابطه ای وجود ندارد. همچنین، نتایج حاصل از فرضیات فرعی پژوهش حاکی از آن است که بین قیمت و تداعی برند، بین توزیع و آگاهی برند، بین تبلیغات و وفاداری برند، بین تبلیغات وآگاهی برند، بین تبلیغات و کیفیت درک شده و بین وفاداری، کیفیت درک شده و تداعی برند با ارزش ویژه برند ارتباط معناداری وجود دارد ولی بین قیمت با کیفیت درک شده و قیمت با وفاداری مشتریان و بین توزیع و کیفیت درک شده و بین توزیع و وفاداری مشتریان رابطه معناداری وجود ندارد.
بررسی نقش و عملکرد شهر قورچی باشی به عنوان مدلی از UFRD در توسعه روستاهای پیرامون (مطالعه موردی: دهستان چهار چشمه)
حوزههای تخصصی:
شهر قورچی باشی در شهرستان خمین از روستاهایی بوده که در سال 1382 تبدیل به شهر شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش و عملکرد این شهر به عنوان یک مکان مرکزی جدید در توسعه روستاهای پیرامون آن انجام گرفته است. به این منظور 35 متغیر در قالب 6 عملکرد در نظر گرفته شده و با بهره گیری از روش تحلیل گراف به بررسی و مقایسه جریانات و روابط موجود در سطح منطقه در دو مقطع قبل و بعد از شهر شدن قورچی باشی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش گردآوری اطلاعات روش اسنادی و میدانی است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که شهر قورچی باشی نتوانسته آن گونه که راندینلی انتظار دارد، به عنوان یک مکان مرکزی نقش کلیدی در خدمات رسانی به نواحی پیرامون خود ایفا نماید و به تبع آن نتوانسته موجب کاهش وابستگی نواحی روستایی پیرامون به مرکز شهرستان گردد.
بررسی و تحلیل الگوی بهینه پراکنش مراکز آموزشی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره (MADM) در محیط GIS مورد شناسی: آموزش و پرورش ناحیه یک کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در نظام توزیع و نارسایی سیستم خدمات، از جمله فضاهای آموزشی، یکی از مسائل مهمی است که اکنون در شهرهای بزرگ به چشم می خورد. توسعه ناهمگون، برنامه ریزی نشده و رشد سریع جمعیت را می توان از دلایل اصلی بروز این مشکل به شمار آورد. در جهتِ افزایش کارایی این فضاها، توجه به ساماندهی و توزیع مناسب ضروری به نظر می رسد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن بنیادی- کاربردی است. هدف آن نیز عبارت است از بررسی پراکنش فضاهای آموزشی با استفاده از تحلیل های موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از تکنیک AHP و روش دلفی با در نظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر پراکنش فضایی مراکز آموزشی و ارائه الگوی مناسب و بهینه پراکنش مراکز آموزشی در سطح محدوده مطالعاتی به منظور پایداری و تأمین اهداف اجتماعی و اقتصادی کاربری زمین شهری می باشد. نتایج آن نشان داده که مدارس ناحیه یک برای پوشش دادن کل فضای منطقه کافی نبوده و برخی از محله های غربی ناحیه با داشتن تراکم زیاد، از دسترسی عادلانه و مطلوب محروم هستند و از پوشش مدارس موجود خارج می باشند؛ بنابراین در تعیین محدوده بندی، قواعد خاصی از لحاظِ برنامه ریزی شهری رعایت نشده و پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی به این نیاز مهم پاسخ مناسبی داده شود و محدوده بندی با قاعده برای مدارس تعیین شود. اکثر حوزه های شهری که از نظرِ تعداد دانش آموز مقاطع راهنمایی و متوسطه به خصوص مقطع متوسطه جمعیت بالایی دارند، بدون مکان آموزشی لازم بوده و همین امر تراکم دانش آموز در مدارس محدوده سایر نقاط شهر را افزایش داده است. همچنین مکان یابی آموزشی که بدون در نظر گرفتن نحوه دسترسی صورت گرفته باشد، نه تنها از جنبه ایمنی آسیب پذیر بوده و سلامت دانش آموزان را در آمد و رفت مورد تهدید قرار می دهد؛ بلکه از نظر کاهش مسائل شهری همچون ترافیک نیز موفق نخواهد شد.
واحدهای ژئومورفولوژیکی در مکان یابی پاسگاه های مرزی و تعیین مناطق مستعد نفوذ (موردمطالعه: محدوده نوار مرزی شهرستان درمیان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شرایط و ضرورت های تأمین امنیت هر کشور، تأمین امنیت مرزهای بین المللی پیرامونی آن است. در بین مناطق مرزی شرق کشور، استان خراسان جنوبی ازجمله مناطقی است که بنا به موقعیت ژئوپلیتیکی خاص، همواره در مقاطع تاریخی مختلف، چهارراه حوادث و ناامنی بوده و در حال حاضر نیز با مسائل عدیده و تهدیدات امنیتی مواجه است. هدف پژوهش حاضر، جانمایی و مکان یابی پاسگاه ها و مواضع دیدبانی نوار مرزی شهرستان درمیان در استان خراسان جنوبی با کشور افغانستان است که با تکیه بر توان واحدهای ژئومورفولوژیکی و به منظور افزایش توانمندی های دفاعی و عملیاتی، بازدارندگی و مبارزه با اشرار، موادمخدر، کالای قاچاق و اقدامات پدافندی صورت می گیرد. ابزارهای پژوهش به چهار دسته اصلی، نقشه، عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای، ابزارهای مفهومی (نرم افزارها) و مدل ها تقسیم می شوند. مدل سازی منطقه با استفاده از سیستم استنتاج فازی با در نظر گرفتن لایه های مختلف اطلاعاتی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد مناطق مرزی شهرستان درمیان، مستعد نفوذ است و بر اساس نقشه های نهایی مکان یابی و برآورد قابلیت ها و محدودیت های واحدهای ژئومورفولوژیکی، استقرار (۹) پاسگاه و یا موضع دیدبانی به منظور افزایش توانمندی های دفاعی و عملیاتی در این منطقه پیشنهاد می شود.
