فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۵۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در آستانه گی رضا براهنی (25 جون 2005 - دانشگاه تورنتو)
حوزههای تخصصی:
تحلیل سبک عزیزی در یک لیوان شطح داغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کتاب های منثور برجسته دهه هشتاد، «یک لیوان شطح داغ» احمد عزیزی است که به سبک آیرونیک و در گلایه و شکوه از نابخردی مردمان این روزگار نوشته شده است. هنر عزیزی در زبان آوری و ظهور آگاهی های وسیعش در بیشتر حوزه های معرفتی، جهت روایت فراز و نشیب های زندگی اجتماعی و رویارویی گفتمان های متعدّد است. آمیختگی مفاهیم عمیق انتزاعی، فلسفی، عرفانی، حکمی با واژه ها، ترکیبات و تعابیر عامیانه، نوعی سنخیّت با سبک هندی را در اثر او نشان می دهد. ضمن آنکه سبک غالب او آیرونیک است که به دو نوع فاخر و حکیمانه و عامیانه تقسیم می شود. ابتکارات و برجستگی های سبکی به لحاظ زبانی، ادبی و اندیشگی اسلوب نوشتاری وی را از سایر نویسندگان متمایز می کند. زبان عزیزی در بخش هایی از این کتاب با صلابت، تند و گزنده و در بخش هایی دیگر لطیف، آرام بخش و برانگیزاننده عواطف درونی است. یکی از خلّاقیّت های سبکی او تسرّی جریان سیّال ذهن از فضای داستان و رمان به نثر عادی است.
بررسی باهم آیی واژگانی در آثار منظوم و منثور مولانا در چارچوب نظریه نقش گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگارندگان باتوجه به ارتباطِ نزدیکِ زبان شناسی و ادبیات ازیک سو و نیز کارآییدستاوردهای زبان شناختی در زمینه شناخت و فهمِ بهترِ متونِ ادبیِ کلاسیک از سوی دیگر ، نظیر آثار مولانا ، ابتدا با مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه باهم آیی(ترکیب های واژگانی) از رویکرد های مختلفِ معنایی، ساختواژی و نحوی از سوی زبان شناسان غیر ایرانی و ایرانی ، به بررسیِ دادهای تحقیق می پردازند. شایانِ ذکر است که محورِ اصلی در این پژوهش بررسیِ ترکیب های باهم آیی و ساختارِ دستوریِ آن ها در این آثار بزرگِ ادبِ فارسی و سپس بررسی میزانِ کارآیی و کاربردِ آن ها در فارسیِ امروز و شناختِ نوآوری های مولانا در زمینه باهم آیی است. در این راستا، روشی که در این مقاله از آن بهره گرفته شده است توصیفی- تحلیلی است. به این منظور ابتدا، باهم آیی های موجود در شش دفتر مثنوی معنوی و کتاب فیه مافیه مورد تجزیه و تحلیل ساختاری قرار گرفتند و سپس این داده ها با باهم آیی های مورد کاربرد در فارسی امروز مورد مقایسه قرار گرفتند که نتایج تحقیق نشان می دهند در فارسی امروز ، باهم آیی های صفتی و سپس باهم آیی های عطفی با بیشترین بسامدِ وقوع از بیشترین کارآیی برخوردارند. اما، در آثار مولانا الگویِ غالب در ساختِ باهم آیی ها، ترکیب های مفعولی بوده است که این خود تغییر در الگوی ساختاری این ترکیب های واژگانی را نشان می دهد
طرز سخن خواجو
تداوم تصویر در محور عمودیِ قصاید خاقانی، مختصه ای سبکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های تصویر در قصاید خاقانی- از شاعران سرآمد پارسی گو و صاحب سبک- است. خلق تصاویر بدیع، شگرف و معماگونه آن هم در روزگاری که کوشش شاعران، بیشتر در تقلید، تلفیق و تکرار مضامین و تصاویر پیشینیان خلاصه می شود، جایگاه برتر شعر او را بیشتر و بهتر روشن می سازد. یکی از ویژگی های سبک شخصی خاقانی تداوم تصویر در محور عمودی قصاید اوست که ناشی از دو دلیل عمده است: الف) وابستگی عاطفی/ اندیشگی شاعر به تصویر. ب) اظهار فضل و قدرت شاعری مبنی بر ساختن تصاویر متنوع و متداوم از یک واژه یا موتیو. تداوم تصویر در اشعار خاقانی دارای سه گونه متفاوت است که عبارت اند از: 1- تداوم تصویر در ابیات به صورت پیوسته و بی فاصله؛ 2- تداوم تصویر با یک بیت فاصله؛ 3- تداوم تصویر با دو بیت فاصله. در حوزه معناشناسی شعر خاقانی، بی توجهی به تداوم تصویر، نادیده گرفتن بخش قابل توجهی از معنا و مضمون و انسجام متنی شعر اوست؛ نکته ای که متأسفانه در بیشتر شروحی که بر قصاید خاقانی نوشته شده است دیده می شود.
