فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
127 - 140
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی پوشش گیاهی یکی از مسائل حیاتی محیط زیست است که باعث خسارت مالی و جانی می شود. این پدیده زیانبار حیات موجودات زنده را به خطر انداخته و خود از عوامل موثر بر گرمایش جهانی است. تشخیص سریع جهت کنترل چنین پدیده ای لازم است. هدف این پژوهش بررسی روند نقاط فعال آتش سوزی ِ و ارتباط آن با متغیرهای اقلیمی توسط داده های دورسنجی در استان مازندران است. تا ضمن بررسی کارایی داده های سنجش از دور بتوان در کنترل و پایش دقیق مکانی و زمانی این پدیده مخرب اقدامات عملی انجام داد. از داده های هواشناسی با مقیاس روزانه، نمایه درجه حرارت روشنایی (BRIGHT_T31) و توان تابشی آتش (FRP) سنجنده MODIS در بازه سال های 2001 تا 2022 استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین رخدادهای آتش سوزی پوشش گیاهی، در شرق مازندران و در طبقات ارتفاعی 500-0 متر و کمترین فراوانی مربوط به طبقات ارتفاعی 5600-2500 متر بوده است. بیشینه رخدادهای آتش سوزی پوشش گیاهی در ماه های گرم و خشکِ سال شامل ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در نوار شرقی مازندران رخ داده است. برای بررسی نقطه تغییر روند نقاط آتش سوزی پوشش گیاهی از آزمون همگنی پتیت استفاده شد که نتایج این آزمون، نقطه تغییر روند را به صورت صعودی در ماه ژوئیه سال 2011 برای نمایه BRIGHT_T31 در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد. از ضریب همبستگی ناپارامتری اسپیرمن به منظور بررسی همبستگی بین پارامترهای اقلیمی و تعداد آتش سوزی ها استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد که میان پارامترهای اقلیمی در مقیاس روزانه (دما، بارش، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی) با نمایه های FRP و BRIGHT_T31 رابطه معنی داری در سطح اعتماد 90 درصد وجود دارد، به طوری که دما با ضریب همبستگی ۷۲/۰ مؤثرترین مؤلفه هواشناسی بر آتش سوزی جنگل بوده است. در نتیجه رخدادهای آتش سوزی به شدت با شرایط آب و هوایی مرتبط هستند که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اشتعال و انتشار آتش تأثیر می گذارد.
The Limits of Security Exceptions in the World Trade Organisation System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
140 - 161
حوزههای تخصصی:
For years, World Trade Organization (WTO) Members avoided invoking the security exception, leaving unresolved tensions between its self-judging nature and the compulsory jurisdiction of WTO panels. However, in 2017 and 2018, several panels were established after respondents justified measures as essential for national security. The rise in economic sanctions has heightened the importance of WTO security exceptions, which permit otherwise WTO-inconsistent measures like discriminatory tariffs. The broad scope of the national security exception in Article XXI of the GATT poses challenges due to potential abuse. Through a detailed analysis of the legal framework and standards of proof, this article explores the limits of this exception and proposes reforms to balance national security and free trade. It finds that while necessary, the exception's misuse of protectionism threatens global trade stability. The study calls for more explicit guidelines, transparency, and robust dispute resolution to prevent abuse
تخمین فعالیت گسل سوران در خاور ایرانشهر با بررسی های مورفوتکتونیکی و لرزه زمین ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
منطقه سوران به لحاظ زمینساختی، در زون زمیندرز سیستان واقع گردیده و گسلهای آن، به عنوان بخشی از گسلهای فعال منطقه در جنوب خاوری ایران می باشد. گسل سوران واقع در جنوب باختری گسل سراوان، یک گسل احتمالی و همراستا با آن می باشد که در محدوده مرزی استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. شاخصهای ریخت زمینساختی نظیر: شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی، شاخص BS، انتگرال فرازنما و آبراهه های جوان، نشان از فعالیت نوزمین ساختی بالای منطقه دارند. گسل های اصلی منطقه شامل گسل های فعال کواترنری و گسل های غیر کواترنری است که اکثراً از نوع فرعی و غیر فعال می باشند. گسل های قدیمی موجود در منطقه که در بعضی نقاط به گسل های فعال کواترنری مرتبط شوند نیز احتمال فعالیت دارند. با توجه به نمودار گل سرخی رسم شده، روند غالب گسل ها و شکستگی های کواترنر و غیرکواترنر منطقه در راستای 100N می باشد. با توجه به نقشه هم شدت شکستگی رسم شده در GIS و با نظر به این که در مناطقی که طول گسل و شدت شکستگی در حوالی آن بیشتر باشد، مقدار فعالیت مجدد روی آن افزایش می یابد، مکان هایی که احتمال فعالیت مجدد گسل ها وجود دارد شناسایی شدند. با توجه به فرمول لرزه خیزی به دست آمده از داده های لرزه ای منطقه و میزانb-value بالا، پوسته قادر به تحمل تجمع تنش بوده لذا تنش با فاصله زمانی زیاد ولی با قدرت بیشتری از گسل های منطقه تخلیه می شود. محاسبه شتاب ثقل های وارده ناشی از گسل های فعال کواترنری به این منطقه نشان می دهد گسل سوران به طول تقریبی 52 کیلومتر، در صورت فعالیت با حداقل 40 درصد از طول خود در فاصله 3.5 کیلومتری از مرکز محدوده، بیشترین شتاب افقی را به شهر سوران وارد خواهد کرد.
