فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۰۱ تا ۶٬۷۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۶۷-۷۶
حوزههای تخصصی:
نقاشی دیواری را می توان اولین زایش راستین هنر انسان در سپیده دم تاریخ هنر دانست. نقاشی دیواری و دیوارنگاری از جمله هنرهایی است که اگرچه سابقه ای چندهزارساله در عرصه هنرهای تجسمی ایران دارد، اما در میان هنرهای معاصر با پا گرفتن مرکز زیباسازی شهرداری ها در دهه های اخیر بود که به صورت گسترده به آن توجه شده است. این پژوهش تلاش دارد تا دلایل ایجاد نقاشی دیواری در دوران معاصر را مورد بررسی قرار دهد. سپس نیازهای امروز جامعه شهری شهر همدان به نقاشی دیواری که همانا ارتقاء محیط شهری مطابق با سلیقه مخاطب عام به همراه ایجاد سرزندگی و شادابی روح شهر است را مطرح نماید. برای نائل آمدن به این هدف ابتدا تعریف صحیحی از نقاشی دیواری مطرح می شود و وجه تمایز آن با نقاشی و همچنین نقاشی های بزرگ مشخص می گردد. سپس با تمرکز بر چهار معیار توجه به فضای فرهنگی و جغرافیایی شهر، توجه به ویژگی های حیطه استقرار اثر در مکان (بررسی جنس مخاطب از نظر کیفیتی و فرهنگی)، ارتباط اثر با بستر پیرامونی، و استخدام تصویر در خدمت هدف و موضوع مورد نظر آثاری از شهر همدان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی آسیب های بصری ارائه شده در نقاشی های دیواری اجرا شده در شهر همدان را بررسی می کند و در نتیجه راهکارهای جلوگیری از آلودگی بصری که همانا بهره مندی از متخصصان هنر، اجتناب از قضاوت های غیرکارشناسانه و همچنین توجه به موقعیت و فرم و مضمون دیوار را مطرح می نماید.
تحلیل فضایی جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 2010 تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای جغرافیایی اصولاً با تصمیمات انسانی، فردی یا جمعی، اختیاری یا اجباری، آگاهانه یا ناآگاهانه،بطور مرتب تغییر می یابد. طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است: پخش فضایی، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را سببمی شود.با شروع جنبش های اجتماعی از تونس و گسترش آن در لیبی، مصر و.... منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دچار تحولات ژئوپلتیکی عدیده ای گشت. در این تحولات از یک طرف علل و عوامل داخلی و از طرف دیگر حضور و نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون آمریکا، ناتو و... قابل بحث است.لذا در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه پخش به تحلیل فضایی جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و نتایجی روشن و مناسب حاصل گردد.علیرغم محک نخوردن نظریه پخش در ایران و بخصوص در زمینه جنبش های اجتماعی، اینک در مورد پخش فضایی جنبش های اجتماعی رخ داده در خاورمیانه و شمال آفریقا، نتایج حاصله، حاکی از آن است که تطابق نسبی با بسیاری از کارکردهای مورد نظر در تئوری انتشار فضایی، را این جنبش های اجتماعی اخیر داشته و دارد: چنانچه از نظر نوع انتشار، وجه (پخش سرایتی) در خصوص جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا صادق بوده است. بطوری که کشورهای مصر، لیبی، سوریه، بحرین، یمن و....تحت تاثیر انقلاب تونس جنبش مردمی را ادامه دادند. جنبش رخ داده از 18 دسامبر 2010 شروع شد و هنوز نیز ادامه دارد. در این نوع جنبش، افکار، اندیشه ها، مفاهیم از سرزمین میزبان (تونس) به سرزمین میهمان و جدید (الجزائر، لیبی، مصر و...) هجرت کرد و چون هجرت فیزیکی نبود، دارای سرعت انتشار بالایی بود. بطوری که همانند گلوله برفی تعداد کشورها به مرور زمان گسترش و به همین ترتیب ناحیه تحت پوشش نیز بزرگ شد.از نظر «عوامل موثر در پخش فضایی» مراحل بیان شده توسط هاگراستراند (حوزه یا محیط، زمان، موضوع پخش، مبدأ پخش، مقصد پخش، مسیر حرکت پدیده ها) در تئوری پخش، در خصوص جنبش های اجتماعی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز قابل تطبیق است.
