فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
ادبیّات اعتراض در شعر جمیل صدقی الزّهاوی و ابوالقاسم لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجستة تاریخ معاصرِ ایران وعراق، تقریباً در یک دورة زمانی زیسته اند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکم فرما بود، سبب شده که مضامین سروده های لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینة نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سروده های آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیّات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و بر اساس مشابهت های اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دورة مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینه هایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملّت و... بررسی می کند و نشان می دهد که زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سروده های لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
شهر و روستا در شعر نیما یوشیج و بدر شاکرالسّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، عصر مدرنیته و پیچیدگی های زندگی شهری، شاعران به ویژه آنان که از روستا مهاجرت کرده اند نگاهی متمایز به شهر و سکونت در آن داشته اند. نیما یوشیج و بدر شاکر السّیاب دو شاعر بزرگ نوگرای معاصر ایران و عراق نیز از آن جمله اند. شباهت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای دو شاعر مذکور در آن دوره و نیز شرایط مشابه زیستی، سبب ایجاد شباهت های بسیاری در سروده های این دو بوده است. این پژوهش برآن است تا بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی مشترکات موجود در شعر این دو شاعر را در رویارویی با شهر و زندگی مدرن بررسی کند. در شعر این دو شاعر روستاهای ""یوش"" و""جیکور"" در تقابل با شهر قرار دارند. هر دو شاعر با بیان برتری های روستا بر شهر، به نکوهش شهر پرداخته و با پناه بردن به طبیعت، مسائل و دغدغه های سیاسی و اجتماعی خود را با توصیف زادگاهشان بیان کرده اند. همچنین روستا مدینه فاضله آنها محسوب می شود که شاعر آزاده روستایی در نتیجه احساس غربت عاطفی، اجتماعی و سیاسی به آن پناه برده و تسلی خاطر می یابد.
ماثورات عربی در متون منثور فارسی (بررسی تطبیقی شیوه های اثرگذاری ماثورات عربی در متون منثور فارسی با تکیه بر ده اثر از سده 4 تا 6 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان قرآن و به تبع آن زبان عربی، زبان نخست دنیای اسلام است. پس از ورود دین مبین اسلام به ایران و پذیرش این دین نجات بخش از سوی مردم، تأثیر همه جانبه آن بر تمام شئون فرهنگی و اجتماعی ایرانیان آغاز شد. بخش دیگری از اثرپذیری زبان و فرهنگ ایرانیان در مواجه با میراث منظوم و منثور به زبان عربی است که یا اغلب به وسیله ایرانیان نگاشته شده است یا ایرانیان در آثار خود از میراث عرب های مسلمان سود جسته اند. تأثیر این زبان در زبان فارسی در لایه واژگانی با دامنه گسترده و بعضاً نحوی با دامنه محدود باقی نماند، بلکه در لایه های دیگر زندگی معنوی ایرانیان نیز نمودار گشت و علاوه بر پاسخ به نیازهای ایرانیان در حوزه های یادشده، به تقویت همه جانبه زبان فارسی نیز منجر شد. نویسندگان فارسی زبان با آگاهی از این موضوع، سال تا سال و با شیوه های گوناگون به دامنه تأثیرپذیری های خود افزودند و از این راه موجبات پیوند هرچه بیشتر زبان و ادب فارسی را با زبان قرآن و فرهنگ اسلام فراهم کردند. بدون تردید فهم بخش عظیمی از میراث به جا مانده از این تأثیر و تأثر، که در زبان و ادبیات غنی فارسی به یادگار مانده، موقوف به دانستن ریشه های اصلی آن است که در قرآن کریم، احادیث نبوی (ص) و گفتار ائمه معصوم (ع) پراکنده است. نگارندگان در این مقاله، بخشی از شیوه های اثرپذیری فارسی زبانان از مأثورات عربی را بر اساس یافته های مکتب فرانسویِ ادبیات تطبیقی در نوشته های منثور آشکار، بسامد مأثورات هفتگانه شاملِ آیات، احادیث، اشعار، امثال، جمله های دعایی، عبارت ها و اقوال را در ده متن منثور فارسی از سده چهارم تا ششم هجری ارزیابی کردند. روش کار بدین قرار بود که نخست پژوهشگران طرح، مأثورات عربی را با لحاظ دسته بندی هایِ هفتگانه، استخراج و در فرم های ویژه طراحی شده ثبت کردند. این مأثورات پس از اعراب گذاری و ترجمه به برنامه اندنوت (EndNote) منتقل و در مرحله پایانی، خروجی های مورد نظر در نرم افزار اس پی اس اس (Spss) تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج تحقیق، بیشترین بسامد در کتاب ها به ترتیب متعلق به جملات دعایی و نیز عبارت ها و اصطلاحات، آیات و احادیث بوده است. مأثورات هفتگانه در تمام کتاب های منتخب به جز الابنیه عن حقایق الادویه، که فقط سه آیه در آن وجود دارد، به وضوح مشاهده می شود.
