فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۴۸۱ تا ۱۲٬۵۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه تمایل مردم به استفاده از منابع طبیعی مانند گیاهان دارویی برای درمان مشکلات جسمی و روانی سبب افزایش توجه به گردشگری درمانی شده است که در حال حاضر از رو به رشدترین بخش های صنعت گردشگری است. گردشگری گیاهان دارویی با تاکید بر طب سنتی یکی از شاخه های گردشگری درمانی است. همپیوند کردن گردشگری و علوم گیاهان دارویی، می تواند استراتژی باشد برای احیا و حفظ طب سنتی که یکی از مؤلفه های ناملموس فرهنگی ایران است. در این تحقیق مجموعه ای از گیاهان دارویی استان چهارمحال و بختیاری از مطالعات گذشته جمع آوری شد و نتایج نشان داد که در مراتع این استان تعداد زیادی از گیاهان دارویی به شکل خودرو رشد می کنند. این استان علاوه بر طبیعت زیبا، با توجه به تعداد نسبتاً فراوان گیاه دارویی، و فرهنگ استفاده از آنها و روش های سنتی که در بین جوامع محلی این استان مرسوم است، دارای استعداد مناسبی در جهت جذب گردشگر میباشد. علاوه بر این با توسعه این شاخه از گردشگری در استان چهارمحال و بختیاری روحیه کارآفرینی در بین جوانان افزایش یافته، که به تبع آن شاهد توسعهاقتصادی و کاهش مهاجرت از روستاها به شهرها خواهیم بود.
شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر قیمت زمین و مسکن در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش شاندیز شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسان قیمت زمین و مسکن، در سال های اخیر به عنوان دغدغه ای ملی برای مردم و دولت مردان مطرح بوده است. افزایش جمعیت، فضای محدود ساخت و ساز به ویژه در کلانشهرها و تمایل به سرمایه گذاری در خارج از شهرها در چند سال اخیر سبب هجوم گردشگران به نواحی روستایی اطراف شده است که زمینه افزایش بهای زمین در نواحی روستایی، سوداگری در بازار زمین و مسکن و همچنین افزایش تغییرات کالبدی غیرهمگون در نواحی روستایی را فراهم آورده است. شهرستان بینالود از توابع استان خراسان رضوی از جمله مناطقی است که در سال های اخیر با توسعه گردشگری و تقاضای بالا برای زمین و مسکن، با نوسان و افزایش قیمت زمین و مسکن روبرو است. لذا مطالعه حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی مهمترین علل مؤثر بر تغییر و نوسان قیمت زمین و مسکن در نواحی روستایی بخش شاندیز شهرستان بینالود است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران روستایی، مشاوران املاک و ساکنین سکونتگاه های روستاهای مورد مطالعه بخش شاندیز است که با استفاده از فرمول کوکران 250 خانوار در 11 روستای بالای 30 خانوار برای این منظور مطالعه شده اند. پرسشنامه در دو بخش شامل ابعاد مؤثر بر قیمت زمین و مسکن به تفکیک طراحی شده است که شامل 12 بعد و 52 شاخص است. نتایج تحلیل داده های گردآوری شده در محیط SPSS بیانگر این است که بر اساس آزمون فریدمن بعد زیرساختی- کالبدی با میانگین 32/5 در گروه مدیران روستایی، 67/5 در گروه مشاوران املاک و 23/5 در بین ساکنین روستایی بیشترین تأثیر را بر قیمت زمین و مسکن داشته است. همچنین براساس نتایج آزمون کروسکال والیس، بین ابعاد مؤثر بر قیمت زمین و مسکن در بین روستاهای مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت نیز با استفاده از فرآیند تحلیل مسیر ، میزان تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم و مجموع هر یک از ابعاد تعیین شده بر قیمت زمین تعیین شده که براساس آن بعد موقعیت کارکردی بیشترین اثر را بر قیمت زمین و بعد فضایی- کارکردی بیشترین تأثیر را بر قیمت مسکن در نواحی مورد مطالعه داشته است.
بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در محلات محروم (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در دو بعد ساختاری(شبکه روابط) و شناختی(اعتماد) در محلات محروم شهر کرمان است. علاوه بر آن تلاش می کند به مقایسه این ابعاد در محلات محروم و غیر محروم و نمونه ملی بپردازد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه به دست آمده است. نمونه تحقیق برابر با 404 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سه محله محروم و حاشیه نشین شهر کرمان انتخاب شده اند. علاوه بر این داده های طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور و تحقیق تکمیلی در باره مناطق غیر محروم شهر کرمان به منظور مقایسه سرمایه اجتماعی مورداستفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته های به دست آمده از T تک نمونه ای در سطح جمعی (محله) نشان داد، میزان سرمایه اجتماعی ساختاری ساکنان محلات محروم از مناطق غیر محروم به طور معناداری کمتر است. این یافته بیانگر آن است که پیوند ساکنین محلات محروم با افرادی که دارای پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالاتری هستند، در مقایسه با ساکنان مناطق غیر محروم، ضعیف تر است. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن است که میزان اعتماد عمومی و سازمانی (سرمایه اجتماعی پل زننده) ساکنان محلات محروم در مقایسه با نمونه ملی که همه گروه ها و طبقات اجتماعی را در بر می گیرد، به شکل معناداری کمتر است. نتایج: نتایج حاکی از آن است همکاری افراد محروم را با سازمانهای و نهاد های عمومی جهت توانمندسازی و بهبود شرایط زندگی در محله دچار مشکل کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد ساکنان محلات محروم به اعضای خانواده و بستگان(سرمایه اجتماعی پیوند زننده) بیشتر از میانگین جامعه است. سرانجام این که نتایج تحقیق در سطح فردی نشان داد که متغیر های سن، تحصیلات و درآمد با سرمایه اجتماعی ساختاری و متغیر ادراک از عدالت و برابری با سرمایه اجتماعی شناختی رابطه معناداری دارد.
