فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکل گیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزه هنری منجر شده است. هرچند از دوره زندیه، به ویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی 37 سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار (1213 - 1176ق)، زمینه شکوفایی و همگامی تازه ای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. از این رو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصه های اشعار دوره دوم جریان بازگشت و نقاشی های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی شناختی میان این دو حوزه هنری را بررسی و عوامل شکل گیری و شکوفایی نسبی شان در دوره فتحعلی شاه قاجار را تبیین کرده اند.
مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته می توان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگی های مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیبایی شناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیبایی شناسانه ادبی و با بهره گیری از نگاه انسان مدارانة غربی، باستان گرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازی های شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداخته اند. به بیان دیگر، آن ها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه بر اساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیبایی شناختی مشترک در شعر دوره بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینه مساعد در راستای همگامی این دو حوزه هنری است.
بینامتنیت قرآن و حدیث در اشعار تعلیمی حافظ شیرازی بر اساس نظریه های ناقدان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رموز مانایی و ماندگاری اشعار تعلیمی حافظ، پیوند ناگسستنی آن با آیات و احادیث است. این شاعر زبردست در بهره بردن از این مضامین وحیانی و روایی، چنان استادانه و ماهرانه عمل می کند که عواطف هر خواننده ای را برمی انگیزد و او را به تأمّل در این آموزه های قرآنی- روایی وا می دارد. از آن جا که بینامتنیّت یکی از مهم ترین مباحثی است که توجّه پژوهشگران ساختارگرا و پساساختارگرا را به خود معطوف کرده است و این دستاورد نوین در حوزه ادبیات، به بررسی وجوه تشابه و تفارق و نیز تأثیرپذیری یک متن از متون دیگر می پردازد و مقتضی آن است که ادیب از متون قدیمی یا معاصر خود آگاهی لازم را داشته باشد تا بتواند از آن متون در اثر خود بهره گیرد. ما در این پژوهش برآنیم تا دیوان اشعار حافظ را بر اساس نظریه بینامتنی ناقدانی هم چون باختین، کریستوا، بارت، ریفاتر، لوران ژنی، ژرار ژنت و ... نقد و بررسی کنیم تا وام گیری هایِ آگاهانه یا غیرمستقیم خواجه از آیات و روایات و نیز ترفندهای ادبی بیان این مضامین، بیشتر بر همگان مکشوف گردد.
منشور سلطنت و خطبة پادشاهان ایران باستان (با تأمّلی در شاهنامه، تاریخ طبری، غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم)
حوزههای تخصصی:
از مطالعة منابع دوران اسلامی مانند تاریخ طبری، غررالسیر بویژه مطابقت آن ها با شاهنامة فردوسی آشکار می شود که شهریاران ایران باستان در هنگام تاج گذاری سخن رانی می کردند و خطبه می خواندند . اصل پهلوی این خطبه ها در دست نیست؛ اما بواسطة نقل خلاصه یا بخش هایی از آن ها در منابع عربی و فارسی مربوط به تاریخ ایران، بویژه شاهنامه می توان عناصر تشکیل دهندة آن ها را تعیین کرد . از این رو، در این پژوهش با تکیه بر شاهنامة فردوسی و مطابقت دادن آن با تاریخ طبری و غررالسیر، به بررسی محتوا و محورهای اصلی این خطبه ها می پردازیم.
کارکردهای داستان حضرت موسی(ع) در شعر سبک خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور حجم گسترده توأم با ظرفیت های فکری و بلاغی داستان های پیامبران در قرآنکریم، مایه پذیرش نقش های گوناگون از سوی این قصص قرآنی در عرصة شعر فارسی شده است. در این میان، گستردگی رخدادهای دورة حیات و تنوّع ابعاد شخصیتی حضرت موسی کلیم الله(ع) در قرآن، به ویژه تقابل او با نیروهای مخالف در چندین جبهه اعتقادی، سیاسی و اقتصادی، سبب شده است سرایندگان فارسی زبان هریک به تناسب افق فکری خود دریافت های گوناگونی از آن به عمل آورند و به دلیل اشتمال آن بر گزیده های حکمت و عرفان و چکیده نظریّات تعلیمی صوفیه و اهل تصوّف، آن را آیینه طریقت و دستورالعمل آموزه های خود قرار دهند. موضوع این مقاله، تحلیل کارکرد های چندگانه داستان موسی(ع) در شعر فارسی با تأکید بر نقش و بن مایه های تعلیمی و تربیت عرفانی آن، بر پایه دو شیوة سندکاوی و بررسی توصیفی است. بر اساس این پژوهش، کارکردهای این قصّه در شعر فارسی دارای چهار گونه ستایشی، وصفی، تعلیمی و عرفانی است و دو کارکرد اخیر، افزون بر هم سویی با اهداف قرآنی آن، از جذّابیت، لطایف عرفانی، دلالت های معنایی چندگانه و نقش های انگیزشی و اقناعی برخوردار است و به همین سبب، در نظام تربیت اجتماعی و تعلیم باطنی ایرانیان پیوسته به عنوان «رسانة» تربیتی و معرفتی مورد توجّه بوده است.