تحلیل مزیت رقابتی مکان های بالقوه برای احداث مراکز درمانی با استفاده از روش تحلیل فرایند شبکه ای نمونه موردی: کلان شهرهای تهران، مشهد و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی افزایش توجه دولت به مقوله سلامت و ایجاد فضای رقابتی در عرصه ارائه خدمات سلامت، اهمیت کیفیت خدمات درمانی و سطح انتظارات مردم از سیستم سلامت و درمان نیز در پی ارتقای استانداردهای کیفیت زندگی به نحو مؤثری افزایش یافته است. انتخاب مکان مناسب برای راه اندازی یک مرکز درمانی ازجمله تصمیمات استراتژیک است که بالقوه می تواند تأثیرات پایدار بر عملکرد آن مرکز در بلند مدت داشته باشد. معیارهای تصمیم گیری متعددی می توانند بر تصمیم ارزیابی مکان یک مرکز درمانی تاثیرگذار باشند که می بایست به صورت توأمان در نظر گرفته شوند. در مقاله حاضر، معیارهای ارزیابی مکان مناسب برای راه اندازی یک مرکز درمانی جدید در سه شهر تهران، مشهد و تبریز با استفاده از روش دلفی و به کارگیری مدل رقابتی الماس پورتر مبتنی بر اطلاعات پیمایشی دریافت شده از خبرگان ارائه شده است. با توجه به ماهیت مسئله تصمیم گیری از منظر وجود ارتباطات متقابل مابین معیارهای تصمیم گیری ، از روش تحلیل شبکه با بکارگیری نرم افزار Super Decisionبرای انتخاب گزینه مناسب استفاده شده است. نتایج حاصل از پیاده سازی مدل کمی تصمیم گیری چند معیاره در این تحقیق، حاکی از انتخاب شهر تهران به عنوان مکان منتخب برای راه اندازی یک مرکز جدید با امتیاز 722/0و قرار گرفتن دو گزینه نسبتا همتراز مشهد و تبریز در جایگاه بعدی به ترتیب با امتیازهای 526/0 و 517/0 است. توسعه زیرساخت ها و استفاده از فرصت های بالقوه گردشگردی در دو شهر مشهد و تبریز به عنوان دو راه کار برای ارتقای جایگاه رقابتی آن ها با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود.
مطالعة تطبیقی ابعاد پیاده مداری مکان از دیدگاه کاربران فضا و متخصصان با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه مورد شناسی: تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده محوری از جمله عواملی است که می تواند در تجدید حیات مدنی فضاهای شهری مؤثر باشد و از طریق افزایش زمینة حضور شهروندان در مکان های جمعی، تعاملات و همبستگی اجتماعی را بیشتر کند. در این راستا، ارتقای عوامل کیفی و کمّی پیاده مداری مکان های شهری، زمانی می تواند تحقق یابد که اولویت سنجی مسائل موجود، مبتنی بر نظریات شهروندان و استفاده کنندگان از این فضاها باشد. ازآنجا که نظرات و آرای مختلفی در سطح شهر و پیرامون مسائل موجود شهری و اولویت های آن وجود دارد و اتخاذ تصمیمات نیز باید همگرا و درجهتِ پوشش همه جانبة اولویت ها باشد؛ بنابراین، هدف این پژوهش ارتقای کیفی پیاده راه ها و بررسی تطبیقی دیدگاه های متخصصان و شهروندان از میزان اهمیت شاخص های مؤثر در پیاده مداری فضاهای شهری با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکة (ANP) می باشد. در این روش، معیارها و مؤلفه های ارزیابی در 5 مؤلفه و 26 شاخص بااستفاده از نرم افزار Decisions Super تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مذکور مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای معیارها و شاخص ها قابل ارائه است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پنج عاملِ « فیزیکی بصری»، «جابجایی و دسترسی»، «عوامل اجتماعی و فرهنگی»، «عوامل زیست محیطی» و «عوامل کارکردی» بیشترین نقش را در تبیین قابلیت پیاده مداری فضاهای شهری ایفا می کنند. مقایسة امتیاز نهایی پیاده مداری پیاده راه های مورد مطالعه نشان داد که از دیدگاه شهروندان و متخصصان، پیاده راه تربیت دارای شرایط بهتری نسبت به پیاده راه شهریار ولیعصر و مقصودیه می باشد.
