فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به این پرسش خواهیم پرداخت که چگونه میتوان به زبان آموز خردسال در یادگیری زبان خارجی کمک کرد. برخی از محققین بر این باورند که یادگیری اساساً فرایند بخاطرسپاری است. اهمیت مسئله ""به خاطرسپاری"" نزد کودک از همین جا نشأت می گیرد. یکی از عواملی که کودک را به سمت موفقیت تحصیلی سوق می دهد، فراگیری بهتر به خاطر سپردن است. برای دستیابی به یادگیری مؤثر نزد خردسالان، باید مهارت های یادگیری مناسب انتخاب کرد. محققین گروه برنامه ریزی عصب شناسی زبان، مهارت های به خاطر سپاری متناسب با فرایند یادگیری زبان خارجی نزد خردسالان را ارائه میکنند. برخی از توصیه های نظری این گروه را مورد مطالعه قرار می دهیم. بر اساس این توصیه ها فعالسازی منابع حافظه ای خردسالان با کمک مهارت های بخاطرسپاری دیداری مناسب، موجب فعالسازی نیمکرة راست مغز خردسال میشود. از اینرو یادگیری زبان خارجی استوارتر می شود. این نظریه یادآور می شود که روش دیداری برای یادگیری زبان خارجی نزد خردسالان مؤثرتر است.
علی (ع) در شعر اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"برجستگى اقبال لاهورى، در پىجویى دگرگونى(ذهنى-روانى)ملّتهاست.اقبال عمل اجتماعى را به عمل فیزیکى محدود نکرد.در سیر زندگى او دیده نشده است که براى استقلال سیاسى ملّت خود، به سلاح تکیه کند ولى تفکّر روشنگرانه او و ایجاد فرهنگ جدیدى مبتنى بر خودى و خود آگاهى و خودباورى در تشکیلات انجمناتّحاد اسلامتوانست راه جدیدى را پیش پاى مسلمانان مشرق زمین قرار دهد.
رویکرد نسل جدید، اقبال لاهورى را در ادبیات سیاسى و فرهنگى روزگار ما، جاودانه کرد.
یادکرد اقبال از على(ع)، موضوع اصلى این مقاله است.این یاد کرد، خشک و بىروح نیست و به همین دلیل، نگاهى ماوراى جانبدارى و علاقه مقدّس مآبانه مذهبى را، مىتوان در نگرش اقبال مشاهده کرد.
یکى از درون مایههاى سخن اقبال لاهورى درباره على(ع)، آن است کهحیدرى بودنرا معادل گردانیدن آفتاب از خاور به باختر تصوّر کرده است و محور عالم را در حیات مىبیند، نه در مرگ.در نتیجه، راز درک و فهم على و نام و نشانش، دانایى به رمز حیات است نه باورمندى به مرگ:
هر که داناى رموز زندگى است
سرّ اسماى على داند که کیست"
گلی بر مزاری
بررسی تطبیقی آیین های گذر در ایران و هند؛ مطالعه موردی: تولد و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین های گذر یا «گذار» اصطلاحی برای گذشتن و درآمدن از یک مرحله به مرحله ای دیگر از حیات زیستی و فرهنگی است که با آیین ها و مراسمی مخصوص به خود همراه می شود و تشخصی متفاوت حاصل می کند. مهم ترین رویدادهای زندگی انسان شامل سه مرحله اصلی است: تولد، ازدواج، مرگ. در این تحقیق به دو مرحله آغازین و فرجامین، یعنی تولد و مرگ، در ایران و هند پرداخته شده و به صورت تطبیقی بررسی شده اند. به نظر می رسد شباهت های ناگزیر در انجام آیین های مربوط به این به دو مرحله از زندگی انسان در ایران و هند و آگاهی از چند و چون آنها از ضرورت های مطالعات هندشناسی در محافل علمی است. دلیل این نیاز مطالعه و بازیابی اشتراکات فرهنگ معنوی میان ایران و هند، به منظور تفاهم و درک بیشتر است. این مقاله تلاش دارد تا دو مقوله اساسی آیین های مربوط به تولد و مرگ را در این دو کشور بررسی و مطالعه کند. از این رو سنوال اصلی این پژوهش عبارت است از بررسی و شناخت چگونگی دو مقوله اساسی آیین های تولد و مرگ در اندیشه مردمان ایران و هند. رسیدن به ریشه های مشترک فرهنگی و هم سویی در انجام بسیاری از این آیین ها، نتیجه نهایی این پژوهش خواهد بود. برای دسترسی به نتیجه، تلاش شده است از منابع مکتوب و روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده و نیز از روش مشاهده و تجربه فعالیت میدانی در این راستا استفاده شود.
