فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
114 - 131
حوزههای تخصصی:
حکمروایی هوشمند شهری سبکی از مدیریت است که بر مبنای مشارکت هوشمند شهروندان از درگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل می گیرد. این شکل جدید از حکمروایی، شهروندان را از مصرف کنندگان منفعل خدمات شهری به بازیگران فعال تبدیل می کند که می توانند درباره نوع خدماتی که به آن نیاز دارند اظهارنظر کنند. هدف این تحقیق ارائه راهبردهای کلان و قابل تعمیم برای حکمروایی هوشمند در شهرهای ایران است. نوع تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 170 نفر از مدیران شهری و متخصصین دانشگاهی در حوزه برنامه ریزی شهری است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (170 نفر) انتخاب شده است. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه گردآوری و خروجی با استفاده از مدل آماری نرم افزار Minitab و معادلات ساختاری (EQS) مدلسازی شدند. در نهایت راهبردهای پیشنهادی در قالب مدل استراتژیک SOAR استخراج شدند. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می دهد که در وضع موجود بیشترین امکان تحقق پذیری مربوط به شاخص های اجتماعی – شهروندی و تصمیم سازی هوشمند است؛ همچنین یافته های تحقیق بیانگر این است که میزان اثرگذاری متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته تا سطح 51 درصدی قابل پیش بینی می باشد و معنی داری بین متغیرهای مستقل و وابسته تا سطح 95 درصدی معناداری را نشان داده و در بین مؤلفه های مربوط به حکمروایی هوشمند شهری، مؤلفه های مدیریتی سازمانی با ضریب بتا 363 درصدی و عوامل فناوری با ضریب بتا 206 درصدی دارای بیشترین تأثیرگذاری بر حکمروایی هوشمند در شهرهای ایران می باشد.
تحلیل و ارزیابی رقابت پذیری منطقه ای در برنامه ریزی توسعه گردشگری، مطالعه موردی: شهرستان جلفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
1125 - 1142
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یکی از بخش های مهم خدماتی سهم به سزایی در افزایش رشد و توسعه، به خصوص در کشورهای درحال توسعه دارد. توسعه گردشگری، می تواند اقتصاد کشور را از حالت تک محصولی خارج کند و ثبات اقتصادی را به علت ثبات در درآمدهای ناشی از جذب گردشگری برای کشور به همراه بیاورد. هدف تحقیق حاضر، بررسی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر رقابت پذیری گردشگری در شهرستان جلفا و ارائه راهبردهایی جهت ارتقا رقابت پذیری منطقه ای در گردشگری این شهرستان است. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت موضوع موردمطالعه، توصیفی- تحلیلی است. داده ها و اطلاعات موردنظر از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و روش میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) به دست آمد. جامعه آماری برای تکمیل پرسشنامه و انجام مصاحبه، مدیران، کارشناسان و متخصصان امر گردشگری هستند و از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شده است. محدوده موردمطالعه، شهرستان جلفا (منطقه آزاد ارس) می باشد و شش منطقه آزاد تجاری کیش، قشم، چابهار، انزلی، اروند و ماکو به عنوان رقبای آن در نظر گرفته شده اند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارائه راهبردهای توسعه گردشگری شهرستان جلفا و تشریح اهداف، منابع، توانایی ها و عوامل کلان محیطی از مدل Meta-SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل کلان تأثیرگذار بر گردشگری در شهرستان جلفا، عدم شناسایی قابلیت ها و پتانسیل های موجود در منطقه، عدم وجود زیرساخت های مناسب و نبود مقررات شفاف جهت سرمایه گذاری بخش خصوصی در زمینه گردشگری می باشند. با برنامه ریزی راهبردی برای توسعه گردشگری و باهدف افزایش کمی تعداد گردشگران و سپس افزایش کیفی خدمات، می توان به توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر امیدوار بود.
ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر با استفاده ازنظریه بنیانی (نمونه موردی: کلان-شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : امروزه عواملی از قبیل رشد شتابان جمعیت، افزایش فقر، کاهش شاخص های کیفیت زندگی، رشد سکونتگاه های غیررسمی (حاشیه نشینی)، آلودگی های زیست محیطی و غیره منجر به ناپایداری و کاهش زیست پذیری جوامع شهری شده است. بدین منظور طی دهه های اخیر، برنامه ریزان شهری راهکارهای گوناگونی را ارائه نموده اند که در این بین، بهره گیری از فضاهای زیرسطحی، مفهومی در حال ظهور است که طی سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است. داده و روش : هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه مدل مفهومی فضای زیرسطحی زیست پذیر است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. لذا جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و تحلیل محتوا (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه مدل مفهومی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین مؤلفه ها و کشف روابط علی– معلولی می گردد. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شده است. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از 4 مولفه بنیادی و کلیدی در ساختار مدل نهایی است که عبارتنداز: " فرهنگ- اجتماع"، "تاب آوری"، " محیط زیستی" و " کالبدی- بصری". بر اساس 4 مؤلفه کلیدی و در بخش دوم پژوهش، 458 ارجاع به دست آمد که با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 24 کد اولیه و 4 کد محوری استخراج گردیده است. نتیجه گیری : مدل مفهومی منطبق بر الگوی دانه ستاره ای جهت تحقق فضای زیرسطحی زیست پذیر ارائه گردید. در راستای الگوی مذکور 4 مؤلفه کلیدی فرهنگ- اجتماع؛ کالبدی- بصری؛ تاب آوری و محیط زیستی به عنوان ساختار اصلی ارائه گردیدند. هرکدام از عوامل دارای زنجیره ای آشیانه ای و سلسله مراتبی هستند. مؤلفه های رنگ تعلق و هویت به عنوان درون مایه های بعد فرهنگ– اجتماع بوده و زیر درون مایه های مکان یابی با توجه به بحران های طبیعی، مدیریت بهینه بحران، کاهش درجه ریسک و خطر از طریق نوع کاربری ها، توجه به آسایش اقلیمی در سطوح زیرین و تنظیم دقیق تأسیسات در سطوح زیرین به ترتیب تکمیل کننده بعد تاب آوری در الگوی دانه ستاره ای می باشد.