تطبیق دیوان شیخ بهایی با اشعار تعلیمی امام رضا علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ بهایی یکی از شاعران عارف و ادیب و حکیم و عاشق اهل بیت علیهم السلام قرن دهم و یازدهم هجری قمری است که اشعارش از دیدگاه ادبیات تعلیمی بسیار ارزنده و در خور اهتمام است.دیوان اشعارش مشحون است از نکات اخلاقی و مفاهیم ارزشمند تربیتی که حال و هوای تعلیمی حاکم بر اشعارش احساسات پاک و عواطف باصفای خوانندگان را برانگیخته است.ارادت و عشق وی به همه ی اهل بیت علیهم السلام ،علی الخصوص وجود مقدّس امام رضا علیه السلام زبانزد خاص و عام است.شیخ بهایی در سرودن اشعارش از آیات و روایات و نیز اشعار شاعران پیشین بهره های فراوانی برده است .یکی از کسانی که این احتمال می رود شیخ بهایی برای ادای مقصود و ضرورت کلام خویش به سروده ها و سخنان ایشان نظر داشته باشد،وجود مقدّس امام رضا علیه السلام است چرا که قرابت مضامین اخلاقی و تربیتی اشعار شیخ بهایی در پاره ای از اوقات،نشان دهندة تأثیرِ مفاهیمِ والایِ اخلاقی و حکمیِ سروده های امام رضا علیه السلام است.این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی دیوان شیخ بهایی و اشعار امام رضا علیه السلام از دیدگاه ادبیات تعلیمی انجام گرفته است تا بتوان از وجوه تشابه و تقارن مفاهیم تعلیمی و حکمی اشعار شیخ بهایی با سروده های امام رضا علیه السلام بیش ازپیش آگاه شد.
بررسی تطبیقی بسامدهای حکمی شعر متنبی و ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متنبی(303-354ه ) و ناصر خسرو(394-481ه ) از جمله شاعرانی هستند که حکمت را در مضامین شعری خود جای داده و مفاهیم آن را به شکل والایی پرورانده اند. این دو شاعر بزرگ که مفاهیم متعالی حکمی را در قصاید خود بیان داشته اند جزء سردمداران این عرصه به حساب می آیند، با وجود شباهت ها، تفاوت هایی در میان آن ها در بیان مضامین حکمی دیده می شود که این پژوهش با بررسی بسامد این مضامین، سعی بر توضیح شباهت ها و تفاوت های موجود در آن دارد. هر دو شاعر در پی تجلی دادن مفاهیم حکمی و فلسفی در شعرشان بوده اند؛ امّا ناصر خسرو با تکیه بر اصول اخلاقی، اعتقادی و عملی از این مفاهیم، بهره برده است. به نظر می رسد که او به حکم رواج اشعار عربی در آن زمان در میان ایرانیان و بنابر شیوه های تعلیمی رایج در عصرخود، با اشعار متنبی آشنا بوده است و - به گونه ای- می توان گفت که به مضمون و حکمت های متنبی نظر داشته است.
