فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۸۱ تا ۳٬۵۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
553 - 580
حوزههای تخصصی:
طی دو دهه اخیر در ایران، رشد بی رویه کلان شهرها سبب نابودی مناطق زیستی و طبیعی زیادی شده است؛ بنابراین باید ارزیابی توسعه شهری با استفاده از مدل های مناسب صورت بگیرد تا از نابودی محیط زیست، منابع زمینی و اکوسیستمی جلوگیری شود؛ از این رو پژوهش توسعه ای- کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز و پیش بینی تغییرات آتی آن با استفاده از مدل اسلوس انجام شده است. در این مقاله، از مدل سلول های خودکار Sleuth در محیط GIS برای مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز استفاده شده است. متغیرهای مورد استفاده شامل شیب، سیستم حمل ونقل، کاربری اراضی، مستثنیات و سایه روشن است که داده های مربوط به آن ها با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست به دست آمده است. مدل رشد شهری Sleuth برای داده های تاریخی تولیدشده از تصاویر ماهواره ای لندست برای سال های 1993-2016 در سه مرحله کالیبره شد و ضرایب رشد تولیدشده به کمک مدل، با استفاده از برنامه اجرایی OSM برای انتخاب در مراحل بعد شکل گرفت. پنج ضریب رشد شهری شامل پخش، انتشار، زایش، مقاومت شیب و جاذبه جاده، در سال 2016 به ترتیب ارزش های 26، 40، 38، 76 و 89 را داشتند. براساس ضرایب به دست آمده، با توجه به داده های تاریخی، رشد شهری بیشتر از ضریب جاذبه جاده تأثیر گرفته است. در مقایسه با دیگر شهرها که مقاومت شیب تأثیر چندان زیادی در توسعه شهری ندارد، در شهر تبریز توپوگرافی عامل بسیار مهمی در محدودکردن توسعه شهری است. الگوهای رشد شهری آینده تا سال 2040 با طراحی سه سناریوی تاریخی، زیست محیطی معتدل و زیست محیطی سخت برای کلان شهر تبریز پیش بینی شد. نتایج نشان می دهد براساس سناریوی اول تا سال 2040 میلادی 3241 هکتار به زمین های شهری افزوده خواهد شد و بخش زیادی از باغ ها و زمین های مرغوب از بین خواهد رفت. براساس نتایج سناریوی دوم ممکن است 1670 هکتار از زمین های باارزش دست نخورده باقی بماند، اما در سناریوی سوم نه تنها از زمین های باارزش زیادی محافظت خواهد شد، بلکه مطابق با رویکرد شهر فشرده، مدیران شهری در ارائه خدمات شهری به شهروندان موفق تر خواهند بود. نتایج پیش بینی ها نشان می دهد سناریوی زیست محیطی معتدل برای توسعه فیزیکی کلان شهر تبریز بسیار مفید است. درنهایت اینکه مدل اسلوس روش خوبی برای توضیح الگوی فضایی توسعه کلان شهر تبریز است.
Evaluating Local Community Attitudes towards the Effects of Mass Tourism (Case Study: Boyer-Ahmad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Over the past few decades, tourism has played an important role in revitalizing the nature, creating employment and income, preserving natural, historical and cultural heritage, and ultimately sustainable development by utilizing the natural and cultural capacities of the region. Since tourism has different economic, social, cultural, and environmental impacts on host communities, awareness of the attitude of the host community as a tourism product provider is of great importance. The main objective of the study is to investigate the local residents' attitude toward mass tourism effects in Boyer-Ahmad County. Design/methodology/approach- The present study is descriptive-analytical in nature. It takes an empirical approach. The research instrument was a questionnaire with 82 items that gathered the information needed for the research. The sample size was calculated to be 195 individuals using PASS software at 95% of confidence level. One-sample t-test, ANOVA, Friedman, and Scheffe post-hoc tests were used to analyze and respond to research hypotheses in SPSS software. Finding- The results of t-test considering the significance level of the test and the high and low levels of confidence indicated the impact of tourism in the environmental, economic, social, and fundamental dimensions, while the results of ANOVA test showed that the average of each dimension was different. The results of Friedman test with a significant level of 0.00 have assigned the highest rank to the fundamental dimension.
The Analysis of the Ecosystem Capacity of Semirom County in the direction of Return Migration Planning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Return migration acts as a driving force of development and a key incentive of prosperity in rural areas by fulfilling their potentials. Rapid population displacement in developing countries including Iran, reveals the necessity of return migration planning. Semirom is a county in Isfahan province with the highest rate of emigration based on the 2011 Census enjoying sufficient potentials to change this trend. The overall purpose of this study is to analyze the ecosystem capacity of Semirom in order to develop a return migration planning. Design/methodology/approach- The research method is descriptive-analytical. As such, this study can be categorized as an applied research. The environmental, social, economic, and managerial aspects are hereby considered. The questionnaire of Semirom situation assessment was analyzed using inferential statistics (t-test) by SPSS. Content analysis was conducted by interviewing officials using Atlas.ti software. Internal and external factors evaluation matrix and SOAR model were used to offer strategies. In the end, adaptive strategic alternatives are prioritized using the QSPM planning approach and policies for the realization of the return migration. Statistical population consists of the residents and authorities of Semirom county. Findings- The findings indicate that the most important factors affecting return migration are reinforcement of gardening, related industries and tourism attractions, improving the quality of welfare services, fostering the sense of belonging, and the availability of fertile soil and sufficient irrigation water. Accordingly, the strategy of "appropriate management of tourism and environmental spaces for proper utilization of natural resources" should be given priority. It is also suggested that proper utilization of natural resources and tourism along with the potential of eco-tourism can offer a great opportunity for sustainable employment. This requires efficient management of new approaches and providing a secure environment for investment and entrepreneurship. In other words, considering the potentials of tourism will improve the quality of amenities, infrastructure services and employment, which in turn can boost their quality of local life, and their willingness to stay permanently in their rural residence, which ultimately encourages immigrants to return to their homeland.
تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع فضایی شاغلان و فعالیت در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
677 - 699
حوزههای تخصصی:
توسعه کلان شهرها نشان داده است به موازات گسترش فضایی و افزایش جمعیت، بخش مرکزی شهرها به مرور توان خود را در خدمات دهی به مناطق دوردست تر از دست می دهند. درنتیجه مناطق جدید شهری در قالب ساختار چندهسته ای پدید می آیند. شهر تهران طی صدسال گذشته، تجربه داشتن یک مرکزی قوی را در سطح ملی گذرانده تشدید روند مهاجرت و توسعه فعالیت ها در پیرامون آن در پنج دهه اخیر، سبب شده است این شهر در محورهای فرعی جدید توسعه یابد و هسته های فرعی نوین را در فضای کلان شهری خود شکل دهد. هدف مقاله حاضر تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع اشتغال و فعالیت در شهر تهران است تا نشان دهد که توزیع فضایی اشتغال و فعالیت، خوشه ای یا پراکندگی است. به منظور تحلیل الگوی شاغلان و فعالیت از روش های تراکم کرنل و خودهمبستگی های فضایی در قالب مسئله واحد ناحیه ای قابل اصلاح استفاده شد. یافته ها نشان می دهد تراکم شاغلان در بخش های شرقی و شمال غربی و مناطق غربی شهر تهران برجسته است و آماره های موران محلی نیز مؤید این وضعیت است. تحلیل خودهمبستگی فضایی برای فعالیت ها نیز نشان دهنده وضعیت خوشه ای بودن این فعالیت در ساختار فضای شهر تهران در بخش های اشاره شده است.
تأثیر بازاریابی گردشگری (آمیخته محل و مردم) بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه ریجاب استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
582 - 595
حوزههای تخصصی:
گردشگری حاوی ظرفیت های پویا برای اشتغال و کارآفرینی روستایی است. با پیوند گردشگری و جاذبه های روستایی به واسطه شناسایی عوامل آمیخته های بازاریابی می توان گردشگران بالقوه را شناسایی و جذب مقصد موردنظر کرد. هدف از انجام این پژوهش تأثیر بازاریابی گردشگری (محل و مردم) بر توسعه کارآفرینی روستایی در منطقه پرجاذبه ریجاب استان کرمانشاه است. این تحقیق از اولین پژوهش ها در این حیطه است که فضای یکی از مناطق نمونه گردشگری روستایی را به عنوان مقصد گردشگران خارجی برگزیده است. با بررسی پیشینه و مبانی نظری، متغیرهای تحقیق مورد شناسایی قرار گرفتند و سپس مدل تحلیلی تحقیق با توجه به مصاحبه های به عمل آمده با مسئولین و همچنین شاخص ها و نتایج پژوهشگران (اکثراً سال های 1394 تا 1396) طراحی شد. داده ها پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته در جامعه آماری که به صورت هدفمند و جمعیت شمار و با توجه به سه شاخص : مسئول بودن، دولتی و اجرایی بودن و کارآفرین صنعت گردشگری انتخاب و جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها آماری توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS برای استفاده شد. برازش مدل ها با ریشه میانگین مجذور باقیمانده های استانداردشده (SRMR)، آزمون برازش دقیق مدل (EMFT)، شاخص برازش هنجار (NFI) و ریشه میانگین مجذور ماتریس کوواریانس باقیمانده ها (RMS_Theta) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که بعد مکان با 51 درصد و بعد مردم با 52 درصد بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه ریجاب استان کرمانشاه مؤثر بوده اند.