تحلیل سطح حس تعلق به مکان های تفریحی به واسطۀ تبیین معنای مکان (نمونۀ موردی: دهکدۀ تفریحی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنایی که کاربران به مکان نسبت می دهند، در شکل گیری حس تعلق به مکان و سطح این حس تأثیرگذار است؛ با وجوداین، پژوهشگرانِ این حوزه به ندرت ارتباط میان معنای مکان و تعلق به آن را بررسی کرده اند. این مسئله در مناطق طبیعی و تفریحی با توجه به وسعت منطقه و طرح های راهبردی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این مقاله بر آن است که چگونگی تعلق افراد به محیط های طبیعی و شدت این تعلق را به واسطه معنای مکان بررسی کند. برای این منظور، دهکده زاینده رود به عنوان مکانی تفریحی-اقامتی که از منابع طبیعی در استان اصفهان بهره مند است، به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش تحقیق در این مقاله، روش ترکیبی اکتشافی است. نخست برای شناسایی معانی ای که گردشگران به دهکده تفریحی زاینده رود نسبت می دهند، از مصاحبه استفاده شد. معانی به دست آمده از مرحله قبل برای طراحی پرسشنامه استفاده شد و این معانی در قالب چهار عامل اصلی تعلق به مکان به پرسشنامه شکل داد. هدف از این پیمایش، بررسی تفکرات و احساساتی است که گردشگران با تعلقات متفاوت به نمونه مدنظر نسبت می دادند. نتایج این مقاله نشان می دهد که سطح بالای معنا در یک مکان، باعث ایجاد و افزایش شدت تعلق به آن مکان می شود. همچنین، زیبایی و منابع طبیعی منحصربه فرد به ترتیب بیشترین و ارتباط با دنیای طبیعی کمترین امتیاز را در سطح معنایی در میان افراد با سطوح مختلف حس تعلق به مکان داشتند. در میان عوامل مؤثر در ایجاد این حس، پیوند اجتماعی و هویت مکان به ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را در بین شرکت کنندگان این پیمایش داشتند. در انتها تأکید می شود که ایجاد تسهیلات تفریحی در این مکان ها باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در ادامه، افزایش سطح حس تعلق به مکان در میان کاربران می شود.
تحلیل کیفیت محیط سکونتی و تعیین کننده های آن در نواحی روستایی، مورد مطالعه: دهستان قره باغ- شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
815 - 832
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط سکونتی و ارتقاء آن از مباحث مهم و موثر در فرآیند توسعه روستایی و موردتوجه متخصصان و برنامه ریزان می باشد. تصمیم گیری و تدوین سیاست ها به منظور ارتقاء کیفیت محیط سکونت نیازمند شناخت و تحلیل وضعیت موجود و عوامل موثر در ارتقاء آن است. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تعیین شاخص ها و نماگرهای کیفیت محیط سکونتی و ارزیابی آن در روستاهای دهستان قره باغ (شهرستان شیراز) تدوین شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته و ازلحاظ هدف کاربردی است. جمع آوری اطلاعات موردنیاز با روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری خانوارهای ساکن در روستاهای واقع در دهستان موردمطالعه می باشد که تعداد نمونه موردنظر 195 نفر است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. با مساعدت اساتید دانشگاهی و پژوهشگران حوزه مطالعات روستایی تعداد 62 نماگر در قالب 6 شاخص عمده به عنوان شاخص های ارزیابی و سنجش کیفیت محیط سکونتی شناسایی شد. نتایج نشان داد در بین شاخص های عمده کیفیت محیط سکونتی در روستاهای دهستان مطالعاتی، به غیراز دو شاخص مردم روابط اجتماعی و فضای واحد مسکونی سایر شاخص ها در وضعیت نامطلوب و پایین تر از حد متوسط قرار دارند. درمجموع کیفیت محیط سکونتی در دهستان پایین تر از حد متوسط قرار دارد و بین متغیرهای زمینه ای سن، مدت اقامت، رضایت از درآمد و هزینه، رضایت از شغل و تحصیلات با ارزیابی ساکنان محلی از کیفیت محیط سکونتی رابطه مستقیم و معنادارِ آماری وجود دارد.
