فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
482 - 501
حوزههای تخصصی:
مطالعه و سنجش رفاه اجتماعی به منظور پایش و اصلاح سیاست ها و برنامه های رفاه و تأمین اجتماعی به ویژه در سکونتگاه های روستایی که با چالش ها و مشکلات متعددی مواجه هستند، ضرورتی انکار ناپذیر است. هدف این پژوهش، ارزیابی و تعیین سطح رفاه ذهنی سرپرستان خانوارها و عوامل مؤثر بر آن در سکونتگاه های روستایی شهرستان کوهدشت است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظریات اینگلهارت و استرلین و بهره گیری از ابزار پرسشنامه است. نمونه موردمطالعه با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب به تعداد 375 نفر انتخاب شد. بر اساس یافته های تحقیق، سطح رفاه ذهنی 70 درصد سرپرستان خانوارها در حد متوسط و پایین تر است و اغلب شاخص های رفاه ذهنی شامل «احساس سلامت»، «خوشبختی و شادکامی»، «امید به آینده» و «اعتماد اجتماعی» دارای وضعیت نامطلوب هستند. تحلیل های آماری نشان داد متغیرهای فردی (جنسیت، سن)، متغیرهای جمعیتی (بعد خانوار، تعداد افراد شاغل در خانواده) و متغیرهای اقتصادی (نوع شغل سرپرست خانوار، وضعیت مالکیت اراضی) دارای تأثیر معناداری بر سطح رفاه ذهنی سرپرستان خانوارها در سکونتگاه های روستایی شهرستان کوهدشت هستند. لذا بهبود رفاه اجتماعی در نواحی روستایی، نیازمند درک صحیح از رفاه و بازنگری سیاست های گذشته و تطابق برنامه ها با نیازها و انتظارات جوامع روستایی است.
رتبه بندی شاخص های کمّی و کیفی مسکن با کاربست فن دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: تامین مسکن شهری مناسب به ویژه برای اقشار کم درآمد، از مهمترین مسایل و چالش های پیش روی کشورهای جهان است. تقریباً همه کشورها در این زمینه با معضلات جدی مواجه هستند. از این رو توجه به شاخص های مسکن و ارتقاء آنها می تواند برنامه ریزی و تصمیم گیری در این بخش را تسهیل نماید. هدف این پژوهش، رتبه بندی شاخص های مسکن اقشار کم درآمد است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. برای گردآوری داده ها از نظرات خبرگان این رشته که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، استفاده شد. پس از شناسایی شاخص های موثر بر شکل گیری مسکن از دل پیشینه تحقیق، برای تحلیل وضعیت روابط میان این شاخص ها از فن دیمتل فازی بهره گیری شد. یافته ها: در این پژوهش با استفاده از فن دیمتل فازی به رتبه بندی شاخص های موثر بر شکل گیری مسکن، پرداخته شد؛ دو مبحث مهم که از دست آوردهای این روش آماری است، یکی اثر گذارترین شاخص، در مقابل اثر پذیرترین شاخص که بر اساس تحلیل ستون D-R و دیگری درجه اهمیت شاخص که از نتیجه تحلیل ستون D+R بدست می آید. نتایج: نتایج نشان می دهد که در طراحی مجتمع های مسکونی با تراکم بالا، توجه به تامین امنیت، حفظ حریم خصوصی، طراحی فضاهایی جهت تعاملات اجتماعی ساکنین، ایجاد زمینه مشارکت کاربران، در طرحها در درجه اول اهمیت رتبه بندی شاخص ها، از نظر خبرگان قرار دارد؛ لذا استفاده از دستاوردها در برنامه ریزی مسکن کم درآمدها، می تواند به بهبود کیفیت مسکن کنونی، منجر شود.
بررسی و ارزیابی نقش شهروندان و مشارکت اجتماعی آنان در دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری (نمونه موردی: شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
95 - 112
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندی به عنوان یک کنش اجتماعی یکی از مهم ترین مولفه ها جهت رسیدن به توسعه پایدار شهری است. در حقیقت مشارکت اجتماعی فقط کار جمعی نیست بلکه یک نوع تفکر جمعی، مشارکت جمعی، تصمیم گیری جمعی، تولید جمعی و در نهایت استفاده جمعی است. که سبب افزایش درک و آگاهی شهروندان از مسائل مربوط به خودشان و نیاز متقابل به یکدیگر می شود، به ایجاد جامعه بهتر کمک می کند و توانایی های یک جامعه را برای هماهنگ کردن کنش های افراد به منظور توسعه و بهبود کالاهای جمعی ارزشمند، تقویت کرده و حکومت گری بهتری را ایجاد می کند و همچنین فرصت های تدوین سیاست های هوشمندانه را افزایش داده و به توسعه پایدار شهری کمک می کند. توسعه پایدار از یک سو به حفظ محیط زیست و از سوی دیگر به حفظ ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شهر کمک می کند. هدف اصلی این نوشتار شناخت عواملی است که می توانند در گسترش مشارکت شهروندان درتوسعه پایدار شهری موثر باشند.این پژوهش از نظر روش شناسی از نوع توصیفی- تحلیلی، روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای، اسنادی و روش نمونه گیری، پیمایشی که حجم نمونه برابر 384 نفر بوده است. برای بررسی و ارزیابی نقش شهروندان و مشارکت اجتماعی آنان و دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری و جهت بررسی رابطه ای و معناداری بین مشارکت و توسعه پایدار از آزمون کرلموگراف و اسمیرنوف برای شناخت موثر ترین عامل که در مشارکت تاثیر دارد از رگرسیون و برای ضریب پایایی پژوهش از آزمون الفای کرونباخ استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که براساس آزمون های استفاده شده بین مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهری رابطه معناداری وجود دارد. نتایج بیانگر این است: مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری در شهر تبریز وضعیت متوسط برخوردار است ، بین مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهری رابطه معناداری وجود دارد و ارتقای پایگاه اجتماعی - اقتصادی شهروندان تا حد زیاد در میزان علاقه مندی شهروندان به مشارکت در توسعه پایدار شهری موثر می باشد.
