فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
سیل یک موضوع نگران کننده برای توسعه جوامع محسوب می شود و نیازمند توجه دولت و مشارکت مردم است. به همین علت سازمان ملل همواره با تصویب اسناد مختلف تلاش می کند که به کاهش آسیب پذیری جوامع و توانمندسازی آنان کمک کند. دراین بین آخرین سند مصوب سازمان ملل با نام چارچوب سندای راه حل هایی را برای گذار از مخاطرات اقلیمی ارائه می دهد. ایران نیز یکی از کشورهای سیل خیز جهان است. سیل به دلیل گستردگی بالای آن افراد زیادی را درگیر می کند اما پیامدهای جنسیتی ناشی از سیل خنثی نیست و زنان بیشتر از مردان در برابر بلایا آسیب پذیر هستند. در جریان سیل 1398 که بزرگترین سیل تاریخی ایران بوده است نیز زنان به شدت درگیر شدند. این پژوهش که به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است به هدف بررسی اثرات مخرب سیل بر زنان و ارائه راه حل های موجود با اتکا به چارچوب سندای انجام شد. داده های پژوهش نشان داد آسیب های اقتصادی، فقدان آموزش و اطلاعات، فقدان مشارکت زنان، مشکلات مربوط به سلامت و آسیب های اجتماعی از مسائل خاص زنان در سیل بود؛ بنابراین با تکیه بر اصول راهنمای چارچوب سندای که شامل توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی زنان، استفاده از دانش بومی زنان محلی، حمایت از سمن ها و متخصصین و پژوهشگران زن است، می توان از آسیب های آینده پیشگیری نمود. لذا پیشنهاد می شود نیازها و ظرفیت های زنان در سیاست گذاری ها به طور ویژه موردتوجه قرار گیرد.
نقش فضای مجازی در شکل دهی و راهبری کنش سیاسی- اجتماعی؛ مورد مطالعه: تونس و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک دهه اخیر، رسانه های اجتماعی به بستری مهم برای بروز و گسترش اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف، به ویژه در خاورمیانه، تبدیل شده اند. یکی از برجسته ترین نمودهای این پدیده، نقش رسانه های اجتماعی در جنبش های سیاسی بهار عربی در سال 2011، به ویژه در تونس و مصر، است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که پلتفرم های مختلف شبکه های اجتماعی چگونه بر کنش های سیاسی در این دو کشور تأثیر گذاشته اند؟ هدف پژوهش، تحلیل و تبیین سازوکارهای اثرگذاری این پلتفرم ها بر شکل گیری و گسترش اعتراضات و نحوه مشارکت شهروندان در فضای عمومی مجازی در شرایط سرکوب شدید سیاسی است. فرضیه اصلی پژوهش این است که رسانه های اجتماعی با در دست گیری افکار عمومی و ایفای نقش در هدایت و هماهنگی پیام ها، توانسته اند در روند کنش های سیاسی در تونس و مصر نقشی فعال ایفا کنند. پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام شده و از ابزارهایی مانند فیش برداری، جداول، نمودارها و نقشه ها برای گردآوری و تحلیل اطلاعات بهره گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد که رسانه های اجتماعی به ویژه در مراحل اولیه اعتراضات، نقش تسهیل گر در سازماندهی و انتشار سریع اطلاعات داشته اند. با این حال، این رسانه ها به عنوان علت بروز انقلاب ها عمل نکرده اند، بلکه ابزارهایی قدرتمند برای تسریع، هماهنگی و اطلاع رسانی در اختیار فعالان سیاسی و شهروندان قرار داده اند. مطالعه موردی تونس و مصر نشان می دهد که رسانه های اجتماعی می توانند به شهروندان عادی امکان نقش آفرینی مستقیم در فضای سیاسی و اطلاع رسانی بدهند.
بررسی توسعه فضای شهری در راستای مواجهه با مخاطرات محیطی (مطالعه موردی: شهرستان نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
354 - 377
حوزههای تخصصی:
امروزه سکونتگاه های انسانی، در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد در معرض آسیب ناشی از مخاطرات طبیعی قرار دارند. این مخاطرات که آسیب های جانی و مالی فراوانی را با خود به همراه دارند نیازمند اقدامات پیشگیرانه می باشند. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی توسعه فضای شهری در راستای مواجهه با مخاطرات محیطی در شهرستان نور می باشد. روش انجام این تحقیق نیز توصیفی می باشد. جمع آوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و پرسشنامه ای می باشد.جهت تحلیل پرسشنامه ها از روش ANP و روش منطق فازی به ارزش گذاری هریک از معیارها و تعیین ضرایب اهمیت آنها پرداخته شود و براساس نتایج آن، ارزیابی فضایی با استفاده از نرم افزار ArcGis صورت گرفت و پهنه های مخاطره مشخص گردید. با توجه به نتایج پهنه بندی پتانسیل خطر، نواحی شمالی و جنوبی شهرستان،دارای بیشترین پتانسیل مخاطرات می باشد. جهت پیش بینی میزان توسعه مناطق مسکونی نیز از مدل ترکیبی زنجیره مارکوف و اتوماتوی سلولی استفاده گردید. نتایج نشان داد که گسترش مداوم مناطق ساخته شده در دهه های گذشته باعث تغییرات سریع کاربری زمین شده و مناطق ساخته شده این شهرستان از 43/2% کل مساحت در سال 2010 به 68/3% در سال 2019 افزایش یافته است. نتایج همچنین نشان داد که بدون توجه به مخاطرات طبیعی، مناطق ساخته شده افزایش خواهند یافت و در نتیجه شهرنشینی، مناطق ساخته شده بیشتر به سمت اراضی پر خطر سوق پیدا خواهند کرد. با این حال اگر سیاست های توسعه پایدار به طور کامل اجرا شوند، شهرها و مناطق ساخته شده قادر خواهند بود فضاهای توسعه خود را به خاطر منافع خود شهر و ساکنان آن از مناطق پرخطر حفظ کند.
