مطالب مرتبط با کلیدواژه

أبوالعلاء معری


۱.

بن مایة اسطوره ای مشترک میان زن فرشتگان میوه زاد رسالةالغفران و دختران نارنج در قصّة دختر نارنج و ترنج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رساله الغفران أبوالعلاء معری زن فرشتگان میوه زاد قصة دختر نارنج و ترنج اسطوره مشی و مشیانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۹ تعداد دانلود : ۹۷۲
«رسالة الغفران» اثر أبوالعلاء معرّی ادیب نامدار عرب، شرح سفری خیالی به جهان دیگر است. ابن قارح، قهرمان این سفرنامه که به بهشت راه یافته، به باغ میوه ای راهنمایی می شود که با چیدن و شکافتن میوه های درختان باغ، دختران پریچهره از دل آن زاده می شوند. این صحنه یادآور «دختر نارنج» در قصّة عامیانة «دختر نارنج و ترنج» است که در آن شاهزادة عاشق، نارنج را چیده و می شکافد و دختر زیبارو از آن بیرون می آید. این قصّه بر مبنای دو اسطورة کهن ساخته شده است. نخست اسطورة زاده شدن «مشی» و «مشیانه»، نخستین زوج بشری، از دل ریواس و دیگری ایزدگیاهی شهیدشونده. آنچه که توصیف أبوالعلاء را به این قصّه پیوند می دهد، استفاده از بن مایة اسطوره ای مشترک است؛ زیرا نخستین اسطوره می تواند ژرف ساخت هر دو باشد. امّا ادیب معرّه چگونه با این اسطوره آشنا شده است؟ در پاسخ بدین پرسش باید گفت که در کتاب های تاریخ عمومی، مانند «مروج الذّهب» و «البدء و التّاریخ» از اسطورة ایرانی «مشی» و «مشیانه» یاد شده است؛ کتاب هایی که معرّی را از خواندن آن گریزی نبوده است. امّا این کتاب ها یگانه منبع الهام بخش او نیست؛ زیرا سفرنامه هایی که از جزایر واق واق و انسان میوه هایش سخن گفته اند هم می تواند الهام بخش وی در خلق زن فرشتگان میوه زاد بوده باشد. در این جستار با بررسی مطالب آثار مذکور (کتاب های تاریخی و سفرنامه ها) ثابت می شود که بر خلاف ادّعای برخی از محقّقان عرب، زن فرشتگان میوه زاد زاییدة خیال خلاّق معرّی نیستند، بلکه آبشخور این تصویر خیال انگیز را باید در جای دیگر جست.
۲.

واکاویِ پیوند استعاره و فرهنگ در دیباچه «رسالة الغفران» بر مبنای نظریه استعارهْ بنیادِ شناختی-فرهنگیِ کُوِچْسِس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره شناختی فرهنگ و استعاره لیکاف و جانسون و کوچسس أبوالعلاء معری رسالة الغفران دل و حَماطَه و مار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۸ تعداد دانلود : ۳۴۳
در این جستار هدف آن بوده که نشان داده شود دو تعبیر استعاریِ کلیدی در دیباچه رسالة الغفران برآمده از بافت فرهنگیِ ذهن أبوالعلاء است. نگارنده برای رسیدن به این هدف پس از بیرون آوردن استعاره های زبانیِ «دل درخت حَماطَه است» و «دل مار است» و بررسی استعاره های مفهومیِ هر کدام، به کاوش در زیرساخت های فرهنگی هر یک پرداخته تا از رهگذر تحلیل شالوده های فرهنگی، گوشه ای از بافت فرهنگی ذهن معری و نگرش او را آشکار سازد و نشان دهد که رشته های پیوند میان این تعابیر استعاری و فرهنگ چنان در هم تنیده است که فهم درست و کامل آن ها بدون آشنایی با زیرساخت های فرهنگی شان میسر نیست. از جمله نتایج این پژوهش آن بوده که ذهن معری در پردازش استعاره های پیش گفته از روایت توراتیِ داستان هبوط آدم، آموزه های اسلامی در این باره که خود انباشته از تعالیم یهودی است و نیز باورهای عامیانه مرتبط با پیوند میان مار و درخت حَماطَه و پیوند میان مار و زن تأثیر پذیرفته است.