پژوهش های جغرافیای اقتصادی (چشم انداز مطالعات شهری و روستایی سابق)
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره 4 پاییز 1402 شماره 13 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
درون زا ساختن واحدهای اقتصادی یکی از اهداف توسعه پایدار است که می تواند در مقابل بحران ها و تکانه های خارجی اقتصاد را باثبات نگه دارد. استفاده از ظرفیت دانش در اقتصاد و بسترسازی اقتصاد جهت تجاری سازی محصولات دانش بنیان در یک بستر رقابتی و خلاقانه به عنوان عامل مهم اثرگذار بر قدرت افزایی اقتصاد شناخته شده است و می تواند اقتصاد منطقه را به سطحی برساند که با اتکا به منابع داخلی، مخارج خود را تأمین نماید. در این پژوهش آثار اقتصاد دانش بنیان بر درون زایی اقتصاد استان های ایران طی دوره زمانی 1390-1398 و با روش حداقل مربعات اصلاح شده پانلی از طریق برنامه ایویوز مورد تجزیه وتحلیل قرار داده شده است. با استفاده از روش موریس و زیر شاخص های اقتصاد دانش بنیان شاخص ترکیبی ان محاسبه و بر اساس توان درامد مالیاتی استان ها شاخص درون زایی اقتصاد محاسبه شده است پس از انجام آزمون های کایو، لیمر و هاسمن جهت تعیین روابط بلندمدت، پانلی بودن مدل و تعیین اثرات ثابت و تصادفی بودن ضرایب، مدل برآورد شده است نتایج تحقیق نشان می دهد که با یک درصد افزایش در شاخص ترکیبی اقتصاد دانش بنیان درون زایی اقتصاد استان های ایران بهاندازه 0.44 درصد افزایش می دهد. افزایش در بهره وری نیروی کار و مخارج دولت درون زایی اقتصادی استان های ایران را افزایش می دهد هرچند افزایش نرخ تورم این روند را کاهش می دهد. همچنین مؤلفه های تشکیل دهنده اقتصاد دانش بنیان نیز نشان می دهد که با یک در صد افزایش در شاخص آموزش درون زایی اقتصادی به اندازه 0.2درصد افزایش می کند. با یک درصد افزایش شاخص اطلاعات، درون زایی اقتصادی به اندازه 0.55درصد افزایش می دهد و با یک درصد افزایش شاخص نوآوری، درون زایی اقتصادی به اندازه 0.091 درصد افزایش می یابد. بنابراین سیاست گذاران منطقه ای جهت ارتقای توان داخلی استان های مختلف کشور می بایست توجه بیشتری به مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان از جمله ارتقای مشوق های اقتصادی، توسعه مهارت های آموزشی در مدارس و توسعه مراکز مهارتی به همراه افزایش بهره وری نیروی کار و تمرکززدایی مالی در مخارج از دولت مرکزی به استان ها را در دستور کار خود قرار دهند.