بررسی تجربه های عرفانی در عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دﺳﺘﻮر ﻧﻘﺸﮕﺮا، ﻓﺮض ﺑﺮ این است کﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻓﺮایﻨ ﺪﻫﺎ و از ﻃﺮی ﻖ ﻓ ﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪیﺸﮕﺎﻧی در زﺑﺎن ﺑﺎزﻧﻤﺎیی می شود. ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺎس می توان ﺑﺎ ﺑﺮرﺳی اﻧﻮاع ﻓﺮایﻨﺪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در اﻓﻌﺎل و ﺗﻌییﻦ ﺑﺴﺎﻣﺪ آن ها در متن ادبی از ﺗﺠﺎرب، ﺗﻔکﺮات و دﻧیﺎی درون ﻧﻮی ﺴﻨﺪه آﮔﺎه ﺷﺪ. اﻣکﺎن و ﻗﺎﺑﻠیﺖ دﺳﺘﻮری ﺑﺮای ﺑﺎزﻧﻤﺎیی ﺗﺠﺮﺑﻪ در زﺑﺎن، از ﻃﺮی ﻖ ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی اﻧﺠﺎم می شود. ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی، ﻣکﺎﻧیﺴﻢ ﺑیﺎن ﻓﺮاﻧﻘﺶ اﻧﺪیﺸﮕﺎﻧی و ﺗﺠﺮﺑ ی در زﺑ ﺎن است. در این مقاله ﺑﻪ ﺑﺮرﺳی تجارب عرفانی روزبهان در کتاب عبهر العاشقین بر اساس فعل: رویکرد نقشگرا ﭘﺮداﺧﺘﻪ شده است. تجربه ها ﺑﺮ پایه ﻧﻈﺎم ﮔﺬرایی در چهارچوب دﺳﺘﻮر نقشگرای هلیدی، ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ. با توجه به نتایج به دست آمده، در بیشتر موارد، تجربه گر فعال و کنش گراست، اکثر فعل های غیر رابطه ای، متعدی هستند و بر زمان گذشته دلالت می کنند، بیش از 70% فرایندهای فعلی رابطه ای در زمان حال اتفاق می افتند و بیش از 90% این تجربه ها که با وجه اخباری بیان شده اند، قطعیت دارند؛ به این ترتیب، تجربه عشقی که عبهر العاشقین با ما در میان می گذارد، با توجه به شیوه روایتگری در چند قدمی نگاشتن به وقوع پیوسته است. هنگام خواندن روایت، ذهن از زمان و مکان طبیعی خود جدا می شود و با راوی به لحظه دیدار و مشاهده می پیوندد.
بررسی، تحلیل و نقد سبک شناسانة خاطره نگاشته «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دا» یکی از نمونه های نثر معاصر فارسی در دهة 90 - 1380 ه.ش. است. نثری ساده، موجز، صمیمی، روان وگفتارگونه دارد و پرداخت جزئی نگرانه به حوادث به ویژه در بخش های میانی، نمودی آشکار دارد. روایت رخدادها و ساختار منسجم اثر به گونه ای است که خواننده می تواند حوادث را تجسم کند.
