فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۷۳۴ مورد.
چرایی و چگونگی ساختار نقیضه پردازی در کتاب عقایدالنسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقایدالنسا تألیف آقاجمال خوانساری یکی از ارزشمندترین رسائلی است که به حوزه ادبیات عامه تعلق دارد. این رساله از نظر محتوا ارزش فراوانی در شناخت زنان و به ویژه زنان عصر صفوی دارد. اگرچه در این اثر به رفتار و آداب زنان در ارتباط با دیگران، تعریض و انتقاد شده است؛ اما محتوای آن تنها بیانگر روابط و عادات زنان نیست، بلکه اهمیت بسیاری در شناخت اجتماع آن دوران و روابط حاکم بر افراد جامعه دارد. گذشته از اهمیت محتوایی، این اثر از نظر ساختار نیز ویژگی منحصر به فردی دارد. شیوه روایت در این کتاب به سبک نقیضه پردازی است. نقیضه پردازی یکی از روش های طنزپردازی است که چندان به آن توجه نشده است.
تحلیل این اثر با استناد به منابع موجود و نیز با هدف روشن شدن ارزش محتوایی و ساختاری این اثر است. از آنجا که ساختار نقیضی این اثر به یاری نقض و قلب محتوایِ رسائل عملیه نگاشته شده، نگاهی اجمالی به محتوای آن نیز بایسته است. بررسی انواع نقیضه، کارکرد این تکنیک و هدف کاربرد این روش، مسائلی هستند که در نوشتار حاضر بدان ها خواهیم پرداخت. این رساله از دو جنبه محتوا و ساختار از منابع ارزشمند ادبیات عامه شمرده می شود
سیر ""نظریة الهامی"" (بوطیقای الهام) و منابع الهام در فرهنگ ایران باستان و شعر فارسی دورة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن ترین نظریة ادبی بشر نظریة الهامی بوده است. این نظریه در اولین مظاهر خود، در باور انسان عصر اساطیر، الهام را به خدایان و فرشتگان نسبت می داد و در جدیدترین مظاهر خود، روان ناخودآگاه انسان را منبع الهام می دانست. تاریخ تطوّر بوطیقای الهام، در جهان غرب به چند دوره اصلی تقسیم می شود: مدلهای باستانی الهام؛ احیای نظریة یونانی- رومی اصل الهی شعر و جنون الهامی شاعر در عصر رنسانس؛ مدل های روشنگری و رمانتیک و نظریات مدرن و پست مدرن. در این جستار، پس از مرور تطور نظریات و مدلهای الهام در غرب، مدل باستانی ایزد الهام دهنده را در فرهنگ ایران باستان و منابع الهام در شعر فارسی دورة اسلامی، را بررسی کرده ایم. مطابق این تحقیق، منابع نظریة الهامی در شعر فارسی دورة اسلامی را می توان به چند بخش تقسیم کرد: ادامة باورهای باستان و تداوم خویشکاری الهام بخشی سروش؛ نفوذ سنتهای عرب جاهلی؛ بسط باورهای اسلامی و فرهنگ قرآن و حدیث و سنت نبوی، و بالاخره رشد باورهای عرفانی و اشراقی دربارة اصالت ناخودآگاهی و سکر و شهود و وساطت فرشتگان. این مدلها منبع الهام را در آغاز بیرونی تصور می کردند، ولی در دیدگاه عرفانی، این منبع درونی و قابل تطبیق با ناخودآگاه الهام گیرنده است که با مدلهای روان شناختی مدرن در غرب سنجیدنی است.
