فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر، توجه به آسیب های اجتماعی در فضاهای شهری بسیار افزایش یافته و این امر بر کم و کیف زیست پذیری تأثیر گذاشته است. شهر شاهین دژ به عنوان شهری کوچک اندام با آسیب های اجتماعی مواجه بوده و به همین دلیل بررسی آن از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این پژوهش به دنبال شناسایی میزان اثرگذاری آسیب های اجتماعی بر زیست پذیری شهر شاهین دژ و اثرپذیری از این شهر است. این پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش براساس دیدگاه های شهروندان نشان می دهد وضعیت بیشتر شاخص های مورد مطالعه کمتر از 3 است و زیست پذیری در شهر مورد مطالعه در وضعیت خوبی قرار ندارد. همچنین نتایج حاصل از روش دیمتل فازی براساس دیدگاه خبرگان و برنامه ریزان شهری نشان می دهد، شاخص های آسیب های اجتماعی مانند بیکاری با امتیاز 93/4، بیگانگی و بی هویتی اجتماعی با امتیاز 64/4 و مدیریت ناکارآمد با امتیاز 57/4 به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم از لحاظ اهمیت واقع شده اند و نقش مهمی در کاهش زیست پذیری شهر شاهین دژ دارند؛ بنابراین در بخش علی یافته های پژوهش مشخص شد که درآمد نامناسب، نابرابری اجتماعی و بیکاری در جایگاه های نخست واقع شده اند و نشان دهنده میزان اثرگذاری آن ها بر زیست پذیری فضاهای شهری و شاخص های اثرپذیر هستند. همچنین در بخش معلول نتایج گویای آن است که کمبود امکانات بهداشت و سلامت جزء اثرپذیرترین شاخص ها و متأثر از مؤلفه های اثرگذار هستند. در پایان کار با هدف کاربردی سازی پژوهش و بهبود زیست پذیری در راستای کاهش آسیب های اجتماعی راهکارهایی ارائه شده است.
پراکنش فضایی «فقرشادی» و تبیین «پدیده شادمانی فقیرانه» (مطالعه موردی: محله های شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
119 - 141
حوزههای تخصصی:
شادمانی شالوده زندگی خوب و سلامت روان است. نبود یا ضعف آستانه های لازم احساس شادمانی، چالش برانگیز و آسیب زاست. رتبه شادمانی ایران در میان 69 کشور جهان 61 است. این پژوهش پیمایشی معطوف سه هدف است: سنجش میزان شادمانی شهروندان، تحلیل پراکنش فضایی شادمانی در 46 محه لشهر زاهدان و تحلیل رابطه شادمانی شهروندان، با سطح اقتصادی، اجتماعی و کالبدی محله شان. این پژوهش، کاربردی، توصیفی- تحلیلی، با نمونه برداری تصادفی دومرحله ای است. مدل های تحلیل عبارت اند از: کولموگروف-اسمیرنوف، شاپیرو–ویلک، U مان ویتنی، کروسکال والیس، کای دو، تست نشانه، مدل فی، وی کرامرز و جدول متقاطع. حجم نمونه 386 واحد از 46 محله است که بر پایه جایگاه اقتصادی- اجتماعی و کالبدی به پنج سطح تفکیک شده اند. یافته ها با سطح معنا داری 000/0 نشان می دهد، میزان شادمانی شهروندان، نامطلوب است (65 درصد، خیلی کم، کم، تا متوسط). همچنین 26 درصد ساکنان محله های تراز 1 و 2 شهر، میزان شادمانی خود را زیاد تا خیلی زیاد می دانند. از سوی دیگر 55 درصد ساکنان محله های تراز 4 و 5، میزان شادمانی شان را زیاد تا خیلی زیاد می دانند. ارتباط معکوس فوق میان سطح اقتصادی، اجتماعی و کالبدی محله با میزان شادمانی وجود «پدیده شادمانی فقیرانه» را آشکار کرده است. براساس دو آزمون تکمیلی، 28 درصد جمعیت فارس و در مقابل 42 درصد جمعیت بلوچ میزان شادمانی خود را زیاد تا خیلی زیاد می دانند. همچنین رابطه میان سطح بندی محله ها و بافت قومیتی آن ها در سطح معناداری 003/0 تأیید شد. این پدیده ها می تواند ناشی از مقایسه کیفیت زندگی با همسایگان هم تراز، نه اقشار بالاتر و همچنین روحیه تقدیرگرایی نسبی اقوام غیرفارس باشد. نوآوری پژوهش حاضر آشکارسازی «پدیده شادمانی فقیرانه» و ارتباط قومیت و احساس شادمانی است.