طیف بندی و سنجش فضایی مراکز انتظامی و نقش آنها در پهنه ی جرم با رویکرد MCDM (مطالعه موردی کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
236 - 249
حوزههای تخصصی:
امروزه در تمامی شهرهای جهان، به ویژه کلان شهرها، افزایش نرخ جرم و جنایت نگران کننده است و به یکی از دغدغه- های مهم شهروندان، نهادها و رهبران و مقامات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع تبدیل شده است. حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. که البته این حضور کمی و کیفی نیروی انتظامی متاثر از استاندارد آن نیز می باشد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی(ایجاد امنیت) می باشد. بر اساس ضرورت پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش آن ترکیبی از روشهای کتابخانه ای، میدانی، توصیفی وتحلیلی می باشد. از آنجا که هدف اصلی آن بررسی استاندارد و سرانه نیروی انتظامی و نقش آن در پهنه بندی زمانی – مکانی جرم می باشد با استفاده از روش های کمی و ابزارهای شامل ArcGIS، SPSS، TOPSIS، VIKOR، Moran، Antropy به بررسی موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است کاربری های انتظامی در شهر اهواز که سرانه این کاربری 0.042 متر مربع می باشد کمتر از سرانه استاندارد (1) متر مربع بوده و در این بخش با کمبود خدمات به میزان 950995.46 متر مربع مواجه هستیم . و بر اساس مدل VIKOR منطق یک کلانشهر اهواز در رتبه یک پایداری قرار گرفته است. و در مقابل منطقه 2 شهر در رتبه آخر امنیت قرار گرفته است. همچنین بر اساس نتایج بیضی انحراف معیار سرقت با زاویه کمی در جهت جنوب غربی-شمال شرقی امتداد یافته است، زیرا تمرکز نقاط جرم در قسمت جنوب غربی شامل کلانتری 15، 19، 27 و 33 است.
مرور نظام مند روند مطالعات حوزه شهر هوشمند در مجامع علمی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورها در مراحل مختلفی از فرآیند گذار به شهری هوشمند، سعی در ارزیابی مطالعات انجام یافته در ارتباط با شهرهای خود، از جمله رصد مجامع علمی، دارند؛ که در این رهگذر، قادر باشند نقاط ضعف و به عبارتی حوزه های مغفول ماند شناسایی گردد. اما مسئله این است که تاکنون، مطالعات انجام یافته در مجامع علمی کشور مورد ارزیابی و واکاوی واقع نگردیده است. لذا هدف اصلی این پژوهش، واکاوی روند مطالعات حوزه شهر هوشمند در مجامع علمی کشور ایران می باشد؛ تا با شناسایی زمینه های کم کار و ضروری، بر این حوزه ها تمرکز شود. این پژوهش از نوع کاربردی علم سنجی بوده؛ و روش تحلیل محتوا انجام شد. اطلاعات 310 مقاله که در پایگاه استنادی سیویلیکا در بازه زمانی ده ساله 1399-1389 نمایه شده است، گردآوری شد؛ و سپس از سه بعد موضوع، زمان و جغرافیا مطالعه گردیدند. بر اساس یافته های تحقیق، نزدیک به 83 درصد از مقاله ها، بدون مورد مطالعه و با روشی مروری و به صورت توصیفی قرار گرفتند؛ که در این میان، بیش از یک سوم مقاله ها بر رویکردی فناورانه متمرکز بوده اند؛ و در مقاله هایی که دارای مورد مطالعه بودند؛ بیش از 35 درصد مقاله ها بر تهران متمرکز بوده اند. بر مبنای نتایج تحقیق، به لحاظ موضوعی و جغرافیایی؛ و نیز مشارکت در تولید مقاله ها در استان های کشور توزیع یکنواختی وجود ندارد. ضمن این که با توجه به بازه زمانی ده ساله و تحولات پرشتاب جهانی، تکامل از مقاله های مروری به مقاله های کاربردی در مجامع علمی کشور مشاهده نمی گردد.
بررسی اثرات اقتصادی-اجتماعی ایجاد شهر لیکک بر توسعه روستاهای پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
97 - 114
حوزههای تخصصی:
تعداد شهرهای کوچک در ایران طی دو دهه گذشته رشد بالایی داشته است. شهرهای کوچک عملکردهای متفاوتی مانند ارائه خدمات و امکانات و رفع محرومیت زدایی به مناطق پیرامون، پایداری جمعیت، رونق اشتغال و درآمد، ایجاد بازار برای تولیدات کشاورزی، توسعه کشاورزی، افزایش دسترسی به تسهیلات و خدمات بانکی و بهداشتی، تبادل اطلاعات و ارتباطات و غیره دارد. این مطالعه با موضوع بررسی اثرات و پیامدهای اجتماعی شهر لیکک بر توسعه روستاهای اطراف و منطقه در دو دوره قبل و بعد از ایجاد شهر انجام شد. در این مطالعه از دو روش کتابخانه ای برای بررسی نظریات و دیدگاه ها و روش میدانی برای گردآوری اطلاعات خانوارها استفاده شد. جامعه آماری تحقیق با توجه به نوع مطالعه، سرپرستان خانوارها تشکیل داده است. در روش میدانی با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری طبقه ای 220 خانوار برای مطالعه انتخاب شد. نتایج کلی تحقیق حاکی از وجود اثرات جذب منابع روستایی توسط شهر بوده است. به عبارتی اثر جذب بیشتر از اثرات نشر بوده است. وضعیت روستاها در ابعاد پایداری جمعیت، سرمایه اجتماعی، تولیدات و توسعه کشاورزی بهبود چشمگیری نداشته است؛ اما وضعیت ابعاد آموزش، دسترسی به خدمات و امکانات، خدمات بهداشت و سلامت و رتباطات روند مثبتی داشته و نسبت به دوره قبل بهبود یافته است.