همچنین «دا» از اسناد جنگ تحمیلی برای بیان مشکلاتی است که مردم در جنگ تحمیلی متحمل شدند. مهمترین آرایة ادبی متن کتاب، تشبیه است. بسامد افعال به طور معناداری زیادتر از اسم ها و صفات است و این امر، سبب پویایی متن و ایجاز مطلوب آن شده است. واژه های عربی و کردی بسامد قابل توجّهی در متن دارند. «دا» اثری برونگرا و عینی است و راوی بیشتر به ظاهر رویدادها و روایت جزئی نگرانه حوادث می پردازد.
روایت صادقانه و تأثّربرانگیز حوادث به ویژه رویدادهای روزهای نخست جنگ در خرمشهر، اثر را به صورت ترجمان احساسات و عواطف راوی درآورده است.
در این گفتار، نویسندگان با روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر شیوة تحلیل محتوا به بررسی سبک شناسیک خاطره نوشتة «دا» در سه بازة سبک شناسی زبانی، سبک شناسی ادبی و سبک شناسی فکری پرداخته اند.
بررسی آغازگر نشاندار و بی نشان در کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران، براساس رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متخصصین علم آموزش زبان در طول تاریخ بر نظریات علم زبان شناسی تکیه داشته و جهت رسیدن به نتایج مطلوب تر از این یافته ها استفاده نموده اند. اما به نظر می رسد امر آموزش زبان در ایران، تاکنون چندان موفقیتی نداشته که متکی نبودن بر اصول علمی و کاربردی می تواند یکی از عوامل آن باشد. از زمان ظهور «نظریة نقش گرای نظام مند هلیدی» بررسی های علمی فراوانی بر این اساس، جهت کاربردی کردن آن در آموزش زبان انجام گرفته است؛ تحقیق حاضر نیز سعی نموده است کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران را از منظر فراتقش متنی نظریة نقش گرای نظام مند هلیدی بررسی کند و بسامد و نوع آغازگر متون خواندنی این چهار کتاب را مشخص نماید. آنچه پس از تحلیل 1303 بند موجود در منابع ذکرشده حاصل شد، نشان داد که تعداد و نوع بندها در این متون، تابع قاعده و روال خاصی نبوده و بر خلاف انتظار، نسبت بسامد بندهای با آغازگر نشاندار- که می تواند بر درجة مشکلی متن بیفزاید- از پایة پایین تر به بالا تر به بندهای با آغازگر نشاندار افزایش نداشته و حتی در پایة اول بیشتر نیز بوده است.
دوگانگی حالت ضمیر شخصی در فارسی میانه
حوزههای تخصصی:
نگاهی نو به ارائه جزئیات در قرآن کریم بر اساس زبان شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون بررسی های زبان شناختی بسیاری درباره قرآن کریم صورت گرفته است که عمدتاً در زمینه معنی شناسی و تجزیه و تحلیل متن قرآن (تحلیل گفتمان قرآن) بوده است. این پژوهش قصد دارد تا جزئیات ارائه شده در دو سوره از قرآن کریم را با رویکردی نو بررسی کند. برای این منظور با تکیه بر رویکرد نقش گرایی هالیدی به بررسی افزوده های حاشیه ای سوره های مبارکه مائده و یوسف به عنوان نمونه های سوره های مدنی و مکی می پردازیم. در دستور نقشگرای نظام مند مطرح شده توسط هالیدی، افزوده های حاشیه ای، سومین نقش از نقش های سه گانه فرانقش اندیشگانی هستند که حاوی جزئیات و اطلاعات حاشیه ای درباره متن هستند. افزوده های حاشیه ای با ارائه اطلاعات و جزئیات بیشتر، ابزاری برای توصیف دقیق تر یک فعل، ابهام زدایی و افزایش محتوای تجربی متن محسوب می شوند. نگارندگان پس از استخراج این افزوده ها و تعیین بسامد آنها در سوره های مذکور، به تفسیر انواع افزوده در این دو سوره پرداخته و دلایل وجود افزوده ها با توجه به فراوانی آنها را بررسی کرده اند. نتایج بررسی نشان می دهد که در مجموع، میزان استفاده از افزوده ها در سوره مدنی مائده بیش از سوره مکی یوسف است. پربسامدترین افزوده ها در هر دو سوره افزوده های سبب (دلیل، هدف و ذینفع) و موقعیت (مکان و زمان) هستند که مورد اخیر در سوره مبارکه مائده از بسامد بالاتری برخوردار است. پس از این دو، افزوده های احتمال (شرط، پیش فرض و سازش)، افزوده های حالت (وسیله، کیفیت، مقایسه و درجه) و همراهی (هم کنشی و افزایشی) دارای بیشترین بسامد و افزوده های موضوع، نقش (ظاهر و محصول) دارای کمترین بسامد هستند و افزوده زاویه دید (منبع و نقطه نظر) در هیچ یک از دو سوره یافت نشد. جزئیاتی از جنسِ سبب، علت و انگیزه یک عمل، نشان دهنده توجه ویژه پروردگار به منشأ و سبب امور و دعوت مخاطبان به تدبیر در این امور است. بسامد بالای افزوده های موقعیت نیز حاکی از توجه ویژه خداوند متعال به مخاطب کتاب و محدودیتهای نوع بشر و قابل فهم ساختن متن قرآن کریم برای مخاطب (انسان) است.
