فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۴۰۱ تا ۸٬۴۲۰ مورد از کل ۱۰٬۱۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، شهرنشینی بر شهرسازی مقدم شده و رشد شهری و توسعه کالبدی شهرها به یکی از مهمترین مسائل تبدیل گشته است. هرچند باید اذعان داشت در شکل توسعه کالبدی و فضایی شهرها بر اساس اندازه و جمعیت آنها تفاوت های عمده ای دیده می شود. هدف این تحقیق شناخت الگوی کالبدی و نحوه گسترش روستا-شهرها در سال های اخیر است. در این پژوهش محقق در یک تحقیق کاربردی از طریق مشاهده مستقیم و غیرمستقیم به بررسی نحوه گسترش کالبدی و فضایی توسعه روستا-شهرها با استفاده از مدل هلدرن کرده است. نمونه موردی این پژوهش شهر لاله جین در استان همدان است. بررسی ها در این تحقیق نشان می دهد که در لالجین تا سال 1381 شهر به صورت فشرده رشد کرده اما بین سال های 1384 تا 1389 رشد بدقواره شهری (پراکنش) رخ نموده که میزان آن بر اساس این مدل 78 درصد بوده است. بر اساس تحلیل نتایج حاصل از یافته های تحقیق با توجه به رشد افقی و پراکنش شهر، الگوی متمرکز به عنوان الگوی مطلوب گسترش آتی شهر مشخص گردید.
ارزیابی توان اکولوژیکی محیط جهت تعیین مناطق مناسب کاربری ها در حوزه شهری یاسوج با مدل اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
61 - 72
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیک سرزمین به عنوان یکی از ابزارهای حرکت در راستای توسعه پایدار، به دنبال سنجش موجودی و توان نهفته سرزمین با ملاک ها و معیارهای مشخص و از پیش طرح ریزی شده است. ضرورت این پیمایش و کنترل پیامدهای توسعه و سنجش قابلیت های زمین در شرایطی که ایران یکی از کشورهای در حال توسعه و مواجه با روندهای شهرنشینی شتابان است، بیشتر مطرح می شود. این پژوهش با هدف کلان حفظ قابلیت های زیست محیطی، آزمون و ارزیابی قابلیت سنجی را در حوزه شهر یاسوج، به عنوان یکی از مراکز استانی با آهنگ فزآینده گسترش شهری دنبال نموده است. بنابراین تعیین توان اکولوژیک حوزه شهری یاسوج برای گسترش سکونتگاهی و همچنین مشخص نمودن امکانات، توانمندی ها و محدودیت های منابع سرزمینی ناحیه به عنوان بستر مناسب هر گونه برنامه ریزی ، هدف مشخص این پژوهش است. روش مطالعه در تحلیل قابلیت سنجی زمین محدوده پژوهش مبتنی بر یک مدل اکولوژیکی است که بر مبنای روش آمایش سرزمین مخدوم طراحی شد. از بین معیارها و گزینه های مختلف مؤثر در قابلیت زمین، سه گزینه اصلی قابلیت زراعی، جنگلداری و توسعه شهری، سکونتی و فعالیت ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج کاربست مدل حکایت از پتانسیل های وسیع محیطی و اکولوژیک در محدوده مورد مطالعه دارد که عوامل محدود کننده ای برای توسعه شهری به شمار می روند. 82 درصد از مجموع سطح محدوده را اراضی با قابلیت کشاورزی، مرتعداری و جنگل تشکیل می دهند. بنابراین حساسیت و آسیب پذیری محیط طبیعی در این حوزه در اولویت اول، توصیه را به سمت اتخاذ سیاست های محدوده کننده گسترش شهری، هم در محدوده شهر یاسوج و هم در حوزه اطراف آن، استفاده از توان گردشگری ناحیه و در اولویت دوم، سوق دادن گسترش شهری یاسوج به سمت شمال غربی و شهرک مادوان و مهریان است.