بررسی تطبیقی رثای امام حسین (ع) در شعر شریف رضی و محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مراثی و اشعار عاشورایی شاعران عرب زبان و فارسی زبان، در میان پژوهشگران و ادیبان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این زمینه، عمده ترین ویژگی محتوایی مراثی عاشورایی، بیان مظلومیت امام حسینع، سختی ها و مصیبت های کربلا و گریه محوربودن آن است . شریف رضی، شاعر عرب زبان قرن چهارم هجری (359 406) و محتشم کاشانی، شاعر فارسی زبان قرن دهم هجری (905 996)، هر دو از شاعران شیعی و دارای اشتراکاتی قابل ِتوجه در زمینه مراثی حسینی و اشعار عاشورایی هستند. مقالة حاضر سعی بر آن دارد تا به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی مراثی این دو شاعر در مورد امام حسینع و تطبیق وجوه همانندی و ناهمانندی در مضامین مشترک رثای آنها بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، براساس بررسی تشابه و تفاوت درون مایه های مشترک مرثیه های عاشورایی دو شاعر است. در نهایت، نتایج به دست آمده در زمینة شباهت ها و تفاوت های مضامین شعری دو شاعر، به صورت جدول ارائه شده است.
بررسی تطبیقی ریشه ها، درون مایه ها و کارکردهای سیاه بازی ایرانی و امریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی ریشه ها، درون مایه ها و کارکردهای سیاه بازی ایرانی و سیاه بازی امریکایی از دیدگاه مکتب امریکایی و روش پیشنهادی اِستیون توتوسی و کلودیا گی یِن در مطالعات تطبیقی می پردازد. بر این مبنا، علاوه بر ریشه ها و درون مایه ها، عناصری نظیر چهره سیاه شده، لطیفه گویی، نقیضه پردازی، تمسخر لهجه و نژاد، رقص، موسیقی و آواز، تمسخر و انتقادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تحلیل و مقایسه شده اند. نگارندگان معتقدند به رغم ریشه آفریقایی شخصیت سیاه و تقلید تمسخرآمیز از او در هر دو گونه نمایش، جایگاه و کارکرد آن در ایران با نوع امریکایی آن کاملاً متفاوت است. همچنین، به رغم داشتن تشابهات فراوان و به کارگیری ابزار و تکنیک های مشابه، سیاه بازی ایرانی رویکردی فرهنگی انتقادی و سیاه بازی امریکایی رویکردی نژادپرستانه و ضداجتماعی داشته و از کارکردهای اجتماعیِ کاملاً متفاوتی برخوردارند که این خود نتیجه خاستگاه متفاوت فرهنگی اجتماعی آنهاست. از این رو، می توان گفت که معانی و کارکردهای متفاوت این دو شخصیت و گونه مشابه، وابسته به بستر فرهنگی شکل دهنده آنهاست و کارکردهای اجتماعی آنها نیز ریشه در همین فرهنگ دارد. این در حالی است که نوع ادبی هنری آنها بسترساز تشابهاتشان است.
تحلیلی بر رجزخوانی در شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی الماس خان کندوله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی آمیزه ای از اسطوره، حماسه، تاریخ و فرهنگ است. این اثر همواره در میان اقوام ایرانی و خصوصاً قوم کرد، جایگاهی ویژه داشته است، شناخت بن مایه های فرهنگی آثار حماسی کردها به دلیل ویژگی های نزدیک فرهنگی و زبانی با شاهنامه فردوسی حایز اهمیت است و بدون تردید می تواند چراغی باشد برای پی بردن به باورهایی که در آبشخورهای فرهنگی و جامعه شناختی ریشه دارد. رجز و مفاخره از مهم-ترین مضامین جدایی ناپذیر حماسه است و از آنجا که تأثیر زبان و فرهنگ در بازگردانی-های احتمالی نمود می یابد، تلاش شده است تا در داستان های مشترک شاهنامه منسوب به الماس خان کندوله ای و شاهنامه فردوسی یعنی «رستم و سهراب»، «سیاوش»، «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و شغاد»، نمونه های با محتوای رجز و مفاخره با هدف پی بردن به وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردد و آن گاه علاوه بر مشخّص کردن بسامد موضوع، میزان تأثیرپذیری الماس خان کندوله ای در بازگردانی داستان ها از شاهنامه فردوسی از نظر زبانی و فرهنگی واکاوی گردد.