بررسی عوامل موثر بر تمایل پذیرش بیمه زرشک کاران در مناطق روستایی خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
199 - 212
حوزههای تخصصی:
بیمه محصولات کشاورزی از جمله برنامه های مؤثر مدیریت ریسک کشاورزی است. یکی از محصولات مهم در خراسان جنوبی زرشک بوده که حدود 95 درصد تولید آن در این استان صورت می گیرد. بدین منظور، در پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر پذیرش بیمه در بین باغداران زرشک در مناطق روستایی استان خراسان جنوبی در سال 1399 پرداخته شده است. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که جامعه آماری آن شامل 12500 زرشک کار روستاهای شهرستان های قاین و زیرکوه بوده که براساس فرمول کوکران تعداد نمونه آماری به اندازه 372 زرشک کار تعیین شده است. روایی پرسشنامه محقق ساخته از طریق کارشناسان ترویج جهادکشاورزی و اساتید و همچنین پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. نتایج نشان داد که متغیرهای سابقه باغداری، آگاهی از خطرات طبیعی و آفات و بیماری های همچون شته، بارندگی های ناگهانی، حشرات و جوندگان تاثیر مثبت و معناداری بر پذیرش بیمه دارد که حاکی از آن است که با افزایش آگاهی از خطرات طبیعی و آفات و بیماریها، احتمال پذیرش بیمه توسط باغداران زرشک در مناطق روستایی افزایش می یابد. بنابراین پیشنهاد می شود با برگزاری کلاس های آموزشی و ترویجی و در جهت افزایش آگاهی روستاییان از خطرات احتمالی و ریسک های موجود، امکان استفاده بیشتر کشاورزان از برنامه بیمه جهت کنترل مدیریت ریسک فراهم شود.
نگرش سیستمی در برنامه ریزی فضایی توسعه روستایی با توجه به رویکرد ساختاری- کارکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
269 - 287
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی مفهومی همه جانبه و سسیستمی است که، علاوه بر عمران و بهسازی روستا، همه جنبه های حیات اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی روستا را دربر می گیرد. یک برنامه ریزی آرمانی و هدفمند در مناطق روستایی نیازمند رویکردی جامع است که باید ناظر به این ویژگی ها و پوشش دهنده آن ها باشد. تفکر سیستمی فرایند شناخت مبتنی بر تحلیل (تجزیه) و ترکیب در جهت دست یابی به درک کامل و جامع یک موضوع در محیط پیرامون خویش است که ویژگی هایی همچون هدف، کلیت، روابط متقابل، و محیط بیرونی و درونی از اصول تشکیل دهنده آن است. بنابراین، برنامه ریزی روستایی نیازمند شناخت روستا با نگرش سیستمی با توجه به کنش متقابل و وابستگی اجزای تشکیل دهنده آن با یکدیگر و محیط پیرامون در سطوح ملی و منطقه ای است . شناخت سیستمی در دو سطح است: 1. روستا؛ توجه به کارکردها- ساختارها و پیوندهای درونی- بیرونی روستایی در عرصه برنامه ریزی و توسعه روستایی با زیرسیستم های اقتصادی، اجتماعی، و کالبدی قابل بررسی و با عملکردهای خدماتی و توزیع خدمات رابطه دارد؛ 2. سرزمین؛ توجه به عوامل خلأ فضایی- عملکردی خدماتی روستایی با نتایج منطقه ای قابل بررسی و با وابستگی روستا به شهر، مهاجرت، و عدم انباشت سرمایه در روستا رابطه دارد. سامان دهی تنوعات موجود از لحاظ برخورداری منابع ناحیه ای، نیازها و توانمندی های منطقه ای، تقسیم کار بین بخش های شهری و روستایی با برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین قابل بررسی و از طریق ساختارهای نهادی و مدیریتی به طور نظام مند هدایت می شود. نگرش سیستمی در برنامه ریزی فضایی با رویکرد ساختاری- کارکردی با شناخت جامع سازمان فضایی زمینه توسعه نهادی محلی، ملی، و منطقه ای را فراهم می آورد.
تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد کارکنان موضوعی است که ارتباط تنگاتنگی با دستیابی سازمان به اهداف تعیین شده خود دارد، به گونه ای که عملکرد کارکنان معادل عملکرد سازمان در نظر گرفته می شود. بنابراین توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازی این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. مهم ترین عامل در بهبود بهره وری در شهرداری ها و در هر کشوری منابع انسانی می باشد، به طوری که این عامل، به یک عنصر مهم و اساسی در تبیین تفاوت های موجود دربهره وری و رشد آن در کشورهای مختلف شده است. از آنجا که پایه اصلی امر توسعه، انسان است، بهبود کیفیت منابع انسانی در امر توسعه بسیار ضروری بوده و در هرگونه برنامه ریزی به منظور توسعه و بهره وری منابع انسانی نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد؛ بنابراین بدون اولویت دادن به بهره وری و توسعه منابع انسانی که جزء در فرآیند برنامه ریزی عملی بلندمدت و جامع بر پایه اطلاعات دقیق از گذشته، حال و مسیر روشن آینده تحقق نخواهد یافت، توسعه اقتصادی به دست نخواهد آمد. هدف از انجام این پژوهش، تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها می باشد. روش بررسی: روش پژوهش در این مقاله از نظر ماهیت و روش توصیفی و تحلیلی و از نظر هدف، نظری وکاربردی است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مهم ترین راهکارهای موثر بر بهره وری منابع انسانی شناسایی شده، توانمندسازی کارکنان و مدیریت استعداد می باشند. از دیدگاه صاحب نظران، توجه به مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت استعداد (شناسایی، به کارگیری، توسعه، نگهداری) و توانمندسازی (آموزش، مشارکت، انگیزش) و همچنین مراحل توانمندسازی (تواناسازی، ساختار، فرآیند) و نحوه ارزیابی اثربخشی آنها ضروری است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.
