فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
181 - 198
حوزههای تخصصی:
با استمرار خشکسالی و کاهش منابع محیطی در نواحی روستایی ظرفیت اشتغال در بخش کشاورزی کاهش یافته است. در این راستا یکی از مهم ترین راهبردها، استقرار صنایع روستایی ، به ویژه توجه به ظرفیت هایی همچون تولید محصولات مقاوم به خشکی به سبب برون رفت از چالش پیش رو است. بدین منظور تحقیق حاضر با هدف تعیین مکان مناسب ناحیه صنعتی، به مکان یابی ناحیه صنعتی محصولات زرشک و عناب پرداخته است. محدوده مورد مطالعه نواحی روستایی شهرستان بیرجند است. این تحقیق مبتنی بر روش های توصیفی- تحلیلی (در سال 1395)، به صورت کتابخانه ای، پرسشنامه ای و میدانی صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تکنیک دیمتل و ANPاستفاده شده است. بدین منظور پرسشنامه مقایسه زوجی بین 15 نفر از کارشناسان توزیع و با استفاده از نرم افزار Arc map، لایه های اطلاعاتی مستخرج شده از لایه ماهواره ای DEM(تصویر TM، می 2012) و لایه اقلیم شناسی (1360-1390) استان خراسان جنوبی تلفیق شد و درنهایت مکان بهینه ناحیه صنعتی به دست آمد. بنابر یافته های تحقیق، دسترسی به منابع آب با ضریب (4529/0)، شیب مناسب با (4239/0)، دسترسی به نیروی انسانی با (3125/0)، فاصله از گسل با (2250/0)، فاصله از مسیل با (1495/0) و دسترسی به معابر اصلی با (1119/0)، بیشترین وزن را در تعیین مکان بهینه ناحیه صنعتی دارن د. برخورداری از خدمات (0347/0) و دسترسی به مراکز و اداره های شهری (0476/0) نیز دارای کمترین اهمیت هستند؛ بنابراین، از کل پهنه شهرستان بیرجند به مساحت 1043 کیلومترمربع، فقط حدود 7 کیلومتر مربع آن برای استقرار ناحیه صنعتی روستایی مناسب است.
روند تحول کالبدی- فضایی روستاهای پیرامون شهر کاشان طی دوره زمانی 1395-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه محیطی سکونتگاه های انسانی، بستر نظام اجتماعی و اقتصادی است که ساخت ها و کارکردها بر آن تکیه دارند. بر همین مبنا، تحولات کالبدی- فضایی عرصه های روستایی و شهری حاصل تعامل متقابل عوامل و نیروهای مختلف در ابعاد محیطی- اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی هستند. هدف از انجام این مقاله این است که در چارچوب رویکرد پویش ساختاری– کارکردی، ضمن تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری به بررسی و تبیین تحولات کالبدی- فضایی سکونتگاه های بخش مرکزی کاشان بپردازد. جامعه آماری برای انجام تحقیق، 35 روستای دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان کاشان با مجموع 14657 نفر جمعیت و 4891 خانوار است. حجم نمونه خانوارهای روستایی از فرمول کوکران به دست آمده است؛ بدین ترتیب که 320 پرسشنامه به نسبت جمعیت هر روستا، بین خانوارهای روستاهای مذکور به صورت تصادفی توزیع و تکمیل شد. در راستای تحلیل و تبیین داده ها و اطلاعات از روش های کیفی (تحلیل منطقی)، کمّی (آماری- توصیفی) و SPSS استفاده شد. جمع آوری اطلاعات نیز به روش اسنادی و میدانی بوده که روش اسنادی شامل سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه ها و مؤسسات مختلف و روش میدانی نیز ازطریق پرسشنامه خانوار روستایی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد، در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان کاشان با مرکزیت منطقه ای شهر کاشان، عوامل و نیروهای مختلف با ابعاد محیطی- اکولوژیک، اجتماعی و اقتصادی به صورت برهم افزا (سینرژیک) در فرایند دگرگونی سکونتگاه های ناحیه اثرگذر بوده اند؛ به طوری که پیامدهای این دگرگونی ها در عرصه های مختلف، ازجمله تغییرات محیطی- اکولوژیک، بهره گیری از فناوری، تغییر کاربری اراضی، محدودیت های فعالیت کشاورزی، گسترش واحدهای صنعتی و تغییر در الگوهای رفتار اجتماعی قابل ردیابی است. هرچند این پیامدها در بعضی عرصه ها موجب توسعه روستایی- شهری شده، اما تعارضاتی نیز در عرصه های کالبدی- فضایی به همراه داشته است.
