مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
شمالغرب ایران
حوزه های تخصصی:
گسل شمالی میشو با جهت شرقی ـ غربی در دامنة شمالی تودة کوهستانی میشوداغ آذربایجان (شمالغرب ایران) کشیده شده است. مطالعات انجام شده روی عملکرد این گسل و شاخه های فرعی آن نشانگر فعال بودن آنهاست. گسل مزبور واحدهای زمین شناختی و توپوگرافیکی دامنة شمالی میشو را از هم جدا نموده و از این طریق نه تنها نقش مؤثری در مکان گزینی روستاهای واقع در مسیر یا مجاورت گسل(گلجار، محبوب آباد، انامق، عیش آباد، پیربالا، ارلان، باغلار، سرخه، گزافر و زنجیره) داشته، بلکه فعالیت آن مشکلاتی را نیز برای ساکنین این روستاها فراهم آورده است. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از داده های حاصل از مطالعات میدانی و اسناد و مدارک کتابخانه ای، میزان آسیب پذیری هریک از این سکونتگاه ها از فعالیت گسل با توجه به ویژگی های زمین شناختی، ژئومرفولوژیکی، توپوگرافیکی، و نوع مصالح بکار رفته در ساختمان ها مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین خطر تهدیدکنندة روستاهای واقع در مسیر یا مجاورت گسل شمالی میشو و شاخه های فرعی آن، خطر فعالیت های احتمالی گسل و لرزش های حاصل از آن است عوامل دیگری از قبیل نامناسب بودن ساخت و سازها، مقاومت کم مصالح بکار رفته در ساختمان ها و عمر زیاد آنها، استقرار بر روی عناصر منفصل و نامقاوم، شیب زیاد و خطر سیالی شدن مواد سازندة نشستگاه روستاها و بالاخره ناپایداری دامنه های مشرف به روستاها و خطر حرکات توده ای، آسیب پذیری این روستاها را تشدید می کند. بر این اساس، توجه به عوامل ژئومرفولوژی و تأثیر پدیده های مرفوژنیک در تصمیم گیری هایی که منجر به تهیة طرح های عمران روستایی می شود، ضرورت دارد. واژگان کلیدی: جایگزینی سکونتگاه ها، آسیب پذیری از فعالیت گسل، عمران روستایی، گسل شمالی میشو، شمالغرب ایران.
پهنه بندی اقلیمی شمال غرب ایران به روش لیتین اسکی با استفاده از (GIS)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی دوره پنجم پائیز و زمستان ۱۳۸۴ و بهار و تابستان ۱۳۸۵ شماره ۶ و ۷
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش منطقه شمال غرب ایران با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و با به کارگیری توان رقومی روش طبقه بندی اقلیمی لیتین اسکی پهنه بندی شده است . جهت رسیدن به این هدف پهنه های هم ارزش شش عنصر مورد نیاز در روش لیتین اسکی به کمک نرم افزارهای Arcinfo ، Arcview و SPSS تهیه گردیده است و سپس هر عنصر اقلیمی بر اساس طبقات تعریف شده در روش مورد استفاده پهنه بندی گردیده و نهایتاً نقشه نهایی که مرکب از خصوصیات شش گانه اقلیمی می باشد، بدست آمده است . در کل منطقه 21 اقلیم متمایز حاصل شده که نشان دهنده توان روش طبقه بندی اقلیمی مورد استفاده و همین طور نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت این کار می باشد. بیشترین فراوانی متعلق به پهنه معتدل نیمه خشک با درجه بری خفیف و تمرکز بارش زمستانی و دارای یک تا سه ماه خشک و وضعیت تابش نرمال می باشد. این پهنه 26785 کیلومتر مربع از مساحت منطقه را به خود اختصاص داده است که بیش از 25 درصد مساحت کل منطقه است و بقیه مساحت متعلق به 20 پهنه دیگر می شود.