هفتکاخ کاووس و نردبان آیین مِهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر سپهری در اندیشه اقوام ایرانی، جایگاهی ویژه داشته اند و این عناصر در آیین های پیشین ایرانی از جمله آیین مهر، مقدّس شمرده می شده اند. مهری دینان بر آن بوده اند که ارواح از جایگاه آسمانی به زمین فرود آمده اند و در کالبدها جای گرفته اند. این ارواح برای پاک شدن و بازگشتن به آسمان باید از هفت مرحله بگذرند. در اسرار مهری از نردبان آیینی هفت پله ای یاد شده است که نماد طبقات آسمان است و راه های رسیدن به جایگاه برتر را نشان می دهد. در شاهنامه آمده است که کاووس در البرزکوه هفت خانه از زر، سیم، آبگینه و سنگ خارا می سازد و در این جستار نشان داده شده است که این هفت کاخ، یادآور نردبان آیینی مهری دینان است و به گونه ای ریشه در اعتقادات یزدان شناسی و ادامه جوهره زندگی در جهانی دیگر دارد.
علم در مقابل ادبیات
ازدواج جادویی در هفت پیکر نظامی مقایسه تطبیقی قهرمانان اسطوره ای ایران و یونان و کارکرد مشترک نجوم و کیمیاگری در روایت هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی با دانش گسترده اش در ستاره شناسی، کیمیاگری و قصص اساطیری، در منظومه هفت پیکر داستانی رمزی و شگفت می آفریند که در هر خوانشی می تواند بعد و رنگی تازه از خود به نمایش بگذارد. بهرام گور قهرمان روایت نظامی است که با گذر از مراحل هفت گانه به خودشناسی و کمال درون می رسد و این فرایند فردیت با ازدواج با دختر پادشاه ایران در روز جمعه پایان می یابد. بهرام (مریخ ) با شاهدخت ایرانی (زهره ) پیوند می یابد و کمال بهرام از آنجا حاصل می شود. ازدواج جادویی تعادلی بین جانب مردانه و زنانه روح است. ازدواج مقدس (Hieros Gamos) به معنی اتحاد میان خدا و خدابانو و یا موجودی الهی و انسان و گاه به طور خاص وحدت بین شاه و الهه است. در کیمیاگری ستاره زهره با نشانه و مریخ با نشانه مشخص شده اند. زهره متعلق به فلز مس است و علامت آن خورشیدی است که صلیبی در زیر دارد و علامت مریخ که فلز مربوط به آن آهن است، خورشیدی است که صلیبی در بالا دارد. وقتی این دو ستاره یکی می شوند، تعادل و کمال به جان بازمی گردد. در داستان نظامی این ازدواج جادویی با پیوند بهرام و شاهدخت ایرانی به ثمر می رسد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تبیین بحث ازدواج جادویی در کیمیاگری و اسطوره شناسی از یکی از ساحت های پنهان و پوشیده داستان هفت پیکر پرده برگیرد و با تکیه بر قابلیت-های سمبولیک متن و دیدگاه های روان شناسانه کارل گوستاو یونگ، برداشتی تازه از این روایت اسرارآمیز ارائه دهد.
معرفی پیراهن یوسفی : شرح و ترجمه مثنوی معنوی به زبان اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هند توجه خاصی به مثنوی مولانا مبذول می شود و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است . همچنین ترجمه هایی از آن به زبان اردو صورت گرفته است . یکی از این ترجمه ها پیرامون یوسفی نام دارد که ترجمه ای منظوم است . این مقاله سعی دارد تا اطلاعاتی در مورد این ترجمه در اختیار محققان و علاقه مندان بگذارد .
معرّفی آگره/ اکبر آباد بر پایه ی تذکره ها و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگره/ اکبرآباد، سومین شهر بزرگ در ایالت اوتار پرادش در کشور هندوستان است. این شهر در کنار رود خانه ی جمنا قرار گرفته است. نام آگره به شکل «آگرهبانا» نخستین بار در کتاب حماسی مهابهاراتا آمده و معنا شناسان آن را پردیس یا بهشت معرّفی کرده اند. آگره در زمان حکومت اکبر شاه، جهان گیر شاه و شاه جهان، اهمّیت زیادی یافت. این شهر، پایتخت حکومت اکبر شاه، پادشاه بزرگ امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان بوده و در آن زمان، تبدیل به مرکز هنر، فرهنگ، تجارت و یاد گیری کشور پهناور هندوستان گردیده؛ از این رو در گذشته این شهر را اکبر آباد می نامیدند. مقاله ی حاضر، کوششی است برای شناساندن شهر آگره/ اکبرآباد از نظر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به روایت تذکره ها و تاریخ.
بازتاب تاریخ عهد غزنوی در دیوان فرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بازخوانی دیوان فرخی سیستانی، از نظر رویدادهای تاریخی و اجتماعی، پرداخته شده است. بنابراین، این مقاله مبتنی بر موضوعات تاریخی و اجتماعی دوران غزنوی است؛ موضوعاتی که فرخی در اشعار خود آن ها را بیان کرده است. مطالب و اشارات مندرج در مدح ها با شش اثر تاریخی مجمل التواریخ و القصص، زین الاخبار گردیزی، تاریخ گزیده، تاریخ بیهقی، ترجمة تاریخ یمینی، و طبقات ناصری مقایسه شده است. ملاحظه می شود که فرخی فقط شاعری مداح نیست و قصاید او فقط مدح نیست؛ بلکه مدایح او بیان کنندة اوضاع سیاسی، مانند جنگ ها، مصالحه ها، وزرا، و مسائل اجتماعی، مانند رفتار با اسرا، شکارها، و شاهدها، در دوران غزنوی است. می توان گفت که، در حقیقت، دیوان او مکمّل کتب تاریخی فوق است و در بعضی موارد، به علت ثبت جزئیات، بر آن ها برتری می یابد. بنا بر پنداشتِ نگارندة مقاله، فرخی نه تنها به ستایش غزنویان نپرداخته است، بلکه شاید آنان را سرزنش هم کرده باشد.