فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v3i9.75955
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، وظایف شوراها در «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» و «قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی و انتخاب شهرداران» بر اساس مولفه های شاخص تمرکززدایی بررسی شده تا سطح تمرکززدایی در رابطه ی حاکمیت ملی و مدیریت محلی تعیین شود. رویکرد تمرکززدایی، چهار سطح برای نوع رابطه ی حاکیمت ملی و مدیریت محلی تعریف می کند: تراکم زدایی، نمایندگی دادن، خصوصی سازی و قدرت سپاری. تراکم زدایی کمترین سطح و قدرت سپاری بالاترین سطح تمرکززدایی است. مولفه های انتخاب شده برای تعیین سطح تمرکززدایی، مشتمل بر «سیاست گزاری محلی»، «مقررات گزاری و برنامه ریزی محلی»، «تفویض اختیارات محلی در اجرا» و «نظارت مستقیم بر امور محلی» است. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است که با روش توصیفی انجام شده است. به منظور تفسیر کیفی محتوایِ اصول و مواد قانونی از روش تحلیل محتوا براساس فرایندهای طبقه بندی نظام مند و کدگزاری استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد در قانون اساسی به شاخص تمرکززدایی در دو سطح ملی و محلی تاکید شده و هر چهار مولفه (سیاست گزاری محلی، مقررات گزاری و برنامه ریزی محلی، تفویض اختیارات محلی در اجرا و نظارت مستقیم بر امور محلی) مورد توجه قانون گزار بوده است. بنابراین رویکرد قانون اساسی به تمرکززدایی در سطح «قدرت سپاری» است. در مقابل، در قانون شوراها، وظایف قانونی به دو مولفه ی مقررات گزاری و برنامه ریزی محلی و نظارت مستقیم بر امور محلی محدود شده است. این محدودیت، سطح تمرکززدایی در ساختار موجود رابطه ی حاکمیت ملی و محلی را به «نمایندگی دادن» کاسته است. بنابراین، رویکرد مورد حمایت و مدنظر قانون گزار در زمان تدوین قانون اساسی، توجه به مکان پایگی و مردم پایگی حاکمیت بوده و رابطه ی میان حاکمیت ملی و محلی در قانون اساسی از نوع «قدرت سپاری» و در گِرو تشکیل و توسعه شوراها و مدیریت های محلی تعریف شده است. در زمان تدوین قانون شوراها، با عدول از رویکرد قدرت سپاری به مدیریت محلی، رویه ی اجرایی به سوی نمایندگی دادن و تراکم زدایی سوق پیدا کرده است.
ارزیابی قابلیت و ظرفیت های گردشگری میراث های زمین شناختی در محوطه های ژئوتوریستی (نمونه موردی: ژئومورفوسایت های نمونه استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم و ژئوتوریسم، رویکردی مسئولانه، حفاظتی و علمی درباره ارزیابی پتانسیل پدیده های منحصر به فرد زمین یا ژئومورفوسایت ها است که به منظور پایداری در توسعه اقتصادی- اجتماعی جامعه بومی و حفاظت از میراث زمین شناختی ترسیم شده است. این حوزه مطالعاتی با ترکیب نمودن مواریث فرهنگی، تاریخی و اکولوژی پتانسیل های بالایی را در راستای گردشگری پایدار عرضه می کند که امروزه این دانش با گسترش مطالعات خود، مشتقات متعددی از قبیل ژئودایورسیتی (تنوع)، ژئوکانسرویشن (حفاظت )، ژئواینترپرتیشن (تفسیر) و... را در این شاخه از علوم زمین پدیدار ساخته است. هدف نوشتار حاضر ارتقای علمی، توسعه ناحیه ای و حفاظت از میراث های ژئومورفیک در منطقه موردمطالعه به ویژه در سطح استان هرمزگان می باشد. در این پژوهش از نظر روش شناسی تلاش شده به کمک تلفیقی از مدل ها و نیز تحلیل تشابهات و تفاوت های مدل های ارزیابی، به همراه پیمایش های میدانی در دو مرحله از منطقه انجام شود. بدین صورت که با طرح روشی مبتنی بر معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار(با امتیاز 0- 10) متناسب با رفتارشناسی ژئوسیستم های منتخب استان یعنی سواحل بالاآمده بندر جاسک، اشکال قارچی شکل فرایندهای بادی، تالاب های جزر و مدی و گل فشان های ساحلی، قابلیت های این سایت ها در مقام مقایسه اولویت ها مبتنی بر سه موضوع کلان 1- ابعاد علمی- مکمل و ژئومورفولوژی؛ 2- زیرساخت ها و خدمات گردشگری و 3- حفاظت میراث زمین و رفتار مخاطره شناسی؛ مورد ارزیابی قرار دهد. یافته های حاصل از ارزیابی های میدانی و دفتری از مجموع 200 امتیاز به ترتیب اشکال قارچی شکل با کسب 108 امتیاز، سواحل بالاآمده 108 امتیاز، تالاب های جزر و مدی 102 امتیاز، و گل فشان ها با کسب 79 امتیاز ارزش گذاری و ارزیابی جامع 20 معیار موجود شدند. نتایج نهایی نشان داد که به ترتیب اولویت و نمره دهی، ژئومورفوسایت های سواحل بالاآمده و اشکال قارچی شکل بادی به دلیل دسترسی مطلوب تر، مقاومت بیشتر، هزینه زیرساختی کمتر و آموزش بهتر دانش زمین در رتبه اول و گل فشان ها و تالاب های جزر و مدی به دلیل شکنندگی و مخاطرات بیشتر و دسترسی نامطلوب در رتبه دوم قرار می گیرند که لازم است در مقام سرمایه گذاری اولویت ها و برنامه ریزی جامع موردتوجه قرار گیرد.