احتمال تاثیر تغییر اقلیم بر نوسانات منحنی شدت و فراوانی بارش موثر در ایستگاه های شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگی های آب و هوا و شناخت عناصر و پارامتر های اقلیمی یک منطقه، می تواند در امر برنامه ریزی و آمایش آن سرزمین نقش عمده ای ایفا نماید. بارش موثر به عنوان یکی از مهمترین عناصر اقلیمی در نواحی شمالغرب ایران با نوسانات زمانی- مکانی قابل ملاحظه، نقش عمده ای در چگونگی بهره برداری از توان های محیطی، اقتصادی، کشاورزی و غیره.. آن عهده دار می باشد. در این پژوهش جهت مقایسه دوره پایه(گذشته) با داده های شبیه سازی شده، ابتدا آمار بارش موثر روزانه ی 6 ایستگاه اردبیل، قزوین، همدان، کرمانشاه، سنندج و تبریز طی یک دوره ی 30 ساله (1990-1961) تهیه و از طرف دیگر با داده های شبیه سازی شده 2021 تا 2050 که بوسیله مدل گردش عمومی جو HADCM3 و سناریوی A1 تولید گردیده و با استفاده از مدل LARS-WG ریز مقیاس شدند مورد مقایسه قرار گرفتند. روش مقایسه بارش موثر در چارچوب خوشه های مختلف، بر اساس روش تحلیل خوشه ای در قالب 5 خوشه توافقی برای تمام ایستگاهها و دوره های مورد مطالعه انجام پذیرفت. از جمله یافته های این پژوهش وجود تمرکز بیشتر بارش برای دوره های سرد سال(زمستان و پاییز) و افزایش 20.62 میلیمتری بارش سالانه برای میانگین دوره 2021 تا 2050 نسبت به دوره پایه می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده افزایش شدت آستانه های بارش موثر برای ایستگاههای اردبیل، کرمانشاه و تبریز در دهه های آینده نسبت به دوره پایه 1961 تا 1990 و کاهش تعداد روزهای همراه با رخداد بارش برای کرمانشاه، سنندج و تبریز در دهه های آینده است. در ادامه خروجی ها نشان می دهند که بارشهای خوشه سوم بدلیل توزیع یکنواخت، نیازمند مدیریت بهره برداری بهینه و بارشهای خوشه 1 بدلیل شدت بالا و رگباری بودن، نیازمند مدیریت ریسک و در بعضی مواقع مدیریت بحران در عرصه های کشاورزی، آبخیزداری و غیره... می باشند.
پیکرک های دوره مفرغ قدیم تپه زرنق، نمودی از جوامع مردسالار در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی فصل اول کاوش های باستانشناختی تپه زرنق آذربایجان شرقی در سال 1391، تعداد زیادی پیکرک گلی در اشکال انسانی و حیوانی مربوط به دوره مفرغ قدیم به دست آمد. در حالی که اکثر پیکرک های به دست آمده از کاوش های باستانشناسی در دنیا پیکرک های مونث الهه های باروری هستند؛ مطلب قابل توجه در اینجا پیکرک های انسانی از نوع مذکر است که مسلما وجود تعداد قابل توجهی از این نوع پیکرک، بیانگر نشانه هایی از ساختار اجتماعی و طرز تفکر آن جامعه بوده و حکایت از جایگاه اعتقادی ویژه این گروه پیکرک را دارد. با توجه به اینکه در اکثر محوطه های مربوط به دوره مفرغ قدیم فرهنگ کورا- ارس، بیشتر شیوه معماری و سفال های آن دوران مدنظر بوده و بر روی پیکرک های گلی به دست آمده پژوهش خاصی صورت نگرفته است، لذا در این مقاله تلاش شده است که با مطالعه پیکرک های فرهنگ کورا-ارس به تحلیل و طبقه بندی پیکرک های تپه زرنق و همچنین ارتباط این آثار با عوامل فرهنگی – عقیدتی و ساختار اجتماعی دوره مفرغ قدیم محدوده فرهنگ کورا – ارس پرداخته شود.