زمینه یابی و ارائه الگوی پیشنهادی متنوع سازی فعالیت های اقتصادی مناطق روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
127 - 158
حوزههای تخصصی:
متنوع سازی فعالیت های اقتصادی به عنوان استراتژی بنیادی موجب ایجاد اشتغال، تثبیت جمعیت، بهره برداری بهینه از منابع طبیعی تجدیدشونده، ورود فعال اقتصاد روستایی در اقتصاد ملی و بین المللی، افزایش تولید و انباشت پس انداز، افزایش خودآگاهی، شخصیت و هویت فردی و ملی و... در روستاها می شود؛ در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه و از سوی سازمان های بین المللی مورد تأکید و توجه قرار گرفته است؛از این رو شناسایی توانمندی ها، ظرفیت ها و قابلیت های مناطق روستایی مختلف و زمینه یابی فعالیت متناسب با آن منطقه/ روستا به منظور اولویت بندی و ارائه الگوی مطلوب متنوع سازی فعالیت های اقتصادی آن ضروری است که هدف اساسی تحقیق حاضر نیز به شمار می رود. بدین منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به شناسایی قابلیت ها و ظرفیت های مناطق روستایی در سطح شهرستان های استان گیلان در زمینه انواع فعالیت های کشاورزی و صنایع تبدیلی و تکمیلی مناطق روستایی پرداخته است. اطلاعات موردنیاز درجهت توصیف و تحلیل وضعیت، از داده های ثبتی و رسمی همچون سرشماری عمومی کشاورزی 1393، سالنامه آماری استان گیلان سال 1393، داده های ثبتی سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان و... به دست آمده است. سپس با استفاده از مدل های مختلف همچون تکنیک ضریب مکانی، شاخص تخصصی و تکنیک پیوستگی مکانی، ضمن تجزیه و تحلیل، ظرفیتی که بالاترین مزیت را در یک شهرستان نسبت به سایر شهرستان ها داراست، برای آن شهرستان معرفی کرده و درنهایت، الگوی پیشنهادی برمبنای خوشه های فعالیت (خوشه صنایع تبدیلی و تکمیلی، خوشه صنایع دستی، خوشه فعالیت گردشگری، خوشه تنوع بخشی فعالیت زراعی، خوشه تنوع بخشی فعالیت باغی) در سطح منطقه ای/ شهرستان ارائه شده است. به طورکلی نتایج به دست آمده حاکی از آن است که استان گیلان به لحاظ تمرکز و تنوع صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در حد متوسطی قرار دارد. شاخص تخصصی برای شهرستان های بندرانزلی و سیاهکل، املش و تالش به ترتیب 85/33، 2/42، 5/42، 52/49 نشانگر برخورداری از تنوع فعالیت های صنعتی روستایی در این شهرستان هاست. همچنین نتایج حاصل از مقدار Laمحاسبه شده نیز بیانگر آن است که بین سطح زیرکشت محصولات زراعی و تعداد صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به آن در مناطق روستایی استان گیلان، پیوستگی بسیار بالایی (La= 84.45) وجود دارد. این پیوستگی در ارتباط با سطح زیرکشت محصولات باغی و تعداد صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به آن برابر با (La= 60.62) و نیز بین تعداد انواع دام ها و تعداد صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به آن در مناطق روستایی استان گیلان در سطح متوسط و معادل (La= 57.39) است.
عوامل مؤثر بر تولید فضا در نواحی پیراشهری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد نظام سرمایه داری به تولید فضاهای سودمحور و ناسازگار با محیط زیست منجر شده است. این وضعیت در محدوده های پیرامون شهر ارومیه، به طور برجسته مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، روند تولید فضا و عوامل مؤثر بر آن در فضاهای پیرامون شهر ارومیه، در بازه زمانی 2000 تا 2014 ارزیابی شده است. این پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی بوده و از نظر روش در گروه پژوهش های ترکیبی (کمی و کیفی) قرار دارد. برای گردآوری اطلاعات از تصاویر ماهواره ای و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شده و تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش کمی و کیفی، با نرم افزارهای ArcGIS، ENVI و رویکرد تئوری بنیانی صورت گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل کارشناسان سازمان های مرتبط در امور شهری و روستایی (اعم از شهرداری، سازمان راه و شهرسازی، اداره کل منابع طبیعی، سازمان جهاد کشاورزی، استانداری، فرمانداری و...) بوده و روش نمونه گیری آن به صورت غیرتصادفی است. در مرحله اول پژوهش، فضاهای تولیدشده در فاصله زمانی سال های 2000 تا 2014 در پنج کلاس مسکونی، صنعتی، سبز، فضاهای خالی و بایر و ارتباطی طبقه بندی شدند. مطابق نتایج، از سال 2000 تا 2014 حجم فضاهای سبز (730/37 درصد) و فضاهای خالی و بایر (031/34 درصد) روندی کاهشی داشته و در مقابل، بر میزان فضاهای مسکونی (448/24 درصد)، صنعتی (787/3 درصد) و شبکه های ارتباطی (00148/0 درصد) افزوده شده است. این وضعیت، روندی ناپایدار را در اکوسیستم منطقه نشان می دهد. در نتایج تحلیل کیفی، مؤلفه های نظام سرمایه داری، تنوع اقتصادی، حاشیه نشینی، سیاست های نوسازی، مدیریت ناکارآمد و ضعف قوانین به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تولید فضا در نواحی پیراشهری مشخص شدند. به طورکلی، نتایج این پژوهش، گرایش های سوداگرانه و رانت جویانه را در نواحی پیراشهری نشان داد.
تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
215 - 235
حوزههای تخصصی:
تراکم ساختمانی به منزله نسبت سطح زیربنای ساختمان (در تمام طبقات) به مساحت قطعه زمین مسکونی، موضوع مهمی در برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین است. امروزه به دلیل کمبود منابع و برای کاهش هزینه های توسعه شهری، همچنین ارائه خدمات مطلوب تر و اقتصادی تر، به متراکم شدن جمعیت و به تبع آن افزایش تراکم ساختمانی توجه بیشتری شده است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، بررسی تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی است. براساس نتایج، توزیع الگوی تراکم در سطح شهر یکنواخت نیست و به صورت هسته هایی مشخص در بخش های مختلفی از شهر قرار دارد؛ به گونه ای که تراکم ساختمانی در مناطق 2، 3 و 6 بیشتر، و در مناطق 4، 11 و 22 کمتر است. مطابق تحلیل رگرسیون وزنی رابطه تراکم جمعیت با تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت در مناطق 5، 15، 17 و 18 هم بستگی بالایی با تراکم ساختمانی دارد. شاخص موران برای تراکم ساختمانی 455/0، و برای تراکم جمعیت 536/0 به دست آمد که نشان دهنده الگوی خوشه ای در شهر بابل است. براساس تحلیل لکه های داغ، تراکم مناطق 2، 3، 5، 6، 14 و 16 (مناطق جدید شهر) از سایر مناطق شهر بیشتر است. تحلیل هم بستگی نشان دهنده رابطه ای معکوس میان فاصله از مرکز شهر و انواع تراکم است؛ به نوعی که ضریب هم بستگی فاصله از مرکز با تراکم ساختمانی 495/0-، با تراکم مسکونی 292/0- و با تراکم جمعیتی 328/0- است. همچنین در کل محله ها رابطه میان تراکم ساختمانی و تراکم مسکونی مستقیم است، اما تراکم ساختمانی و تراکم جمعیتی رابطه ای غیرمستقیم دارند. براساس نمودار نیم رخ تراکمی، اوج تراکم ساختمانی در فاصله 1800 متر، و اوج تراکم جمعیتی در فاصله 2600 متر از مرکز شهر است. با بررسی روند تغییرات تراکمی در مناطق بیست ودو گانه شهر بابل مشخص شد تراکم ساختمانی و جمعیتی روند متفاوتی درپیش گرفته اند؛ تا آنجا که همسونبودن آن ها، تعادل را در ساختار فضایی شهر از بین برده است.