تحلیل وضعیت سرمایه های معیشت پایدار روستایی در شهرستان سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث توسعه روستایی، کاهش فقر و مدیریت محیط زیست است. در طی سال های أخیر، رویکرد معیشت پایدار یکی از بهترین روش ها برای پرداختن به توانمندسازی فقرا بوده است. این رویکرد به عنوان مرکز توجه أخیر محققان توسعه به دنبال حفظ یا افزایش بهره وری منابع، حفظ مالکیت و فعالیت های درآمدزا برای تأمین نیازهای اساسی خانوارهای روستایی است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی شاخص معیشت پایدار روستایی با تأکید بر سرمایه های معیشتی فیزیکی، مالی، اجتماعی، انسانی و محیطی در شهرستان سراوان صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که به شکل چهره به چهره تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با بهره گیری از پانل متخصصان توسعه روستایی مورد تأیید قرار گرفت. نمونه آماری متشکل از هفت نفر از کارشناسان فرمانداری شهرستان سراوان بودند که با بهره گیری از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی به مقایسه زوجی وضعیت و درجه اهمیت سرمایه های معیشتی (معیارها) در بین دهستان های شهرستان سراوان (گزیدارهای مورد بررسی) مبادرت نمودند. یافته ها نشان داد، در بین سرمایه های پنجگانه معیشت از دید پاسخگویان به ترتیب سرمایه های فیزیکی، سرمایه مالی، سرمایه اجتماعی، سرمایه انسانی و سرمایه محیطی از اولویت بالاتری برای تأمین معیشت روستاییان مورد مطالعه برخوردار بودند. در نهایت، وضعیت دهستان های مورد مطالعه بر مبنای معیارهای مورد سنجش تعیین شد. بر این مبنا، دهستان حومه حائز رتبه ی اول، دهستان جالق حائز رتبه دوم و دهستان های ناهوک، کوهک و اسفندک، گشت، کله گان و بم پشت و کشتگان در رتبه های بعد قرار گرفتند.
بررسی جامعه شناختی تأثیر حاشیه نشینی بر مدیریت شهری (مطالعه ی موردی: ناحیه ی کریم آباد شهر زاهدان
حوزههای تخصصی:
شهر زاهدان یکی از بی قاعده ترین روندها در گسترش فیزیکی شهری را طی سه دهه ی گذشته دارا بوده است. فقر و بیکاری مطلق منجر به افزایش سکونتگاه های غیر رسمی و ناهنجاری های فضایی-کالبدی در سطح شهر گردیده است. این مطالعه با هدف بررسی جامعه شناختی تأثیر حاشیه نشینی بر مدیریت شهری شهر زاهدان در ناحیه ی کریم آباد انجام شد. روش پژوهش در این پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. روش نمونه برداری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه انتخاب گردید. از این رو 375 پرسشنامه بین ساکنان 18 تا 70 سال سن ناحیه توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL صورت گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بیش تر افراد دارای تحصیلات دیپلم به پایین و میزان درآمد کمتر از ده میلیون ریال و دارای مشاغل آزاد و کارگری بودند که همه این مسایل بستری برای آسیب های اجتماعی در ناحیه ی فراهم خواهد نمود. در ادامه با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف نرمال بودن داده ها مورد بررسی قرار گرفت. مطابق با نتایج حاصل از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مقدار معناداری برای متغیرهای اقتصادی،090/0، فیزیکی-کالبدی108/0، خدماتی- زیست محیطی070/0 و مدیریت شهری051/0بود. در پاسخ به چگونگی وضعیت اقتصادی، وضعیت فیزیکی- کالبدی، خدماتی- زیست محیطی و مدیریت شهری نتایج نشان داد که شرابط در تمامی ابعاد متوسط رو به پایین می باشد و در این میان مدیریت شهری با 637/3 با بیش ترین میانگین نسبت به سایر ابعاد وضعیت بدتری داشت. هم چنین نتایج نشان داد مؤلفه های اقتصادی، فیزیکی- کالبدی، خدماتی- زیست محیطی و جمعیت شناختی بر مدیریت شهری شهر زاهدان تاثیرگذار است. در مورد سازوکار بهبود، علاوه بر محور توجه به نیازهای اقتصادی، مفاهیمی مرتبط با مدیریت کنترلی شهری و فعالیت های فرهنگی و افزایش آگاهی حاشیه نشینان، مورد توجه است.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساختی در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد بر این است که تجهیز یک کشور یا منطقه به زیرساخت های کافی و مناسب، یک عامل مهم برای تداوم رشد اقتصادی، جذب سرمایه گذاری خارجی و گسترش تجارت است. با وجود این، نتایج چند پژوهش حاکی از این است که دسترسی به امکاناتِ زیرساختی در شهرستان های استان اردبیل نابرابر بوده است و زیرساخت های کافی برای بهره برداری از توان های بالقوه طبیعی این استان درجهت رشد اقتصادی وجود ندارد. با آگاهی از نبود مطالعه ای جامع در مورد زیرساخت های استان اردبیل، پژوهش حاضر با هدف تحلیل نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساخت ها در استان اردبیل انجام شده است. هدفِ پژوهش، کاربردی؛ رویکرد آن، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوردی داده ها، کتابخانه ای- اسنادی بوده است. برای نیل به این هدف، 100 شاخص زیرساختی به کار برده شد که در شش گروهِ زیرساخت های حمل ونقل و ارتباطات، اجتماعی- رفاهی، آب و انرژی، کشاورزی، مالی و مناطق سبز دسته بندی شدند. برای تجزیه وتحلیل این شاخص ها از مدل بولزای در قالب اعداد خاکستری سه پارامتره استفاده شد که وزن آن ها با روش انتخاب ارجحیت (PSI) محاسبه شد. محاسبات این مدل نشان داد که در بولزای مثبت (486/0) و نسبی (522/0)، شهرستان مغان و در بولزای جامع (488/0)، شهرستان اردبیل در جایگاه اول قرار دارند. شهرستان پارس آباد در هر سه جواب با امتیازهای 57/0، 19/0 و 776/5 به عنوان محروم ترین شهرستان ها شناخته شد. محاسبه بولزای جامع به تفکیک گروه های زیرساختی نشان داد که شهرستان «بیله سوار» در زیرساخت حمل ونقل و ارتباطات، شهرستان «پارس آباد» در زیرساخت اجتماعی- رفاهی، شهرستان «نیر» در زیرساخت انرژی، شهرستان «خلخال» در زیرساخت کشاورزی، شهرستان های «خلخال و مغان» در زیرساخت مالی و شهرستان «اردبیل» در زیرساخت سبز دچار کمبود شدیدی هستند. با توجه به تأثیر زیاد زیرساخت های سلامت بر توسعه ناخالص داخلی استان، اولویت سیاست اقتصادی و سرمایه گذاری عمومی، به زیرساخت های بهداشت و درمان داده شد. نتیجه این است که در استان اردبیل در توزیع امکانات زیرساختی، نابرابری وجود دارد و برنامه ریزی درست برای رفع این کاستی ها به مطالعاتی فراتر از پژوهش حاضر درجهت افزایش تولید ناخالص داخلی، همگرایی درآمد و رشد اقتصادی نیاز دارد.