تحلیل تغییرات مکانی-زمانی لندفرم ها و کاربری اراضی در بیابان زایی دشت یزد-اردکان با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل اطلاعات مکانی و زمانی لندفرم ها و کاربری اراضی با استفاده از داده های چند زمانه از جمله مباحثی است که در مطالعات بیابان زایی و تحلیل روند تغییرات آن حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با استفاده از تکنولوژی سنجش ازدور، به شناسایی و تحلیل تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژی و کاربری اراضی در بخشی از دشت یزد-اردکان پرداخته است. بدین منظور از تصاویر سنجنده های TM و OLI ماهواره Landsat مربوط به سال های 1987 و 2016، در بازه زمانی 30 ساله استفاده شد. ابتدا تصحیحات لازم بر روی تصاویر انجام گردید و سپس بر اساس نقشه های توپوگرافی، ژئومورفولوژی و تصاویر گوگل ارث، لندفرم های ژئومورفولوژی و طبقات کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه تعریف و نمونه های آموزشی انتخاب گردید. سپس تصاویر با الگوریتم حداکثر احتمال طبقه بندی و نقشه لندفرم ها و کاربری اراضی تهیه شد. دقت تصاویر طبقه بندی نیز با ضریب کاپا و دقت کلی محاسبه شد. درنهایت به منظور شناخت وضعیت تغییرات لندفرم ها از روش آشکارسازی تغییرات "پس از طبقه بندی" استفاده شد. نتایج نشان داد که لندفرم های موجود بروی دشت سر پوشیده به جز تپه های ماسه ای مواج دارای روند نزولی تا سال 2016 بودند و این در حالی است که مناطق شهری و اراضی زراعی و باغات و جنگل های دست کاشت که بروی دشت سر پوشیده بودند، طبق تغییرات کاربری اراضی دارای روند صعودی بوده اند؛ و به طورکلی این نتایج نمایانگر آن است که در محدوده مورد مطالعه در طی 30 سال، نه تنها بر وسعت اراضی بیابانی افزوده نشده است، بلکه از محدوده اراضی بیابانی کاسته شده و بر دیگر کاربری ها افزوده شده است. همچنین در شرق و غرب منطقه مرز لندفرم ها تغییر کرده است.
بررسی افت سطح آب های زیرزمینی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: آبخوان دشت خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره برداری بیش از ظرفیت منابع آب های زیرزمینی منجر به پایین رفتن سطح آن ها ازیک طرف و از طرف دیگر منجر به ایجاد فرونشست زمین در بعضی مناطق ایران شده است. به دلیل دسترسی آسان و سادگی بهره برداری از منابع آب زیرزمینی، میزان برداشت از این منابع افزایش قابل ملاحظه ای یافته و متأسفانه در سال های اخیر حتی در بعضی مناطق، بهره برداری از منابع آب زیرزمینی بیشتر از امکانات تغذیه ای بوده است. معیارهای اصلی برای پهنه بندی شامل بود و نبود شکاف ها، مقدار افت سطح آب، نوع رسوبات و عمق سطح آب می باشد. در اصل چهار پهنه بندی تشخیص و نقشه برداری شد که شامل پهنه های خیلی بالا، بالا، متوسط و کم است. نقشه های تهیه شده از این منطقه نشان می دهد که گسترش پهنه های فرونشست خیلی زیاد و زیاد در منطقه فیرورق وجود دارد. در نقشه های مشاهده شده به ترتیب 10 درصد و 29 درصد پهنه های خیلی بالا و پهنه های بالا وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده طی 12 سال گذشته دشت فیرورق حدود 04/5 متر افت سطح آب داشته اند که به طور متوسط سالیانه افت سطح آب در دشت فیرورق حدود 42 سانتی متر بوده است. این افت سطح آب باعث فرونشست زمین در این دشت شده است.