گردشگری روستایی و اثرات اقتصادی آن بر جوامع میزبان(مورد مطالعه: روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رضوانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی گردشگری روستایی و اثرات اقتصادی آن بر جوامع میزبان روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رضوانشهر انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کمی و از نظر هدف، کاربردی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش ساکنین روستاهای گردشگرپذیر در شهرستان رضوانشهر تشکیل داده اند، در این راستا نمونه گیری در منطقه مورد مطالعه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله استفاده شد، به گونه ای که سه تیپ روستاهای ناحیه (جلگه ای، ساخلی و کوهپایه ای) شناسایی شدند. سپس با روش سهیمه ای تعداد روستاهای نمونه به تفکیک بخش و دهستان تعیین شد. در نهایت تعداد 380 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل ماتریس تعاملی استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، که میزان اثرات مثبت اقتصادی در چهار شاخص (درآمد، اشتغال، قیمت زمین، سرمایه گذاری) از دیدگاه جامعه میزبان زیاد بوده، و به نسبت آن میزان اثرات منفی اقتصادی از جمله: (ایجاد شکاف و اختلاف درآمدی بین ساکنان، افزایش میزان استفاده از کالاهای تحملی و لوکس، فصلی شدن درآمد خانوارهای روستایی، تقویت شغل-های کاذب، تغییر کاربری های زمین برای اهداف و فعالیت های گردشگری، سوداگری زمین، بالا رفتن قیمت زمین، بالا رفتن میزان ریسک پذیری سرمایه گذاری )، در روستاهای گردشگرپذیر زیاد می باشد. در ادامه نیز نتایج مدل ماتریس تعاملی نیز نشان داد، شاخص اشتغال با قدرت نفوذ (4) بیشترین تاثیرپذیری و شاخص قیمت زمین و سرمایه گذاری با قدرت نفوذ (2)، کمترین میزان تاثیرپذیری را از گردشگری به خود اختصاص داده اند. به عبارت دیگر، شاخص اشتغال در سطح اول همانند سنگ بنای زیربنای مدل عمل می کند، در ادامه نیز نتایج مدل ماتریس تعاملی نیز نشان داد، شاخص اشتغال با قدرت نفوذ (4) بیشترین تاثیرپذیری و شاخص قیمت زمین و سرمایه گذاری با قدرت نفوذ (2)، کمترین میزان تاثیرپذیری را از گردشگری به خود اختصاص داده اند. به عبارت دیگر، شاخص اشتغال در سطح اول همانند سنگ بنای زیربنای مدل عمل می کند،شاخص درآمد در سطح دوم، و شاخص های قیمت زمین و سرمایه گذاری در سطح سوم مدل قرار گرفته اند.
تبیین اثرات مهاجرت معکوس بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستاهای محال انزل شهرستان اورمیه سال 1400- 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت معکوس یکی از عوامل مهم تغییر دهنده فضای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی روستاها و شهرها در دوران کنونی است و باعث تغییر در وضعیت زندگی روستاهای مهاجرپذیر می گردد، چرا که در دوران کنونی و با توجه به وضعیت بحرانی شهرها از لحاظ های اقتصادی، زیستی، سلامتی و ... مردم در حال برگشت مجدد به سمت روستاها بوده و برای اینکه زندگی به دور از ترافیک و سر و صدای شهر را داشته باشند، در روستاها با خرید باغ و خانه سکونت کرده و به زندگی خویش ادامه می دهند و هم چنین سعی در تولید اقلام مصرفی خود در راستای صرفه جویی اقتصادی در معیشت خانواده هستند. هدف تبیین اثرات مستقیم و غیرمستقیم مهاجرت معکوس بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستاهای شهرستان اورمیه (محال انزل) در استان آذربایجان غربی طی سالهای 1400-1396 بود. طرح پژوهشی، توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش، 944 خانوار از شهر برگشته به روستاهای محال انزل بودند که از این تعداد، 275 خانوار با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و به پرسشنامه ها به صورت تصادفی پاسخ دادند. داده ها با پرسشنامه، محقق ساخته که با پایایی 818/0 جمع آوری و با نرم افزارهای (SPSS-V.28) و (Lisrel-V.10) تجزیه و تحلیل شدند. پرسشنامه پژوهش دارای روایی تحلیل عاملی اکتشافی (847/0) و تحلیل عاملی تاییدی، مورد قبول بود. نتایج نشان داد بین مهاجرت معکوس، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (P≤0.01). مهاجرت معکوس دارای تاثیر مستقیم و مثبت بر توسعه اقتصادی (69/0)، توسعه اجتماعی (70/0) و توسعه فرهنگی (28/0) بوده و هم چنین مهاجرت معکوس دارای تاثیر غیرمستقیم و مثبت (39/0) بر توسعه فرهنگی از طریق توسعه اجتماعی بود (P≤0.01). مسئولین امر باید با بررسی تاثیرهای مثبت مهاجرتهای معکوس به روستاها، با تدوین قوانین جدید و با حفظ کالبد روستایی باعث توسعه و درآمدزایی روستاها و روستاییان در راستای بهبود وضعیت شغلی، درآمدی و معیشتی برای همه مردم به خصوص اهالی روستاهای مهاجرپذیر شوند.