ارزیابی شاخص های شهر خلاق در ایجاد گردشگری خلاق شهری (مطالعه موردی: خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1509 - 1522
حوزههای تخصصی:
گردشگران به دنبال مقاصد جدیدی با اهداف متفاوت برای اوقات فراغت اند. گردشگری خلاق به دنبال برجسته نمودن خرده فرهنگ ها در جامعه محلی و احیای میراث ملموس و ناملموس و تعامل آموزشی، احساسی و اجتماعی گردشگر، و همچنین مشارکت وی با مکان و فرهنگ مردم مقصد است. در عصر گردشگری خلاق، گردشگران فقط به دنبال دیدار آثار تاریخی و طبیعی نیستند، بلکه به دنبال درک عمیق تری از جامعه مقصدند. با توجه به تنوع فرهنگی و پیشینه تاریخی و آثار هنری و صنایع دستی در خوی، توجه به گردشگری خلاق در این شهر بیش از پیش احساس می شود. با توجه به اهمیت موضوع گردشگری خلاق و موقعیت جغرافیایی خوی در رابطه با مرز ترکیه و وجود جاذبه های گردشگری آن، این پژوهش در راستای تحقق چنین امری انجام گرفته است. ایجاد یک مکان گردشگری خلاق به کاربستِ شاخص های مهم شهر خلاق اعم از مشارکت، تنوع شهری، سرزندگی فضاهای شهری، کارایی، و تکنولوژی ارتباطی نیاز دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان مناطق دوگانه خوی است و حجم نمونه 383 نفر تعیین شد. هدف از این مقاله ارزیابی شاخص های شهر خلاق در ایجاد گردشگری خلاق شهری در خوی است. در این راستا، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی است. اخذ داده ها و اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی (پرسش نامه از شهروندان) است. نتایج پژوهش نشان می دهد میان شاخص های شهر خلاق و میزان تحقق پذیری گردشگری خلاق شهری رابطه معنی داری وجود دارد. اما شهر خوی دارای شاخص های مناسب برای ایجاد گردشگری خلاق نیست و در مؤلفه های گوناگون شاخص های شهر خلاق در خوی ضعف های اساسی وجود دارد.
تبیین عوامل مؤثر بر کارایی، اثربخشی مدیریت، و مشارکت روستایی در توسعه روستاهای شهرستان صومعه سرا با رویکرد حکمروایی خوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1523 - 1541
حوزههای تخصصی:
حکمروایی خوب به عنوان مفهومی جدید در مدیریت روستایی از آن جهت اهمیت دارد که کشور در سال های اخیر به دنبال اجراکردن نقش پُررنگی برای مشارکت مردم در همه سطوح است؛ از جمله روستایی و ایجاد سازوکارهای مدیریتی چون شوراهای روستایی و دهیاری ها . از این رو، حکمروایی روستایی را می توان چنین تعریف کرد: فرایند تأثیرگذاری همه ارکان دخیل روستایی بر مدیریت روستایی با همه سازوکارهایی که با آن ها بتوان به سوی تعالی و پیشرفت روستا و مردم روستایی حرکت کرد. حکمروایی روستایی همانا به اجرا درآوردن تصمیمات و سیاست های مردم روستایی هم سو با منافع خودشان است که درعین حال با منافع ملی، منطقه ای، و محلی نیز سازگار است. با توجه به اهمیت روستاها و مدیریت آن ها، این پژوهش در پی تبیین عوامل مؤثر بر کارایی، اثربخشی مدیریت، و مشارکت روستایی در توسعه روستاهای شهرستان صومعه سرا بوده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر روش شناسی کمی- کیفی است. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای مشخص کردن نرمال یا غیرنرمال بودن داده ها استفاده شد. با توجه به نرمال بودن داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون نمونه زوجی t در نرم افزار آماری SPSS برای تحلیل یافته ها استفاده شد. از آنجا که میزان خطای رابطه کمتر از 05 / 0 بود و با توجه به ضریب تعیین رابطه که در این تحقیق 95 درصد درنظر گرفته شده بود، نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بین افزایش کارایی، اثربخشی، و مشارکت روستایی و حکمروایی خوب و بهبود آن در محدوده مورد مطالعه رابطه مستقیم وجود دارد.