پیش نگری تغییرات مقدار بارش فرین با دوره بازگشت های مختلف در ایران بر اساس رویکرد همادی ده مدل CMIP6 در آینده نزدیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
214 - 246
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تغییرات مقدار بارش فرین با دوره بازگشت های مختلف در دوره 2050-2026 با ترکیب وزنی 10 مدل CMIP6 در سناریوهای مختلف مطالعه شد. طبق رتبه بندی مکانی و زمانی ظرفیت های شبیه سازی تاریخی 10 مدل CMIP6 در ایران، وزن های مربوط به هر یک از مدل ها به دست آمد. سپس با استفاده از روش وزن دهی مبتنی بر رتبه، پیش نگری مقدار بارش فرین در منطقه موردمطالعه انجام شد. در ادامه بارش های فرین در بهترین توزیع آﻣﺎری ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺮ داده ﻫﺎ برای هر یک از ایستگاه ها که در 84 درصد ایستگاه ها توزیع log-Pearson type3 با آزمون کای اسکوئر انتخاب گردید. در دوره تاریخی (1990-2014) و آینده در هر سه سناریو و دوره بازگشت های مختلف محاسبه شد. مقایسه پیش نگری بارش های فرین با دوره تاریخی نشان داد که درصد تغییرات مقدار بارش فرین پیش نگری شده در سناریو SSP2-4.5، نسبت به دو سناریو دیگر بیشتر است. همچنین به سمت دوره بازگشت های طولانی تر درصد افزایش مقدار بارش پیش نگری شده افزایش و منطقه رخداد آن نیز گسترش می یابد. بیشترین افزایش مقدار بارش فرین پیش نگری شده (بیشتر از 25 درصد) در سناریو خوش بینانه در ایستگاه های گرگان، بابلسر، بجنورد، اراک، اصفهان و زاهدان، در سناریو میانه در ایستگاه های گرگان، سنندج، همدان، اراک، کاشان، اصفهان، شیراز، فسا، میناب، بوشهر، بندرعباس، بندرلنگه، ابوموسی و در سناریو بدبینانه در ایستگاه های بجنورد، بیرجند، اراک، کاشان و سمنان مشاهده شد. افزایش مقدار بارش فرین بیش از 25 درصد در ایستگاه اراک در هر سه سناریو (حدود 70 درصد در سناریوهای SSP1-2.6 و SSP2-4.5، حدود 50 درصد در سناریوی SSP5-8.5 در دوره بازگشت 200 ساله) مشاهده شد.