ارزیابی ناهماهنگی های آسایش حرارتی و سازگاری رفتار ساکنین در مسکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۸
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی انتقادی مدل های آسایش حرارتی در آپارتمان های میان مرتبه شهر تهران می پردازد و بر شکاف بین استانداردهای نظری و تجربه واقعی ساکنان تمرکز دارد. آسایش حرارتی یکی از عوامل کلیدی در طراحی ساختمان های مسکونی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی ساکنان دارد. در تهران، که شرایط آب وهوایی متنوع است و ساختمان ها اغلب دارای کیفیت پایین ساخت هستند، دستیابی به آسایش حرارتی چالش های خاصی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، ارزیابی نواقص شاخص های استاندارد، به ویژه شاخص میانگین رأی پیش بینی شده (PMV) که مبنای استانداردهای ملی ایران است، و تطابق آن ها با رفتارهای تطبیقی و شرایط محلی است. این مطالعه به دنبال ارائه رهنمودهای رفتاری-پاسخ گو برای بهبود آسایش حرارتی در شرایط خاص تهران است. روش پژوهش: این پژوهش از رویکرد ترکیبی موازی هم گرا استفاده کرده که شامل جمع آوری داده های کمی و کیفی است. داده های کمی از طریق اندازه گیری های محیطی شامل دما، رطوبت، سرعت هوا و دمای میانگین تابشی (MRT) در فصول مختلف جمع آوری شده است. داده های کیفی از طریق نظرسنجی از 112 ساکن آپارتمان های میان مرتبه با توان آماری 95/0، به دست آمده است. این نظرسنجی ها به بررسی رفتارهای تطبیقی ساکنان در برابر تغییرات دمایی و ترجیحات آن ها در استفاده از سیستم های گرمایش و سرمایش پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان داد که شاخص PMV تنها در 17 درصد موارد توانست آسایش حرارتی را به درستی پیش بینی کند که نشان دهنده محدودیت های جدی این مدل در شرایط اقلیمی تهران است. اختلافات بین دمای میانگین تابشی (MRT) و دمای حباب خشک به ویژه در تابستان موجب افزایش نارضایتی حرارتی شده است. دماهای خنثی ترجیح داده شده توسط ساکنان در تابستان 55/20 درجه و در زمستان 86/23 درجه سانتی گراد بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه بر ناکارآمدی مدل های ایستای آسایش حرارتی مانند PMV در شرایط خاص تهران تأکید می کند و نیاز به استانداردهای تطبیقی را برجسته می سازد. استانداردهایی که به رفتارهای ساکنان و شرایط محلی پاسخ گو باشند، می توانند آسایش حرارتی و پایداری را بهبود بخشند.
مقایسه تطبیقی موانع توسعه گردشگری ایران(مورد مطالعه: اردبیل و ترابزون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
165 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از نگاه جامعه شناختی، توریسم پدیده ای است که از دیرزمان در جوامع انسانی وجود داشته است و به تدریج در طی مراحل تاریخی مختلف به پدیده ای فراگیر و جهانی مشتمل بر موضوعات متعدد فنی اقتصادی و اجتماعی رسیده است.هدف: تحلیل جامعه شناختی روند توسعه گردشگری ایران و ترکیه و تدوین راهبرد برای گردشگری ایران است.روش شناسی: این تحقیق یک تحقیق توصیفی- تحلیلی محسوب می شود، هرچند این پژوهش بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است، بر اساس نحوه گردآوری داده ها و ماهیت داده ها از نوع ترکیبی یا آمیخته (کمی- کیفی) است. جامعه آماری این تحقیق در بخش کمی، شامل تمام شهروندان بالای 18 سال شهر اردبیل است که با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 384 نفر برآورد گردیده است. شیوه نمونه گیری نیز به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته با پایایی 97/0 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در اختیار 400 نفر از آن ها قرار داده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل متخصصین حوزه گردشگری است. در بخش کیفی روش نمونه گیری نظری، هدفمند و در دسترس خواهد بود به این معنی که با در نظر گرفتن امکان ارتباط و دسترسی، انتخاب نمونه ها صورت می گیرد و در مواردی هم نمونه بعدی با واسطه و هماهنگی نمونه قبلی انتخاب می شود. در انتها نتایج با استفاده از روش دلفی و اعداد فازی استخراج و رتبه بندی گردید.قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر اردبیل که در شمال غرب ایران واقع شده است. و شهر ترابزون ترکیه که شهری ساحلی و در مجاورت دریای سیاه در شمال شرقی ترکیه واقع شده است.یافته ها و بحث: نتایج نشانگر این است که مهم ترین موانع توسعه گردشگری استان اردبیل عبارتند از فقدان امکانات و تسهیلات مناسب ورود و خروج اتباع خارجی، وضعیت تبلیغات مناسب جاذبه های گردشگری در رسانه های اجتماعی، شبکه های رادیو و تلویزیونی و تبلیغات محیطی و بیلبوردها، سطح و میزان آگاهی اجتماعی پایین مردم جامعه میزبان از فرهنگ جامعه گردشگران، وضعیت سرمایه گذاری داخلی و خارجی در بخش توریسم و بخش های وابسته به آن؛ عکس این موانع، در واقع عوامل توسعه توریسم ترابزون هستند. در انتها نتیجه این تحلیل برای تدوین راهبرد می تواند مورد استفاده قرار گیرد.نتیجه گیری: نتایج بررسی موانع توسعه گردشگری اردبیل با دلایل توسعه گردشگری در ترابزون ترکیه نشان می دهد عوامل مشترک مورد بحث در این منطقه دارای اولویت بندی متفاوتی است.