ایرانِ پُرهمسایه و سیاست خارجیِ چندهمسایگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونه گون و ناهمانند. گونه گونیِ همسایگی دربرگیرنده ی گوناگونیِ ویژگی های جغرافیایی، منزلت های استراتژیک، وابستگی های سیاسی، دغدغه های امنیتی، و خصلت های ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرنده ی خصلت های فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند است که همسایگانِ پانزده گانه ی ایران را، به حوزه های بسیارناهمگون، تبدیل کرده است. درپیش گرفتنِ یک سیاست خارجی چندگانه گرا و برگشتن از یک سیاست خارجیِ تک چهره، پیش انگاشته ی نوشتارِ پیشِ رو است. هدفِ بنیادین نوشتار، افزون بر توصیفِ وضعیت سیاست خارجی ایران، تجویزِ تغییر در ماهیت و عملکرد سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب اسلامی است. برای برآوردنِ منظور نوشتار، نگارنده با برساختنِ سه مقوله ی کشورِ میانه گاهی، کشور راهرویی، کشور پیوندی کوشش کرده است تا نشان دهد که کشور چندمنطقه ای/ فرامنطقه ای ایران، نمی تواند از یک منطق و رفتار در سیاست خارجی، بهره گیری نماید؛ به ویژه آن که، سیاست خارجی انقلابیِ ایرانِ پساانقلاب، برچسبِ تک راستایی خورده است. در نوشتار، از یک بسته ی مفهومی برساخته، بهره گیری شد تا نشان داده شود که تجویزِ نگارنده برای ترکِ سیاست خارجی تک چهره و درپیش گرفتنِ سیاست خارجی چندچهره، مستدلّ است. بن مایه ی روش شناختی نوشتار، تجویز است؛ بنابراین، ماهیت پژوهش، هنجاری است. یافته ی تجویزیِ نوشتار، توصیه به ترکِ تکْ راستایی در سیاست خارجی انقلابی و درپیشْ گرفتنِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستایی است. نقطه ی آغازِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستا، درافکندنِ سیاست خارجی چندهمسایگی است.
منطقه گرایی جدید و الگوی امنیت سازی ترامپ در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
172 - 143
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی جدید در سند امنیت ملی دونالد ترامپ طراحی شده است. محور اصلی منطقه گرایی جدید امنیت سازی براساس الگوهای «منازعه نیابتی» شکل گرفته است. مفهوم «موازنه فراساحلی» محور اصلی سیاست امنیتی دونالد ترامپ در محیط منطقه ای است. در سند امنیت ملی دونالد ترامپ، خاورمیانه عربی و آسیای جنوب غربی در مقایسه با سایر حوزه های منطقه ای همانند نیمکره غربی، آسیای شرقی و اروپا از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. دونالد ترامپ همچنین توانسته است که زمینه برای افزایش همکاری های راهبردی امریکا با روسیه و چین را امکانپذیر سازد. در چنین فرایندی میزان همکاری های اقتصادی و راهبردی ایالات متحده با قدرت های بزرگ براساس الگوهای رقابتی و معادله قدرت هماهنگ می شود. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه گرایی جدید امریکا براساس چه نشانه هایی شکل گرفته و چه پیامد امنیتی در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل بجا می گذارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه-گرایی جدید امریکا در آسیا جنوب غربی و خاورمیانه عربی مبتنی بر موازنه فراساحلی بوده و این امر به گونه ای اجتناب ناپذیر منجر به تداوم منازعات نامتقارن و نیابتی در محیط امنیتی خاورمیانه خواهد شد.» در تنظیم این مقاله از رهیافت ساختار و هویت «باری بوزان» استفاده می شود. دونالد ترامپ تلاش دارد تا منطقه گرایی جدید را براساس مؤلفه های ساختاری سازماندهی کند. در چنین فرایندی زمینه برای افزایش همکاری های اقتصادی و راهبردی بین امریکا، روسیه و چین ایجاد می شود. محور اصلی تعارض امنیتی دونالد ترامپ را موضوعات و بازیگران منطقه ای و فروملی تشکیل می دهد.
بررسی تطبیقی کاربرد شیوه های تصمیم گیری چندشاخصه در سنجش سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
29 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی کاربرد شیوه های تصمیم گیری چندشاخصه TOPSIS، SAW و تاکسونومی در سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های استان همدان انجام شد. بدین منظور، 53 متغیر در قالب هشت شاخص جمعیتی، زیربنایی، آموزشی، بهداشتی- درمانی، ارتباطی، خدماتی، اداری – سیاسی، و اقتصادی- تولیدی تعریف و وزن آنها با بهره گیری از روش های آنتروپی و AHP تعیین شد. برای مقایسه نتایج، از ضریب پراکندگی، میانگین درصد تغییرات و مجموع شدت تغییرات استفاده شد. بر اساس نتایج ضریب پراکندگی، شیوه تاکسونومی روش بهینه برای رتبه بندی است. مقایسه میانگین درصد تغییرات شیوه ها نشان داد که شیوه های SAW و تاکسونومی درصد تغییرات کمتری نسبت به شیوه TOPSIS دارند و روش مجموع شدت تغییرات نیز نشان داد که شیوه SAW در مقایسه با دو روش دیگر دارای کمترین شدت تغییرات است. در مجموع، سنجش سطح توسعه با استفاده از شیوه های SAW و تاکسونومی منطقی تر و به واقعیت نزدیک تر است.
