فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیوند عناصر ملّی و دینی، روندی است که در شکل گیری حماسه های ایرانی، به ویژه در سطح مرتبط با ادبیات شفاهی، نقش داشته، به تدریج، با واسطه حماسه های شفاهی، در آثار حماسی مکتوب نیز راه یافته است. یکی از شاخص ترین چهره های دینی، که به دلیل شباهتش به برخی چهره های اساطیری ایران، ظرفیت این پیوند را داشته، سلیمان نبی (ع) بوده است. این جستار به بررسی انگیزه های پیوند میان عناصر ملّی و دینی در روند تکوین حماسه های ایرانی، بر مبنای بررسی کیفیت متن شناختی حضور سلیمان (ع) در این روند، به عنوان «متغیّر تحقیق» پرداخته، دو خاستگاه متفاوت برای پیوند انبیای بنی اسراییل و شخصیت های اساطیری ایران باستان طرح کرده است: ابتدا تلاش برای کسب مشروعیت این اساطیر توسط ایرانیان مسلمانان و همچنین پارسیان (زرتشتیان)؛ و به مرور زمان، تغافل از عدم حقیقت پیوند ها، و ورود تدریجی شخصیت های مقدس تشیع. این نقش روایی در حماسه های ایرانی، از متون تاریخی پیش از شاهنامه فردوسی و در جریان ترجمه خدای نامه ها آغاز شده، پس از فردوسی، در فرهنگ شفاهی مردم و حماسه سرایان دوره گرد، و متأثر از آن، در حماسه های شفاهی و سپس مکتوب فارسی که مهم ترین آن ها شاهنامه اسدی است، تداوم یافته، در عصر صفوی، با ورود روایی حضرت علی (ع) در حماسه ایرانی و استحاله حماسه های ملی (پهلوانی) به حماسه های تاریخی و دینی، به تدریج کم رنگ شده است.
بازتاب نظریات مدیریتی در شاهنامه فردوسی (با تکیه بر پارادایم نیوتنی و تئوری آشوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مبحث مدیریت، نظریه های گوناگونی وجود دارد که در آنها به موضوعاتِ ثبات، تغییر و تغییر مداوم و پیش بینی نشده توجه شده است. با توجه به تقسیم سطوح مدیریت به سطح عملیاتی، میانی و عالی، می توان پادشاهی را در سطح عالی مدیریت جای داد؛ به ویژه اینکه، «قدرت» یکی از کاربردی ترین مفاهیم در حوزه مدیریت است و شاهان از این ویژگی سازمانی بهره مندند و نسبت به موضوع تغییر، باید موضع مناسب اختیار کنند؛ با بررسی بخش های مختلف شاهنامه، بخصوص بخش حماسی، می توان الگوهایی از این گونه های مدیریت را یافت؛ بررسی حکومت و نوع آن در شاهنامه و تطبیق آن با نظریات مدیریتی جدید، مطالعه ا ی در کارکردهای اسطوره و بخصوص شاهنامه است که این پژوهش بدان می پر دازد و به این نتیجه می رسد که از هر سه سطح مدیریتی نمونه هایی را در نظام حکومتی و پادشاهی در شاهنامه می توان یافت.
اسطوره در شعر شعراى تموزى معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله میزان تأثیر اسطوره و بن مایه هاى آن را در اشعار سه شاعر معاصر عرب: بدرشاکر سیّاب، أدونیس، و عبدالوهاب بیاتى بررسی مى کند. اطلاق نام شاعران تموزى برآن ها، به واسطه کثرت استفاده از اساطیر، به ویژه اسطوره ى ""تموز"" است. این شاعران بر اثر تحولات موجود در جامعه عرب آن روزگار و استعمارگرى دول اروپایى و در نتیجه احساس غربت و پوچى و فرار از واقعیت به دنیاى تازه در دامان میراث کهن پناه مى برند. در این پژوهش کوشش شده تا اسطوره ی تموزدر اشعار این سه شاعر بررسى و موارد دلالت هاى مشترک آن ها استخراج شود و اندیشه هاى مشابه آن ها در به کارگیرى این پدیده تبیین گردد. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که تموز در اشعار این شعرا نماد بارورى و زندگى و مؤید اشتراکات قابل توجه درتجارب فردى و اجتماعى و سیاسى ایشان است. این شعرا دریافته بودند که زندگى عرب به علّت ستمگرى حکومت، پویایى خود را از دست داده و به سوى خشک سالى و قحطى پیش مى رفت. بنابراین از تموز ""اسطوره حاصل خیزى"" مى خواهند تا زندگى تازه اى را برای آنان بیافریند.