آینده نگاری توسعه فضایی ناحیه های پیراشهری (مورد پژوهی: محدوده جنوبی منطقه 19 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، "ادراک سناریوهای توسعه فضایی محدوده جنوبی منطقه 19" و هدف کلان آن، "برقراری انسجام و یکپارچگی با عناصر ساختی منطقه 19" در کلان شهر تهران است. عوامل کلیدی مرتبط با تحول های فضایی در محدوده جنوبی منطقه 19 به تعداد 31 مورد در سه مقیاس محلی، منطقه ای ناحیه ای و ملی فراملی با بررسی منابع مختلف و پس از رایزنی با 30 نفر از متخصصان و کارشناسان، شناسایی شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ماتریس اثرات متقابل می باشد و پردازش آن با استفاده از نرم افزار Micmac صورت گرفته است. فرایند سناریونویسی نیز پس از تعیین نیروهای پیشران اجرا شده است. نتایج نشان می دهد منطقه 19 تهران یکی از نقاط هدف تغییرات شدید کاربری و ایجاد سکونتگاه های پیرامونی به دلیل مهاجرت های روستایی و جابجایی جمعیت درون شهری بوده و برایند آن، ناهنجاری ها در روند توسعه و آشفتگی سیمایی قلمرو مکانی تحقیق بوده است. یافته ها نشان می دهد که منطقه 19 در چند دهه گذشته دارای رشد شدید و همراه با تراکم پایین از نظر توسعه فضایی بوده است. توسعه فضایی محدوده جنوبی منطقه 19 با سه سناریو در آینده روبه رو خواهد شد که عبارتند از الف) سناریوی توسعه فشرده در مرزهای کنونی منطقه، ب) سناریوی توسعه خطی در محورهای اصلی ارتباطی همراه با تراکم پایین و پ) سناریوی توسعه آشفته در تمام جهت های جغرافیایی. سناریوی مطلوب برای منطقه 19 با توجه به ویژگی های اجتماعی فرهنگی، کالبدی محیطی، اقتصادی خدماتی، سیاسی اداری و مدیریتی، توسعه فشرده در مرزهای کنونی منطقه (سناریوی یکم) است و خاستگاه اصلی سیاست های توسعه فضایی منطقه می باشد.
آینده پژوهی نظام سکونتگاهی در مناطق مرزی (نمونه موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور ایران، مناطق مرزی در سطح بسیار پایین تر از نواحی داخلی به لحاظ توسعه قرار دارند؛ بنابراین، حل این مشکلات، نیازمند به کارگیری رویکردهایی است که با شناخت درست از گذشته و شناسایی قابلیت های موجود، در جهت ترسیم آینده ی مطلوب گام بردارد. مطالعات آینده پژوهی به عنوان یک رویکرد نوین، با تجزیه وتحلیل منابع موجود می تواند نقش اساسی در شکل دهی به آینده ایفا کند. مقاله ی حاضر با هدف شناسایی نیروهای پیشران در وضعیت سکونتگاهی استان کرمانشاه برای افق 25 سال آینده انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی _تحلیلی می باشد. جهت تحلیل پرسشنامه و ماتریس اثرات متقاطع از نرم افزار میک مک(MicMac) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که نیروهای پیشران مؤثر بر وضعیت آینده سکونت گاهی استان کرمانشاه شامل 21 مورد هستند که با نظرسنجی از خبرگان به دست آمده است، تأثیرگذارترین متغیرها در آینده نظام سکونت گاهی استان کرمانشاه شامل متغیرهایی هستند که نگرش در این متغیرها می تواند موجب تغییر در آرایش شبکه های سکونت گاهی استان شود. متغیرهای، مجاورت با مرز بین المللی، شبکه حمل ونقل ریلی و جاده ای، وجود بازارچه های مرزی در دسته متغیرهای با تأثیرگذاری بالا قرارگرفته اند. گروهی دیگر از متغیرها، با عنوان متغیرهای تأثیرپذیر شناسایی شده اند که شامل وضعیت اشتغال در مناطق مرزی و فواصل بین سکونت گاه ها می باشد. این نوع از متغیرها تأثیرگذاری چندانی ندارند ولی تأثیر پذیری بالایی دارند اما تأثیرگذاری آن ها در وضعیت های آینده بستگی به نحوه عمل دیگر متغیرها دارد. همچنین پنج وضعیت محتمل برای آینده نظام سکونتی استان شناسایی شده که احتمال وقوع هرکدام بستگی به توجه یا عدم توجه به هر یک از پیشران ها دارد.
تبیین نقش کیفیت محیط محلّه های مسکونی در بهزیستی روان شناختی ساکنان (نمونه موردی: محلّه غیر رسمی سایان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
219 - 222
حوزههای تخصصی:
با رواج رویکرد تعامل فرد با محیط در مطالعات کیفیت محیطی، وضعیت محیط زندگی شهروندان به ویژه در سکونت گاه های غیررسمی، مورد تردید و سوال می باشد. زیرا این سکونت گاه ها می توانند آثار جبران ناپذیری بر وضعیت روحی و روانی ساکنان برجای گذاشته و در کیفیت زندگی آنان مؤثر باشند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش کیفیت محیط کالبدی و عملکردی محله غیررسمی سایان شهر زنجان، در بهزیستی روان شناختی ساکنان است. پژوهش حاضر، در زمره پژوهش های اکتشافی - تحلیلی قرار می گیرد. رویکرد پژوهش کمّی بوده و از نظر کاربست نتایج، می توان آن را در زمره پژوهش های کاربردی به شمار آورد. گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز ازطریق مطالعات کتابخانه ای و روش های میدانی انجام گردیده است. گردآوری و ارزیابی داده های مرتبط با کیفیت محیط، ازطریق پرسشنامه محقق ساخته بوده و جهت ارزیابی وضعیت بهزیستی روان شناختی ساکنان از پرسشنامه 54 سوالی «ریف» استفاده شده است. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 134 پلاک مسکونی است که به صورت سیستماتیک و با مراجعه به درب منازل مورد پرسش گری قرارگرفته اند. جهت تجزیه و تحلیل شاخص های اثرمحور و بررسی روابط آن با وضعیت بهزیستی روان شناختی ساکنان، از مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزار «Smart PLS» سوده برده شده است. داده های مشاهده کارشناسی نیز با استفاده از روش تحلیل کیفی مورد ارزیابی قرارگرفته اند. براساس نتایج به دست آمده؛ سازه بهزیستی روان شناختی در محله غیررسمی سایان به میزان 266/0 توسط کیفیت محیط کالبدی و عملکردی تببین می گردد. این مهمّ بیش از همه ازطریق کیفیت محیط کالبدی با ضریب معناداری 186/3 و ازطریق 3 مولفه بهداشت محیطی، خوانایی و اصالت محیط بر وضعیت بهزیستی روان شناختی ساکنان محله غیررسمی سایان، مؤثر واقع می گردد و نشان دهنده نقش معنادار کیفیت محیط کالبدی و عملکردی بر بهزیستی روان شناختی ساکنان است
طبقه بندی تصاویر ابرطیفی با استفاده از ترکیب ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی و فرکتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر استفاده از تصاویر ابرطیفی به دلیل غنای بالای طیفی در زمینه های مختلف مطالعات زمین به خصوص در سنجش از دور بسیار افزایش یافته است. طبقه بندی این تصاویر به منظور استخراج اطلاعات از آنها همواره با چالش هایی مختلفی همچون چگونگی مدیرت ابعاد این داده ها و صحت کم طبقه بندی در هنگام وجود تعداد محدودی از نمونه های آموزشی همراه است. افرایش صحت طبقه بندی این تصاویر با هدف مطالعات دقیق پدیده ها و تغییرات سطح زمین همواره از موضوعات مورد مطالعه جامعه علمی سنجش از دور بوده است. در سال های اخیر استفاده از ویژگی های مکانی به منظور افزایش صحت طبقه بندی تصاویر ابرطیفی بسیار رایج شده است. تاکنون روش های مختلفی برای طبقه بندی طیفی-مکانی تصاویر ابرطیفی معرفی شده است و پژوهش های مربوطه در راستای معرفی روش هایی با ساختار ساده تر و صحت بالاتر نیز در جریان است. به دلیل وجود رابطه های پیچیده میان باندهای مختلف تصویر ابرطیفی با الهام از پژوهش های موجود در شاخه بینایی ماشین در این پژوهش روشی توسعه داده شده است که می تواند روابط پیچیده میان ویژگی های طیفی و مکانی در یک تصویر ابرطیفی را مدل سازی کند. هدف اصلی این مقاله ارائه روشی جدید و کارا مبتنی بر ترکیب ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی و فرکتالی به منظور تولید ویژگی برای طبقه بندی تصاویر ابرطیفی است.
مواد و روش ها: به منظور طبقه بندی تصاویر ابرطیفی در پژوهش حاضر ابتدا یک مرحله کاهش بعد بر روی تصویر ابرطیفی انجام می شود. در مرحله بعد ویژگی های مکانی مبتنی بر بعد فرکتال جهت دار تولید می شوند و مجدداً این ویژگی ها کاهش بعد پیدا می کنند. در مرحله بعد ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار از هر دو دسته ویژگی های طیفی و فرکتالی تولید می شوند. این ویژگی های ثانویه وابستگی های محلی غیرخطی میان ویژگی های طیفی و فرکتالی را که در روش های پیشین طبقه بندی مورد توجه نبوده است، در فرایند تولید ویژگی لحاظ می کنند که در نهایت سبب افزایش صحت طبقه بندی می شوند. سپس این دو دسته بردار ویژگی جدید برای هر پیکسل با هم الصاق می شود و یک بردار غنی از اطلاعات طیفی– مکانی را تشکیل می دهد. در نهایت به منظور تعیین برچسب هر پیکسل، بردار ویژگی حاصل از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی می شود. آزمایش های این پژوهش بر دو تصویر مرجع ابرطیفی واقعی ایندین پاین و دانشگاه پاویا انجام شده است.
نتایج و بحث: تحلیل نتایج نشان می دهد که روش پیشنهادی با در نظر گرفتن ویژگی های مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزن دار ویژگی های طیفی– فرکتالی موجب افزایش 20 و 18 درصدی صحت طبقه بندی در مقایسه با طبقه بندی با ویژگی های طیفی تنها به ترتیب در تصاویر ایندین پاین و دانشگاه پاویا شده است. این نتیجه تأیید می کند که در نظر گرفتن اطلاعات مکانی به طور مؤثر سبب افزایش چشمگیر صحت طبقه بندی حتی زمانی که نمونه های آموزشی اندکی در دسترس باشد، می شود. همچنین رویکرد پیشنهادی این پژوهش در مقایسه با چندین پژوهش دیگر در این حوزه به صحت های بالاتری رسیده است.
نتیجه گیری: عملکرد بهتر روش پیشنهادی در مقایسه با دیگر روش های رقیب به دلیل در نظر گرفتن وابستگی های محلی غیرخطی میان ویژگی های طیفی و فرکتالی است که تاکنون در پژوهش های پیشین مورد توجه نبوده است. در پژوهش های آتی در نظر داریم که رویکرد پیشنهادی را درگام اول از نظر زمانی و در گام بعدی با در نظر گرفتن تعداد بیشتری از ویزگی های مبتنی بر هندسه فرکتال از نظر صحت بهبود دهیم.