ارزیابی تغییرات سلسه مراتبی شهرستان های استان کرمانشاه از نظر شاخص های جمعیتی مسکن در دوره های سرشماری 1375تا 1395
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۹۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
مسکن از جمله مهم ترین مسائلی است که انسان ها همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای رفع این مسئله و یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده اند. لزوم توجه به شاخص های مسکن برای درک بهتر مشکلات بخش مسکن بسیار ضروری به نظر می رسد، در این میان شهر کرمانشاه به دلایل گوناگون مشکل مسکن را به صورت مشکلی حاد درآورده است. این مشکلات خود را به صورت بدمسکنی، کیفیت پایین مسکن، نامناسب بودن بافت و مصالح ساختمانی در سکونتگاه ها نمایان کرده است؛ که بسیار نگران کننده به نظر می رسد. بنابراین تحقیق حاضر به بررسی وضعیت شهرستان های استان کرمانشاه در دوره های سرشماری 1395-1375 و تغییر جایگاه این شهرستان ها در برخورداری از شاخص های جمعیتی مسکن می پردازد. روش تحقیق، تحلیلی و مقایسه ای می باشد. در این مطالعه 21 شاخص کمی و کیفی مؤثر در بخش مسکن شناسایی شدند، سپس جهت اختصاص اوزان به هر یک از آن ها، از روش آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج وزن دهی بر طبق این روش نشان داد که شاخص های ضریب کمبود مسکن و خانوارهای دارای حداقل برق به ترتیب در سال های 1375 و 1395 با اهمیت ترین شاخص ها هستند. سپس از مدل ویکور برای رتبه بندی شهرستان ها استفاده شد. نتیجه رتبه بندی بیانگر آن است که در سال 1375 شهرستان روانسر در رتبه نخست و شهرستان هرسین در رتبه آخر برخورداری قرار دارد. در سال 1395 نیز شهرستان اسلام آباد در رتبه نخست برخورداری و شهرستان دالاهو در رتبه آخر برخورداری قرار دارد. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون در بررسی رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها با جمعیت آن ها، بیانگر عدم وجود همبستگی در سال 1375 و وجود همبستگی در سال 1395 در رابطه بین این دو عامل می باشد. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون در بررسی رابطه بین میزان برخورداری شهرستان ها با فاصله آن ها از مرکز استان، بیانگر عدم وجود همبستگی در سال 1375 و وجود همبستگی در سال 1395 در رابطه بین این دو عامل می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری شهر ارومیه با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری شهر ارومیه با رویکرد پدافند غیرعامل می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی توسعه ای و از لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به دو صورت اسنادی (داده های ثانویه) و پیمایشی (داده های اولیه) و ابزار مورد استفاده در روش پیمایشی پرسش نامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری این تحقیق 30 نفر از اساتید، متخصصان و کارشناسان مرتبط با موضوع تحقیق در محدوده مورد مطالعه می باشند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدلANP در رویکردی تلفیقی با سیستم اطلاعات جغرافیایی و منطق فازی، استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده km²27/45 معادل 76/55 درصد از کل محدوده شهر با میزان جمعیت 530696 نفر که معادل 59/80 درصد از کل جمعیت شهر ارومیه می باشد دارای آسیب پذیری متوسط تا خیلی زیاد شناخته شده است. بیشتر نواحی شمالی (سکونتگاه های غیررسمی منطقه دو) و مرکزی (محلات قدیمی منطقه چهار) شهر ارومیه به علت تراکم بالای جمعیتی و مسکونی، قرارگیری اکثر مراکز اداری سیاسی، حساس و تجاری در این مناطق، آسیب پذیرترین مناطق ارومیه هستند ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، رﻋﺎﯾﺖ ﻧﮑﺮدن اﺻﻮل هم جواری در کاربری های حساس و حیاتی و عدم رعایت استاندارد ساخت وساز در منطقه چهار و دو ﺑﯿﺶ از ﺳﺎﯾﺮ مناطق شهری اﺳﺖ. در این میان، معیارهای کاربری های حساس و حیاتی، مراکز نظامی واداری بیشترین تأثیر را در تعیین آسیب پذیری شهر ارومیه دارند. جابجایی و انتقال تأسیسات خطرناک از مناطق مسکونی و یا هم جوار با مراکز حساس و مهم، توجه به اصول پدافند غیرعامل در تهیه طرح های شهری، توجه به آیین نامه استانداردهای ساخت وساز و ... از مهم ترین راهکارهای پیشنهادی در این زمینه می باشد.