سنجش شبکه برند سازی بافت تاریخی شهرها با رویکرد گردشگری، مطالعه موردی: شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
13 - 27
حوزههای تخصصی:
وجود یک صنعت می تواند در زمینه سازی و شکل گیری یک تصویر مناسب از شهر تأثیرگذار باشد. صنعت گردشگری در هزاره سوم از صنایع پاکی است که به یکی از پررونق ترین و پردرآمدترین صنایع جهان تبدیل شده است. درنتیجه می توان با استفاده از این صنعت اقدام به یک برند سازی شهری نمود، بافت تاریخی دزفول از مهم ترین بخش های هویتی شهر محسوب می شود و پیدایش آن پیرو اطلاعات از ساختارهای اقلیمی و فرهنگی است. برای بسیاری از شهرها این تغییر نگرش به بافت شهری و شکل گیری برند شهری به تأکید به روی صنعت گردش گری به عنوان موتور رشد اقتصادی و درنتیجه، احیای اجتماعی و کالبدی بافت تاریخی ش هری می شود. پژوهش حاضر ماهیت توسعه ای – کاربردی و ازنظر روش تحقیق (توصیفی – تحلیلی – کتابخانه ای – میدانی) است که از طریق تکنیک PROMETHEE اقدام به بررسی موضوع نموده است. همچنین شاخص های موردنظر در سه بعد تجاری (اقتصادی)، جامعه شناسی و فرهنگی بین 28 محله بافت تاریخی شهر دزفول تقسیم و توزیع گردیده است. همچنین جهت تحلیل و ترسیم از نرم افزارهای Pherafer، VISIO و VPAPRO استفاده گردیده است. بر اساس یافته ها تحقیق که حاصل بررسی سه بعد تجاری، جامعه شناسی و فرهنگی در بافت دزفول است محله سید محمد به عنوان الگو در صنعت گردشگری دزفول ازنظر شاخص های اشاره شده در بالاترین سطح قرارگرفته است. لذا نتایج نشان داده است در طرح برند سازی دزفول فضا به صورت صفحه ای نمی باشد بلکه محلات به صورت خطی بوده است. و ازنظر برند شاخص گردشگری نیز در بافت قدیم شهر دزفول معیار جامعه شناختی با 42 درصد بیشترین امتیاز را دارا می باشد. و محله قلعه شهر دزفول با میزان 733/0- درصد پایین میزان برند سازی گردشگری در هر سه بخش دارا می باشد.
شکاف فضایی بنیان های اقتصاد عشایری در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کوچ نشینی دارای اقتصادی مولد و توسعه زا است. کارکرد بی بدیل اقتصاد و تولیدات عشایری سبب می شود تا بهبود و تحول در این جز از پیکره اقتصاد ملی، همواره تلاشی مهم باشد. با وجود اهمیت اقتصاد مولد عشایری، چالش های جدی گریبان گیر عشایر کشور است به گونه ای که در حال حاضر بسیاری از آنان یا از این حوزه ی فعالیتی خارج شدند یا از اشتغال در این حوزه نارضایتی دارند. از مسائل اولویت دار مرتبط با اقتصاد کوچ نشینان که کمتر نیز بدان توجه گردیده، نابرابری ها و شکاف های فضایی است. استان خراسان جنوبی یکی از مناطق عشایری است که در ردیف پنجم کشوری قرار دارد. هدف پژوهش: در پژوهش حاضر سعی شده تا به تحلیل وضع موجود از حیث پراکنش و برخورداری فضایی از عناصر اصلی اقتصاد عشایر (نیروی کار، دام و مرتع) به منظور درک بهتر نابرابری های فضایی در نواحی عشایری استان خراسان جنوبی پرداخته شود. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر دارای ماهیتی کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی – تحلیلی و ژرفانگر است. داده های تحقیق برپایه مطالعات اسنادی گردآوری شده است. بانک داده های اولیه در نرم افزار اکسل تشکیل گردید و پس از ورود اطلاعات لازم به محیط نرم افزار ArcMap و GeoDaاقدام به تحلیل فضایی داده ها و تهیه نقشه های خروجی گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: در این تحقیق قلمرو جغرافیایی مشتمل بر عشایر شهرستان های استان خراسان جنوبی است. یافته ها و بحث: به دنبال انطباق اطلاعات سه رکن مرتع، دام و نیروی کار در فضاهای عشایری خراسان جنوبی نتایج نشان داد که دسترسی همسان و متوازنی از این سه رکن مهم در سطح شهرستان ها وجود ندارد؛ به گونه ای که نواحی دارای بیشترین برخورداری از دام، چندان غنایی به لحاظ نیروی انسانی و مرتع ندارد. نتایج: می توان گفت تعمیق نابرابری و گسست فضایی از حیث بنیان های اقتصاد عشایری، اپیدمی حاکم بر فضا است. از این رو لازم است برنامه ریزی توسعه با رویکرد آمایش فضا از حیث فعالیت ها و ظرفیت های مهم اقتصاد عشایری با هدف کاهش نابرابری ها انجام گیرد.