ارزیابی آسیب پذیری طبیعی منطقه حفاظت شده جنگلی هلن در استان چهارمحال و بختیاری به مخاطرات محیطی چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
74 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی آسیب پذیری منطقه حفاظت شده جنگلی هلن نسبت به مخاطرات محیطی چندگانه بود. برای این منظور، در مرحله نخست، آماربرداری میدانی در قالب قطعات نمونه سیستماتیک تصادفی انجام و نقشه درجه حساسیت رویشگاه های جنگلی منطقه بر اساس تغییرات درصد تاج پوشش تهیه و استاندارد شد. در مرحله بعد، نقشه های استانداردشده پنج مخاطره محیطی شامل خشکسالی، تبخیر و تعرق، آتش سوزی، سیلاب و زمین لغزش با تجزیه وتحلیل داده های اقلیمی شامل مقادیر بارندگی و تبخیر و تعرق ماهانه و نتایج مطالعات پیشین تهیه شدند. با اجرای روش دلفی و تجزیه وتحلیل نظرات 5 نفر از متخصصان امر حفاظت از رویشگاه های جنگلی، وزن نسبی مخاطرات محیطی محاسبه شد. در مرحله آخر، نقشه های استاندارد شده حساسیت و مخاطرات محیطی در وزن نسبی محاسبه شده ضرب شدند و ضمن تلفیق نقشه های وزن دار بی مقیاس مخاطرات محیطی و حساسیت رویشگاه های جنگلی، نقشه طبقه بندی میزان آسیب پذیری در سه طبقه کم، متوسط و زیاد تهیه شد. نتایج مقادیر وزن نسبی محاسبه شده برای هر یک از مخاطرات محیطی نشان داد که خشکسالی بیشترین وزن نسبی (95/0) را در بین تمام مخاطرات موردبررسی دارد و پس ازآن آتش سوزی (با وزن نسبی 9/0) دومین رتبه را به خود اختصاص داد. تلفیق نقشه های وزن دار درجه حساسیت رویشگاه ها و مخاطرات محیطی نشان داد که میزان آسیب پذیری منطقه حفاظت شده جنگلی هلن از 25/1 تا 38/3 متغیر بود. تفاوت در درجه حساسیت رویشگاه ها و شدت وقوع مخاطرات در بخش های مختلف منطقه سبب ایجاد ناهمگنی و تمرکز سطوح بالای آسیب پذیری در برخی از بخش های منطقه موردمطالعه شده است. طبقه بندی نقشه تغییرات سطح آسیب پذیری در سه طبقه با درجه آسیب پذیری کم، متوسط و زیاد نشان داد که به ترتیب 8/6701، 3/10806 و 4/11664 هکتار از وسعت رویشگاه جنگلی منطقه حفاظت شده هلن در طبقات با درجه آسیب پذیری کم (23 درصد)، متوسط (37 درصد) و زیاد (51 درصد) قرار دارد. این تحقیق با فراهم آوردن نقشه دقیق مکانی از الگوی مکانی آسیب پذیری در سطح منطقه حفاظت شده هلن اطلاعات حیاتی برای توسعه برنامه ریزی های حفاظتی و اولویت بندی اقدامات مدیریتی برای جلوگیری یا کاهش صدمات ناشی از مخاطرات محیطی چندگانه را برای این منطقه فراهم نموده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی در جوامع روستایی (مطالعه موردی: شهرستان لنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۵)
81 - 102
حوزههای تخصصی:
مشارکت از شاخص های مهم توسعه پایدار روستایی و مشارکت سیاسی به عنوان معیاری در توسعه سیاسی جوامع است. نواحی روستایی با درصد چشمگیری از جمعیت می تواند زمینه ساز تحقق این مهم در سطح ملی باشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی روستاییان شهرستان لنجان ارزیابی و تحلیل شده است. پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است. برای جمع آوری اطلاعات از دو شیوه کتابخانه ای (فیش برداری) و میدانی (تکمیل پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شده است. بر این اساس، پرسشنامه با تعداد 250 نفر از روستاییان با بیش از 18 سال در نواحی روستایی شهرستان که شرایط شرکت در انتخابات را داشتند، به روش تصادفی ساده و شیوه مصاحبه ای تکمیل شد. روایی صوری پرسشنامه از دیدگاه متخصصان و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ 78/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های مناسب آمار توصیفی (میانگین، درصد، نمودار) و استنباطی (تی تک نمونه ای)، مدل تحلیل عاملی و نرم افزارهای SPSS ، Excel و GIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که وضعیت مشارکت به طور کلی با میانگین 51/3 بیشتر از حد متوسط است. در بین مؤلفه های مختلف مشارکت سیاسی نیز مؤلفه «رأی دادن» با میانگین 13/4 در بیشترین سطح قرار دارد. نتایج حاصل از کاربرد مدل تحلیل عاملی نشان داد که به ترتیب عوامل آگاهی سیاسی، رسانه، عامل اجتماعی و عملکرد دولتمردان مهم ترین عوامل است. در مجموع، مؤلفه های سیزده گانه 91/65% از واریانس کل را برآورد می کند. همچنین، نتایجِ همبستگی بین شرکت در انتخابات (رأی دادن) با ویژگی فردی (جنسیت، سن، تأهل و تحصیلات) نشان از عدم رابطه معنادار بین متغیرها را دارد.
Understanding the Security Environment of the Islamic Republic of Iran based on a Systemic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
370 - 399
حوزههای تخصصی:
Understanding the "security environment" is one of the main pillars of countries' security strategy. Unless a country's "security environment" is defined, any security planing will be useless. The "security environment" is usually assessed in terms of threats to that environment, but Shiping Tang in his famous article entitled "systemic Theory of the Security Environment ", offers a new approach to defining the 'security environment'. According to it, the "security environment" is considered as a "system" that is formed by several factors. In this study, while introducing the main parts of Tang’s theory, it examines five indicators "permeability of geographical barriers", "power of State", "behave with self-restraint", "robust constraint behalf international structure (structural constraints)" and "dominance of defense" that he presents about the good security environment of a country, is discussed and while examining the above five indicators, it is concluded that the "security environment" of the Islamic Republic of Iran is good (or desirable) and the likelihood of war is low. The purpose of this study is to apply a system-oriented theory in order to understand the security environment of the Islamic Republic of Iran in order to manage the threats posed by that environment by understanding the "security environment". The necessity of research also stems from the use of a system-oriented approach that has received less attention, because the theoretical effort of researchers has been focused on using the traditional threat-identifying approach in order to understand the security environment of the Islamic Republic of Iran.