ارزیابی شاخص های شهر دوستدار کودک در کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: شهرها و فضاهای شهری می توانند مکان هایی مثبت یا منفی برای زندگی کودکان باشند. به طور ایده آل، همسایگی ها و محله ها باید مکان هایی اجتماعی برای کودکان باشند، به طوری که بتوانند به راحتی اصول جوامع و فرهنگ ها و تبادلات آنها را برای کودکان بیان کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود و تاثیرگذاری هر یک از شاخص های شهر دوستدار کودک، تحلیل شکاف وضع موجود و مطلوب و همچنین تحلیل اختلاف در بین مناطق کلانشهر مشهد می باشد. روش: روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی است. جهت جمع آوری داده های کمی از پرسشنامه ی محقق ساخته بر اساس استانداردهای یونیسف استفاده شد و جهت تدقیق وضع موجود برداشت میدانی در مناطق مورد مطالعه انجام شده است. جامعه ی آماری، والدین کودکان 6-12 سال در مناطق 1، 6 و 8 شهرداری مشهد می باشند که بر اساس میانگین درآمدی مناطق شهرداری به عنوان نماینده ی مناطق کم برخوردار، نیمه برخوردار و برخوردار انتخاب شده است. جهت آزمون فرضیات با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمونهای t، توکی و تحلیل آنوا در نرم افزار SPSS برای بررسی وضع موجود و میزان تاثیر شاخص ها و همچنین تحلیل شکاف استفاده شده است. یافته ها: وضع موجود شاخص فضاهای بازی و سبز در شهر مشهد مطلوب نیست. وضع موجود دیگر شاخص ها بالاتر از استاندارد عدد 3 و در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار دارد. نتایج: نتایج حاصل از اثرگذاری شاخص های شهر دوستدار کودک در مشهد بیانگر تاثیر تمامی شاخص های بومی سازی شده در مشهد می باشد و نتایج تحلیل شکاف نشان داد بین وضع موجود و مطلوب شاخص های فضاهای بازی و سبز و دسترسی به خدمات اختلاف معناردار و شکاف بارزی وجود دارد.
سنجش توزیع فضایی خدمات عمومی شهر کرمان با تأکید بر حکمروایی خوب شهری با استفاده از نرم افزارGeoda(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: حکمروایی خوب شهری به عنوان رویکردی از نظام تصمیم گیری و اداره امور شهری تلقی می شودو نهاد مدیریت شهری که در ایران از دو سازمان شهرداری و شورای شهر تشکیل شده است، می تواند یکی از بهترین ساز و کارها، برای تحقق حکمرانی خوب شهری باشد. بررسی برابری در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری از مهم ترین عناوین در مطالعات شهری به شمار می آید. هدف دراین پژوهش، سنجش توزیع فضایی خدمات عمومی شهرکرمان باتأکید برحکمروایی خوب شهری درراستای دست یابی به توسعه پایدار می باشد. مدل های جدید تحلیل فضایی از جمله تحلیل حریم و تکنیک های خود همبستگی فضایی توانسته اند، مسأله ی دسترسی به خدمات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری را تبیین نمایند. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. با استفاده از نرم افزار Geoda به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداختهشد. یافته ها: در سطح شهر کرمان، مناطق 2 و 3 با دارا بودن 29 کاربری اداری بیشترین سهم را دارا می باشند و این در حالی است که 95 کاربری سهمی کمتر از 25 درصد و 25 تا 50 درصد از اراضی اداری را به خود اختصاص داده اند .همچنین این مناطق بیشترین تعداد کاربری اراضی آموزشی با 22 کاربری عمده را در بر گرفته اند در حالیکه که 149 کاربری آموزشی سهمی کمتر از 25 درصد را این خدمات به خود اختصاص داده اند. نتایج: نتایج نشان می دهد که خدمات متناسب با جمعیت در مناطق شهریک رمان توزیع نشده اند و دسترسی شهروندان به خدمات عمومی شهری برابر نیست. نواحی مرکز شهر از دسترسی مطلوبی به خدمات برخوردارند و نواحی پیرامونی از دسترسی ضعیفی برخوردار هستند. تمرکز خدمات شهری در شهر کرمان از مدل مرکز – پیرامون تبعیت می کند به این معنی که هر چه از مرکز شهر به سمت نواحی پیرامونی حرکت می کنیم از توزیع خدمات کاسته می شود. نواحی دارای تراکم جمعیتی بالا از تراکم بالای خدمات نیز برخوردار می باشند و در نواحی با تراکم کم جمعیتی نیز تراکم تسهیلات پایین مشاهده شده است.