بُنمایه های همگون پایداری در شعر «صالح محمود هُواری» و «طاهره صفارزاده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، بنمایه های همگون ادبیات پایداری را با محوریت دیوان «مرایا الیاسمین» از صالح محمود هُواری- شاعر معاصر و در قید حیات فلسطینی- و سه مجموعه شعری از طاهره صفارزاده- مهین بانوی ادبیات پایداری ایران- که هر دو از شاعران متعهد در برابر سرزمین و مردم خود هستند با هم مقایسه کند و بیش از پیش، زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات پایداری را در ایران و فلسطین معاصر بنمایاند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بنمایه های اشعار این دو شاعر، وطن دوستی، آزادیخواهی و عدالت طلبی، یاد قهرمانان و مبارزان وطن، اعتراض به اختناق، امید به آینده و دعوت به مبارزه و پایداری است. «صالح محمود هواری» از اوضاع داخلی و ظلم اسرائیل می نالد و شکوه سر می دهد و در این میان از زبانی نمادین بهره گرفته و صفارزاده نیز از حاکمان داخلی قبل از انقلاب و متجاوزان بعثی به ستوه آمده است.
بررسی تطبیقی نگاره های وصف طبیعت در شعر ابن رومی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
145 - 168
حوزههای تخصصی:
محیط عامل اصلی توصیف طبیعت است. توصیف طبیعت و مظاهر آن همچون باغ و بستان و گل ها و ... در عصر عباسی گسترده تر از عصر جاهلی و اموی می گردد. در عصر عباسی جلوه های تمدن و شهرنشینی به یکباره سر بر می آورد. بنابراین وصف بیش تر با استعاره و تشبیهات رخ می نماید؛ که این خود بیانگر وسعت خیال شاعر عصر عباسی است. شعر پارسی دوره منوچهری دامغانی را باید شعر طبیعت خواند، منوچهری از جمله شاعران طراز اول این دوره است. منوچهری به سبب شیفتگی به ادبیات عرب، به تقلید از شاعران عرب روی آورده، و با وجود نوآوری در شعر طبیعت، بسیاری از تشبیهات و صور خیال که توسط شاعران عصر عباسی از جمله ابن رومی و ابن معتز وارد شعر شد؛ در شعر منوچهری آمده است. شعر توصیفی ابن رومی در این دوره تابلوهایی درخشنده و سرور انگیز از باغ ها و چمنزارهاست. در بیش تر این تصاویر جان بخشیدن به موجودات بی جان و عاقل انگاری نقطه مشترک با اشعار منوچهری است.