معرفی پیراهن یوسفی : شرح و ترجمه مثنوی معنوی به زبان اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هند توجه خاصی به مثنوی مولانا مبذول می شود و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است . همچنین ترجمه هایی از آن به زبان اردو صورت گرفته است . یکی از این ترجمه ها پیرامون یوسفی نام دارد که ترجمه ای منظوم است . این مقاله سعی دارد تا اطلاعاتی در مورد این ترجمه در اختیار محققان و علاقه مندان بگذارد .
تحلیل پیوندهای زیبایی شناختی شعر بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری در دوره فتحعلی شاه قاجار تحلیل پیوندهای زیبایی شناختی شعر بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری در دوره فتحعلی شاه قاجار (1176 – 1213ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکل گیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزه هنری منجر شده است. هرچند از دوره زندیه، به ویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی 37 سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار (1213 - 1176ق)، زمینه شکوفایی و همگامی تازه ای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. از این رو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصه های اشعار دوره دوم جریان بازگشت و نقاشی های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی شناختی میان این دو حوزه هنری را بررسی و عوامل شکل گیری و شکوفایی نسبی شان در دوره فتحعلی شاه قاجار را تبیین کرده اند.
مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته می توان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگی های مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیبایی شناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیبایی شناسانه ادبی و با بهره گیری از نگاه انسان مدارانة غربی، باستان گرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازی های شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداخته اند. به بیان دیگر، آن ها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه بر اساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیبایی شناختی مشترک در شعر دوره بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینه مساعد در راستای همگامی این دو حوزه هنری است.
خوانش متفاوت متون کلاسیک فارسی در پرتو تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی پژوهش های انجام شده در زمینة متون کلاسیک فارسی این مشکل به چشم می خورد که تعداد قابل توجّهی از پژوهش های انجام شده، فاقد نوآوری هستند و صرفاً به تکرار پژوهش های پیشین بسنده کرده اند. ریشة این مشکل را نه در متون کلاسیک فارسی، بلکه در کاربست تکراری رویکردهای قدیمی بر این متون باید جست. برای رفع این مشکل می توان از رویکردهای تازه تر نقد ادبی مانند «تاریخ گرایی نو»استفاده کرد. از آنجا که تاریخ گرایی نو از یک سو، مرز میان متون ادبی و غیرادبی و از سوی دیگر، مرز میان تاریخ و ادبیّات را از بین می برد، بهره مندی از این رویکرد در پژوهش های متون کلاسیک فارسی نه تنها به خوانش متفاوت آثار ادبی، بلکه به خوانش متفاوت آثار تاریخ نگارانه مانند تاریخ بیهقی و نیز آثار علمی و غیرادبی خواهد انجامید. از دیگر مزایای استفاده از این رویکرد تازه می توان به گسترش دامنة پژوهشی متون کلاسیک فارسی و تنوّع خوانش ها اشاره کرد.
نظریه سیاسی استبداد منوّر در ادبیات پس از مشروطه (از 1285 ه. ش تا 1310ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند که نظام مشروطه، با هدف جبران عقب ماندگی، اصلاح امور و پیشرفت و اعتلای کشور در سطح جهانی، در سال 1285 ه.ش. استقرار یافت، اما دیری نپایید که با شکست مواجه شد و کشور را در هرج و مرج، آشوب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بی سابقه ای فرو برد. در این شرایط بود که روشنفکران ایرانی تنها راه برون رفت از بحران های پی در پی را در روی کار آمدن «دولت مقتدر ملی/ استبداد منور» دیدند. آنان از طرح این اندیشه دو هدف را دنبال می کردند: نخست آنکه با روی کار آمدن دولت مقتدر، ایران بتواند شکوه گذشته خود را باز یابد؛ دوم آنکه در سایه دولت مقتدر، اصلاحات اساسی در جهت تجدد و پیشرفت کشور صورت گیرد و جایگاه آن در جهان اعتلا یابد. در این مقاله، نگارنده بر آن بوده است تا با کندوکاو در ادبیات آن روزگار، گرایش برخی از شاعران و نویسندگان ایرانی را به استبداد منور/ دولت مقتدر ملی با هدف بازگرداندن ایران به شکوه باستانی خود و نیل به تجدد نشان دهد. آنچه از این پژوهش حاصل شد آن بود که گرایش به استبداد منور به چهار صورت در ادبیات این دوره نمود یافته است: 1. ابراز نگرانی از نابسامانی های پس از مشروطه. 2. انتقاد از تحقق نیافتن شعارها و اهداف مشروطه خواهان. 3. آرزوی برآمدن حکومت مقتدر برای سامان دادن به امور کشور. 4. ناسیونالیسم.