بن مایه های عرفان گنوسی در داستانی از هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر نظامی اثری رمزی و نمادین است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت داستان سرایی نظامی، نشانه های آشنایی نظامی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده ازادوار پیشین را در بر دارد. بخشی از این میراث متعلق به اندیشه های گنوسی و مانوی و نیز حکمت هرمسی است. هدف این مقاله نشان دادن ردپای این اندیشه ها در یکی از داستان های هفت پیکر است. در این جستار پس از معرفی و تبیین اندیشه های گنوسی و ذکر پیشینه آشنایی تمدن اسلامی با این اندیشه ها، تأثیر مضامین گنوسی از جمله دوگانگی ماده و روح، هبوط، اسارت، فراموشی و غربت، بدبینی، شناخت، نوزایی و نجات، در داستان پنجم این منظومه باعنوان افسانه شاهدخت گنبد پیروزه یا داستان ماهان، نشان داده می شود. واکاوی داستان مذکور و ارائه تفسیری تازه از آن، هدف دیگر این جستار است.
بن مایة اسطوره ای مشترک میان زن فرشتگان میوه زاد رسالةالغفران و دختران نارنج در قصّة دختر نارنج و ترنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رسالة الغفران» اثر أبوالعلاء معرّی ادیب نامدار عرب، شرح سفری خیالی به جهان دیگر است. ابن قارح، قهرمان این سفرنامه که به بهشت راه یافته، به باغ میوه ای راهنمایی می شود که با چیدن و شکافتن میوه های درختان باغ، دختران پریچهره از دل آن زاده می شوند. این صحنه یادآور «دختر نارنج» در قصّة عامیانة «دختر نارنج و ترنج» است که در آن شاهزادة عاشق، نارنج را چیده و می شکافد و دختر زیبارو از آن بیرون می آید. این قصّه بر مبنای دو اسطورة کهن ساخته شده است. نخست اسطورة زاده شدن «مشی» و «مشیانه»، نخستین زوج بشری، از دل ریواس و دیگری ایزدگیاهی شهیدشونده. آنچه که توصیف أبوالعلاء را به این قصّه پیوند می دهد، استفاده از بن مایة اسطوره ای مشترک است؛ زیرا نخستین اسطوره می تواند ژرف ساخت هر دو باشد. امّا ادیب معرّه چگونه با این اسطوره آشنا شده است؟ در پاسخ بدین پرسش باید گفت که در کتاب های تاریخ عمومی، مانند «مروج الذّهب» و «البدء و التّاریخ» از اسطورة ایرانی «مشی» و «مشیانه» یاد شده است؛ کتاب هایی که معرّی را از خواندن آن گریزی نبوده است. امّا این کتاب ها یگانه منبع الهام بخش او نیست؛ زیرا سفرنامه هایی که از جزایر واق واق و انسان میوه هایش سخن گفته اند هم می تواند الهام بخش وی در خلق زن فرشتگان میوه زاد بوده باشد. در این جستار با بررسی مطالب آثار مذکور (کتاب های تاریخی و سفرنامه ها) ثابت می شود که بر خلاف ادّعای برخی از محقّقان عرب، زن فرشتگان میوه زاد زاییدة خیال خلاّق معرّی نیستند، بلکه آبشخور این تصویر خیال انگیز را باید در جای دیگر جست.
