فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
: اقتصاد شبکه ای یکی از ضروری ترین نیازهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی همه کشورها و جوامع امروزی محسوب می شود. اقتصاد شبکه ای مخصوصاً مدل کشوری آن می تواند باعث پویایی و گردش منابع اقتصادی و تکمیل اقتصاد نواحی و استان های کشور را فراهم آورد. هدف این مقاله تحلیل و تبیین نقش واحدهای ژئوپلیتیکی استانی در طراحی مدل اقتصاد شبکه ای در ایران با تأکید بر استان لرستان است. سؤال اصلی مقاله این است که در طراحی مدل اقتصاد شبکه ای در ایران واحدهای ژئوپلیتیکی استانی و بخصوص استان لرستان چه نقشی بر عهده دارند؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات دیگری که بیشتر فرعی هستند در این مقاله مطرح می شوند از جمله اینکه اقتصاد شبکه ای چیست و مدل تحلیل شبکه دارای چه مختصات و ویژگی هایی است؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که برای طراحی اقتصاد شبکه ای در ایران بایستی به واحدهای استانی مانند نقطه های اتصال نگریست و از پتانسیل های هر استانی در راستای مشارکت آن در اقتصاد شبکه ای بهره گرفت. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات علمی و پژوهشی و اسناد کلان کشور به تحلیل و تبیین نقش واحدهای ژئوپلیتیکی استانی به ویژه استان لرستان در طراحی مدل اقتصاد شبکه ای در ایران پرداخته شود.
تاثیرات منطقه ای ساختار ژئوپولیتیکی عراق با تاکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوپولیتیکعلممطالعهروابطقدرت هاستوهنگامییکبحثبهحقیقتبحثژئوپولیتیکاستکهچهاررکنتکمیلکنندهآن(رقابت،قدرت،سلطه،زمین)بهصورتکاملاًتعریفشدهدرآنحضورداشتهباشند.عراققلبمنطقهعربی،آسیاییبهشمارمی رودوازنظراجتماعیدارایبافتموزائیکیومتشکلازگروه هایقومی فرقه ایمتعدداستبهعبارتیمی تواناینکشوررامینیاتوریازخاورمیانهتلقیکرد.ماهیتسه گانهجمعیتیوسیاسیکشورعراق،هموارهزمینه هایبالقوهتنشوجداییرادربرداردازاینروحوزهژئوپولیتیکیعراقداراینیروهایهمگراوواگرادردرونخودمی باشدکهتحتشرایطخاصعملنمودهودائمبایکدیگردرحالرقابتهستند.عراقواجدتحولاتیاستکهتغییردرساختارقدرتوهویتآنباعثدگرگونی هاییدرژئوپولیتیکورویکردهایبازیگرانمنطقه ایشدهاست.گروه هایقومیومذهبی،هیدروپولیتیکوکیفیتدسترسیدرخلیجفارسو...کهدرآمایشوروندتحولاتعراقباعثاتخاذاستراتژیهایسیاسیامنیتیویژهایراندرقبالاینواقعییاتشدهاست.پژوهشذیلباروشتوصیفی–تحلیلیبهبررسیفضایدرونی،تاریخیوژئوپولیتیکاینسرزمینبایکسریالزاماتیفضاییامنیتی–سیاسیمی پردازد.لذاایراننیازمندتعریفاستراتژی هایسیاسی–امنیتیخاصخودباتوجهبهفضایجدیدبینالمللی،منطقه ایوداخلیعراقاست.
مکان یابی بهینه محل اسکان موقت پس از زلزله (مطالعه موردی : شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین چالش های پیش رو در مدیریت بحران پس از زلزله، موضوع اسکان موقت حادثه دیدگان است. در این بین، تعیین مکان بهینه برای اسکان موقت پیش از وقوع بحران، از اساسی ترین نیازهای امروز شهرهای کشور است. علی رغم تحقیقات متعدد صورت گرفته، تاکنون تحقیق جامعی در زمینه مکان یابی بهینه محل اسکان موقت پس از زلزله از دیدگاه مدیریت بحران در نواحی شهری و براساس مجموعه ای جامع از همه معیارهای موثر صورت نگرفته است. تحقیق حاضر برای پاسخ گویی به این نیاز انجام شده و در آن در گام نخست، مهمترین عوامل موثر در انتخاب مکان بهینه برای اسکان موقت پس از زلزله در مناطق شهری در قالب 4 شاخص مهم ژئوتکنیکی، شهرسازی، دوری از تاسیسات خطرزا و دسترسی به تاسیسات حیاتی بررسی و به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) ارزش گذاری و اولویت بندی شده است. درادامه، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و تعریف معیار های مورد نظر این شاخص ها به صورت لایه های اطلاعاتی در محیط GIS، اطلاعات حاصل ترکیب و تحلیل شده است. در نهایت مکان بهینه برای اسکان موقت برای شهر مهاباد با توجه به معیارهای مدیریت بحران شهری مشخص شده است. مطابق نتایج تحقیق، شاخص های دسترسی به تاسیسات حیاتی و دوری از تاسیسات خطرزا و معیارهای آنها از اهمیت بیشتری در مکان یابی بهینه برای اسکان موقت آسیب دیدگان برخوردارند. همچنین نتایج تحقیق نشان دهنده عدم توزیع مناسب فضاهای مورد نظر در سطح شهر و کمبود فضاهای باز کافی از جمله پارک ها و فضاهای باز شهری جهت استقرار آسیب دیدگان زلزله در سطح شهر مهاباد است.