کاربرد نمادین نام ها و باورهای آیینی - اسطوره ای در شعر سیاوش کسرایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
جلوه های رنگ در ترانه های عامة تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی نوین، رنگ ها یکی از معیارهای سنجش شخصیت به شمار می آیند و می توانند منبع غنی و مفیدی برای خوانش های ذهنی و تحلیل ویژگی های روحیِ هر قوم و ملتی باشند. از بررسی روان شناسی رنگ های به کار رفته در آثار مختلف ادبیِ هر ملت، می توان به نکات ظریف و منحصر به فردی از ویژگی های رفتاری آن ها دست یافت و از این طریق، پلی بین دانش روان شناسی و ادبیات عامه ایجاد کرد. در این مقاله سعی داریم ضمن بررسی خصوصیات زیبایی شناختی و هنری ترانه های عاشقانة قوم تالش، به تحلیل رنگ های آن براساس هشت رنگ کارکردی آزمایش ماکس لوشر بپردازیم تا از زبان سرایندگان گمنام این ترانه ها به برخی از ویژگی های روحی-روانی مردم منطقه پی ببریم. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی، و شیوة گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای است. در این بررسی حدود 50 ترانة عاشقانة تالشی که در آن ها انواع رنگ به کار رفته- از پربسامدترین رنگ ها تا کمترین آن ها- تحلیل و بررسی شده اند. یافته های این پژوهش خصوصیات روحی-روانی مردم منطقه را در بروز اعتقاد و احساسات، فشارها ، حساسیت ها، ناکامی ها، شادی ها و ... نشان می دهد.
ویژگی های گونه زبانی خرده فرهنگ جبهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی مانند دیگر زبان ها، در همه حوزه های جغرافیایی، دوره های تاریخی و بافت های اجتماعی یکسان به کار نمی رود. خرده فرهنگ ها را می توان از عوامل مهم بروز تنوع اجتماعی دانست که در گستره رواج زبان فارسی شکل گرفته و به صورت پایدار و ناپایدار در به وجود آوردن «گونه های زبانی» مؤثر واقع شده اند. جبهه های دفاع مقدس در ایران، به منزله جامعه ای کوچک، خرده فرهنگ هایی با ابعاد رفتاری، نوشتاری و گفتاری خاص داشتند که بخشی از آن در مجموعه فرهنگ نامه جبهه انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی گردآوری شده است. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی است، سعی شده است با تأکید بر لزوم شناخت گونه های مختلف زبان فارسی در دوره معاصر و ضرورت توجه به مقولات فرهنگی عرصه جنگ تحمیلی/دفاع مقدس، به گوشه ای از فرهنگ گفتاری جبهه از جنبه زبان شناختی توجه شود.مهم ترین و فراگیرترین نمود فرهنگ گفتاری جبهه را می توان در سطح واژگانی کلام دانست. بخشی از اصطلاحات، تعابیر و اعلام این فرهنگ در جلد اول فرهنگ نامه جبهه گردآوری شده که در این نوشتار پس از بیان مختصری درباره گونه های زبان فارسی و گونه رایج در فرهنگ جبهه، به برخی شواهد آن اشاره شده است. طنز و مطایبه، بن مایه غالب وضع اصطلاحات در گونه زبانی جبهه است. این گونه پس از پایان جنگ و رنگ باختن تدریجی فرهنگ جبهه، تا حد زیادی کاربرد و رواج خود را از دست داده است
بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.
تأثیر فرهنگ عامه بر شعر رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات
رسمی، پر از ادعاهای شاعرانه در مضامین مختلف (مدح، عشق، عرفان، هجو، هزل، حماسه، توصیف،
فخر، شکواییه و...) است و هر چند شعر و ادبیات در وجه هنری خود از قیاس و استشهاد
و سایر شیوه های منطقی استدلال برای اثبات ادعاهای مبالغه آمیز ادبی، بی نیاز به
نظر می رسد، به واقع شاعران و سخنوران اغلب برای بیان مافی الضمیر خود و عینیت بخشیدن
به مفاهیم ذهنی، از بسیاری شیوه های شبیه به روش های استدلال منطقی (ادعا، پشتیبان،
زمینه)، چون تشبیه، تلمیح، تمثیل (مثل، متل، حکایت)، اسلوب معادله، مذهب کلامی، سوگند
و نظایر آن بهره جسته اند. در این میان، بهره مندی از «فرهنگ و ادبیات عامه»، نقش مهمی را در تقویت و تبیین
بیشتر مبانی فکری و ذهنی شاعر در بیان ادبی ایفا می کند و به عنوان «پشتیبان» و «زمینه »سازِ اثبات مدعا، در شیوه های تعلیلی
ادبی عمل می کند. این مقاله به بررسی نقش برجسته فرهنگ و ادبیات عامیانه در تحکیم
بنیادهای معنایی و استدلالی ادبیات رسمی می پردازد.