آینده پژوهی تغییرات کاربری اراضی شهری در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله : یکی از مهم ترین مباحث توسعه پایدار شهری، بررسی و پیش بینی الگوی تغییرات کاربری اراضی است که در ارتباط مستقیم با آلودگی آب وهوا، فرسایش خاک و تغییرات جمعیتی و اقتصادی قرار دارد. شهر فردا، نتیجه تصمیمات امروز است؛ بنابراین نمی توان بدون توجه به آینده و آینده پژوهی برای مسائل و چالش های پیش رو به ویژه درزمینه کاربری اراضی در کلان شهرها آماده بود. هدف: این پژوهش با رویکرد آینده پژوهی به دنبال بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر تغییرات کاربری اراضی کلان شهر تبریز در افق زمانی 1397 تا 1407 است. روش : روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی اکتشافی است. اطلاعات لازم از بررسی اسناد فرادست و پرسش نامه پژوهشگرساخته گردآوری شده است. برای تحلیل نتایج نیز، تکنیک تحلیل آثار متقاطع در نرم افزار میک مک به کار رفته است. نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد رشد و توسعه شهری، وابستگی اقتصادی، نقش اقتصادی غالب شهر، طرح های توسعه شهری، گسترش بازار مسکن، روابط تولیدی حاکم، انباشت سرمایه، تغییر عملکرد شهری، بازساخت اقتصادی، قیمت اراضی و مهاجرت، به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را بر تغییرات کاربری اراضی در کلان شهر تبریز دارند.
شناسایی محورهای دارای قابلیت پیاده مداری در کلان شهر مشهد با استفاده از روش SDA و رهیافت نوشهرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۶
181 - 203
حوزههای تخصصی:
ا مروزه توسعه کالبدی شهرها، ازدیاد ترافیک، آلودگی هوا و محیط زیست و کاهش سطح سلامت عمومی شهروندان، از پیامدهای رویکرد اتومبیل محور در شهرهای معاصر می باشد که با ورود خودروها به عرصه های مختلف شهری، شاهد تداخل حرکت سواره و پیاده و در پی آن عدم توجه به پیاده روها و نادیده گرفتن تأثیر پیاده روی بر سلامت افراد می باشد . یکی از اصول مهم در رویکرد نوشهرگرایی پیاده مدار نمودن خیابان هاست. به همین منظور پژوهش حاضر به شناسایی محورهای با قابلیت پیاده مداری در کلان شهر مشهد با رویکرد نوشهرگرایی پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. برای شناسایی محورهای پیاده شهر مشهد 32 شاخص پیاده مداری از رویکرد نوشهرگرایی به کارگرفته شده است. سنجش این شاخص ها، براساس ابزار پرسشنامه و نیز داده های مکان مبنا صورت گرفته که این داده ها از شهرداری و سازمان های مربوطه اخذ شده است. همچنین تعداد 400 نمونه براساس فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شد که متناسب با توزیع جمعیت در مناطق پرسشگری صورت گرفت. برای سنجش شاخص های پیاده مداری از روش تحلیل داده های فضایی SDA و نیز روش چیدمات فضا در نرم افزار ArcGIS و نرم افزار جانبی Axwoman استفاده شده است. پس از مکانی نمودن 32 معیار پیاده مداری، داده ها در محیط ArcGIS با یکدیگر تلفیق شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مناطق 8، 11 و ثامن بیشترین قابلیت پیاده مداری را در شهر مشهد براساس رویکرد نوشهرگرایی دارا می باشند. همچنین خیابان های امام رضا (ع)، کوهسنگی، امامت و معلم به عنوان بهترین مسیرهای پیاده روی شناسایی شدند.
محرک ها و بازدارنده های توسعه گردشگری روستایی: مطالعه موردی روستای کُلْم شهرستان بدره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی محرک ها و بازدارنده های توسعه گردشگری روستای کلم در شهرستان بدره بود. جامعه آماری تحقیق کلیه کارشناسان و مسئولان نهادهای گردشگری این شهرستان، گردشگران حاضر و ساکنان روستای کلم بودند (1004 N=). نمونه های آماری شامل گروه مسئولان نهادهای دست اندرکار گردشگری (31 نفر) به صورت سرشماری، گروه گردشگران (35 نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس و گروه ساکنان روستا (240 نفر) به صورت نمونه گیری تصادفی ساده و به کمک رابطه کوکران انتخاب شدند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تأیید صاحب نظران قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد (721/0=α). تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و تحلیل عاملی انجام شد. بر پایه نتایج تحلیل عاملی، به ترتیب، چهار عامل محیطی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی- تبلیغاتی، و رفاهی- زیربنایی به عنوان محرک های توسعه گردشگری روستایی (با تبیین 445/62 درصد از واریانس کل) و همچنین، به ترتیب، چهار عامل رفاهی- زیربنایی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی، و اقتصادی- تبلیغاتی به عنوان بازدارنده های توسعه گردشگری روستایی (با تبیین 219/54 درصد از واریانس کل) شناسایی شدند.