بررسی نظریه های مورد غفلت قرار گرفته در ادبیات ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1353 - 1374
حوزههای تخصصی:
نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. تا کنون آثار ارزشمندی از نظریه های ژئوپلیتیک در ادبیات تخصصی این مبحث در ایران منتشر شده است. با این وجود نظریه هایی وجود دارد که تا کنون در ایران مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته اند و یا به صورت بسیار پراکنده و یا تیتروار در کتب و مقاله های گسترده ژئوپلیتیکی به آن ها پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق بنیادی و نظری، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیو ۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، بررسی نظریه های مغفول مانده در ادبیات ژئوپلیتیک ایران به صورت نظام مند است که با رجوع به منابع معتبر بین المللی از میان مهمترین آثار اندیشمندان کلاسیک و معاصر این رشته به دست آمده است. این نظریه ها عبارت اند از: سیکل قدرت (دوران)، به هم پیوستگی (کیسینجر)، اضمحلال امپراتوری روسیه (کالینز)، تخته شطرنج اوراسیا (برژینسکی) آخرین نقشه (کاپلان)، مرگ هارتلند (تزنین)، پیکربندی سیستماتیک ژئوپلیتیک (دوسویی)، حلقه دریایی (کوهن)، تجدید آرایش نقش بازیگران (لانمن)، پایان ژئوپلیتیک و آغاز ژئوپلی نومی (کازی)، مجذوب هارتلند (ریستیک و مالینسون)، چارچوب استعاره ای ژئوپلیتیک شبکه ای (وربوفسکی) که محوریت بحث ما در این پژوهش را تشکیل می دهد. سیر زمانی این نظریه ها از 1971 تا 2020 ادامه دارد. همچنین در پایان به صورت فشرده، 3 نظریه ژئوپلیتیکی کم استناد دیگر شامل گروه بندی منطقه ای سلسله مراتبی (کرون)، مناطق کلیدی (سیلاک)، شبه جزیره عربستان، محور قدرت جهانی (شرایبر) را بررسی خواهیم کرد.
تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی، منطقه موردمطالعه: شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی شهر در شهر سبزوار است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. به منظور تحلیل توزیع و تبیین الگوی فضایی از روش های آمار فضایی از قبیل نزدیک ترین واحد همسایگی و بررسی سطح سرویس دهی خدماتی پارک های شهری از تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش پیشین متمایز می کند بررسی و تحلیل الگوی توزیع فضایی و میزان دسترسی در انواع طبقات پارک های شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار می باشد. نتایج حاصل از آن نشان داد که شعاع عملکردی پارک های شهری در شهر سبزوار، درسطح منطقه ای بیان کننده شعاع عملکردی مطلوب در بافت های مرکزی شهری است که بافاصله گرفتن از مرکز شهر، از مطلوبیت آن کاسته می شود. عدم توزیع مناسب پارک های درون شهری در سطح ناحیه ای در غرب شهر سبزوار باعث کاهش مطلوبیت و عملکرد پارک های ناحیه ای شده و تمرکز بیش ازحد این پارک ها در در شرق شهر باعث افزایش شعاع عملکرد و مطلوبیت در مناطق شرقی شهر سبزوار شده است، در نتیجه از یک سو توزیع و پراکنش نامناسب و ناعادلانه پارک های دورن شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار از سوی دیگر عدم تناسب جمعیت و سرانه فضای سبز منجر به تشدید توزیع ناعادلانه پارک ها در سطوح مناطق، نواحی و محلات شهری شده چراکه به عنوان مثل در ناحیه 9 مساحت پارک 175157مترمربع و جمعیت 7088نفر است که سرانه آن 24مترمربع می باشد یعنی به ازای هر یک نفر 24 مترمربع فضای سبز و مازاد فضای سبز وجود دارد.
سنجش و ارزیابی مناطق کلان شهر تهران از نظر شاخص های شکوفایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
75 - 92
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها به منظور رقابت در عرصه بین المللی سعی در ارتقا زیرساخت های خود، جهت دستیابی به نوآوری و شکوفایی دارند. از این رو، بررسی جایگاه شهرها از منظر شاخص های شکوفایی شهری امر مهمی در بحث شهرسازی پایدار می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی مناطق کلان شهر تهران از نظر شاخص های شکوفایی شهری است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف گذاری آن کاربردی است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل های کمی آنتروپی شانون، واسپاس (WASPAS)، ضریب پراکندگی (C.V)، آمار خودهمبستگی فضایی موران و از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که الگوی توزیع فضایی شاخص های شکوفایی شهری در سطح مناطق 22 گانه شهر تهران به صورت خوشه ای است و مناطق 22، 1 و 2 به ترتیب با کسب میزان امتیاز واسپاس 4492/0، 1981/0 و 1938/0 از لحاظ برخورداری از شاخص های شکوفایی شهری در بین مناطق 22 گانه در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. در سوی دیگر منطقه 8 با کسب کمترین میزان واسپاس 0439/0 در جایگاه آخر قرارگرفته است. از نظر آماری حدود 5/0 درصد از مناطق در وضعیت برخوردار، 36/0 درصد در وضعیت نیمه برخوردار و 59/0 درصد در وضعیت نامطلوب قرار دارند. از نظر جغرافیایی می توان گفت که برخورداری مناطق از شاخص های شکوفایی شهری از سمت شمال به جنوب و از شرق به غرب تهران سیر نزولی دارند و از میزان آن کاسته شده است.