تحلیل فضایی پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در مناطق کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعه فیزیکی شهرهای کشور در دهه های اخیر، ازهم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری بوده که زمینه ساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل پراکنش جمعیت و توزیع خدمات در کلان شهر اهواز می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و ازنظر روش، ترکیبی از روش های توصیفی– تحلیلی است و در گردآوری داده ها از شیوه کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. مناطق هفت گانه اهواز به عنوان واحدهای جغرافیایی در سنجش «عدالت فضایی» و 14 شاخص تعیین کننده خدمات عمومی برای رسیدن به این هدف انتخاب شده اند. سپس با استفاده از نظرات کارشناسان اقدام به میزان اهمیت شاخص ها در محیط فازی (AHP FUZZY) شد. برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی، از مدل هایی چون ویکور (VIKOR)، الکتر (ELECTRE) و تاپسیس فازی (FTOPSIS) و برای رسیدن به یک نتیجه واحد از تحلیل داده ها در مدل های مختلف، از روش تلفیقی میانگین رتبه ها استفاده شده است.تجزیه وتحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مناطق 3 و 4 در رتبه اول برخورداری، مناطق 1 و 2 نیمه برخودار و مناطق6، 7 و 8 رتبه آخر را در بین مناطق دیگر ازلحاظ برخورداری از شاخص های خدمات شهری به خود اختصاص داده اند. سپس برای سنجش ارتباط بین جمعیت و برخورداری از خدمات شهری، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. ضریب همبستگی (471/0) به دست آمده گویای این واقعیت است که ارتباط ضعیفی بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات وجود دارد. درصورتی که ضریب همبستگی به دست آمده از آزمون پیرسون (810/0) نشان می دهد که توزیع خدمات، ارتباط قوی و مستقیمی با مساحت دارد.
تحلیل فضایی الگوی مسکن پایدار روستایی (مطالعه موردی: روستاهای استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهتر زندگی کردن انسان را شامل می شود و استفاده کننده آن باید حق تصرف به نسبت طولانی و مطمئنی را نسبت به آن دارا باشد. مسکن انسان صرف نظر از ابعاد فیزیکی و ضوابط طبیعی و اقلیمی، تحت تأثیر عوامل فرهنگیِ جامعه، باورها و الزامات فرام ادی زن دگی قرار دارد که سکونت انسان را معنا می بخشند. ویژگی های مسکن برحسب شرایط محلی و منطقه ای اگرچه متفاوت محسوب می شود، ولی مناسبات فضایی حاکم بر آن از قاعده مندی و اصول یکسانی تبعیت کرده که ثبات و پایداری مسکن را تبیین می کند. تحلیل فضایی الگوی مسکن پایدار مبین آن است که تداوم، کارآیی، سازگاری، پویایی، مطلوبیت بصری، استحکام و یکپارچگی شاکله های مبنایی در تحلیل پایداری به شمار می آیند. بدین ترتیب تحقیق حاضر با هدف تحلیل فضایی الگوی مسکن پایدار بر معنا بخشی مؤلفه های کلیدی مسکن پایدار متمرکز بوده و تشابهات و افتراقات فضایی آن را در سطح سکونت گاه های روستایی استان مازندران مورد تحلیل قرار داده است. جمع آوری داده ها در این تحقیق با استفاده از پرسش نامه و در سطح سه تیپ روستاهای ساحلی، کوهپایه ای و کوهستانی انجام شده است. حجم نمونه پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 465 نفر تعیین شده است. نتایج تحقیق مبین آن است که میانگین میزان توجه به مؤلفه های پایداری مسکن در روستاهای تیپ ساحلی با میانگین 71/1 در وضعیت مطلوب تری نسبت به روستاهای کوهستانی با میانگین 55/1 و کوهپایه ای با میانگین 53/1 قرار دارد. میانگین کل پایداری مسکن در روستاها 54/1 که نشان دهنده پایداری کم مسکن روستایی در استان مازندران است.