آینده پژوهی راهبردی کلانشهر اصفهان (بر مبنای آنالیز چالش ها با مدل علت و معلولی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم وجود نگاه آینده پژوهانه در نظام توسعه شهری از عوامل عمده ضعف نظام برنامه ریزی شهری در نظر گرفته شده است، از این رو ضروری است تا آینده را در چارچوب مدل های آینده پژوهی و با رویکرد برنامه ریزی شهری قابل فهم کرده تا از چالش های پیش رو با حداقل آسیب عبور نمائیم. این پژوهش، با هدف آینده پژوهی در برنامه ریزی و مدیریت شهری با رویکرد شناخت چالش های آین ده در ح وزه برنامه ریزی شهری کلانشهر اصفهان و شناخت راهبردهای اجرایی به منظور کاهش چالش ها از دیدگاه متخصصان و مدیران اجرایی نگاشته شده است. در این تحقیق در گام اول با استفاده از نظر خبرگان و کارشناسان اجرایی حوزه مدیریت شهری و مدل دلفی، تعداد 16 عامل به عنوان چالش های کلیدی شهر اصفهان در آینده تبیین گردید. درگام دوم از روش دیمتل به منظور تجزیه وتحلیل و رتبه بندی عوامل علی و معلولی استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل علی و معلولی دیمتل نشان می دهد که عدم مدیریت یکپارچه و کارآمد شهری، الحاقات به شهر اصفهان و تراکم فروشی شهرداری اصلی ترین و تاثیرگذارترین عوامل در ایجاد بحران های آینده شهر اصفهان هستند و در نهایت با استفاده از نظر خبرگان و استفاده از مدل دلفی کارآمدترین راهکارها با توجه به معضلات مطرح شده تعیین و با استفاده از مدل آنتروپی شانون رتبه بندی شده است. نتایج نشان می دهد که مهمترین راهبردهای برون رفت از معضلات کلانشهر اصفهان برنامه ریزی و دیدگاه یکپارچه به مسائل شهری و استقرار مدیریت یکپارچه شهری، تهیه و تدوین طرح جامع شهری با رویکرد های نوین و برنامه ریزی با مشارکت مردم ( مردم برای مردم) است.
الزامات تحقق پذیری کارآفرینی پایدار در روستاهای ساحلی جنوب جزیره قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در بحث توسعه و به خصوص توسعه پایدار، بهره گیری مناسب و بهینه از توانایی ها و استعدادهای روستایی در جامعه روستایی است که از آن با عنوان کارآفرینی روستایی پایدار یاد می شود. با توجه به این موضوع، اهمیت به موقعیت خاص روستاها و رونق اقتصادی برای آنان امری ضروری و دور از اجتناب است هدف پژوهش حاضر شناسایی و توسعه کارآفرینی پایدار در روستاهای ساحلی قشم از نظر تعاونی های برتر قشم است. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی بنیادی محسوب می گردد و از نظر روش تحقیق یک تحقیق توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان تعاونی های روستایی قشم است. نتایج تحقیق نشان داد که مدل نهایی کارآفرینی پایدار روستاهای ساحلی مورد مطالعه متشکل از مؤلفه های آموزشی، فرهنگی اجتماعی، زیرساخت – فیزیکی، سرمایه مالی، و در نهایت مؤلفه تولید بازاریابی بوده است. بعلاوه بیشترین اثرگذاری کارافرینی پایدار در روستاهای ساحلی جنوب جزیره قشم مربوط به مؤلفه اقتصادی و کم ترین اثر مربوط به مؤلفه دانش- مهارت بوده است.
شناسایی و ارزیابی زنجیره ارزش کسب وکارهای روستایی با قابلیت برندسازی (موردمطالعه: منطقه ترکمن صحرای استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
218 - 231
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کسب وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و زنجیره ارزش پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب وکارها جهت افزایش بهره وری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش های احتمالی و هدفمند در نمونه برداری و جمع آوری داده ها است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات، تکنیک های وزن دهی جمع رتبه ای و تصمیم گیری چند شاخصه ارس (ARAS) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را 220 نفر از اساتید دانشگاه های استان گلستان، کارشناسان ادارات دولتی مرتبط با توسعه روستاها و مدیران روستایی شامل؛ بخشداران ، نمایندگان شوراهای بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان شاخص های تبیین کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی، شاخص رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق پذیری با وزن 091/0 و کیفیت گرایی با وزن 086/0 در رتبه های بعدی قرارگرفته اند و از میان کسب وکارها و محصولات رایج منطقه؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامتگاه های بوم گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه ریزی برندسازی قرار داشته اند. همچنین نتایج تحلیل زنجیره ارزش مبین این موضوع است که به عنوان یک ابزار مکمل برندسازی، می توان در شناسایی و دسته بندی فرایندها، فعالیت ها و عملیات گوناگون کسب وکارها به منظور تعیین استراتژی های بازاریابی و سیاست های قیمت گذاری استفاده کرد.
تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
807 - 836
حوزههای تخصصی:
در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی غیر از مسائل زیرساختی مانند فرسودگی ناوگان، کمبود ناوگان، مسائل اقتصادی، موانع اجتماعی-فرهنگی، مسائل زیست محیطی و ضعف های مدیریتی موانع روان شناختی نیز مؤثر هستند و این موانع (روان شناختی) حلقه گمشده برنامه ریزی و مدیریت شهری است. شناخت عوامل روان شناختی افرادی که از حمل ونقل عمومی استفاده می کنند، می تواند پیامدهای مهمی برای سیاست های حمل ونقل، ترویج آن و مدیریت جابه جایی داشته باشد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی استفاده نکردن از حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر کاربردی- نظری و توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش، با مطالعات کتابخانه ای، پیمایشی و مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده و برای رتبه بندی موانع نیز از روش تصمیم گیری ARAS استفاده شده است. همچنین پهنه بندی این موانع در سطح شهر اهواز به کمک مدل درون یابی کریجینگ و در محیط نرم افزار Arc GIS 10.3 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد موانع اضطراب آور، موانع کنترل تکانه، موانع شناختی و موانع شخصیتی در هریک از شیوه های حمل ونقل عمومی، مانند تاکسی، اتوبوس، پیاده روی و دوچرخه سواری متفاوت هستند. بیشتر پهنه های شهر اهواز از نظر موانع اضطراب آور در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی طیف زیادی دارد. هم پوشانی موانع شناختی نیز تأیید می کند از حیث وجود این موانع در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی، بیشترین پهنه های شهر در طیف کم قرار می گیرد. بیشترین پهنه ها از نظر موانع شخصیتی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف متوسط و از نظر موانع کنترل تکانه عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف خیلی زیاد است. درنهایت پس از هم پوشانی این چهار بعد روان شناختی مشخص شد موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در حد زیاد است.