تأثیر سبک معماری بر ارتقای حس تعلق مکانی در سکونتگاه های روستایی (مورد شناسی: دهستان کارده شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان با شناخت مکان می تواند به شناخت خود دست یابد. حس تعلق به مکان یکی از واکنش های احساسی و عاطفی انسان نسبت به محیط است که فرد را به مکان پیوند داده و هویت شخص و مکان را شکل می دهد. حس تعلق به مکان، پیوندی محکم بین فرد و مکان ایجاد کرده و افراد خود را با مکانی که به آن تعلق دارند می شناسند. نوع معماری مسکن روستایی و سبک آن ها با ساختارهای اجتماعی-اقتصادی خاص خود به عنوان مناطق متمایز از شهرها مطرح بوده و می توانند باعث شکل گیری احساس تعلق مکانی برای ساکنان خود و هویت مستقل شوند. هدف از انجام این تحقیق بررسی این فرض است که سبک معماری در محیط های روستایی می تواند افزایش احساس تعلق و وابستگی به مکان را به دنبال داشته باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است که بخش عمده داده های آن ازطریق تنظیم پرسشنامه بین 175 خانوار روستایی در دهستان کارده شهرستان مشهد جمع آوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تی تک نمونه ای، رگرسیون و معادلات ساختاری (Smart PLS) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل مختلفی، ازجمله: اقلیمی، زیبایی شناسی، امنیت و... بر تعلق مکانی اثرگذار بوده است که براساس مدل مربعات ساختاری، مشخص شد که متغیرهای آسایش اقلیمی با ضریب اثر 57/21، ایمنی و امنیت 81/13، سازگار و انطباق 51/4 و زیبایی شناختی با ضریب اثر 67/3 به ترتیب بیشترین اثر را از بین عوامل مختلف بر افزایش احساس تعلق مکانی روستائیان داشته و متغیرهای اجزای تشکیل دهنده بنا، اعتقادات و عقاید، معماری و ساخت درونی، نیازهای انسانی و کیفیت مسکن کمترین اثرگذاری را بر احساس تعلق مکانی گذاشته اند.
تحلیل ادراک کشاورزان حوضه آبریز دریاچه ارومیه از خشک سالی و اثرات آن (مورد مطالعه: شهرستان میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
957 - 976
حوزههای تخصصی:
تأثیرات اجتماعی، بیولوژیکی ، و اقتصادی خشک سالی ها بستگی به آمادگی کشاورزان برای پاسخ به آن دارد و اقدامات کشاورزان تحت تأثیر چگونگی ادراک آنان از خشک سالی است . ادراک کشاورزان از خشک سالی، عامل مهمی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مدیریت منابع آب ذکر شده است. بنابراین ، این پژوهش کیفی با هدف تحلیل ادراک کشاورزان حوضه آبریز دریاچه ارومیه (شهرستان میاندوآب) از خشک سالی و اثر ها و پیامدهای آن انجام گرفت. جامعه موردمطالعه کشاورزان حوضه آبریز زرینه رود و سیمینه رود بودند ؛ نمونه گیری به صورت هدفمند ملاک محور و با استفاده از روش گلوله برفی انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه های عمیق فردی و بحث های گروهی متمرکز با کشاورزان گردآوری شد و تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل محتوای جهت دار و نرم افزار مکس کیودا انجام گرفت. نتایج نشان داد بیشتر کشاورزان خشک سالی را پدیده ای اقلیمی می دانند ؛ هرچند که عده ای نیز آن را ناشی از خشم و غضب خداوند، رفتارهای مخرب برخی کشاورزان ، و سوء مدیریت مسئولان می دانند. کشاورزان افزایش نگرانی از آینده، تشدید خشک سالی و کم آبی ، و افزایش اثر های مخرب خشک سالی را انتظار دارند . هزینه کردن پس اندازها، استفاده از آبیاری پیشرفته، کشت گیاهان جای گزین و سازگار با خشک سالی، ذخیره سازی و بهینه سازی مصرف آب، دست روی دست گذاشتن، توکل به خدا و کمک گرفتن از نهادهای مذهبی، و مهاجرت به شهر از جمله کارهایی است که برای مقابله با خشک سالی یا کاهش اثر های آن انجام می دهند. نتایج این مطالعه می تواند به اجرای مداخلات مناسب برای افزایش تاب آوری کشاورزان در برابر خشک سالی کمک کند.
بررسی نقش پیاده راه های شهری در ارتقای شاخص های سرزندگی شهری و تعاملات اجتماعی (مطالعه موردی: پیاده راه مرکز رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
881 - 908
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شهر یکی از کلیدی ترین نقش ها را برای خلق محیط هایی سرزنده و پویا دارند. در این میان، پیاده راه های شهری از مهم ترین عرصه های عمومی یک شهر شناخته می شوند و تأثیر بسزایی در بهبود شاخص های سرزندگی شهری، کیفیت زندگی، مراودات و فعالیت های اجتماعی میان شهروندان در یک فضا و حتی در کل شهر دارند . پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر کیفیت پیاده راه ها بر سطح سرزندگی و تعاملات اجتماعی میان شهروندان صورت پذیرفته است. پژوهش توصیفی-کمی است و برای جمع آوری اطلاعات، 422 پرسشنامه در میان ساکنان شهر رشت توزیع و تکمیل شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های دوجمله ای، همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد پایین ترین سطح رضایت شهروندان رشت از شاخص کیفیت پیاده راه (تنوع پایین دسترسی و کمبود خدمات شهری به پیاده راه) نسبت به دو شاخص دیگر یعنی سرزندگی و تعاملات اجتماعی است. همچنین نتایج بیانگر همبستگی و تأثیرگذاری کیفیت پیاده راه بر سرزندگی شهری است. از سوی دیگر شاخص تعاملات اجتماعی بیشترین تأثیرپذیری را از شاخص سرزندگی شهری دارد که این امر خود گواه درهم تنیدگی و پیوستگی این سه شاخص و تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر است. درنهایت به دلیل همین ارتباط و همبستگی شاخص های پژوهش، مدیریت شهری رشت می تواند با اولویت دادن به بهبود کیفیت کالبدی پیاده راه، تشویق شهروندان به استفاده از دوچرخه، افزایش دسترسی به این پیاده راه و برگزاری جشن ها و مراسم های مختلف سبب ارتقای شاخص های سرزندگی شهری و تعاملات اجتماعی در این پیاده راه شود.
شهرت مقصد گردشگری و ادراک شناختی و عاطفی بازدیدکنندگان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
113 - 126
حوزههای تخصصی:
شهرت یک مقصد نقش مهمی در جذب گردشگران داشته و توجه به مؤلفه های شهرتِ شهری و شناسایی آن ها بر اساس ادراک بازدیدکنندگان نیز اهمیت به سزایی در درک درست نیازهای گردشگران دارد. بررسی وجهه شهرت اصفهان و فاکتورهای اثرگذار بر شهرت این شهر، بر مبنای ارزیابی عاطفی و ادراک شناختی بازدیدکنندگان از طریق توزیع 384 پرسشنامه میان گردشگران بازدیدکننده اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی از جامعه در دسترس بررسی شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. نتایج نشان داد که در میان فاکتورهای اثرگذار بر شهرت مقصد گردشگری اصفهان، فاکتور تصویر مقصد بیش از هر چیز بر شهرت آن اثرگذار است و تفاوت چشمگیری میان نگرش افرادی که به اصفهان سفر کرده و افرادی که سفر نکرده اند در خصوص شهرت این شهر وجود ندارد. این پژوهش نشان داد که شهرت و آوازه مقصد و توصیه دوستان و آشنایان عوامل اصلی آشنایی و شناخت افراد از اصفهان هستند و رسانه ها، نمایشگاه ها و آموزش نقش بسیار کمرنگی را در معرفی و توسعه این مقصد دارند. در نتیجه تدوین محتوی مناسب و معرفی هرچه بیشتر اصفهان در فضای مجازی در قالب وب سایت های استانداردی که قابلیت دیده شدن در فضای مجازی را دارند و همچنین تدوین برنامه های مستند رادیو و تلویزیونی، تدوین اقلام چاپی با کیفیت، متنوع و به روز لازم است موردتوجه دست اندرکاران گردشگری اصفهان قرار گیرند.
شناخت عامل های اثرگذار بر مسائل شهری ایران با رویکرد عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری دیدگاه قطب رشد پس از اصلاحات ارضی دهه 40 و همچنین ادامه روند افزایش جمعیت و مهاجرت روستاییان به شهرها بعد از انقلاب، تمرکز سرمایه گذاری ها به ویژه در شهرهای بزرگ و بی توجهی به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و امکانات در سایر نواحی شهری کشور تشدید شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش شناسایی متغیرهای کلیدی و اثرگذار و روابط حاکم میان متغیرها در سیستم شهری ایران به منظور تحقق عدالت اجتماعی طی بازه زمانی کوتاه مدت در افق 1410 است. از این رو، فرآیند پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر حسب رهیافت تحقیق، توصیفی-اکتشافی است. داده ها به کمک تکنیک پویش محیطی و با مشارکت 16 متخصص رشته برنامه ریزی شهری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به عنوان اعضای پانل خبرگان گردآوری شده که برآیند آن، شناسایی 21 متغیر اولیه جهت بررسی وضعیت آینده عدالت اجتماعی در شهرهای ایران است. شناسایی متغیرهای اثرگذار و اثرپذیر و روابط حاکم بر میان متغیرها از روش پرکاربرد در آینده پژوهی، «تحلیل ساختاری»، متغیرها استفاده شده است. نتایج تحقیق مبین آن است، متغیر «آموزش حقوق شهروندی»، در محیط سیستم از ثبات و اثرگذاری بسیار بالایی برخوردار است. همچنین، متغیرهای «ایجاد فرصت برابر» و «دموکراسی شهری» به عنوان متغیرهای دو وجهی، «توزیع عادلانه قدرت و ثروت» به منزله متغیر ریسک و متغیرهای هدف شامل «تخصیص عادلانه منابع و امکانات» و «استحقاق»، دارای اثرگذاری و اثرپذیری بسیاربالایی هستند. این متغیرها از ظرفیت بسیار زیادی جهت تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم جهت تحقق عدالت اجتماعی در شهرهای ایران برخوردار می باشند.