ارزیابی کیفیت محیطی فضاهای شهری پیاده مدار و پاسخدهی اجتماعی (نمونه موردی: خیابان فردوسی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در شهرهای امروز، حیات شهری و زندگی سالم شهروندی را بیش از سایر عوامل موجب می شود، توجه به ابعاد اجتماعی در طرح های شهری است. وجود قابلیت ها و کیفیت های محیطی برای درک و دریافت فضا و در نتیجه آن مکث و حضور افراد در فضاهای شهری، زمینه ساز دیدن و دیده شدن در سطوح پایین و در سطحی فراتر تعاملات و مراودات اجتماعی می شود. در واقع، تمرکز بر کیفیت های محیطی است که کارایی و سرزندگی فضاهای شهری، استمرار حیات شهری و تقویت سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد. یکی از مهم ترین معیارهایی که در ارزیابی شهرها و محیط های شهری لحاظ می شود، کیفیت عرصه های عمومی شهری موجود در آن است و این واقعیت اجتناب ناپذیر است که کیفیت این فضاها معیار ارزیابی برای میزان مطلوبیت شهرها محسوب می شود. یکی از روش هایی که از دهه های گذشته به منظور ارزیابی کیفیت فضاهای شهری مورد استفاده قرار می گرفت، ارایه پارامترهای مشخص با عنوان مولفه های کیفی محیط بوده است که در نهایت با ارزیابی مولفه ها، به میزان مطلوبیت یا عدم مطلوبیت محیط اشاره می گردید. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت محیطی در فضاهای عمومی شهری پیاده مدار و پاسخگویی به نیازهای شهروندان با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. متغییرهای اصلی این پژوهش، در رابطه با وضعیت رضایت مندی شهروندان از پاسخگویی اجتماعی کیفیت محیط و عناصر موجود در محدوده مورد مطالعه از نظر ابعاد کالبدی و عملکردی در نظر گرفته شده اند. نتایج حاکی از آن است که میانگین رضایت مندی از پاسخگویی اجتماعی پایین تر از حد متوسط بودهکه بیانگر عدم رضایت شهروندان از کیفیت فضایی و عدم تناسب فضاهای طراحی شده با نیاز شهروندان در استفاده از فضای خیابان فردوسی است.
جایگاه انرژی های نو و تجدیدپذیر در زیست پذیرانه کردن شهرها، مطالعه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام سرمایه داری معاصر، شهر به عنوان مکان مناسب و شهرنشینی به عنوان شیوه مطلوب زیستن در آن به شمار می آید. شهر تهران، رشد شهری ناهمگون و رشد شتابان جمعیت شهری در اثر مهاجرت گسترده روستا به شهر، تمرکز صنایع سبک وسنگین، تغییر الگوی مصرف و رشد برونزا، توسعه فیزیکی شهر در قبال تخریب باغات و اراضی کشاورزی و ازهمه مهم تر آلودگی های صوتی و زیست محیطی، این شهر را از یک شهر زیست پذیر پایدار دورکرده است. در این مقاله به بررسی مهم ترین فاکتورهای یک شهر زیست پذیر پرداخته شده و مهم ترین مشکل شهر تهران در راه رسیدن به یک زیست شهر پایدار شناسایی شده است. روش تحقیق در این پژوهش کاربردی- توصیفی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات جمع آوری منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی و بررسی اسناد است. برای شناسایی مهم ترین مولفه های زیست شهر پایدار پرسشنامه ای تهیه و آن را بین دانشجویان و اساتید دانشگاهی، کارمندان شهرداری مناطق مختلف تهران، سازمان بهره وری انرژی ایران و برخی از شهروندان تهرانی در فصل بهار سال 1395 در مناطق کمتر برخوردار از مولفه های زیست شهر پایدار توزیع شد. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 156 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. پس از جمع آوری آنها، داده هایی که وزن کمتری را به خود اختصاص دادند حذف شده و با استفاده از مدل ANP مهم ترین معیار موثر در نازیست پذیر کردن شهر تهران شناسایی شد. سپس مسیر تحقیق به سمت برخورد با این پدیده یعنی آلودگی هوا پیش برده شده و با استفاده از مدل های اقتصاد سنجی، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و پاک پیشنهاد شده است. در نهایت، با انجام آزمون فیشر- لیمر و آزمون هاسمن، مشخص شد که می توان با افزایش سرانه تحقیق و توسعه انرژی های پاک میزان آلاینده ها را در تهران کاست و تهرانی زیست پذیر ساخت.