بررسی بافت های ناکارآمد شهری از منظر میزان خطرپذیری بحران؛ نمونه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : خطرپذیری بحران ها در شهرهایی از جهان که در معرض مخاطرات هستند، به شدت در حال افزایش است. در درون شهرها نیز به ویژه شهرهای کشورهای با درآمد پایین و متوسط، برخی فضاهای شهری به گونه ای ساخته شده اند که خطرپذیری ها را به صورتی ناعادلانه توزیع می کنند. در شهر تهران وجود مخاطرات تهدید کننده ای از جمله زلزله، سیل، آتش سوزی و بسیاری از چالش های محیطی در کنار وسعت بالای بافت های ناکارآمد موجب شده این شهر شرایط ویژه ای از نظر مدیریت خطرپذیری بحران داشته باشد. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد یکپارچه سازی سیاست های مدیریت بحران و ارتقای بافت های ناکارآمد شهری به دنبال پهنه بندی این بافت ها در شهر تهران به لحاظ آسیب پذیری در برابر مخاطرات مختلف و ارائه راهکارهایی به منظور کنترل و کاهش خسارات ناشی از مخاطرات با تأکید بر سیاست گذاری، برنامه ریزی و پیشگیری می باشد. داده و روش : این پژوهش از نظر نوع، توسع ه ای– کاربردی است و الگوی کلی آن توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر روش ارزیابی می باشد که در طی آن مدل سازی، ساخت شاخص ترکیبی و تلفیق و روی هم گذاری لایه ها و داده های اطلاعاتی بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین وزن نهایی واحدهای مکانی و پهنه بندی آسیب پذیری بافت های ناکارآمد شهر تهران انجام شده است. داده ها و لایه های مربوط به شاخص ها نیز از منابع و داده های ثانویه مختلفی استخراج شده است. امتیاز دهی به شاخص ها و زیر شاخص ها بر اساس پرسش نامه خبرگان بوده و محاسبات در نرم افزار ARC GIS صورت گرفته است. یافته ها : در شهر تهران همپوشانی زیادی بین محدوده بافت های ناکارآمد شهری و سطح بالاتر فقر شهری و پتانسیل وقوع انواع مخاطرات وجود دارد. در این زمینه، بافت های ناکارآمد نیمه جنوبی شهر تهران به ویژه در مناطق 15، 18 و 20 در درجه نخست و مناطق 16، 17 و 19 در درجه دوم دارای بیشترین پتانسیل خطرپذیری هستند. نتیجه گیری : در محدوده هایی از شهر تهران واقعیت های مدیریت بحران بسیار پیچیده تر از برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های موجود است و نظام مدیریت بحران در بافت های ناکارآمد نیازمند ساز و کار متفاوتی در مقایسه با سایر نقاط شهر است. بنابراین در این محدوده ها به منظور کاهش ریسک مخاطرات لازم است توجه ویژه ای به مسئله کاهش فقر شهری و آسیب پذیری و به طور کلی یکپارچه سازی سیاست ها و اقدامات مدیریت خطرپذیری بحران و برنامه های شهرسازی و توسعه اجتماعی و اقتصادی داشت.
ضرورت ایجاد شهر های اکولوژیک ، چالش ها و موانع پیش روی آن در ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رویکردهای مختلفی برای رسیدن به تعادل و پایداری شهری ارائه شده است، یکی از این رویکردها شهر اکولوژیک است. هدف این پژوهش تبیین ضرورت توجه به ایجاد رویکرد شهراکولوژیک در نظام برنامه ریزی شهری کشور در راستای دستیابی به توسعه پایدار است. روش بررسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و از لحاظ ماهیت توصیفی، تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و تحلیل محتوا بوده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد؛ امروزه به رویکرد شهراکولوژیک در بسیاری از مناطق دنیا توجه خاصی شده است. در ایران در بسیاری از شهرها تحت تأثیر تحولات جهانی و اجرای طرح های مختلف شهری، عامل اقتصادی به عنوان عامل اصلی تعیین کننده می باشد و تحولات قرن جاری و اقتصاد متکی بر نفت، تراکم بیش از حد جمعیت، تمرکز فعالیت ها و فراوانی ساخت و سازها، رشد و گسترش فیزیکی کانون های شهری و تخریب اکوسیستم طبیعی شهرهای کشور را در پی داشته است؛ هر چند در برخی از شهرهای کشور اقداماتی در جهت دستیابی به شهراکولوژیک انجام شده است ولی نمی توان ادعا کرد که ساخت شهر اکولوژیک به طور کامل در ایران انجام شده است و ضرورت ایجاد و برنامه ریزی برای ساخت شهر اکولوژیک با توجه به مشکلات پدید آمده برای شهرهای کشور هر روز بیشتراحساس می شود.
