فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این نوشتار، انگیزههاى نقدش بر اندیشههاى دکتر فردید را برمىشمارد از نظر وى روشنفکرانى مانند فردید، آل احمد و شریعتى در فضاى عقب افتاده جهان سوم در حس تفاوت در برابر غرب به راههایى مانند ایدئولوژىهاى تند روى چپ و ایده بازگشت به خویشتن رو آوردند. آشورى با نقد این جریان روشنفکرى، پروژه خروج از جهان سوم و آزاد شدن از گرههاى ذهنیت و روان را به عنوان راه حل ارایه مىدهد.
گسست چیست؟
چالش های دموکراسی مدرن
حوزههای تخصصی:
ضرورت فقه و مکانیزم های تحول آن
حوزههای تخصصی:
گروهى شریعت را انکار کرده و دین را به جنبههاى معنوى مىکنند، در واقع نتوانستهاند بین ثبات شریعت و تحولات زمان جمع کنند. از این رو باید معیارهایى را ارائه داد که احکام ثابت را از متغیر متمایز کند. در مجموع مىتوان گفت که تنها احکام عبادى، ثبات دارد و سایر احکام شریعت دستخوش تحول مىگردد و تنها اصولى مانند عدالت و مصلحت ثابت است که باید در هر زمان بر مصادیق تطبیق شود.
مبانی جنبش های اسلام گرایانه: نظریات و دیدگاه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فهم زمینه های خیزش جنبش های اسلامی منوط به تبیین نظریاتی است که درباره خاستگاه و ریشه شکل گیری این جنبش ها در سده اخیر مطرح شده است. پرسش اصلی در این نوشتار آنست که ریشه اسلام گرایی را از منظر نظریه پردازان غربی و اسلامی چگونه می توان تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش دو دسته تئوری ذات- محور و واکنش- محور ارائه شده است. تئوری هایی که از منظر ذات محورانه به پدیده اسلام گرایی می پردازند، اسلام گرایی موجود در جهان اسلام را ناشی از ارزش ها و اصول و ذات خود اسلام می دانند. البته افرادی همچون مودودی و سید قطب با دیدی مثبت به آن نگاه می کنند؛ درحالی که متفکران غربی بادیدی کاملا منفی بر ذاتی بودن اسلام گرایی تاکید دارند و اسلام گرایی را مترادف خشونت تصویر می کنند. شاخه دوم تئوری های مربوط به اسلام گرایی گروه کثیری از متفکران غربی و اسلامی را شامل می شود که اسلام گرایی موجود را واکنشی به مسائل محیطی و خارجی جهان اسلام می دانند، و درواقع اسلام گرایی را پدیده عارضی و زودگذر ناشی از تحولات مدرنیته قلمداد می کنند.
فازی سازی دموکراسی
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، فازی سازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دو ارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه می دهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفت شناسی عقلانیتِ انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفت شناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همه چیز به طور نسبی درجه بندی می شود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقتِ سیاه و سفید، به حقیقتِ خاکستری انتقال می یابد؛ هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت می شوند. بدین ترتیب، در معرفت شناسی فازی، تابع عضویتِ مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازیِ مبتنی بر درجه بندی میزان عضویت در بازه [0،1]، تعمیم می یاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازی سازی دموکراسی پرداخته ایم. شواهد، نشان می دهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزش هایی را در بازه [0،1] دریافت می کند. ارزشِ یک، بیانگر کشورهای کاملاً دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجه بندی نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (1998 تا 2003) عضو کشورهای دموکراتیک می باشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت می پذیرد.
هایدگر و اندیشه هایش در رابطه با روشنفکران دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی جدال بین طرفداران هایدگر آلمانی با طرفداران پوپر انگلیسی، انگیزه بخش روشنفکران دینی در ایران بالاخص دهه 70 در زمینه های نظری بود. هایدگر فیلسوف شهیر آلمانی که احمد فردید، امام خمینی را همسخن وی در نقد غرب معرفی می کرد، بحث خود را از هستن شروع و به اندیشه ختم می نماید. ایشان اندیشمندی پست مدرن است که در تقابل با اندیشه دکارت، به نقد تجدد و فلسفه غرب می پردازد. علاقمندی هایدگر به مابعدالطبیعه و دازاین باعث شد تا برخی از روشنفکران دینی در ایران به تحمید و تبیین نظرات فلسفی ایشان بپردازند. مقاله حاضر در پی تبیین افکار و آراء اندیشه هایدگر آلمانی و نحوه تأثیر این افکار بر اندیشمندان ایرانی است. عمده این تأثیر در نقد غرب می باشد.