نقش هویت ملی و سرمایه فرهنگی در ارتقای آموزش شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی در ارتقای آموزش شهروند جهانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و برحسب نوع داده ها آمیخته (کیفی کمی) و رویکرد کیفی از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری (بازمحوری انتخابی) و رویکرد کمی، روش پیمایشی بود. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان (اعضای هیأت علمی استان هرمزگان)، با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و اصل اشباع، 14 نفر انتخاب شدند و در بخش کمی جامعه آماری از اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی و غیردولتی استان هرمزگان با استفاده از جدول مورگان انتخاب و نمونه آماری 185 نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی از فیش برداری و مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های هویت ملی (تعلق خاطر به نمادها، اسطوره های ملی و مذهبی، فرهنگ و روش اسلامی، نقش تاریخ، احساس تعلق به فرهنگ، روش زندگی ایرانی، آشنایی با میراث جهانی) و سرمایه فرهنگی (حالت تجسم یافته ذهنی، حالت تجسم یافته عینی، حالت نهادی شده) بر روی آموزش شهروند جهانی دارای بار عاملی بالای 5/0 هستند و از لحاظ آماری در سطح معنی دار قرار دارند و مدل ارائه شده با توجه به شاخص های AGFI، GFI، RASEA دارای برازش مناسب است و به مسئولان نظام های آموزشی پیشنهاد می شود جهت افزایش و ارتقای سطح آموزش شهروند جهانی به مؤلفه های سرمایه فرهنگی تأکید و توجه خاص داشته باشند.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1491 - 1508
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی نحوه مواجهه و آمادگی در برابر حالت های مختلف وقوع یک رخداد در آینده است. نگاه به آینده و ترسیم چشم انداز توسعه شهری، همواره از جمله مسائل پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. شهر ایلام علاوه بر ویژگی های خاص و منحصر به فرد سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی – فضایی در سال های اخیر با توجه به مهاجرت بی رویه با مشکلات خاصی مواجه شده است با توجه به پیچیدگی و ابهام حالت های مختلف آینده، مطالعات آینده پژوهی در برنامه ریزی استراتژیک برای تحقق توسعه شهری ضروری به نظر می رسد و نیز طیف گسترده ای از آینده های محتمل را پیش روی خود دارد. هدف اصلی پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی موثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده نگاری است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای اسنادی و پایش محیطی انجام شده است. که با استفاده از مطالعات موجود در زمینه توسعه شهری، شش شاخص(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی،کالبدی- فضایی و زیست محیطی)، انتخاب، طبقه بندی و تدوین شد. همچنین جامعه آماری پژوهش، شهر ایلام و نمونه آماری آن 50 نفر از کارشناسان و متخصصان امر برنامه ریزی شهری و منطقه ای می باشند. با استفاده از روش دلفی 53 عامل توسط کارشناسان شناسایی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد انجام شده است. در نهایت پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر بر وضعیت توسعه آینده شهر ایلام با روش های مستقیم و غیر مستقیم، 10 عامل کلیدی(ضرورت اجرایی مدیریت یکپارچه شهری، مدیریت اجرایی، وجود سازمان های مردم نهاد، اجرای طرح جامع و تفصیلی شهر، مکانیابی کاربری های شهری در نقاط مختلف شهر، مشارکت اجتماعی شهروندان، سامان دهی فعالیت های اجتماعی، آلودگی شهری، افزایش تسهیلات و خدمات عمومی، فرهنگ شهری) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه شهر ایلام دارند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از قابلیت های نرم افزار سناریو ویزارد 2 سناریوی قوی، 93 سناریوی ضعیف و 17 سناریوی باورکردنی استخراج شد.
تحلیلی بر زیست پذیری شهری با تاکید بر شاخص مسکن (مطالعه موردی: کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردهای گوناگونی برای حل مسائل و مشکلات موجود در شهرها مطرح و به کار گرفته شده اند. عوامل متعددی در زیست پذیری یک مکان تأثیر دارند که از جمله آن ها می توان به حضور مردم، کاربری مختلط، مسکن، ایمنی و امنیت، حس تعلق، کارایی و محیط زیست اشاره کرد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل زیست پذیری شهری کلانشهر مشهد با تاکید بر شاخص مسکن می باشد. روش تحقیق این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. از نرم افزارهای GIS، SPSS و مدل ویکور و آنتروپی برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است. براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، تراکم نفر در واحد مسکونی در شهر مشهد 4/3 نفر می باشد. بیشترین سرانه مسکونی با 9/56 و 8/56 مترمربع مربوط به منطقه 13 و 8 بوده است. همچنین کمترین سرانه با 7/20 و 1/20 در منطقه 4 و 5 مشاهده می شوند. به لحاظ شاخص های قدمت، دوام، مالکیت، دسترسی به فاضلاب شهری و قیمت مسکن بهترین وضعیت به ترتیب مربوط به مناطق 12، 12، 1، 11 و 1 می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که منطقه 11 کلانشهر مشهد، بهترین منطقه از نظر شاخص مسکن می باشد. پس از منطقه 11، مناطق 10 و 9 به لحاظ مسکن دارای بهترین شرایط می باشند. بدترین منطقه هم به لحاظ مسکن، به ترتیب مناطق 5، 4 و 13 می باشند. حدود 38 درصد مناطق شهر مشهد در سطح بسیار نامطلوب مسکن به لحاظ زیست پذیری شهری قرار دارند.