ارزیابی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان، روستاهای بخش بلبان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی جهت رسیدن به توسعه هر چه بیشتر در سکونتگاه های روستایی تدابیر و اقدامات گوناگونی به کار گرفته شده است؛ که سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری و راهی در جهت نیل به توسعه پایدار، یک اصل کلیدی در جامعه محلی و یکی از مهم ترین عنصرهای حیاتی و انسجام بخش جامعه به حساب می آید. امروزه سرمایه اجتماعی به-ویژه در ارتباط با رفاه اجتماعی و اقتصادی می تواند نتیجه اصلی توسعه متعادل و به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق توسعه پایدار مناطق روستایی باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی در دهستان ئیلاق جنوبی تابع بخش بلبان آباد واقع در شهرستان دهگلان صورت گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت در چارچوب روش توصیفی _ تحلیلی قرار می گیرد. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت، کتابخانه ای و پیمایش میدانی جمع آوری شدند که در بخش مطالعه میدانی تمرکز اصلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه روستاهای دارای بیش از 20 خانوار دهستان ئیلاق جنوبی است. به منظور تعیین حجم نمونه ها با بهره گیری از فرمول کوکران 220 خانوار به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و همچنین رگرسیون چند متغیره در محیط نرم افزاری SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با سرمایه اجتماعی، رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد؛ و با توجه به میزان ضریب همبستگی به دست آمده، رفاه اقتصادی از همبستگی بیشتری با سرمایه اجتماعی برخوردار است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که با توجه به ضریب تعیین در رگرسیون، رفاه اجتماعی و اقتصادی بر سرمایه اجتماعی اثر مستقیم دارند. در نتیجه رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با ایجاد شبکه ای از ارتباط و هماهنگی ها با سرمایه اجتماعی، زمینه را جهت رسیدن به توسعه و به ویژه توسعه پایدار روستایی فراهم می آورند.
تحلیل الزامات کارآفرینی جهت دستیابی به توسعه ی درون زای منطقه ای (موردپژوهی: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهم کنش کارآفرینی منطقه ای در کنار متغیرهای دیگری نظیر رهبری، نهادها، تناسب با ساختار بازار و موهبت منابع، می تواند یک منطقه را به سوی شکوفایی و توسعه ی درون زا سوق دهد. در این مسیر، کارآفرینی منطقه ای یکی از متغیرهای میانجی توسعه ی درون زای منطقه ای بوده و می تواند مانند یک کاتالیزور، فرآیند دستیابی به توسعه را تسهیل کند. هدف از این پژوهش نیز، بررسی و واکاوی ارتباط میان این اجزا در دستیابی به توسعه اقتصادی درون زا در سطح منطقه موردپژوهش است. از این رو پس از آن که در بخش نظری پژوهش، ذیل متغیرهای اصلی کارآفرینی منطقه ای یعنی سرمایه ی انسانی و دانش جدید، معیارها و شاخص هایی از منابع متعدد احصاء گردید، با بهره جویی از روش هایی نظیر روش PLS و معادلات ساختاری و با تکیه بر داده های آماری موجود و گردآوری شده ذیل شاخص ها در سطح موردپژوهی یعنی شهرستان های استان تهران، روابط موجود میان شاخص ها با یکدیگر، شاخص ها با متغیرها و متغیرهای مستقل و میانجی با متغیر وابسته از طریق دستیابی به مدل اندازه گیری پژوهش تحلیل شد. از آن جا که در مدل اندازه گیری پژوهش، بارهای عاملی میان هریک از متغیرها با شاخص های خود، بیش