افزایش تعامل پذیری دانش آموزان از طریق ارتقاء کیفیت فضایی و کالبدی در مدارس فنی و حرفه ای (مطالعه موردی: هنرستان شهید سادلجی در شهرستان کبودرآهنگ)
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی به عنوان بخشی از فضاهای عمومی، افراد را در درون سازمان های فضایی گوناگون به صورت اختیاری و برای انجام فعالیت های فرهنگی و اجتماعی گرد هم می آورند. این فضاها، محل مناسبی برای برقراری تعاملات اجتماعی محسوب می شوند و نقش مهمی در ایجاد و ارتقاء تعاملات و ارتباط افراد با یکدیگر و زندگی اجتماعی آن ها دارند. با درک چگونگی ارتباط محیط انسان ساخت و روابط اجتماعی میان افراد می توان معماران و طراحان را در جهت طراحی مناسب چنین فضاهایی یاری رساند. با توجه به این موضوع، این پژوهش در پی رسیدن به سازوکار چگونگی اثرگذاری عناصر محیطی بر کالبدی بر میزان و نوع تعاملات اجتماعی دانش آموزان هنرستانی است. درواقع، در این تحقیق اثرگذاری عوامل فیزیکی چون تأثیر رنگ ها، نور، ابعاد کلاس و شیوه چینش نیمکت ها، فضای سبز، فرم فضاها، پوشش معلمان، امکانات، فضای مدرسه و کلاس درس، کتابخانه و فضای سبز و دیگر عوامل فضایی بر نوع و میزان اجتماع پذیری دانش آموزان موردبررسی قرارگرفته است. در همین راستا، پس از تبیین مدل مفهومی پژوهش با استفاده از مرور ادبیات جهانی و همچنین تدوین پرسشنامه با توجه به مدل مذکور، نمونه موردی پژوهش موردبررسی قرار گرفت. نمونه موردمطالعه پژوهش، هنرستان شهید سادلجی در شهرستان کبودرآهنگ استان همدان بوده است. نتایج حاصل از تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان دادند که 3 عامل فعالیت، کالبد و اجتماع نقش چشم گیری را در ایجاد تعاملات اجتماعی در نمونه موردمطالعه داشته اند که از این میان نقش 2 عامل فعالیت و کالبد برجسته تر بوده است.
ارزیابی شاخص های شهروند الکترونیک از منظر شهروندان (نمونه موردی: کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر باهدف تحلیلی بر شاخص های شهروند الکترونیک و میزان اثرگذاری بر توسعه پایدار شهری تدوین گشته است. روش در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف کاربردی و توسعه ای است. داده های موردنیاز با استفاده از روش های اسنادی و میدانی و به منظور تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS و آزمون های پیرسون و T-Test استفاده شده است. نتایج نشان داد کیفیت دسترسی شهروندان به امکانات ICT و مراکز خدمات رسانی الکترونیک پس از انجام آزمون T-Test، دسترسی نسبتاً مناسبی نشان می دهد. شاخص های شهروند الکترونیک میانگین 2.71 که با در نظر گرفتن زیرساخت ها و دسترسی مناسب به امکانات در سطح نامطلوبی قرار دارد. پس از انجام آزمون تی، میانگین 3.66 و فاصله اطمینان مثبت، نشان دهنده اثرگذاری ابعاد مختلف ICT بر تحقق اهداف توسعه پایدار در شهر شیراز بود. بیشترین همبستگی میان مؤلفه های توسعه پایدار و شهروند الکترونیک (0.53=r)، کمترین همبستگی میان مؤلفه های دسترسی به امکانات ICT و شهروند الکترونیک (0.42=r) است. بین توسعه پایدار شهری و امکانات دسترسی به ICT و خدمات الکترونیک (0.51=r) رابطه مثبت، معنادار و مستقیمی وجود دارد که هرچه کیفیت دسترسی به ICT و خدمات الکترونیک بیشتر باشد، امکان نیل و دستیابی به اهداف توسعه پایدار در کلان شهر شیراز بیشتر می شود.