بررسی سوره « عَبَس » از دیدگاه سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.
سیر راهیابی مفاهیم شیعی در رباعیات منسوب به ابوسعید ابی الخیر و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشهور است که اولین اشعار عرفانی فارسی باید متعلق به قبل از سده پنجم هجری باشد. این نکته را می توان از اخبار و نشانه های موجود در متون کهن پیگیری کرد، هر چند اصل این اشعار عرفانی در کتاب ها ثبت نشده است. از شاعران شاخص دوران سامانی و غزنوی که سهمی ویژه در رواج این مفاهیم در شعر داشته، ابوسعید ابوالخیر (440-357 ﻫ .ق.) است که در نسخ متأخر ابیاتی از اشعار عرفانی منسوب به او آمده است و با تحلیل آن ها می توان از چگونگی و محدوده زمانی رواج برخی مفاهیم شیعی در رباعیات فارسی، سیری ارائه کرد. در این مقاله سعی شده تا با تحلیل این گونه رباعیات منسوب به ابو سعید، چگونگی ورود مفاهیم شیعی به عرصه عرفانی نیز مشخص شود.
تصحیح تخمین سبک شناسانه از زمان نگارش جامع الستین با روشی متن شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو با کمک گرفتن از متن شناسی به ارائه روشی نو برای تصحیح تخمین های سبک شناسانه از زمان نگارش آثار ادبی با تاریخ نگارش مجهول می پردازد و نشان می دهد که متن شناسی امکاناتی به دست می دهد که می توان بوسیله آن ها عدم دقت روش های سبک شناسانه را تصحیح کرد. جامع الستین به عنوان نمونه بررسی شده با این روش، گواه کارآمدی آن است. تاریخ نگارش جامع الستین نوشته ابوبکر احمد بن محمد بن زید الطوسی، که به« تفسیر سوره یوسف» هم مشهور است، نا مشخص است. در این مورد تاکنون صرفا با معیارهای سبک شناسانه قضاوت شده است و از روی مختصات سبکی، این اثر را همزمان با کشف الاسرار یعنی حدود دهه دوم قرن ششم دانسته اند. نگارنده پس از برخورد با ابیاتی عربی در جامع الستین که سراینده آن حداقل هفتاد سال متاخر بر تاریخ در نظر گرفته شده از روی مختصات سبکی برای این کتاب بود، به دقت تخمین زمان قبلی مشکوک شد و از این رو کلیه اشعار موجود در جامع الستین را که از آن شاعران مختلفی از زبان پارسی و عربی است، برای تشخیص صاحبان این ابیات مورد بازبینی قرار داد و چون طوسی آورده بود که برای نوشتن کتاب خودش کتابهای مربوط به فن وعظ، علی الخصوص وعظ به وسیله داستان یوسف(ع) را مد نظر داشته است، بر متون وعظ و اخلاقیاتی مرتبط با داستان یوسف(ع) متمرکز شد و شواهدی بیشتر همسو با جریان تحقیق یافت و دانست که قیاس تطور ضبط های اشعار فارسی و عربی، می تواند روش تخمینی دقیق از زمان نگارش اثر باشد. خصوصا اشعارعربی که دارای بسامد کمی از تطور ضبط، ناشی از عدم آشنایی عام مخاطبان فارسی زبان با زبان دوم (عربی) است. شرح حال نویسنده جامع الستین، کوچی سریع را از خراسان به عراق و سپس آذربایجان، به نحوی که موجد حدسی قریب به یقین از گریز از سپاه مغول است، گزارش می کند؛ این حدس با تخمین های مربوط به زمان نگارش این اثر به روش مذکور، نیز شواهد به دست آمده از تاریخ سرایش بعضی اشعار موجود در جامع الستینکاملا مطابق است. نتیجه روش ابداعی این تحقیق، تصحیح تخمین در خصوص تاریخ نگارش جامع الستین از دهه دوم قرن ششم به دهه دوم قرن هفتم است.