« داغ» از نشان تا درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر از نخستین روزی که پای بر پهنه هستی نهاد، برای بقا به شناسایی محیط اطراف و گاه مواجهه و مبارزه با تهدیدهای فراروی خویش پرداخت و ابزارهای مختلف را به منظورهای گوناگون به کار گرفت تا به هر طریق ممکن از جان و متعلقات خود محافظت کند. از جمله این ابزارها داغ بود که بشر از زمان های بسیار دور به دو منظور نشانه گذاری و درمان از آن استفاده می کرد؛ هرچند به یقین نمی توان اظهار داشت که کدام کاربرد، مقدم بود.
نویسنده در این مقاله، ابتدا به جنبه نشان و سپس وجهِ درمانی داغ می پردازد. نشان داغ بر اندام ها و اعضای بدن بردگان، دشمنان و حیوانات به منظور ایجاد تمایز و ثبت مالکیت و درباره مجرمان به علامت گنهکاری زده می شد و در کاربرد درمانی، به گمان برخی به عنوان آخرین درمان برای علاج بیماری های مختلف انسان و دام به کار می رفت. مهم ترین عرصه کاربرد درمانی داغ، نهادن بر زخم برای جلوگیری از خونریزی و عفونت بود. در مقاله حاضر، هر دو جنبه کاربرد داغ در ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ عامه طبقه بندی و بررسی شده است.
تقابل های دوگانه در داستان های عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های عامه از بطن توده برآمده اند، به همین سبب آینة تمام نمای عادات، آداب و خُلقیات مردم عامه اند و با بررسی آن ها می توان فرهنگ زیستیِ مردمان را بی نقاب و صورتک دید. یکی از روش های خوانش متون و ازجمله متون عامه، کشف تقابل های پنهان در متن است؛ زیرا با استخراج این تقابل ها می توان به لایه های مستتر در پسِ ظاهرِ متن دست یافت. این تقابل های درون متنی، به اعتقاد ژاک دریدا، سلسله مراتبی و پله کانی هستند؛ یعنی همواره یک جزء برتر از جزء دیگر پنداشته می شود و این برتری نه «بدیهی و طبیعی»، بلکه کاملاً «فرهنگی» است؛ بنابراین با یافتن تقابل های درون هر متن و با تشخیص اینکه کدام جزء، ممتاز شمرده می شود، می توان به نکات مهمی دربارة اندیشه ای که متن از آن حمایت می کند، دست یافت.
در این مقاله دو داستان مشهور عامه، «شنگول و منگول» و «بلبل سرگشته»، بر اساس مشهورترین و مفصل ترین روایتشان از نظر تقابل های درون متنی بررسی شده اند. این بررسی نشان می دهد که داستان های عامه به عنوان متونی که پایانِ باز ندارند، بیشتر در تقابل های درونیِ خود صادق اند و با شناخت هر جزءِ تقابل، جایگاه و ویژگی جزء مقابل بهتر شناخته می شود. در این داستان ها راوی با بسیج کردن همة اجزای داستان، نتیجة مورد نظر خود را در اختیار مخاطب می نهد و با تحریک باورهای فرهنگی و فکریِ او، این نتیجه را برای مخاطب «بدیهی» و «منطقی» می سازد.
رمزگشایی آیین قربانی در اسطوره، عرفان و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین اسطوره، عرفان، و فرهنگ همواره پیوندها و اشتراکاتی گسترده وجود داشته است. آیین قربانی کردن که قدمتی به درازای حیات بشریت دارد، یکی از این اشتراکات است. در پژوهش حاضر، این آیین نمادین در سه سطح اسطوره ای، عرفانی و فرهنگی بررسی و رمزگشایی شده است. اصل تطابق ادیان، قربانی کردن انسان یا حیوان، آمیخته شدن خرافات با این آیین مقدس، داستان ذبح اسماعیل و نظرات قاطع قرآن کریم درباره این آیین از جمله موضوعات دیگری است که در پژوهش حاضر به آنها پرداخته شده است.