تحلیل و ارزیابی جایگاه مال ها به مثابه فضای عمومی مطالعه موردی: مرکز خرید پالادیوم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
37 - 56
حوزههای تخصصی:
عمومی شدن فضاهای تجاری، یکی از روندهای وابسته به خصوصی سازی فضای عمومی است که در طی آن، فضاهای تجاری مدرن مانند مراکز خرید و مال ها، با ایجاد کارکردهای چندمنظوره، امکان دسترس پذیری بیشتری برای عموم فراهم می کنند و بیش ازپیش در جایگاه فضای عمومی قرار می گیرند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی جایگاه مال ها به عنوان نوعی از فضای عمومی است که بامطالعه موردی مرکز خرید پالادیوم در منطقه 1 تهران انجام شده است. روش تحقیق، از نوع کیفی بر مبنای مطالعه کتابخانه ای، مصاحبه و گفتگو با 32 نفر از کاربران مجتمع پالادیوم بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. معیار توقف نمونه گیری، اشباع نظری و تکراری شدن پاسخ ها بود. سنجه های تحقیق نیز در قالب یک پرسشنامه کیفی نیمه ساختاریافته با 7 مؤلفه اصلی و 34 سؤال پیاده سازی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و کدگذاری مرحله ای استفاده شد. نتایج نشان می دهد که مجتمع پالادیوم علیرغم ناکارآمدی در برخی مؤلفه های فضای عمومی، ویژگی هایی دارد که کاربران، آن را به سایر مراکز خرید در تهران ترجیح می دهند. چند کارکردی بودن، آسایش اقلیمی، کیفیت محیطی و امنیت بالا، مهم ترین دلایل استقبال از پالادیوم بود. همچنین استفاده جوانان و زنان از این فضا، به مثابه نوعی منزلت یابی و تمایز زدایی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مال ها علیرغم ترویج فرهنگ مصرف و محدودیت هایی که بر کاربران خود اعمال می کنند، به دلیل «سبک زندگی طبقه متوسط» و «وجود محدودیت های ساختاری حاکم بر فضاهای عمومی کشور»، به عنوان نوعی از «فضاهای عمومی جایگزین» عمل می کنند.
سنجش شاخص های توسعه پایدار در جهت شکل گیری توسعه پایدار محله ای در شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
27 - 40
حوزههای تخصصی:
ناکامی ها در دستیابی به اهداف توسعه پایدار در توسعه های شهری در دهه های اخیر موجب تغییر رویکرد برنامه ریزان به سطح محلی گردیده است و اطلاع از وضعیت پایداری محلات گونه های بافت شهری می تواند نقشی مؤثر در برنامه ریزی ها و جهت گیری های توسعه پایداری داشته باشد لذا این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی با هدف تحلیل وضعیت شاخص های توسعه پایدار و پایداری محلات واقع در بافت های گوناگون شهر مهاباد از حیث چهار نوع بافت قدیمی، میانی، بافت جدید و اسکان غیررسمی بر مبنای 5 شاخص اصلی (کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی و زیست محیطی) و 44 شاخص فرعی مستخرج، صورت گرفته که شاخص های اصلی به عنوان متغیر اصلی و پایداری محلات به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و آزمون پیرسون و تحلیل واریانس داده های بی مقیاس در محیط </strong> Spss</strong> و </strong> Excel</strong> نشان می دهد که بین سه شاخص اقتصادی، کالبدی و خدماتی، با شاخص تلفیقی همبستگی و رابطه معنی دار وجود داشته و همچنین تحلیل مسیر در نرم افزار </strong> Amos</strong> حاکی از ارتباط و تأثیر مستقیم و غیرمستقیم سه متغیر اصلی (شاخص های خدماتی، اقتصادی، کالبدی) بر روی متغیر وابسته پایداری محلات بوده است سپس بر اساس مدل موریس محلات موردمطالعه رتبه بندی شده و نتایج مشخص می سازد رتبه محلات شکل گرفته در بافت میانی و قدیمی به دلیل نزدیکی به مرکز شهر و برخورداری بهتر، مطلوب تر و رتبه محلات جدید و اسکان غیررسمی که در دهه های اخیر توسعه یافته اند در رتبه های پایین تری از لحاظ مقایسه قرارگرفته اند.</strong>
تحلیل رویت پذیری ساختمانهای بلندمرتبه در منظر شهری با استفاده از GIS مطالعه موردی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
31 - 42
حوزههای تخصصی:
مسئله ارزیابی رویت پذیری و تأثیر بصری (اشراف) یک ساختمان بر بافت اطراف خود یکی از مسائل مهم حوزه منظر شهری محسوب می شود. بر این اساس، در این مقاله رویت پذیری دو ساختمان بلندمرتبه مسکونی در مناطق مرکزی و غرب شهر سنندج با دریافت اطلاعات خام ورودی، به کمک سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد پردازش و تحلیل قرار می گیرند. برای بررسی بهتر تفاوت در میزان و روند رویت پذیری، بافت اطراف هر دو ساختمان بلندمرتبه (بافت شماره 1 نسبتاً مسطح و دارای یک رود_دره با عمق کم و بافت شماره 2 شیب دار و دارای تپه ماهور) به بخش های نزدیک، میانی و دور حوزه بندی گردیدند. یافته های این تحقیق نشان می دهد، روند رویت پذیری طبقاتِ مختلف این دو ساختمان یک روند ثابت و خطی نیست و در برخی طبقات دارای تغییر آهنگ می باشد، بنابراین در این طبقات رویت پذیری و تأثیر و تأثر آنها نسبت به بافت اطراف خود در حوزه های سه گانه، مهم تر از بقیه طبقات دیگر می باشند. پس نوع طراحی این طبقاتِ خاص (نقاط عطف در منحنی رویت پذیری آنها) نیز در ساختمان های بلندمرتبه می تواند حائز اهمیت باشد؛ همچنین روند تغییرات رویت پذیری تمام طبقات و میزان آن در دو ساختمان با بافت های مختلف با هم متفاوت بودند. با ارزیابی نمودارهای مربوطه، دلایل این تفاوت در سه مورد مشخص گردید؛ نخست، تفاوت در میانگین ارتفاع ساختمان های بافت اطراف دو بنا، دوم، وجود تفاوت در شیب بافت اطراف دو بنا و سوم، وجود تپه ماهورها در بافت شماره2. در نهایت باید گفت، تحلیل رویت پذیری روش مؤثری برای تخمین این موضوع می باشد که یک طبقه یا واحد خاص در یک ساختمان بلندمرتبه بعد از اتمامِ ساخت دارای دید خوبی خواهد شد یا خیر؛ و ارزش گذاری طبقات در این گونه ساختمان ها به لحاظ دید و منظر به چه صورت خواهد بود. همچنین در تصمیم گیری های مربوط به تعیین ارتفاع ساختمان های بلندمرتبه نسبت به بافت اطراف خود (خصوصاً در شهرهای دارای بافت های باارزش تاریخی و یا دارای منظر توریستی) این مسئله که ساختمان تا چه میزان رویت پذیر باشد یا نباشد بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