تحلیل نوسانات زمانی امواج گرمایی منطقه ی شمالغرب ایران و ارتباط آنها با گازهای گلخانه ای و ناهنجاری های دمایی کره ی زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تغییرات رخ داده در فراوانی و شدت امواج گرمایی و همچنین ارتباط آنها با ناهنجاری های دمایی اقیانوس هاو خشکی ها و نیز گازهای گلخانه ای در منطقه ی شمال غرب ایران است. ابتدا داده های دمای بیشینه ی دومتری سطح زمین در بازه ی زمانی 1851 تا 2014 به مدت 164 سال از وب سایت ناسا اخذ گشته سپس نقشه ی امواج گرمایی ترسیم و استخراج شد. سپس به تحلیل وبررسی فراوانی وقوع و شدت امواج گرمایی و نیز تغییرات در روند نوسانات سالانه، بین دهه ای، پنجاه ساله ای و بین صده ای آن ها پرداخته شد. جهت نیل به اهداف پژوهش از روش های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، رگرسیون خطی و پل ی نومیال و نیز آزمون ناپارمتری من-کندال استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده فراوانی وقوع امواج گرمایی در بازه ی زمانی مدنظر روندی افزایشی ومعنادار داشته و بیشترین فراوانی رخداد امواج در دهه های اخیر بوده است. همچنین شدت امواج گرمایی با افزایش نسبتا معنی دار همراه بوده و شدیدترین امواج گرما در دهه ی آخر قرن 20 و اوایل قرن 21 تا دوره ی حاضر بوقوع پیوسته است. نتایج مقادیرهمبستگی نیز حاکی ازآن بود که شدت و فراوانی رخداد امواج گرم با مقادیر ناهنجاری دمایی اقیانوس وخشکی همبستگی مثبت و معنی دار دارند. در بررسی ارتباط فراوانی وقوع و شدت امواج گرم با داده های 4 گاز گلخانه ا ی اصلی شامل: ( CO2 , CH4, N2O , SF6 )، مشخص شد که جز یک مورد ارتباط معنادار گاز دی اکسیدکربن با رخداد شدیدترین امواج گرمایی در ماه ژوئن، هیچ ارتباط معنی داری بین آنها مشاهده نشد. نتایج آزمون من -کندال بیانگر روند افزایشی و معنی دار در شدت و فراوانی وقوع امواج گرمایی منطقه ی شمال غرب ایران است. nk href="moz-extension://8b922523-7922-435a-ac74-8ddb59e9beaf/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" > #s3gt_translate_tooltip_mini { display: none !important; }
شناسایی و استخراج گسل ها بر پایه RS & GIS و شواهد ژئومورفیک فعالیت آن ها در پهنه گسلی قوشاداغ در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
89 - 101
حوزه های تخصصی:
تکتونیک فعال منطقه آذربایجان، هم چون سایر نقاط ایران از همگرایی پوسته های قاره ای اوراسیا و عربی نشأت گرفته است. این پویایی منجر به گسلش بخش عمده ای از آن و در نتیجه وقوع زمین لرزه های ویرانگر شده است. شناسایی و استخراج این گسل ها تا حد زیادی می تواند به روشن شدن رفتار تکتونیکی منطقه کمک کند. از این طریق پراکنش فضایی مخاطرات ژئومورفیک شناسایی، پیش بینی و مدیریت می شود. در این راستا، شناسایی گسل های پهنه قوشاداغ و شواهد ژئومورفیک آن ها در شمال غرب ایران هدف کلی این پژوهش انتخاب گردید. این سامانه گسلی به دلیل فقر مطالعاتی تاحدودی ناشناخته مانده بود اما با آغاز فعالیت لرزه ای دوگانه 21 مرداد 1391 مسبب تلفات جانی و مالی زیادی شد. برای استخراج گسل های منطقه، باند 8 تصویر ماهواره لندست 8 سنجنده OLI با ردیف 33 و گذر 168، با باند پانکروماتیک آن (15متر) فیوژن شد. جهت مشاهده بهتر خطواره ها از تکنیک های RGB، PCA، فیلترهای جهت دار و نسبت باندی استفاده گردید سپس خطواره ها از تصاویر Pan Sharp شده در محیط نرم افزار ژئوماتیکا و با اعمال الگوریتم Lineament Extraction استخراج گردید. این فرایند در سه روش دستی، اتوماتیک و نیمه اتوماتیک و با استفاده از نرم افزارهای Envi5.1 و ArcGIS10.4.1 انجام شد. جهت حصول اطمینان از تصاویر سنتینل 2B و اسپات نیز به لحاظ برخی ویژگی ها استفاده شد و در نهایت گسل های استخراجی، با عملیات میدانی، پیمایش زمینی و مشاهدات پدیده های ژئومورفولوژیک مقایسه و تدقیق گردید. نتیجه پژوهش نشان از دقت بالای آن دارد به طوری که با ترکیب روش ها برای اولین بار برخی از گسل های جدید نیز شناسایی شدند.
تحلیل روند شاخص طوفان های گرد و غبار در ارتباط با پلایای دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
58 - 41
حوزه های تخصصی:
ایران در قلمرو اقلیمی خشک و نیمه خشک واقع شده و در معرض سامانه های متعدد گرد و غبار محلی و فرامحلی است. تداوم خشکسالی ها، کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای نمکی دریاچه ارومیه، ایجاد کانون های گرد و غبار محلی در حاشیه دریاچه ارومیه در استان آذربایجان شرقی را محتمل ساخته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی-زمانی فرسایش بادی با کاربست شاخص غبارناکی(DSI) در سطح استان آذربایجان شرقی اجرا شده است. برای این منظور، ابتدا سری داده های غبارناکی که بصورت کدهای اختصاصی در ایستگاه های هواشناسی ثبت شده، در بازه زمانی30 سال اخیر تهیه و سپس، وجود روند در سری داده های یاد شده با استفاده از آزمون من- کندال بررسی گردید. در ادامه، فراوانی وقوع طوفان های گرد و غبار براساس شاخص DSI محاسبه شده و توزیع مکانی آنها در محیط GIS بصورت نقشه تهیه گردید. نتایج آزمون من-کندال برای متوسط سالانه پدیده گرد و غبار با منشاء محلی و فرامحلی نشان داد که شیب روند هر دو دسته از طوفان های گرد و غبار محلی و فرامحلی در سطح استان افزایشی است؛ ولی تنها روند موجود در طوفان های گرد و غبار فرامحلی در سطح 95% معنی دار می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که قسمت عمده طوفان های گرد و غبار مشاهداتی در سطح استان آذربایجان شرقی با منشاء فرامحلی هستند؛ با این وجود، فراوانی گرد و غبارهای محلی در سال های اخیر از افزایش نسبی برخوردار بوده و این مسله در ارتباط با تاثیر تداوم خشکسالی ها بر کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای دریاچه ارومیه قابل توجیه است. در همین ارتباط، بیشترین مقدار شاخص طوفان های گرد و غبار(DSI) در حوزه دریاچه ارومیه در ایستگاه های هواشناسی تبریز، سهند و مراغه مشاهده شده است.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تکنیک های شی گرا و پیکسل پایه مطالعه موردی: حوضه مردق چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
184 - 163
حوزه های تخصصی:
آگاهی از تغییرات کاربری و پوشش سطح اراضی امری ضروری در برنامه ریزی صحیح در جهت توسعه پایدار به شمار می آید. امروزه فناوری های سنجش از دور به عنوان عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار می گیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با مقایسه روش های پیکسل پایه و شی گرا در تهیه نقشه کاربری اراضی حوضه مردق چای با استفاده از تصاویر لندست در سال 2000 و 2020 انجام گرفت. برای مقایسه نتایج د ر هر د و روش از د اد ه های آموزشی یکسان برای طبقه بندی استفاد ه گرد ید. سپس روش های ارزیابی شامل صحت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی استخراج و مشخص شد که نتیجه طبقه بندی به روش شی گرا با ضریب کاپا و صحت کلی به ترتیب برابر با 89/0 و 08/91 برای سال 2000 و 92/0 و 66/93 برای سال 2020 نسبت به روش پیکسل پایه نتایج بهتری ارائه می دهد. بر اساس نتایج حاصله از آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی، بیشترین میزان تغییر حادث شده مربوط به کاربری مرتع متراکم به مرتع متوسط با مقدار 448/35، کاربری خاک به مرتع متوسط با مقدار 686/27 و مرتع متوسط به مناطق مسکونی با مقدار 347/21 کیلومترمربع می باشد. همچنین کمترین تغییرات حادث شده مربوط به کاربری کوهستان به خاک با مقدار 015/0، مناطق مسکونی به مرتع متراکم با مقدار 023/0 و مرتع متراکم به خاک با مقدار 081/0 کیلومترمربع می باشد. آنچه که در نقشه ها بسیار واضح است کاهش بیش از حد مراتع و تبدیل آن به سایر کاربری ها می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی توسعه کارست در منطقه تمتمان نازلو چای ارومیه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