تبیین چالش های سرمایه گذاری سرمایه های ارسالی مهاجران بین المللی در آمایش و توسعه اقتصادی عرصه های مکانی-فضایی (مورد: شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و طبقه بندی انواع چالش های (موانع و محدودیت ها) سرمایه گذاری سرمایه های ارسالی مهاجران در آمایش و توسعه اقتصادی سکونت گاه های شهرستان لامرد است. در این محدوده و بر مبنای پژوهش های پیشین نگارندگان کارکرد این جریان سرمایه گذاری از یک سو در فعالیت های اقتصادی چندان قابل اعتنا نیست و از سوی دیگر این جریان سرمایه گذاری از انتظام فضایی و رویکردهای آمایش در نظام برنامه ریزی تبعیت نمی کند. بر این مبنا این مقاله با روش تحقیق کیفی و با بهره گیری از نظریه بنیانی درپی شناخت چالش های سرمایه های ارسالی از دیدگاه جامعه ذی نفعان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری از کارشناسان سازمان های دولتی و غیردولتی، نخبگان و معتمدان جامعه محلی برآمده است. نتایج حاصل از سه مرحله کدگذاری علمی در نظریه بنیانی بیانگر 46 مفهوم، 17 مقوله گسترده و در نهایت 2 مقوله هسته ای شامل «موانع و محدودیت های انگیزشی سرمایه گذاری اقتصادی» و «موانع و محدودیت های ساختاری– قانونی سرمایه گذاری اقتصادی» است. پس از بررسی شرایط علی، پدیده، زمینه، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها هر یک از این مقولات هسته ای، پدیده«موانع انگیزشی- ساختاری» به عنوان کانونی ترین چالش پیش روی سرمایه های ارسالی مهاجران در توسعه اقتصادی با رویکرد آمایش در این عرصه مکانی– فضایی معرفی شد.
شهر فشرده و توسعه پ ایدار شهری شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، یافتن شواهدی تجربی در خصوص ادعاهای طرفداران شهر فشرده می باشد. محله 5 از ناحیه 5 شهر سبزوار به عنوان عرصه تحقیق و برای بررسی های میدانی انتخاب گردید. روش تحقیق، توصیفی زمینه یابی (پیمایشی) است. گردآوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی (پرسشنامه محقق ساخته) صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که در محدوده مورد مطالعه تنها در دو بخشِ احساس تعلق مکانی و دسترسی به خدمات ادعاهای طرفداران اندیشه شهر فشرده مورد تأیید قرار گرفت، اما در مورد بخش هایی چون همبستگی ئ تعاملات اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی، کاهش وابستگی خانوارها به خودروهای شخصی و کاهش هزینه های مصرفی خانوار در حوزه انرژی میان ادعاهای طرفداران شهر فشرده و یافته های حاصله در محدوده مورد مطالعه همخوانی و تطابق وجود ندارد. یافته های تکمیلی گویای آن است که عامل فشردگی یا پراکندگی به تنهایی نمی تواند پایداری شهری را تبیین کند و در کنار آنها متغیرهای زمینه ای و اجتماعی و اقتصادی دیگری نیز وجود دارند که بایستی مد نظر قرار گیرند.
مکان یابی بوستان های شهری با تأکید بر کاربری های شهری سازگار و ناسازگار (مطالعه موردی منطقه 17 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تعیین بهترین مکان ها برای احداث بوستان شهری با استفاده از یک مدل مکان یابی ماکسی-مین و مینی-ماکس است که در این مطالعه توسعه داده شده است. در این پژوهش به منظور مکان یابی بوستان های جدید، نحوه ی تعامل نقاط نامزد، با کاربری های شهری سازگار و ناسازگار مدنظر قرار گرفته است. بدین ترتیب بهترین نقاط برای احداث فضای سبز نقاطی هستند که کمترین فاصله را با مشتریان خود، یا به عبارت دیگر کاربری های سازگار با فضای سبز، و همچنین بیشترین فاصله را با کاربری های ناسازگار داشته باشند. مدل مکان یابی که در این پژوهش توسعه داده شد به دنبال یافتن نقاط بهینه به گونه ای است که مجموع فاصله ی آن ها از کاربری های سازگار کمینه و از کاربری های ناسازگار بیشینه شود. این مدل مکان یابی با استفاده از نرم افزار CPLEX نوشته و حل شد. در این پژوهش محل کاربری های سازگار و ناسازگار با استفاده از شیپ فایل های موجود در محیط GIS موردبررسی قرار گرفت. در پایان بهترین مکان ها برای احداث بوستان های شهری جدید از بین پهنه های سبز طرح تفصیلی جدید شهر تهران برای منطقه 17 معرفی شد. در این پژوهش شش سناریو برای مکان یابی بوستان های جدید توسعه داده شد. در سناریوی اول تا چهارم به ترتیب 19، 23، 31 و 43 بوستان جدید مکان یابی شد. اما سناریوی پنجم و ششم نتوانستند به جواب بهینه دست پیدا کنند. این بدان معنی است که امکان انتخاب و استقرار بهینه ی بوستان های شهری از بین نقاط نامزد برای افزایش بیش از چهار متر سرانه در سطح این منطقه امکان پذیر نیست. اما می توان سرانه را به صورت غیر بهینه تا میزان 18/6 مترمربع به ازای هر شهروند افزایش داد.