تحلیل فضایی خدمات شهری با استفاده از تحلیلگر شبکه در محیط ArcGIS (مطالعة موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی و نیاز روزافزون به ارائه و توزیع عادلانة خدمات شهری، یکی از مسائل و چالش های مهم پیش روی مدیران و برنامه ریزان شهری در کشورهای در حال توسعه مانند ایران است. شهر بابلسر، طی دهه های اخیر، با شهرنشینی شتابان مواجه بوده است. این موضوع منجر به عدم تعادل در توزیع خدمات شهری شده است. هدف این پژوهش، تعیین حوزه و شعاع پوشش دهی خدمات عمومی شهر بابلسر و نحوة توزیع آنها است؛ برای این منظور داده های مربوط به برخی از خدمات نظیر ایستگاه های آتش نشانی، مدارس، فضای سبز و بهداشتی جمع آوری و پس از تعریف آنها، با استفاده از تحلیل شبکه در محیط ArcGISمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که شهر بابلسر از نظر شعاع خدمات دهی و حوزة پوشش خدمات عمومی، از توزیع عادلانة خدمات برخوردار نیست و بخش های قابل توجهی از شهر خارج از حوزة پوشش و خدمات رسانی در بخش خدمات عمومی هستند. از آن جمله می توان به توزیع خدماتی مانند واحدهای اورژانس، آتش نشانی، مراکز آموزشی و پارک ها اشاره کرد که امکان دسترسی شهروندان به این خدمات با مشکل مواجه بوده است. برای این منظور در پایان این پژوهش پیشنهاداتی نیز برای رفع این مشکل ارائه شده است.
تحلیلی بر ظرفیت نهادی- مدیریتی فضاهای شهری در ارتباط با مشارکت شهروندان در اداره شهرها (مطالعه موردی: منطقه 8 شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق مشارکت شهروندان در اداره شهرها، مستلزم ظرفیت سازی هایی در ابعاد نهادی و سازمانی فضاهای شهری است. از این رویکرد، درجهت تحقق مشارکت و در کنار شکل گیری عناصر ساختاری نظیر شوراهای شهر، عواملی که به چگونگی و ظرفیت های ارتباطی ایجاد شده بین سازمان های مدیریت شهری و شهروندان در فضاهای شهری مربوط است، مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به ایده نظری مذکور و با هدف شناخت مؤلفه های ظرفیت نهادی- مدیریتی فضاهای شهری و رابطه آن با مشارکت شهروندان، پژوهش حاضر این موضوع را در منطقه 8 تبریز مورد بررسی قرار داده است. از مشکلات فراروی مدیریت شهری در این منطقه که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است می توان به کمبود درآمد مدیریت شهری، ضعف در خدمات رسانی به شهروندان، عدم همکاری شهروندان در پرداخت عوارض به شهرداری، عدم مسئولیت پذیری مردم نسبت به مسائل بهداشتی و نظافت محلات، بی توجهی به اولویت های شهروندان در اجرای پروژه های شهری، ناآشنایی با حقوق شهروندی و... اشاره کرد. روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای- اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) انجام گرفته است. حجم نمونه انتخاب شده با توجه به حجم جامعه آماری، 384 نفر برآورد شد. پایایی داده ها با بهره گیری از ضریب آلفای کرونباخ 76/0 محاسبه شد. با اجرای آزمون تی تک نمونه ای، دو فرضیه اول تحقیق مبنی بر وضعیت نامطلوب مشارکت و نیز ظرفیت پایین نهادی- مدیریتی فضای شهری برای مشارکت شهروندان در منطقه 8 تبریز مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه آزمون رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه نگرش دولت به مشارکت با ضریب بتا 469/0 بیشترین تأثیر را در بین مؤلفه های بسترهای نهادی- مدیریتی داشته است. سپس به ترتیب مؤلفه های نقش رسانه های جمعی، نقش تشکل های مردمی و ایجاد فرصت های ارتباط با مدیریت شهری با ضریب بتا 443/0، 408/0 و 370/0 در مراتب بعدی قرار داشته اند. همچنین نتیجه آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین اقدام به مشارکت و مؤلفه های نهادی و مدیریتی دخیل در مشارکت شهروندان در منطقه مورد مطالعه، رابطه وجود دارد.
ارزیابی هویت مکانی محله های شهری، مطالعه موردی: محله سنگلج، منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های کلان شهر تهران از اساسی ترین عناصر اجتماعی – کالبدی بوده و به عنوان حلقه ارتباطی میان شهروندان محسوب می شوند. یکی از مسئله های مهم محله های شهری هویت مکانی آن ها می باشد. بی توجهی به این امر باعث می شود، شهروندان یک محله احساس تعلق به محل زندگی خود نداشته باشند و در نتیجه محله ای ناپایدار شکل می گیرد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و تحلیل هویت مکانی محله سنگلج واقع در منطقه 12 تهران، به عنوان یکی از محله های قدیمی شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است که به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل تمام ساکنان بالای 18 سال محله سنگلج می باشد که حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران، 115 نفر تعیین و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیر احتمالی استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های تعلق مکانی، اجتماع پذیری، آسایش و دسترسی به خدمات، همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سن و هویت مکانی نیز رابطه معنادار به دست آمد. بعلاوه بین هویت مکانی و مدت سکونت تفاوت معنادار مشاهده شد و شهروندانی که مدت سکونت بیش تری داشتند، هویت مکانی محله سنگلج را مطلوب تر ارزیابی کرده اند. به طور کلی از نظر ساکنین محله مورد مطالعه، هویت مکانی ساکنان محله در سطح مطلوب قرار ندارد.
تحلیل ابعاد اثرگذاری طرح های نوسازی و بهسازی مسکن بر کیفیت محیط روستا (منطقه مورد مطالعه: دهستان حومه شهرستان شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اﻣﺮوزه آﮔﺎﻫی از اﻣکﺎﻧﺎت و ﺗﻨﮕﻨﺎﻫﺎی ﻧﻮاﺣی روﺳﺘﺎیی و ﺗﺤﻠیﻞ آن ها در ﻓﺮایﻨﺪ برنامه ریزی توسعه روﺳﺘﺎی ی اﻫﻤیﺖ ﺑﺴﺰایی دارد و ﻧﻮﻋی ﺿﺮورت ﺟﻬﺖ ارائه ﻃﺮح ها و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪهای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺤﺴﻮب می شود. در این راستا طرح های متنوعی در قالب برنامه های توسعه روستایی به اجراء گذاشته شده است که طرح های بهسازی و نوسازی روستایی یکی از مهم ترین این طرح ها در کشور می باشد. اما آنچه مهم است تأثیر طرح های توسعه و آثار آن در بلندمدت بر کیفیت محیطی روستا می باشد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیرات ناشی از طرح های بهسازی و نوسازی مسکن بر کیفیت محیطی روستاهای دهستان حومه شهرستان شیروان با حدود 22 نقطه روستایی می باشد. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را دریافت کنندگان وام بهسازی و نوسازی مسکن روستایی تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 203 نفر برآورد گردی د که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدن د. پس از طراحی پرسشنامه براساس شاخص ها و متغیرهای مستخرج از ادبیات نظری تحقیق و تأیید روایی و سنجش پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (80 درصد)، پرسشنامه ها تکمیل و در محیط SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان می دهد طرح های بهسازی و نوسازی روستایی تأثیرات قابل توجهی در شاخص های کیفیت محیط نظیر ماندگاری (01/3)، افزایش استحکام مساکن (01/3)، افزایش حس امنیت (95/2) داشته است. براساس مدل تحلیل مسیر بعد اقتصادی با اثرات کل 659/0 بیش ترین تأثیر و بعد اجتماعی با اثرات کل 450/0 کم ترین تأثیر را بر روی سطح کیفیت محیط کل جامعه آماری روستاهای دارای طرح بهسازی و نوسازی داشته اند.
بهبود کیفیت انتقال مصدومان هنگام وقوع بلایای طبیعی از نقاط مختلف جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلوگیری از تبدیل بلایای طبیعی به فجایع طبیعی مستلزم افزایش توان مدیریتی و برنامه ریزی های مدیریت بحران است. به این منظور، سیستم حمل ونقل مصدومان هنگام تخریب زیرساخت های شهری نقش غیرقابل انکاری ایفا می کند؛ بنابراین، وجود یک سیستم حمل ونقل اضطراری مبتنی بر علوم مهندسی و کاربردی در چنین شرایطی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش، سیستم حمل ونقل مصدومان به مراکز درمانی با رویکرد انتقال دومرحله ای و حمل ونقل اشتراکی معرفی شده است. در این رویکرد، مصدومان در مرحله اول به طور مستقیم به مراکز امدادی واسط و در مرحله دوم به صورت اشتراکی و با استفاده از امداد هوایی به مراکز درمانی اصلی منتقل می شوند. هدف تعیین نحوه تخصیص مصدومان به وسایل نقلیه امدادی، تعیین اولویت حمل آن ها و مسیریابی وسایل نقلیه امدادی به نحوی است که زمان انتظار مصدومان به منظور رسیدن به مراکز درمانی اصلی کمینه شود. پیچیدگی این مسئله از نوع NP-hard است، درنتیجه حل بهینه آن در زمان معقول با استفاده از روش های دقیق ممکن نیست. به همین منظور، از الگوریتم ژنتیک برای حل مسائل استفاده و سپس نتایج در سه سناریوی مختلف تحلیل شده است. سناریوی اول انتقال مستقیم مصدومان به مراکز درمانی اصلی، سناریوی دوم انتقال مستقیم مصدومان به مراکز امدادی واسط و حمل زمینی و غیراشتراکی آن ها به سوی مراکز درمانی اصلی و سناریوی سوم رویکرد پیشنهادی پژوهش است. به منظور بررسی عملکرد هریک از سناریوها، 216 مسئله برای پوشش طیف متنوعی از شرایط اضطرار درنظر گرفته شده اند. نتایج نشان می دهد سناریوی سوم تأخیر کمتری در رسیدن مصدومان به مراکز درمانی اصلی در پی دارد که به طور مستقیم موجب بهبود کیفیت در انتقال مصدومان می شود.