شناسایی و پایش تغییرات رشد و گسترش شهری با استفاده از اختلاط زدایی طیفی تصاویر سنجش ازدور و فنون سامانه اطلاعات جغرافیایی در سطح خرد (مطالعه موردی شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
147 - 164
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: زمین یک منبع طبیعی حیاتی برای بقای انسان و اساس همه خدمات بوم سازگان است. بااین حال، تخریب اراضی در قالب تغییر کاربری و پوشش زمین، مشکلی جدی در جهان بوده است. مهاجرت روستایی به شهر در کشورهای در حال توسعه و همچنین تبدیل بسیاری از روستاهای مجاور به مناطق شهری، تا حد زیادی باعث افزایش سریع وسعت سکونتگاه های شهری شده است. شواهد نشان می دهد شمال ایران در حال تجربه تغییرات سریع کاربری اراضی است که پایداری منطقه را در طول سه دهه اخیر به خطر انداخته است. این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تغییرات رشد و گسترش شهر آمل واقع در استان مازندران در سه دهه از سال 1365 تا 1395 انجام شد. رشد شهری با افزایش مطلق جمعیتی که در شهرها زندگی می کنند و گسترش شهری با تغییرات پوشش زمین در طول زمان تعریف می شود.مواد و روش ها: برای تولید تصاویر تغییرات پوشش زمین در سال های مختلف، با استفاده از داده های تصاویر سری زمانی لندست (سنجنده های TM، ETM+ و OLI/TIRS)، از مدل اختلاط زدایی خطی براساس استخراج اعضای انتهایی استفاده شده و دو طبقه اراضی شهری و غیرشهری برای هر مقطع زمانی شناسایی شده است. برای بررسی صحت طبقه بندی، به صورت توأم از تصاویر با وضوح بالای ارائه شده در نرم افزار گوگل ارت و مشاهده میدانی با استفاده از GPS استفاده شده است. به منظور تحلیل توزیع فضایی پوشش اراضی از ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی موران و به منظور تحلیل روند تغییرات فضایی اراضی شهری از ابزار تحلیل روند در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج و بحث: یافته ها نشان می دهد افزایش دوبرابری جمعیت شهر در این سه دهه، نه تنها با گسترش افقی به میزان 60 درصد در اراضی سبز و باز پیرامونی همراه بوده است، بلکه افزایش تراکم ساختمانی و تعداد طبقات را نیز در پی داشته است. صحت سنجی طبقه بندی پوشش اراضی، با استفاده از ماتریس خطای ابهام با محاسبه صحت کلی بالای 90 درصد و ضریب کاپای بالای 80 درصد برای تصاویر به دست آمده، دقت بالا و بسیار خوبی را نشان می دهد. براساس یافته های تحلیل خودهمبستگی فضایی موران، توسعه شهر آمل به طور کامل از ساختاری خوشه ای تبعیت می کند. با محاسبه اختلاف داده های پوشش زمین در دوره 20 ساله 1375-1395 مشخص شد، 28 درصد از مساحت کل شهر معادل 890 هکتار، بیشترین تغییر را که شامل تغییرات بنیادین در کاربری و پوشش زمین می شود، داشته است. گسترش شهر آمل نیز به طور کلی از مرکز به پیرامون بوده است، به طوری که کمترین تغییرات در قسمت های مرکزی شهر و بیشترین تغییرات نیز در قسمت های شمالی و شرقی شهر رخ داده است.نتیجه گیری: رشد جمعیت و گسترش شهری نه تنها، تخریب منابع طبیعی و محیط زیست را در پی دارد، بلکه با افزایش مشکلات مدیریت شهری در تأمین زیرساخت ها و خدمات نیز همراه است. ازهمین رو، هدف برنامه ریزی باید دستیابی به توسعه بهینه ای باشد که هم در سطح کلان، با توزیع نقش های شهری به صورت مکملی و تقویت نقش روستاها، از افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها جلوگیری کند و هم در سطوح محلی، بر توزیع متوازن جمعیت شهر و رشد درون زا تأکید کند.
واکاوی اثر حضور گردشگران خارجی در اماکن مذهبی بر نگرش آن ها درباره تشیع (مورد مطالعه: گردشگران خارجی حرم مطهر علی بن حمزه علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
151 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف بررسی اثر حضور گردشگران خارجی در اماکن مذهبی بر نگرش آن ها درباره تشیع انجام پذیرفته است. پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی و با روش کیفی و مصاحبه های حضوری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دربردارنده گردشگران خارجی غیرمسلمان بازدیدکننده از حرم مطهر علی بن حمزه (ع) در شیراز است. پانزده نفر از این گردشگران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. اطلاعات به صورت کدگذاری باز و محوری و گزینشی با روش گراندد تئوری تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عوامل علّی شامل اشتراک ادیانی و تصویر ذهنی گردشگر از ایران و اسلام بر تغییر نگرش گردشگران مؤثر واقع می شود، هرچند در این بین و پیش از سفر القائات رسانه ای و تخریب هدفمند شبکه های مخالف نگرشی منفی و همراه با ترس ایجاد کرده است. همچنین، نتایج نشان می دهد که مقوله هایی مانند شکوه معماری ایرانی اسلامی و اشتراکات دینی، به همراه روحیه مهمان نوازی و توجه به بانوان، زمینه ساز تغییر نگرش آن ها درباره تشیع بوده است. کارکردهای فرهنگی و مذهبی گردشگری مذهبی نیز سبب شکل گیری باوری درونی به مذهب شیعه در گردشگران پس از ورود آنان به ایران و اماکن مذهبی شده است. این باور زمینه ساز انگیزه سفر دوباره آنان به ایران و بازدید از اماکن دیگر و نوعی تبلیغ شفاهی در خارج از کشور برای گردشگران دیگر خواهد شد.
جغرافیای سیاسی غرب آسیا و نظریه های نومنطقه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس ادبیات منطقه گرایی جدید باید میان منطقه و پهنای جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند، هدف واحدی در عرصه جهانی دنبال می کنند و الگوهای رفتاری منطقه ای مشترکی از خود نشان می دهند، تعریف می کنیم. در ادبیات نو منطقه گرایی، ابعاد جغرافیایی یا حتی اقتصادی صرف، تضعیف می شوند و مابه ازای آن کارکردهایی چون میزان توسعه یافتگی سیاسی، ماهیت و عملکرد اقتصاد سیاسی و ائتلاف سازی منطقه ای در تاسیس و به رسمیت شناختن مناطق جغرافیایی اهمیت میابند. در این راستا سوال اصلی مقاله این است که نظر به تحولات تئوریک جدید در بعد نومنطقه گرایی جغرافیایی، آیا می توان کماکان غرب آسیا را بعنوان یک "منطقه جغرافیایی" تعریف کرد ؟ فرضیه مقاله با روش های تحلیلی و تبیینی، با توجه به گذار نظریه های منطقه گرایی جدید از صرف معیارهای جغرافیایی، بوم شناختی و یا حتی اقتصادی در تاسیس مناطق، پیش فرض های اولیه و بنیادین تاسیس و بقای همتائی جغرافیایی در غرب آسیا را منوط به تحقق فاکتورهای چون سلسله مراتبی شدن، ائتلاف سازی منطقه ای، استقرار مجموعه امنیتی درون نهاد، بنای اقتصادسیاسی رقابتی و بازنگری در ساختارهای نهادی می داند.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی در دو منطقه جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی و تخلیه منابع، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که بیشترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در شهرستان زاهدان مربوط به گروه تاثیر تخلیه منابع آب به میزان 18/3 متر مکعب و در شهرستان گرگان مربوط به گروه تاثیر اسیدی شدن اکوسیستم خشکی با مقدار 608/1 کیلوگرم معادل کیلوگرم SO2 در تولید یک تن علوفه خرفه بوده است، همچنین کمترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان مربوط به گروه های تأثیر تخلیه منابع فسفات و پتاسیم با مقادیر بسیار ناچیز می باشد. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی (Eco-X) و شاخص تخلیه منابع (RDI) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (387/3 = Eco-X) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (899/2 = Eco-X) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع (RDI) برای شهرستان زاهدان به میزان (188/3 = RDI) و برای شهرستان گرگان به میزان (456/1 = RDI) محاسبه گردید.