ارزیابی مراکز شهری مبتنی بر رویکرد پاسخ دهی محیطی مطالعه موردی: منطقه مرکزی شهر گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
3 - 16
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی شهر به عنوان یکی از اجزای اصلی شهر، همواره در طول تاریخ حائز اهمیت بوده است. اقشار مختلف مردم با اهداف مختلف، نیاز به حضور و تردد در مراکز شهرها را دارند. این درحالی است که فضاهای شهری برای شکل گیری بسیاری از خاطرات اجتماعی و برقراری تعاملات نیز می توانند کمک کننده باشند. طراحی محیط شهری به عنوان بستر مناسب برای حضور گسترده شهروندان، می تواند بسیاری از نیازهای آنها را به نحو مطلوبی پاسخ دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی معیارهای تأثیرگذار بر ارتقای مفهوم پاسخ دهی به کاربران و ایجاد رضایت در آنهاست. در این پژوهش بافت تاریخی بخش مرکزی شهر گنبدکاووس به عنوان یکی از فضاهای عمومی مهم انتخاب شده و به دنبال پاسخ بدین سئوال است که مؤلفه های پاسخ ده در بخش مرکزی شهر گنبدکاووس برای ارزیابی و راهکارهای بهبود آن کدام ها هستند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحقیق کیفی و راهبرد پیمایشی غیرمستقیم مبتنی بر نظر خبرگان برای تدوین مؤلفه ها استفاده شده است. خبرگان از میان اساتید دانشگاه در رشته معماری و مدیران شهری و دانشجویان رشته معماری، پیرامون موضوع تحقیق تعیین شده اند. شناخت متغیرهای پژوهش به واسطه تحلیل ادبیات موضوع، از طریق استدلال منطقی در راستای دستیابی به راهکارهای اجرایی بهینه در حوزه پاسخ دهی محیطی مراکز شهری انجام شده است. با مطالعه ادبیات موضوع معیارهایی همچون دسترسی، تنوع استفاده از زمین، خوانایی، نفوذپذیری، غنا (توانگری)، تمرکز و تراکم استفاده از فضای زمین، تناسبات بصری، انعطاف پذیری، خصوصی سازی و ساختار سازمان دهی استخراج به وسیله خبرگان اولویت بندی شده اند. مجموعه ای از استراتژی ها به منظور تقویت و بهبود وضعیت موجود همچون ایجاد تنوع استفاده از زمین، تقویت تناسبات بصری، حفظ و تقویت هویت و حس مکان، ایجاد یک ساختار سازمان دهی، ایجاد و تقویت انعطاف پذیری و تقویت نفوذپذیری نیز مبتنی بر تکنیک تاپسیس فازی به وسیله خبرگان ارزیابی و درنهایت برای اجرا اولویت بندی خواهند شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از میان مؤلفه های مورد بررسی، اهمیت دسترسی به مجموعه با توجه به تسهیل در امکان رفت و آمد و حضور راحت به مجموعه در بالاترین اولویت قرار گرفته است. سپس تنوع در کاربری های موجود برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کاربران و تنوع در ایجاد فرم ها، به ایجاد جذابیت بیشتر مجموعه کمک شایانی خواهد کرد. مؤلفه های خوانایی و نفوذپذیری نیز در یافتن هرچه بهتر مجموعه و فضاهای آن بسیار حائز اهمیت است.
بررسی کیفیت کالبدی و عملکردی مبادی ورودی شهر یزد ازنظر گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
113 - 128
حوزههای تخصصی:
فضای ورودی شهرها مسیر حرکتی (بین بستر طبیعی بیرون شهر با محیط مصنوع درون آن) است که جریان ورود به شهر از طریق آن میسر می شود و از شخصیت و هویت مستقلی برخوردار می باشد. در این بین گسترش خودبه خود و توسعه بی رویه و بدون برنامه شهرها و توجه نکردن به الگوهای توسعه فضایی مناسب باعث ضعف در شکل و محتوای فضاهای ورودی شهرها در ایران گردیده است، و این امر آسیب جدی به سیما و هویت شهرها وارد کرده است. این مقاله باهدف ارزیابی کیفیت کالبدی و کارکردی ورودی های شهری به ارزیابی مبادی ورودی شهر یزد به عنوان یک قطب گردشگری می پردازد. پژوهش حاضر ازنظر نوع کاربردی و ازنظر روش توصیفی – تحلیلی می باشد. داده های موردنیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی و به کمک ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. بدین ترتیب که جامعه آماری این تحقیق را گردشگران واردشده به شهر یزد تشکیل می دهد. با توجه به آمار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان یزد از تعداد گردشگران واردشده به شهر یزد در بهار 1397 از طریق سه ورودی و با استفاده از فرمول کوکران 320 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (توزیع فراوانی و درصد) و روش آمار استنباطی) آزمون T یک طرفه، کروسکال والیس) بهره گرفته شده است. مجموعه معیارهای تحقیق شامل وضعیت ورودی های شهر ازنظر کیفیت معابر، امکانات خدماتی، زیبایی و بازنمایی هویت شهر می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که گردشگران، کیفیت ورودی های شهر یزد را ازنظر شاخص های موردنظر در حد متوسط ارزیابی کرده اند به طوری که هیچ کدام از ورودی ها به بازخوانی هویت شهر نمی پردازند و در مقایسه سه ورودی با یکدیگر، ورودی یزد- کرمان ازنظر گردشگران در سطح پایین تری قرار دارد.