The Effect of Social, Cognitive and Emotional Factors on Consumer Behavior (Case Study: Southeast Tehran Tejarat Bank Branches)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۹۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
At the current competitive world, managers of organizations should respect desires of customers and pay specific attention to factors affecting customer’s behavior to provide conditions for better realization of organizational goals and customer’s satisfaction. This study is a descriptive-analytical study and statistical population in this study consists of customers of Southeast Tehran Tejarat Bank Branches. The aim of this study is to investigate the impact of social, cognitive and emotional factors on customer’s behavior of Southeast Tehran Tejarat Bank Branches. Sampling is done using two-step cluster sampling method and 300 samples are selected through the list of long-term depositors of bank (N=1400). The data have been collected using questionnaire and using SPSS software have been analyzed and descriptive and inferential statistical methods including Pearson correlation and linear regression. The results obtained from testing research hypotheses show that there is strong and significant relationship between social, cognitive and emotional factors with customer behavior of Southeast Tehran Tejarat Bank Branches. Therefore, it could be mentioned that paying attention to these factors has significant effect on supplying better services and gaining customer’s satisfaction.
مدلسازی ساختاری عوامل موثر بر شهرت مقصد گردشگری و تاثیرآن بر ارزش ویژه برند مقصد (مطالعه موردی: شهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
شهرت مقصد گردشگری به عنوان عامل اثر گذار بالقوه در صنعت گردشگری و وفاداری به مقصد شناخته شده است. تحقیقات اندکی به مطالعه سابقه شهرت مقصد گردشگری و اهمیت مسائل بازاریابی آن پرداخته است. بر این اساس، با توجه شناخت مبهمی که در ادبیات شهرت مقصد گردشگری هست و نقش مهم آن در صنعت گردشگری، در این پژوهش سعی می شود، به مدل سازی ساختاری عوامل موثر بر شهرت مقصد گردشگری و تاثیر آن بر ارزش ویژه برند مقصد بپردازیم. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش از نوع توصیفی – پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. حجم نمونه آماری متشکل از 313 نفر از میان کلیه گردشگران شهر اصفهان، به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و تائید از مدل سازی معادلات ساختاری spss20 و Smart PLS2 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، که شهرت مقصد گردشگری با اعتماد به مقصد گردشگری و تبلیغ دهان به دهان مقصد رابطه مثبت و معنا داری دارد. همچنین، شهرت مقصد از طریق تصویر ذهنی مقصد بر وفاداری برند مقصد، آگاهی برند مقصد و ارزش ادراک شده برند مقصد تاثیر می گذارد. متغیر شناخت بر شهرت مقصد گردشگری تاثیر گذاشته و 46/0 تغییرات شهرت مقصد با شناخت تبیین می شود. همچنین، متغیر شناخت به نوبه خود با 33/0ادراک شناختی و 31/0ارزیابی احساسی توصیف می گردد، که به منظور افزایش شهرت مقصد گردشگری از طریق ادراک شناختی و ارزیابی احساسی باید بر متغیر میانجی شناخت تاکید گردد. این مطلب بیانگر اهمیت نقش شناخت در بین ذینفعان است، که به منظور ارتقا شهرت مقصد گردشگری باید تقویت گردد.
نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی مورد: بخش مرکزی شهرستان فریمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیت های غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی ، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راه های دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونه ای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخش ها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. داده های حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی ، افزایش درآمد ، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
توسعه ی یک سیستم شبیه سازی عامل- مبنا در عملیات امداد و نجات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدلسازی عامل- مبنا ( ABM ) [1] رویکردی نوین جهت توسعه ی ابزارهای شبیه سازی برای پدیده های پیچیده در حوزه های مختلف از جمله بلایای طبیعی، مطالعات بیولوژیکی و شرایط امداد و نجات زلزله است. این مقاله یک سیستم شبیه سازی برای عملیات امداد و نجات با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی ( GIS ) ، سیستم های چندعاملی ( MAS ) [2] و مفه وم هماهنگ سازی برای انتساب پویای وظایف بین عامل های جستجوگر و عامل های آزادساز را ارائه می دهد . هدف اصلی این مقاله استفاده ازسیستم های چندعاملی برای شبیه سازی فعالیت ها، افزایش ک ارایی گروه های امداد و نجات و ارائه راهکاری جهت یافتن رابطه ی بین تعداد عامل