اثرات اقتصادی و اجتماعی طرح هدفمندسازی یارانه ها از دیدگاه روستاییان شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
125 - 148
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی آثار اقتصادی و اجتماعی یارانه مصرفی با بهره گیری از رهیافت کمی در جامعه خانواده های روستایی شهرستان زنجان انجام شد. نمونه گیری به روش خوشه ای صورت گرفت و حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران معادل 270 نفر برآورد شد. ابزار تحقیق پرسشنامه بود، که روایی آن توسط پنل متخصصان و پایایی آن در یک مطالعه پایلوت بررسی شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که ابعاد تبیین کننده و معنی دار اثرات اقتصادی یارانه، به ترتیب اهمیت، عبارت اند از بهبود درآمد و قدرت خرید، توسعه فعالیت های کشاورزی، و افزایش هزینه ها. نتایج در خصوص اثرات اجتماعی یارانه ها نشان داد که پنج بعد با اولویت احساس امنیت روانی و اجتماعی دارای سهم سازنده و معنی دار هستند. بر اساس نتایج، پیشنهادهایی ارائه شد مبنی بر آنکه پرداخت یارانه مصرفی به صورت هدفمند به خانوارهای آسیب پذیر انجام شود و همچنین، به منظور هدایت مصرف و فرهنگ سازی، برگزاری دوره های آموزشی حضوری و رسانه ای در دستور کار قرار گیرد.
تحلیل اثر ارتباطات یکپارچه بازاریابی و فناوری اطلاعات پیشرفته بر ارزش ویژه برند گردشگری سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری سلامت و توریسم درمانی یکی از حوزه هایی است که می تواند نقشی به سزا در جهت توسعه گردشگری ایفا نماید. با توجه به هزینه پایین درمان در ایران نسبت به کشورهای دیگر و وجود تعداد زیاد متخصص مجرب و مختلف پزشکی در کشور در صورت برنامه ریزی و بازاریابی دقیق می توان گردشگران سلامت زیادی را به کشور جذب کرد. در این پژوهش به بررسی اثر ارتباطات یکپارچه بازاریابی و فناوری اطلاعات پیشرفته بر ارزش ویژه برند(تصویر برند، کیفیت درک شده برند و وفاداری به برند) در گردشگری سلامت پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق در زمره ی تحقیقات توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش، گردشگران بیمارستان مهر تهران می باشد. تحلیل های آماری نیز با استفاده از نرم افزار اس، پی اس، اس و آموس انجام و در آزمون تحلیل مسیر فرضیه ها نیز از روش رگرسیونی استفاده شده است. یافته ها پژوهش حاکی از آن است ارتباطات بازاریابی یکپارچه بر تصویر برند و کیفیت درک شده اثرگذار می باشد و فناوری اطلاعات پیشرفته بر تصویر برند، کیفیت درک شده برند و وفاداری به برند تاثیر مثبت و معناداری دارد. تصویر برند شهر، کیفیت درک شده از خدمات و وفاداری به برند، سبب ارتقای ارزش ویژه برند شهر می شود که خود در جذب گردشگر سلامت تاثیر بسزایی دارد.
اولویت بندی معیارهای مدیریت عملکرد سازمانی برای صنعت هتلداری براساس رویکرد تلفیقی دلفی فازی و برنامه ریزی ترجیحی فازی لگاریتمی(مورد مطالعه: هتل های چهار ستاره استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
41 - 60
حوزههای تخصصی:
هر سازمانی ماموریت و هدفهایی دارد که برای دست یابی به آنها تاسیس شده است و وظایفی را بر عهده دارد تا رسیدن به اهداف را تضمین نماید. یکی از این وظایف اینست که عملکرد سازمان را در راستای اهداف و استراتژیهای آن قرار دهند. برای این منظور مدل مدیریت عملکردی که شامل معیارها و مولفه های متناسب با شرایط سازمان باشد، مورد نیاز است. البته مدلهای مختلف و متنوعی برای مدیریت عملکرد سازمانی از سوی اندیشمندان این حوزه ارائه گردیده است، که سازمانها باید متناسب با ماموریت، ساختار و نوع سازمان خود، از آن استفاده کنند، لذا هتلها نیز از این قاعده مستثنا نبوده و باید به دنبال مدلی با معیارهای مناسب ویژگیهای خاص خود باشند. با توجه به این موضوع در پژوهش حاضر ابتدا با بررسی مقالات، پژوهشها، کتب و منابع گوناگون، معیارهایی برای مدیریت عملکرد سازمانی در صنعت هتلداری در سه دسته بندی کلی پیشرانها، ابعاد و نتایج عملکرد، استخراج شدند. سپس این معیارها در اختیار خبرگان قرار گرفت و از طریق روش دلفی فازی و طی 4 مرحله، 35 معیار تایید و نهایی شد. در ادامه جهت الویت بندی معیارها از رویکرد برنامه ریزی ترجیحات فازی لگاریتمی استفاده و همه معیارها وزندهی و الویتبندی شدند.