از 4/0 بوده و همچنین ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی هریک از متغیرها بیش از 7/0 است، درنتیجه پایایی مدل پژوهش قابل قبول است. همچنین، میانگین واریانس استخراجی تمامی متغیرها بزرگتر از 5/0 است، درنتیجه روایی همگرای مدل نیز در بازه قابل قبول است؛ از سوی دیگر، مقادیر موجود در قطر اصلی ماتریس فورنل و لارکر، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوطه بزرگتر است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این مدل، از روایی واگرای قابل قبولی نیز برخوردار است. مدل ساختاری پژوهش نیز، در سطح معناداری کوچکتر از 5 درصد، ضریب رگرسیونی 698/0 را میان دو متغیر کارآفرینی و توسعه درون زای منطقه ای نشان می دهد که ارتباط میان این دو متغیر و درنتیجه فرضیه پژوهش را در سطح معناداری قابل قبول اثبات می کند. در انتهای پژوهش و با اثبات نقش میانجی گر کارآفرینی در فرآیند توسعه درون زای منطقه ای، وضعیت توسعه یافتگی هریک از شهرستان های استان تهران مبتنی بر داده های پژوهش نشان داده شده است و سیاست ها و برنامه هایی در راستای ارتقای سطح توسعه یافتگی شهرستان های کمتر توسعه یافته مبتنی بر عناصر و اِلمان های کارآفرینی پیشنهاد گردید.
تحلیل رضایت مندی از مشترکان شرکت توزیع نیروی برق بم نظور تبیین الگوی مصرف براساس نوع انشعاب و محل زندگی(مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت برق یکی از صنایعی است که به طور سنتی انحصار آن در دست دولت ها بوده است و در بخش برق بسیاری از نقاط جهان همچنان این انحصار وجود دارد. از طرفی، ماهیت صنعت برق به گونه ای است که برخی بخش های آن انحصار طبیعی دارد و معرفی رقابت در این بخش ها امکان پذیر نیست و یا به بیان بهتر موجب رونق کسب و کار فعالیت های این بخش ها نمی شود. با اینحال، تبیین کیفیت و کمیت خدمات ارائه شده از سوی این صنعت و میزان رضایت مشترکین از خدمات اهمیت بسزایی در ارتقاء کیفیت خدمات دارد. مقاله حاضر با روش توصیفی-پیمایشی بدنبال تحلیل رضایت مندی از مشترکان شرکت توزیع نیروی برق بمنظور تبیین الگوی مصرف براساس نوع انشعاب و محل زندگی در شهر زنجان است. گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل مشترکین شرکت توزیع نیروی برق در شهر زنجان و حومه شهر است. با استفاده از توزیع جغرافیایی از هر منطقه شهر زنجان 1درصد از مشترکین بصورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. در نهایت برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون تک نمونه ای t و آزمون تحلیل واریانس و آزمون همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که شاخص افکارسنجی مشترکین با آزمون تک نمونه ای T با میانگین 31/3 (2/66 درصد) و ضریب t (72/44 =t) بوده، که این آمار در وضعیت مطلوب قرار دارد . از نظر منطقه شهری، بیشترین سطح رضایت از خدمات شرکت توزیع برق در منطقه اشراق با میانگین 11/3 و کمترین سطح رضایت نیز متعلق به منطقه گلشهر با میانگین 53/2 است. از نظر نوع انشعاب، بیشترین سطح رضایت از خدمات شرکت توزیع برق در مشترکین با انشعاب تجاری و خانگی با میانگین 35/3 و انشعاب کشاورزی با میانگین 38/3 ؛ و کمترین سطح رضایت نیز متعلق به مشترکین با انشعاب صنعتی با میانگین 03/3 و انشعاب عمومی با میانگین 32/3 است. در نهایت، بمنظور تقویت عملکرد شرکت توزیع برق تقویت اطلاع رسانی؛ پاسخ گویی مناسب؛ تقویت کارایی ارائه خدمات سامانه برق من؛ و ساده نویسی و مختصر و مفید نمودن فرمت الکترونیکی ضروری است