های جستجوگر و آزادساز با در نظر گرفتن حداکثر تعداد شهروندان نجات یافته می باشد. این سیستم می تواند برای مدیریت و تصمیم گیری قبل از زلزله استفاده شود . ارزیابی سیستم توسعه داده شده در قسمتی از منطقه 3 شهر تهران صورت پذیرفت. سیستم پیشنهادی شامل سه بخش است: مدلسازی محیط و گروه های کاری با استفاده از GIS ، تحلیل عملیات جستجو توسط سیستم چندعاملی و بصری سازی نتایج. لذا ابتدا محیط با استفاده از داده های مکانی مدلسازی شده و سپس مقدار فضایی که هر عامل باید به جست و جو بپردازد برای هر عامل تخصیص داده می شود. در ادامه هر یک از عامل های جستجوگر از الگوریتم کلونی مورچگان برای ترتیب دهی وظایف خود در جهت یافتن راه حلی نزدیک به بهینه برای جستجوی فضای مطالعاتی استفاده می برند . سپس مجروحین پیدا شده توسط عامل ها جست و جوگر، با استفاده از قرارداد شبکه [3] به عامل های آزادساز تخصیص داده می شوند . نتیجه ی این تحقیق در قالب نموداری که رابطه ی تعداد عامل های جستجوگر و عامل های آزادساز (با توجه به تعداد افراد نجات یافته، در صورت هماهنگی عامل ها) را نشان می دهد ارائه شده است. نتیجه ی حاصل الگویی در یافتن تعداد افراد مورد نیاز برای عملیات امداد و نجات در بخش های مختلف شهری و برقراری تعادل بین تعداد نفرات را ارائه می دهد. [1]3- Agent Based Modeling [2]4- Multi Agent System [3]5- Contract net
ارزیابی و اولویت بندی تصمیم گیران شهری در یکپارچه سازی سیستم حمل و نقل عمومی با استفاده از روش کوپراس (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، با رشد جمعیت شهری استفاده از حمل و نقل عمومی و شخصی به سرعت در حال افزایش است که باعث آلودگی هوا و صوتی و مصرف بی رویه سوخت می شود. مطالعات نشان داده که حمل و نقل عمومی در مقایسه با وسایل نقلیه شخصی مقرون به صرفه تر است وآلودگی کمتری ایجاد می کند. حمل و نقل عمومی برای داشتن عملکردی پایدار به هماهنگی و یکپارچگی با دیگر وسایل حمل و نقل نیاز دارد. کلان شهر ارومیه با رشد سالانه 42/1 درصدی جمعیت، با تراکم ترافیک سنگین و افزایش زمان سفر روبرو شده است. به منظور کاهش تراکم سنگین ترافیک و مشکلات ناشی از آن در این کلان شهر اتوبوس های تندرو (BRT) توسط برنامه ریزان شهری و مهندسین به عنوان سیستم حمل و نقل عمومی طراحی و عملیاتی شدند. اما، این سیستم حمل و نقل برای این که بتواند به خوبی در این کلان شهر عمل کند و توانایی رقابت با دیگر وسایل حمل و نقل عمومی داشته باشد به یکپارچگی در جنبه های مختلف اقتصادی، فنی، زیست محیطی و اجتماعی نیاز دارد. بنابراین ابتدا در این مقاله معیارهای یکپارچه سازی در این سیستم حمل و نقل با طرح پرسشنامه به دست می آیند و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، این معیار ها وزن دهی می شوند و سپس ارزیابی و اولویت بندی تصمیم گیران شهری از قبیل مسئولان اجرایی شهری، هیئت مدیره شهری، رانندگان و مسافران برای اجرای برنامه ها و سیاست های یکپارچه سازی و گسترش آن ها به دیگر مناطق شهر با استفاده از روش کوپراس (COPRAS) انجام می شود. در کل نتایج نشان می دهند مسئولان اجرایی شهری به ترتیب اولویت اول، رانندگان اولویت دوم، مسافران اولویت سوم و هیئت مدیره شهری اولویت چهارم را در تصمیم گیری و یکپارچه سازی این سیستم حمل و نقل عمومی دارند.
ارزیابی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بازاریابی گردشگری روستایی با استفاده از مدل آمیخته بازاریابی (7p) (مورد مطالعه: دهستان جوزان، شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از فعالیت های اقتصادی پربازده و کارآفرین در دهستان جوزان شهرستان ملایر است. رونق این بخش از فعالیت اقتصادی می تواند منابع درآمدی را متحول کند و به پایداری درآمد روستاییان منجر شود. به منظور توسعه و گسترش این فعالیت اقتصادی به تمهیدات ویژه ای ازجمله بازاریابی نیاز است که مطابق با اصول علم بازاریابی باشد. هدف این مقاله ارزیابی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بازاریابی گردشگری روستایی است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر روش های کمّی و مدل آمیخته بازاریابی p7 است. در این پژوهش، آمیخته بازاریابی شامل هفت مؤلفه مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، ترویج، مردم، قیمت و محصول است. جامعه آماری، کارکنان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان ملایر، گردشگران و دهیاران روستاهای دهستان بودند که از بین آن ها 93 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که چهار نفر کارشناس، هفت نفر دهیار و 82 نفر گردشگر آزموده شدند. بر اساس پرسش نامه محقق ساخت به گردآوری داده ها پرداخته شد و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss و روش تحلیل عاملی و آزمون های رتبه بندی فریدمن و t صورت گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی و اولویت بندی عامل های بازاریابی گردشگری دهستان حاکی از اهمیت زیاد دو عامل مردم و مکان است. نتایج مدل تحلیل عاملی نشان داد که از بین این هفت عامل، دو عامل مکان و برنامه ریزی بیشترین درصد از واریانس مجموعه گویه ها را دارند.