ناپایداری منابع آب کشاورزی و توسعه روستایی در دشت رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
484 - 503
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یا ناپایداری منابع آب کشاورزی آثاری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی به ویژه در سکونتگاه های روستایی به همراه دارد. در این پژوهش ارتباط بین ناپایداری منابع آب در بخش کشاورزی و توسعه روستایی در قالب ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی دشت رفسنجان موردبررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش کمی است. بر اساس فرمول کوکران تعداد پرسش نامه ها از تعداد 53263 خانوار روستایی یا شهرهای کوچک با اقتصاد روستایی 380 نفر برآورد شده که در طی تحقیق و بر اساس محدودیت ها و حذف پرسش نامه های نادرست، تعداد نمونه ها به 313 مورد رسید. پرسش نامه ها در 16 طبقه دهستانی توزیع شده اند. در ادامه، در نرم افزار SPSS میانگین شاخص های اقتصادی، اجتماعی و محیطی، مهاجرت و کمیت و کیفیت آب مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جهت سنجش معناداری در آزمون T مستقل تک نمونه ای، دوجمله ای یا باینومیال و کولموگوروف - اسمیرنوف بررسی شده و در تأثیر خشک سالی در دهستان های مختلف مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد شاخص های محیطی موردبررسی با میانگین 99/3، شاخص های اقتصادی با میانگین 88/3 و شاخص های اجتماعی با میانگین 004/4 در طیف 5 تایی لیکرت تحت تأثیر خشکسالی قرار گرفته است. بر این اساس، پس از وقوع کم آبی یا خشک سالی، محیط طبیعی و انسانی تحت تأثیر قرار گرفته و توسعه روستایی در ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی در دشت رفسنجان با اختلال مواجه شده و مسائلی چون کاهش سطح زیرکشت کشاورزی، کاهش درآمد، نشست زمین، فقر، بیکاری، مهاجرت و پیامدهای زیست محیطی را به دنبال داشته است.
تغییرات جمعیتی و تحولات معیشتی بهره برداران مرتعی در ایران با تاکید بر قلمرو عشایری، بازفت، استان چهارمحال و بختیاری(بخش دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مروری تاریخی بر سیر تحول تغییرات جمعیتی و معیشتی بهره برداران مرتعی می تواند به شناخت بهتر راهبردها و گزینه های معیشتی مطلوب کمک کند و در راستای بهبود وضعیت مرتع و گذر از بحران ها و چالش های فراروی مدیریت پایدار مراتع، چارچوب های سیاست گذاری قابل اجرا ارائه دهد. هدف پژوهش: چهار محور اصلی در راستای تغییرات جمعیتی و وضعیت معیشت های وابسته به مراتع مورد بررسی قرار می گیرند. ابتدا یک ارزیابی تاریخی از تغییرات جمعیتی ارائه می شود (1). به دنبال آن، نظام های تولید دام و دامداری تشریح می شوند (2). سپس وضعیت معیشت های وابسته به مرتع در ایران تبیین می شود (3). در نهایت، ضمن ارائه چشم انداز معیشتی در استان چهارمحال و بختیاری و بطور خاص بازفت- پیشنهادانی در راستای مدیریت پایدار مراتع ارایه می شود (4). روش شناسی تحقیق: این مقاله با مروری بر منابع مرتبط در زمینه ی تغییرات جمعیتی و تحولات معیشتی بهره برداران مرتعی در ایران، داده ها و اطلاعات دوره های تاریخی را تجزیه و تحلیل می کند. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر ارزیابی تغییرات جمعیتی و تحولات معیشتی بهره برداران مرتعی، براساس مطالعه مروری و بهره گیری از منابع و اسناد و مدارک در مقیاس ایران می باشد. یافته ها و بحث: نتایج جمع بندی و مرور منابع، نشان می دهد عدم تعادل بین انسان، دام و مرتع و کاهش سهم محصولات دامی از چالش های عمده مدیریت پایدار مرتع در ایران می باشند. نتایج: در این راستا، تاکید شده است مدیریت پایدار مراتع در صورتی تحقق خواهد یافت که ضمن حفظ تعادل دام، مرتع و انسان تنوعی از معیشت به منظور توسعه معیشت های تکمیلی بهره برداران، در برنامه ریزی و سیاست گذاری در نظر گرفته شوند. مطالعات آینده می توانند به تبیین کاستی ها و ضعف های (نواقص) سیاستگذاری در زمینه مدیریت پایدار مراتع بپردازند و به دنبال آن چارچوب های سیاستگذاری مبتنی بر معیشت های پایدار توسعه دهند.
مدل یابی علی و تفاوت های جنسیتی برای احساس بیگانگی در فضاهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : احساس جدایی مادی و معنوی فرد از فضای یک شهر، بیگانگی او را از فضای شهری رقم می زند. احساس بیگانگی در فضای شهری می تواند، معلول دلبستگی مکانی، سرزندگی شهری و حتی امنیت و زیست پذیری شهر باشد.
داده و روش : در این پژوهش کمی، ساختار علی احساس بیگانگی در فضای شهری و تفاوت این احساس در جنسیت زن و مرد، به کمک نمونه 480 نفری که از شهر اهواز گردآوری شد بررسی گردید. از مدل یابی معادلات ساختاری و مدل یابی تفاوت های گروهی برای تحلیل داده ها بهره گرفته شده است.
یافته ها: نشان دهنده آن است که سرزندگی شهری، امنیت و زیست پذیر شهری مهم ترین عواملی هستند که هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم بر احساس بیگانگی در فضای شهری تأثیر می گذارند، البته این علیت را دلبستگی مکانی تعدیل کرده است. مدل ساختاری علی احساس بیگانگی در فضای شهری بین زنان و مردان متفاوت عمل می کند.
نتیجه گیری : تأثیرپذیری احساس بیگانگی زنان در فضای شهری از هرسه عامل زیست پذیری، امنیت و سرزندگی شهر بیشتر از مردان می باشد. ساختار فیزییولوژیک زنان، احساسات و توانایی آنان، سیاستگذاری های مردانه شهر، عدم تناسب فضاهای شهری با جنسیت زنان، فضاهای رها شده و اضطراب آور در شدید تر شدن این ارتباط نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین از دیدگاه شهروندان اهوازی فضاهایی که بیشترین احساس بیگانگی را القاء می کنند در محدوده های مرکز، غرب و جنوب غربی و کمترین در محدوده شمال شهر اهواز یعنی محلاتی است که کمترین خدمات شهرداری در آن ها وجود دارد می باشند. به همین خاطر توجه بیشتر طراحان شهری به فضاها، عملکرد فضا، توانایی و محدودیت افراد، و از همه مهم تر جنسیت آن ها می تواند موجب کاهش احساس بیگانگی شهروندان در فضای شهری شود.
همگرایی فرهنگی و اجتماعی در اوراسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
969 - 988
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین رخدادهای قرن بیستم تجزیه اتحاد شوروی بود که مرحله جدیدی از تعامل های چندبعدی را هم برای کشورهای جانشین و هم برای دیگر کشورهای درگیر در این تکامل تاریخی گشود. کشورهای پساشوروی با پیامدها و میراث گذشته تاریخی خود روبه رو هستند که تأثیرهای عمیقی در روند همگرایی کشورهای منطقه دارد. روسیه و دیگر کشورهای پساشوروی، نهادهای دولتی، بینش های سیاسی، اجتماعی و امنیتی، فرهنگ سیاسی را از گذشته به ارث برده اند. کشورهای نو استقلال در تلاش بودند مشکلات داخلی خود را با پشتیبانی قدرت های خارجی حل کنند، اما شوق اولیه برای همگرایی با کشورهای غربی به زودی فروکش کرد و مشکلات مشابه درون این کشورها آشکار شد. عوامل فرهنگی، زبانی، جغرافیایی و پیوندهای شخصی و نهادی روس ها با مناطق پیرامونی در دوره پساشوروی از بین نرفته است. بنابراین، روسیه سعی دارد در حوزه همگرایی های اوراسیایی ازجمله فرهنگی و اجتماعی دست برتر را داشته باشد. هدف نویسندگان، بررسی این موضوع است که روسیه در همگرایی اوراسیایی می خواهد نقش رهبری داشته باشد و این روند را از راه ابزارهای قدرت نرمی که در منطقه در اختیار دارد، مدیریت می کند. پرسش اصلی مقاله این است که در فرآیند همگرایی فرهنگی و اجتماعی اوراسیای مرکزی در دوره پساشوروی، روسیه چگونه نقش داشته است؟ فرضیه نویسندگان این است که در فرایند همگرایی فرهنگی و اجتماعی اوراسیای مرکزی، روسیه با تمرکز بر ابزارهای فرهنگی قدرت نرم خود، موقعیت خود را در اوراسیای مرکزی با استفاده از زبان روسی، آموزش، مذهب و رسانه تقویت کرده است.
تحلیل بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با تاکید بر نقش و عملکرد ذینفعان محلی با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
51 - 68
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان دومین انقلاب در فرهنگ بشری با پیشینه درخشان درزمینه مدیریت شهری در عصر حاضر با یکی از بزرگ ترین چالش های خود با عنوان بافت های فرسوده دست وپنجه نرم می کند. این تحقیق با تحلیل های ساختار شکنانه از روند برنامه ریزی مرسوم زمان حال؛ بر تحلیل بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان در بازه زمانی آینده تأکید دارد. بدین منظور جهت جمع آوری اطلاعات از دو روش میدانی-کتابخانه ای بهره برده شده و برای تحلیل از 40 شاخص در قالب 3 مؤلفه ( اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی-فضایی) استفاده شده است. برای ارزیابی روابط بین شاخص ها و عملکرد هریک از آن ها درروند بازآفرینی شهری از نظر کارشناسان متخصص در این زمینه و از نرم افزار MICMAC استفاده شده که درنهایت 12 شاخص به عنوان کلیدی ترین عوامل شناسایی و متناسب با آن 6 گمانه محتمل با اجماع نظر کارشناسان طراحی شده و برای ارزیابی گمانه ها از نظرات 4 گروه ( شهروندان، کسبه، اجتماعات محلی، مدیران شهری) در محیط SMIC استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی یافته های تحقیق نشان داده است که بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان دارای 64 سناریو با درجات احتمال تحقق مختلف بوده است. در این میان 30 سناریو با ضریب احتمال 0 وجود داشته و در مقابل 20 سناریو با ضریب احتمال قوی شناسایی شده است و سناریوهای 64 و 50 محتمل ترین سناریوها بوده اند که بر ایستا بودن وضعیت درآمد- اشتغال و روند تسهیلات دولتی، افزایش میزان آلودگی، افزایش عمر ابنیه و کاهش کیفیت آن ها دلالت دارد که با توجه به نتایج تحلیل های صورت گرفته، در مرحله اول باید زمینه بهبود تعلق خاطر در شهروندان ایجاد و در مرحله بعدی با بهبود زمینه های ارائه تسهیلات دولتی، زمینه را برای گروه های مختلف به منظور فعالیت هرچه بیشتر فراهم کرد.