امانت الهی در قرآن و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امانت الهی از مباحث میان ژرف و ارزشمندی است که درک آن مستلزم مطالعه و پژوهشی عمیق ، میان رشته ای و گسترده است. پژوهش های صورت گرفته در این زمینه چشمگیر نیست. در متون تفسیری و عرفانی حقایق و مصادیقی برای آن ذکر شده است. در متون تفسیری شیعی مصداق «ولایت و حقیقت دین » از میان مصادیق ذکر شده، از بسامد بالایی برخوردار است. در تفاسیر اهل سنت مصداق «تکالیف دینی» بیشترین تأکید را دارد. در متون عرفانی بنابر شیوه تأویل گرایی مصادیقی چون« عشق، معرفت، تکالیف دینی و ولایت» مصداق امانت دانسته شده است که تکیه اغلب این متون چه تفسیری چه عرفانی، بیشتر به ذکر مصادیق امانت بوده و بعضاً به امور مرتبط با امانت الهی از جمله علت پذیرش انسان، ابای دیگران و ... نیز پرداخته اند . ازاین روی در این مقاله سعی شده است حقیقت امانت،سرّارائه، علت پذیرش انسان و ابای دیگران با استنادات نقلی واستدلالات عقلی، تبیین و تحلیل گردد و بر این اساس دیدگاه مولوی در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد.
مطالعة تطبیقی اشعار جامی بر تصویر گری نگارة «نجات یوسف از چاه» در هفت اورنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخة مهم هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا از نمونه های بی بدیل هنر نگارگری است که توسط هنرمندان مکتب مشهد مصوّر شده است. داستان نجات حضرت یوسف (ع) از چاه، یکی از موضوعات مثنوی هفت اورنگ است که توسط نگارگران آن زمان به تصویر کشیده شده است.
در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به تطبیق و مقایسة اشعار جامی در مثنوی «یوسف و زلیخا»ی هفت اورنگ با نگارة «نجات حضرت یوسف از چاه» منسوب به مظفر علی، پرداخته شده است. این تحقیق در صدد پاسخ به این پرسش ها است: الف. آیا ادبیات و شیوة بیان ادبی جامی در هفت اورنگ بر تصویر سازی نگارة نجات حضرت یوسف از چاه تأثیر گذار بوده است؟ ب. تطابق تصاویر مصوّر شده با متن اشعار بر اساس معیار کمّی به چه میزان است؟ به این منظور نگارة «نجات یوسف از چاه» منسوب به مظفر علی، به عنوان یکی از نمونه های این نسخه انتخاب شد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که نگاره های ذکر شده با اشعار جامی 22 درصد تطابق دارد و به میزان 78 درصد عدم تطابق اشعار با نگاره های یاد شده وجود دارد که نشان دهندة آزادی عمل نگارگران در تصویر گری داستان ذکر شده، عدم سر سپردگی آنان به شعر، استفاده از قوة تخیّل خود و بهره گرفتن از محیط پیرامون و آنچه دیده اند، در خلق این آثار است.
بررسی روابط بینامتنی قرآن کریم با رمان""شئ من الخوف"" ثروت اباظه
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت یکی از رویکرد های نقد ادبی جدید است که روابط بین متون را مورد بررسی قرار می دهد. شاعران و نویسندگان معاصر به این پدیده زبانی توجه نموده و از آن در آثار خود بهره برده اند. از جمله این نویسندگان، ثروت اباظه نویسنده معاصر مصری است که آثار متعددی در زمینه رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و پژوهش ادبی و... از خود به جای گذاشته است که نمونه هایی از بینامتنیت قرآنی در آثار وی مشاهده می گردد. تأثیرپذیری لفظی و معنوی ثروت اباظه از مضامینِ آیاتِ قرآنی در آثار وی به فراوانی دیده می شود. این اثرپذیری ، باعث شکل گیری انواع و اشکال بینامتنی در آثار وی گشته است.