نگاهی به امثال وحکم در ادب خراسان (قرن 4 و 5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثال وحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانه ای است. امثال وحکم درواقع، همان سنت ها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظه ها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل می بخشد و در پرتو آن اقوام و نسل ها هویت می یابند. ایران با سابقه کهن و تاریخی خود، سرزمین حکمت ها و مثل هاست و در جای جای این سامان، ادبا و علما، گام های بلندی در این زمینه برداشته اند و تألیفات ارزشمندی از خویشتن برجای نهاده اند؛ که در این میان، سرزمین خراسان را جایگاهی برجسته و منحصربه فرد است. شاید بیجا نباشد اگر ادعا کنیم که ادبای این دیار، گوی سبقت را، در اشاعه فرهنگ و تمدن، از بسیاری از ملل دیگر ربوده اند که ثعالبی نیشابوری یکی از نمونه های برجسته و شاخص این گروه بشمار می آید؛ به طوری که نام وی بر تارک فرهنگ ایران و خراسان؛ بلکه جهان عرب و اسلام، می درخشد. ما در این مقاله برآنیم تا امثال وحکم به کاررفته در آثار متعدد و کم نظیر این ادیب گران مایه را، که در لابه لای بیشتر آن ها، ردّ پای دین و اعتقاد عمیق او را به اسلام می توان ملاحظه کرد، موردبررسی، اهتمام و دقت نظر قرار دهیم.
جایگاه زن و خانواده در ضرب المثل های بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ضرب المثل ها در شناخت جنبه های مختلف فرهنگ مردم نقش مؤثری دارد؛ زیرا در آن ها، فرهنگ هر قوم و ملتی به تصویر کشیده می شود. هدف از این پژوهش، بررسی خانواده و جایگاه زن در ضرب المثل های بختیاری با رویکرد نقد فمینیستی است. در ضرب المثل های بختیاری زن گاه جایگاه فرادست، گاه فرودست و گاه برابر با مردان دارد. وقتی سخن از مسائل درون خانه و حیطه خصوصی به میان می آید، زن موجودی قدسی و فراتر از مرد است و در ضرب المثل هایی که از حیطه عمومی و جایگاه اجتماعی افراد بحث می شود، زن جایگاه فرودستی نسبت به مردان دارد. در ضرب المثل هایی که از مسائل عام زندگی سخن گفته می شود، جایگاه زنان با مردان برابر است. همچنین در بسیاری از این ضرب المثل ها، نگاه مردسالارانه حاکم است و اندیشه های مطلوب جامعه مردسالار برای زنان نهادینه می شود. ازدواج، مذموم شمردن چندهمسری، شناخت همسر پیش از ازدواج، نحوه شناخت همسر و وظایف زوجین، ازجمله مسائل مربوط به خانواده هستند که در مَثل های بختیاری انعکاس یافته اند.
تفننی در ادب فارسی: بازیابی عینک از متون سده های نهم تا دوازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی منبعی غنی برای تحقیق در آداب و رسوم و چگونگی زیست فارسی زبانان و حتی فرهنگ های نزدیک به آن در گذشته های دور است. بر آشنایان ادب فارسی پوشیده نیست که جز ارزش ذاتی ای که داده های چنین تحقیقی به همراه دارند، در موارد بسیاری داشتن درکی درست از بیت یا نوشته ای بدون آگاهی دقیق از همین مسائل میسر نمی شود. با عنایت به همین نیاز، آثاری در این زمینه تألیف شده است که علی رغم کاستی ها، وجودشان بسیار مغتنم است، چرا که برای تحقیقی دقیق و جامع در چنین موضوعی، می بایست منابعی به گستره تاریخ ادبیات فارسی اساس کار قرار گیرد. ما در ادامه این مسیر، به تأمل بر عینک بنا بر کهن ترین شواهدی که بدان ها دست یافتیم، یعنی آثار سده های نهم تا دوازدهم ه.ق می پردازیم. در آغاز سعی می کنیم ساختمان و مواد سازنده عینک را بازسازی کنیم و پس از آن به اختصار به توصیف آن در ادبیات با تکیه بر واژگان، صورخیال و.. می پردازیم.