شناسایی عوامل کلیدی موثر بر روند گسترش سکونتگاه های غیررسمی به روش تحلیل ساختاری (مطالعه موردی: شهر خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
256 - 230
حوزههای تخصصی:
امروزه سرعت توسعه شهری از ظرفیت و توانایی دولت ها در گسترش زیرساخت ها و ارائه خدمات و ایجاد اشتغال پیشی گرفته است، در نتیجه پدیده اسکان غیررسمی به سرعت و به صورتی بی قاعده گسترش یافته است. آمارها حکایت از آن دارند که جمعیتی از کلان شهرها و حتی بسیاری از شهرهای متوسط اندام در زیستگاه های نابسامان و در حاشیه شهرها اسکان گرفته اند که جایگاه فقیرترین گروه های جمعیت شهری را تشکیل داده اند، این امر ضرورت تلاش در جهت ایجاد شرایط بهتر در این سکونتگاه ها را نمایان می سازد. امروزه یکی از شیوه های نوین برای واکاوی چالش های فعلی و پیش رو، بهره گیری از رویکرد آینده نگاری و نگاه به حال از آینده است. شهر خوی به دلیل رشد سریع جمعیت و مهاجرت طی دهه های گذشته، نتوانسته شرایط مناسب برای سکونت بخشی از جمعیت را فراهم آورد. به همین دلیل جمعیتی که به شهر خوی روی آورده مجبور به سکونت در حاشیه شهر شده و پدیده ای به نام سکونتگاه های غیررسمی را به وجود آورده است. این تحقیق با هدف شناسایی عوامل تاثیرگذار بر روند گسترش سکونتگاه های غیررسمی در شهر خوی به نگارش رسیده است. برای این منظور روش دلفی جهت شناسایی عوامل تاثیرگذار به کار گرفته شد که نتیجه آن شناسایی 72 عامل در 6 حوزه مختلف بود، سپس روش تحلیل اثرات متقابل جهت استخراج عوامل کلیدی تاثیرگذار به کار گرفته شد که در نتیجه آن از مجموع 72 عامل، تعداد 26 عامل به عنوان عوامل کلیدی شناسایی شدند.
تعیین منطقه مناسب و مکان های بالقوه برای توسعه گردشگری میراث دفاعی در شهرستان گلوگاه، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
103 - 125
حوزههای تخصصی:
در ده سال اخیر، عبارت گردشگری میراث دفاعی بجای گردشگری جنگ مورد توجه محافل علمی جهان قرار گرفته است. با وجود قلاع، دژها و میادین نبرد بسیار زیاد تاریخی درایران، این رویکرد نو در میان محققان می تواند ضمن کمک به شناسایی و معرفی نقاط و پهنه های بسیار زیاد مغفول مانده از کشورمان، آنها را مورد حفاظت و بهره برداری از راه توسعه گردشگری پایدار قرار دهد. بنابراین با توجه به اهمیت میادین نبرد و استحکامات نظامی پیرامون، شناسایی محدوده های مستعد توسعه گردشگری میراث دفاعی در آنها ضروری و لازم است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی پتانسیل توسعه گردشگری میراث دفاعی منطقه گلوگاه در شرق استان مازندران با استفاده ازروش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. برای انجام این پژوهش از داده های متعدد شامل داده های باستان شناسی، جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی، زیرساخت های شهری و موقعیت روستاها و پراکندگی نقاط تاریخی نظامی استفاده شد. پژوهش حاضر بر مبنای مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مصاحبه و بااستفاده از تحلیل داده های مکانی در سامانه ArcGIS انجام و نقشه پهنه بندی برای توسعه گردشگری میراث دفاعی شهرستان گلوگاه ارائه شد. همچنین، سایت های مستعد برای گسترش گردشگری میراث دفاعی این شهرستان که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته بودند، مشخص شدند. با داده های فوق الذکر و با استفاده از برخی داده های ثانویه به تعیین معیارهای ارزیابی مکان های میراث دفاعی محدوده مورد مطالعه نیز اقدام شد. در نهایت طبق معیارهای ارزیابی تعیین شده و مشاهدات دقیق میدانی، به ترتیب دیواره دفاعی کُلباد در اولویت نخست و پس از آن میدانگاه نبرد گلوگاه در اولویت دوم، قلعه باستانی قلعه پایان در اولویت سوم سرمایه گذاری برای بازسازی فیزیکی و توسعه زیرساخت های گردشگری تشخیص داده شدند و سایت های مناسب تا خیلی نامناسب ارزش گذاری و بر روی نقشه نشان داده شدند. نتایج تحقیق نشان داد که منطقه گلوگاه برای توسعه گردشگری میراث دفاعی، از اهمیت بالایی برخوردار است. سرانجام راهکاری با پیشنهاد احداث مرکز تفسیر میراث دفاعی ارائه شد.