Geopolitical Feasibility of the Second Wave of Arab Revolutions in Saudi Arabia and the United Arab Emirates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
67 - 92
حوزههای تخصصی:
This paper is going to assess the feasibility of the second wave of Arab revolutions in Saudi Arabia and the United Arab Emirates. A decade after the beginning of the Arab revolutions, the question of the possibility of another wave of revolutions, especially in the Arabian Peninsula, is a serious question. Another question is what changes will take place in the geopolitics of the region in the event of the second wave of the Arab revolutions in the countries of the Arabian Peninsula? These questions are difficult to answer, but it is clear that the countries of the peninsula cannot be categorized as one. Transition in the global geopolitical structure, internal variables affecting the geopolitics of these countries, their different positions for world powers, the high volume of trade between the two countries with economic poles, the position of non-indigenous forces in these countries on the one hand and the intervention of foreign forces in the region and trans-regional power shifts on the other hand are all variables that determine the possibility or impossibility of revolution in these countries. Given these variables, the hypothetical answer is that revolution is unlikely in some Arabian Peninsula countries, but possible in others, including Saudi Arabia. In order to test the hypothetical answer, in this article we examine the variables that encourage and deter the revolution in Saudi Arabia and the UAE and evaluate the impact of each of them on geopolitical changes.
تغییرات زمانی-مکانی آتش سوزی نواحی رویشی ایران مبتنی بر برونداد سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
41 - 60
حوزههای تخصصی:
افزایش فعالیت آتش سوزی در بسیاری از عرصه های رویشی ایران در دهه های اخیر نگرانی ها را در مورد پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت ناشی از آن افزایش داده است. آتش سوزی جنگل ها و مراتع بر کمیت، کیفیت و سلامت اکوسیستم های طبیعی تاثیر خواهد داشت. گام اول در مهار و پیش گیری از آتش سوزی جنگل ها پایش دقیق آن است. لذا این پژوهش با هدف برآورد مساحت گستره های آتش سوزی و شناسایی تغییرات زمانی-مکانی این رخدادها در نواحی رویشی ایران انجام شده است. برای دستیابی به این هدف از داده های سنجنده MODIS ماهواره TERRA شامل محصولات آتش سوزی فعال (MOD14A1) و مناطق سوخته شده (MCD64A1) در یک دوره 20 ساله (2020-2001) استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشینه گستره آتش سوزی در نواحی رویشی ایران مربوط به ماه ژوئیه می باشد که حدود 4100 هکتار از اراضی ایران را در بر می گیرد. در این ماه بخش وسیعی از جنگل های کشور بخصوص در قسمت های شمال غربی در ناحیه رویشی ارسباران دارای رخداد آتش سوزی می باشد. در مقابل، کمینه مقدار گستره های آتش سوزی در نواحی رویشی ایران مربوط به ماه آوریل می باشد که به صورت دو پهنه محدود در شمال غرب و غرب کشور مشاهده شد. به جهت زمانی بیشینه رخدادهای آتش سوزی جنگل در ماه های گرم و خشک سال شامل ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در نوار غربی کشور در رویشگاه زاگرس رخ داده است. همبستگی خطی بین مناطق سوخته شده و مناطق دارای آتش سوزی فعال در ایران نشان داد که یک ارتباط معنی دار بین این دو محصول ماهواره ای وجود دارد. این ارتباط نشان می دهد مناطق سوخته شده در نواحی رویشی ایران جز کانون های فعال آتش سوزی جنگل هستند.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
منابع متقابل نگرانی ایران و عربستان سعودی؛ چرایی و چگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
273 - 298
حوزههای تخصصی:
روابط دو کشور ایران و عربستان سعودی همواره دچار تنش و نوسان بوده و چند مورد قطع روابط دیپلماتیک را تجربه کرده است. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده می شود به همین منظور از منابع کتابخانه ای، مقالات و پایان نامه ها کمک گرفته شده و برای تبیین آن از روش رئالیسم تهاجمی استفاده شده است. سؤال اصلی این مقاله: دلایل نگرانی بین دو کشور ایران و عربستان سعودی از یکدیگر چیست؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال مورد آزمون قرار می گیرد این است که تضادهای هویتی، سیاسی_ امنیتی و رقابت منطقه ای از منابع متقابل نگرانی دو طرف است که آنها را به سوی پیشبرد سیاست خارجی تهاجمی، رقابتی و در مواردی خصومت گرا سوق داده است و عامل اصلی این تنش ها، تضادهای داخلی و رقابت منطقه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد ایران و عربستان به خاطر ترس مداوم از فعالیت های مخرب یکدیگر و همچنین کاهش نفوذ و قدرت طرف مقابل در خاورمیانه، از تضادهای بین خود جهت پیشبرد سیاست خارجی استفاده می کنند که این عامل ایجاد تنش و نگرانی بین دو کشور است