مقایسه نظام کاست در جنوب شرقی ایران (شهرستان دلگان) و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاست، نوعی نظام طبقاتی است که در آن گروه بندی های قومی درجه بندی شده ای وجود دارد که هریک از آن گروه ها به گروه های دیگر راه ندارد و با جایگاه نسبی خود در جامعه مشخص می شود. بنظر می رسد این سیستم اجتماعی از طریق مهاجرت اقوام آریایی به ایران و هند در هزاره های اول و دوم پ.م. در این دو سرزمین رواج یافته و تا امروز دوام آورده است. منابع کهن هندی و ایرانی این پدیده را تایید کرده اند.
از سوی دیگر، بررسی در جوامع جنوب شرقی ایران، نشانه های نوعی نظام شبه کاستی را در جامعه امروزی بلوچستان، بخصوص در ناحیه دلگان و استمرار بخشی از نشانه ها، آداب و رسوم، الگوها و رفتارهای فرهنگی باستان در میان مردم این ناحیه را، مشخص می کند؛ از این رو، این پرسش مطرح می شود که چه ارتباطی میان فرهنگ و قشربندی اجتماعی مردم دلگان با اعتقادات و نظام طبقاتی کاست در هند وجود دارد. این مقاله تلاش می کند تا از طریق واکاوی منابع مکتوب و تحلیل علمی آن ها به این پرسش پاسخ دهد و دلیل مداومت این سیستم اجتماعی هند را در دلگان روشن کند.روش تحقیق در این پژوهش به صورت مطالعه تطبیقی، میدانی و کتابخانه ای بوده است.
بررسی و تحلیل کیفیّت پوشاک در آیین های اساطیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، تجلی یافته و در آن اثر نهاده است. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر اسطوره و آیین های اساطیری و عرفانی، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّپاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیین ها یعنی پوشاک، در البسة عرفانی مندرج در برگزیدهء نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری پرداخته شود. در این پژوهش، پوشاک به عنوان یکی از تجلّی های آیینی بررسی شده است که در اسطوره و متون عرفانی، کارکردی تقریباً مشترک یافته است.
بررسی آیین حنابندان از دیرباز تاکنون (مطالعه اسنادی 10 منطقه در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حنا گیاهی است با جاذبه های دوگانه طبیعی شامل رنگ زیبا و خواص کم نظیر که در بین بیشتر اقوام و ملل محبوبیت و کاربرد دارد. این گیاه افزون بر داشتن خواص دارویی- زینتی، یکی از مواد پرکاربرد در جشن ها و آیین های خانوادگی و قومی است. یکی از موارد استعمال حنا در جشن حنابندان است که ریشه در تاریخ کهن ایران دارد. از سده های پیشین تاکنون این جشن به سبب وجود خرده فرهنگ ها و موقعیت های جغرافیایی، در قسمت های مختلف ایران با آیین های ویژه ای برگزار می شود. بسیاری از این آیین ها ریشه های مشترک و شیوه های اجرایی یکسانی دارند و برخی دیگر با وجود ریشه های مشترک، با شیوه های متفاوتی برگزار می شوند. در این تحقیق با روش اسنادی و با مطالعه کتاب ها و مقالاتی که درباره آیین نمادین حنا و دیگر کاربردهای آن در فرهنگ مردم ایران نوشته شده، به مقایسه آیین های حنابندان در 10 منطقه ایران پرداخته شده و در نهایت، به کمک نظریه های کارکرد گرایی و اشاعه فرهنگی نتایج نهایی به دست آمده است.
تحلیل زمان و شاخص های زمانی در ضرب المثل ها با رویکرد نشانه-معناشناسی، مورد مطالعه: زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.