مؤلفه های زبان عامه در منظومه های «زهره و منوچهر» و «ایرج و هوبره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان یکی از اصلی ترین اجزای فرهنگ است که باعث برقراری ارتباط و تبادل اندیشه می شود. زبان عامه از عناصر معنوی فرهنگ عامه و جزء گنجینه های ادب فارسی است که در آثار ادیبان پارسی به کار گرفته شده است. این زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و ادبیات عامه است؛ فرهنگی که شامل باورها، افسانه ها، مَثل ها، ترانه ها و... است. بهره گیری از زبان عامه در ادبیات دورة مشروطه نمود بیش تری داشته است. شعر این دوره بیشتر پسند خاطر عام یافته است تا خاص. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی آخرین منظومه های غنایی فارسی؛ «زهره و منوچهرِ» ایرج میرزا و «ایرج و هوبرهِ» لاربن را از منظر واژگان، اصطلاحات، کنایات و ضرب المثل ها، که عناصر چهارگانة زبان عامه اند، مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با وجود تشابه وزن، قالب، درون مایه و زبان دو منظومه، کاربرد زبان عامه در ایرج و هوبره نسبت به زهره و منوچهر کمتر است؛ چرا که زمانِ ایرج میرزا اقتضا می کرد که با مردم به زبان خودِ آنان سخن بگویند و بنویسند و از به کارگیری لغات و اصطلاحات و مثل ها و تکیه کلام های آشنای مردم خودداری نکنند. از طرفی دیگر، زبانِ آثار جمال زاده، میرزاده عشقی، نسیم شمال و دهخدا که زبان دوره مشروطه به حساب می آمد بر زبان شعری ایرج میرزا بی تأثیر نبوده است، در حالی که زبان لاربن به زبان معیار بسیار نزدیک است.
بررسی انسجام غیرساختاری در غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که همواره در بحث ساختار غزل مطرح می شود، موضوع بود یا نبود انسجام در غزل است. در پژوهش حاضر، کوشیدیم با به کارگیری رویکرد زبان شناسی نقش گرا و براساس الگوی هلیدی و حسن، انسجام غیرساختاری در غزل را بررسی و تحلیل کنیم؛ ازاین رو، پس از استخدام این الگو، تبیین اصول انسجام غیر ساختاری و تفکیک آن از انسجام ساختاری، تلاش کردیم براساس غزلی از حافظ، موضوع انسجام را توصیف و تبیین کنیم. هدف ما در این مقاله این است که علاوه بر بررسی نحوه شکل گیری انسجام در غزلی از حافظ، به طور کلی روشی برای پژوهش درباره انسجام غیرساختاری در غزل را ارائه کنیم. شیوه توصیفی به کاررفته در این پژوهش، مبتنی بر الگوی مذکور است؛ با این حال، کوشیدیم با طرح سه نکته نویافته با عنوان «بَرنام»، «اشتراک مجازی در محور مشابهت» و «اشتراک مجازی در محور مجاورت»، نکته ای هرچند مختصر را به روش شناسی پژوهش در این حوزه بیفزاییم.