واکاوی عدالت فضایی در تخصیص کاربری های اراضی شهری (مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
637 - 662
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری یکی از هسته های مهم در نظام برنامه ریزی شهری است. بدین منظور نظم فضایی و توزیع منابع و امکانات در مناطق شهری (از جمله شهر اردبیل) و برخورداری از عدالت فضایی برای بهره مندی مردم و نیازهای جامعه شهری حائز اهمیت است. در همین خصوص، رشد جمعیت و مهاجرت به همراه رشد فیزیکی شهر اردبیل به طرف روستاهای پیرامون موجب شده است در برخی موارد کاربری اراضی شهری آن به صورت نامتناسب و دور از اصول ایجاد شود که در نگاه اول نشانگر توزیع و مکان گزینی ناهمگون و ناسازگار کاربری ها در سطح شهر است. از همین رو هدف این پژوهش واکاوی عدالت فضایی در تخصیص کاربری های اراضی شهری با استفاده از تکنیک های تحلیل منطقه ای در مناطق پنج گانه شهر اردبیل است. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی و جمع آوری منابع و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای سنجش وضعیت عدالت فضایی در شهر اردبیل از مقایسه سرانه ها، سطوح اشغالی و تحلیل شاخص ظرفیت از مدل LQI و GIS و تکنیک های تحلیل منطقه ای نظیر آنتروپی شانون و ضریب اختلاف یا پراکندگی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در ارزیابی کمی با توجه به مقایسه مناطق در شهر اردبیل، کاربری مسکونی بیشترین و کاربری تأسیسات شهری کمترین سطوح اشغالی و سرانه را به خود اختصاص داده است. مقایسه کاربری ها با استفاده از مدل ضریب مکانی با خط نرمال LQI بیانگر آن است که بیشتر کاربری ها پایین تر از خط نرمال یک قرار دارند که این مسئله نشان دهنده کمبود امکانات در مناطق شهرداری اردبیل است. براساس بررسی مدل ضریب آنتروپی با توجه به Ln به دست آمده، همه کاربری های موردمطالعه در مناطق، دارای وضعیت نامتعادل و نامتوازن فضایی است. همچنین بررسی ضریب پراکندگی بیانگر آن است که به غیر از ضریب پراکندگی کاربری مسکونی، سایر کاربری ها نیز دارای ضریب پراکندگی بسیار بالا هستند که نشان می دهد توزیع فضایی بسیار نامتعادل و عدم تحقق اصل عدالت محوری در توزیع شاخص های موردمطالعه در مناطق پنج گانه اردبیل است.
نقش مؤلفه های کالبدی در حس مکان مجموعه های مسکونی: مقایسه دو مجموعه مسکونی کوی استادان و شهرک نیوساید اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان پدیده ایست که انسان در طول زندگی خود به آن معنا بخشیده و وابسته می شود. جایگاه عوامل کالبدی به واسطه گریزناپذیر بودن امر کالبد در معماری سبب شکل گیری پایگاه وجودی در افراد می گردد. هدف از این مطالعه تأثیر مؤلفه های کالبدی بر دو مجموعه مسکونی کوی استادان و شهرک نیوساید اهواز و مشخص کردن تأثیر سهم هریک از این مؤلفه ها بر القای حس مکان توسط مخاطبین است. این تحقیق با روش ترکیبی کیفی در کمی، ابتدا به جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای با تکنیک اسنادی پرداخته و سپس از تکنیک دلفی برای صحت سنجی مؤلفه های استخراج شده از متون بهره گرفته است. مؤلفه ها در پرسشنامه با طیف لیکرت بین ساکنین توزیع شده است. نتایج با نرم افزار SPSS و با استفاده از آماره های مختلف تحلیل استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که در مجموعه مسکونی کوی استادان بیشترین سهم مربوط به مؤلفه های تنوع، نورپردازی، با مقدار(000/1)، حضور نیمکت ها با مقدار (946/0) و کمترین سهم مربوط به سهولت دسترسی با مقدار (383/0) است. در واقع در ایجاد حس تعلق، عامل نورپردازی دارای تأثیر بسزایی است. تنوع فضایی در این مجموعه مسکونی و وجود نیمکت ها موجب افزایش زمان حضور در فضا شده است و همین امر موجب افزایش دل بستگی و ایجاد حس مکان می شود. در مجموعه مسکونی نیوساید بیشترین همبستگی بین متغیر فضای سبز با دیگر متغیرهاست و بیشترین به صورت موردی بین خوانایی و تنوع با مقدار (955/0) و سپس فضای سبز با معنادهی (921/0) و کمترین بین نما و کف سازی با مقدار (104/0) است. در مجموعه مسکونی نیوساید، تنوع فضایی را به وسیله مکان عرضه می کند و میزان خوانایی آن موجب ایجاد فهم یا درک مکان می شود. همچنین فضای سبز، امکان حضور پذیری و استفاده از فضا را افزایش داده است.