بررسی تطبیقی مفهوم وطن در شعر شاعران مشروطه ایران و نهضت مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
31 - 49
حوزههای تخصصی:
تغییر در اوضاع سیاسی و اجتماعی همواره سبب تحول در نوع نگرش و تفکر ادبی می گردد، قرن نوزدهم برای دو کشور ایران و مصر از ادوار مهم تاریخی و سیاسی بود که در آن جامعه ای صنعتی و رخوت زده با شتاب وارد جریان تجدد و مدرنیته گشت؛ نتیجه این خیزش سیاسی و اجتماعی، شکل گیری مفاهیم و مضامین جدیدی در ادبیات بود که تا آن دوره بی سابقه می نمود. مفهوم وطن دوستی و عشق ورزی به میهن یکی از آن مضامین است که هم زمان در این دو کشور پدیدار شد و وجوه مختلفی به خود گرفت. مقاله حاضر سعی دارد تا با نگاهی تطبیقی به بررسی مفهوم وطن و وجوه آن در شعر دوره مشروطه ایران و نهضت مصر بپردازد و هم به این سؤالات پاسخ دهد: میهن پرستی و وطن دوستی از چه دوره ای در ایران و مصر آغاز شد و چه عواملی در رشد و شکل گیری آن نقش داشت؟ میهن پرستی چه وجوه مشترکی در نگاه شاعران دو کشور دارد؟ آیا این تشابهات به حدی است که بتوان گفت در یک بررسی تطبیقی، در صورت عدم رابطه و برخورد میان شاعران دو ملت، شرایط مشابه، آثار مشابهی نیز به وجود می آورد؟
دراسة تطبیقیة لعناصر الرومانس فی ""ویس ورامین""، ""کل ونوروز""، و""جمشید وخورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد الرومانس نوعاً ادبیاً یظهر أنه مرتبط بالأدب الأوروبی، وقد بین المفکرون الغربیون التعاریف والأنواع والسمات الخاصة به. سوف نتطرق فی هذه المقالة إلى دراسة ثلاثة نصوص من نوع الرومانس فی الأدب الفارسی: ویس ورامین، کل ونوروز، وجمشید وخورشید لکی نکتشف أوجه الشبه والاختلاف بین سمات هذا النوع الأدبی وبین ما طرحه الباحثون الغربیون. ویجدر بنا الانتباه هنا إلى أن أدب الرومانس الغربی یشمل أنواعاً مختلفة تبدأ بالأدب البدوی والرعوی وتنتهی بالأفلام البولیسیة وأدب ما بعد الحداثة؛ وبمقارنتها بمختلف أعمال الأدب الفارسی فسوف نلاحظ تطورات فی تغلب أنواع من الثیمات فی بعض الأعمال، مما یبین الاختلافات والمسیرة الکلیة لأدب الرومانس فی إیران. کما استنتجنا من هذا البحث؛ فإن السمات الملحمیة الاستثنائیة قلیلة فی ویس ورامین؛ فبینما نلاحظ أن ""کل ونوروز""، و""جمشید وخورشید"" تحتویان على حس المغامرة، فإن العشق فی روایة ویس ورامین أکثر بروزاً ویمکننا أن نلاحظ أوجه الشهامة وتقدیس الأبطال والتی تعتبر من سمات العهد الإقطاعی فی روایة ""کل ونوروز""، لکن البحث عن الکنوز وقتل التنّین لم یکن الهدف الرئیس فی أیة من هذه الأعمال.
بهار و ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ای که پیش رو دارید، نگارندگان با در نظرداشتِ پژوهش های پیشین دربارة اثرپذیریِ ملک الشّعرای بهار از قرآن، حدیث، امثال، حکم و متون نظم عربی و به روش توصیفی - تحلیلی، نویافته های خود را در این باره با سامانی دیگر نمایانده اند. در این راستا، نتایج جست وجو در سرچشمه های عربیِ برخی از سروده های بهار و انواع بهره برداری های وی از ادب عربی در سه بخش همسانی های شعر بهار با شعر عربی، تمثّل به امثال و حکم عربی و ترجمة منظوم شعر عربی عرضه گشته است. از مهم ترین یافته های جستار حاضر، می توان به این نکته اشاره کرد که اثرپذیری بهار از ادب عربی غالباً با ابتکار و نوآوری و بازسرایی همراه است و به هیچ روی، بوی تقلید از آن استشمام نمی شود و به همین سبب، بازشناسیِ نمونه های فراگیری او بسیار دشوار است.