مارکسیسم تحلیلی
حوزههای تخصصی:
مارکسیسمِ تحلیلی نخستین بار در سال 1978 ودر اثری تحت عنوان نظریه تاریخ مارکس نوشته ی جی. ای. کوهن مطرح شد. کوهنکانادایی با تباری یهودی و کمونیست، در آن اثر کوشیده بود تا با کمک تکنیک های فلسفه ی تحلیلی به تبیین ادعاهای ماتریالیسم تاریخی بپردازد.به احتمال زیاد دو گروه چنین کوششی را انحراف می دانستند. اگرچه مارکسیست ها و تندروهای دنیای انگلیسی زبان به دو اردوگاه هگلی و آلتوسری تقسیم شده بودند، در این دیدگاه هم نظر بودند که فلسفه ی تحلیلی از نوع آکسفوردی و کمبریجیِ آن، هم به لحاظ سیاسی محافظه کار است و هم چشم اندازهای آن در حد کسل کننده ای کوته فکرانه است. از سوی دیگر، فیلسوفانِ تحلیلی هم یامارکس رافاقد اهمیت فلسفی می دانستند، و یا دیدگاه های اصلی ماتریالیسم تاریخی در نظر آنان چیزی جزآمیزه تاریک اندیشی هگلی و خطاهای ساده ی فلسفی نبود. بااین همه، کوهن بر این باور بود که می توان از تکنیک های فلسفه با زبانی عادی برای تببین و ایضاح مهم ترین مدعاهای ماتریالیسم تاریخی و مقدمه ای ضروری برای ارزیابی صدق و کذب خود این مدعاها استفاده کرد.
غرب ستیزی
حوزههای تخصصی:
حقوق بین الملل کیفری از دیدگاه اسلام
حوزههای تخصصی:
"این مقاله به بررسی ابعادی چند از دکترین حقوقی اسلام در زمینه حقوق بینالملل کیفری میپردازد. در همین زمینه، مطالعه جایگاه و نقش حقوق اسلامی در حقوق بینالملل کیفری معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده است جنبههای سنتی و جدید حقوق بینالمللی اسلام و چالشهایی که در عصر حاضر با آن روبهرو است، مورد بررسی قرار گیرد. پرسشهایی که مورد توجه بودهاند، عبارتند از: آیا از حیث تاریخی میتوان قایل به حقوق بینالملل اسلامی بود؟ ماهیت حقوق بینالملل اسلامی چیست؟ حقوق اسلامی قایل به چه حمایتهایی برای غیر نظامیان، اسرای جنگی و... در زمان جنگ است. آیا حقوق اسلامی قایل به محدودیتهایی در هدایت مخاصمات است یا خیر؟ آیا حقوق اسلامی با حقوق کیفری معاصر مطابقت دارد یا خیر؟ و بالاخره اینکه موضع مقررات کیفری اسلام در ارتباط با برخی از مفاد اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری از جمله در زمینه «مجازاتها» چیست؟
به منظور پاسخگویی به این پرسشها، نوشتار پیشروی به سه بخش تقسیم شده است: نخست، سهم و نقش اسلام در شکلگیری حقوق بینالملل را مورد بررسی قرار میدهد؛ در بخش دوم، دیدگاه اسلام درباره برخی از جنایات بینالمللی از جمله جنایات جنگی و جنایت نسلکشی مورد مطالعه قرار میگیرد و بالاخره در بخش پایانی چالشهای جدیدی که حقوق اسلامی با آن روبهروست، به بحث گذاشته میشود.
"
نظریه انقلاب اسلامی در اندیشه سیاسی شهید صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید سیدمحمدباقر صدر از کسانی است که نظریه نسبتاً جامعی را در خصوص چیستی، امکان، ضرورت، شرایط و چگونگی تحقق «انقلاب» تحت رهبری مکتب اسلام مطرح کرده است. نظریه او در باب انقلاب نه از نوع نظریه های پسینی یا تحلیل گر بلکه از نوع نظریه های پیشینی و هنجاری یا راهنماییکننده و دلالت گر و در نتیجه تعیینکننده جهان نگری و ایدئولوژی انقلاب است. او در این راستا با تکیه بر ارکان و بنیان های نظریِ سنت های تاریخ و آزادی انسان به مسئله امکان انقلاب و ضرورت آن برای جوامع اسلامی در دوران معاصر میپردازد و سپس با تکیه بر عواملی چون مکتب و ایدئولوژی، شرایط زمانی و آمادگی، شناخت مکتب و مقتضیات، توان رهبری، اراده و امکانات و تواناییها، به بیان چگونگی تحقق انقلاب تحت رهبری مکتب اسلام میپردازد.