پیاده مداری خیابان های محلی براساس الگوی توسعه محله پایدار؛ مطالعه موردی خیابان محلی امیر خوی
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
81-92
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز پیاده مداری، به عنوان یکی از موارد مهم در توسعه پایدار محلات مطرح می شود که از حالت کیفی به سمت حالت کمی در حرکت است. پیاده مداری، یکی از اولین و مهم ترین پیش شرط های افزایش پایداری محلات می باشد. این مقاله با هدف معرفی یک روش کمی قابل سنجش برای میزان پیاده مداری در خیابان های محلی و سنجش یک نمونه داخلی بر اساس این روش انجام گرفته است. فرآیند سنجش پیاده پذیربودن خیابا ن های محلی براساس الگوی LEED.ND، در سه مرحله کلی انجام شده است. مرحله اول که جزو ضروریات فرآیند می باشد، شامل سه متغیر «ورودی های اصلی ساختمان»،« نسبت ارتفاع ساختمان به عرض خیابان» و «پیوستگی پیاده رو» است. مرحله دوم که دارای امتیاز یک تا دوازده می باشد، شامل ده متغیر «فاصله پیاده رو ازبنا»،« فاصله ورود ی ها»، «وضعیت بازشوها»، «جداره های خاموش»، «پارکینگ»، «پیاده روها»، «ارتفاع واحدهای مسکونی»، «نسبت ارتفاع به عرض خیابان»،« سرعت سواره»، «گذرگاه ها». مرحله سوم که دو امتیازی است، شامل دو متغیر «درختکاری» و «سایه درختان» می باشد. با توجه به بررسی های انجام گرفته، خیابان محلی امیر نتوانسته است، امتیازات کافی از این سه مرحله کسب نماید و از نظر پایداری در وضعیت ضعیف و نامطلوب قرار دارد.
آینده نگاری شهر دوستدار کودک در افق 1410 (مورد شناسی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان امروز، نسل های آینده جامعه ما هستند که این امر ضرورت شناخت کلی و همه جانبه کودکان و طراحی و ایجاد شهر دوستدار کودک را بیان می کند. هدف پژوهش حاضر، آینده نگاری شهر دوستدار کودک شهر تبریز در افق 1410 است و نوع تحقیق کاربردی-توسعه ای و روش بررسی آن با توجه به روش آینده نگاری، پیمایش نظرات کارشناسان و متخصصان در قالب پرسشنامه به صورت ماتریس آثار متقابل است و از مدل های میک مک، تحلیل خاکستری و سناریو برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده می شود. برای تحلیل و ارزیابی شهر دوستدار کودک در شهر تبریز از 32 عامل استفاده شده است که با نرم افزار میک میک، رابطه بین متغیرها ارزیابی و پیشران های کلیدی استخراج شده اند که با توجه به نتایج نرم افزار میک مک، 10 عامل کلیدی تأثیرگذار شناسایی شدند. سپس این عوامل کلیدی با استفاده از مدل تحلیل خاکستری در سطح مناطق 10 گانه شهر تبریز اولویت بندی شدند. نتایج به دست آمده از روش تحلیل خاکستری مشخص و براساس آن امتیاز برای 10 منطقه بررسی شد. منطقه 1 با بیشترین امتیاز در اولویت اول، منطقه 4 در اولویت دوم و مناطق 8 و 9 بدترین وضعیت را نسبت به شهر دوستدار کودک داشته اند و درنهایت، سناریوهای مهم تأثیرگذار در شهر دوستدار کودک در شهر تبریز با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد تدوین شد و نتایج مستخرج از سناریو ویزارد نشان داد که 13 سناریو باورکردنی و محتمل (1 سناریو با وضعیت مطلوب، 2 سناریو با وضعیت ایستا و 10 سناریو با وضعیت بحرانی) برای وضعیت آینده شهر دوستدار کودک در شهر تبریز در افق 1410 به دست آمدند. نتایج تحقیق نشان داده است که با توجه به نظرات کارشناسان شرایط ناامیدکنند ه ای برای تحقق شهر دوستدار کودک در مناطق 10 گانه شهر تبریز در افق 1410 به ویژه برای مناطق 8 و 9 وجود دارد که این امر لزوم برنامه ریزی درجهت مقابله و کاهش تأثیرات منفی ناشی از وقوع آن ها و همچنین ضرورت توجه به سناریو مطلوب را ضروری ساخته است.
