روحانیان، که همواره در موضع انتقاد مؤثر عمل مىکردهاند، امروزه مىباید در جامعهاى که بخش اعظم آن را نسل جوان تشکیل مىدهد، در مقابل عملکرد بیست سالهى حکومت پاسخگو باشند. اگر روحانیت بخواهد بر اساس دیدگاههاى دینى محض به مسائلِ مختلف سیاسى و اجتماعى پاسخ گوید باید با بسیارى از مظاهر فعلى در زندگى مردم و دستگاه حکومت به مخالفت برخیزد. فقه سنتى اکنون دیگر جوابگوى بشریت نیست و اصلاحات باید از تفکر دینى آغاز شود.
آقاى ملکیان به دو نوع عقلانیت نظرى و عملى اشاره مىکنند و مىگویند عقلانیت نظرى در زمینه اتخاذ راى و نظر دخالت دارد و عقلانیت عملى به مقام عمل و تصمیمگیرى ارتباط پیدا مىکند . ایشان عقلانیت نظرى را شش قسم، و عقلانیت عملى را سه قسم مىداند .
اسلام براى تشکیل دولت نیامده است و دولت اسلامى از لوازم تمدنىِ اسلام، در بستر تاریخ، است. اسلامگرایان حق دارند براى تحقق دولت مورد نظر خود مبارزه کنند و، به این معنا، دولتى که پس از موفقیت آنها ایجاد مىشود، دولتى اسلامى است. آنچه مىتواند بین اسلامگرایان و سایر احزاب و گروههاى سیاسى، در مبارزه علیه استبداد و بوروکراسى حاکم بر دنیاى عرب، ائتلاف ایجاد کند، پذیرش دموکراسى و پرداختن هزینههاى آن است.
این گفتوگو به بحرانهایى که دولتهاى مدرن، به ویژه دولتهاى ایدئولوژیک، با آنها مواجه مىشوند مىپردازد . به نظر آقاى بشیریه بحران مشارکت، بحران مشروعیت، بحران هویت، بحران کارآیى، بحران هنجاریابى و بحران توزیع عادلانه، دامنگیر جوامع در حال گذار است . دولتهاى لیبرال، در نظر ایشان، به راحتى از این بحرانها عبور مىکنند، و دولتهاى ایدئولوژیک در برخورد با این بحرانها با دشوارىهایى روبهرو هستند و بحرانهاى تازهاى مىآفرینند .
در اسلام، مراد از آزادی، آزادی درونی است؛ اما بدون تحقق آزادی بیرونی، رسیدن به آزادی درونی ناممکن است. اسلام صرفا پذیرای آزادی تفکر است و آزادی عقیده را نفی میکند. پذیرش آزادی اندیشه و آزادی بیان بر این نکته مبتنی است که باید میان دین و اندیشه دینی با آنچه «حقایق نهایی عالم هستی» نامیده میشود، فرق بگذاریم و معتقد باشیم که تصور خاصی از خداوند لازم نیست. اظهارنظر در باب سیاست و حکومت نیز، از آنجا که اسلام هیچشکل خاصی از حکومت و نظام سیاسی را مطرح نکرده است، کاملاً آزاد است.