انتخاب مسکن با تأکید بر ویژگی های جمعیتشناختی خانوار مالکنشین با استفاده از روش آزمون گسسته انتخابتجربی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
97 - 112
حوزههای تخصصی:
انتخاب مسکن، به عنوان اساسی ترین نیاز هر خانوار می باشد که به طور مستقیم بر کیفیت زندگی خانواده، تأثیر می گذارد. لذا شناسایی و ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار در انتخاب مسکن از دیدگاه خانوارهای مالک نشین به عنوان مصرف کننده نهایی مسکن، نقش مهمی در یاری مدیران شهری برای ارتقاء و بهبود شرایط سکونتی مردم خواهد داشت. پژوهش حاضر، با هدف بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر میزان احتمال انتخاب مسکن با تأکید بر ویژگی های جمعیت شناختی خانوارهای مالک نشین در شهر اصفهان انجام شده است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. شیوه جمع آوری اطلاعا اسنادی با مطالعه و بررسی پژوهش های قبلی، و میدانی با جمع آوری داده ها با استفاده از طراحی پرسشنامه های انتخاب تجربی با تکیه بر نرم افزار SPSS و روش فاکتوریل جزئی برای کاهش سناریوهای ممکن ، به صورت تصادفی از 300 خانوار متقاضی مسکن در یک دوره 6 ماهه در بازار املاک، بود. این داده ها در محیطEXCEL طبقه بندی و در نرم افزار STATA بر پایه نظریه مطلوبیت تصادفی (RUT) با استفاده از مدل انتخاب گسسته لاجیت چندجمله ای (MNL)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از این پژوهش، با در نظر گرفتن آماره Z حاصل از متغیرها در سطح معنی داری 99 درصد و 95 درصد، حاکی از تأیید 11 متغیر از 12 متغیر مربوط به ویژگی های مسکن و نیز تأیید 20 متغیر از 23 متغیر جمعیت شناختی تعریف شده در مدل مربوطه است. تأثیرگذارترین متغیرهای جمعیت شناختی شامل: داشتن فرزندان 18سال و بالاتر، تعداد دفعات خرید منزل، علت سکونت در اصفهان و سطح روابط اجتماعی فرد و خانواده اش، به ترتیب با 41، 37، 36، 33 درصد، ضریب اثر مثبت بر احتمال انتخاب در تابع لوجیت چندگانه می باشند. نتایج نشان دادند ویژگی های اقتصادی-اجتماعی خانوار مالک نشین از عوامل تعیین کننده در انتخاب مسکن بوده و در مطالعات و پروژه های مسکن شهری، مشخصه های فردی خانواده ها باید به صورت ویژه لحاظ گردد.
سنجش و ارزیابی میزان حکمروایی خوب شهری در محله های شهر فردوسیه شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه آمایشی، توسعه فعالیت های اقتصادی بدون توجه به توانمندی ها و میزان ظرفیت تولیدی منابع طبیعی موجود منطقه، مشکلات متعدد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به وجود می آورد؛ از این رو در هر منطقه ای، به ویژه مناطق کوهستانی مانند ارومیه، شناخت و مدیریت صحیح پارامترها و منابع محیطی برای حفظ پایداری زمین و منابع امری مهم و اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی میزان اثرگذاری عناصر ساختاری زمین بر تناسب کاربری هاست که با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش MCE برای ارزیابی و مطالعه بیشتر زمین در شهرستان ارومیه انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد عناصر توپوگرافی و لندفرم ها نقشی برجسته در غربال گری تناسب زمین برای توسعه فعالیت ها دارند. براساس نتایج این مطالعه، درمجموع تنها حدود 33 درصد کل مساحت شهرستان ارومیه برای توسعه فعالیت های مختلف در پهنه های بسیار متناسب و متناسب قرار دارد. در فرایند مطالعه، نتیجه هم پوشانی لایه شیب بر پهنه بندی پیشنهادی نشان می دهد پهنه های تناسب محدود، تناسب بسیار پایین و نامتناسبی با میانگین شیب های 18/20 درصد، 69/28 درصد و 42 درصد مشتمل بر 67 درصد مساحت شهرستان دارد، اما توانمندی لازم برای توسعه فعالیتها را ندارد و عملاً محدودیت های شدید محیطی ناشی از توپوگرافی و لندفرمها، مانع اصلی توسعه فعالیت ها در این محدوده هاست. براساس این نتایج می توان به خوبی دریافت که در منطقه ارومیه، نیل به توسعه در هر فعالیتی مستلزم توجه و اولویت ملاحظات محیطی و مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه است.
تبیین تأثیرات ژئوپلیتیکی اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تأسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت اسلامی عراق و شام مهم ترین بحران ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه و حتی جهان در برهه کنونی به شما می رود. این گروه هم در اندیشه و هم در کنش سیاسی نشان داده است که به دنبال تغییر در نظم کنونی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خاورمیانه و در ادامه در کل جهان است. هدف مقاله حاضر تبیین تأثیرات ژئوپلیتیکی اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تأسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه است. سؤال اصلی مقاله این است که اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تأسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه چه تأثیرات ژئوپلیتیکی داشته است؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سؤال در صدد آزمون آن برآمده ایم این است که ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه در اثر اقدامات داعش بیش از پیش به دوران وستفالیایی خود رجعت نموده است و تقابلات ژئوپلیتیک بین واحدهای سیاسی منطقه بالا گرفته و شاهد نوعی پارادوکس استراتژیک بین منافع ژئوپلیتیک و تخاصمات ژئوپلیتیک در روابط منطقه ای و فرا منطقه ای خاورمیانه هستیم. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که با توجه به حساسیت ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه اندیشه و کنش سیاسی داعش بی اعتمادی و واگرایی را در منطقه خاورمیانه عمق بخشیده است و امنیت سیاسی و مرزی و جغرافیایی بر پویش های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی منطقه سایه افکنده است. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش شده است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و استفاده از جداول و نقشه ها و نمودارها تأثیرات ژئوپلیتیکی اندیشه و کنش سیاسی داعش برای تأسیس کشور و حکومت ایدئولوژیک در منطقه خاورمیانه تحلیل و تبیین شود. Abstract Islamic State of Iraq and Syria is the most important geopolitical crisis in the Middle East and even the world at the present time.The group has shown both political thought and political thought that it seeks to change the current political, cultural and social order of the Middle East and beyond in the whole world.The purpose of this article is to explain the geopolitical effects of ISIL's political thought and action on the establishment of an ideological and ideological government in the Middle East.The main question of the article is that what has been the geopolitical impact of ISIL's political thought and action in establishing the country and the ideological government in the Middle East? The hypothesis we are testing is to answer this question that is the geopolitics of the Middle East have already reverted to their Westphalian era as a result of ISIL's actions. And geopolitical controversies between the geopolitical unit of the upper region and we see a kind of paradox between geopolitical interests and geopolitical conflicts in the Middle East's regional and trans-regional relations. The results of this paper also show that, given the geopolitical sensitivity of the Middle East region ISIL's political thought and action have deepened distrust and divergence in the Middle East and prioritized political, territorial, and geographical security over the economic, social, cultural and political dynamics of the region. According to this introduction, this paper attempts to analyze and explain the geopolitical effects of ISIL's political thought and activities on the establishment of the country and the ideological regime in the Middle East using library resources and the use of tables, maps and charts.