برنامه ریزی راهبردی به منظور کاهش تصادفات درون شهری و بهبود عملکرد شبکه معابر (مطالعه موردی: شهر مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، تصادفات درون شهری معضلی اجتماعی در سطح جهان هستند که همه ساله، هزینه های جانی و مالی بسیاری را به بار می آورند. در شرایط کنونی، کشور ایران یکی از کشورهای دارای بیشترین نرخ مرگ ومیر ناشی از حوادث رانندگی در دنیا معرفی شده است و متأسفانه، بررسی های لازم در حوزه تصادفات درون شهری انجام نشده است. در همین راستا، پژوهش حاضر می کوشد به برنامه ریزی راهبردی برای کاهش تصادفات درون شهری و بهبود عملکرد شبکه معابر بپردازد. پژوهش حاضر ازنظر روش پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی- تحلیلی و پیمایشی و ازنظر هدف مطالعه، پژوهشی کاربردی - توسعه ای است. از نرم افزارهای SPSS، Excel، و Expert Choice برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. بخشی از داده ها بر اساس آماری هستند که اداره راهنمایی ورانندگی شهر مرودشت از 1391 تا 1393ارائه داده و برای اتخاذ راهبردهای لازم برای کاهش تصادفات از الگوی SWOT استفاده شده است. با استفاده از روش های AHP و SWOT، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شبکه معابر شهری مرودشت کشف شدند و نتایج پژوهش نشان دادند از میان راهبردهای تدافعی، بازنگری یا انطباقی، اقتضایی و رقابتی/ تهاجمی، راهبرد بازنگری یا انطباقی برای بهبود وضعیت شبکه معابر شهر مرودشت در اولویت قرار دارد و راهکارهای این بخش، ایجاد پارکینگ های لازم، برطرف کردن سرعت گیرهای متعدد و بی دلیل، کاهش انشعابات و ورودی های زیاد در برخی خیابان ها و بهبود سواد ترافیکی شهروندان است.
شناسایی میزان تأثیر هویت بافت های محلات بر رضایت ساکنان از محیط زندگی نمونه موردی: محله علی قلی آقا و ولیعصر در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر محلات قدیمی اصفهان هویت دارند؛ اما رشد برون زای شهر، تزریق عملکردهای متعدد در بخش های مختلف و گسترش آن باعث شد که این بافت ها به تدریج با مشکلاتی روبه رو شوند. امروزه نیز شاهد به وجودآمدن محلاتی هستیم که جز تفاوت در نامشان، هیچ ویژگی متمایز دیگری نسبت به یکدیگر ندارند. این سیر نادرست و حرکت های معیوب، چنان وضعی را به وجود آورده است که در بافت های جدید شهری، ویژگی سنتی محله از بین رفته و ارزش هایی، همچون روابط همسایگی، آرامش و...، همگی رنگ باخته است. حال پرسش های مطرح این است: آیا محله ای باهویت، ساکنان راضی تری دارد؟ هویت بافت های سنتی چه تأثیری بر رضایت مردم دارد؟ هدف این پژوهش، پاسخگویی به این پرسش هاست؛ یعنی بررسی میزان تأثیر هویت محلات بر رضایت مردم از محله زندگی شان و ارتباط این دو مفهوم؛ بنابراین تأثیر مؤلفه های هویت بخش محله علی قلی آقا به منزله محله ای با هویت تاریخی و محله ولیعصر به منزله محله ای جدید بر رضایت ساکنانشان بررسی و با هم مقایسه شده اند. بدین منظور، از روش مطالعه کتابخانه ای، پیمایشی و پرسش نامه استفاده شده است. حجم نمونه با روش کوکران محاسبه (126نمونه) شده، روش نمونه گیری از نوع تصادفی بوده و درنهایت تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS و AMOS انجام شده است. نتایج به دست آمده بیان کننده میزان رضایت زیاد ساکنان محله جدید و حس تعلق بسیار ساکنان محله سنتی به دلیل بومی بودن و هویت تاریخی محله است. درنتیجه هویت تاریخی محله به تنهایی نتوانسته است باعث رضایت ساکنان خود شود.
طبقه بندی و تناسب اراضی برای توسعه ی مناطق محروم در چهارچوب اقتصاد مقاومتی مطالعه موردی: شهرستان ریگان، جنوب شرق استان کرمان*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ منابع خاک و آب، توسعه ی پایدار و اشتغال زایی در مناطق محروم و روستایی به عنوان یکی از مهمترین راهبردهای مدیریت دانایی مح ور در کش ور مط رح می باشد. مطالعات خاک شناسی، قابلیت آبیاری، طبقه بندی استاندارد و تناسب اراضی برای اصلاح یا جایگزینی کاربری فعلی و همچنین روش های نوین آبیاری به منظور افزایش راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی و افزایش ارزش افزوده تولیدات کشاورزی قدم مهمی برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی محسوب می شود. در این راستا، مطالعه ای در شهرستان ریگان، واقع در جنوب شرق استان کرمان انجام شد. منطقه ی مورد نظر بسیار محروم بوده و این تحقیق از نظر تولید فرصت های شغلی برای مردم و الگو قرار گرفتن برای مناطق مجاور مهم می باشد. اهداف اصلی این تحقیق امکان سنجی اصلاح و ایجاد قابلیت های جدید در منابع خاک و آب اراضی منطقه به منظور رفع یا کاهش محدودیت ها در بهبود یا تغییر نوع بهره وری از اراضی و ارتقاء اقدامات مدیریتی در منطقه می باشد. جهت نیل به اهداف فوق، مطالعات میدانی ازقبیل مکان یابی و حفر 23 خاک رخ و انجام 160 نمونه برداری از خاک های منطقه انجام شد. با استفاده از سایر داده های کمکی مانند تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، پستی و بلندی، اطلاعات هواشناسی، مطالعات پیشتر انجام شده و نتایج تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی، اقدام به تهیه نقشه های موضوعی مختلف مانند ارزیابی منابع اراضی، طبقه بندی استاندارد و قابلیت آبیاری اراضی برای دو روش آبیاری سطحی (سنتی) و موضعی (مدرن) شد. سپس ارزیابی تناسب فعلی و آتی اراضی برای سه نوع بهره وری اراضی شامل گندم آبی، یونجه و خرما صورت گرفت. اراضی منطقه در سه شکل ظاهری دشت دامنه ای، فلات و مخروط افکنه