در این نوشتار سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در قالب نظریه نقدی «بینامتنیت» ضمن تبیین و تفسیر روابط بینامتنی رمان « شئ من الخوف» ثروت اباظه با متون دینی به ویژه قرآن کریم و میزان تأثیرپذیری این نویسنده ی پرکار از منهل همیشه جوشان وحی، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که نویسنده از بینامتنی پنهان و آشکار، مستقیم و غیرمستقیم استفاده نموده است و رمان خود را به ذکر شخصیت های قرآنی، الهام گیری از آیات قرآن کریم به شکل نفی جزئی و متوازی و بیان ارزش های دینی و اسلامی آراسته کرده است.
بن مایه های مشترک قصّة الغربة الغربیه سهروردی و آیین گنوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گنوسیسم یا مذهب گنوسی، کلمه ای یونانی به معنای معرفت و شناخت، عنوان مجموعه ای از ادیان و مذاهب و نحله های دینی است که در قرون اول و دوم میلادی در فلسطین، سوریه، بین النّهرین و مصر وجود داشته است. دین و آیین گنوسی از جمله عقایدی است که بر عرفان اسلامی تأثیر نهاده است و تشابهات بسیاری بین آن دو، وجود دارد. سهروردی از عرفایی است که در آثار او اندیشه گنوسی بسیار مشهود است. این مقاله اندیشه ای گنوسی سهروردی را در قصة الغربة الغربیّه، بررسی می کند. این قصّه، از بسیاری جهات، کاملاً با اندیشه های گنوسی مطابقت دارد. از جمله می توان به دوگانگی روح و جسم، غربت و اسارت در دنیا، نجات و رهایی اشاره کرد. نگارندگان در این پژوهش، به منظور دست یابی به نتایج، از شیوه توصیفی_تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای بهره برده اند.
بررسی آیین حنابندان از دیرباز تاکنون (مطالعه اسنادی 10 منطقه در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حنا گیاهی است با جاذبه های دوگانه طبیعی شامل رنگ زیبا و خواص کم نظیر که در بین بیشتر اقوام و ملل محبوبیت و کاربرد دارد. این گیاه افزون بر داشتن خواص دارویی- زینتی، یکی از مواد پرکاربرد در جشن ها و آیین های خانوادگی و قومی است. یکی از موارد استعمال حنا در جشن حنابندان است که ریشه در تاریخ کهن ایران دارد. از سده های پیشین تاکنون این جشن به سبب وجود خرده فرهنگ ها و موقعیت های جغرافیایی، در قسمت های مختلف ایران با آیین های ویژه ای برگزار می شود. بسیاری از این آیین ها ریشه های مشترک و شیوه های اجرایی یکسانی دارند و برخی دیگر با وجود ریشه های مشترک، با شیوه های متفاوتی برگزار می شوند. در این تحقیق با روش اسنادی و با مطالعه کتاب ها و مقالاتی که درباره آیین نمادین حنا و دیگر کاربردهای آن در فرهنگ مردم ایران نوشته شده، به مقایسه آیین های حنابندان در 10 منطقه ایران پرداخته شده و در نهایت، به کمک نظریه های کارکرد گرایی و اشاعه فرهنگی نتایج نهایی به دست آمده است.
نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاه ها و اندیشه ورزی ها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمه های گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ دینی و اسلامی عرضه شده است. یکی از این ترجمه ها که نقطة عطف مهمّی در ترجمه های قرآن در حوزة اهل سنّت شبه قارّه هند بوده، ترجمة قرآن به فارسی از شاه ولی الله دهلوی است. از آنجا که این ترجمه، تحت اللّفظی است، همانند سایر ترجمه ها، قابل نقد و دارای نقاط قوّت و ضعف می باشد. این پژوهش با عنوان «نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی» با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطّلاعات به شیوة فیش نگاری و با هدف دستیابی به ترجمة دقیق تر و صحیح تر در صدد کنکاش در آسیب شناسی فنّی ادبی ترجمة شاه ولی الله دهلوی است. لذا نگارنده در این مقاله قصد دارد با ارائة شواهد و ترجمة پیشنهادی خود به نقد و بررسی ترجمة قرآن دهلوی بپردازد. دستاورد حاصل از این تحقیق نشان می دهد که ترجمة شاه ولی الله دهلوی دارای اشتباه و خطاهایی در حوزة صرف و نحو، ترجمة واژگان، عربی زدگی در کاربرد واژگان و ... بوده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
بررسی تحلیلی عبارت «مَنْ عَشِقَ فَکَتَمَ وَ عَفَّ فَمَاتَ فَهُوَ شَهیدٌ» بر اساس متون عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون ادبی، عرفانی و اخلاقی ادبیات فارسی و عربی، برای تبیین عشق مجازی گاه به عبارت «مَنْ عَشِقَ فَکَتَمَ وَ عَفَّ فَمَاتَ فَهُوَ شَهِیدٌ» که با نام «حدیث عشق» نام بردار شده است، استناد می شود. نخستین بار، ابن داود در الزهره، از این عبارت منسوب به پیامبر در تفسیر عشق عُذری یاد می کند، اما از دیرباز، حدیث شناسان آن را از احادیث موضوع دانسته اند. با وجود این، حدیث عشق به دلیل محتوایش و با وجود مخالفت ناقدان به ویژه حنابله و با ورود به ساحت عرفان اسلامی به حیات خود ادامه داد. در این جستار، ضمن بررسی پیشینه و دلیل اصلی روایت حدیث عشق، صحت و سقم آن به عنوان حدیثی منسوب به پیامبر، علت و نحوه کاربرد آن در متون عرفانی، انعکاس آن در متون ادبی عربی و فارسی، ارتباط عشق مجازی با عفت، جهاد با نفس و شهادت و پیوند کتمان با عشق تبیین خواهد شد.
بررسی تطبیقی دو شخصیت اسطوره ای تاریخی کیخسرو و ذوالقرنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیخسرو و ذوالقرنین دو شخصیت برجسته اند که در مجموعه ادبیات فارسی و متون تاریخی و اسطوره ای، از نظر نوع کنش و خصوصیات مربوط به زندگی، احوال و رفتار، شباهت فراوانی با هم دارند. اگرچه منابع مختلف به زندگی و احوال این دو شخصیت به صورت مجزا پرداخته اند، اما درباره آنها و وجوه تشابه و همانندی آنها تحقیقی مستقل انجام نشده است. در این مقاله، نویسندگان با مطالعه کتب، اسناد و بازبینی حدود شصت اثر از منابع تاریخی و تفسیری، بر آن اند که ویژگی های اسطوره ای-عرفانی شخصیت کیخسرو با کم ترین اختلاف در زندگی ذوالقرنین (شخصیت مبهم و مقدس قرآنی) وجود دارد. باتوجه به این امر، این مقاله سعی می کند با توصیف احوال هریک و تفسیر مشابهت های آنان از نظر نام شناسی و جاینام-شناسی، به وجوه اشتراک و همانندی های آنها بپردازد.