تأثیر ساختار ژیوپلیتیک حاکم بر روابط روسیه و ایالات متحده آمریکابر رقابت آنها در جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده آمریکا و روسیه از زمانی که قدرت بریتانیا رو به افول گذاشت و آمریکا کم کم جای آن را گرفت، وارد رقابت در منطقه آسیا و شرق اروپا شدند. این رقابت و گاه رویارویی در زمان شوروی و پس از جنگ جهانی اول به اوج خود رسید و منجر به جنگ سرد شد که تا 1991 میلادی ادامه یافت. پس از فروپاشی شوروی این رقابت نیز برای یک دهه از بین رفت و رویکردهایی مبتنی بر روابط دوستانه با غرب و آمریکا مطرح شد. اما با ترمیم قدرت روسیه به دست ولادیمیر پوتین که خود از بازماندگان دستگاه های امنیتی شوروی بود، مجدداً بحث رقابت روسیه به عنوان یک ابرقدرت با آمریکا مطرح شد که با اشغال شبه جزیره کریمه و حمله به سوریه در حمایت از بشاراسد، این رقابت جدید واقعیت عملی یافت. حضور روسیه در سوریه، همکاری با ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و اقداماتش در قبال امنیت افغانستان و نیز بازتعریف اهداف سیاست خارجی و امنیتی-نظامی روسیه در اسناد استراتژیک این کشور از سال 2015 به بعد، نشانگر ورود روسیه به عرصه رقابت با آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا است. روابط و رقابت روسیه و آمریکا در مناطق مختلف و نیز جنوب غرب آسیا تابعی از ساختارهای معنایی، مادی و منافع این دو کشور به صورت کلی و نیز منطقه ای است که به طور کل در درون یک ساختار ژیوپلیتیکی قابل تعریف است. بنابراین در این مقاله سعی شده با روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد، از منظر سازه انگاری، ساختار ژیوپلیتیکی چگونه بر رقابت بین روسیه و ایالات متحده آمریکا در منطقه جنوب غربی آسیا تأثیر می گذارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد، دو کشور روسیه و ایلات متحده آمریکا رقابت تنگاتنگی در حوزه های مختلف همچون شرکای استراتژیک و انگاره فضاها و موقعیت های ارزشمند ژیوپلیتیکی دارند. Abstract Since the British power has been declining, the United States has replaced it. the United States and Russia entered the competition in the Asian and Eastern European region. This competition peaked after World War I and leading to the Cold War, which lasted until 1991. With the reign of Russia during the reign of President Vladimir Putin, Russia's rivalry as a major power with the USA was raised. This new competition was observed in reality with the occupation of the Crimean Peninsula and the invasion of Syria in support of Bashar al-Assad. Russia's presence in Syria, cooperation with Iran and the Persian Gulf countries surrounding, and its actions for the security of Afghanistan As well as redefine the goals of Russian foreign policy and security in its strategic documents from 2015 onwards, Reflects Russia's entry into the region of the USA in the Southwest Asia region. This article tries to analyze this geopolitical structure on the basis of the Constructivism approach Alexander Wendt.
تبیین تأثیر معماری دسترسی های عمودی مجتمع های مسکونی بر سبک زندگی پایدار ساکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر به دنبال تکامل در زندگی خویش، مسکن طبیعی در غارها را رها نمود و به مسکن ساخته دست خودروی آورد و تا امروز هر آنچه فرهنگ، اقتصاد و ابعاد زندگی انسان متحول شده، مسکن او هم متحول شده است. به همین جهت با تحول فرهنگی در هر جامعه ای، تحول در مسکن مشهود می گردد؛ بنابراین چگونگی طراحی معماری مسکن می تواند بر سبک زندگی ساکنان تأثیرگذار باشد و متعاقب آن میزان مصرف انرژی (به عنوان قسمت مهمی از توسعه پایدار) را دچار تغییر کند. در این پژوهش تلاش شده، تأثیر معماری دسترسی های عمودی مجتمع های مسکونی بر سبک رندگی پایدار (زیر مجموعه ای از معماری پایدار) ساکنان مجتمع های مسکونی مورد کنکاش قرار گیرد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها؛ پژوهشی توصیفی-پیمایشی است. در مراحل ابتدایی از روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای اطلاعات لازم کسب و سپس تعداد 14 مجتمع مسکونی شیراز با قرابت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به دو گروه بلند مرتبه و ارتفاع متعارف تقسیم بندی شده است و پس از سنجش کیفیت و کمیت دسترسی عمودی (آسانسور و پله) آن ها، تعداد دفعات استفاده از آسانسور طی یک هفته در اردیبهشت و مرداد 97 (با روش مطالعه میدانی) ثبت گردید. با توجه به میانگین استفاده روزانه و تعداد ساکنان هر مجتمع، سرانه استفاده آسانسور در یک روز اردیبهشتی و مردادی به دست آمد. سپس رابطه آن با کیفیت و کمیت پله ها به وسیله مدل تصریح شده و به وسیله نرم افزار ایویوز 7 مورد محاسبه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد در ساختمان های بلند مرتبه کیفیت پله ها نمی تواند تأثیر چندانی در تغییر سبک زندگی و استفاده از آسانسور داشته باشد؛ اما در ساختمان های با ارتفاع متعارف، با افزایش کیفیت پله، تعداد دفعات استفاده از آسانسور کاهش می یابد. پس هر چه کیفیت پله ها بهبود یابد، تعداد دفعات استفاده از آسانسور کمتر شده و سبک زندگی به سمت پایداری حرکت می کند؛ بنابراین ایجاد جذابیت و سهولت استفاده بخش هایی با مصرف انرژی کم، می تواند پایداری سبک زندگی را توسعه دهد.
تدوین مدل برنامه ریزی شهر خلاق صنایع دستی اصفهان با استفاده از مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان به دلیل داشتن سرمایه های فراوان ملموس و غیرملموس فرهنگی که شاخص ترین و ارزشمندترین آن ها در محور فرهنگی- تاریخی شهر قرارگرفته اند و همچنین به دلیل پیوستن به شبکه شهرهای خلاق یونسکو در شاخه صنایع دستی و هنرهای سنتی، ظرفیت های فراوانی برای توسعه دارد. این امر مستلزم طراحی مدلی بومی برای برنامه ریزی شهر اصفهان است. پژوهش حاضر درصدد است مدل برنامه ریزی شهر خلاق صنایع دستی شهر اصفهان(محور تاریخی- فرهنگی) را تدوین کند. این پژوهش، نوعی پژوهش بنیادی، عمل گرا و آمیخته (کمّی-کیفی) است. تحلیل ها در سه بخش فراترکیب، تحلیل ضریب تغییرات (CV) و تحلیل عاملی اکتشافی ارائه شده اند. در تحلیل عاملی، با برآورد درجه اهمیت شاخص ها مدل کلی تحقیق با ۸ عامل معرفی شده است. درنهایت، با بررسی وضعیت فعلی محور در ارتباط با هرکدام از شاخص های مدل و ترکیب این نتایج با نتایج تحلیل عاملی (درجه اهمیت شاخص ها)، مدل بومی برنامه ریزی شهر خلاق صنایع دستی محور تاریخی- فرهنگی اصفهان تدوین شده است.
بررسی میزان گسترش محدوده فیزیکی روستاها و عوامل مرتبط با آن (مطالعه موردی شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای عمده تغییرات کاربری اراضی گسترش عرصه های ساخت وساز است. افزایش وسعت شهرها در تحقیقات متعددی موردتوجه قرار گرفته، اما تغییرات وسعت روستاها و موضوعات مرتبط با آن مورد توجه کافی قرار نگرفته است. بررسی تغییرات وسعت محدوده فیزیکی - کالبدی 106 روستای شهرستان همدان در محدوده زمانی سال 1375 تا 1395 نشان دهده 25 درصد افزایش است. باوجودی که جمعیت اغلب روستاها طی دوره مورد بررسی روبه کاهش بوده، اما وسعت اکثر روستاها افزایش یافته است. این تغییرات در رابطه با سه گروه عوامل، شامل عوامل جغرافیای طبیعی، عوامل انسانی و عوامل فضایی بررسی شده است. تغییرات وسعت روستاها بیش از همه تحت تأثیر عوامل فضایی قرار داشته است. این عوامل فضایی در واقع فاصله از شهر همدان، به عنوان شهری دارای الگوی نخست شهری شدید در منطقه است. فاصله از بزرگراه ها و جاده های اصلی نیز در قالب ارتباط با شهر و سیستم شهری کشور و ساختار اقتصادسیاسی کشور قابل بررسی است.