آبرفتی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادند که خاک های منطقه بر اساس روش جامع رده بندی خاک ها در دو تحت رده Salids و Gypsids جای می گیرند. از جمله محدودیت های قابل اصلاح اراضی منطقه می توان به شوری و قلیائیت، لایه سخت کفه و پستی و بلندی و محدودیت های غیرقابل اصلاح نیز به اقلیم، مقدار زیاد سنگریزه خاک سطحی و عمقی اشاره کرد. با توجه به وجود منابع آب زیرزمینی و پس از انجام عملیات عمرانی و تغییر روش آبیاری و اعمال یک مدیریت کارآمد می توان تمام منطقه را که در شرایط بایر هستند، به زیر کشت انواع بهره وری های مناسب (زراعی و باغی) اختصاص داد. بخشی از منطقه که دارای قابلیت کاربری کشاورزی است، برای تیپ بهره وری گندم و یونجه درکلاس تناسب S2 و تمام منطقه برای خرما در کلاس های تناسب S1 و S2 قرار می گیرند. در نهایت می توان گفت تحقق برنامه های توسعه نواحی روستایی، محرومیت زدایی و اهداف اقتصاد مقاومتی در بخش منابع آب و خاک با اعمال مدیریت مناسب قابل دست یابی می باشد.
سنجش و ارزیابی ابعاد محرک توسعه در بازآفرینی محله های سنتی نمونه موردی : محله حاجی در بافت تاریخی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری با دو رویکرد توسعه درونی و مرمت شهری بافت های فرسوده سعی در احیا و بازگرداندن حیات شهری به عرصه های ناکارآمد داشته است . به منظور تسهیل این روند و توجه به پیوند بافت های قدیمی با توسعه شهری ، برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرک توسعه به عنوان یکی از راهبردهای به کار گرفته شده در جهت فراهم کردن بسترهای لازم برای حضور ساکنان و توجه به پتانسیل ها و ابعاد توسعه مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله روش توصیفی - تحلیلی و کمی بنا نهاده شده و منابع تحقیق، منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و پرسشنامه های توصیفی است. بدین منظور تعداد 300 پرسشنامه میان ساکنان محله حاجی همدان توزیع شده است که برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری پارامتریک، آزمون t تک گروهی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن در نرم افزار Spss استفاده شده است. رویکرد این پژوهش محرک توسعه بوده که دارای ابعاد کالبدی- فضایی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی می باشد. این مقاله بر آن است تا به این سئوال پاسخ دهد که کدام بُعد از ابعاد بازآفرینی شهری، نقش محرک توسعه را در محله ایفا می کند ؟ بر این اساس در محل ه حاجی نتایج آزمون فریدمن نشان داد که رتبه بندی مجموعه عوامل فضایی- کالبدی، عوامل فرهنگی- اجتماعی و عوامل زیست محیطی معنادار است (زیرا 05/0 p< ) یعنی می توان گفت که محل ه حاجی از نظرِ کیفیت فرهنگی- اجتماعی بالاترین رتبه و ازنظرِ کیفیت فضایی- کالبدی کمترین رتبه را دارد و درنتیجه عوامل فرهنگی- اجتماعی می تواند به عنوان یک محرک در محل ه حاجی مورد توجه قرار گیرد و ضمن حفظ ارزش های تاریخی و کالبدی محله، نقش مهمی را در تبدیل محله به یک مکان زیستی هماهنگ با زندگی امروزی و متناسب با شخصیت و هویت تاریخی بازی کند .
تأثیرات بالقوه تغییر اقلیم در توریسم سواحل جنوبی ایران بر پایه طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توریسم و تفریح، عوامل مهم اقتصادی است که به طور مستقیم با هوا و آب و هوای مقصد خاص ارتباط دارد. آب و هوا، منبع مهمی برای گردشگری و عنصری به همان اندازه مهم است که باید در اهداف گردشگری گنجانده شود. در این بررسی، تأثیرات بالقوه تغییر اقلیم بر پایه طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری (CTIS) در نواحی سواحل جنوبی ایران بررسی شده است. برای این منظور، از اطلاعات اقلیمی 24ایستگاه آب و هواشناسی کرانه های جنوبی ایران در دوره 2008-1979 (30سال) به همراه اطلاعات مکانی و فردی استفاده شده است. با بهره گیری از مدل های نرم افزاریRayMan 1.2 و CTIS جنبه های حرارتی، فیزیکی و زیباشناختی طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری محاسبه شده است. سپس با برازش آزمون ناپارامتریک من- کندال به سری های زمانی پارامترهای هواشناسی طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری، تغییرپذیری زمانی و مکانی شرایط آسایش اقلیمی بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان داد، دوره های مطلوب گردشگری از لحاظ جنبه های حرارتی، فیزیکی و زیباشناختی در سواحل خلیج فارس ماه های مارس و نوامبر در سواحل دریای عمان ماه های ژانویه، فوریه و دسامبر است. پارامترهای جنبه حرارتی و فیزیکی از لحاظ زمانی و مکانی در محدوده مورد مطالعه نوسان دارد. روند افزایشی معنادار روزهای شرجی (جنبه فیزیکی) و تنش گرما (جنبه حرارتی) و روند کاهشی معنادار مقبولیت حرارتی (جنبه حرارتی) در کرانه های دریای عمان، سبب کاهش دوره زمانی مطلوب گردشگری در آینده می شود. در سواحل خلیج فارس، شرایط به گونه ای دیگر است؛ روند افزایشی شرایط مقبولیت حرارتی در ماه های مارس و نوامبر، روند کاهشی تنش سرما و گرما (جنبه حرارتی) به همراه روند کاهشی پارامترهای نامطلوب جنبه فیزیکی مانند شرجی، انتظار افزایش دوره زمانی مطلوب گردشگری در ماه های مارس و نوامبر است. دوره مطلوب گردشگری در سواحل خلیج فارس، از سواحل دریای عمان محدودتر است. با وجود این، تفاوت زمانی دوره های مطلوب گردشگری در سواحل دریای عمان و خلیج فارس برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری بسیار مفید است. آگاهی از نوسانات زمانی دوره های مطلوب گردشگری در توسعه برنامه های گردشگری آینده، تأثیر گذار است.