انطباق ماهوی میان مضامین شهر و طبیعت در اشعارسهراب سپهری با اندیشمندان حوزه طراحی محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
73 - 79
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر هر یک از زاویه دیدی خاص و نیز با دغدغه های بعضاً متفاوتی نسبت به وضعیت محیط های شهری محل زندگی خود، سخن رانده اند. مقولاتی همچون شهر، طبیعت، انسان ، محیط زیست، بوم، اجتماع و نظایر آن از جمله مهمترین مباحثی است که شاعران در لابلای اشعار خود بدان ها پرداخته اند. از میان شاعران معاصری که از طبیعت می گویند، از شهرگریزی دم می زنند و هر یک به نحوی از منظر طبیعت و اکولوژی به شهر می پردازند، سهراب سپهری چهره ای برجسته دارد. این مقاله با هدف واکاوی و تبیین نگاه سهراب سپهری به موضوعات شهر و طبیعت، تلاش دارد تا توجه ویژه وی را به مسائل و مشکلات زیست محیطی و بوم شناسانه جامعه ایرانی، نمایان سازد. بر این مبنا، این مقاله با روشی تفسیری _ تاریخی به تحلیل محتوای کیفی مضمون مبنا در متون و دیوان های اشعار سهراب سپهری می پردازد. یافته های این نوشتار نشان می دهد که در سروده های سهراب، ارزش های طبیعی و اکولوژی نهفته است. پارادایم ها و یا مضامین "ارتباط میان طبیعت وشهر"، "اکولوژی شهری و منظر"و " رویکرد روستا شهری" ، مهمترین مواردی اند که شاعر به بیان آنها می پردازد.
تبیین شاخص های محک پایداری در ارزیابی آثار الگوهای گردشگری در نواحی روستایی پیرامون کلان شهرها (مطالعه ی موردی: نواحی روستایی پیرامون کلان شهرتهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن پارادایم توسعه ی پایدار در حوزه ی گردشگری، ارزیابی توسعه ی پایدارگرشگری روستایی مورد توجّه قرار گرفته شد، اما موضوعی که بدان توجّه چندانی نشده، ارزیابی پایداری الگوهای متنوّع گردشگری در نواحی روستایی است، به دلیل آنکه هر یک از الگوها آثار و پیامدهای متفاوتی را برجای می گذارند. بنابراین ارزیابی پایداری الگوهای گردشگری روستایی و ارائه ی راه کارهای مناسب توسعه ی پایدار آنها الزامی است. تاکنون شاخص ها و نماگرهای بی شماری از سوی سازمان ها و صاحب نظران حوزه ی گرشگری ارائه شده، اما موضوع قابل اهمّیّت، بومی سازی، مستندسازی و عملیاتی کردن این شاخص ها است، چرا که مجموعه شاخص های مناسب برای یک مقصد گردشگری، برای منطقه ای دیگر مناسب نیست. بر همین اساس این پژوهش با هدف تبیین شاخص ها و نماگرهای مناسب محک پایداری برای ارزیابی آثار الگوهای گردشگری در نواحی روستایی پیرامون کلان شهر تهران گردآوری شده است. روش پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و با مرور اسناد و مدارک و تحلیل محتوای آنها و نیز با بهره مندی از دیدگاه متخصّصان (روش دلفی) و دیدگاه های جامعه ی آماری شاخص ها و نماگرهای ارزیابی پایداری الگوهای گردشگری طرّاحی شده است. نتایج حاصل از این مطالعه، طرّاحی 15 شاخص و 88 نماگر در ابعاد سه گانه ی توسعه ی پایدار گردشگری است. از این تعداد نماگر ، 26 نماگر اقتصادی، 41 نماگر اجتماعی فرهنگی و 21 نماگر زیست محیطی از دیدگاه متخصّصان به عنوان نماگرهای مناسب محک پایداری در ارزیابی آثار الگوهای گردشگری در نواحی روستایی پیرامون کلان شهرها طرّاحی شده است.