بررسی تأثیر تغییرات نظام فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که سبک زندگی ناشی از رفتارها و فعالیت ها است، پژوهش در این زمینه تغییراتی را که در طول زمان رخ داده اند و همچنین فاصله میان آنچه نظام ارزشی در گذشته یاد می شد با آنچه امروزه تحقق می یابد را آشکار می سازد. بدین منظور این پژوهش تلاش می کند تا با استفاده از روش نحو فضا در خانه های برداشت شده از شهر مشهد در سده اخیر، به تحلیل نتایج حاصل بپردازد تا از این طریق تاثیر تداوم و تغییر در نظام کالبدی فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی مردم را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی با بهره گیری از ابزار مشاهده، برداشت، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به کمک نرم افزار تخصصی نحو فضا (UCL Depthmap) صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره پهلوی اول و نیمه اول پهلوی دوم، در هر دو سازماندهی مرکزی و محوری بیشترین تغییرات در فضای باز (حیاط و تراس-ایوان) و کمترین تغییرات در این دوره مربوط به فضای نشیمن و اتاق بوده است؛ لیکن از دوره نیمه دوم پهلوی دوم تاکنون، توجه از فضای باز و بیرون به فضای درون به خصوص فضای عمومی و نیمه عمومی مانند نشیمن و پذیرایی معطوف می گردد. بنابراین در خانه های قبل از سال1340ه.ش، عملکرد حیاط به عنوان فضایی که بخشی از فعالیت های فرهنگی، اعتقادی، رسوم سنتی و فعالیت اجتماعی، تفریحی و سرگرمی در آن رخ می داد تغییر کرده و همان طور که نتایج حاصل از پرسشنامه ها نشان می دهند، از نیمه دوم پهلوی دوم به بعد این فعالیت ها در فضاهای دیگر خانه مانند پذیرایی- مهمان خانه و نشیمن رخ می دهند. از سال 1340ه.ش به بعد با ایجاد فضایی بعنوان اتاق کار، فضایی مختص فعالیت های معیشتی در خانه ها ایجاد گردید که این فضا در خانه های قبل از سال 1340ه.ش مشاهده نمی شود. همچنین در خانه های بعد از سال 1340ه.ش به بعد فضایی بعنوان نهارخوری نیز به خانه ها افزوده می شود که قسمتی از فعالیت های زیستی در آن رخ می دهد.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه مسکن اجتماعی با تأکید بر آینده نگاری (مورد شناسی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
157 - 176
حوزههای تخصصی:
هم اکنون مسئله تامین مسکن به عنوان کلیدی ترین مسئله در شهرهای جهان سوم مطرح می باشد. رشد شتابان شهرنشینی، نبود منابع کافی ، ضعف مدیریت و نبود برنامه ریزی جامع مسکن در کشورهای در حال توسعه، دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب را به معضلی جدی تبدیل کرده است . هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی موثر بر توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام با رویکرد آینده نگاری است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پایش محیطی است که با استفاده از مطالعات موجود در زمینه توسعه مسکن اجتماعی، هفت شاخص(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، جمعیتی، کالبدی- فضایی، زیست محیطی و کلان)، انتخاب، طبقه بندی و تدوین شده است. همچنین جامعه آماری پژوهش، شهر ایلام و نمونه آماری آن 30 نفر از کارشناسان و متخصصان امر برنامه ریزی شهری و منطقه ای می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد انجام شده است که پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر بر وضعیت توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام، 10 عامل کلیدی(رشد شهرنشینی، حاشیه نشینی، نرخ تورم، سیاست های تامین مسکن، کیفیت مسکن، رویکرد محله محوری و توسعه پایدار محلی، طرح های توسعه شهری، میزان خانوار فاقد مسکن، قیمت زمین و مسکن، بافت فرسوده) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام دارند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از قابلیت های نرم افزار سناریو ویزارد 2 سناریوی قوی، 1772 سناریوی ضعیف و 10 سناریوی باورکردنی استخراج شد.
پیامدهای تئوریک خوانش بازیگران سیاسی از فضای جغرافیایی در چارچوب دیدگاه پدیدارشناسی هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
887 - 901
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیک از جمله رویکردهایی است که در چارچوب آن نقش فرد در تفسیر و خوانش پدیده ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. برخلاف هرمنوتیک کلاسیک، که در آن متن فعال و ذهن غیرفعال است، در پدیدارشناسی هرمنوتیک ذهن انسان و جامعه فعال است و به متن اجتماعی - فضایی معنا می دهد. در این رویکرد همچنین فضای جغرافیایی فاقد معنای کشف شدنی است و این فرد یا جامعه خوانشگر است که با ذهن سرشار از معنای خود واقعیتی را به فضا منتقل می نماید. در این راستا در مطالعه رابطه سیاست و فضای جغرافیایی لحاظ کردن قرائت بازیگر سیاسی از فرم ها و فرایندهای فضایی دارای پیامدهای تئوریک مهمی خواهد بود که بدان کمتر پرداخته شده است. در این پژوهش کوشش شده با اتکا به روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب پدیدارشناسی هرمنوتیک پیامدهای تئوریک خوانش «اگوی سیاسی» نسبت به فضای جغرافیایی ارائه شود. یافته های تحقیق مؤید آن است که خوانش بازیگران سیاسی از فضا عاملیت مهمی در تولید الگوهای بین الاذهانی و زیست جهان شهروندان نسبت به فضا خواهد داشت. ضمن اینکه با قرارگیری بازیگران سیاسی جدید در مصدر قدرت امکان ظهور درک متفاوتی از فضاشناسی و فضاسازی در یک قلمرو سیاسی وجود دارد و این فرایند موجب تحول مداوم در مفاهیم مورد مطالعه در جغرافیای سیاسی می شود. از این رو، به کارگیری روش های مشاهده، مصاحبه، و مراجعه به مونوگرافی های اجتماعی و روان شناختی می تواند در شناخت اثرگذاری سیاست بر فضا مورد توجه قرار گیرد.