نقد ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی از قرآن بر اساس تجزیه بر آحاد واژگان (بررسی موردی واژه های ریب، ذبح و خشیة در سورة بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تجزیه بر آحاد واژگان» روشی در معنی شناسی است که واژگان یک متن را تا حدّ ممکن به آحاد و اجزای معنایی سازندة آن تجزیه می کند تا از کنار هم گذاشتن آنها مفهوم دقیق و کامل واژه ها به دست آید. این روش معنایابی می تواند در فهم و توصیف تفاوت ها و مشابهت های معنایی واژه های قریب المعنی بسیار به کار آید. توجّه به آحاد معنایی واژگان و تلاش برای بازسازی آنها در زبان مقصد، می تواند به ارائة ترجمه ای کامل و دقیق از متن مبدأ انجامد. بر این اساس، در مقالة حاضر تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد انتقادی، از میان واژه های قرآنی سه واژة «ریب»، «ذبح» و «خشیة» در آیات سورة بقره تجزیه به آحاد شده تا معنای کامل آنها مشخّص شود و تفاوت های آنها و واژگانی که نزدیکی معنایی دارند، تبیین گردد. گفتنی است واژة «ریب» دارای آحاد معنایی «تردید، ترس، دل نگرانی و تهمت» است. واژة «ذبح» نیز از مؤلّفه های معنایی «کُشتن» و «سر بریدن» یا «قربانی کردن» برخوردار می باشد. همچنین «ترس به همراه تعظیم» آحاد معنایی «خشیة» را شکل می دهد. این پژوهش بیانگر آن است که آقایان الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی چندان توجّهی به آحاد معنایی واژه های مذکور نداشته اند و از یک سو، معادل های تقریبی، ناقص و مختلف ارائه داده اند و از سوی دیگر، معادل های ایشان معمولاً با دیگر واژه های قریب المعنی تفاوت ندارد.
تحلیل ساختاری زبان غنایی (با تکیه بر نفثة المصدور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفثة المصدور، اثر شهاب الدین محمد زیدری نسوی از شاهکارهای نثر فنی و مصنوع و مزیّن فارسی است. با بررسی ساختار متن از منظر زبان، این گونه به نظر می رسد که کارکرد ادبی و عاطفی متن بسیار بیشتر از اطلاعات تاریخی آن نمود دارد. از منظر زبانی، اغلب، جهت گیری پیام یا به سوی گوینده است یا به سوی خود پیام، بنابراین مخاطب معمولاً با متنی ادبی مواجه است که زبان آن اغلب کارکردی عاطفی دارد؛ از همین رو است که مخاطب همواره حدیث نفس گوینده را می شنود. از سوی دیگر، نویسنده با قاعده افزایی های متعدد در متن خود، توازن های گوناگون موسیقایی ایجاد می کند و موسیقی درونی متن را که لازمه یک متن غنایی است، تقویت می کند. اوج زبان غنایی در متن نفثة المصدور، زمانی است که نویسنده، همزمان به متن خود کارکرد شعری و عاطفی می دهد و از توازن های گوناگون استفاده می کند. در این مواقع که نویسنده غلیان احساسات خود را در متنی شاعرانه و آهنگین بیان می کند، نثر کتاب بسیار ساده و روان است. هدف این پژوهش، تحلیل ویژگی های زبان غنایی با تکیه بر ساختار متن نفثة المصدور است.
اسطوره «داوری ایزدی» به وسیله آتش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ورای قرن ها تمدّن بشری، آنچه امروز از مراسم شگفت داوری ایزدی برای ما به جا مانده است، تنها عبارت «سوگند خوردن» است، درحالی که این رسم در میان اقوام و ادیان در گذشته امری معمول و آخرین محک برای تعین گناهکاری یا بی گناهی متهمان بوده است. با وجود اینکه نمونه های بسیاری از اجرای این مراسم در آثاری چون ویس و رامین، مثنوی، سلامان و ابسال، مخزن الاسرار و... به چشم می خورد، آشناترین نمونه از این نوع داوری در حافظة جمعی ما ایرانیان «گذر سیاووش از آتش» است. دلایل اهمیت و اعتبار اسطوره داوری ایزدی در شاهنامه از موضوعات مورد بحث در این جستار است؛ از این رو، در این مقاله نخست به اجمال، به بیان علل ارزشمندی آتش در باور اقوام و ادیان کهن می پردازیم. پس از آن انواع آزمون های ایزدی عبور از آتش را بر مبنای نمونه های موجود از آن در کتب تاریخی، دینی و ادبی بررسی و طبقه بندی می کنیم و سرانجام ماجرای اسطوره گذر سیاوش از آتش را به عنوان نمونه ای تأثیرگذار و ماندگار از این نوع داوری معرفی می کنیم و به ذکر برتری های آن نسبت به نمونه های مشابه دیگر خواهیم پرداخت.