تحلیل آثار پروژه های عمرانی بر بافت پیرامون (مطالعه موردی: پروژه برج های دوقلو در شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
569 - 584
حوزههای تخصصی:
افزایش برج سازی در سال های اخیر، دغدغه ها و نگرانی هایی را به وجود آورده است که می توان آن ها را از جمله مقوله های بحرانی درنظر گرفت. براین اساس می توان ارزیابی منطقی آثار گوناگون برج ها را در ابعاد مختلف مهم ترین و مؤثرترین روش برخورد با موضوع دانست. پروژه برج های دوقلوی کوه نور و الماس نور شهرکرد در ضلع شمال غربی میدان بسیج در خیابان شریعتی قرار دارد که از ابتدا به دلیل مکان یابی نامناسب با مخالفت هایی روبه رو شد و ترافیک شدید و مشکلات فراوانی در خیابان ها و محله های اطراف ایجاد کرده است؛ از این رو پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف بررسی آثار اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی پروژه برج های دوقلو در شهرکرد انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه و جامعه آماری مورد مطالعه ساکنان شهرکرد است. براساس فرمول کوکران، 96 پرسشنامه میان محله های اطراف پروژه تکمیل شد. پردازش اطلاعات با نرم افزار SPSS صورت گرفت و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه با روش معادلات ساختاری و نرم افزار Amos انجام شد. براساس نتایج، احداث این پروژه در مکان فعلی که از میدان های مرکزی محسوب می شود و در یکی از پر رفت و آمدترین خیابان های شهر قرار دارد، آلودگی هوا را افزایش داده است. همچنین ضایعات نفتی و نخاله های ساختمانی حاصل از آن، علاوه بر مسدودکردن مسیرهای رفت وآمد، مقوله هایی مانند آلودگی و از بین بردن چهره شهر را به دنبال داشته است. از ابعاد مثبت احداث این پروژه نیز می توان به افزایش گردشگر در منطقه و کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ به دلیل بهره مندی از امکانات بیشتر اشاره کرد.
تحلیل فضایی بزهکاری در بافتهای ناکارآمد شهری، مطالعه موردی: محله هرندی، منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزهکاری ازجمله مهم ترین معضلات اجتماعی در اکثر شهرهای جهان است که بر زندگی افراد تأثیرات منفی روحی، جسمی و مالی می گذارد. این مقاله باهدف تحلیل فضایی بزهکاری در بافت ناکارآمد محله شهید هرندی در منطقه 12 تهران انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی و درک الگوهای مکانی بزهکاری در محله هرندی از آزمون های آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده، که اطلاعات موردنیاز از میزان و نوع جرائم به صورت کتابخانه ای از نیروی انتظامی تهران بزرگ اخذشده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که کانون های جرم خیز در محله هرندی به صورت تصادفی توزیع شده است. از سوی دیگر بالا بودن میزان شدت فرسودگی، نفوذناپذیری بالا، وجود زمین های خالی و متروکه و همچنین کمبود یا نبود برخی کاربری های موردنیاز شهروندان، در افزایش توزیع جغرافیایی نوع و میزان جرائم و شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری مؤثر بوده است. به نظر می رسد با بهسازی و نوسازی بافت فرسوده و اصلاح فیزیکی و کالبدی فضاهای مسکونی، تعریض معابر زیر 6 متر و ایجاد راه در رو برای کوچه های بن بست، مکان یابی مراکز انتظامی و ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم جهت افزایش نظارت رسمی در این محله می توان امکان آسیب پذیری این گونه محلات و میزان وقوع جرائم را کاهش داد.
شناسایی و طبقه بندی مؤلفه های تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: ناحیه 6 منطقه 4 شهرداری تهران با تمرکز محله خاک سفید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
105 - 118
حوزههای تخصصی:
عمدتاً شهرها و سکونتگاه ها در مکان های در معرض وقوع انواع سوانح و مخاطرات طبیعی ایجاد شده اند و نگاه مدیران و برنامه ریزان شهری نگاه مقابله ای و کاهش مخاطرات بوده است. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و طبقه بندی مؤلفه های تاب آوری در سکونتگاه غیررسمی در سطح محله خاک سفید است. این پژوهش در گروه تحقیقات کاربردی قرار دارد. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. معیارها و عوامل مؤثر بر تاب آوری با مرور منابع تهیه شد و برای تهیهفهرست نهایی معیارها و اولویت بندی آن ها از پرسش نامه استفاده شد. پس از تکمیل پرسش نامه ها توسط 20 نفر از کارشناسان متخصص، معیارها با روش FANP وزن داده شد. پوششزمین استخراج شدهازرویتصاویرماهوارهایلندستسال 2017، در نرم افزار ENVI 4.8 طبقه بندی شد. سپس، لایه های طبقه بندی شده در محیط IDRISI فازی و در ARC MAP روی هم گذاری شد. با تأثیر وزنهرکدامازمعیارهایمؤثردرمیزانتاب آوریلایه هاوترکیب نقشه ها، میزانتاب آوریمشخصشد و بر اساس مدل TOPSIS منطقه مورد مطالعه با توجه به میزان تاب آوری رتبه بندی شد. نتایج پژوهش نشان می دهدتاب آوری محله خاک سفید و بافت های اسکان غیررسمی در برابر بحران های محیطی در سطح ضعیفی است. وقتی وضعیت فضایی هر یک از شاخص های تاب آوری را در سطح محله بررسی می کنیم شاهد شرایط متفاوت تاب آوری آن ها هستیم که معلول وضعیت متفاوت در ویژگی های کالبدی، اجتماعی، و اقتصادی است.
پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (مطالعه موردی: دشت خان میرزا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی دشت خان میرزا با استفاده از الگوریتم های مختلف است که از تصاویر ماهواره لندست 5، 7، و 8 و سنجنده های TM، ETM، و OLI برای سه دوره 1996، 2006، و 2016 استخراج شد و نقشه کاربری اراضی دشت با استفاده از چهار الگوریتم حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی، حداقل فاصله، و فاصله ماهالانویی با استفاده از ضریب کاپا ارزیابی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داد الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب از دقت بیشتری برخوردار است. همچنین، دو الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی و حداکثر احتمال با دقت کلی 29/90 و 79/86 در شش کلاس کاربری (کشاورزی، مرتع، مسکونی، اراضی سنگی و لخت، باغ، و اراضی پست نم دار) طبقه بندی شد. تجزیه وتحلیل حاصل از تغییرات نشان داد کاربری های کشاورزی و مسکونی روند افزایشی داشته اند؛ به طوری که میزان این افزایش به ترتیب برابر با 5/62 و 5/3درصد بوده است و از اراضی پست نم دار، مراتع، و اراضی سنگی و لخت کاسته است. بیشترین تغییر کاربری ها مربوط به تبدیل کاربری اراضی سنگی و لخت به کاربری کشاورزی است که 1673 هکتار از اراضی سنگی و لخت در سال 2006 به اراضی کشاورزی در سال 2016 تبدیل شده است. از دیگر تغییر کاربری های مشهود در منطقه تغییر کاربری اراضی سنگی و لخت و مراتع به اراضی مسکونی است؛ به طوری که 7/65 هکتار از اراضی سنگی و لخت و 8/40 هکتار از اراضی مرتع به کاربری مسکونی تبدیل شده است.
تحلیل آسیب پذیری بافت های قدیمی شهر کاشان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
111 - 130
حوزههای تخصصی:
تحلیل میزان و چگونگی آسیب پذیری بافت های قدیم شهری به برنامه ریزان و مدیران شهری در تصمیم گیری های مناسب و انتخاب راه حل های کنترل و مقابله با مخاطرات احتمالی کمک مؤثری می کند. هدف از این پژوهش بررسی آسیب پذیری بافت قدیم شهر کاشان در برابر زلزله و چگونگی توزیع شاخص های آن است. شاخص های به کارگرفته شده در تحلیل مشتمل است بر: مساحت قطعات زمین؛ نوع کاربری زمین؛ عرض معابر؛ نوع مصالح؛ تعداد طبقات؛ قدمت ابنیه؛ کیفیت ابنیه؛ دسترسی به فضای باز؛ فاصله از گسل؛ و مدیریت بحران. ماهیت پژوهش کاربردی و روش آن اکتشافی- تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات در مرحله اول به صورت اسنادی و بررسی متون مختلف است و از روش میدانی به ویژه مشاهده بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل Fuzzy AHP، سیستم اطلاعات مکانی، و نرم افزار Expert choice استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ آسیب پذیری 11درصد مساحت بافت شهر در طیف خیلی کم، 7درصد در طیف کم، 15درصد در طیف متوسط، 22درصد در طیف بالا، و 45درصد در طیف خیلی بالا قرار دارد. تمرکز فضایی آسیب پذیری در بخش مرکزی بافت قدیم به سبب مصالح کم دوام، کیفیت نامطلوب ساخت، و قدمت زیاد ابنیه است. کمترین آسیب پذیری مربوط به جداره اصلی بافت به ویژه در بخش جنوب شرقی است. درمجموع، می توان نتیجه گرفت در بُعد ارتقای کیفیت به کارگیری اصل خطرپذیری مدیریت بحران و در بُعد قدمت توسعه اقدامات بازآفرینی در ابعاد زیستی – کالبدی،ساخت اجتماعی بارویکرد ترکیبی، و مدیریت بحران می توان باعث کاهش آسیب پذیری بافت های قدیمی شد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر کاهش فقر با تأکید بر شاخص های نو منطقه گرایی مورد: شهرستان کوهدشت- استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردهه های اخیر رویکرد های مختلفی جهت کاهش فقر در سطوح مختلف جغرافیایی پیشنهادشده است. رویکرد نو منطقه گرایی به عنوان یکی از رویکرد های جغرافیایی و فضایی به توسعه محلی و کاهش فقر شهری و روستایی توسط جغرافیدانان و سیاست گذاران پیشنهادشده است. نو منطقه گرایی، ماهیتاً بیانگر سیر تکاملی منطقه گرایی، به دوراز رویکرد های دولت محور، برای تأسیس نوع جدیدی از منطقه که نهاد های مدیریتی همیاری می کنند، در موضوعاتی از قبیل رشد اقتصادی، رقابت پذیری منطقه ای، موضوعات محیط زیستی و ایجاد شبکه ها می باشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل نقش رویکرد نو منطقه گرایی در کاهش فقر شهرستان کوهدشت است. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه در سطح نواحی شهری و روستایی جمع آوری شده است. برای تحلیل داده ها از ابزار ها و مدل های آماری ازجمله تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که شهرستان کوهدشت به لحاظ شاخص های نو منطقه گرایی وضعیت مناسبی دارد که می تواند با تقویت آن ها و هدایت کردن سرمایه های اجتماعی در قالب مشارکت های اجتماعی و تعاونی های تولیدی در نواحی شهری و روستایی فرآیند سرمایه به ثروت اتفاق بیافتد. همچنین نتایج نشان می دهد که عوامل دانش کارآفرینی (81/0)، مشارکت اجتماعی (217/0)، جنسیت (133/0)، اعتماد عمومی (126/0) و اعتماد نهادی (124/0) بیشترین تأثیر را بر ظرفیت کارآفرینی (شاخص کاهش فقر شهری و روستایی) دارد. بنابراین جهت بهبود وضعیت اقتصادی و محرومیت در نواحی شهری و روستایی شهرستان کوهدشت لازم است شاخص های مربوطه موردتوجه قرار گیرد. در یک نتیجه گیری کلی می توان چنین بیان کرد که تغییر رویکرد منطقه گرایی به نو منطقه گرایی در برخورد با توسعه اقتصادی محلی و نواحی محروم می تواند به آزادسازی ظرفیت های اجتماعی و انسانی شده و اقدام اجتماعی و محلی را در پی خواهد داشت.
سنخ شناسی الگوهای فضایی پراکنده رویی در شهر- منطقه ها مطالعه موردی: شهر- منطقه مرکزی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
79 - 92
حوزههای تخصصی:
ساخت وسازهای با برنامه و بدون برنامه، منجر به گسترش شهرها و نواحی پیرامونی آنها در اراضی کشاورزی استان مازندران شده و این اراضی را دستخوش تغییرات و یا حتی تخریب گسترده قرار داده است. هدف مقاله حاضر سنخ شناسی الگوهای فضایی پراکنده رویی در شهر_منطقه مرکزی مازندران( شامل شهرستان های ساری، بابل و قائمشهر) است. روش شناسی پژوهش کمی بوده و داده های اصلی آن از طریق دو مؤلفه جمعیتی و کالبدی_فضایی به دست می آید. داده های جمعیتی از سالنامه های آماری استان مازندران و داده های کالبدی_فضایی شامل اراضی ساخته شده (براساس تصاویر لندست و نقشه 1:25000 توسعه استان مازندارن) و تراکم ساختمانی در طی سال های 1365 تا 1395 استفاده شد. سایر داده ها براساس پردازش آماری و ریاضی از داده های جمعیتی و کالبدی_فضایی با استفاده از نرم افزارGIS ، ESRI و مدل فرم رشد شهری به دست آمدند. سپس برای سنخ شناسی الگوهای فضایی در مقیاس کلان از برآوردگر کریجینگ و برای الگوهای فضایی در مقیاس خرد از مدل فرم رشد شهری استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که در مقیاس کلان، پراکنده رویی در سال های مطالعاتی افزایش یافته است. به رغم این که الگوی فضایی در سال 1365 به واسطه پایین بودن متغیرهای مطالعاتی، تنها در سه مرکز اصلی شهری محدوده متمرکز بوده و در اراضی پیرامون آنها به خصوص در شهرستان ساری، پراکنده رویی وجود داشته است. اما در یک روند زمانی 30 ساله همزمان با تمرکز توسعه در اراضی شهری، اراضی پیراشهری و روستایی نیز توسعه یافته و پدیده پراکنده رویی با افزایش ارزش متغیرها شدت گرفته است. از طرف دیگر، در مقیاس خرد، الگوی فضایی پراکنده رویی در سال های 1365 تا 1375 خطی بوده که به دلیل توسعه در پیرامون مرزهای سکونتگاه های شهری (اراضی پیراشهری) به وجود آمده است. اما در بازه 85-1375 توسعه پراکنده به الگوی میان افزا گرایش بیشتری داشته و حاکی از شکل گیری الگوی تلفیقی خطی_میان افزای پراکنده رویی دارد. در بازه 95-1385 نیز الگوی توسعه به صورت میان افزا شکل گرفته است. گفتنی است که در بررسی جداگانه سکونتگاه های شهری و روستایی شهر_منطقه مطالعاتی، نتایج متفاوتی در اراضی شهری مشاهده شد.
Structural Equation Modeling of Factors Affecting Rural Knowledge-Based Realization (Case Study: Dekhkoda Village of Hamidieh County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Today, many scholars believe that accelerating the exchange of knowledge and information with emphasis on the central role of knowledge and science is crucial to achieve comprehensive development. In fact, a knowledge-based society is recognized as a paradigm for development. Investing in knowledge-based foundations in the rural areas can also lead the rural community towards the future and play a role in national and international arenas. The purpose of this study is to model structural equations affecting knowledge-based realization in Dehkhoda Village in Hamidieh County. Design/methodology/approach: The design of this study is of applied-theoretical type and adopts a descriptive-analytical research method. Research data were also extracted from library resources and field surveys. For this purpose, by visiting statistical centers and exploring through statistics, a comprehensive dataset was compiled for the research along with a self-administered questionnaire. The population of this study were the residents of Dehkhoda Village inhabiting permanently in this village in 2018 (n=1980). Of this statistical population, a sample size of n=321 was selected using Cochran formula for rural community. Pearson correlation coefficient, single sample T, multivariate regression and path analysis were used to analyze the data and test hypotheses. These tests were performed using SPSS.22 and Amos software. Findings: The results suggested that information and communication technology (ICT), education, management, government agencies and NGOs (as independent variables) were positively and directly related to knowledge-based realization (as dependent variable) in Dehkhoda Village. SEM indicators also exhibited that the model developed in this study is backed up by the research data, with all indicators confirming the utility of the SEM. According to the results of research, it can be argued that public satisfaction with management indicators, government and non-governmental organizations is higher than average, whereas satisfaction with ICT and education is lower than average. Practical implications: Rural knowledge-centeredness requires decentralization, reduction in government tenure, the reinforcement of voluntary and non-voluntary public institutions in villages, the modification of rural management laws and regulations to create and integrate rural management system, the assignment of a large portion of the government's executive duties and responsibilities to rural sheriffdom, and the transfer of facilities and financial resources to it.
ساماندهی بافت های مسئله دار شهری با رویکرد تحلیل ذینفعان و شبکه اجتماعی (نمونه تجربی: محدوده خلازیر جنوبی در منطقه 19 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : خلازیر جنوبی یکی از محدوده های مسئله دار کلان شهر تهران است. این محدوده به دلیل تجمع مشاغل مزاحم شهری مشکلات زیادی را برای نواحی پیرامون و حتی کلان شهر تهران ایجاد کرده است. به دلیل پیچیدگی مسئله، ساماندهی این محدوده نیازمند مشارکت همه ذینفعان است. هدف پژوهش حاضر شناسایی ذی نفعان اصلی، تحلیل تمایل و قدرت ذی نفعان، شناسایی نیاز و خواسته های ذی نفعان و تحلیل شبکه اجتماعی ذی نفعان در خصوص مسئله خلازیر جنوبی است.
داده و روش : روش تحقیق در این پژوهش، ترکیبی(کیفی و کمی) با تأکید بر روش کیفی و ترکیب داده های کمی در خلال تحلیل است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با ذی نفعان مربوطه جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با کمک ماتریس تمایل-قدرت و نرم افزار NodeXL انجام گرفته است.
یافته ها : یافته ها نشان می دهد که مسئله خلازیر جنوبی دارای 16 ذی نفع اصلی است که دارای خواسته و نیازهای مختلفی هستند. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهرداری منطقه 19، موقوفه مدرسه مروی، کسبه خلازیر و شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران بیشترین قدرت را دارند. نتایج دیگر نشان می دهد که سازمان نوسازی شهر تهران، معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری منطقه 19 تهران، معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران، معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران بیشترین قدرت در شبکه اجتماعی ذینفعان دارند.
نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد همه ذی نفعان جهت ساماندهی و حل مسئله خلازیر جنوبی تمایل به حل مساله دارند؛ اما از نظر قدرت، میزان قدرت همه ذی نفعان یکسان نیست و سه ذی نفع موقوفه مدرسه مروی، شهرداری منطقه 19 ، شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران و کسبه خلازیر بیشترین قدرت را دارند و هرگونه اقدامات بایستی از طریق این ذی نفعان شروع شود. همچنین نتایج نشان می دهد که معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران با نمره مرکزیت بینیت 1.20 و معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری منطقه 19 با مرکزیت بردار 0.096 بیشترین نقش را در روابط بین ذی نفعان بر عهده دارند.
بررسی تأثیر امدادرسانی به موقع به وضعیت مجروحین و مصدومان در تصادفات نقاط حادثه خیز شبکه راه ها در کاهش شدت خسارات وارده با استفاده از نرم افزارARC GIS (مطالعه موردی محورهای پلیس راه ملایر-همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصادفات جاده ای همواره خسارات مالی و جانی فراوانی را به جامعه وارد می سازد. برنامه ی مدیریت حوادث جاده ای برای کنترل، رسیدگی و کاهش آثار تصادفات جاده ای تدوین گردیده است. در این برنامه هدف، رسیدگی به موقع و کارا به حوادث رخ داده در کمترین زمان ممکن است. در این برنامه نیروهای مختلفی درگیر هستند که ازجمله آن ها می توان به نیروهای امداد و نجات اشاره کرد. مهم ترین عامل در سیستم امدادرسان زمان رسیدن امدادگران به صحنه ی تصادف است که از فاکتورهای اصلی کاهش زمان رسیدن به بالین مجروحین موقعیت پایگاه های اورژانس می باشد. در کشور ایران توجه چندانی به موضوع مکان یابی ایستگاه های اورژانس نمی شود و پایگاه های فعلی امدادرسان بدون در نظر گرفتن مکان های حادثه خیز و با اعمال روش های غیر کارشناسی انتخاب می شوند؛ که پیامدهای منفی بسیاری ازجمله تأخیرهای ناشی از روش های سنتی امدادرسانی پس از درخواست امداد را به دنبال دارد. این تحقیق به بررسی تأثیر امدادرسانی به موقع به وضعیت مجروحین و مصدومان در تصادفات نقاط حادثه خیز و کاهش شدت خسارات وارده در محورهای پلیس راه همدان-ملایر طی سال های 1395، 1396و1397در دوره سه ساله مورد تحلیل قرار گرفت. روش انجام این پژوهش از نوع تحلیلی-توصیفی است که با استفاده از آمار تصادفات سه ساله، نقاط حادثه خیز قلمرو پژوهش شناسایی شده و سپس پایگاه های اورژانس موجود در منطقه و محدوده های تحت پوشش استاندارد آن ها شناسایی شدند. با مقایسه نقاط حادثه خیز و تصادفات منجر به فوت در مناطق تحت پوشش استاندارد و سایر مناطق این نتیجه حاصل شد که امدادرسانی به موقع به حادثه دیدگان از شدت خسارات تصادف به طور معنی داری کم می کند
ارزیابی اثرات پروژه های محرک توسعه در محله های شهری (نمونه مورد مطالعه: محله گودال مصلی، شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