رفتار مداخله گران فرا منطقه ای در ژئوپلیتیک فرهنگی ایران و آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ذاتاً موجودی ژئوپلیتیکی است و دغدغه اصلی همه انسان ها در شکل فردی و جمعی تعیین حریم و قلمروسازی است، در طول تاریخ همواره یکی از شاخصه های اصلی اقتدار بین المللی کشورها بهره مندی از روابط مستحکم فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با سایر ملل جهان بوده و در این راستا گسترش روابط فرهنگی بر اساس توانایی ها و فرصت های ناشی از ژئوپلیتیک فرهنگی از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده است. هدف این مقاله تحلیل رفتار مداخله گران فرا منطقه ای در ژئوپلیتیک فرهنگی ایران و آذربایجان است. سوال اصلی مقاله این است که چرا مداخله گران فرا منطقه ای در ژئوپلیتیک فرهنگی ایران و آذربایجان به دنبال کسب جایگاه هستند؟ فرضیه ای را که در این مقاله برای پاسخ گویی به سوال اصلی فوق در صدد تحلیل آن هستیم این است که ایران و آذربایجان دارای قلمرو ژئوپلیتیک فرهنگی هم پوشانی هستند که به دلیل وجود فرهنگ مشترک به سرعت معنای سیاسی یافته و مداخله گران از آن به عنوان ابزار اعمال قدرت و فشار بر رقبای خود استفاده می نمایند. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بیان موقعیت ژئوپلیتیک کشورهای ایران و آذربایجان و معرفی بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای فعال در آن اختصاص یافته است سپس مؤلفه های جغرافیای فرهنگی که بار سیاسی یافته و به لحاظ برداشت بازیگران از منافع و کدهای ژئوپلیتیکی آن ها به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روابط فی مابین و حوزه ژئوپلیتیک فرهنگی ایران و آذربایجان تأثیرگذار بوده اند بیان می گردد.
ارزیابی نقش زیستگاه در جغرافیای جرایم شهری مطالعه موردی: شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
محیط جرم همیشه از ماهیت ثابت و فضای کالبدی خاص با محدودیت های فیزیکی برخوردار است. انسان همواره در حال تولید تنوع محیطی است و از این رو جرائم شهری با کثرت ملاک های ارتباطات اجتماعی افزایش می یابد. در تقابل با این زیستگاه جرائم، همه تمهیدات لازم برای پیشگیری از تعامل دو عنصر الحاقی و القایی با عنصر محیطی بایستی به کار گرفته شود. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع و روش، توصیفی _ تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق نیز 268 نفر از بزهکاران شهر میاندوآب که در کلانتری ها و واحدهاى اجرایى ناجا طى بازه زمانی اول فروردین ماه تا شهریور سال1395 تحت بازداشت موقت و یا روانه زندان شده اند، بوده که به عنوان نمونه، تعداد 122 نفر از این افراد براساس فرمول نمونه گیری کوکران انتخاب شده اند. بنابراین به منظور ارزیابی نقش زیستگاه در جغرافیای جرائم شهری میاندوآب، با استفاده از نظریه های روان شناختی، جامعه شناسی جنایی و جغرافیای جرائم شهری به تبیین ادبیات نظری موضوع و در تحلیل میدانی نیز براساس اطلاعات دریافتی از جامعه آماری، به تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته شده است. با بررسی الگوی جغرافیایی جرائم شهری با استفاده از مدل تخمین تراکم کرنل، یافته های این پژوهش نشان می دهد که کوی قره ورن، کوی ولی آباد، خیابان جانبازان و کوی وکیل کندی در میاندوآب، با میزان بسیار بالای بزهکاری مواجه است. کیف قاپی، تخریب اموال عمومی، ولگردی و تکدی گری، نزاع، درگیری خیابانی و زورگیری از مهم ترین جرائم ارتکابى این شهر بوده است. در بررسی تأثیر زیستگاه بر انواع بزهکاری مشخص شد که عناصر محیطی بر وقوع جرائمی مانند سرقت و اعتیاد به مواد مخدر، بیشترین تأثیر را داشته اند. در بررسی ویژگی های اماکن وقوع جرم نیز مشخص شد که تراکم خانه های قدیمی با قیمت نازل در بروز بزهکاری بیشترین نقش را داشته است. نتایج تحلیل ها نشان می دهد که عدم طراحى مناسب ساختمان ها و وجود کوچه های باریک از مهم ترین ویژگی های کالبدى در بروز بزهکاری بوده اند. آزمون آماری همبستگی پیرسون نشان داد که بین زیستگاه و بزهکاری افراد رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مجموع متغیرهای پیش بین «مشخصات کالبدی و اجتماعی کانون های جرم خیز، خصوصیات اماکن مناطق، محیط فیزیکی و عناصر اقلیمی»، حدود 32 درصد متغیر ملاک تحقیق بزهکاری را تبیین نمودند که مؤلفه «مشخصات کالبدی کانون های جرم خیز»، بیشترین سهم را در تبیین متغیر ملاک داشته است.