بررسی اثر خصوصیات خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه ها با کاربرد روش AHP-FUZZY SAW (مطالعه موردی: مخروط افکنه های مشرف به ارتفاعات حلقه دره و جارو، منطقه اشتهارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
195 - 212
حوزههای تخصصی:
رخداد بیابان زایی با حذف پوشش گیاهی، منجر به ایجاد آثار نامطلوبی از قبیل فرسایش و تخریب اراضی و نیز تشدید سیلاب ها شده و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی را به دنبال دارد. به منظور بررسی اثر خصوصیات خاک شناسی بر پتانسیل بیابان زایی مخروط افکنه-های مشرف به ارتفاعات حلقه دره و جارو (منطقه اشتهارد، استان البرز)، نخست اقدام به تهیه ی نقشه ی طبقات شیب، کاربری اراضی و زمین شناسی کاربردی با هدف ایجاد واحدهای همگن و تعیین خصوصیات خاک شد، به طوری که از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشه ها با لایه شبکه ای ایجاد شده به وسیله برنامه جانبی ET GeoWizards در نرم افزار ArcGIS 10.3، نقشه ی واحدهای کاری حاصل شد. در این تحقیق سه شاخص حساسیت پذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری خاک در نظر گرفته شد که در نهایت هر یک به صورت نقشه ای طبقه بندی شده، ارایه گردیدند. در این تحقیق، نمونه برداری خاک با هدف ایجاد نقشه های شوری (159 نمونه) و نفوذپذیری (174 نمونه) در منطقه تحقیق به انجام رسید. سپس اقدام به محاسبه وزن معیارها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) شد. در این تحقیق از روش FUZZY SAW به منظور تعیین پتانسیل و اولویت بندی گزینه ها استفاده شد، به طوری که پس از تعریف اعداد فازی مثلثی مربوط به عبارات زبانی در دو طیف چهار و هفت گانه، اقدام به محاسبه شاخص ارجحیت گزینه ها گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، دامنه تغییرات مقادیر ارجحیت گزینه ها مبتنی بر روش AHP-FUZZY SAW برای عبارت های زبانی چهار و هفت گانه به ترتیب از 254/0 تا 889/0 و 236/0 تا 903/0 متغیر است. نتایج تحقیق مبتنی بر طیف چهارگانه نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابان زایی کم و 82/25 درصد (67/1477 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است. نتایج تحقیق مبتنی بر طیف هفت گانه نیز نشان داد که 18/74 درصد (77/4245 هکتار) از منطقه دارای پتانسیل بیابان زایی کم، 78/9 درصد (53/559 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی زیاد و 04/16 درصد (14/918 هکتار) دارای پتانسیل بیابان زایی خیلی زیاد است.
ارزیابی و اولویت بندی اثر آلودگی های محیط زیست در مراکز جمعیتی(مطالعه موردی: کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
235 - 250
حوزههای تخصصی:
بروزبحران های زیست محیطی همواره از دغدغه های جهانی بوده است. این نگرانی زمانی دوچندان می شود که این نوع بحران ها مراکز جمعیتی بزرگ نظیر کلانشهرها را تحت تاثیر قرار دهند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و اولویت بندی پیامد بحران آلودگی خاک، آب و هوا اعم از ریزگردها و آلاینده های شیمیایی و همچنین آلودگی های صوتی، نوری و بصری بر کلانشهر اصفهان است. لذا با استفاده از اطلاعات مربوط به سال های 95-96 و با کاربرد مدلهای فرآیند سلسله مراتبی و ویلیام- فاین به بررسی اثر آلودگی های زیست محیطی بر کلان شهری اصفهان پرداخته شده است. نتایج پژوهش مشخص می کند که بحران های زیست محیطی، ریزگرد، آلودگی هوا، آلودگی بصری، آلودگی آب غیرشرب، آلودگی خاک، آلودگی صوتی و آلودگی نوری به ترتیب با وزن 282/0، 258/0، 135/0، 105/0، 084/0، 073/0 و 063/0 بیشترین تاثیر را بر محیط زیست کلان شهر اصفهان دارند. نتایج استفاده از روش ساده فرایند سلسله مراتبی نشان داد که آلودگی نوری، آلودگی بصری و آلودگی خاک به ترتیب دارای اولویت 1 تا 3 هستند که ضمن تفاوت با روش ترکیبی مورد استفاده در این تحقیق، از نظر کارشناسی نتیجه غیرقابل اعتمادی است.