سنجش قابلیت پیاده پذیری معابر شهری مبتنی بر روش چیدمان فضا (مطالعه موردی: منطقه 9 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده پذیری، میزان ظرفیت و قابلیت پیاده رویِ مناسب و به تعبیری «میزان مطلوبیت محیط مصنوع برای حضور، زندگی، خرید، ملاقات و گذران اوقات فراغت شهروندان در یک پهنه شهری» است. در این راستا، تکنیک چیدمان فضا ( Space Syntax)، رویکردی نوظهور در پیش بینی حرکت عابر پیاده و سواره است که پس از تجزیه وتحلیل فضاهای شهری و بازنمایی نتایج به صورت پارامترهایریاضی و گرافیکی، می تواند مدلعملکردورفتار شهروندانرا درفضاهایشهریپیش بینی کند. مبتنی بر این رویکرد، هدف این پژوهش، سنجش قابلیت پیاده پذیری معابر منطقه ۹ شهرداری مشهد بر اساس پنج شاخص عمده پیاده پذیری است که عبارت است از: امنیت محیطی، امکانات پیاده روها، شرایط فیزیکی، دسترسی و مطلوبیت محیطی و تحلیل الگوی حرکت طبیعی آن به روش چیدمان فضا با به کارگیری مفهوم ارزش هم پیوندی ( Integration Value). روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی مبتنی بر رویکرد توسعه ای است و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت میدانی (مشاهده، ثبت حضور عابران و مصاحبه با مسئولان منطقه ۹) و اسنادی- کتابخانه ای بوده است. یافته های این تحقیق مبتنی بر جدول امتیازبندی شاخص های پیاده پذیری معابر منطقه ۹ نشان می دهد که معابری همچون بزرگراه کلانتری و ملک آباد (با امتیاز 25-22) در اولویت نخست، مسیرهایی همچون بلوار صیاد و صارمی (با امتیاز 21-18) در اولویت دوم، بلوارهایی مانند لادن و اقبال لاهوری (با امتیاز 17-14) در اولویت سوم و مسیرهایی همچون بلوار نماز و برونسی (13-10) در اولویت آخر از منظر قابلیت پیاده پذیری قرار دارند. همچنین نتایج این پژوهش در تحلیل کانال های حرکتی به روش چیدمان فضا نشان داد میزان تمایل به پیاده روی در محورهای با متوسط ارزش هم پیوندی بالا، دارای پتانسیل بیشتری برای پیاده روی و پیاده پذیری است.
رابطه فضاهای بی دفاع شهری با افزایش جرایم شهری در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه فضاهای بیدفاع شهری با افزایش جرایم شهری در شهر کرمانشاه می پردازد. روش انجام پژوهش نیز ترکیبی -کمی و کیفی- می باشد. جمعیت آماری بخش کمی و پیمایشی را تمامی شهروندان ساکن در محله های دارای فضاهای بی دفاع در شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. تعداد نمونه آماری، که ازطریق فرمول کوکران بهدست آمده است، 200نفر می باشد. همچنین، اطلاعات بخش کیفی ازطریق مصاحبه های عمیق با کسبه اطراف فضاهای بی دفاع انجام شده است. برای انتخاب افراد نمونه از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و برای این منظور بر اساس ملاحظات نظری و تنوع در حوزه های کاری و مرتبط با موضوع افراد مورد مطالعه نمونه ها انتخاب شده اند که درنهایت به 11مصاحبه ختم شد. یافته های پژوهش نشان میدهد مؤلفه های مؤثر فضاهای بی دفاع شهری بر جرایم شهری برحسب میزان همبستگی عبارتنداز: طراحی و معماری فضای شهری، فقدان دسترسی به خدمات شهری، میزان خوانایی فضای شهری، فقدان نظارت در فضای شهری و تراکم فعالیت در فضای شهری. همچنین، غیر از متغیر طراحی و معماری نامناسب فضای شهری، که با متغیر جرایم شهری رابطه معناداری ندارد، میان عامل های مختلف فضای بی دفاع شهری و جرایم شهری رابطه معناداری وجود دارد.