کانون های تولید دانش در پروژه های توسعه و عمران روستایی (مطالعه موردی: طرح های هادی روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای رویکرد تأثیرات پروانه ای، اگر شرایط مناسب ایجاد شود، حرکتی ضعیفی چون بال پروانه، منجر به تحولاتی بزرگ خواهد شد. با الهام از این ایده، در پژوهش حاضر تلاش شده است به تحلیل کانون های ایجاد دانش در جریان یک پروژه موردی پرداخته شود و با ایجاد مدل تحلیلی خاص حاصل ترکیب دو مدل نانوکا - تاکئوچی با DPSIRاین موضوع مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس، کانون های تولید دانش در فرآیند تهیه و اجرای طرح هادی به عنوان مصداق طرح های عمران روستایی شناسایی شده و چگونگی تولید و تبدیل دانش سازمانی و نحوه مدیریت فرآیندهای آن تبیین شده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از آموزه های رشته های مدیریت دانش و برنامه ریزی جغرافیای روستایی در مورد اجرای طرح های هادی روستایی به نگارش درآمده است. به منظور گردآوری داده های لازم 30 نفر متخصص به عنوان خبره مرتبط با نظام برنامه ریزی، طراحی، اجرا و نظارت طرح های مذکور انتخاب شدند. صحت نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها با ضریب کرونباخ بررسی گردید که در پرسشنامه یکم و دوم معادل 84/0 و 79/0 به دست آمد. در نهایت نظام موجود برای شناسایی کانون ها و کسب دانش مورد بررسی قرار گرفت. بررسی صورت گرفته نشان داد که شکافی عمیق بین دانش ضمنی و عینی وجود دارد و نظام موجود به صورت گذرا و مقطعی به دانش تولیدی در کانون های دانش توجه دارد. به همین دلیل حجم بالایی از دانش ناخودآگاه از نظام و فرآیند تدوین و اجرای پروژه حذف می شود ک می تواند با ایجاد تغییرات شگرف بستر تحولات مهمی را در فرآیندهای طرح هادی فراهم سازد.
ارزیابی قابلیت روستاهای شهرستان اردکان به منظور کاربرد انرژی خورشیدی با استفاده از GIS
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر به دلیل رشد روز افزون قیمت سوخت های فسیلی و آلودگی های زیست محیطی در نتیجه افزایش تقاضای انرژی تحقیق و مطالعه در بخش انرژی های تجدید شونده مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته است. در بخش تولید برق محدودیت منابع سرمایه گذاری و محیط زیست از جمله مسایل مهمی است که این فرایند را تحت تأثیر قرار می دهد. جدی بودن مسأله حفاظت از محیط زیست و همچنین امنیت انرژی الکتریسیته موجب شده که فرآیند تولید برق توسط نیروگاه ها ی خورشیدی مورد تأکید قرارگیرد. به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه و قرار گیری بر روی کمربند تابشی و بیابانی، کشور ایران دارای اقلیمی گرم و نیمه خشک می باشد. در نتیجه بیشتر قسمت های این کشور به ویژه نواحی مرکزی آن دارای آسمانی صاف وشفاف هستند به همین دلیل مطالعه و تحقیق در مورد احداث و به کارگیری سایت های خورشیدی در این مناطق از کشور می تواند باعث دست یابی به انرژی پاک و مطمئن برای ساکنان این مناطق شود.
در مقاله حاضر با استفاده از قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و مدل پیش بینی تابش کلی، میزان ساعات آفتابی و انرژی تابشی دریافتی در روستاهای شهرستان اردکان، برای هر کدام از ماه های سال محاسبه و مکان هایی که دارای ساعات آفتابی روزانه بیش از 7/7 و متوسط تابش خورشیدی بیش از 3/5 کیلو وات ساعت در متر مربع در روز داشتند جهت احداث سایت های انرژی خورشیدی در روستاهای اردکان مناسب شناخته شدند.