بررسی انگاره های اخلاقی اسلام در عرصه ی روابط بین الملل
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل کلیات
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل رابطه دین و مفاهیم علوم سیاسی و روابط بین الملل
با توجه به گرایش ذاتی بشر به اجتماع، انسانها در زندگی اجتماعی با همنوعان خود، اجتماعاتی را در سطوح مختلف تشکیل میدهند که خصیصه منفعتطلبی باعث میشود تا در تمام سطوح دچار نزاع شده و به منظور اجتناب از پیامدهای زیانبار آن و در عین حال تأمین منافع خود، به تنظیم و تدوین ملاکهایی بپردازند. یکی از مهمترین سطوح تعامل انسانها، روابط بینالملل است که شامل روابط بین حکومتها، گروههای خارجی، سازمانها و حتی افراد کشورهای مختلف در این سطح بوده و این روابط تا زمانی میتواند از آسیبپذیری مصون بماند که بر اساس ملاکهای منطقی و معقول تنظیم شده باشد.
از آنجایی که انسانها همواره در جستجوی سازندهترین مکتب در عرصههای مختلف از جمله روابط بینالملل هستند، لذا مکتبهای گوناگون همواره ادعای برتری نسبت به سایر مکاتب داشتند. در بین ادیان، مذاهب و مکاتب دنیا، اسلام به عنوان یک مکتب جامع تنظیم روابط انسانی در عرصه بینالملل، ملاکهای عادلانهای را با تکیه بر محور اخلاق و شرع در نظر گرفته است. عطف به دیدگاههای مذکور، نگارنده با گردآوری منابع به صورت کتابخانهای و بهرهمندی از روش توصیفی – تحلیلی، درصدد بررسی این سؤال است که اسلام چه رویکردی به اصول اخلاقی در روابط بینالملل دارد؟
نویسنده بر آن باور است که اسلام در ردیف نظریههای هنجاری یا ارزشی روابط بینالملل، به بایدها و نبایدهای پدیدههای بینالمللی پرداخته و روابط بینالمللی را آنگونه که باید باشد، با رویکرد اخلاقی توصیف و تجویز میکند.
چیستی عدالت
حوزههای تخصصی:
هدف فلسفه سیاسی در لیبرالیسم، تحقیق در بنیادها و اصولی است که معمولاً به لیبرالیسم سیاسی نسبت داده میشود؛ یعنی آزادی، تساهل، حقوق فردی، دموکراسی و حکومت قانون. لیبرالها در برابر دو نظریه موضع میگیرند: نخست اینکه فرهنگ، جامعه و دولت جدا از فرد، در نفس خود هدف و غایت باشند. دوم اینکه هدف سازمانهای سیاسی و اجتماعی باید به کمال رساندن و به سعادت رساندن انسانها باشد، که این هم از نظر لیبرالها مردود است. محور سیاست عملی در لیبرالیسم سیاسی عبارت است از دموکراسی، حکومت قانون، آزادی سیاسی، آزادی بیان، تساهل و مدارا در امور اخلاقی و دینی و طرز زندگی و مخالفت با هرگونه تبعیض بر مبنای نژاد، جنسیت، قومیت، زبان و سرانجام احترام به حقوق فرد.
تفکیک نهاد دین و نهاد دولت
حوزههای تخصصی:
در مراسمى که به مناسبت تجلیل از آقاى محسن کدیور در دانشگاه شهید بهشتى برپا گردید، یکى از سخنرانان آقاى هاشم آقاجرى بود که سخنان وى بازتاب گستردهاى در محافل فرهنگى و سیاسى پیدا کرد. البته این سخنرانى از دو جنبه سیاسى و اندیشهاى برخوردار بود و ما در اینجا تنها مباحث اندیشهاى آن را مىآوریم. وى معتقد است براى اینکه دین به جنگ علیه عقل و علم برنخیزد و روحانیون تبدیل به یک طبقه حکومتى علیه ملت نشوند و براى اینکه گوهر دین (ایمان) جاى خود را به ظاهرگرایى ندهد، باید نهاد دین از نهاد دولت تفکیک شود. وى نهاد دین را یکى از نهادهاى جامعه مدنى مىداند و تأکید مىکند که تشکیل قدرت و تداول دولت و جهتگیرى آن باید براساس ساز و کار دموکراسى صورت پذیرد.
بساط کهنه و طرح نو
حوزههای تخصصی:
عدالت در اندیشه سیاسی غرب
حوزههای تخصصی: