فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
«درخت گلابی»، داستانی که داریوش مهرجویی آن را به پرده ی سینما برد، از بهترین داستان های گُلی ترقی نویسنده ی تأثیرگذار معاصر ایرانی است. شخصیت اصلی داستان که خود را نویسنده و فیلسوف قلمداد می کند چهل سال را بی وقفه به فعالیت علمی و سیاسی محض پرداخته و با این که شهرتی برای خود به دست آورده است، اکنون چشمه ی خلاقیت اش خشکیده و با حالتی سرخورده و نگران به باغ دماوند کودکی اش پناه آورده تا، شاید در خلوت و آرامش آن باغ زیبا بتواند آخرین کتابش را بنویسد. نویسنده در این داستان، با برجسته سازی نقش درخت گلابی به عنوان نماد طبیعت و تأثیر آن بر روان و اندیشه شخصیت اصلی، با نگرشی بوم گرایانه سعی در بازتعریف طبیعت و رابطه انسان با آن دارد. نقدهای موجود از داستان بیش تر تکیه بر جنبه های محض فلسفی و روانکاوانه آن دارند، درحالی که واکنش ها، حساسیت ها و درکی که نویسنده نسبت به طبیعت و محیط طبیعی نشان می دهد، تاکنون در کانون توجه قرار نگرفته است. بنابراین، خوانشی بوم گرایانه Ecocritical)) از داستان می تواند لایه دیگری از معناهای نقب نزده ی متن را بنمایاند
صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
گذر سعدی از آبادان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده به یکی از قصاید سعدی با مطلع: «آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین / بر زوال مُلک مستعصم امیرالمؤمنین» پرداخته و ضمن بررسی ویژگی های آن به توضیح اشکالی پرداخته که بر سعدی گرفته شده مبنی بر آنکه شروع قصیده اش در مرثیه خلیفه المستعصم است و پایان و مقطع آن در مدح اتابک؛ یکی از افرادی که در قتل وی دست داشته است. بدین ترتیب نویسنده تناقض موجود را با استدلال های خود پاسخ گفته است.
مقایسه شگردهای داستانی در روایت بیهقی و تنوخی از ماجرای افشین و بودلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی اثری ویژه در تاریخ و ادبیات فارسی است که شیوه نثر آن تأثیری ماندگار بر آثار و حتی اشعار پس از خود گذاشته است. شگردهای داستانی به کار رفته در این اثر، پژوهشگران فراوانی را برانگیخته تا از منظر داستانی به آن بنگرند. بررسی کارنامه بیهقی پژوهی در ایران نشان می دهد، به ماجراهای حسنک وزیر و افشین و بودلف بیش از دیگر ماجراها توجه شده است. ماجرای نخست در دوران بیهقی روی داده و دومی پیش از عصر او. آن چه تا کنون به آن توجه چندانی نشده است، چگونگی استفاده بیهقی از شگردهای داستانی و بازپرداخت حکایت هایی است که بیهقی از منابع پیش از خود گرفته است. با مقایسه روایت بیهقی از یک ماجرا با همان ماجرا در متنی کهن تر می توان با چگونگی بهره گیری بیهقی از شگردهای داستانی و نگاه او به مخاطب آشنا شد. از همین رو، این پژوهش در پی بررسی و واکاوی چگونگی بهره گیری بیهقی از شگردهای داستانی در ماجرای افشین و بودلف و تغییرات پدید آمده از سوی این نویسنده در این ماجرا است و بررسی راه هایی است که بیهقی آگاهانه و برای درگیر ساختن بیشتر مخاطب در روایت به کار برده است. برای مقایسه شگردهایی مانند ساختار، پیرنگ، تعلیق، توصیف، گفت وگو، شخصیت پردازی و فضاسازی در هر دو روایت بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان داد که بیهقی در خطوط اصلی و طرح کلّی حکایت تغییری نداده است؛ اما در چگونگی ارائه، برخی عناصر را به حکایت افزوده و بخش هایی را نیز جا به جا کرده است؛ شگردهایی مانند تعلیق و بحران، فضاسازی، توصیف، گفت وگو، شیوه ارائه روایت و معرفی شخصیت ها در این تولید و بازسازی هنری نقش پر رنگی داشته است.