رابطه میان محیط مسکونی تک خانواری و روابط اجتماعی ایمن (مطالعه موردی : محله کتی شرقی وغربی و زرگر محله شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به رابطه میان محیط مسکونی تک خانواری و روابط اجتماعی ایمن دردومحله متوسط (زرگرمحله) و ضعیف(محله کتی شرقی و غربی)می پردازد.مساله اساسی پژوهش تاثیر مسائل اجتماعی بر شکل گیری معماری فضای مسکونی در دو محله است. با . با توجه به کیفی بودن متغیرها و همچنین تاثیرگذاری متفاوت متغیرها بر میزان احساس امنیت ساکنین و سطح روابط اجتماعی آنها، از ابزار پرسشنامه در قالب پیمایش مقطعی جهت سنجش استفاده می شود . کار تحلیل داده های جمع آوری شده حاصل از پرسشنامه نیز با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری جهت تعیین مولفه های موثر و تعیین سهم هر کدام از مولفه ها در شکل گیری حس امنیت و افزایش تعاملات اجتماعی افراد و نیز سهم و نقش تاثیر گذاری متغیرهای مداخله گر انجام میگردد. نتایج حاکی است. بین احساس امنیت و عوامل فیزیکی محیط و نوع کاربری و نظارت و میزان تعاملات اجتماعی ساکنان و میزان کاهش جرم و سطح کیفیت زندگی ساکنان در بین زنان و مردان محلات سطح متوسط و پایین شهرستان بابل تفاوت وجود دارد. شدت این رابطه متوسط و جهت رابطه از نوع مستقیم است. همچنین میانگین متغیر عوامل فیزیکی محیط (3.375) و میانگین نوع کاربری (3.251) نظارت (3.143) و میانگین میزان تعاملات اجتماعی (3.365) و میانگین میزان احساس امنیت (3.108) و میانگین میزان کاهش جرم (3.989) و میانگین سطح کیفیت زندگی (3.438) می باشد. همچنین انحراف معیار متغیرهای فوق به ترتیب برابر با (0.621) و (0.578) و (0.682)، (0.680) و (0.552) و (0.612) و (0.366) می باشد.
ارزیابی شاخص های اقتصادی محلات منطقه 15 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
195 - 214
حوزههای تخصصی:
درحال حاضر، توزیع فضایی متعادل خدمات و شاخص های اقتصادی، یکی از مشکلات مدیریت شهری در پاسخگویی به شهروندان است. رشد و گسترش کالبدی کلان شهر تهران و توزیع نامناسب و ناهماهنگ امکانات و خدمات شهری، یکی از عوامل شکل گیری نابرابری در میان مناطق شهر تهران است؛ بنابراین هدف این مقاله، ارزیابی و تحلیل سطوح برخورداری محلات منطقه 15 از لحاظ برخورداری از شاخص های اقتصادی و تعیین رتبه بندی محلات است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، در حیطه پژوهش های کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، در حیطه پژوهش های پیمایشی قرار گرفته است. جامعه آماری را ساکنان محلات تشکیل داده اند که از بین ساکنان محلات، 341 نفر به عنوان نمونه به روش غیراحتمالی هدفمند قضاوتی درجهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل شبکه ANP و برای رتبه بندی محلات از روش تاپسیس استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که در بین شاخص های اقتصادی، توان پرداخت هزینه های زندگی با وزن 154/0 رتبه اول، میزان پس انداز ماهیانه با وزن 153/0 رتبه دوم و استطاعت تأمین مسکن با وزن 131/0 رتبه سوم را کسب کرده است. براساس روش تاپسیس، ابوذر ناحیه 2 رتبه اول ، افسریه جنوبی ناحیه 5 رتبه دوم و مشیریه ناحیه 4 رتبه سوم را کسب کرده است. براساس یافته ها، پیشنهاد می شود که شهرداری با حمایت و مشارکت نهادهای دولتی درجهت کاهش فاصله طبقاتی، توزیع برابر منابع، فراهم کردن مسکن مناسب و شرایط پایدار اقتصادی برای همه افراد، اقدامات و سرمایه گذاری برای زیرساخت حمل ونقل عمومی، برنامه ریزی منسجم درجهت استفاده از منابع، فرصت برابر به منظور دستیابی همه افراد به مشاغل را دربرگیرد.