نقش مزیت نسبی واحدهای تولیدی کشاورزی در توسعه منطقه ای استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مزیت نسبی یکی از ابزارهای کارآمد برای تصمیم گیری در تولید و تجارت محصولات می باشد که از دو بعد جایگزینی واردات و توسعه صادرات حائز اهمیت است. در این مطالعه به بررسی اهمیت اقتصادی غلات با استفاده از شاخص های هزینه منابع داخلی (DRC)، سود آوری خالص اجتماعی (NSP) و هزینه به منفعت اجتماعی (SCB) پرداخته شده است. اطلاعات لازم با استفاده از آمار منتشرشده توسط سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان شمالی، پایگاه های اینترنتی و تکمیل پرسشنامه به طور تصادفی برای هر یک از غلات در هر شهرستان برای محاسبه هزینه تولید بدست آمده است. بر اساس نتایج حاصل از شاخص های مزیت نسبی، مشاهده شد محصول گندم آبی در تمامی شهرستان های استان، گندم دیم در شهرستان بجنورد و مانه و سملقان، جو آبی در کلیه شهرستان ها بجز شهرستان بجنورد، جو دیم در شهرستان های مانه و سملقان، شیروان و بجنورد، شلتوک و ذرت دانه ای در دو شهرستان مانه و سملقان و بجنورد مزیت نسبی دارند. همچنین در کل استان خراسان شمالی غلات چهار گانه دارای مزیت نسبی هستند و اولویت اول تولید مربوط به گندم آبی است. با توجه به نتایج بدست آمده، لزوم اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت پیشبرد صادرات محصولات دارای مزیت نسبی و اقدامات لازم در جهت افزایش عملکرد، تولید، کارایی و کاهش هزینه های تولید برای محصولات فاقد مزیت نسبی احساس می شود.
تطبیق نظریات جهانی شدن فرهنگ در روستاها بر اساس شاخص های سبک زندگی مطالعه موردی: دهستان براآن جنوبی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان رشته های گوناگون، تأثیرات جهانی شدن را بر جوامع و گروه ها و افراد بررسی کرده اند تا بتوانند به پیامدهای آن در دگرگون سازی روندهای جهانی پی ببرند. جهانی شدن دارای دو چهره محلی و جهانی است که از یک سو دربرگیرنده توسعه شکل ها و تأثیرات جهانی است، و از سوی دیگر تقویت گروه های محلی را در پی دارد. در این مقاله کوشش شده است تا با توجه به نظریه های موجود در زمینه جهانی شدن فرهنگی، تأثیرات آن بر سبک زندگی روستایی مورد کنکاش قرار گیرد. برای پرداختن به شاخص های سبک زندگی از آثار بوردیو استفاده شده است. مبانی نظری این مقاله نیز سه دیدگاه ""تفاوت های فرهنگی، یکی شدن فرهنگی و پیوندزدن یا درآمیختن فرهنگی"" استوار است که در نهایت توضیح داده شود که کدام یک از آنها می تواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد.در این پژوهش، روش تحقیق کیفی با ابزار مصاحبه به کار رفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در منطقه یاد شده، تفاوت در سبک زندگی را نه در همه گروه ها بلکه عمدتاً در بین دانشجویان و شاخص رسانه ها مشاهده کرد و تأثیرپذیری از رسانه ها بر دیگر جنبه های زندگی آنان نیز سایه انداخته است.