درخت انجیر معابد
راوی بوف کور، رانه مرگ و شکاف در نظم نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظم نمادین ساحت مرگ ابژه هاست. دال و نماد با مرگ گره خورده اند. با طلوع دال ها، مدلول ها غروب می کنند و خرسندی های پیشانمادین از زندگی بشر رخت برمی بندند و نگاه سنگین و خیره ای بر زندگی حاکم می گردد که سوژه را از ذاتی ترین بخش وجودی خود محروم می کند. اما نظم نمادین خود پیرامون یک هسته تروماتیک برساخته شده است؛ پیرامون چیزی که از نمادینه شدن می گریزد. رانه مرگ در روان کاوی نوفرویدی لاکان عنصری است انقلابی که نظم نمادین را مختل می کند. بوف کور رانه مرگ است؛ نظم نمادین در بوف کور به دیده تردید می نگرد. راوی بوف کور مازادی است که تن به دام دال های نظم نمادین نمی سپارد. بوگام داسی، دختر اثیری و لکاته استعاره و تجسمی از خوشی هایی هستند که در نظم نمادین از راوی دریغ شده اند. این فقدان و محرومیت راوی را به جستجو و تکرار خوشی ها و ابژه های از دست رفته برمی انگیزد. این مقاله تلاش می کند با استفاده از تلقی ژاک لاکان از رانه مرگ، اصرار راوی بوف کور را در شکستن ممنوعیت های نظم نمادین مورد بررسی قرار دهد تا نشان دهد که بوف کور برخلاف نظر بعضی از منتقدان اثری منفعل نیست.
بررسی تطبیقی تجلی عشق به میهن در اشعار فرخی یزدی و معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
سرای سپنجی در آیینه شعر رودکی سمرقندی
حوزههای تخصصی:
نقد تصحیح لوایح جامی
""میرعاشقان"" بررسی نشانه شناختی و روابط عمودی غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای دریافت چرخش های معنایی و در نتیجه ژرف ساخت متفاوت با رویه ی ظاهری اشعار و نیز شناخت مخاطب پنهان غزل های حافظ - در غزل هایی که روی سخن با شخصیتی خاص است- ، کشف نشانه های درونْ متنی نه تنها راهگشا که اجتناب ناپذیر است.
حافظ شخصیت مورد خطابش را - بویژه در غزل های انتقادی - با نام واره هایی چند می خواند تا زوایای وجودی وی را با زبانی پنهان و پرنشانه معرفی نماید. این امر ضمن آن که شعر را تاویل بردار می سازد، باعث توهم تعدد مخاطب نیز می گردد.
مقاله ی حاضر غزلی به مطلع
صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش
را با توجه به حرکت عمودی شعر و یافتن و نمایاندن نشانه های درونْ متنی مورد بررسی قرار داده است.
این غزل یکی از غزل - شخصیت های پر از طنز حافظ است که در سراسر آن روی سخن با یک مخاطب است که وی را با نام واره های مختلفی چون صوفی، میر عاشقان، رب و شاه می خواند تا افشاگر شخصیت خونریز و باده نوش محتسبی ریاکار به نام امیر مبارزالدین باشد.
بررسی سیر تحول مضامین مادرانه درشعر چند شاعر زن از مشروطه تا امروز
حوزههای تخصصی:
شعر زنان عرصه بیان احساسات و عواطف آنان است. عاطفه مادری، اصیل ترین عاطفه زنانه است که در شعر زنان و مردان همواره نمود داشته است. در دوره معاصر با گسترش شعر زنان، تصاویر مادرانه نیز با قلم خود آنان ترسیم شده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی مضامین مادرانه در شعر چند شاعر زن مطرح (ژاله قائم مقامی، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی) از دوره مشروطه تا کنون است و به بررسی این نکته می پردازد که با ورود تفکر مدرن و گرایش به فردگرایی، احساس جدایی میان مادر و کودک چگونه در شعر این شاعران نمود یافته است. همچنین به بررسی این مطلب می پردازد که مضامین مادرانه در شعر این شاعران چه فراز و فرودی داشته و چگونه تبیین یافته است؟ گرچه عاطفه مادرانه همواره یکسان است، توجه به این نکته ضروری است که حوادث و پیشامدهای زندگی شاعر و اعتقادات و جهان بینی او، همچنین تحولات اجتماعی عصر و زمانه شاعر نیز در بروز نوع خاصی از مضامین موثر است. بررسی های انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که چهار محور بیان احساسات کودکان و مادران، گفتگوی مادر وکودک، آموزش های مادرانه و دیدگاه مادرانه نسبت به کل هستی از اصلی ترین مضامین مادرانه در شعر این شاعران است. در این مقاله ضمن بررسی مضامین مادرانه در شعر هر یک از شاعران، سیر تحولی این مضمون را نیز با توجه به عصر و دوره هر شاعر پی می گیریم.