مقایسة خرد در شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر اساس زبانشناسی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرد و خردگرایی از مفاهیم و بن مایه های کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماًشاهنامه به واسطة اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه ها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشه های اوستایی و زرتشتی اثر پذیرفته است و مسلماًفردوسی نیز متأثر از عقاید دینی خویش بوده است؛ هرچند تأثیر دیگر نحله های فکری و اجتماعی بر وی نیز نمی تواند دور از انتظار باشد. در این مقاله با شیوة زبانشناسی متنبه مقایسة ابیات شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر مبنای ارتباط اجزای کلام با یکدیگر در محور همنشینی پرداخته ایم. پس از بررسی مشخص شد که بخش عمده ای از جنبه های خرد در شاهنامه هماهنگ با و متأثر از متون ایرانی قبل از اسلام است و بخش های دیگری در شاهنامه دیده می شود که در منابع ایرانی وجود ندارد که مسلماً از نبوغ فردوسی یا متأثر از فرهنگ های دیگر است و همچنین جنبه هایی از خرد در متون ایرانی پیش از اسلام قابل مشاهده است که در شاهنامه ذکر نشده است. این موضوع تا حدی نشان از خردگرایی منحصر به فرد فردوسی است که مشخص می کند خردگرایی در شاهنامه تقلید صرف از یک منبع و مأخذ نیست.
بررسی تطبیقی «عنوان» در رمان های ادبیّات پایداری با تکیه بر رمان های اُم ّ سعد و دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«میهن» و «دفاع» از مضامین مهمّ ادبیّات پایداری هستند. این پژوهش برای پاسخ به این پرسش انجام شده است که چگونه در ادبیّات داستانی پایداری، اهمیّت مضمون دفاع از میهن می تواند در عنوان بازتاب داشته باشد؟ همچنین، چگونه «عنوان» به مثابة آستانه ای برای ورود به متن می تواند با بهره گیری از الگوی زن مادر به عنوان میهن، سبب شکل گیری اثری قابل توجّه در زمینه ادبیّات پایداری میهن محور گردد؟ برای این منظور با استفاده از پیرامتنیّت ارتباط عنوان داستان را با متن، در دو رمان ادبیّات پایداری «ام ّ سعد» اثر غسّان کنفانی و «دا» به کوشش سیّد اعظم حسینی بررسی می گردد. این دو داستان به عنوان دو اثر شاخص در ادبیّات پایداری انتخاب شده اند که می توان با آنها به پرسش پژوهش پاسخ داد. در هر دو داستان، «عنوان» درون متنی است؛ به این معنی که به متن داستان ارجاع دارد و نه بیرون از آن. در رمان «ام ّ سعد» نویسنده با به کارگیری مادر به عنوان نماد سرزمین فلسطین و انعکاس آن در عنوان داستان، داستانی میهن محور و قابل اعتنا در حوزه ادبیّات پایداری خلق کرده است، در حالی که در داستان «دا»، به رغم اینکه شخصیّت اصلی داستان بانویی مبارز و عنوان داستان به معنای مادر است، توجّه نکردن به ارتباط مادر و میهن، سبب شده این رمان نمونه خوبی برای ادبیّات پایداری میهن محور نباشد.
بازتاب شاهنامه فردوسی در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، اثر ابوالقاسم فردوسی، همواره سند و هویّت قوم ایرانی شمرده می شده است. در طول دوران هزار ساله پس از سرایش شاهنامه، بیش تر شاعران و نویسندگان ادب فارسی، ضمن پذیرش آن به عنوان مهم ترین منبع و مأخذ داستان های حماسی و اسطوره ای ایران، هرگاه نگاه و توجّهی به اسطوره ها و داستان های پیش از خود داشته اند، از بُن مایه های حماسی و زمینه های تلمیحی این اثر بهره هایی بسیار برده اند. از آن جاکه شاهنامهفردوسی، اثری حماسی و ملّیست، انتظار معمول آن است که این اثر و درون مایه های آن، بیش تر در گونه وابستة خود، یعنی حماسه، بر ادبیات پس از خویش تأثیر بگذارد، امّا نکته جالبِ توجّه این است که بازتاب و حضور این اثر در قالب غزل که قالبی عاشقانه و گونه ای متفاوت با حماسه است، بسیار گسترده و فراتر از انتظار است. در این پژوهش با بررسی غزل های حسین منزوی، به عنوان یکی از شاخص ترین غزل سرایان روزگار معاصر، به این نتیجه دست یافته ایم که شاهنامهفردوسی با آن که متنی حماسی و ملّیست، به دلیل پیوندها و گره خوردگی های عمیق با تمدّن و فرهنگ ایرانی و نیز توانایی سراینده اش در خلق شاه کاری ادبی، توانسته است بر تمامی حوزه های شعر فارسی، حتّا ساحت تغزّلی و عاشقانه اش، تأثیراتی عمیق و پای دار بر جای بگذارد.