بازتاب نقش نشانه شناسی در فرآیند گذر از فضا به مکان در مجموعه تاریخی سعدالسلطنه قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
47 - 64
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر لزوم پرداختن به مسئله معنا و کشف لایه های عمیق معنایی در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری و معماری به امری اجتناب ناپذیر بدل شده است. بحث کمرنگ شدن این مهم در ارتباط با فضاهای شهری و معماری، الزام کاربرد روش های فکری و فلسفی منوط به معنا توأم با نگرشی نقادانه و عمیق را بیش از پیش مطرح کرده است. از مهم ترین این روش ها می توان به رویکرد نشانه شناسی با گستره ای وسیع در بررسی پدیده های مختلف اشاره کرد. بدین ترتیب در راستای پژوهش با به کار بردن روش نشانه شناسی در یافتن عناصر مکان ساز در مجموعه تاریخی سعدالسلطنه قزوین، پیوندی میان نقش نشانه شناسی و چیستی مکان برقرار شده است. این مجموعه که به عنوان کاروانسرا در عصر قاجار کاربرد داشته، در چند سال اخیر به دنبال بازسازی های صورت گرفته در قالبی بدیع و به عنوان فضای شهری پویا به حیات خود ادامه داده است که به واسطه استمرار حضور شهروندان و در پی داشتن احساسی از تعلق به مکان، از ویژگی های خاص فضایی خود سخن به میان می آورد و بدین ترتیب جست وجوی مفاهیم فضایی پیرامون آن را به موضوعی درخور تأمل تبدیل می کند. در این راستا فرض بر آن است که استفاده از دانش نشانه شناسی می تواند به عنوان نقش مکمل، منجر به خوانش دقیق تر مکان و ارتقای کیفیت فضایی آن گردد. به عبارتی عناصر مکان ساز که به واسطه تجربه و ادراکات حسی مخاطب ایجاد می شوند، در گذار از نشانه شناسی به طور مشخص در ارتباط با بنا و متن قرارگیری آن مطالعه می شوند. با نظر به فرضیه مطرح شده، هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مرتبط با مفهوم مکان با نگرشی نشانه شناسانه و به روش توصیفی_تحلیلی است که در نهایت تطبیق مؤلفه ها با مجموعه سعدالسلطنه قزوین به واسطه مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و نقشه های شناختی از طریق ترسیم کروکی و تحلیل های آماری نرم افزارSPSS 20 در قالب ارائه فراوانی و میانگین داده ها و آزمون همبستگی اسپیرمن بررسی می شوند. نتیجه پژوهش ابتدا بیانگر اهمیت نقش نشانه شناسی در یافتن مؤلفه های ارتقا دهنده فضا به مکان (همچون توجه به زمینه و انطباق با محیط، معنامندی، ارزش های فرهنگی و اجتماعی، هویت و ماندگاری فضا، خاطره انگیزی) و سپس بررسی و تحقق این موارد در روابط و نسبت های مختلف میان فرد و مکان از منظر توجه به نشانه شناسی ادراکات، حافظه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و ذهنیت مخاطب است.
الگوسازی عوامل موثر بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری شهر گنبد کاووس با تاکید بر رویداد ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
89 - 105
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شهرها جهت ارتقای خود به منظور ایجاد یک مقصد گردشگری جذاب، ناگزیر به رقابت با یکدیگر هستند. در بازار پررقابت جهانی مدیریت برند و جایگاه یابی مقاصد گردشگری از مهم ترین چالش های مطرح در عرصه گردشگری می باشد. رویدادهای ورزشی یکی از ابزارهای راهبردی برای برند سازی مقصد گردشگری در بازار رقابتی است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف الگوسازی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند مقصد گردشگری با تأکید بر رویدادهای ورزشی در شهر گنبدکاووس تدوین شده است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است که 374 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی ساده از بین گردشگران رویداد ورزشی گنبدکاووس در بهار سال 1397 انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مقدار ضریب تأثیر تمامی متغیرهای آگاهی، تصویر ذهنی، کیفیت ادراک شده، وفاداری و برگزاری رویداد ورزشی بر ارزش ویژه برند در مقصد گردشگری با توجه به مقدار تی در سطح 05/0 معنادار است. وفاداری و رویداد ورزشی نسبت به سایر عوامل موردبررسی، بیشترین میزان اثرگذاری بر ارزش ویژه برند در مقاصد گردشگری را داشتند. برگزاری رویداد ورزشی باعث انتقال تجارب مثبت از رویداد ورزشی به مقصد گردشگری در ذهن گردشگران می شود و درنتیجه وفاداری گردشگران به مقصد گردشگری را افزایش و هزینه های تحقیق و ریسک ادراکی گردشگران را کاهش می دهد.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
39 - 50
حوزههای تخصصی:
در بیشتر موارد پرداختن به آینده با اتکا به پیش بینی و تحلیل روندها، مشکلات بی شماری در اجرای برنامه ها به وجود آورده است. این مشکلات در برخی موارد ناشی از بی توجهی به تأثیرگذاری نیروهای پیشران و عوامل کلیدی مؤثر بر تسهیل حل مشکلات و چالش های آتی است. با توجه به اهمیت خاص تأمین مسکن برای اقشار آسیب پذیر جامعه شهری و لزوم برنامه ریزی نوین در جهت شناخت و مدیریت چالش های آینده، آینده پژوهی در این عرصه به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل شده است. در این راستا پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد نوین آینده پژوهی و اصول پارادایم هنجاری به بحث و بررسی در ارتباط با عوامل تأثیرگذار بر وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز می پردازد. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز می باشد. بدین منظور برای شناسایی عوامل مؤثر بر وضعیت آینده سیستم از روش دلفی استفاده شد؛ که در نتیجه آن 59 عامل اولیه مؤثر بر وضعیت آینده سیستم شناسایی شدند. در ادامه برای استخراج عوامل کلیدی تأثیرگذار بر روند آینده سیستم، روش تحلیل تأثیرات متقاطع به وسیله نرم افزار MICMAC به کار گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیستم مورد مطالعه، سیستمی ناپایدار بوده و در صفحه پراکنش متغیرها، پنج دسته از عوامل (عوامل تأثیرگذار، دووجهی، مستقل، تأثیرپذیر و تنظیمی) قابل شناسایی هستند. در نهایت نرم افزار MICMAC از مجموع 59 عامل اولیه، 13 عامل را به عنوان عوامل کلیدی مورد شناسایی قرار داد. این عوامل به عنوان بازیگران اصلی، نقش کلیدی در بهبود وضعیت آینده برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد کلان شهر تبریز ایفا می کنند.
تعیین منطقه مناسب برای افزایش تراکم در شهر قزوین بر اساس مدل های تصمیم گیری AHP و TOPSISو VIKOR
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
56-80
حوزههای تخصصی:
تراکم ساختمانی به عنوان نسبت سطح زیربنای ساختمان (در تمام طبقات) به مساحت قطعه زمین مسکونی، موضوع مهمی در برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین است. امروزه به دلیل کمبود منابع و برای کاهش هزینه های توسعه شهری و ارائه خدمات مطلوب تر و در عین حال اقتصادی تر، توجه به متراکم شدن جمعیت و به تبع آن افزایش تراکم ساختمانی بیشتر شده است. اینکه چه معیارهایی در تعیین تراکم مؤثرند و میزان تأثیر آنها چه اندازه است، موضوع مهمی است که باید در تعیین تراکم به آنها توجه شود. از آنجایی که معیارهای کمی و کیفی متعددی در تعیین تراکم تأثیر گذارند، لذا ضروری است برای تلفیق و ترکیب معیارها از سیستم های پشتیبان تصمیم گیری استفاده کنیم. هدف از این تحقیق، شناخت معیارهای مؤثر بر تراکم ساختمانی و در نهایت تعیین منطقه مناسب برای افزایش تراکم در شهر قزوین می باشد. در این مقاله برای بالا بردن ضریب اطمینان از سه روش AHP، TOPSISو VIKOR برای وزن دهی معیارها و اولویت بندی مناطق استفاده شد و اولویت بندی مناطق با هر سه روش به ترتیب مهدیه، امامزاده حسین، مینودر، آزادگان، بابایی و امامزاده علی به دست آمد.
عوامل کالبدی مؤثر بر بهینه سازی فضای کاری برای زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهینه سازی فضاهای کاری مناسب زنان، موضوع مهمی است که باید در مطالعه زندگی زنان مورد توجه قرار گیرد. فضاهای کاری بدلیل ساختار کالبدی و کارکرد اجتماعی شان یکی از مهم ترین مسایل، در جهت تقویت جامعه به شمار می آیند. حضور زنان در جامعه و در فضاهای کاری و مشارکت آن ها در امور اجتماعی متضمن ایجاد جامعه ای توسعه یافته است. هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش عوامل فضایی کالبدی و دستیابی به راهکارهای طراحی معماری در راستای بهینه سازی فضای کاری برای زنان بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده، روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از پرسشنامه است. جامعه مورد مطالعه شامل 265 نفر از زنان شاغل در ادارات دولتی استان گلستان در شمال ایران بوده است. به منظور آزمون فرضیات مطرح شده در این پژوهش، از آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن بود که عواملی از قبیل وجود حریم شخصی و قلمرو، امنیت و آراستگی، زیبایی و نظم فضا از مهم ترین عوامل موثر کالبدی و فضایی در بهینه سازی فضای کاری زنان می باشند.
تحلیلی بر پراکنش خدمات و جمعیت شهری با تأکید بر عدالت فضایی و برخورداری شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی عادلانه خدمات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنها، یکی از فاکتورهای مهم جهت دستیابی به عدالت اجتماعی می باشد، زیرا عدم برخوداری عادلانه منجر به ایجاد بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی و توزیع عادلانه نیز زمینه ساز توسعه متوازن مناطق شهری خواهد شد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر ایلام و ارائه راهکارهای بهینه برای نیل به توزیع متعادل خدمات در سطح شهر، به منظور بهره مندی همه شهروندان از خدمات شهری مناسب است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیل می باشد. با استفاده از نرم افزار SPSS و بهره جستن از دو روش تحلیل عاملی و خوشه ای، به بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری در سطح شهر ایلام پرداخته است. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که در بین سه شاخص خدمات شهری بین محلات شهر ایلام، شرایط شاخص کالبدی نسبت به دیگر شاخص ها در موقعیت بهتری قرار داشته و پس از آن شاخص اقتصادی و در نهایت شاخص اجتماعی در وضعیت مطلوب قرار گرفته است. از طرفی بر اساس نتایج مقایسه ای از دو روش تحلیل(عاملی و خوشه ای) مشخص می گردد که ناحیه مرکزی در بهترین شرایط، ناحیه شادآباد در شرایط تا حدودی مناسب و نواحی جانبازان، چالیمار، نوروزاباد، آزادگان، رزمندگان و بانبرز در شرایط نامناسب قرار دارند. نتایج: وضعیت بوجود آمده ماحصل مشکلاتی چون: عدم مدیریت مداوم (طی 21 سال 13 شهردار تغییر کرده است)؛ ضعف در تدوین و اجرای قوانین؛ سوء مدیریت و ناهماهنگی میان دستگاه های مرتبط با مدیریت شهری و نداشتن نگاه یکپارچه؛ ناپایدار بودن درآمدهای شهرداری؛ غلبه نگاه قبیله ای بر نگاه شهروندی؛ پراکندگی نامطلوب تراکم؛ کمبود سرانه کاربری های تفریحی و ... می باشد.