تحلیل عوامل موثر بر سازمان یابی فضایی شهری با رویکرد نقش مدیران و سازمان های شهری (مورد کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
235 - 250
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی در شهر تبلوری از روابط پیچیده میان نظام های مختلف از جمله نظام قدرت ، نظام کاربری زمین ، نظام اسکان جمعیت، نظام نمادها و مفاهیم هویتی ( اعم از مصنوع و طبیعی ) ، و نظام ارتباطی در چهارچوب نظام های اجتماعی - اقتصادی دوران و مواریث نظام های گذشته شهر است. بنابراین این پژوهش با هدف تحلیل سازمان یابی فضایی شهری با رویکرد نهادی –مدیریتی در کلانشهر تهران، صورت گرفته است. این پژوهش برپایه شواهد میدانی ( بررسی مناطق شهرداری تهران بر اساس سازمان یابی فضایی ) و اسناد مختلف کتابخانه ای صورت گرفته است. با استفاده از روش AHP و تاپسیس که در بین 12 نفر از متخصصین شهرسازی و معماری توزیع گردید به جهت بررسی سازمان یابی فضایی شهری در سطح کلانشهر تهران می پردازیم ، نتایجی از قبیل اینکه هرچه مقدار نسبت های عرصه های پیرامونی و درونی راهبردی سازمان دهی فضایی به معیارهای رویکرد نهادی - مدیریتی بالاتر باشد نشان دهنده مطلوب بودن سازمان یابی فضایی شهری و در نتیجه مطلوب بودن وضعیت مناطق مورد بررسی است و فرض آماری بزرگتر بودن واریانس نمرات رویکرد ترکیبی AHP – TOPSIS در مقایسه با رویکرد TOPSIS (واریانس ها به ترتیب برابر با 0056/0 و 0153/0 ) با استفاده از آزمون آماری F در سطح اطمینان 95/0 مورد بررسی قرار گرفت و برتری توان تشخیصی رویکرد ترکیبی بر رویکرد TOPSIS اثبات شد ، حاصل گردید و در ین راستا به ارائه راهکارهایی جهت بهبود سازمان یابی شهری با رویکرد نهادی – مدیریتی پرداخته شده است.
آینده پژوهی ظرفیت های پیوند روستایی - شهری در راستای امنیت غذایی پایدار (موردمطالعه: سکونتگاه های روستایی حوزه جنوب شرق استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
284 - 297
حوزههای تخصصی:
واکاوی وضعیت آینده ظرفیت های پیوند روستایی - شهری در راستای امنیت غذایی پایدار در سکونتگاه های روستایی در ناحیه موردمطالعه هدف پژوهش حاضر است. در این پژوهش کاربردی و توصیفی - تحلیلی، اطلاعات لازم به دو شیوه کتابخانه ای و پرسش نامه ای گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها هم از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد بهره گرفته شد. یافته ها نشانگر آن است که 52 عامل به عنوان ظرفیت های بنیادی مؤثر بر وضعیت امنیت غذایی پایدار ناحیه موردمطالعه شناسایی شدند. وضعیت پراکندگی متغیرهای ظرفیت های پیوند روستایی - شهری در امنیت غذایی پایدار روستاهای موردمطالعه گویای وضعیت ناپایدار آن ها است. امتیازات نهایی و رتبه بندی عوامل بنیادین انجام شد. عوامل کلیدی نهایی که عبارت اند از نیروی کار متخصص شهری و روستایی، خدمات کشاورزی و پشتیبان تولید، نهادهای رسمی و غیررسمی شهری در تعامل با نهادهای روستایی و بخش کشاورزی که دربردارنده کارگاه های آموزشی، بهبود خاک، اراضی مناسب کشت، منابع آب و زیرساخت های انتقال و بهره برداری مناسب، نهادسازی هدفمند و همچنین، شکل گیری و گسترش فعالیت های غیر کشاورزی همانند صنایع تبدیلی و تکمیلی، شبکه های اجتماعی برای عرضه محصولات و تبادل اطلاعات، بنگاه های اقتصادی و اعتبارات خرد، برند سازی و بازاریابی آشکار شدند. برمبنای این عوامل چهار سناریو برای وضعیت آینده ظرفیت های پیوند روستایی - شهری در امنیت غذایی ناحیه موردمطالعه ارائه شد.