معرّفی آگره/ اکبر آباد بر پایه ی تذکره ها و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگره/ اکبرآباد، سومین شهر بزرگ در ایالت اوتار پرادش در کشور هندوستان است. این شهر در کنار رود خانه ی جمنا قرار گرفته است. نام آگره به شکل «آگرهبانا» نخستین بار در کتاب حماسی مهابهاراتا آمده و معنا شناسان آن را پردیس یا بهشت معرّفی کرده اند. آگره در زمان حکومت اکبر شاه، جهان گیر شاه و شاه جهان، اهمّیت زیادی یافت. این شهر، پایتخت حکومت اکبر شاه، پادشاه بزرگ امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان بوده و در آن زمان، تبدیل به مرکز هنر، فرهنگ، تجارت و یاد گیری کشور پهناور هندوستان گردیده؛ از این رو در گذشته این شهر را اکبر آباد می نامیدند. مقاله ی حاضر، کوششی است برای شناساندن شهر آگره/ اکبرآباد از نظر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به روایت تذکره ها و تاریخ.
بینامتنی قرآن و نهج البلاغه در اشعار خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که به بررسی روابط بین متونی پرداخته و موجب آفرینش متن جدید می شود. بر اساس این نظریه، متون و گویندگان آنها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. متون دینی از جمله منابعی است که شاعران فارسی و عربی از آن بهرة فراوان برده اند.
در ادبیات فارسی و عربی، تأثیر قرآن و نهج البلاغه بر احساس و آثار شاعران به روشنی دیده می شود. از جمله شاعرانی که تحت تأثیر این منابع برجستة دینی قرار گرفته اند، خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی می باشند.
این دو شاعر در سروده هایشان با تأثر از قرآن کریم و نهج البلاغه، گاه واژگان را در متن شعری خود وارد ساخته و گاه با الهام از مفاهیم و آموزه های آن ها، محتوا و مضامین متعالی آن ها را در قصیده های خود تداعی ساخته اند؛ از این رو به نظر می رسد که نوع روابط بینامتنی اشعار این دو سراینده برجسته ی ادبیات فارسی و عربی با قرآن کریم و نهج البلاغه، بیشتر از نوع نفی متوازی(امتصاص) و گاه نفی جزئی(اجترار) باشد.
در این جستار برآنیم تا گزیده ای از اشعار شاعران یاد شده را از منظر روابط بینامتنی مورد بررسی قرار داده و پس از ارزیابی اشعار آنان بر اساس اصول و قواعد این نظریه، تأثیرپذیری آنان از آیات و روایات را تبیین کنیم.
هفتکاخ کاووس و نردبان آیین مِهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر سپهری در اندیشه اقوام ایرانی، جایگاهی ویژه داشته اند و این عناصر در آیین های پیشین ایرانی از جمله آیین مهر، مقدّس شمرده می شده اند. مهری دینان بر آن بوده اند که ارواح از جایگاه آسمانی به زمین فرود آمده اند و در کالبدها جای گرفته اند. این ارواح برای پاک شدن و بازگشتن به آسمان باید از هفت مرحله بگذرند. در اسرار مهری از نردبان آیینی هفت پله ای یاد شده است که نماد طبقات آسمان است و راه های رسیدن به جایگاه برتر را نشان می دهد. در شاهنامه آمده است که کاووس در البرزکوه هفت خانه از زر، سیم، آبگینه و سنگ خارا می سازد و در این جستار نشان داده شده است که این هفت کاخ، یادآور نردبان آیینی مهری دینان است و به گونه ای ریشه در اعتقادات یزدان شناسی و ادامه جوهره زندگی در جهانی دیگر دارد.
پوچ گرائی در اشعار حافظ
حکمرانی آرمانی ایرانیان در اندرزنامه های جاویدان خرد
حوزههای تخصصی:
اندرزنامه ها و وصیت نامه های پهلوی منسوب به پادشاهان و خردمندان و حکیمان ایران قبل از اسلام، علاوه بر پندها و حکمتهای عام، حاوی نکات مهم و جالبی درباره آداب حکمرانی و کشورداری و حقوق و روابط متقابل شاه و مردم است که در گذشته به طور شفاهی رایج بوده، بیشتر در اوایل دوره اسلامی به کتابت درآمده و به فاصله کوتاهی به عربی ترجمه شده اند. اغلب ترجمه های فارسی آن بر مبنای ترجمه های عربی پدید آمده است. از مهم ترین اندرزنامه های پهلوی جاویدان خرد است که متن پهلوی آن از بین رفته، ولی متن عربی آن به همت «ابوعلی احمدبن محمد مسکویه» باقی مانده و بارها به فارسی ترجمه شده و تاثیر گسترده ای در ادبیات تعلیمی فارسی گذاشته است. نکته مهم درباره اندرزنامه ها این است که محتوای آنها بیش از آنکه متضمن آرا و دیدگاههای دقیق پادشاهان و حکمای قبل از اسلام باشد، حاوی منویات خرد جمعی ایرانیان زرتشتی و مسلمان، راجع به حکومت آرمانی است.