بررسی عوامل انسانی و تکنیکی مؤثر بر سطح عمقی شدن کشت در نظام بهره برداری خانوادگی (مطالعه موردی: بهره برداران خانوادگی صیفی کار شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام بهره برداری خانوادگی پس از اصلاحات ارضی شایع ترین نوع نظام بهره برداری زراعی در ایران شده است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر استفاده از تکنولو ژی، گرایش به نوگرایی و برخورداری از نیروی کار زراعی و متغیر زمینه ای سطح تحصیلات کشاورزان با سطح عمقی شدن کشت در بین بهره برداران خانوادگی می پردازد. مسئله اساسی این است که به علت روند رو به رشد جمعیت، تقاضا برای افزایش سطح زیر کشت و فشار بر اراضی زراعی نیز با وجود محدودیت اندازه زمین های زراعی در حال افزایش است. تحقیق حاضر از نوع پیمایشی است و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده اند. پس از تأیید اعتبار صوری و نیز روایی پرسش ها و گویه های آن با آلفای کرونباخ 63/0، داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که بهره مندی از نیروی کار مضاعف خانوادة بهره بردار، گرایش به نوگرایی و نوپذیری کشاورزان، استفاده از تکنولوژی های جدید کشاورزی و سطح تحصیلات بهره برداران صیفی کار با سطح عمقی شدن کشت در منطقه مورد مطالعه رابطه مستقیم دارند. نتیجة تحقیق نشان می دهد که فشار نیروی کار بر واحد سطح و کاربرد فناوری های جدید کشاورزی به عنوان دو عامل مهم عمقی شدن کشت مطرح اند. پیامد دو عامل مذکور، گسترش نیروی کار کشاورزی و معیشت تکنولوژی است که می تواند دال بر عمقی شدن کشت باشد.
ارائه روش علمی مناسب به منظور طبقه بندی روستاها با اهداف برنامه ریزی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی در تمامی مطالعات شهری و روستایی به منظور سهولت مطالعه، درک واقعیت های موجود، پی بردن به نابرابری ها و علل آن و رسیدن به نتیجة مطلوب و نهایتاً ارائة راه حل های لازم، گروه بندی امری لازم به شمار می رود به ویژه در کشوری نظیر ایران که بیش از 62 هزار روستا و مزرعه در پهنه وسیع آن و در نواحی کاملا متضاد با هم توزیع شده است و یا هندوستان که بیش از 300 هزار روستای اصلی دارد. در این تحقیق سعی شده است که روش علمی مناسبی مطابق با الگوی کمّی والتر روستو و براساس چهار سیستم تأثیرگذار در یک محدودة جغرافیایی اعم از استان، کشور یا یک ناحیه مشخص ارائه گردد . در این روش پیشنهادی تمام جنبه های طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در نظر گرفته می شود. روش تحقیق، عمدتاً توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی-توسعه ای است. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به اهداف برنامه ریزی روستایی که توسعه روستایی هدف اصلی آن است، نخست در یک مجموعه روستایی روستاها باید ابتدا براساس شاخص ها و الگوهای مناسب طبقه بندی شوند و ثانیاً پیشنهاد می شود که اصول و ضوابط طبقه بندی صرفاً آمار و ارقام مقایسه ای نظیر سقف جمعیتی و یا صرفاً شکل و تیپ و یا موقع ریاضی روستاها نباشد بلکه نتیجه آن باید گویای واقعیت هایی در خصوص وجود امکانات و پتانسیل ها و به عکس چالش و محرومیت ها در سطح روستاها باشد. از این رو طبقه بندی روستاها براساس الگوی والتر روستو و یا به کارگیری چهار سیستم طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به عنوان یک الگوی مناسب تحلیل شده است.