بررسی کلامی نبوت خاصه در حدیقه سنایی
حوزههای تخصصی:
با همه کوششی که محققان درباره تفسیر و تحلیل متون منظوم فارسی، از جمله آثار سنایی و بویژه حدیقه الحقیقه، نموده و دستاوردهای ارزشمندی به جامعه علمی ارزانی داشته اند، هنوز جای بحث و بررسی درباره غالب متون منظوم، از جمله منظومه های عرفانی، خالی است. عموم متون عرفانی، علاوه بر جنبه های عرفانی و صوفیانه، از جهات دیگر نیز قابل بررسی اند؛ یکی از این وجوه، بررسی کلامی آنها است. بدیهی است، سنایی و شاعران عارف مسلک پس از او که غالبا تحت تاثیر افکار و اندیشه و سبک و شیوه او بوده اند، دیدگاه های عمیق کلامی را نیز همراه با مسایل عرفانی در آثار خود بازگو کرده اند، که بدون دست یابی به این اندیشه ها، که در واقع اصل اصول اعتقادی و فکری ایشان را نشان می دهد، حتی ارزیابی دقیق جایگاه عرفانی آنها نیز ممکن نخواهد بود. مقاله حاضر درصدد است تا با بررسی کلامی مساله نبوت خاصه از منظر متکلمان اسلامی، موضوع را در حدیقه الحقیقه جست وجو کند و دیدگاه های سنایی را در خصوص وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) نشان دهد و یافته ها را با دیدگاه های کلامی مشهور در روزگار او بسنجد و با جمع بندی و نتیجه گیری نهایی، نشان دهد که سنایی در کدام موضوع از کدام مذهب کلامی پیروی کرده و در کدام مطلب دیدگاه خاص خود را عرضه نموده و از پیروی مذاهب خاص اعراض کرده است
گفتمان، قدرت و زبان در قصه های بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی گفتمان، قدرت و زبان در داستان های «الدوز و کلاغ ها» و «الدوز و عروسک سخنگو»ی بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین ِفوکو، نشان می دهد گفتمان های چندگانه در این آثار متأثر از گفتمان های انقلابی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عصر بهرنگی است؛ همچنین تبیین می کند چگونه بهرنگی با قصه های کودکانه، از زبان بی زبان ها، کلاغ ها و عروسک ها رابطة متقابل زبان و قدرت را به تصویر کشیده است. چرا که هرجا زبان تهدیدی برای قدرت (زن بابا) به شمار می آید، بی درنگ به سکوت و خاموشی محکوم می شود.
حکایت جان سیری بررسی تقابل مرگ و زندگی در دیدگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ همواره از مهم ترین دغدغه های انسان بوده است؛ اما عرفا به این پدیده به شیوه ای دیگر نگریسته اند و گاه حتی خودخواسته، طالب آن بوده اند.البته مرگ طلبیِ عرفا هرگز به معنی قتل نفس یا بیتوجهی به نعمتِ حیات نبوده است؛ بلکه مرگ از نگاه آنان پنجره ای به وصال معبود است. مولوی در مثنوی کبیر و هم در دیوان شمس، به مسئلة مرگ پرداخته و ویژگیها، ابعاد و آثار آن را بررسی کرده است.در این مقاله، به این مقوله پرداخته شده است.