برآورد تغییرات زمانی و مکانی شاخص های سیل و جریان کمینه مستخرج از منحنی تداوم جریان (FDC) در رودخانه های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۲۶-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
در بررسی تغییرات پاسخ هیدرولوژیکی ناشی از تغییر اقلیم می توان از شاخص های مستخرج از منحنی تداوم جریان استفاده نمود. هدف از این تحقیق مشخص کردن شاخص های سیل و جریان کمینه با استفاده از منحنی تداوم جریان در ایستگاه های هیدرومتری استان اردبیل می باشد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50و شاخصLane در 31 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل طی دوره 1372تا 1393 ارزیابی شد. در این مطالعه 5 ایستگاه (حاج احمد کندی، ننه کران، شمس آباد، پل سلطانی و بوران) که دارای جریان های حداقل، متوسط و حداکثر هستند، برای نمایش نتایج گرافیکی انتخاب شدند. ایستگاه های مذکور از نظر دبی و مساحت بررسی شده و منحنی تداوم جریان و منحنی تداوم جریان بی بعد براساس متوسط دبی و مساحت رسم شد. هم چنین روند تغییرات زمانی شاخص های Q10،Q50، Q90، Q90/50 و شاخص Laneبا آزمون ناپارامتری من کندال محاسبه شد. براساس نتایج به دست آمده شاخص Q10(جریان سیلابی) در ایستگاه های واقع بر روی رودخانه اصلی قره سو در سطح یک درصد دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. شاخص Q50(جریان متوسط) در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار بوده است. علاوه بر این، مقدار شاخص های Q90 و Q90/50 نیز در اکثر ایستگاه ها دارای روند کاهشی معنی دار در سطح p < 0.05)) بوده اند. در خصوص شاخص Laneبه عنوان شاخص مرتبط با سیل، در ایستگاه های ارباب کندی و دوست بیگلو که تحت تاثیر احداث سد بوده اند روند کاهشی معنی دار داشته اند. در نتایج تغییرات مکانی، شاخص (Lane) بیان گر سیلاب اوج است که مقادیر بالای آن در محدوده شرق و مرکز استان بیش تر است. در مجموع مقادیر شاخص های مرتبط با جریان های سیلابی در حوزه های بالادست استان روند افزایش داشته و نیز مقادیر مرتبط با جریان متوسط و نیز شاخص مشارکت جریان پایه در اکثر ایستگاه ها روند کاهشی معنی دار داشته است.
ارزیابی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان، روستاهای بخش بلبان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
53 - 72
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی جهت رسیدن به توسعه هر چه بیشتر در سکونتگاه های روستایی تدابیر و اقدامات گوناگونی به کار گرفته شده است؛ که سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری و راهی در جهت نیل به توسعه پایدار، یک اصل کلیدی در جامعه محلی و یکی از مهم ترین عنصرهای حیاتی و انسجام بخش جامعه به حساب می آید. امروزه سرمایه اجتماعی به-ویژه در ارتباط با رفاه اجتماعی و اقتصادی می تواند نتیجه اصلی توسعه متعادل و به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق توسعه پایدار مناطق روستایی باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی در دهستان ئیلاق جنوبی تابع بخش بلبان آباد واقع در شهرستان دهگلان صورت گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت در چارچوب روش توصیفی _ تحلیلی قرار می گیرد. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت، کتابخانه ای و پیمایش میدانی جمع آوری شدند که در بخش مطالعه میدانی تمرکز اصلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه روستاهای دارای بیش از 20 خانوار دهستان ئیلاق جنوبی است. به منظور تعیین حجم نمونه ها با بهره گیری از فرمول کوکران 220 خانوار به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و همچنین رگرسیون چند متغیره در محیط نرم افزاری SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با سرمایه اجتماعی، رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد؛ و با توجه به میزان ضریب همبستگی به دست آمده، رفاه اقتصادی از همبستگی بیشتری با سرمایه اجتماعی برخوردار است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که با توجه به ضریب تعیین در رگرسیون، رفاه اجتماعی و اقتصادی بر سرمایه اجتماعی اثر مستقیم دارند. در نتیجه رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با ایجاد شبکه ای از ارتباط و هماهنگی ها با سرمایه اجتماعی، زمینه را جهت رسیدن به توسعه و به ویژه توسعه پایدار روستایی فراهم می آورند.
بررسی توزیع زمانی- مکانی و امکان پیش بینی جست باد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
209 - 228
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد انبوهی از پدیده های مخرب طبیعی هواشناسی و هیدرولوژیکی هستیم که هرساله تلفات و خسارات مالی و زیست محیطی بیشتری به زندگی بشر وارد می کنند. یکی از پدیده های جوی که می تواند بر ایمنی پرواز، حمل و نقل، سازه ها، انرژی و بسیاری دیگر از جنبه های زندگی بشری اثر مستقیم داشته باشد، جست باد است. هدف از این مطالعه، بررسی توزیع زمانی-مکانی جست باد در کشور ایران در یک بازه زمانی 15 ساله و ارزیابی یک روش تجربی تحت عنوان WPD جهت پیش بینی این پدیده با استفاده از برونداد مدل WRF است. بدین منظور داده های ثبت شده در 32 ایستگاه همدیدی بین سال های 2004 تا 2018 میلادی موردمطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد تعداد دفعات وقوع جست باد در مناطق جنوب شرق و شمال غرب کشور به مراتب بیشتر از سایر مناطق بوده است؛ درحالی که فراوانی وقوع جست بادهای همرفتی در نیمه غربی کشور بیشتر بود. به طور کلی، فراوانی وقوع جست باد در بازه موردمطالعه روندی صعودی داشته و اغلب گزارش های جست باد همرفتی مربوط به فصل بهار بوده است. در مجموع، 67 درصد جست بادها در نیمه اول سال گزارش گردیده اند و تنها 13 درصد از آن ها در فصل پاییز اتفاق افتاده اند. همچنین محتمل ترین زمان وقوع جست باد بین ساعت های 18-12 محلی بوده است. در ادامه و از میان روش های پیش بینی جست باد، رابطه مورداستفاده در سامانه پس پردازش یکپارچه مدل WRF (WPD) انتخاب و عملکرد آن در کشور ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از روش پیش گفته بر روی 885 مورد جست باد غیرهمرفتی، حاکی از عملکرد مطلوب این روش جهت پیش بینی جست باد در ایران بود.
تغییرپذیری و روند تغییرات شدت- گستره ی ترسالی و خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
129 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تغییرپذیری و روند تغییرات گستره ی شدت های ترسالی- خشکسالی در مقیاس های سالانه، فصلی و ماهانه در ایران است. برای این منظور، از شاخص ZSI ، آزمون روند من-کندال و داده های بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در گستره شدت های ترسالی – خشکسالی سالانه کشور، سه دوره مشخص: دهه 80 با گستره های تقریباً برابر ترسالی- خشکسالی، دهه 90 گستره های ترسالی و دو دهه اول قرن 21 میلادی که در شروع آن در سال آبی 2000-1999 بیش از 97 درصد کشور (70 درصد مساحت خشکسالی بسیارشدید) تحت شرایط خشکسالی بوده، بیشتر گستره های خشکسالی مشاهده می گردد. الگوی تغییرپذیری گستره های شدت ترسالی- خشکسالی در فصل زمستان و بهار تقریباً مشابه سالانه بوده، اما در فصل پاییز متفاوت از الگوی سالانه، در اواخر دوره، افزایش گستره های ترسالی بیشتر مشاهده می گردد. در این فصل در ماه نوامبر مساحت شدت های مختلف خشکسالی به ویژه (متوسط و شدید) کاهشی و در مقابل مساحت شدت های ترسالی افزایشی بوده است. اما در زمستان و بهار به خصوص ماه های ژانویه و تا حدودی مارس روند گستره های شدت ترسالی-خشکسالی برعکس بوده است. شدت شاخص نیز در برخی دوره های زمانی دارای روند بوده که افزایش شدت طبقات خشکسالی (افزایش شدت منفی شاخص) بارزتر است. در کل در هر سه مقیاس ماهانه، فصلی و سالانه، رخداد خشکسالی های ضعیف و متوسط اما متوالی زیاد، درحالی که ترسالی های بسیارشدید و شدید با توالی کم، بیشتر بوده است. افزایش گستره های خشکسالی شدید مشهودتر و شدت طبقات خشکسالی نیز کمی افزایش یافته است. افزایش شدت شاخص و گستره های ترسالی در فصل پاییز شاید گویای تغییر رژیم بارشی و در مقابل افزایش گستره های خشکسالی به خصوص خشکسالی های شدید در دو فصل اصلی بارشی ایران (زمستان و بهار) هشداری برای مدیریت منابع آب در دوره گرم سال باشد.
خلیج فارس در فرهنگ ها و دانشنامه های اوایل ترکیه نوین و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مناطق جغرافیایی در طول تاریخ با نام های متعدد ذکر گردیده است. معمولاً تا قبل از تشکیل دولت - ملت ها در منطقه خاورمیانه، نام ها به صورت طبیعی انتخاب می شدند و استفاده از آنها بدان نام نیز ادامه می یافت. اما، بعد از تشکیل دولت - ملت های مدرن در خاورمیانه و رواج ملی گرایی در این منطقه، در راستای ملت سازی در تمامی کشورهای منطقه، نام های خاص به جای نام هایی که به صورت طبیعی و در طول تاریخ ایجادشده بود، تأکید شد. این موضوع برای خلیج فارس نیز صدق می کند. بیشترین نام مورداستفاده برای خلیج فارس در متون و نقشه های تاریخی مخصوصاً غربی، خلیج فارس و یا بحر فارس بوده است. در این رابطه، علی رغم تحقیقات زیادی که در خصوص نام خلیج فارس انجام گرفته شده است، به ندرت تحقیقات مرتبط در رابطه با مدخل خلیج فارس در فرهنگ ها و دانشنامه های عثمانی انجام شده است. ازاین رو، این پژوهش در تلاش است با روش تحلیلی و توصیفی، به ترجمه و بررسی مدخل های مربوط به خلیج فارس در فرهنگ ها و دانشنامه های معتبر اواخر عثمانی و اوایل ترکیه نوین به منظور ارائه اطلاعات تاریخی در مورد خلیج فارس بپردازد. در این راستا مدخل های مرتبط با خلیج فارس در هفت نمونه از فرهنگ ها و دانشنامه های عثمانی و ترکیه نوین موردبررسی و تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مدخل خلیج فارس جایگاه ویژه در متون فوق داشته است و برای نام خلیج فارس، هر دو نام بحر فارس و بصره کورفزی یا خلیج بصره مورداستفاده قرارگرفته و ارجحیتی در استفاده از آن، حداقل در منابع بررسی شده فوق دیده نمی شود. کاربرد خلیج بصره در دوره عثمانی بیشتر به دلیل وصل امپراتوری عثمانی از طرف بصره به خلیج فارس صرفاً در دوره دولت عثمانی بوده است. ولی خلیج فارس هم قبل و هم در آن دوران و همچنین دوران بعد از عثمانی نیز همیشه مورداستفاده قرارگرفته است.
بررسی تاثیر دولت مدرن بر ابداع هویت ملی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
330 - 357
حوزههای تخصصی:
با ظهور ترک های جوان در سال ۱۹۰۸ میلادی، بحث محوری محافل روشنفکری ترک این بود که با چه ایده ای می توان امپراطوری عثمانی را حفظ کرد. در این دوره سه ایده اسلام گرایی، عثمانی گرایی و پان ترکیسم برای بقای امپراتوری مطرح شدند که با توجه به شکست های نظامی عثمانی در بالکان و کودتای جناح تندرو ترک های جوان به رهبری طلعت پاشا، انور پاشا و جمال پاشا، دو ایده اول توسط نخبگان سیاسی کنار گذاشته شدند و ایده سوم یعنی پان ترکیسم توسط آنها برگزیده شد. سوال اصلی پژوهش این است که چرا از میان سه ایده مذکور، پان ترکیسم توسط نخبگان سیاسی وقت برگزیده شد؟ شناخت ریشه های جریان پان ترکیسم به جهت ملاحظات سیاسی و امنیتی ناشی از همجواری مناطق آذری زبان ایران با کشورهای ترکیه و آذربایجان، امری ضروری در راستای حفظ و تامین منافع ملی ایران می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی می کوشیم تا استدلال نماییم که این ایده جعلی توانست با بهره گیری از نهاد دولت مدرن، دست به تحریف واقعیات تاریخی بزند و از این طریق هویتی متناسب با مرزهای کشور نوین ترکیه خلق و ابداع نماید.
سنجش میزان تأثیر ایدئولوژی نو سلفی بر افراطی گری در قاره آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
176 - 206
حوزههای تخصصی:
قاره آفریقا با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خود دارای شرایطی مناسب در راستای گسترش ایدئولوژی نوسلفی وهابی و جریان های افراطی است؛ به گونه ای که تهدیدات ناشی از گسترش آن منجر به بسط و توسعه شبکه های اسلام گرای رادیکال در این قاره شده است. در همین راستا، این نوشتار زمینه وسیع تری از جریان های مختلف عملکرد اسلامی در آفریقا و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در منطقه شکل گرفته اند را مورد شناسایی قرار داده و به تجزیه و تحلیل عوامل موثر در شکل گیری آن ها پرداخته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر ایدئولوژی نوسلفی وهابی بر جریان های افراطی در قاره آفریقا می باشد که می تواند برای برنامه ریزی و مدیریت جریان های نوسلفی به عنوان الگویی مدنظر قرار گیرد. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی و بهره گیری از تکنیک دیمتل درصدد بررسی تأثیر ایدئولوژی نوسلفی وهابی بر جریان های افراطی در قاره آفریقا است. یافته های تحقیق نشان داد متغیرهایی مانند ایدئولوژی حذف، مداخلات سازمان ملل و نهادهای بین المللی، فقر فرهنگی و ایدئولوژی مسلمانان آفریقایی، ناکارآمدی دولت، جنبش ضدآپارتاید برای مبارزه تبعیض نژادی در منطقه نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. عواملی مانند عدم فعالیت منسجم جریان بیداری اسلامی، دیدگاه منفی نسل جدید آفریقایی از استعمار غرب، ضعف ساختاری آن با سایر مناطق جهان، فقدان درآمد کافی به عنوان معلول نمایش داده شده است.
بررسی و ارزیابی نظریه های قدرت دریایی و ارائه مدل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
116 - 154
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اول قرن بیست و یکم، شاهد تغییرات و تحولات عظیمی در استراتژی دریایی کشورها، محیط ژئوپلیتیکی دریاها و نظام بین المللی هستیم. قدرت دریایی کشورها باید با این تحولات هماهنگ باشد. امروزه دیدگاه صرف نظامی از قدرت دریایی، با اهداف چندگانه و استراتژی دریایی و ملی کشورها هم خوانی ندارد. بررسی پیشینه نظریه های قدرت دریایی بیانگر آن است که این نظریه ها در قالب تشریح ماهیت قدرت دریایی، عوامل و عناصر آن و یا ارائه مدل بوده است. این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، نظریه های قدرت دریایی را از لحاظ ساختار و محتوا، ارزیابی و عوامل و عناصر قدرت دریایی را در قالب مدل نظری پیشنهاد کرده است. یافته های تحقیق و مدل نظری حاصل از آن، نشان می دهد که قدرت دریایی از 7 عامل یا مؤلفه: جغرافیایی و سرزمینی؛ ژئوپلیتیکی؛ انسانی و اجتماعی؛ اقتصادی و صنعتی؛ نظامی؛ سیاسی و نهادی (داخلی و بین المللی)؛ تکنولوژیک و فن آوری اطلاعات، شکل یافته است. هر یک از این عوامل به تعدادی نماگر یا عناصر تقسیم می گردد. عوامل 7 گانه قدرت دریایی با یکدیگر تعامل دارند و تفکیک آنان از یکدیگر سخت است؛ به عبارت دیگر قدرت دریایی محصول ترکیبی از اجزاء به هم پیوسته و خروجی عوامل 7 گانه است.
Georgia’s Foreign Policy from A Geopolitical Perspective (2008-2018); based on the Grand Chess Board Doctrine by Brzezinski(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
337 - 361
حوزههای تخصصی:
The Russo-Georgia war in 2008 interrupted Georgia’s membership in NATO and the EU. After the collapse of the USSR in 1991, Georgia was a proper destination for the western countries due to its geopolitical superiority, located between the Caspian Sea and the Black Sea. Georgia’s goal also was to obtain the conditions of the EU and NATO to achieve the membership of these two organizations as an Eastern European State. With the occurrence of war in 2008, Georgia’s Geopolitical situation changed. The research hypothesis is, by losing 20% of Georgia’s territory in that war, one of the main conditions for joining NATO and the EU which is the territorial integrity, was suspended. This research is based on the Grand Chessboard Doctrine by Brzezinski, marking the geopolitical factors of Georgia and the great powers’ interests in this territory. The main question of the article is “What are the main features of Georgia's Foreign Policy from the Geopolitical perspective from 2008 to 2018?” the hypothesis is, “Geopolitically, Georgia’s neighborhood with Russia and the August war in 2008 resulted the occupation of South Ossetia and Abkhazia by Russia, delayed the Georgia’s membership to EU and NATO and Georgia tilted toward the West since it needed to counterbalance its foreign policy with strong powers against Russia.” Therefore, despite the fact Russia tried to show the war was just an ethnic conflict, it was further than that, and Russia’s southern border security with a logical distance from NATO was the main reason for war.