93 - 71
حوزه های تخصصی:
منطقه تمتمان ما بین طول جغرافیایی37◦ 38/00//- 37◦44/00// شمالی و عرض جغرافیایی44◦ 40/30// - 44◦ 59/ 30// شرقی در شمال غربی ایران، تقریباً در 15 کیلومتری شمال غربی ارومیه قرار داد. هدف از این مطالعه پهنه بندی پتانسیل توسعه کارست در محدوده غار تمتمان در استان آذربایجانغربی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) می باشد. در این مطالعه لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، تکتونیک، توپوگرافی، شیب و جهت شیب، هیدرولوژی، کاربری اراضی و اقلیم به عنوان نقشه های عامل در نظر گرفته شده اند. لایه های فوق به منظور استخراج مدل پتانسیل کارست در محیط GIS فراخوانی شده اند. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و اختصاص وزن هر لایه در نرم افزار Expert Choice و بازدیدهای صحرایی به صورت نقشه های معیار طبقه بندی شد. در نهایت با توجه به وزن بدست آمده نقشه پهنه-بندی توسعه کارست در منطقه تمتمان بدست آمد. نتایج بدست آمده در این منطقه نشان داد که از کل مساحت منطقه، 68/6 درصد در طبقه خیلی کم توسعه یافته، 64/15 درصد در طبقه کمتر توسعه یافته، 50/42 درصد در طبقه توسعه یافته نرمال و 18/35 درصد در طبقه توسعه یافته قرار گرفته است. نتایج نشانگر آن است که در منطقه تمتمان، فاکتور سنگ-شناسی و تکتونیک منطقه بیشترین وزن و مهم ترین فاکتور کنترل کننده ی پتانسیل توسعه کارست و فاکتور کاربری اراضی کمترین تأثیر در کارست زایی را بر عهده دارد.
مدل سازی فضایی توان آب زیرزمینی با استفاده از تلفیق روش آنتروپی بیشینه و روش جنگل تصادفی در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی مطالعه موردی: حوضه آبریز قوریچای اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
116 - 95
حوزه های تخصصی:
آب های زیرزمینی از مهم ترین منابع طبیعی در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شوند. هدف از این پژوهش شناسایی مناطقی است که توان آب زیرزمینی دارند و اولویت بندی عوامل موثر بر آن هست. در این پژوهش 11 شاخص تأثیرگزار بر توان آب زیرزمینی شامل شیب، ارتفاع، جهت شیب، فاصله از آب راه، تراکم زه کشی، فاصله از گسل، شاخص رطوبت پستی و بلندی، موقعیت پستی و بلندی، سنگ شناسی، کاربری زمین و موقعیت شیب نسبی به کاربرده شد. به روش تصادفی30 درصد از مجموع 58 چشمه در گروه داده های اعتبارسنجی و 70 درصد آن در گروه داده های آموزش گذاشته شد. برای اولویت بندی عامل های مؤثر و پهنه بندی توان آب زیرزمینی در آبخیز قوریچای، روش جنگل تصادفی ارتقاء یافته با بیشینه آنتروپی با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی به کار برده شد و برای ارزیابی مدل منحنی تشخیص عمل کرد نسبی (ROC) و سطح زیر منحنی (AUC )به کاربرده شد. نتیجه نشان داد که توان آب زیرزمینی در حدود هشت درصد حوضه آبخیز، بیش تر در خروجی حوضه است. بر اساس نمودار VIP لایه TWI با مقدار 329/0 و لایه فاصله از رودخانه با مقدار 175/0 به ترتیب بیش ترین و کمترین عامل های تأثیرگزار بر توان آب زیرزمینی با مقادیر بود. سطح زیر منحنی AUC نشان دهنده ی دقت 87 درصدی در مرحله ی آموزش برای شناخت منطقه های دارای توان آب زیرزمینی بود. نتیجه ی این پژوهش می تواند در مدیریت آب زیرزمینی در حوضه آبخیز قوریچای در رابطه با افزایش جمعیت و همچنین گسترش ساخت و ساز انسانی و توسعه کشاورزی منطقه به کار برده شود.