سنجش و ارزیابی مناطق کلان شهر تهران از نظر شاخص های شکوفایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
75 - 92
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها به منظور رقابت در عرصه بین المللی سعی در ارتقا زیرساخت های خود، جهت دستیابی به نوآوری و شکوفایی دارند. از این رو، بررسی جایگاه شهرها از منظر شاخص های شکوفایی شهری امر مهمی در بحث شهرسازی پایدار می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی مناطق کلان شهر تهران از نظر شاخص های شکوفایی شهری است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف گذاری آن کاربردی است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل های کمی آنتروپی شانون، واسپاس (WASPAS)، ضریب پراکندگی (C.V)، آمار خودهمبستگی فضایی موران و از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که الگوی توزیع فضایی شاخص های شکوفایی شهری در سطح مناطق 22 گانه شهر تهران به صورت خوشه ای است و مناطق 22، 1 و 2 به ترتیب با کسب میزان امتیاز واسپاس 4492/0، 1981/0 و 1938/0 از لحاظ برخورداری از شاخص های شکوفایی شهری در بین مناطق 22 گانه در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. در سوی دیگر منطقه 8 با کسب کمترین میزان واسپاس 0439/0 در جایگاه آخر قرارگرفته است. از نظر آماری حدود 5/0 درصد از مناطق در وضعیت برخوردار، 36/0 درصد در وضعیت نیمه برخوردار و 59/0 درصد در وضعیت نامطلوب قرار دارند. از نظر جغرافیایی می توان گفت که برخورداری مناطق از شاخص های شکوفایی شهری از سمت شمال به جنوب و از شرق به غرب تهران سیر نزولی دارند و از میزان آن کاسته شده است.
تحلیل نقش هیدروپلیتیک هریرود بر چالش های ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش های نو در جغرافیای انسانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
1000 - 1023
حوزههای تخصصی:
امروزه رودخانه های مرزی با توجه به کارکردها در زمینه هایی مانند کشاورزی ، سدسازی ، انرژی ، نفت و صنعت و.. همواره به عنوان مهمترین منافع کشورها محسوب شده است. در طی سال های اخیر اختلافات گسترده ای را در حوزه های روابط بین الملل میان ایران و کشورهای همسایه خویش رخ داده است که بخش عظیمی از این اختلافات ، اختلافات بر سر رودهای مرزی بوده است و در این میان اختلافات ایران با کشور جمهوری افغانستان در این زمینه بیش از سایر کشورهای همسایه بوده است. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی، به تبیین نقش هیدروپلیتیک هریرود بر روابط بین الملل (مطالعه موردی:ایران و افغانستان) پرداخته است . در راستای گردآوری اطلاعات و یافته های تحقیق ، از اسناد کتابخانه ای استفاده گردید . نتایج تحقیق نشان داد که مصرف آب هریرود در افغانستان بیش از سایر کشورهای منطقه می باشد و در زمینه هیدروپلیتیک نیز عوامل سیاسی بر افزایش اختلافات هیدروپلیتیک موثر می باشند که در این زمینه دیدگاه رهبران سیاسی ، احداث سدها و تغییرات مسیر رودخانه هریرود به منظور مصرف کشاورزی و توسعه اقتصادی افغانستان ، مشکلات سیاسی افغانستان و نیز دخالت کشورهای بیگانه در امور داخلی افغانستان از جمله چالش های هیدروپلیتیکی در سطح روابط بین الملل میان دو کشور ایران و افغانستان است .
تجزیه وتحلیل ژئوماتیک و خوشه بندی سه دوره باستان شناختی شهرستان خنج با استفاده از مدل VARIOGRAM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه وتحلیل فضایی در باستان شناسی در زمینه های گوناگون باستان شناسی چشم انداز، آنالیز آماری اهمیت زیادی یافت. باستان شناسی فضایی روابط مکانی داده های باستانی، الگوهای ایجادشده در اثر فعالیت های انسانی و پیامدهای آن در فضای درونی محوطه های باستانی و محیط اطراف آنها را مطالعه می کند. هدف اصلی پژوهش تجزیه وتحلیل ژئوماتیک و خوشه بندی سه دوره باستان شناختی شهرستان خنج است. پرسش محوری پژوهش، توزیع مکانی محوطه های باستان شناختی دشت خنج بر اساس خوشه بندی دوره ای (پیش ازتاریخ، تاریخی-اسلامی، اسلامی) از چه الگوهایی تبعیت می کند و چه عواملی در مکانیابی این محوطه ها نقش ایفای نموده اند؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا با مطالعات میدانی192 نقطه باستان شناختی در سه دوره دسته بندی و موقعیت مکانی آنها (طول و عرض جغرافیایی) ثبت گردید. سپس بامطالعه ادبیات پژوهش جهت استخراج 8 شاخص مؤثر (فاصله از رودخانه، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، شرایط اقلیمی، پوشش گیاهی، میزان بارش، فاصله از روستا ها) در پراکنش مراکز و نقاط باستانی موجود در سطح شهرستان خنج در سطح 4دهستان شناسایی با استفاده از تکنیک دلفی استخراج شدند، وضعیت نهایی نقاط از طریق ابزار سمی واریوگرام در بخش Geostatistical analyst با نرم افزار ArcGIS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ بیش از 45 % محوطه ها در ارتفاع1100-900m و درشیب 5 تا10 % پراکنش یافته است، اقلیم آنها با متوسط بارش100 تا 150mm کمتر، اقلیم معتدل و مراتع اطراف آنها قابل آبیاری است. میانگین وسعت محوطه ها بیش از1هکتار و میانگین فاصله از روستاها 3000m است. فاصله از منابع آب به طور میانگین بیش از3 کیلومتر است، محوطه ها به صورت متمرکز در نیمه شرقی و بخشی در قسمت جنوب شرق شهرستان پراکنش دارند.