بررسی تأثیر تغییرات نظام فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که سبک زندگی ناشی از رفتارها و فعالیت ها است، پژوهش در این زمینه تغییراتی را که در طول زمان رخ داده اند و همچنین فاصله میان آنچه نظام ارزشی در گذشته یاد می شد با آنچه امروزه تحقق می یابد را آشکار می سازد. بدین منظور این پژوهش تلاش می کند تا با استفاده از روش نحو فضا در خانه های برداشت شده از شهر مشهد در سده اخیر، به تحلیل نتایج حاصل بپردازد تا از این طریق تاثیر تداوم و تغییر در نظام کالبدی فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی مردم را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی با بهره گیری از ابزار مشاهده، برداشت، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به کمک نرم افزار تخصصی نحو فضا (UCL Depthmap) صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره پهلوی اول و نیمه اول پهلوی دوم، در هر دو سازماندهی مرکزی و محوری بیشترین تغییرات در فضای باز (حیاط و تراس-ایوان) و کمترین تغییرات در این دوره مربوط به فضای نشیمن و اتاق بوده است؛ لیکن از دوره نیمه دوم پهلوی دوم تاکنون، توجه از فضای باز و بیرون به فضای درون به خصوص فضای عمومی و نیمه عمومی مانند نشیمن و پذیرایی معطوف می گردد. بنابراین در خانه های قبل از سال1340ه.ش، عملکرد حیاط به عنوان فضایی که بخشی از فعالیت های فرهنگی، اعتقادی، رسوم سنتی و فعالیت اجتماعی، تفریحی و سرگرمی در آن رخ می داد تغییر کرده و همان طور که نتایج حاصل از پرسشنامه ها نشان می دهند، از نیمه دوم پهلوی دوم به بعد این فعالیت ها در فضاهای دیگر خانه مانند پذیرایی- مهمان خانه و نشیمن رخ می دهند. از سال 1340ه.ش به بعد با ایجاد فضایی بعنوان اتاق کار، فضایی مختص فعالیت های معیشتی در خانه ها ایجاد گردید که این فضا در خانه های قبل از سال 1340ه.ش مشاهده نمی شود. همچنین در خانه های بعد از سال 1340ه.ش به بعد فضایی بعنوان نهارخوری نیز به خانه ها افزوده می شود که قسمتی از فعالیت های زیستی در آن رخ می دهد.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساختی در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد بر این است که تجهیز یک کشور یا منطقه به زیرساخت های کافی و مناسب، یک عامل مهم برای تداوم رشد اقتصادی، جذب سرمایه گذاری خارجی و گسترش تجارت است. با وجود این، نتایج چند پژوهش حاکی از این است که دسترسی به امکاناتِ زیرساختی در شهرستان های استان اردبیل نابرابر بوده است و زیرساخت های کافی برای بهره برداری از توان های بالقوه طبیعی این استان درجهت رشد اقتصادی وجود ندارد. با آگاهی از نبود مطالعه ای جامع در مورد زیرساخت های استان اردبیل، پژوهش حاضر با هدف تحلیل نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساخت ها در استان اردبیل انجام شده است. هدفِ پژوهش، کاربردی؛ رویکرد آن، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوردی داده ها، کتابخانه ای- اسنادی بوده است. برای نیل به این هدف، 100 شاخص زیرساختی به کار برده شد که در شش گروهِ زیرساخت های حمل ونقل و ارتباطات، اجتماعی- رفاهی، آب و انرژی، کشاورزی، مالی و مناطق سبز دسته بندی شدند. برای تجزیه وتحلیل این شاخص ها از مدل بولزای در قالب اعداد خاکستری سه پارامتره استفاده شد که وزن آن ها با روش انتخاب ارجحیت (PSI) محاسبه شد. محاسبات این مدل نشان داد که در بولزای مثبت (486/0) و نسبی (522/0)، شهرستان مغان و در بولزای جامع (488/0)، شهرستان اردبیل در جایگاه اول قرار دارند. شهرستان پارس آباد در هر سه جواب با امتیازهای 57/0، 19/0 و 776/5 به عنوان محروم ترین شهرستان ها شناخته شد. محاسبه بولزای جامع به تفکیک گروه های زیرساختی نشان داد که شهرستان «بیله سوار» در زیرساخت حمل ونقل و ارتباطات، شهرستان «پارس آباد» در زیرساخت اجتماعی- رفاهی، شهرستان «نیر» در زیرساخت انرژی، شهرستان «خلخال» در زیرساخت کشاورزی، شهرستان های «خلخال و مغان» در زیرساخت مالی و شهرستان «اردبیل» در زیرساخت سبز دچار کمبود شدیدی هستند. با توجه به تأثیر زیاد زیرساخت های سلامت بر توسعه ناخالص داخلی استان، اولویت سیاست اقتصادی و سرمایه گذاری عمومی، به زیرساخت های بهداشت و درمان داده شد. نتیجه این است که در استان اردبیل در توزیع امکانات زیرساختی، نابرابری وجود دارد و برنامه ریزی درست برای رفع این کاستی ها به مطالعاتی فراتر از پژوهش حاضر درجهت افزایش تولید ناخالص داخلی، همگرایی درآمد و رشد اقتصادی نیاز دارد.