نومنطقه گرایی و سرمایه داری رفاقتی در جغرافیای سیاسی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۲
282 - 296
حوزههای تخصصی:
جغرافیای سیاسی خاورمیانه به لحاظ ساختار اقتصادسیاسی، به گونه ای است که زداینده مفهوم منطقه از ادبیات این پهنه جغرافیایی است. در ادبیات نو منطقه گرائی ماهیت عملکرد اقتصادسیاسی و پیامدهای حاکم بر آن، اهمیت بسیار زیادی در پذیرش یا عدم پذیرش مجموعه کشورها بعنوان هم منطقه دارد. اغلب کشورهای غرب آسیا بن مایه ها و عملکرد اقتصاد سیاسی شان به صورت غیر رقابتی بوده و ماهیتی رفاقتی و گلخانه ای دارد که در اصطلاح به آن سرمایه داری دیاسپورا یا دستچین می گویند. چنین مدلی از اقتصاد سیاسی تبعات منع از برسمیت شناختن منطقه بودگی برای این خطه جغرافیایی را بهمراه دارد. در این راستا مقاله درصدد پاسخ به این سوال اصلی است که نظر به تحولات نوپدید در ادبیات نومنطقه گرائی، ماهیت اقتصاد سیاسی خاورمیانه چه تاثیری در به چالش کشیدن هم منطقه بودن کشورهای خاورمیانه دارد؟ فرضیه مقاله با استفاده از روش های تحلیل و تبیین براین باور است که ذیل ادبیات جدید نومنطقه گرائی، اقتصاد سیاسی خاورمیانه در قالب سرمایه داری رفاقتی از اواخر دهه ۱۹۷۰ تاکنون، تحت عنوان آزادسازی در عمل با شاخص هایی چون تصرف مقرراتی، خصوصی سازی به نفع موسسات مالی بین المللی، بخشش های مالیاتی و برخورداری از وام های سهل الوصول برای بنگاه های متصل سیاسی، مجوزهای واردات و صادرات، قراردادهای تدارکاتی و بهره مندی از انحصارات به نفع اقلیت حاکم را دارد که در نهایت منجربه تمرکزیابی گسترده در لفافه تمرکززدایی وحکمرانی خوب، بازتولید فساد و زائل شدن مفهوم همتائی جغرافیائی در خاورمیانه می شود.