تحلیل فضایی دسترسی پذیری گروه های آسیب پذیر به خدمات عمومی با رویکرد شهر فراگیر (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد شهر فراگیر با تمرکز بر گروه های آسیب پذیر، اقلیت ها و افراد محروم خواهان برقراری عدالت و کاهش نابرابری ها در عرصه های مختلف است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل فضایی میزان فراگیری فضاهای شهر تهران به منظور بررسی وضعیت گروه های آسیب پذیر در دستیابی به خدمات شهری است. افراد آسیب پذیر در پژوهش کمی حاضر شامل زنان، کودکان، سالمندان، بی سوادان، بیکاران، مهاجران و خانوارهای دارای معلولیت هستند که به عنوان گروه های هدف ارزیابی شده اند. همچنین در این پژوهش با مقایسه و اعتبارسنجی از سه روش مختلف از روش های داده کاوی فضایی به نام های تحلیل مؤلفه های اصلی، خوشه بندی طیفی و همچنین نگاشت خودسازمان ده استفاده شده است. اعتبارسنجی و ارزیابی گزینه های مختلف در خوشه بندی، با استفاده از چهار شاخص ارزیابی درونی روش های خوشه بندی و مقایسه بهترین روش و بهینه ترین تعداد خوشه ها انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش، روش نگاشت خودسازمان ده و همچنین پنج خوشه به عنوان بهترین گزینه انتخاب شدند. بر مبنای خروجی های نهایی، حدود 31 درصد از مساحت اراضی دارای جمعیت شهر تهران دسترسی پذیری کمتر از متوسط دارند که توزیع فضایی آن ها نشان دهنده از استقرار بیشتر این مناطق در نواحی نزدیک به مرز و همچنین مناطق غربی و جنوبی است. از سوی دیگر مناطق مرکزی و شمالی شهر تهران، دسترسی پذیری مناسب و بسیار مناسبی دارند که حدود 40 درصد از مناطق مسکونی تهران را تشکیل داده اند. نتایج تحلیل گروه های آسیب پذیر نیز بیان کننده سکونت بیش از 30 درصد زنان، کودکان و بی سوادان در مناطق دارای سطوح دسترسی پذیری پایین تر از متوسط است. درمجموع با ارزیابی اطلاعات استخراج شده از میان گروه های آسیب پذیر، به ترتیب مهاجران، سالمندان و بیکاران بهترین شرایط و همچنین خانوارهای دارای معلولیت، زنان و بی سوادان وضعیت نامناسب تری از سایر گروه ها دارند.
بررسی نقش محوری جریان فضایی– زمانی فعالیت های زمان غروب و شب در ادراک امنیت، مطالعه موردی: مرکز شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
73 - 88
حوزههای تخصصی:
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روال های مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت می کوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت می تواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون خی دو و تحلیل خوشه ای دومرحله ای) به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد. تفاوت های چشمگیری در نوع مصرف حیات شبانه در مرکز شهر با استفاده از تحلیل خوشه ای آشکار شد. با وجود این، عدم تجانس در مسیرهای فضا_زمان را می توان در دو الگوی مشخص خلاصه کرد: «پارک گردی» و «خرید». این الگوها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بودند اما از نظر موقعیت در یک بخش از مرکز شهر (سبزه میدان) دیده شدند. اهمیت پیش بین های اصلی به ترتیب نزولی عبارت بودند از: قومیت گروه (00/1)، جنس گروه (00/1)، اندازه گروه (00/1)، نوع فعالیت/ تفریح شبانه (82/0)، متوسط زمان صرف شده (60/0)، شرایط زندگی (48/0)، قومیت (42/0)، مکان (33/0)، جنس (27/0) و سطح تحصیلات (18/0). در مقابل، نقش حرفه و نوع کار، محل اقامت و سن بسیار کم بود. نتایج نشان داد که اکثریت مصرف کنندگان حیات شبانه احساس امنیت می کردند و این امنیت ادراک شده را بیشتر (%2/78) ناشی از «فعالیت ها/ مردم در خیابان و...» می دانستند. در محدوده مورد مطالعه، زنان نقش و حضور گسترده ای در تولید اجتماعی فضا داشتند و این نقش و حضور را می توان به ادراک آنها از احساس امنیت در حیات شبانه مرکز شهر نسبت داد. طبق نتایج بالا و همچنین متوسط زمان رسیدن به نخستین فعالیت شبانه (19:28) و متوسط زمان صرف شده در مرکز شهر (21/3 ساعت)، رشت می تواند تنها بستر مناسبی برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب باشد (بین ساعات 18 تا 23). سه پیشنهاد اثربخش به صورت توأمان برای تغییر رویه فعلی مطرح می شود که عبارتند از ایجاد تنوع فعالیتی بیشتر در مرکز شهر، مدیریت منطقه از طریق افزایش کیفیت فضاهای شهری و حمایت از طولانی شدن ساعات فعالیت شبانه و حمل ونقل عمومی همیشگی در اواخر شب.