57 - 70
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری با رویکرد توسعه محله های درونی، سعی در بازگرداندن حیات شهری به بافت های رو به زوال در شهرها دارد. به منظور تسهیل این روند، برنامه ریزی و اجرای پروژه های محرک توسعه به عنوان یکی از سیاست های به کار گرفته شده در جهت بازآفرینی محله های شهری و فراهم کردن بسترهای لازم برای حضور ساکنان و توجه به ابعاد مختلف توسعه، مورد توجه قرار گرفته است. در فرایند بازآفرینی شهری، از مرحله تشخیص مسئله تا اجرای پروژه ها و بازنگری برنامه، پی ریزی و تقویت تصمیم سازی ها از طریق ارزیابی امکان پذیر می شود. در این راستا، مقاله حاضر با تدوین شاخص های تحرک و توسعه، تلاش کرده است تا به یک ساختار مناسب و قابل تعمیم برای ارزیابی پس از اجرای پروژه های محرک توسعه در سطح محله دست یافته و اثرات یک نمونه از این پروژه ها را در محله گودال مصلی در بافت تاریخی شهر یزد مورد ارزیابی قرار دهد. پس از استخراج شاخص های ارزیابی در ارتباط با بازآفرینی محله های شهری و پروژه های محرک توسعه از متون معتبر جهانی و تجارب عملی، تحلیل داده های ثانویه مربوط به بلوک های شهری محله گودال مصلی در محیط نرم افزار SPSS21 انجام شده و نتایج نهایی به دست آمده است. به عنوان روش تحقیق در این مقاله، از روش Regression Analysis برای تحلیل اثرات هر شاخص بر هر عامل و از ماتریس ارزیابی اثرات لئوپولد _ مخدوم برای ارزیابی پس از اجرای پروژه استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد پروژه دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد به طور متوسط و به ترتیب بر بعد کالبدی، سپس بر بعد سکونتی و نهایتاً بر بعد فعالیتی در سطح محله گودال مصلی اثرات محسوس داشته و این پروژه با ارائه گزینه های اصلاحی به عنوان یک محرک توسعه با اثرات مثبت، قابل تأیید است. همچنین نتایج حاکی از بیشترین ارتباط میان شاخص میزان بومیت با شأن سکونتی بافت، شاخص میزان دسترسی به خدمات با وضعیت محیط مسکونی، شاخص های میزان جمعیت در سن فعالیت و درصد فعالیت کاربری های تجاری با وضعیت فعالیتی و اقتصادی محله بوده و درصد ابنیه نوساز، میزان تراکم جمعیت، میزان اداری بودن و پایداری ابنیه بر تحرک و توسعه کالبدی محله مؤثر است.
پایش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در بافت های اسکان غیررسمی مطالعه موردی: محله سهرابیه کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
77 - 99
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری، مفهوم جدیدی است که بیشتر در مواجهه با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها به کاربرده می شود. لذا آگاهی از وضعیت تاب آوری و تاب آور نمودن جوامع شهری دارای اهمیت خاصی می باشد. محله سهرابیه سکونتگاهی غیررسمی می باشد که ریشه شکل گیری آن به سال 1343 و تحت تأثیر اصلاحات ارضی برمی گردد. آگاهی از وضعیت تاب آوری و میزان آسیب پذیری این گونه بافت ها، امکان مدیریت مناسب و مطلوب را در مواقع بحران امکان پذیر می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در سطح محله اسکان غیررسمی سهرابیه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر داده های اولیه می باشد که جمع آوری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه به صورت نقطه ای و با موقعیت مشخص انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها و سنجش میزان تاب آوری و اولویت بندی مؤلفه های آن در محله سهرابیه از نرم افزارهای SPSS، Smart PLS و برای تحلیل فضایی نیز از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج گویای آن است که تاب آوری محله سهرابیه با میانگین 27/2 در سطح پایینی قرار دارد و در برابر بحران های طبیعی از آسیب پذیری بالایی برخوردار است. در رابطه با وضعیت هر یک از ابعاد و میزان تأثیر آن ها بر میزان تاب آوری بر اساس نتایج مدل سازی ساختاری بعد اقتصادی بیشترین و بعد کالبدی کمترین تأثیر را بر تاب آوری محله سهرابیه داشته داشته اند. نتایج تحلیل فضایی نیز نشان دهنده تفاوت تاب آوری در ابعاد مختلف بر اساس شرایط آن ها در سطوح مختلف محله است. به طوری که تنها مناطق مرکزی محله از وضعیت نسبتاً بهتری برخوردار هستند؛ اما حاشیه های شمالی، جنوبی و غربی محله تاب آوری پایینی دارند و آسیب پذیرتر هستند. با آگاهی از وضعیت تاب آوری در ابعاد مختلف و همچنین شناخت به دست آمده از وضعیت فضایی تاب آوری در سطح محله سهرابیه، می توان از برنامه ریزی و مدیریت بهتری جهت بیشتر تاب آور شدن محله دارا بود.