تحولات اخیر جهان عرب، موازنه قوا و گروه بندی های منطقه ای جدید در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
128 - 142
حوزههای تخصصی:
پایان جنگ سرد و وقوع حوادثی نظیرواقعه 11 سپتامبر 2001 و خیزش های اخیر جهان عرب موجب تشدید رقابت میان قدرتهای منطقهای خاورمیانه نظیر ایران، عربستان سعودی و ترکیه بهعنوان بازیگران مستقل در چهارچوب استراتژی اتحاد و ائتلاف با قدرتهای منطقهای گردیده است. این پژوهش بهدنبال بررسی تأثیر خیزش های اخیر جهان عرب بر موازنه قوا میان قدرتهای منطقهای خاورمیانه با استفاده از مفاهیم و مفروضات نظریه واقع گرایی نوکلاسیک (تهاجمی و تدافعی) و روش توصیفی-تحلیلی و همچنین روش تحلیل محتوا می باشد. یافته های این پژوهش نشان میدهد که خیزش های اخیر جهان عرب موجب تشدید رقابت میان قدرتهای منطقهای خاورمیانه در شکل فرقهگرایی یا تقابل جریانات شیعه-سنی گردیده است. در یکسو محور شیعی ایران، عراق، سوریه و حزبالله لبنان با پوشش حمایتی روسیه و در سوی دیگر محور سنی عربستان سعودی، امارات، قطر و ترکیه با پوشش حمایتی آمریکا قرار دارند. البته با برکناری محمد مرسی از قدرت و به حاشیه رانده شدن جریان اخوانالمسلمین در مصر، شاهد شکاف در محور سنی و جدا شدن ترکیه و قطر از این محور و نزدیک شدن مواضع ترکیه به ایران و روسیه میباشیم. توافقات میان ایران، روسیه و ترکیه در اجلاس آستانه و تهران را می توان در این راستا تحلیل نمود.
تحلیل تاثیرات متقابل صنعت بیمه و گردشگری در ایران با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
74 - 87
حوزههای تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری درگرو رشد هم زمان خدمات متنوع قابل ارائه است. در این میان خدماتی که موجب اطمینان و آسودگی خاطر گردشگران نسبت به رویدادهای حین سفر می شود، افزایش رضایت آن ها و به تبع آن افزایش تقاضا در این بخش را در پی خواهد داشت. تهدیدهای مادی و معنوی پیش روی گردشگران در حین سفر، ارائه پیشنهاد های بیمه ای متناسب با نیاز آن ها و شرایط مقصد را نیازمند توجه ساخته است. بنابراین طراحی و پیاده سازی خدمات مطلوب بیمه گردشگری متناسب با نیازهای گردشگران در این صنعت مسئلهٔ موردتوجه این پژوهش است. هدف، شناخت مؤلفه های متقابل صنعت بیمه و گردشگری و بررسی شدت ارتباط میان آن ها است تا توان تصمیم گیرندگان را در توسعه خدمات حوزه گردشگری افزایش دهد. به این منظور با شناسایی متغیرهای مؤثر بر توسعه خدمات بیمه گردشگری در بخش عرضه و تقاضا، پیمایشی میان خبرگان صنعت بیمه و گردشگری که دارای حداقل 5 سال سابقه بودند، انجام گردید تا اهمیت هر یک از متغیرها در ارتباط با یکدیگر شناسایی شوند. به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی 250 نفر انتخاب شدند. با استفاده از روش مدل سازی ساختاری و پس از برازش مدل نهایی، نتایج به دست آمده نشان داد که مهم ترین شاخص های مؤثر در بخش تقاضا تسهیلات حمل ونقل، و ساختار و تشکیلات سازمان های فعال در حوزه گردشگری است. همچنین در بخش عرضه خدمات بیمه ای آموزش های کاربردی به فعالان حوزه گردشگری مهم ترین شاخص شناسایی گردید.
توسعه صنعت گردشگری از طریق برندسازی صنایع دستی (مورد مطالعه: صنایع دستی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
226 - 240
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف توسعه گردشگری اصفهان از طریق برندسازی برای برای صنایع دستی اصفهان از طریق مدل PCDL انجام گرفته است. پژوهش از نوع پژوهشهای آمیخته (کیفی و کمی) می باشد که در مراحل مختلف تحقیق از روشهای کیفی و کمیِ دلفی فازی، کارت امتیازی متوازن و توصیفی پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی است. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان صنایع دستی و در بخش کمی مشتریان صنایع دستی بود. نمونه گیری بخش کیفی قضاوتی هدفمند و در بخش کمی به روش تصادفی انجام شد. نتایج مرحله اول شناسایی دو عامل کیفیت و قیمت به عنوان ویژگی های تعیین کننده خرید صنایع دستی و تعیین صنایع قلمزنی، فرش، ملیله دوزی و خاتم سازی، بعنوان صنایع دستی برجسته اصفهان در مقایسه با رقبای دیگر بود. در مرحله دوم نشان و لوگوی مناسب شناسایی گردید. در مراحل بعد مشخص شد معیارهای مشتری و فرآیندهای داخلی در سطح مطلوب و معیارهای رشد و مالی در سطح نامطلوب بوده و در نهایت راهبرهای ارتقا برند ارایه شد.