بررسی تأثیر میان کنش فضایی بر تعادل فضایی در ساختار شهری بجنورد با استفاده از فنِّ چیدمان فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گوناگونی در دیدگاه های ارائه شده در زمینه ی رشد و توسعه ی ساختاری کارکردی شهرها، بیانگر گستردگی و پیچیدگی شهر و مسائل مرتبط باآن است که همین مسئله بیان کننده ی ویژگی پویایی شهر است. یکی از اهداف مهمِّ این نظریّه ها رسیدن به تعادل فضایی است. هدف این مقاله، بررسی ساختار فضایی شهر بجنورد و نقش عوامل کالبدی عملکردی در شکل دهی به این ساختار است. این بررسی با مطالعه ی هم کنش های فضایی کاربری ها و میزان هم پیوندی شبکه ی شهری برای دستیابی به ساختار فضایی مناسب، انجام شده است. یکی از مباحث این مقاله، چگونگی ایجاد تعادل فضایی در شهر بجنورد، در چهارچوب تولیدوجذب سفرهای درون شهری به کمک مدل چیدمان فضاست. در این مقاله با فرض اینکه همبستگی بین میان کنش فضایی و موقعیّت مکانی مناطق شهری از عوامل مؤثّر کالبدی بر تحقّق تعادل فضایی هستند، فرضیه ی بیان شده را بر روی شهر بجنورد برای تعیین وضعیّت دو عامل مهمِّ میان کنش فضایی و موقعیّت مکانی هر یک از سی ویک منطقه ی شهری بجنورد را برای بررسی تعادل فضایی به آزمون گذاشته است. روش تحقیق تحلیلی اسنادی بوده که به صورت ابتکاری و ترکیب مدل ها و با استفاده از روش نظریه جاذبه ی میزان میان کنش فضایی بین مناطق شهری، انجام شده است. سپس با استفاده از مدل چیدمان فضا، میزان یکپارچگی مناطق برآورد شده و آن گاه با استفاده از رگرسیون خطّی رابطه ی علّی بین این عوامل معادله سازی شده است. در شهر مورد مطالعه، میان کنش فضایی مناطق و یکپارچگی آنها و ارتباط این دو عامل با یکدیگر بیانگر این موضوع بوده است که تعادل فضایی، شاخص مهم و اساسی بوده که درنتیجه ی بررسی در این پژوهش، در شهر بجنورد کمتر نمایان است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد همبستگی بین موقعیّت مکانی مناطق و میان کنش فضایی یا وجود ندارد یا در کمترین مقدار قرار دارد. بنابراین ساختار کالبدی فضایی شهر نامتعادل بوده و میزان یکپارچگی مناطق بسیار کم است.
تحلیل پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم دراستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایی، شرایط توپوگرافی و تنوع آب و هوایی سبب شده است که استان زنجان به عنوان استان چهارفصل معروف گردد. شرایط کم نظیراکولوژی، پوشش مرتعی و جنگلی، منابع آب زیاد، حیات وحش وشکارگاه های متعدد، مناطق حفاظت شده، غارها، آبشارها وچشمه سارها و ده ها چشم انداز طبیعی زیبا و منحصر به فرد می تواند این استان را به عنوان یکی از قطب های مهم گردشگری شمال غرب کشور مطرح نماید. در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، پتانسیل پهنه های مناسب فعالیت های اکوتوریستی، نطیر: کوهنوردی، دامنه نوردی، ورزش های زمستانی و اسکی، ورزش های آبی و ماهیگیری، طبیعت درمانی، وطبیعت گردی بررسی ومشخص گردید. به همین منظور، لایه های اطلاعاتی مورد نیاز، شامل نقشه های سطوح ارتفاعی، شیب و جهت شیب، سطوح آبی و رودخانه ها، چشمه های معدنی و پوشش گیاهی تهیه گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط GIS با استفاده ازمدلAHP پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم استان زنجان مشخص شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیش از30 درصد وسعت استان، دارای پتانسیل مطلوب برای انواع فعالیت های اکوتوریستی است.