بازیابی مؤلفه های تاثیرگذار بر سرزندگی اجتماعی در باغ های گیاه شناسی (مطالعه موردی: بازدیدکنندگان باغ گیاه شناسی ارم شهر شیراز)
حوزههای تخصصی:
باغ های گیاه شناسی با در نظر گرفته شدن به عنوان یک فضای سبز شهری، از طریق سه نقش حفاظت، آموزش و تفریح، خود، قابلیت پاسخگویی به تعدادی از معضلات ایجاد شده در عصر جدید به واسطه شهر نشینی را دارا هستند. سرزندگی از جمله عواملی است که در کالبد یک فضا، روح می دمد. می توان سرزندگی اجتماعی را شرایط خوب برای قدم زدن و زندگی پیاده، همراه با امکاناتی برای درنگ، توقف و کسب تجربه دانست که ظرفیت برای ارائه گزینه های بیشتر برای فعالیت های اجتماعی و انتخابی افراد در فضا را فراهم می کند. توجه به فضای سبز، هم از دیدگاه تامین نیازهای زیست محیطی شهرنشینان و هم از نظر تامین فضاهای فراغتی و بستر ارتباط و تعامل اجتماعی آن، جایگاهی درخور اهمیت دارد. از این لحاظ، تلاش این پژوهش، دستیابی به طرح معماری و کاربردی است تا بیان دارد که چگونه سرزندگی اجتماعی به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در الفبای شکل گیری معماری می تواند به تدوین اصول طراحی باغ های گیاه شناسی امروز، کمک نماید. همچنین، فضاهای پرورش و نمایش گل و گیاه در کالبدی سازمان یافته که امکان ارتباط چهره به چهره انسانی در درون جامعه را فراهم آورند تا در نهایت، موجب سرزندگی اجتماعی گردند و نیازهای جامعه را در این مورد تا حد ممکن، مرتفع سازند و در حفظ و تقویت هویت شهری کنونی و آینده کلانشهر شیراز در جهت ارتقاء سرزندگی شهری، موثر واقع گردند. جهت تعیین حجم نمونه، روش نمونه گیری در دسترس، استفاده شده است که در طول یک هفته، 175 نفر مورد پرسش قرار گرفتند. همچنین جهت تعیین روایی، صوری محتوایی و جهت تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ، استفاده شده و ضریب حاصل، 0.886 است که در سطح بالایی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، اطلاعات به نرم افزار « »، انتقال یافت و با استفاده از جداول فراوانی و شاخص هایی نظیر حداقل، حداکثر، میانگین و انحراف معیار به توصیف داده ها پرداخته شد. نتایج نشان می دهند که آنچه در شکل گیری سرزندگی اجتماعی باغ های گیاه شناسی، نقش ایفا می کنند، ناشی از 3 مولفه اصلی با عناوین «هویت و سازگاری (انعطاف پذیری)»، «دسترسی و پیاده روی»، «کشش، جاذبه و تنوع فضا» به همراه متغیرهای فرعی هر یک از آنها می باشند. همچنین، میانگین نمره پاسخگویان، 74/0 بیش از حد متوسط یعنی 3 می باشد که با توجه به میزان T به دست آمده (55/29=T) با درجه آزادی 174 در سطح 95%، معنی دار می باشد. بنابراین، میزان اهمیت تاثیر مولفه های شکل دهنده و ارتقاء دهنده سرزندگی اجتماعی فضا بر حضور و استفاده شهروندان از باغ گیاه شناسی ارم به طور معنی داری بیش از حد متوسط است.
بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل محیطی بر افزایش فعالیت دختران و پسران نوجوان در فضاهای شهری مطالعه موردی: خیابان آزادی کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
17 - 27
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا بر فعالیت گروه سنی نوجوان، به عنوان یکی از گروه های از قلم افتاده در مطالعات شهری کشورمان، در فضاهای شهری مورد علاقه شان تمرکز شود. زیرا این گروه سنی از یک سو به صورت بالقوه بخش بسیار مهمی از استفاده کنندگان از فضاهای شهری به حساب می آیند و از سوی دیگر برای رشد به عنوان فردی با هویت جمعی، نیازمند حضور در فضاهای شهری، تجربه تنوعی از نقش های اجتماعی و محک زدن توانایی های خود در این بستر هستند. در همین راستا خیابان آزادی، مرکز محله رجایی شهر کرج به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده و نظرات 250 نفر از نوجوانان 12 تا 19 ساله درباره میزان فعالیت و سطح رضایت آنها از کیفیت های محیطی در این خیابان، از طریق پرسشنامه بررسی شده است. داده ها نیز به صورت توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل و رگرسیون چندمتغیره) تحلیل شده اند. نتایج این بررسی حاکی از مراجعه 85درصد از نوجوانان به صورت هفتگی یا روزانه به خیابان بوده که غالباً در ساعات عصر، همراه با دوستانشان و به منظور تماشای مغازه ها، نشستن در پارک و تماشای مردم صورت می گیرد. بیشترین تا کمترین سطح رضایت نوجوانان از مؤلفه های کیفیت محیطی خیابان نیز به ترتیب مربوط به امنیت، دسترسی، جذابیت، راحتی و آسایش است که به جز جذابیت، در رابطه با رضایت از سایر مؤلفه ها، بین دختران و پسران تفاوت معنی داری به دست آمده است. نتایج مدل رگرسیونی نیز نمایانگر قابلیت پیش بینی 43درصد از فعالیت پسران و 75درصد از فعالیت دختران به وسیله مؤلفه های کیفیت محیطی بوده که برای پسران، جذابیت و راحتی خیابان و برای دختران، جذابیت، امنیت، راحتی و آسایش خیابان از اهمیت و تأثیرگذاری قابل توجهی برخوردارند.
