مطالب مرتبط با کلیدواژه

حکومت مقتدر


۱.

اصالت اقتدار: افلاطون و هابز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون هابز مابعدالطبیعه سیاست حکومت مقتدر تربیت امنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۵ تعداد دانلود : ۹۰۱
افلاطون و هابز از برجسته ترین فیلسوفان سیاسی هستند هستند که بر ضرورت تشکیل حکومت مقتدر تأکید کرده اند. تفوق حکومت مقتدر و ویژگی های آن در فلسفة سیاسی این دو فیلسوف برخاسته از اوضاع زمانه شان و مبتنی بر مبانی مابعدالطبیعی اندیشة آن ها است. افلاطون حکومت مطلقِ علمی- اخلاقی را به قصد پایان دادن به هرج و مرج های علمی-اخلاقی، حکومتی مطلوب و عملی شمرده است و هابز حکومت مطلق سیاسی- امنیتی را به انگیزة پایان دادن به نا امنی های سیاسی- امنیتی مطرح کرده است. پرسش اصلی ما در این مقاله این است که: افلاطون و هابز چگونه بر پایة مختصات نظام مابعدالطبیعی شان، حکومت های مقتدر خود را تدوین کرده اند؟مدعای اصلی مقاله این است که نگرش های هابز دربارة سرشت انسان تقلیل گرایانه و بدبینانه است و هابز برخلاف افلاطون تلاشی برای ارائه و طرح زندگی مدنی نیکو و بهتر برای انسان نکرده است.این در حالی است که فلسفة افلاطون به دلیل آرمان های تربیتی اش انسان گرایانه تر است و افلاطون حکومتی را ترجیح می دهد که شهروندانش را نه در طراز بهایم و در مرتبة شهوت و غضب، بلکه در مرتبة آدمیت می خواهد. یعنی او انسان را به طراز فضیلت انسانی که همان فعالیت عقلی است ارتقا دهد.
۲.

تأملی بر مشروطه خواهی وثوق الدوله: گذر از حکومت انفعالی به حکومت فعال در ایران دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وثوق الدوله مشروطه خواهی حکومت انفعالی حکومت فعال حکومت مقتدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۳۲۷
وثوق الدوله در شمار مشروطه خواهان و از جمله چهره هایی بود که در گیرودار عدم تحقق مشروطه برقراری حکومتی فعال /مقتدر را برای سامان بخشیدن به وضعیت پرآشوب ایران آن روزگار موثر می دانست. به زعم بسیاری در کارنامه او تمایل وی به روس و انگلیس و همچنین انعقاد قرارداد1919 م از جمله نقاط سیاهی است که چهره مشروطه خواهانه او را زایل می سازد و از او چهره ای خیانتکار را برساخته است. او از جمله چهره هایی است که نگاه آسیبشناسانه اش را در مورد حکومت انفعالی و رخداد آن در پی ناکامی اجرای مشروطیت ابراز کرده و پیشنهاداتی اصلاحی را درباره روش و عملکرد مشروطه خواهان برای برقراری دولتی مقتدر/قوی یا به تعبیر خودش حکومت فعال بیان کرده است. در این جا با روش تحلیل تاریخی و مطالعه سندی سعی شده است با توجه به بنیادهای فکری و اصلاحگرانه وثوق الدوله ، بر چگونگی عملکرد او در جهت رسیدن به مشروطگی و برقراری حکومتی فعال تأمل شود. بر اساس یافته های تحقیق وثوق الدوله با نظر به پیامدهای پرآشوب و درهم تنیده دوران ابتدایی مشروطه به منظور اجرای اهداف این جنبش افزون بر رفع تزاحم نیروهای مختلف مردمی و حزبی در کار مشروطه خواهان به گسترش دایره اختیارات حکومت مشروطه و نیز فارغ از الگوهای پیشرفت اروپا به نوع بومی این تحول در ایران توجه داشته و در جهت اعاده قدرت حکومت مرکزی و حل مسائل داخلی، تکیه ایران را به یکی از قدرت های پیشرفته خارجی مجاز قلمداد می کرده است.
۳.

نظریه سیاسی استبداد منوّر در ادبیات پس از مشروطه (از 1285 ه. ش تا 1310ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استبداد منور حکومت مقتدر دوره مشروطه شعر دوره مشروطه ناسیونالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۱ تعداد دانلود : ۱۵۸
هر چند که نظام مشروطه، با هدف جبران عقب ماندگی، اصلاح امور و پیشرفت و اعتلای کشور در سطح جهانی، در سال 1285 ه.ش. استقرار یافت، اما دیری نپایید که با شکست مواجه شد و کشور را در هرج و مرج، آشوب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بی سابقه ای فرو برد. در این شرایط بود که روشنفکران ایرانی تنها راه برون رفت از بحران های پی در پی را در روی کار آمدن «دولت مقتدر ملی/ استبداد منور» دیدند. آنان از طرح این اندیشه دو هدف را دنبال می کردند: نخست آنکه با روی کار آمدن دولت مقتدر، ایران بتواند شکوه گذشته خود را باز یابد؛ دوم آنکه در سایه دولت مقتدر، اصلاحات اساسی در جهت تجدد و پیشرفت کشور صورت گیرد و جایگاه آن در جهان اعتلا یابد. در این مقاله، نگارنده بر آن بوده است تا با کندوکاو در ادبیات آن روزگار، گرایش برخی از شاعران و نویسندگان ایرانی را به استبداد منور/ دولت مقتدر ملی با هدف بازگرداندن ایران به شکوه باستانی خود و نیل به تجدد نشان دهد. آنچه از این پژوهش حاصل شد آن بود که گرایش به استبداد منور به چهار صورت در ادبیات این دوره نمود یافته است: 1. ابراز نگرانی از نابسامانی های پس از مشروطه. 2. انتقاد از تحقق نیافتن شعارها و اهداف مشروطه خواهان. 3. آرزوی برآمدن حکومت مقتدر برای سامان دادن به امور کشور. 4. ناسیونالیسم.