ارزیابی صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
135 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل روند موفقیت صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی با استفاده از اصول ارزشیابی مدیریت پروژه در استان لرستان انجام شد. جامعه آماری شامل 750 نفر از زنان عضو صندوق اعتبارات خرد بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 257 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخت بود، که روایی آن با نظر اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان لرستان و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی، از آماره های میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی و در بخش تحلیل استنباطی، از آزمون همبستگی، آزمون تحلیل واریانس و تحلیل تشخیصی استفاده شد. نتایج گروه بندی حاصل از تحلیل تشخیصی نشان داد که تابع ممیزی قادر است با درجه صحت 4/79 درصد، سه نوع صندوق خوب، متوسط و ضعیف را گروه بندی کند؛ همچنین، 4/76 درصد اعضای صندوق خوب، 5/88 درصد اعضای صندوق متوسط و 5/70 درصد اعضای صندوق ضعیف به طور صحیح در صندوق خود قرار گرفته اند. افزون بر این، بر پایه یافته های آزمون همبستگی، اعضای دارای وضعیت بهتر به لحاظ درآمد، سابقه عضویت در صندوق، تعداد وام دریافتی و مبلغ وام دریافتی، نقش صندوق خرد در زندگی خود را از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی مطلوب تر ارزیابی کردند. بر اساس نتایج مطالعه، ارائه آموزش های کارآفرینانه و شناسایی خیّران برای حمایت مالی بیشتر از صندوق ها توصیه می شود.
پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل زنجیره مارکوف (مطالعه موردی: شهرستان یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
407 - 430
حوزههای تخصصی:
نقشه کاربری اراضی و نقشه های پیش بینی تغییرات زمانی مکانی کاربری اراضی تأمین کننده بخش عمده ای از اطلاعات مورد نیاز برنامه ریزان و مدیران شهری در زمینه اتخاذ تدابیر صحیح و تصمیم گیری های اصولی در جهت نیل به توسعه پایدار شهری است. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرستان یاسوج در گذشته و به تبع آن پیش بینی الگوی فضایی ساختار سرزمین در آینده نزدیک بود. در این پژوهش، با استفاده از پردازش شی ء گرای تصاویر ماهواره ای سال های 1991 و 2000 و 2018 به مدل سازی دینامیک کاربری اراضی شهرستان یاسوج پرداخته و از مدل تلفیقی زنجیره مارکوف سلول های خودکار برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی استفاده شد. نتایج نشان داد در فاصله زمانی بین سال های 1991 تا 2018 وسعت اراضی مرتعی 18/7 درصد کاهش و مساحت مناطق مسکونی 02/2 درصد افزایش یافته است. بدین ترتیب که گسترش شهرستان یاسوج باعث شده کاربری های اراضی مسکونی و کشت آبی روند افزایشی و کاربری های مرتع، جنگل، کشت دیم، زمین بایر، و باغات روند کاهشی داشته باشد. همچنین روند توسعه شهر نشان دهنده تمایل گسترش کالبدی فضایی شهرستان یاسوج در همه ابعاد است. نیز نقشه کاربری اراضی برای سال های 2030 و 2040 با مدل زنجیره مارکوف پیش بینی شد. نتایج نشان داد در فاصله زمانی سال های 2018 تا 2040 اراضی مرتع و کشت دیم و جنگلی به ترتیب به میزان 08/1 و 63/1 و47/1 درصد کاهش مساحت و کاربری مناطق مسکونی 17/4 درصد افزایش و پهنه آبی به مقدار ناچیز تغییر خواهد داشت. نتایج تحقیق حاکی از کارآیی بالای مدل تلفیقی زنجیره مارکوف در پایش روند تغییرات، به خصوص رشد شهری، برای سال های آتی بر اساس الگوی تغییرات در سال های گذشته است.
تحلیل انطباق پذیری مناطق خلّاق و رقابت پذیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
595 - 620
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان آمایش سرزمین تعیین نقش و عملکرد مناطق بر اساس مزیت های رقابتی است. رقابت پذیری منطقه ای از طریق توسعه زیرساخت های نوآور پشتیبانی کننده تولید به ارتقای کارآیی مناطق می انجامد و شبکه ای از روابط مکمل و دوجانبه را میان مناطق ایجاد می کند که در نهایت به جذب سرمایه و خلق ارزش و توسعه یکپارچه منطقه ای منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مناطق خلّاق کشور و تعیین مزیت رقابتی آن مناطق انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی است و در پی تحلیل رقابت پذیری مناطق خلّاق کشور. استراتژی تحقیق تبیینی است. نوع تحقیق کمّی و اطلاعات مورد استفاده داده های دسته دوم است. روش گردآوری داده ها اسنادی است. داده های استفاده شده برای شناسایی مناطق خلّاق شامل تعداد مراکز و شرکت های علمی و تحقیقاتی و پژوهشی و مهندسان مشاور و تعداد صنایع با تکنولوژی بالا و متوسط و همچنین تعداد شاغلان بخش های تولیدی و نیز تعداد دانشجویان استان های کشور است. برای تعیین رقابت پذیری استان های کشور از آمار شاغلان گروه های عمده فعالیتی استفاده شد. تحلیل عاملی و خوشه بندی برای شناسایی مناطق خلّاق و تحلیل تناظر برای تعیین مزیت های رقابتی در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد استان های تهران، آذربایجان شرقی، اصفهان، خوزستان، فارس، کرمان، مازندران از نظر زیرساخت های دانشی مورد نیاز مناطق خلّاق واجد ظرفیت اند. سهم اشتغال اصفهان از ساخت و تولید 1/11 و سهم تهران از اطلاعات 2/41 درصد است. تفسیر زوایای کمتر از 2/0 میان بردارهای تحلیل تناظر نشان می دهد تهران و اصفهان به ترتیب در زمینه های اطلاعات و ارتباطات و ساخت تولید واجد مزیت رقابتی اند. همچنین، مشخص شد بیشتر مناطق کشور واجد نقش تخصصی نیستند و مزیت های رقابتی استان ها با زیرساخت های دانشی مناطق حمایت نمی شود.
ارزیابی عملکرد طرح های آبخیزداری بر وضعیت سیل خیزی حوزه آبخیز سد سیوند، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
105 - 83
حوزههای تخصصی:
در ایران با وجود پنج دهه از اجرای طرح های آبخیزداری و حفاظت خاک، همچنان روش ارزیابی کمی و کیفی مناسبی جهت بررسی این اقدامات ارائه نشده است. تغییر کاربری، چرای مفرط دام، فرسایش خاک، تغییر هندسه آبراهه ها ازجمله عوامل هستند که در اکوسیستم موجب به هم خوردن تعادل هیدرولوژیک آبخیز می شوند. عدم تعادل سیستمی در حوزه آبخیز شهری خرمبید سبب تشدید سیلاب های شهری، افزایش فرسایش و رسوب گذاری خاک در پشت سدهای مخزنی و تخریب اراضی کشاورزی و جاده ها و روستاها و در ادامه کاهش توان تولید، منابع تولیدی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد پروژه های (مدیریتی، بیولوژیک و سازه ای) بر رواناب خروجی و منابع آب در آبخیز خرمبید در استان فارس انجام شده است. در این تحقیق ابتدا به منظور تعیین طول مسیر حرکت جدید آب ارتفاع چکدم ها، طول مخزن و شیب آبراهه ها در زیر حوضه هایی که پروژه های سازه ای انجام شده است اندازه گیری شد. سپس زمان تمرکز جدید با استفاده از روش برانسی-ویلیامز محاسبه شد. در گام بعدی اطلاعات لایه پوششی خاک از قبیل درصد تاج پوشش گیاهی، گروه های هیدرولوژیک و وضعیت پوشش گیاهی برای تعیین شماره منحنی و حداکثر توان نگهداری و نفوذ در خاک به دست آمد. با استفاده از روش SCS و تحلیل منطقه ای حجم رواناب برای زیر حوزه های مختلف بعد از اجرای عملیات آبخیزداری استخراج گردید. نتایج نشان داد که پروژه های آبخیزداری منجر به افزایش متغیرهایی ازجمله زمان تمرکز و طول آبراهه اصلی و کاهش 41 و 72 درصدی در حجم سیلاب سالانه به ترتیب در زیر حوضه های A و C شده است.
بررسی معیارهای مسکن پایدار با تأکید بر بعد اجتماعی توسعه پایدار مورد مطالعه محله جلفا واقع در منطقه 5 اصفهان
حوزههای تخصصی:
نظریه توسعه پایدار با توجه به آثاری که در محیط فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی گذاشته اخیراً مورد توجه شهرسازان و برنامه-ریزان شهری واقع شده است. از آنجا که مسکن جزء یکی از پر اهمیت ترین مسائل جهان و البته ایران است. بر اساس هرم نیازهای مازلو جزء نیازهای اساسی انسان محسوب می گردد. بررسی پایداری مسکن با استفاده از معیارهای توسعه پایدار در مسکن جهت ایجاد و داشتن مسکنی پایدار امری لازم و ضروری است. محله جلفا واقع در منطقه 5 شهرداری اصفهان یکی از محله هایی است که همزیستی مسالمت آمیز بین مسلمانان و ارامنه به نحو مطلوبی در آن مشهود است و استقرار مسکن هر دو دسته در کنار هم، بعد اجتماعی این محله را تقویت نموده است. هدف این پژوهش بررسی معیارهای اجتماعی توسعه پایدار در مسکن می باشد. روش تحقیق در این مطالعه بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای- اسنادی و روش میدانی به صورت توزیع پرسشنامه استفاده شده و داده ها بر اساس مدل ارزیابی SWOT و متغیرهایی همچون سرمایه های اجتماعی، هویت و سرزندگی، امنیت، ایمنی و عدالت در جهت پایداری مسکن مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه گیری از دریافت داده ها و تحلیل آن ها بیانگر آن است که با توجه به مدل ارزیابی SWOT و نتایج حاصل از داده های عوامل داخلی و خارجی میانگین یا امتیاز وزنی این عوامل از 3 بیشتر شده که بیان کننده آن است که باید قوت ها را تقویت نمود تا به کاهش تهدیدها بیانجامد (ST) و فرصت ها را افزایش داد تا ضعف ها را به حداقل کاهش دهد (WO) و تنها راهبرد مؤثر در این زمینه می تواند راهبرد رقابتی (SO) یعنی تمرکز بر حداکثر- حداکثر (نقاط قوت درونی و فرصت های بیرونی) باشد که یک راه حل کنشگر است. می توان با افزایش قوت ها و فرصت ها بعد اجتماعی پایداری مسکن و جمعیت در محله جلفا در منطقه 5 اصفهان را تقویت نمود و تعاملات اجتماعی و در رفتار افراد را با هویت و سرزندگی محله پیوند داد.
رقابت پذیری گردشگری شهری در ایران (با استفاده از مدل یکپارچه دوآیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
181 - 228
حوزههای تخصصی:
رقابت پذیری بالای مقاصد در بازار گردشگری بین المللی یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت در صنعت گردشگری به ویژه گردشگری شهری و بهره مندی از مزایای آن است. بر این اساس، پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل یکپارچه دوآیر در پی آن است تا به ارزیابی تعیین کننده های اصلی رقابت پذیری گردشگری شهری ایران مبادرت ورزد. در این پژوهش پیمایش-مبنا پس از انتخاب نماگرها و دسته بندی آن ها در شش گروه با حجم نمونه 129 نفر، پرسشگری و پیمایشی آنلاین و با روش نمونه گیری غیرتصادفی-در دسترس انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان بخش های خصوصی، دولتی گردشگری و اساتید و دانشجویان رشته گردشگری شده است. با شناسایی تعیین کننده های رقابت پذیری گردشگری، رقابت پذیری گردشگری شهری ایران نیز با استفاده از چهار شاخص اصلی OECD مورد تحلیل قرار گرفته است. برای آزمون پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از شش تعیین کننده اصلی رقابت پذیری گردشگری شهری، منابع ارثی (با میانگین کل 17/4) و شرایط موقعیتی (با میانگین کل 55/3) می توانند به عنوان تعیین کننده های رقابت پذیری گردشگری شهری ایران در نظر گرفته شوند. علاوه بر این از نظر این شاخص ها، رقابت پذیری گردشگری شهری ایران در وضعیت نسبتاً نامناسبی قرار گرفته است. همچنین تحلیل رابطه بین رقابت پذیری گردشگری شهری و شش تعیین کننده نشان داد که منابع ارثی و منابع ایجاد شده نسبت به سایر تعیین کننده ها با شدت بالاتر و به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رقابت پذیری گردشگری شهری اثرگذارند بر این اساس، حفظ و ارتقای کیفیت محیط زیست کشور، تنوع بخشی و توسعه فعالیت های تفریحی، برگزاری جشنواره ها و نمایشگاه ها، گسترش کمی و کیفی راهنماها و اطلاعات گردشگری و همچنین بازاریابی و تبلیغات گسترده، از پیشنهادهای اصلی این پژوهش به شمار می رود.
تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری معاصر (نمونه مورد مطالعه: میدان فرهنگ شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت فرد از ابعاد مختلف زندگی، «کیفیت زندگی» تعبیر شده که از دیرباز مدنظر طراحان و برنامه ریزان شهری بوده است و حتی دغدغه سایر رشته های مرتبط با آنها، ازجمله روان شناسی و جامعه شناسی نیز محسوب می شود. ارتقای کیفیت زندگی در فضاهای شهری به مطلوبیت مؤلفه های سازنده آن فضا بسیار وابسته است. برخلاف پژوهش های صورت گرفته در محله ها، شهرهای جدید و...، بررسی مفهوم کیفیت زندگی اجتماعی در میدان های شهری کمتر در پژوهش ها دیده می شود. میدان فرهنگ (نعل اسبی) شهر تاریخی یزد، با قرارگیری در بافت معاصر، همواره بستری برای رویدادها و مراسم ها گوناگون بوده است؛ لذا علل حضورپذیری آن و بررسی کیفیت زندگی اجتماعی در آن می تواند به بهبود عملکرد فضاهای شهری موجود نیز کمک شایانی نماید. با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی اجتماعی در میدان فرهنگ (نعل اسبی) شهر یزد، پژوهش حاضر با تمرکز بر دو بعد «عینی» و «ذهنی» کیفیت زندگی صورت گرفت. راهبرد این پژوهش کیفی و داده های آن به صورت پیمایشی گردآوری و از روش توصیفی- تحلیلی در فرایند دست یابی به نتایج استفاده شده است. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود و حجم نمونه نیز به کمک فرمول کوکران محاسبه شد. سپس با تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون «تحلیل عاملی اکتشافی»، عوامل مؤثر بر کیفیت زندگیِ اجتماعی شهروندان در نمونه مورد مطالعه، شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب عواملی از قبیل: الف) امنیت و پاکیزگی، ب) سبزینگی، ج) رویدادها و تعاملات اجتماعی، د) سلامت جسمی و روانی و ه ) شادمانی و امید به زندگی دارای بیشترین تأثیر بر کیفیت زندگی اجتماعی از دید شهروندان و استفاده کنندگان از این میدان هستند. این عوامل می توانند به منظور ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی در سایر میدان های و فضاهای شهری معاصر نیز در اولویت رسیدگی قرار گیرند.