بررسی نظریه های مورد غفلت قرار گرفته در ادبیات ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1353 - 1374
حوزههای تخصصی:
نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. تا کنون آثار ارزشمندی از نظریه های ژئوپلیتیک در ادبیات تخصصی این مبحث در ایران منتشر شده است. با این وجود نظریه هایی وجود دارد که تا کنون در ایران مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته اند و یا به صورت بسیار پراکنده و یا تیتروار در کتب و مقاله های گسترده ژئوپلیتیکی به آن ها پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق بنیادی و نظری، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیو ۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، بررسی نظریه های مغفول مانده در ادبیات ژئوپلیتیک ایران به صورت نظام مند است که با رجوع به منابع معتبر بین المللی از میان مهمترین آثار اندیشمندان کلاسیک و معاصر این رشته به دست آمده است. این نظریه ها عبارت اند از: سیکل قدرت (دوران)، به هم پیوستگی (کیسینجر)، اضمحلال امپراتوری روسیه (کالینز)، تخته شطرنج اوراسیا (برژینسکی) آخرین نقشه (کاپلان)، مرگ هارتلند (تزنین)، پیکربندی سیستماتیک ژئوپلیتیک (دوسویی)، حلقه دریایی (کوهن)، تجدید آرایش نقش بازیگران (لانمن)، پایان ژئوپلیتیک و آغاز ژئوپلی نومی (کازی)، مجذوب هارتلند (ریستیک و مالینسون)، چارچوب استعاره ای ژئوپلیتیک شبکه ای (وربوفسکی) که محوریت بحث ما در این پژوهش را تشکیل می دهد. سیر زمانی این نظریه ها از 1971 تا 2020 ادامه دارد. همچنین در پایان به صورت فشرده، 3 نظریه ژئوپلیتیکی کم استناد دیگر شامل گروه بندی منطقه ای سلسله مراتبی (کرون)، مناطق کلیدی (سیلاک)، شبه جزیره عربستان، محور قدرت جهانی (شرایبر) را بررسی خواهیم کرد.
ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی، مطالعه موردی: منطقه3 شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی در منطقه3 شهر تبریز می باشد. روش تحقیق روش، تحلیلی – توصیفی است. روش جمع آوری داده ها اسنادی است. جامعه آماری پژوهش منطقه3 شهر تبریز می باشد..داده های توصیفی و مکانی این پارک ها در قالب یک بانک اطلاعاتی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ذخیره و سپس با طراحی شبکه، دسترسی محدوده منطقه 3 شهرداری تبریز و تعیین موقعیت جغرافیایی پارک ها در آن، محدوده سرویس دهی هر پارک با استفاده از مدل تحلیل شبکه ( مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین با استفاده از رویکرد نزدیکی فضایی پارک ها، وضعیت موجود منطقه سه شهرداری تبریز از نظر مدت زمان دسترسی شهروندان به پارک ها مورد مطالعه قرار گرفته و مناطق خارج از پوشش خدمات رسانی پارک ها برآورد گردید. علاوه بر روش فوق از روش های تحلیل تیسن و بافرینگ نیز برای تعیین حوزه عملکردی و مدت زمان دسترسی به هرکدام از پارک ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با محاسبه فضای مورد پوشش خدمات رسانی پارک های محله ای منطقه 3 شهرداری، پارک های موجود محله ای این محدوده تنها 1/71 درصد از محدوده موردمطالعه را پوشش می دهند. لذا قسمت شمالی این منطقه از شهر نیازمند مکان یابی پارک های جدید محله ای می باشد تا پوشش دسترسی این بخش از منطقه 3 را به حداکثر برسانیم. علاوه بر این بخش جنوبی این منطقه از شهر به دلیل خالی از سکنه بودن عدم وجود شبکه دسترسی در حال حاضر نیازی به ایجاد پارک محله در آن احساس نمی گردد. بررسی و ارزیابی نحوه دسترسی شهروندان به پارک های شهری از دو بعد یکی در قالب نرم افزار GIS و دیگری بهره گیری از دو مدل بافرینگ و تسین از نوع آوری در این حوزه مطالعاتی می باشد.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
95 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هویت محیطی یکی از ابعاد هویت است که به یک موقعیت جغرافیایی خاص گره خورده و مربوط به نگرانی افراد یک جامعه برای مشکلات محیطی است که در یک مکان تأثیر می گذارند و می تواند مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت را نسبت به عناصر و الگوهای هویت بخش در سطح یک جامعه به وجود آورد. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام است. روش: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت. داده های مورد نیاز از راه پرسش نامه محقق ساخته گرد آوری شده است. جامعه آماری شامل شهروندان 18 سال به بالای شهر ایلام با 580158 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای آن ها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و برای برآورد پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد که بیش تر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته ها: رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که ضریب بتا برای متغیر میزان تعاملات اجتماعی برابر (812/0Beta=)، برای روابط و مناسبات خویشاوندی یا اقوام برابر (351/0Beta=) و برای خاطرات و یادبودهای مربوط به شهر ایلام برابر (110/0Beta=) است. این سه متغیر روی هم رفته 73 درصد از تغییرات آن را پیش بینی کرده اند. هم چنین، نتایج بدست آمده از مدل اندازه گیری براساس شاخص های ریشه میانگین مربعات باقی مانده (RMR) برابر 053/0، شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) برابر با 069/0، شاخص کای اسکوئر بهنجار (نسبی) (CMIN/DF) برابر 82/2 و شاخص برازش تطبیقی (CFI) برابر 916/0 مدل را مورد تأیید قرار می دهند. نتیجه گیری: نشان می دهد که هویت محیطی نه تنها به عنوان یک ویژگی فردی بلکه به عنوان یک مؤلفه اصلی فرهنگی در بین شهروندان ایلام متأثر از ارتقای زمینه های اجتماعی مانند افزایش تعاملات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی و تاریخی و هم چنین، افزایش مناسبات خویشاوندی بین ساکنان آن است.