نقش اجتماعی، موقعیت و مقام زن در شاهنامه ی فردوسی و هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در دو کتاب «شاهنامه فردوسی» و «هزار و یک شب»، نقش های اجتماعی گوناگون، گاهی مثبت و گاهی منفی، به عهده دارند؛ نقش و جایگاه زن در این دو اثر تا حدودی متفاوت است. بیشتر حکایت های هزار و یک شب، خلاف شاهنامه، با بیزاری از زنان آغاز می شود. در آغاز حکایت ها، چنین به نظر می رسد که زن مغلوب است، ولی این گونه نیست؛ او در پایان ماجرا با زیرکی زنانه ای که به خرج می دهد، برنده می شود. این مقاله با روش توصیفی_ تحلیلی، جایگاه و نقش اجتماعی زنان در این دو اثر بزرگ را بررسی و با هم مقایسه کرده است. در این مقاله، بیشتر داستان هایی مطالعه شده که نقش محوری آنان را زنان خوب بر عهده دارند. نتایج این پژوهش گویای آن است که در افسانه های هزار و یک شب، خلاف شاهنامه، نقش زنان بیشتر منفی و گاهی آمیخته با خباثت های شیطانی است.\n.
بازتاب تکرار در سروده های سعاد الصباح و نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شگرد ادبی تکرار، جهت القای موسیقی کلام و انسجام متن، کارکردی برجسته دارد. این عنصر بلاغی در شعر معاصر، نقشی فراتر از شعر کلاسیک ایفا می کند زیرا در شعر نو، وظیفه انتقال احساسات و عواطف درونی و ایجاد آهنگ دراماتیک، بر عملکردهای تکرار افزوده شده است. جستار حاضر، بر آن است تا انواع تکرار را در دو دفتر شعری «رسائل من الزمن الجمیل» از «سعاد صباح» و «گیاه و سنگ نه، آتش» از «نادر نادرپور» بررسی کند. از جمله دستاوردهای پژوهش، این است که تکرارِ سازه های نحوی در سطوح صامت، مصوت، هجا، واژه، ترکیب های اضافی، جمله های خبری و انشایی، در سروده های این دو شاعر بروز یافته است که کاربستِ هرکدام، به متمرکز شدن دلالت در ذهن خواننده، تداوم یک عمل یا حالت و برجسته سازی مضمون می انجامد.
قدس در شعر یوسف العظم و محمود شاهرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوسف العظم، شاعر معاصر اردنی (1931- 2007م) و محمود شاهرخی، شاعر معاصر ایرانی (1306- 1388ش)، به فلسطین و قدس اهتمام داشته و در این زمینه، سروده هایی را از خود به یادگار گذاشته اند. هر دو شاعر، به مدح و ثنای قدس اقدام کرده و آن را با القابی گوناگون و از جمله، قبله نخستین، محراب، معبد، مروارید، کوثر و بهشت خطاب کرده اند. آن دو، با سینه ای اندوهگین، اشغال قدس، آوارگی، کشتار و تنهایی مردم را در این فاجعه ترسیم کرده اند. در این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است، سعی می شود که با بررسی سروده های یوسف العظم و محمود شاهرخی، جایگاه قدس و چگونگی بازتاب مسائل مربوط به آن، در شعر این دو شاعر تبیین شود. مهم ترین یافته های پژوهش، بیانگر این است که هر دو شاعر، با یادآوری قداست و جایگاه معنوی قدس نزد ادیان الهی، ضمن دعوت مردم به مبارزه و مقاومت، آنان را به نصرت الهی و پیروزی نهایی امید می دهند. آن دو، با بهره گیری از الفاظ و معانی قرآن کریم، هم به زیبایی و غنای کلام خود می افزایند و هم اهداف و پیام های خود را به خوبی بیان می کنند.