شبیه سازی وضعیت آتی فرسایش و رسوب تحت تاثیر تغییرات اقلیمی( مطالعه موردی حوضه آبخیز حاجیلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
126 - 107
حوزه های تخصصی:
تغییرات میزان فرسایش و رسوب حوضه یکی از مهمترین عواملی است که بر بخشهای مختلف زیست انسانی و حیات طبیعی تأثیر میگذارد و پیشبینی این تغییرات بصورت کمی، که عمدتاً تحت نوسانات دمایی و تغییر اقلیم در مناطق مختلف صورت میگیرد، جهت کنترل میزان فرسایش و رسوب در دورهی آتی ضروری هست. در تحقیق حاضر به بررسیو پیش بینی تغییرات فرسایش و رسوب در حوضه آبریز حاجیلر با استفاده از مدلهایGeoWEPP وSWAT اقدام گردید بر این اساس ابتدا با استفاده از دادههای وضع موجود ایستگاه سینوپتیک اهر و بهرهگیری از مدل SDSM به بررسیتغییرات دورهی آماری2424-2404 در سه سناریوی 6.RCP2-5.RCP4-5.RCP8 اقدام گردید، سپس شبیهسازی و پیشبینی تغییرات فرسایش و رسوب تحت تأثیر تغییرات اقلیمی با استفاده از مدلهای مطرح صورت گرفت. خروجیمدل SDSM حاکی از افزایش دما و کاهش بارندگی برای حوضه در افق 2404 اشد و بررسی نتایج شبیهسازی میزان رسوب مدلها نشان داد که در حوضه مورد مطالعه مدل GeoWEPP با انتخاب روش دامنه دارای سطح مناسبی در برآورد میزان رسوب نسبت به آمار مشاهدهای میباشد که مدل نهایی جهت پیشبینی میزان رسوب در دورهی مذکور حوضه انتخاب گردید. با استفاده از نتایج ریز مقیاس شده مدل گردش عمومی جو ، تغییرات رسوب در دورهیآماری2424-2404 تحت سه سناریو مطرح فوق، به ترتیب 21/1 ،05/0 ،20/2 -نسبت به دوره مشاهدهای برآورد گردید. آگاهی از روند تغییرات فرسایش و رسوب در حوضه آبریز حاجیلر منجر به کنترل مناسب رسوب و ایجاد اقدامات از پیش تعیین شده جهت حفاظت و بهرهبرداری از منابع طبیعی در دورههای آینده گردد.
نقش لندفرم ها و لیتولوژی در میزان فرسایش خاک حوضه آبریز زنوزچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
24 - 1
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، برآورد میزان فرسایش خاک و بررسی نقش لندفرم ها و واحدهای لیتولوژی در فرسایش خاک حوضه آبریز زنوزچای شهرستان مرند می باشد. در این پژوهش برای برآورد میزان فرسایش خاک از مدل جهانی اصلاح شده هدررفت خاک (RUSLE)، سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) و سنجش از دور (RS) استفاده شد. برای اجرای مدل عوامل فرسایندگی باران (R)، فرسایش پذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، حفاظت خاک (P) و مدیریت پوشش گیاهی (C) در محیط Arc GIS محاسبه و سپس نقشه فرسایش خاک در 5 کلاس خطر (بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد) ترسیم شد. برای طبقه بندی و ترسیم نقشه لندفرم ها نیز از شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) استفاده شد. سپس نقش لندفرم ها و واحدهای لیتولوژی مختلف در ارتباط با نرخ فرسایش خاک و با تلفیق نقشه های مربوطه بررسی شدند. نتایج اجرای مدل نشان داد که متوسط فرسایش خاک 1/71 تن در هکتار در سال است. نتایج نقشه فرسایش نشان داد که بخش عمده ای از حوضه (67/07درصد) جزء طبقه فرسایشی خیلی کم و 2/37 درصد آن در طبقه فرسایشی خیلی زیاد و زیاد قرار دارند. با تلفیق نقشه لندفرم ها و فرسایش خاک معلوم شد که بیشترین فرسایش در مجموع به دره ها و بریدگی های واقع بر ارتفاعات و دامنه ها و سپس ستیغ های مرتفع و قله کوه ها اختصاص دارد. در حوضه زنوزچای، فرسایش خاک بیشتر بر روی نهشته های تیپ فلیش، کنگلومرای قرمز و خاکستری با میان لایه های مارنی و پادگانه های آبرفتی می باشد. ضریب همبستگی بین عوامل مدل (RUSLE) و فرسایش خاک نشان داد عامل توپوگرافی (LS) بیشترین اثرگذاری را در محاسبه میزان فرسایش حوضه زنوزچای دارد.