ارزیابی کمی مورفوتکتونیک فعال در دامنه های توده باتولیت الوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نئوتکتونیک نقش بسیار مهمی در تکامل مورفولوژیکی هر حوضه زهکشی دارد. هسته اصلی ژئومورفولوژی تکتونیکی، مطالعه فراوانی فرآیندهای تکتونیکی است که تمایل به تغییر توپوگرافی و فرآیندهای سطحی دارند. دره های توده باتولیت الوند همدان با جهت شمال غرب- جنوب شرقی در جنوب، جنوب شرق و غرب شهر همدان، به شدت متأثر از فرایند های ژئومورفولوژیکی، تکتونیکی و عوامل مختلف فرسایشی است. اطلاعات در مورد تاریخ زمین ساختی هر منطقه را می توان با کمک شاخص های کمی مختلف مورفوتکتونیک بازیابی کرد. از طریق بررسی شاخص های مورفوتکتونیک می توان میزان ناپایداری دره ها را ارزیابی کرد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های مورفوتکتونیک در دامنه های شمال شرقی و جنوب غربی توده الوند همدان با توجه به ارتفاع متفاوت سینوزیته جبهه کوهستان است. وضعیت فعالیت تکتونیکی دامنه های توده الوند، به کمک نقشه های توپوگرافی 50000/1، تصاویر ماهواره ای، بازدیدهای میدانی و نرم افزار در 28 زیرحوضه مجزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ترکیبی شاخص های انتگرال هیپسومتریک، سینوزیته رودخانه، تقارن توپوگرافی دره، نسبت پهنای دره به کف دره، تقارن توپوگرافی عرضی، سینوزیته پیشانی کوهستان و گرادیان طولی رودخانه در شاخص IAT، توده الوند همدان را محیطی ناپایدار ازنظر تکتونیکی معرفی می نماید. شاخص IAT، به ترتیب 50 و 5/37% از زیرحوضه های دامنه شمال شرقی و جنوب غربی را فاقد فعالیت تکتونیکی ارزیابی کرده است که حاکی از فعال تر بودن تکتونیک دامنه جنوب غربی نسبت به دامنه شمال شرقی است. درمجموع نتایج فعالیت زمین ساخت حاکی از حاکمیت بیشتر عوامل فرسایشی در دامنه جنوب غربی نسبت به شمال شرقی است. ارتفاع جبهه کوهستان دامنه های شمال شرقی 200 متر بیشتر از دامنه های جنوب غربی است؛ با توجه به تراکم بیشتر گسل ها در دامنه های جنوبی الوند می توان گفت که ارتفاع پایین تر سینوزیته کوهستان، شرایط مناسب تری را برای انعکاس مورفوتکتونیک منطقه مهیا کرده است.
ارزشیابی اثرات اجرای سیاست اسکان مجدد در نواحی روستایی مبتنی بر رهیافت معیشت پایدار (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان آوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابه جایی به معنای "عمل مکان گزینی جدید" یکی از سیاست های اجرایی است که برای بازسازی پس از وقوع بلایای طبیعی یا انسانی اتخاذ می گردد. این بلایا به هنگام وقوع؛ معیشت جامعه آسیب دیده را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. در این پژوهش سعی شده است که اثر این سیاست بر مؤلفه های معیشت پایدار در روستاهای آبدره، چنگوره و سعیدآباد از توابع بخش مرکزی، دهستان حصار ولی عصر در شهرستان آوج، مورد ارزشیابی قرار گیرد. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع زمینه یاب یا پهنا نگر (پیمایشی) بوده و بر اساس هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه خانوارهای سه روستای مذکور هستند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران مجموعاً 212 خانوار برآورد شد. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از روش های کتابخانه ای و میدانی، فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده گردید. همچنین، از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس، رگرسیون و تحلیل مسیر) و نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شده است که اجرای سیاست اسکان مجدد- در چارچوب اقدام جابجایی – تا حدودی توانسته زمینه ساز ارتقای مؤلفه های معیشت پایدار در روستاهای جابه جا شده شود. تحلیل وضعیت معیشت پایدار به تفکیک مؤلفه های آن نشان داده است که؛ سرمایه فیزیکی از وضعیت خوبی برخوردار است؛ سرمایه های طبیعی، مالی و اجتماعی دارای وضعیت متوسط هستند و سرمایه انسانی در وضعیت نامناسب قرار دارد.
تأثیر کاربری های شهری در ایجاد جزایر حرارتی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توسعه شهرنشینی، مقادیر زیادی از مساحت مناطق کشاورزی و جنگلی جای خود را به خانه ها، مناطق صنعتی و دیگر زیرساخت ها می دهند. گرم تر شدن محیط زیست شهری یکی از این آثار ناآگاهانه توسعه شهری ناپایدار است که "جزیره حرارتی شهری" نامیده می شود. در این تحقیق جزایر حرارتی شهر مشهد که یکی از مهم ترین مراکز جمعیتی و توریستی ایران به شمار می آید و در طول چند دهه اخیر رشد شهری سریعی داشته، موردمطالعه قرارگرفته است که با استفاده از داده های OLI و TIRS لندست ۸ و استفاده از الگوریتم دو پنجره بر اساس مقدار دمای سطح زمین و مقدار کسر پوشش گیاهی سطح زمین (که بر اساس شاخص پوشش گیاهی سطح زمین و پوشش گیاهی جزءبه جزء سطح زمین محاسبه می شود) نقشه طبقات حرارتی شهر مشهد محاسبه شد. نتایج نشان داد، بین شاخص پوشش گیاهی و دمای سطحی زمین ارتباطی وجود دارد که به ما کمک می کند دمای سطحی را پیش بینی کنیم. با استفاده از شاخص پوشش گیاهی و الگوریتم پنجره مجزا مشخص شد، منطقه 6 بیشترین دما و کمترین فضای سبز و منطقه 12 کمترین دما و بیشترین فضای سبز را داراست.
تحلیل فراوانی رودبادهای مرتبط با رخداد طوفان های حوضه آبریز ارمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل فراوانی رودبادهای مرتبط با رخداد طوفان های حوضه آبریز ارمند با بهره گیری از رویکرد محیطی به گردشی پرداخته شده است. در این راستا، از پایگاه داده بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک چهارمحال و بختیاری استفاده شده است، طی سال های 1352-1383 (طی 11315 روز) روی یاخته هایی به ابعاد 14*14 کیلومتر، به روش کریجینگ میانیابی و ترسیم شد و فراگیرترین بارش های منطقه بر اساس شاخص پایه صدک 99 ام، برای تحلیل گزینش شد. فراوانی رودبادها و موقعیت آنها در محدوده وسیعی از صفر تا 120 درجه شرقی و صفر تا 80 درجه شمالی در 2 تراز 250 و 300 هکتوپاسکال طی 4 دیده بانی همدید در ساعت های 00:00، 06:00، 12:00 و 18:00 گرینویچ بررسی گردید. نتایج نشان می دهد که رودبادها از نظر زمانی در تراز 250 هکتوپاسکال در ساعت 06:00 فراوانی بالایی را نشان می دهد؛ در تراز 300 هکتوپاسکال عمدتاً در ساعت 18:00 بر روی منطقه مطالعاتی نمودی آشکار دارند. درعین حال، میانگین سرعت رودبادها روی نقشه ها در این ساعت ها که از یک سو منطبق بر رخداد بیشینه فراوانی رودبادها و از دیگر سو مقارن با وقوع بیشینه سرعت رودبادها در پهنه مطالعاتی است؛ بیانگر قرارگیری ربع چهارم هسته رودباد (که باافزایش تاوایی مثبت و همچنین واگرایی سطوح فوقانی و همگرایی سطوح پایین جو همراه است) بر روی حوضه آبریز ارمند است. به طورکلی، کشیدگی رودباد در تراز 300 هکتوپاسکال در اغلب موارد در ساعت 18:00 نشان از ضخامت لایه ناپایدار دارد که می تواند بارش های حدی و فراگیر را در حوضه آبریز ارمند ایجاد نماید.
بررسی تأثیر فرهنگ عشیره ای - طایفه ای بر رفتارانتخاباتی (مطالعه موردی روستائیان حوزه انتخابیه دنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار انتخاباتی به بررسی شیوه رفتار احزاب و نامزدهای انتخاباتی و نیز رای دهندگان و نحوه تعامل میان آنها در خلال انتخابات می پردازد. رفتار انتخاباتی یکی از شاخصه های مهم ارزیابی میزان حاکم بودن فرهنگ دموکراتیک در کشورها محسوب می شود. در ایران رفتار انتخاباتی افراد در حوزه های جغرافیایی مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت هم بین شهر و روستا و هم بین مناطق دارای فرهنگ طایفه ای با مناطق دارای فرهنگ غیرطایفه ای وجود دارد. سؤال محوری پژوهش حاضر این است که فرهنگ عشیره ای و طایفه ای چه تأثیری بر رفتار انتخاباتی روستائیان حوزه انتخابیه دنا دارد؟ طبق فرضیات تحقیق «بین فرهنگ عشیره ای- طایفه ای و رفتار انتخاباتی روستائیان رابطه معناداری وجود دارد». همچنین «بین نخبگان طایفه ای و رفتار انتخاباتی روستائیان رابطه معناداری وجود دارد». روش تحقیق در این پژوهش به شیوه پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را روستائیان شهرستان دنا تشکیل می دهند. روش جمع آوری داده ها به صورت نمونه گیری اتفاقی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 250 نفر بود که با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین فرهنگ طایفه ای – عشیره ای، نخبگان قومی-طایفه ای و رفتار انتخاباتی رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که تغییر در فرهنگ طایفه ای–عشیره ای و نخبگان قومی و عشیره ای در رفتار انتخاباتی روستاییان شهرستان دنا تغییر ایجاد می کند یعنی با افزایش در شاخص فرهنگ طایفه ای – عشیره ای و نخبگان قومی، شاخص رفتار انتخاباتی روستاییان شهرستان دنا کاهش می یابد. لذا می توان روستاهای شهرستان دنا را همانند «شهرهای طایفه ای» در نظر گرفت و مدعی شد که دیدگاه نخبگان قومی و عشیره ای می تواند پیش بینی کننده مناسبی برای رفتار انتخاباتی در آنها باشد.