شناسایی و تحلیل انگیزه های گردشگران جنگ در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
17 - 33
حوزههای تخصصی:
گردشگری جنگ به عنوان گونه ای جدید از بازار پرتنوع گردشگری است. برای جذب آن ها به مقصد موردنظر باید نیازها و انگیزه های گردشگران را برآورده نمود. به منظور دستیابی به این امر در ابتدا نیاز است که مطالعات امکان سنجی به منظور شناسایی این انگیزه ها در مقاصد گردشگری انجام و سپس به دنبال حصول این شناخت؛ سعی در برآوردن آن ها نمود. ضرورت این امر در گونه های جدید و خاص گردشگری به مانند گردشگری جنگ، اهمیتی دوچندان دارد. پژوهش کاربردی حاضر نیز که آمیخته ای از هر دو روش کمی و کیفی بوده، به منظور دستیابی به این هدف یعنی شناسایی انگیزه های گردشگران جنگ و برآوردن آن ها در استان کردستان، با روش توصیفی-پیمایشی انجام گرفته است. در بخش کیفی با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با گردشگران، جهت شناسایی انگیزه هایشان و سپس تحلیل این مصاحبه ها با تکنیک تئوری بنیادی و در بخش کمی نیز، با توزیع پرسشنامه ای به صورت تصادفی در میان 400 نفر از گردشگرانی که به روش کوکران از حجم جامعه 360 هزارنفری بازدیدکنندگان مقاصد گردشگری جنگ استان کردستان، انتخاب شدند، اطلاعات گردآوری و مورد آزمون قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه ها با بهره گیری از مدل سازی ساختاری در نرم افزار لیزرل، نشان داد که مهم ترین انگیزه های گردشگران، در قالب 41 مفهوم، 10 مقوله؛ شامل: انگیزه های یادگیری، نشر و یادآوری، جاذبه ها، کنجکاوی، نوستالژی و بزرگداشت، خودشکوفایی، ملی گرایانه، ایدئولوژی و عقیده، مذهبی، کسب آرامش و لذت و درنهایت دو مقوله و بعد اصلی انگیزه های کششی و فشاری که در بخش کیفی شناسایی و دسته بندی گردیدند؛ دارای ارتباط و اثر معنی داری با عوامل و سازه مرتبط با خود بوده و در این میان، انگیزه های ملی گرایانه در بخش انگیزه های فشاری با بار عاملی 14/1 و مقدار t محاسبه شده برابر 47/6 و انگیزه های مربوط به بازدید از جاذبه ها در بخش انگیزه های کششی با مقدار بار عاملی برابر 06/1 و مقدار t برابر 18/8، بیشترین تأثیر را در هدایت و ایجاد تقاضای گردشگران به مقاصد گردشگری جنگ استان کردستان، دارا هستند.
بررسی و نقش نشانه های شهری با تأکید بر شناسایی هویت فضا (مطالعه موردی: بلوار شهید چمران شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم نشانه ها در شهر، به عنوان یکی از دغدغه های نظریه پردازان شهری تبدیل شده است. هر شهر برای اینکه در ذهن ساکنان و یا بازدیدکنندگان خود تصویر واضح و خوانایی پدید آورد نیازمند وجود نشانه شهری است. شهرها تنها نقطه های بی تحرک روی نقشه ها نیستند، بلکه آنچه که یک شهر را پویا و جذاب ساخته و سبب ایجاد رضایت در بین شهروندان می شود، تاریخ، فرهنگ غنی، زیبایی و کیفیت بصری فضای شهری است که نمود ویژه آن در المان و نشانه های شهری به وضوح قابل رؤیت است. در ساختار هر شهر، نشانه شناسی برای تحلیل هویت شهر بسیار قابل توجه می باشد. هدف از این پژوهش تعیین میزان اهمیت نشانه های شهری بر شناسایی هویت فضا و خوانایی در یک شهر و ارائه راهکارهایی لازم جهت تقویت و جانمایی دقیق نشانه های شهری در بلوار چمران شهر شیراز می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و میدانی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و با روش های آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که نشانه های شهری از مهم ترین عناصر یاری رسان در امر خوانش شهر و از عناصر مهم هویت بخشی در جامعه است. بیشترین تأثیر را ضریب همبستگی شهروندان با فضای شهری مربوط به جنبه های کارکردی و کمترین تأثیر را مواجهه و خوانش دارد، بنابراین با استفاده از نماد و نشانه ها می توان به تقویت خوانایی و هویت بلوار چمران شیراز کمک خواهد نمود.
ارزیابی و اولویت بندی چالش های مسکن مهر در ارتباط با خانوارهای کم درآمد در ایران، نمونه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
41 - 56
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از نیازهای اساسی بشر بوده و همواره دولت ها در جهت تأمین آن سیاست هایی را تدوین کرده اند. تجربیات جهانی در بررسی نتایج سیاست های اتخاذشده در بازار مسکن اکثراً در سه حوزه کلی زیر بوده است: حوزه اول دخالت دولت در بازار مسکن به عنوان برنامه ریز و سیاست گذار، حوزه دوم اتخاذ سیاست زمین صفر و واگذاری حق بهره برداری از زمین به متقاضیان مسکن و حوزه سوم سیاست های تخصیص وام ساخت به متقاضیان مسکن. بر اساس تبصره 6 قانون بودجه سال 1386 و بر اساس سیاست های کلان دولت در بخش مسکن، در جهت احداث مساکن مهر در ارومیه اقداماتی شده است، ولی هنوز چالش هایی، موفقیت و به هدف رسیدن آن را تحت الشعاع قرار داده و آن را با مشکلاتی مواجه ساخته است. هدف این تحقیق بررسی چالش های موجود در 4 سایت مسکن مهر ارومیه بر اساس مدل Topsis می باشد. در این تحقیق جهت تعیین شاخص های موردنظر از جامعه آماری که شامل 30 نفر از نخبگان استان آذربایجان غربی می شود مصاحبه به عمل آمده و پس از بررسی نظرات ارائه شده، 10 شاخص اصلی و عمده برای هر چهار محدوده (گلمان، طرزیلو، ایثار و گلشهر) به دست آمده است. همچنین ضریب اهمیت شاخص ها نیز از پرسشنامه های نخبگان استخراج گردیده و در نهایت به اولویت بندی محدوده ها ازلحاظ چالش های موجود بر اساس مدل Topsis پرداخته شده است. در اولویت دوم محدوده طرزیلو و اولویت سوم محدوده گلشهر و در نهایت محدوده گلمان می باشد که بر اساس داده های کسب شده دارای بیشترین چالش میان چهار محدوده می باشد.