آینده پژوهی چالش های حکمروایی شهری در برابر تغییرات اقلیمی با تأکید بر بحران سیل (مطالعه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
61 - 80
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی، از یکسو و آسیب پذیری بالای شهر اهواز در مقابله و مدیریت بحران سیل در سال های گذشته، ضرورت یک استراتژی آینده نگر در حکمروایی این شهر را اجتناب ناپذیر نموده است. پژوهش حاظر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شناخی توصیفی تحلیلی است. در بخش نخست با مرور مبانی و استخراج مهمترین عوامل کلیدی حکمروایی سیل با استفاده از تکنیک دلفی و نظرخواهی از 30 کارشناس، شاخص های اجماع و قطعیت، اولویت و اهمیت به ارزیابی عوامل پرداخته شد. در مجموع ۴3 پیشران کلیدی جهت ورود به نرم افزار Micmac تعیین شد. پس از تهیه ماتریس اولیه اثرات متقاطع در نرم افزار Micmac مشخص شده است که از بین ۱۸۰۶ ارزش محاسبه شده ۷۰۱ مورد از فاکتورهای علی دارای اثر بالایی بر استقرار الگوی حکمروایی در برابر مدیریت تغییرات اقلیمی با تأکید بر سیلاب شده است. همچنین 848 مورد دارای تاثیرگذاری متوسط و 257 مورد دارای تاثیرگذاری کم و 43 مورد بی تاتیر ارزیابی شده اند. ارزیابی وضعیت اثرگذاری و اثرپذیری عوامل کلیدی نشان می دهد که از بین ۸ عامل اصلی، مشارکت، پاسخگویی، عدالت و قانونمندی اثرگذارترین ابعاد بر روند تحولات کلانشهر اهواز بوده اند. همچنین از 10 پیشران کلیدی و مهم متغیرهای نقش موثر اعمال تصمیمات شهروندان در تهیه طرح های توسعه شهری و پاسخگویی مدیران و مسئولان شهری به شهروندان در مواقع بروز بحران به عنوان متغیرهای دو وجهی و تاثیرگذار دارای بیشترین اهمیت بوده اند. وضعیت های مختلف عوامل سیاسی و نهادی، اقتصادی، زیست محیطی و اکولوژیک و سایر مؤلفه های اثرگذار بر روند تحولات حکمروایی احتمال وقوع 8 سناریو را در ارتباط با عوامل کلیدی و احتمالی پیش رو (مطلوب، میانه و فاجعه)، را بیش از سایر سناریوها دانسته و احتمال وقوع سایر سناریوها را در حد بسیار ناچیز و ضعیف ارزیابی کرده است. از 44 پیشران کلیدی، 24 پیشران در محدوده ریسک و شرط و تأثیرپذیر یا وابسته قرار دارند. براساس تحلیل داده ها، 8 سناریو قوی یا محتمل، 14 سناریو با سازگاری بالا یا باورکردنی و 4319 سناریو ضعیف ارزیابی شدند.
آشکارسازی ارتباط تغییرات زمانی - مکانی پوشش گیاهی استان سیستان و بلوچستان با عناصر اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
128 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییرات پارامترهای اقلیمی ازجمله بارش و دما هر یک به تنهایی و یا با هم باعث ایجاد نوسان در پوشش گیاهی می شود. هدف از این پژوهش تعیین ارتباط پارامترهای اقلیمی با نوسانات سالانه و فصلی پوشش گیاهی در محدوده استان سیستان و بلوچستان با استفاده از آنالیز مکانی و زمانی سیستم اطلاعات جغرافیایی است.
روش و داده: در این پژوهش از داده های ایستگاه های هواشناسی زمینی و تصاویر سنجش از دور شاخص نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) با دوره زمانی ۱۶ روزه و قدرت تفکیک مکانی ۲۵۰ متر و تصاویر دمای سطح زمین (LST) باقدرت تفکیک یک کیلومتر و دوره زمانی ۸ روزه سنجنده MODIS ماهواره ترا از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۲ استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین مساحت پوشش گیاهی در منطقه ۳/۵۶ درصد بوده است و مساحت پوشش گیاهی استان در سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ به کمترین میزان خود یعنی ۱/۳۴ و ۱/۴۱ درصد و در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰ به ترتیب با ۴.۶۲ و ۹/۸۲ درصد به بیشترین میزان خود رسیده است. نتایج بیانگر آن است که در طی دوره آماری موردمطالعه متوسط شاخص پوشش گیاهی منطقه روند افزایشی را نشان می دهد. نتایج همبستگی نشان داد که همبستگی شاخص نرمال شده پوشش گیاهی و دمای سطح زمین در تابستان با (۰/۴۹= r؛ ۰/۰۵> p) و شاخص نرمال شده پوشش گیاهی با میزان بارش در زمستان (۰/۹۷- = r؛ ۰/۰۵> p) است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که شاخص پوشش گیاهی، همبستگی معناداری با دما و بارش در استان سیستان و بلوچستان دارد و بر مبنا آن همبستگی پوشش گیاهی و بارش با تأخیر دو تا سه ماهه در فصل تابستان به نهایت خود می رسد.
نوآوری، کاربرد نتایج: نوآوری این تحقیق، بررسی رابطه پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه با نوسانات عناصر اقلیمی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و شاخص های به کار گرفته شده در آن است.