ایجاد پیاده راه برای ارتقاء نشاط و سرزندگی در فضاهای شهری (نمونه موردی: خیابان ملت شهرکرد، حدفاصل میدان 12 محرم تا چهار راه بازار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد شتابان هوشمندشدن شهرها، توجه به انسان که صاحب و مالک فضاهای شهری است کم رنگ شده است. شاید این شتاب و پیشرفت برای رفع نیازهای انسان در آینده و کمک به کاهش اتلاف وقت او باشد؛ اما متأسفانه آن چنان که ضرورت دارد به مهم ترین نیاز بشر یعنی نشاط و سرزندگی در فضای شهری توجهی نشده است؛ ازاین رو در پژوهش حاضر، نشاط و سرزندگی در فضاهای شهری با ایجاد پیاده راه بررسی شد و خیابان ملت شهرکرد برای نمونه موردی انتخاب شد. اهمیت امکان سنجی ایجاد پیاده راه در خیابان ملت شهرکرد در این ناچیزبودن هزینه ایجاد شبکه پیاده راه در مقایسه با سایر وسایل نقلیه است. پیاده راه از نظر وقت، انعطاف پذیر است؛ توزیع عادلانه دسترسی به امکانات شهری برای همگان، افزایش امنیت و زمینه توجه به سابقه تاریخی را موجب می شود و به ارتقاء نشاط و سرزندگی در شهروندان کمک می کند. جامعه آماری، همه شاغلان و عابران این خیابان در سال 1393 بودند و نمونه ای با حجم 178 نفر با رابطه کوکران، انتخاب شد. شیوه پژوهش، توصیفی - تحلیلی بود و داده ها با پژوهش های کتابخانه ای، برداشت های میدانی، روش پرسش نامه و مصاحبه جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS، با آزمون های آماری فریدمن، خی دو، t و رگرسیون چند متغیره انجام شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهند مردم به ایجاد پیاده راه در فضاهای شهری علاقه مند هستند. باتوجه به نتایج پرسش نامه، برخی از اولویت های پیاده راه سرزنده از دیدگاه مردم عبارت اند از: تنوع کاربری، امنیت و ایمنی، سامان دهی و بهسازی، روحیه و فرهنگ، فضای مکث و مبلمان شهری. براساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای افزایش سرزندگی و نشاط شهری ارائه شدند که شامل ایجاد کاربری های جدید مانند رستوران، کافی شاپ، سینما و ... و بهسازی معابرند.
تحلیل عوامل مؤثر در تفکیک از مبدأ پسماندهای جامد محیط زیست شهری ناحیه3 منطقه 1 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجام عمل تفکیک زباله از مبدأ تولید علاوه بر رعایت اصول بهداشتی، که منجر به سلامت کالاهای تولید شده از مواد بازیافتی میگردد، بخش زیادی از هزینه های جمع آوری و ساماندهی زباله نیز حذف می شود. هدف این پژوهش تحلیل عوامل مؤثر در تفکیک از مبدأ پسماند جامد محیط زیست شهری ناحیه 3 منطقه یک شهرداری تهران می باشد. نوع تحقیق کاربردی روش تحقیق دارای رویکرد توصیفی تحلیلی جهت جمع آوری اطلاعات تحقیق از روش مطالعات میدانی اسنادی و برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل ترکیبی (AHP)،(SWOT) بهره گرفته شده است. جامعه آماری 95000 نفر شهروند ناحیه 3 منطقه یک تهران و حجم نمونه 60 عدد پرسشنامه با همکاری کارشناسان زیست محیطی و بازیافت منطقه، مسئولان و دست اندرکاران شهرداری منطقه تکمیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد میانگین امتیازات کسب شده در بین عوامل درونی برای نقاط قوت برابر(08875/0) و جهت نقاط ضعف برابر (03211/0) که میانگین امتیازات نقاط ضعف کمتر از میانگین امتیازات نقاط قوت است. میانگین امتیازات کسب شده در بین عوامل بیرونی برای نقاط فرصت برابر (08562/0) و جهت نقاط تهدید برابر(03675/0)که میانگین امتیازات نقاط تهدید کمتر از میانگین امتیازات نقاط فرصت است. در نتیجه ضریب تاثیرگذاری نقاط قوت و فرصت فرا روی پسماند جامد شهری در محدوده مورد مطالعه بیشتر از نقاط ضعف و تهدید می باشد. البته راهبرد غالب در این پژوهش از نوع تهاجمی است. با اتخاذ این راهبرد و با به کارگیری از نقاط قوت و فرصت پیش روی در محدوده مورد مطالعه می توان به یک توسعه مطلوب و پایدار دست پیدا نمود.