ارزیابی اجتماعی حلقه مفقوده طرح های توسعه کشور
حوزههای تخصصی:
طرح پارک ملی کویر گرمسار، قطب نمونه گردشگری در کشور
حوزههای تخصصی:
توانمندی های ژئوتوریسم در توسعه روستای ابیانه
حوزههای تخصصی:
اصول و معیارهای شهر سالم
حوزههای تخصصی:
تحلیل جغرافیایی مسکن محلات شهری ایلام
حوزههای تخصصی:
تطور سکونت شهری از مجموعه های فامیلی(محله ای)تا بلوک های آپارتمانی (تفاوت های اساسی خانه و مسکن در شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن نیاز اساسی انسان است. این نیاز به علت تمایزهایی که با دیگر نیازهای انسان دارد، جایگاهی خاص در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه دارد، چرا که تغییر در هر بخش فوق می تواند بر این بخش آثار زیادی داشته باشد. این نیاز اولیه و اساسی (مسکن) در شهر یزد از گوناگونی فراوان برخوردار بوده است. این تنوع، معلول عوامل اقتصادی، اجتماعی، معیشتی، شغلی، مذهبی، هنری، موقعیت جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و جامعه این شهر بوده است. بنابراین، در شکل خانه، محل زندگی به مفهوم کامل آن تجلی یافته است. بدین ترتیب سکونت، اشتغال، فراغت و اوج روابط خویشاوندی در مجموعه های فامیلی در قالب اجتماعات کوچک به نام خانه ظهور یافته بودند. امروزه مسکن مفهوم خاص محل سکونت را دارد. پژوهش حاضر چنین پویشی را ردیابی می کند، در واقع هدف بررسی الگوی سکونت در شهر یزد است. در این پژوهش مجموعه های فامیلی و سنتی و مجموعه های آپارتمانی در شهر یزد به لحاظ ابعاد کالبدی و اجتماعی مقایسه شده اند و بر این اساس سعی در برجسته نمودن تفاوت های ماهوی خانه و مسکن است. روش این پژوهش تاریخی، توصیفی و میدانی است. ابزار جمع آوری اطلاعات در راستای دستیابی به هدف، اسناد مربوط به گونه شناسی مسکن در شهر یزد از گذشته تا کنون است. در این پژوهش گونه هایی از پلان خانه های قدیمی و مجموعه های فامیلی بررسی و ابعاد اجتماعی و فرهنگی آنها تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان دهنده آن است که مسکن امروزی حاصل کاهش تدریجی هویت و عملکرد خانه های سنتی است که نتوانسته است برای عناصر کالبدی آن جایگزینی بیابد و الگویی عاریتی و تک عملکردی برای سکونت و به عبارتی خوابگاه شده است.
سنجش اثرگذاری شاخص های ICT بر زندگی روستاییان با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «روستا»، گاهی برابر با مفاهیمی مانند اقلیت، نواحی بی فایده از نظر اقتصادی، نواحی کوچک، حومه، مشتریان تجاری کوچک، فشرده از نظر اقتصادی، مشاغل خانگی، نواحی گسسته و منزوی و مانند آن است. با این وجود فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی با کاهش تأثیر عامل فاصله جغرافیایی ، نشان داده است که این تکنولوژی رابطه مهمی با نواحی روستایی دارد. در این ارتباط توسعه فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی در برخی از مناطق روستایی ایران تغییراتی را در شرایط حاکم بر زندگی روستاییان سبب ساز شده است. اگر چه دامنه و شدت تأثیرگذاری فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی بر کسی پوشید نیست، اما بازخورد توسعه این فناوری ها در کشورهای کمتر توسعه یافته چندان روشن نیست. از جمله مشکلات مطرح در این خصوص ابهام در حوزه های تأثیرگذاری ICT و نیز عدم وجود یک اجماع کارشناسی در این مورد است. این مطالعه به عنوان یک پژوهش کاربردی که به شیوه «توصیفی - تحلیلی» انجام گرفته است، در واقع پاسخی به این نیاز است. در این راستا پس از بررسی پیشینه مطالعات انجام شده، ادبیات موضوع و نظریه های مطرح در خصوص فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی مبنای نظری لازم برای استخراج حوزه های تأثیرپذیر زندگی روستایی از ICT فراهم شد. پس از آنکه حوزه ها مؤلفه های متأثر از ICT تعیین شد، با استفاده از مدل AHP گروهی، نظرات 20 کارشناس مرتبط ادغام شده و نتایج نهایی استخراج شد. انتخاب این کارشناسان به گونه ای بود که نزدیک ترین تخصص های مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز مبحث توسعه و برنامه ریزی روستایی را در برگیرد. در نهایت پژوهش حاضر ضمن ارائه الگویی جدید از شاخص های زندگی روستایی که از فناوری اطلاعات و ارتباطات متأثر است، وزن و اهمیت این شاخص ها را در ارتباط با میزان تأثیرپذیری از ICT مشخص نموده است.