ارایه روشی برای تهیه نقشه روشنایی معابر شهری با استفاده از موبایل مپینگ (نمونه موردی: معابر شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روشنایی معابر به عنوان یکی از عوامل کلیدی در تأمین ایمنی و کیفیت زندگی شهروندان اهمیت بالایی دارد. این پژوهش به بررسی روشی نوین برای تهیه نقشه روشنایی معابر شهری با استفاده از تکنیک های موبایل مپینگ می پردازد. با توجه به چالش های موجود در ارزیابی و مدیریت روشنایی معابر، تحقیق حاضر به تحلیل وضعیت روشنایی معابر شهر اهواز پرداخته است. در این پژوهش، از فناوری های لیزراسکن و موبایل مپینگ به همراه نرم افزارهای ArcGIS و Photoscan برای جمع آوری و تحلیل داده های دقیق از وضعیت روشنایی معابر استفاده شده است.روش بررسی: روش تحقیق تحلیلی- توصیفی بوده و داده ها شامل اطلاعات مربوط به شدت نور، توزیع روشنایی و شناسایی نقاط تاریک می باشد. با تحلیل این داده ها، نقشه های دقیقی از وضعیت روشنایی معابر تولید شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که حدود 30% از معابر مورد بررسی نیاز به بهبود روشنایی دارند. دقت نقشه های تولید شده حدود 80% برآورد شده است و این نشان دهنده قابلیت بالای این روش در ارائه اطلاعات دقیق و کاربردی برای مدیران شهری است. نتایج می تواند به مدیران شهری در اتخاذ تصمیمات بهتر در زمینه بهبود روشنایی معابر کمک نماید. بهبود وضعیت روشنایی معابر می تواند به افزایش ایمنی، کاهش جرم و جنایت و بهبود کیفیت زندگی شهروندان منجر شود. این مطالعه می تواند به عنوان یک الگو برای سایر شهرها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی کمی و کیفی توان های ژئواکونومیکی حوزه خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
175 - 192
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه توجه به توانمندی های دریایی یکی از مهمترین رویکردهای دولت ها در راستای تحقق توسعه پایدار به شمار می رود. دریای خزر به عنوان یک منطقه منحصر به فرد ژئوپلیتیک، با دارا بودن مواهب محیطی، موقعیت ویژه و ظرفیت های مساعد، تاثیر بسزایی بر توسعه مناطق و کشورهای پیرامونی خود به ویژه توسعه ژئواکونومیک دارد. هدف: این مقاله با هدف واکاوی کمی و کیفی توان های ژئواکونومیکی حوزه خزر به رشته تحریر درآمده است. روش شناسی: نگارندگان با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی درصدد پاسخگویی به سوال این پژوهش که عبارت است از "کمی و کیفی توان های ژئواکونومیکی حوزه خزر چگونه است؟" برآمده است. چنانکه ادبیات، مبانی نظری و یافته های توصیفی پژوهش از طریق مراجعه به کتب معتبر، مقالات علمی، آمارنامه ها و پژوهش های مرتبط و یافته های پیمایشی از طریق تدوین و تنظیم پرسشنامه و توزیع آن میان حجم نمونه شامل 271 نفر از اعضای انجمن ژئوپلیتیک ایران در فضای مجازی (930 نفر) که به صورت تصادفی ساده مورد پرسش قرار گرفتند، گردآوری شده است. یافته های میدانی با تکیه بر نرم افزار spss و آزمون های آماری در جهت ارزیابی فرضیه پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: حوزه دریای خزر به عنوان قلمرو جغرافیایی پژوهش مدنظر نگارندگان قرار گرفته است. یافته ها و بحث: بررسی های کتابخانه ای نشان می دهد : ظرفیت های اقتصاد دریا محور خزر و کنش های مرتبط با آن در قالب منابع بیولوژیک، اقتصاد انرژی، گردشگری ساحلی، صنعت کشتیرانی، موقعیت ممتاز بنادر، مناسبات مشترک ژئوکالچر، رویکردهای قدرت های منطقه ای فرامنطقه ای با محوریت ایرن بر توان های ژئواکونومیکی حوزه موثر است. همچنین یافته های پژوهش که از طریق بررسی های پیمایشی و از طریق تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار spss به دست آمده است حاکی از آن است بر اساس مقدار میانگین هر یک از گویه های پرسشنامه، مولفه های واقع شدن در مسیر کریدورهای شمال- جنوب، همسایگی خزر با روسیه، اشتراک فرهنگی پیرامون خزر، موقعیت اوراسیایی خزر و همجواری خزر با قفقاز و آسیای مرکزی، بیش از سایر مولفه ها بر کمیت و کیفیت توان ژئواکونومیکی حوزه خزر تاثیرگذار هستند. نتیجه گیری: ظرفیت های اقتصاد دریا محور حوزه دریای خزر زمینه های توسعه مناسبات ژئواکونومیکی جمهوری اسلامی ایران را فراهم می آورد.
تحلیل متغیرهای مؤثر بر توسعه شهر جدید عالیشهر بر مبنای مدل سازی ساختاری- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
107 - 134
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرهای جدید، به معنای گسترش و پیشرفت شهرها در جوانب مختلف از جمله؛ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و زیرساختی است. این شهرها معمولاً به منظور جذب سرریز و کاهش فشار جمعیت مادرشهرهای منطقه ای، ایجاد فرصت های شغلی جدید، توسعه زیرساخت ها، بهبود کیفیت زندگی و جذب سرمایه گذاری، احداث می شوند و توسعه می یابند. پژوهش حاضر، با هدف تحلیل متغیرهای مؤثر بر توسعه شهر جدید عالیشهر انجام شده است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام آن توصیفی-تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه می باشد. متغیرهای مورد نظر گردآوری شده، خبرگان و متخصصان رشته های مهندسی شهرسازی، برنامه ریزی شهری و برنامه ریزی منطقه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده، سپس با استفاده از مدل ساختاری- تفسیری روابط پیچیده بین متغیرهای مؤثر در توسعه شهر جدید عالیشهر بررسی شده است. در پایان با بهره گیری از تکنیک«MICMAC» نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص گردیده است. نتایج نشان می دهد که متغیرهای اثرگذار، «سیاست های دولت محلی» و «مهاجرت جمعیت روستایی» هر دو با قدرت نفوذ 23 در پایین ترین سطح یعنی سطح پنجم قرار گرفته اند. بدیهی است، امروزه دولت ها بیشتر از بنگاه های خصوصی سیاست ها و برنامه های مختلف خود را برای توسعه شهرهای جدید تعیین و اعمال می کنند. هر چند که لازم است این برنامه ها در راستای اولویت ها، اهداف، استانداردها و جذب جمعیت جدید قرار گیرد. همچنین «افزایش جمعیت شهری» و «تراکم جمعیت» متغیرهای تأثیرپذیر در بالاترین سطح یعنی؛ سطح اول با قدرت نفوذ 2 و 4 می باشند.