استخراج منحنی فرمان پهنه بندی ریسک سیلاب مطالعه ی موردی: رودخانه ی باراندوزچای ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
87 - 108
حوزههای تخصصی:
مقاله با جریان سیل به طور عمده ناشی از رواناب سطحی است که حاصل خصوصیات بارش و حوضه ی آبریز است که در این میان، تأثیر پوشش گیاهی در کاهش جریان سیل حوضه های کوچک، کم تر از حوضه های با مساحت زیاد می باشد. اولین گام در مطالعات اقتصادی طرح های مدیریت سیلاب، تهیه ی نقشه های پهنه بندی سیل است. در این مقاله، رودخانه ی باراندوزچای به عنوان رودخانه ای دائمی در حوضه ی آبریز دریاچه ی ارومیه که در معرض بارش های با شدت بالا قرار دارد، جهت پهنه بندی سیلاب دبی های حداکثر لحظه ای سالانه بین سال های آبی 2013-1974 برای بازه ی 3 کیلومتری بین دو ایستگاه اندازه گیری در بالادست بی بکران و پایین دست دیزج در مسیر رودخانه مورد بررسی قرار گرفت. برای روندیابی هیدرولیکی سیل، ضریب زبری مانینگ مناسب، حاصل از متوسط گیری از ضرایب به مقادیر 0325/0 بالادست و 0301/0 پایین دست، در نرم افزار HEC-RAS اجرا شده است. نتایج حاصل که شامل استخراج رقوم خطوط پهنه ها به کمک روش ماسکینگام-کونژ به ازای سیلاب های با دوره های بازگشت متفاوت می باشد. با تبدیل نتایج به ریسک متناظر هر دوره ی بازگشت جهت ترسیم پهنه، از طریق الحاقیه Arc-Map HEC-geo-RAS وارد نرم افزار شده است تا پهنه های سیل مشخص شوند. خطوط هم ریسک به ازای دوره های 2 الی 75 سال ترسیم گردید که بیش ترین مساحت تحت پوشش سیلاب متعلق به دوره ی بازگشت 1000 ساله به مقدار 34/97 هکتار بوده که دارای بیش ترین ریسک به مقدار 58/63% با عمر مفید 3 سال است. منحنی فرمان به کمک مساحت های تحت پوشش سیلاب در دوره های بازگشت متفاوت و عمر مفید متفاوت از فرمول ریسک به دست آمد که منجر به استخراج فرمول کلی مساحت-دوره-ریسک گردید.
انتخاب راهکار مناسب ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت گاه های غیررسمی، ناحیه های نابسامانی هستند که در اغلب شهرهای بزرگ و میانی کشور از جمله شهر اردبیل شکل گرفته و گسترش یافته اند. در ایران در مواجهه با این نواحی، تاکنون راهکارهای مختلفی امتحان شده است؛ تخریب، جابجایی، مکان و خدمات، بهسازی، توانمندسازی از جمله ی این راهکارها بوده اند. اما ، هیچ کدام از راهکارهای ذکر شده، نتوانسته اند منجر به سامان دهی پایدار این محله ها شوند. پژوهش حاضر به دنبال انتخاب راهکار مناسبی برای سامان دهی محله ی ایران آباد شهر اردبیل می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و از روش پیمایشی برای گردآوری داده ها استفاده می کند. از بین راهکارهای مختلف 4 راهکار شامل مکان و خدمات، توانمندسازی، بهسازی و بهسازی اجتماع محور از طریق 11 معیار مورد توسط 45 خبره ، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. از نرم افزارهای «DEMATEl وSuper Decision» در تجزیه و تحلیل داده ها و انتخاب گزینه های مناسب استفاده شده است. از روش DEMATEL» برای تعیین روابط بین معیارها و از روش فرآیند تحلیل شبکه ای(ANP) برای وزن دهی به معیارها و انتخاب گزینه ی نهایی استفاده شده است. رویکرد بهسازی اجتماع مبنا با مقدار ضریب (0/104)، راهکار توانمندسازی با ضریب (0/084)، راهکار بهسازی با ضریب (0/036) و راهکار تأمین زمین خدمات با ضریب (0/008) به ترتیب اولویّت به عنوان گزینه های سامان دهی محله ی ایران آباد محسوب می شوند. همچنین از بین 11 معیار، 3 معیار بهبود کیفیّت مساکن و معابر با ضریب (286/0)، عملیاتی بودن با ضریب (0/112) و مشارکت مالک با شهرداری با ضریب (0/10561/0) از بیش ترین اهمیّت و تاثیر در انتخاب مناسب ترین راهکار برای سامان دهی محله ی ایران آباد برخوردار بوده اند. از بین رویکردهای مختلف سامان دهی سکونت گاه های غیررسمی، رویکرد برنامه ریزی اجتماع مبنا بهترین گزینه سامان دهی محله ی ایران آباد می باشد.
تبیین ظرفیت های گر دشگری برای توسعه مناطق روستایی استان چهار محال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: توسعه روستایی، فرایندی همه جانبه، پیوسته، موزون، درون زا، فراگیر، تحول آفرین، باورآفرین، رشددهنده و متکی بر مشارکت و خودباوری روستاییان است. در چهارچوب این پدیده، ظرفیت ها و توانایی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوامع بر پایه رفع نیازهای اساسی مادی و معنوی و کنترل مؤثر نیروهای شکل دهنده نظام سکونت محلی و توسعه سرمایه انسانی با بهره گیری از فرصت های درونی در روستا رشد و تعالی می یابد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، تبیین ظرفیت های گردشگری برای توسعه مناطق روستایی استان چهارمحال و بختیاری است. روشپژوهش: جامعه آماری پژوهش، کارشناسان خبره میراث فرهنگی و گردشگری و سایر کارشناسان خبره گردشگری و متولیان واحدهای گردشگری در استان چهارمحال و بختیاری است. روش نمونه گیری، تمام شماری است و داده ها با بهره گیری از پرسش نامه پژوهشگرساخته در سال جاری گرد آوری و در تحلیل داده ها از روش دلفی[1] و سوآت[2] و برای رتبه بندی روستاها از تکنیک تاپسیس[3] استفاده شده است. نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد مهم ترین ظرفیت های گردشگری در روستاهای مطالعه شده، مناطق بکر طبیعی، آب وهوای مطبوع و به ویژه جذابیت های زندگی بکر عشایری و مهم ترین ضعف صنعت گردشگری در این مناطق، نبود برنامه ریزی، کمبود امکانات اقامتی و بهداشتی و ضعف فرهنگ گردشگری است. در این میان، روستاهای سرآقاسید، شیخ علی خان، دیمه، آورگان و آتشگاه به ترتیب قابلیت بیشتری دارند و لازم است در اولویت برنامه های گردشگری قرار گیرند. نوآوری: استفاده از روش ها و تکنیک های علمی تبیین ظرفیت های گردشگری استان چهارمحال و بختیاری، نوآوری این پژوهش است؛ همچنین ظرفیت های گردشگری جامعه آماری مدنظر تاکنون در این سطح بررسی نشده است.