تحلیلی بر ساختار فضایی شهرهای استان بوشهر در راستای تدوین برنامه ریزی راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای بزرگ جهان در محیط های ساحلی واقع شده اند و همة این شهرها موقعیت های مهمی در اقتصاد، فرهنگ و کارکردهای اجتماعی دارند. با چنین شرایطی، توسعة این شهرها به سرمایه گذاری گستردة سهامداران و ذی نفعان منجر می شود و به این ترتیب ساختار فضایی سایر شهرهای غیرساحلی منطقه از این توسعه تأثیر می پذیرند. هدف از این پژوهش، تحلیلی بر ساختار فضایی شهرهای ساحلی و غیرساحلی در راستای تدوین برنامه ریزی راهبردی شهرهای استان بوشهر است. نوع پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. جامعة آماری مورد مطالعه در این تحقیق 31 نقطة شهری ساحلی و غیرساحلی استان بوشهر در سال 1390 است. برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق از روش کتابخانه ای (اسنادی) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های برنامه ریزی شهری و منطقه ای (رتبه– اندازة شهری، نخست شهری، ضریب کشش پذیری و مدل برنامه ریزی راهبردی SWOT) و به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته و تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها از آزمون های آمار استنباطی و مدل های پیشرفتة آماری مانند ضریب رگرسیون چندمتغیره، تحلیل واریانس، برازش رگرسیون و آزمون T-text استفاده شده است. یافته های تحلیلی استفاده از مدل رگرسیونی چندگانة توأم نشان می دهد شهرهای ساحلی که میدان های نفتی و گازی عظیمی دارند، سطح توسعة فضایی بسیار بالاتری نیز دارند؛ به طوری که به ازای یک واحد تغییر در اثر انحراف معیار کارکرد اقتصادی ساحل 814/0 واحد تغییر در ساختار فضایی شهرهای ساحلی ایجاد می شود. همچنین، نتایج ضریب اسپیرمن برابر با 865/0 است که این مقدار نشان می دهد ارتباط خیلی مثبت و قوی بین توزیع جمعیت و رشد و توسعة کارکردهای اقتصادی، فرهنگی، زیربنایی و حمل ونقل بین شهرهای ساحلی و غیرساحلی استان بوشهر وجود دارد. درنهایت، با مقایسة شهرهای ساحلی و غیرساحلی به لحاظ شاخص های مختلف مورد مطالعه براساس آزمون T-test می توان گفت از آنجاکه میانگین شهرهای ساحلی در شاخص های اقتصادی، بهداشتی- درمانی و زیربنایی و حمل ونقل بیشتر است، توسعة ساختار فضایی شهرهای ساحلی بیشتر از شهرهای غیرساحلی است.
شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی سبز کارکنان با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انسانی با تمرکز بر سرمایه انسانی و برنامه های مدیریت محیط زیست و ادغام آنها در فعالیت های خود، اثرات قابل توجهی را در ارتقای توجه به محیط زیست خواهد داشت. از آنجا که آموزش و توسعه تسهیل گر مدیریت منابع انسانی سبز است، لذا این تحقیق در راستای ارتقای رفتار سبز کارکنان به دنبال شناسایی و اولویت بندی نیازهای (دوره های) آموزشی سبز سازمان ها مبتنی بر رویکرد مدیریت منابع انسانی سبز می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش در گروه پیمایشی است. در این پژوهش 14نیاز (دوره) آموزشی بر اساس ادبیات تحقیق شناسایی شدند. جامعه آماری این پژوهش10 نفر از کارشناسان صنعت آموزشی کشور بوده که به روش گلوله برفی انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس پنج نقطه ای لیکرت نظرات آنها برای تعیین اهمیت این نیازهای (دوره های) آموزشی گردآوری شد. در واقع، با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره در ابتدا به کمک تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی 8 نیاز (دوره) آموزشی به عنوان مهم ترین نیاز مشخص شد. علاوه بر این با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه ای ((ANP نیازهای (دوره های) آموزشی مؤثر در ارتقای رفتار سبز کارکنان به لحاظ عملکرد رتبه بندی شدند که بر اساس آن به ترتیب توسعه پایدار، 14001ISO و خرید سبز به عنوان مهم ترین و مؤثرترین نیاز ها یا دوره های آموزشی شناسایی شدند. بر این اساس مدیران مؤسسات آموزشی می توانند در جهت پیاده سازی مدیریت منابع انسانی سبز، طبق نتایج این پژوهش به آموزش سبز کارکنان اقدام نمایند.