تاثیر پیچیدگی برند مکان، برتبلیغات دهان به دهان با توجه به نقش تعدیل گری ساکنان و گردشگران داخلی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ایجاد برند برای یک مکان/شهر، جایگاه مکان به عنوان محلی برای اقامت، کسب و کار و یا مقصد گردشگری تقویت می شود. هدف مطالعه بررسی تاثیر همزمان برندسازی مکان بر ساکنان و گردشگران داخلی است. این پژوهش کاربردی و توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه ساکنان در مناطق چهارگانه و کلیه گردشگران داخلی ورودی به شهرستان کرمان در ایام عید نوروز 1396 می باشد. ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ با توجه به روش مقایسه ای پژوهش ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪ نامعلوم معادل 384 به دست آمد که 500 پرسشنامه توزیع گردید و تعداد 460 پرسشنامه برگشت داده شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید گردید، که معادل 76/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای 24SPSS و23 AMOS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که، پیچیدگی برند مکان با واسطه رضایت فقط بر تبلیغات دهان به دهان گردشگران تاثیرگذار می باشد. علاوه براین، پیچیدگی برند مکان با واسطه هویت یابی در گردشگران بیش از ساکنان منجر به تبلیغات دهان به دهان می شود.
تحلیل اثرات رشد پراکنده رویی شهری بر سرمایه اجتماعی مطالعه موردی: شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
رشد پراکنده شهرها علاوه بر تأثیرات منفی زیست محیطی و اقتصادی دارای هزینه های اجتماعی زیاد هستند، این هزینه ها با جابجایی و فاصله گرفتن محله های شهری از مرکز شهر و شکل گیری حومه های شهری روزبه روز بیشتر می شود. هدف اول این مطالعه تحلیل و تأثیر پراکنده رویی شهری بر سرمایه اجتماعی محلات شهر مراغه می باشد. هدف دوم مقایسه نتایج رگرسیون چند متغیره با رگرسیون وزنی جغرافیایی می باشد. مطالعه حاضر متشکل از سه مرحله شامل: بررسی پراکنده رویی شهری، بررسی سرمایه اجتماعی محلات و درنهایت سنجش میزان تأثیرگذاری شاخص های پراکنده رویی بر میزان سرمایه اجتماعی محلات شهر می باشد. تعداد شاخص های پراکنده رویی شهری 6 مورد و تعداد شاخص های سرمایه اجتماعی در 5 عامل اصلی و 39 زیر شاخص بوده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده که از روش های پیمایشی و اسنادی نیز استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات شاخص های پراکنده رویی از طریق مطالعه طرح جامع، تفضیلی شهر که از طریق نرم افزار ArcGIS استخراج شده است. جمع آوری اطلاعات سرمایه اجتماعی از طریق پرسشنامه به تعداد 383 انجام شده است. برای تحلیل داده ها از رگرسیون چند متغیره و رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج رگرسیون چند متغیره در مقایسه با رگرسیون وزنی جغرافیایی با توجه به ماهیت داده های فضایی از اعتبار کمتری برخوردار است.
تحلیلی فضایی بر سلسله مراتب شهری با تکیه بر شکل گیری سیستم پلکانی نظام شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
473 - 490
حوزههای تخصصی:
سیستم پلکانی در شهرها موضوعی جدید است که در آن، شهرها به گروه هایی با شکاف جمعیتی تقسیم می شوند و نظمی درونی را در سلسله مراتب شهری نشان می دهند. آنچه تاکنون بررسی نشده است چگونگی قرارگیری شهرهای هم گروه در بستر جغرافیایی است؛ از این رو در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، با استفاده از سرشماری سال 1395 در سطح استان های ایران به بررسی این مقوله و ویژگی های مناطق مختلف پرداخته شده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، از مدل های میانگین نزدیک ترین همسایه، تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای و بیضی انحراف معیار استفاده شد. در پایان از آزمون اسپیرمن برای کشف روابط میان متغیرهای مورد مطالعه، از نرم افزار SPSS برای انجام آزمون های آماری و از GIS برای تهیه نقشه های مورد نیاز استفاده شد. پژوهش حاضر به دنبال توصیف وضعیت شهرها از نظر سلسله مراتب نیست، بلکه هدف اصلی آن بررسی سیستم پلکانی در سطوح ملی و منطقه ای و کنکاش در موضوعات وابسته به آن است. نتایج نشان می دهد در ایران نظام پلکانی در هر دو سطح ملی و منطقه ای وجود دارد که البته در این میان تفاوت هایی در ویژگی ها، به ویژه در تعداد گروه های شهری دیده می شود. از سوی دیگر شهرهای هم گروه در این سیستم جز در برخی موارد استثنایی که توزیع خوشه ای دارند، با توزیع پراکنده همراه هستند. از سوی دیگر، میان تعداد نقاط شهری و جمعیت شهری با تعداد گروه ها ارتباط معناداری وجود ندارد و برای شکل گیری گروه های مختلف شهری در نظام پلکانی شهرها، باید به دنبال عوامل تأثیرگذار دیگری بود.