تاثیر راهبردهای اکتشافی و بهره بردای بر شهرت برند گردشگری با تأکید بر نقش وفاداری و تصویر ذهنی گردشگران (مورد مطالعه: هتل های چهار و پنج ستاره شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
191 - 206
حوزههای تخصصی:
صنعت هتل داری آمیخته ای از خدمات محسوس و نامحسوس است؛ بر همین اساس میهمانان هتل ها معمولا در یک زمان خدمتی را با چندین معیار ارزیابی متکی بر نشانه ها خریداری می کنند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر راهبردهای اکتشافی و بهره برداری بر شهرت برند گردشگری با در نظر گرفتن نقش وفاداری و تصویر ذهنی می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری گردشگران اسکان یافته در بهار 1397هتل های 4و5 ستاره در شهر یزد به تعداد 4783 نفر می باشند. جهت نمونه گیری از طریق فرمول کوکران تعداد 355 نمونه در دسترس جمع آوری گردید. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه است. روایی پرسشنامه با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده در حدقابل قبول بیشتر از5/0 و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مقدار آن بالای 7/0 بوده و مورد تائید قرار گرفت. از نرم افزار ایموس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای دوسوتوانی تاثیر معنی داری بر تصویر ذهنی گردشگران دارند. همچنین یافته ها نشان داد که تصویر ذهنی گردشگران تاثیر معنی داری بر وفاداری گردشگران و شهرت برند گردشگری دارد. نتایج نشان داد که وفاداری گردشگران نیز بر شهرت برند تاثیر گذار است. همچنین، راهبرد اکتشافی با اثر میانجی تصویر ذهنی برند بر شهرت و وفاداری برند گردشگری تاثیر می گذارد. راهبرد بهره برداری نیز با اثر واسطه ای تصویر ذهنی برند بر وفاداری برند گردشگری تاثیر می گذارد. اما راهبرد بهره برداری از طریق تصویر ذهنی تأثیر معناداری بر شهرت برند گردشگری ندارد.
کاربرد آنالیز فرکتال سطحی (SFA) در تحلیل ناهنجاری های سطحی و رابطه آن با تغییرات زونهای مورفوتکتونیک در حاشیه کمربند زاگرس مرتفع (HZB)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
63 - 84
حوزههای تخصصی:
هندسه فرکتال روشی برای توصیف کمی ویژگی خود متشابهی یا خود الحاقی در زمین ریخت های پیچیده و توضیح پیچیدگی ها و ناهمواری های سطحی است. در این مطالعه از روش تحلیل فرکتال سطحی در غالب یک مدل سلولی به روشتقسیم بندی پوششی استفاده شد. نتایج نشان داد فرایندهای زمین شناسی و زمین ریخت شناسی باعث تغییر ویژگی بعد فرکتال زمین ریخت ها می شوند. تغییر مرزهای سنگ شناسی و گسل ها بر تغییرات بعد فرکتال اثر می گذارند و نحوه تأثیرگذاری آن ها با توجه به شرایط ناهمواری مثل بسامد، دامنه و جنس سازندها متفاوت است. در واحدهای لیتولوژیک با سازندهای سخت آهکی، بعد فرکتال پایین است و در سازندهای سست آبرفتی بعد فرکتال افزایش پیدا می کند. فراوانی آبراهه ها و حاشیه آن ها نیز بر بعد فرکتال تأثیر می گذارد، همچنین همگنی واحدهای سنگ شناسی باعث کاهش بعد فرکتال می شود. در این مطالعه نیز کمترین بعد فرکتال مربوط به واحدهای یکپارچه آهک اوربیتولین دار مزوزوئیک در مرز بین دو زون ساختاری سنندج سیرجان و زاگرس مرتفع است. ولی سازندهای نا مقاوم و حساس به فرسایش کواترنری باعث افزایش بعد فرکتال می شوند. تناوب لایه های سخت و سست نیز در مقیاس محلی بر بعد فرکتال مؤثر است همچنین ارتفاعات نسبت به زمین های پست بعد فرکتال پایین تری دارند. بین بعد فرکتال و ارتفاع به شکل کلی رابطه معکوس دیده می شود و این رابطه در مورد شاخص زبری ناهمواری نیز در این حوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد، تغییرات بعد فرکتال سطح به مجموعه ای از عوامل سنگ شناسی، تکتونیکی و ژئومورفولوژیکی وابسته است، همچنین در مناطق پیچیده توپوگرافی، بررسی تغییرات بعد فرکتال میتواند در آشکار سازی و بررسی ناهنجاری های سطحی زمین، ابزار مفید و موثری باشد.